شنبه ۱۳ دي ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره ۳۲۷۱
ستون ما
درام زلزله
با فاصله گرفتن از زلزله، «گفتمان» زلزله هم تغيير كرده است. حالا همه از ايمن سازي، سازماندهي امداد، ساخت و ساز اصولي، رعايت ضوابط و استاندارد شهرسازي و ... صحبت مي كنند. متاسفانه مي توان حدس زد كه اين گفتمان، موقت و گذرا است - تجربه حوادث و فجايع قبلي نشان داده - باز هم ساختمان ها بر اساس اصول قبلي ساخته خواهد شد، باز هم امدادرساني به همان سيستم سنتي انجام خواهد شد؛ شهرها همچنان بر اساس بي ضابطه گي ساخته خواهندشد و غيره.
ما سرزمين بلاخيزي هستيم. زلزله مهيب شمال، انواع و اقسام سيل هاي ويرانگر و مخوف را تجربه كرده ايم.
به فاصله چند روز از اين حوادث، ادبياتي تكراري و غيرعملي را به كار برده ايم و باز هم شاهدچنين حوادث مهيبي بوده ايم.
جنگل ها را نابود كرده ايم و مي كنيم، اگرچه بارها گفته ايم كه سيل را همين دخل و تصرف ما در طبيعت باعث شده است؛ زلزله پشت زلزله مي آيد و ما همچنان زندگي مان را به دست ضوابط و قراردادهاي صنف بساز و بفروش سپرده ايم.
نمي دانم ريشه اين بي اعتنايي ما به پيشگيري، چيست. شايد ريشه در طبع شاعرانه ما داشته باشد كه پس از زلزله به انواع و اقسام پندها و ابيات شاعرانه متوسل مي شويم، تصاوير فاجعه را به شكل اسلوموشن نمايش مي دهيم، مجريان رسانه اي مان نهايت احساسات شان را به خرج مي دهند، تا ما به عنوان مخاطب خود را رو در روي درامي پرسوز و گداز تصور كنيم، تا با تماشايش دچار «كاتارسيس» روحي شويم.
ظاهرا زلزله به عنوان يك واقعيت، موضوعي ثانويه است.

ستون شما
تاكسي هايي كه ناز مي كنند
بارها ديده ايم و بارها نيروي انتظامي به مردم هشدار داده كه به خاطر امنيت بيشتر از مسافركش هاي شخصي استفاده نكنند ولي آيا به رانندگان تاكسي هم هشدار مي دهد كه رعايت حال مسافران را بكنند و در روزهاي باراني كرايه را دو برابر نگيرند و يا فقط به صورت دربستي كار نكنند؟
آيا قوانين موجود در سازمان تاكسيراني به اجرا در مي آيد؟
ساعت ۳۰/۵ دقيقه بعدازظهر است ايستگاه تاكسي وليعصر-تجريش؛ صف طويل مردم، زير باران منتظر تاكسي هايي هستند كه علاقه اي به سوار كردن مسافر ندارند.
۴ تاكسي كنار هم پارك شده و انگار نه انگار كه مردم منتظرند.
راننده ها با هم گپ مي زنند، چاي مي نوشند و سيگار مي كشند و مردم به آنها نگاه مي كنند.
نيم ساعت بعد اولين تاكسي داد مي زند نفري ۵۰۰ سوار شويد و اين وضعيت تا ساعات پاياني شب ادامه دارد.
متاسفم.
مريم كوشان 

ايرانشهر
تهرانشهر
حوادث
در شهر
درمانگاه
طهرانشهر
يك شهروند
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  حوادث  |  در شهر  |  درمانگاه  |  طهرانشهر  |  يك شهروند  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |