محمدعلي توحيد
بررسي لايحه بودجه سال ۸۳ در مجلس شوراي اسلامي آغاز شده و پيش از آغاز اين روند بحث ماليات بر داد و ستد سهام در بورس تهران در محافل اقتصادي و كارشناسي به شدت بالا گرفته است. هفته گذشته براي نخستين بار حسين عبده تبريزي دبير كل بورس اوراق بهادار تهران مسئله افزايش نرخ ماليات را اعلام و با آن مخالفت كرد. اقدام دبيركل بورس از سوي برخي محافل مورد نكوهش قرار گرفت و يكي از نمايندگان مجلس و برخي مقامات اين اقدام را غيرمعمول و دور از عرف اعلام كردند. علاوه بر اظهارات علني شايد دبير كل بورس در محافل خصوصي نيز به دليل مخالفت صريح و روشن خود با اين ميهمان ناخوانده در لايحه بودجه تحت فشار قرار گرفته باشد.
اما آيا انتشار لايحه بودجه تنها براي بررسي و تصويب آن در مجلس شوراي اسلامي است و افراد و صاحب نظران حق اظهارنظر در قبال آن را ندارند. آيا مقامات مسئولي كه تصويب برخي مواد لايحه بودجه بر حوزه مديريت تحت نظارت آنان اثر مثبت يا منفي مي گذارد نبايد در قبال آن اظهارنظر كنند و تنها بايد ديدگاه هاي خود را از طريق سلسله مراتب اداري اعلام كنند.
واكنش به موقع
دكتر حسين عبده تبريزي اگرچه از تجربه اجرايي بي بهره نبوده و از آگاهي هاي آكادميك لازم در زمينه اقتصاد برخوردار است،در نخستين واكنش خود اعلام كرد كه چنين ماده اي در لايحه بودجه كه تصويب آن منجر به افزايش ماليات نقل و انتقال سهام مي شود بدون اطلاع وي در لايحه بودجه گنجانده شده است. اين مسئله كه بالاترين مقام مسئول در بازار سرمايه از چنين تحولي در مورد اين بازار در لايحه بودجه بي اطلاع بوده است خود مسئله اي است كه مقامات مسئول در وزارت اقتصادي و دارايي بايد در مورد آن توضيح بيشتري ارايه كنند.
چگونه افزايش ماليات در بورس كه شفاف ترين بازار سرمايه كشور است افزايش يافته ولي مسئول مستقيم اين بازار از آن بي اطلاع بوده است. هيچ فرد دست اندركار در امور اقتصادي شك ندارد كه افزايش ماليات بر نقل و انتقال سهام به طور قطع در عدم استقبال سرمايه گذاران از اين بازار تأثير خواهد داشت.
دبير كل بورس اوراق بهادار تهران مي گويد: «گنجاندن اين بخش در لايحه بودجه در آخرين لحظات رخ داده است و هيچ كس از آن خبر نداشته است. وي مي افزايد اگر بنده خبر داشتم به طور حتم خدمت همكاران سازمان مالياتي مي رسيدم و استدلال هاي خود را بيان مي كردم.»
اين اظهارات روشن مي كند كه در دقيقه نود ارسال لايحه بودجه به مجلس شوراي اسلامي ظاهراً مسئولان سازمان امور مالياتي اين بخش را به بودجه سال ۸۳ افزوده اند.
چرا مخفيانه؟
اينكه افرادي مخفيانه چند كلمه به لايحه بودجه افزوده اند، دلايل روشني دارد. بورس ساز و كار شفافي دارد و حجم داد و ستد آن و طرفين معاملات براي همه روشن است. داد و ستد در بورس انجام نمي شود كه ماليات آن پرداخت نشود. چنين بازاري در واقع امكان دريافت درآمد مقطوع و سهل و ساده اي را براي سازمان مالياتي فراهم مي كند. جريان امور ماليات با تضمين به مسئولان بالا مي توانند درآمد حاصل ازماليات بر نقل و انتقال بورس را پيشاپيش و از جيب خود بپردازند و جايگاه مديريتي خود را استوارتر كنند و چنين وانمود كنند كه سازماني قوي و قوانين و مقرراتي دقيق و درست دارند. اما آيا چنين است؟ براي يك مسئول مالياتي منبع درآمدي سهل الوصول تر از بورس در اقتصاد ايران وجود ندارد و آيا چنين انگيزه اي نمي تواند انگيزه افزودن اين چند جمله در لايحه بودجه در دقايق نود باشد.
اين تغيير سياست تنها منافع يك بخش كوچك اداري در اقتصاد ايران را تامين مي كند، بخشي كه وظيفه دارد تا از فعاليت هاي واقعي در اقتصاد كشور ماليات دريافت كند تا صرف امور جاري و عمومي در كشور شود.
اما ديگر بخش هاي اقتصاد از اين تغيير سياست چه سودي خواهند برد؟
نخستين اثر تصويب اين بخش از لايحه بودجه تأكيد بر ناپايداري بر قوانين و مقررات اقتصادي در كشور است. مسئله اي كه همواره مانع بزرگي در راه فعالان اقتصادي بوده است.
علاوه بر اين درآمد موردانتظار دولت نيز تحقق پيدا نمي كند چرا كه در طول سال ميزان سرمايه گذاري و داد و ستد سهام نيز كاهش مي يابد و خلاف تفكر مسئولان مربوطه درآمد مالياتي تضمين شده اي نيست.
چنين روندي بخش هاي زيرزميني و خاكستري اقتصاد را كه در واقع بايد هدف سازمان مالياتي باشد و نيست تقويت مي كند. سرمايه هاي اندك مردم از بورس به سوي اين بازار سرازير مي شود و سودهاي غيرشفاف و دور از دسترس مأموران مالياتي افزايش مي يابد.
بخش هاي خاكستري اقتصاد گسترده تر مي شود و سرنوشت اقتصاد كشور دراختيار كساني قرار مي گيرد كه رفتار اقتصادي آنان خارج از چارچوب هاي قابل برنامه ريزي و كنترل است. سرنوشت اقتصاد و مردم و توليد كشور دستخوش تحولاتي غيرقابل پيش بيني مي شود و حيات اقتصادي دشوار مي شود. حادثه اي كه فضاي اقتصاد كشور را براي سرمايه گذاري ناامن و آشفتگي اقتصادي را افزون تر مي كند.
اين اقدام از سوي افرادي صورت گرفته است كه به اهداف درازمدت اقتصادي و حاكميت علم اقتصاد در كشور پايبند نيستند.
وجود ثبات در قوانين مالياتي شاخصي است كه فعالان اقتصادي را به كار و كسب تشويق مي كند. اصلاحيه قانون ماليات سه سال به طول انجاميد و در سال ۸۲ اجرا شد و امروز پس از اين مدت در لايحه بودجه براي تغيير آن اقدام مي شود.
اين تغيير در قانون در واقع نشان مي دهد كه اصلاحيه قانون ماليات ها كاركرد لازم را نداشته و درآمدهاي مالياتي موردانتظار تحقق نيافته است.
حال به جاي اينكه قانون بازنگري و اصلاح شود و هدف اجراي قانون اصلاح شده و دريافت ماليات از ارزش افزوده باشد وسوسه دريافت ماليات مقطوع و سهل الوصول رويكرد نسنجيده و غيركارشناسي را به ميدان آورده است. ماليات مقطوع شيوه اي غلط و غيرهدفمند است. در اين روش توجه نمي شود كه يك فعاليت اقتصادي سود داشته يا زيان. دريافت ماليات و مشكلات آن به قوانين روشن و دقيق نياز دارد و سازماني كه از ابزارهاي لازم برخوردار باشد. بازگشت به سياست هاي گذشته و سپردن اوضاع اقتصاد كشور به شرايط ناپايدار حاصلي جز تخريب اقتصاد ندارد.
بازار شيشه اي
براي ايجاد بازاري شيشه اي كه همه داد و ستدها در رايانه ثبت مي شود و افراد از سود و زيان مشخصي برخوردارند تلاش بسياري شده است. حجم معاملات بورس تهران در يك دوره از سال ۷۱ تا سال ۸۱ يعني طي يازده سال حجم معاملات به طور متوسط از ۲ دهم درصد به ۵۶/۱۹ درصد رسيده است، براساس آمار بورس تهران در اين مدت حجم ريالي معاملات از ۳۵۲ ميليارد ريال در سال ۷۱ به ۱۳ هزار و ۳۳ ميليارد ريال در سال ۸۱ رسيده است.
اينكه سرمايه گذاران كوچك و بزرگ را تشويق كرد تا پول خود را كه براي آنان عزيز است در بازاري كه همه افراد از هر نقل و انتقال آن آگاه مي شوند سرمايه گذاري كنند در جامعه اي كه اصولاً چنين سنت هايي وجود ندارد و همه عوامل جمع شده اند تا سرمايه گذاري در بازارهايي كه كسي از نقل و انتقال هاي پول در آن آگاه نمي شود رونق گيرد كار بسيار دشواري است.
در حالي كه بايد كساني كه به سوي بازارهاي شيشه اي روي مي آورند را تشويق كرد و زمينه هايي فراهم كرد كه پول بيشتري را به سوي اين بازارها روانه كنند آنان را مجازات نيز مي كنند.
در بازارهاي شيشه اي بايد سود بيشتر باشد. تنها تشويق روشن و مؤثر افزايش سود سرمايه گذاري در اين بازارهاست و در مقابل بايد سود در بازارهاي غيرشفاف و خاكستري كاهش يابد. بايد آنان كه در بازارهاي غيرقانوني فعاليت مي كنند با زور و قهر ماليات بپردازند و از آنان ماليات مقطوع گرفت. تا سرمايه خود را در چنين بازارهايي به كار نگيرند. در مقابل بايد كساني كه در بازارهاي شيشه اي سرمايه گذاري مي كنند ماليات كمتري بپردازند و شرايطي فراهم كرد تا سود بيشتري عايد آنان شود. قوانين در اين مورد نيز نبايد هر سال تغيير كند.
بورس تهران در واقع در چند سال اخير رشد را آغاز كرده است، هنوز حجم سرمايه گذاري در آن در حد بورس هاي كشورهاي همسايه ما نيست. طبق نظر اكثر كارشناسان ميزان سرمايه گذاري در اين بازار هنوز بايد افزايش يابد و جاي رشد تا چند برابر را دارد.
رشد اين بازار با جذب سرمايه هاي خارجي باز مي تواند بيشتر باشد و به مركزي براي مبادلات سهام در منطقه تبديل شود.
بازار سهام ايران حتي مي تواند به عنوان يك بازار مهم در آسيا مطرح باشد.
رسيدن به اين جايگاه به ساز و كارهاي علمي و قانون مند نياز دارد. سرمايه در ايران به حد كافي وجود دارد. نيروي انساني موجود كشور نيز مي تواند اين بازار را از نظر نيروهاي كارشناسي تأمين كند، تنها برنامه ريزي و زمان مي تواند اين هدف را تحقق بخشد. اما آيا سياست هاي اقتصادي ناپايدار مي تواند چنين هدفي را تحقق بخشد؟