پنجشنبه ۱۸ دي ۱۳۸۲ - شماره ۳۲۷۶
گفت وگوي همشهري با رهبر جماعت اسلامي پاكستان
قصه هاي گذشته
گفت وگو : نفيسه كوهنورد
000738.jpg

قاضي حسين احمد، امير جماعت اسلامي پاكستان يكي از سابقه دارترين تشكلات اسلامي است كه روزگاري مرحوم مودودي انديشمند بزرگ پاكستاني بنيان نهاده بود. وي يكي از رجال مذهبي- سياسي پاكستان به شمار مي رود كه نقش مهمي در شكل دهي افكار عمومي دارد. او بارها به عضويت مجلس سنا درآمده و با گرايش هاي ميانه روانه خود وجهه بسيار خوبي در ميان روشنفكران و سياستمداران پاكستاني دارد. قاضي حسين احمد كه اخيراً براي شركت در همايش «جهان اسلام؛ فرصت ها و تهديدها» به تهران سفر كرده بود به پرسش هاي خبرنگار همشهري درباره پاره اي مسايل پاكستان و افغانستان و جنبش هاي اسلامي پاسخ داد. متن اين گفت وگو به شرح زير است:
* تحليل شما از دستگيري سيد ساجد نقوي رهبر شيعيان پاكستان چيست؟
- ما در يك جبهه هستيم. مجلس عمل متحد. و آقاي ساجد تقوي يكي از اعضاي هيأت شش نفره اي است كه جبهه را هدايت مي كند .او همراه و رفيق ماست. مردم معتقد هستند كه اتهام قتل مولانا اعظم به ساجد نقوي صحيح نيست و به همين دليل بايد او آزاد شود و ما اميدواريم كه به زودي به نتيجه برسيم.
* چه جرياناتي باعث شد كه چنين اتهامي بر آقاي نقوي وارد شود؟
- حقيقتاً، اين دو طايفه يعني يك طايفه افراطي در شيعه و يك طايفه افراطي در سني ها در مورد اين قتل با يكديگر در تنش هستند ولي مردم پاكستان از اين گود خارج هستند. اين دو طايفه در اين مورد مرتب به يكديگر اتهام وارد مي كنند. مردم پاكستان نمي خواهند مابين شيعه ها و سني ها تنش و درگيري باشد. به هرحال همين درگيري ها باعث وارد آمدن اين اتهام به آقاي نقوي شده است.
* نظر شما درباره سياست هاي دولت آقاي جمالي و تأثير سياست هاي ژنرال مشرف بر روي ايشان چيست؟
- جمالي سياست مستقل ندارد، سياست در حال حاضر در دست مشرف است و طلب ما اين است كه مشرف بايد يك رئيس جمهور باشد و كار را به مجلس عمل بسپارد.
* يعني شما ترجيح مي دهيد مجلس تصميم گيرنده باشد؟
- بله پارلمان تصميم بگيرد.
* القاي آمريكا درباره مبارزه با افراط گرايان اسلامي در پاكستان چقدر مشرف را تحت  تأثير قرار داده است؟
- ما خود آمريكا را افراطي مي دانيم. البته مشرف متأسفانه خيلي تحت تأثير آمريكايي هاست. همان طور كه در سخنراني ام هم گفتم بوش نصف شب به مشرف زنگ مي زند و از او مي خواهد در جنگ عليه برادرهايمان سكوت كرده و حتي همراهي كند. ما با مداخله آمريكا در امور داخلي پاكستان مخالفيم. مثلاً آمريكا نمي خواهد پاكستان تجهيزات هسته اي داشته باشد در صورتي كه اين براي دفاع پاكستان از خود در برابر خطرات لازم است. آمريكا نگران منافع خود در منطقه بوده و سياستش نسبتاً به هند نزديك تر است.
* براي حل مشكل افراطي گرايي سني و راديكال هاي شيعه چه راهي وجود دارد؟
- به نظر ما متهم كردن سني يا شيعه يا در كل مسلمانان به افراطي گري صحيح نيست. اين عكس العملي است به سياست آمريكا كه از طريق ميليتاريسم واقدامات مسلحانه در امور ديگر كشورها مداخله مي كند و اين مداخله باعث شكل گيري يك سري عكس العمل ها در جوانان كشورهاي اسلامي است.
* يعني به نظر شما حتي حملات انتحاري و بمب گذاري ها هم عكس العمل جوان ها به آمريكاست؟
- بله. اين هم نوعي عكس العمل است.
* از ديدگاه شما براي اين كه داخل پاكستان شكاف ميان سني ها و شيعه ها كم شود چه بايد كرد؟
- اين مسايل داخلي نيست. دست بيگانگان در آن است. مخصوصاً تحت تأثير هند است. اين هند است كه مي خواهد در پاكستان اغتشاش ايجاد شود.
* مثلاً سني ها را چه گروهي هدايت مي كنند و شيعه ها را كدام گروه؟
- اصلاً شيعه و سني فرق نمي كند. عاملان غير هستند كه به اين نام مي خواهند رابطه بين ايران و پاكستان را دچار تنش كنند. از اين مسأله استفاده مي كنند به ويژه هند و آمريكا اين را دستاويز قرار مي دهند.
* ايران چقدر مي تواند به حل اين معضل كمك كند؟
- ايران بايد مجلس عمل و سياست هاي آن را تأييد كند چرا كه مجمع سياسي و معتبري است كه در آن شيعه و سني با هم شريك هستند.
* بعضي از گروه هاي سياسي داخل پاكستان يا همين سازمان اطلاعاتي پاكستان و برخي غيردولتي ها معتقدند كه ايران بر روي شيعيان كشور شما نفوذ دارد و آنها را هدايت مي كند؟
- ما فكر مي كنيم كار ايران نيست. كار دشمنان پاكستان و ايران است.
* از طالبان چه خبر؟ وضعيت آن اكنون چطور است؟
- ما معتقديم طالبان و صدام قصه گذشته است. قصه حالا نيست و در آينده چيزي به نام طالبان نمي بينيم.
* يعني به نظر شما طالبان تمام شده و ديگر وجود ندارد؟
- بله تمام شده، آنچه مانده بهانه هاي آمريكاست.
* تحولات افغانستان را چگونه ارزيابي مي كنيد؟
- به نظر من افغانستان يك مستعمره است.
* يعني وضعيت افغانستان بهتر نشده؟ دموكراسي برقرار نشده؟
- آنجا خبري از دموكراسي نيست.
000735.jpg

* در مورد سياست هاي آقاي كرزاي...
- كرزاي خود تأثيري بر افغانستان ندارد. هر كاري مي كند از خارج بر او تحميل شده است.
* انتخابات لويه جرگه...
- لويه جرگه يا هر چه كه باشد مصنوعي است.
* در مورد عراق چه نظري داريد؟
- آنجا هم همين وضعيت است. ما مي خواهيم مسلمانان يك سياست مشترك داشته باشند كه عراق و افغانستان را آزاد كنند و در هر دو كشور جمهوري اسلامي و دموكراسي برقرار شود. اميد ما به كل امت مسلمان است. دولت ها بالاخره تحت تأثير مردم قرار مي گيرند.

سايه روشن سياست
كمك هسته اي پاكستان به ليبي
پسر معمر قذافي گفت: پاكستان ما را به ابزارآلات تسليحات اتمي مجهز كرده است.
سيف الاسلام قذافي، پسر معمر قذافي (رهبر ليبي) با اعلام اين خبر افزود: انگليس و آمريكا نسبت به عدم تغيير حكومت ليبي به ما اطمينان داده اند. روزنامه البيان به نقل از روزنامه ساندي تايمز انگليس افزود: سيف الاسلام در ادامه با اعلام اينكه پاكستان، ليبي را به برنامه ها و ابزارآلات لازم براي ساخت بمب اتمي با هزينه اي بالغ بر ده ها ميليون دلار مجهز كرده است تاكيد كرده كه شماري از دانشمندان پنج ستاره ليبي نيز با هدف توليد بمب هسته اي در انگليس آموزش ديده اند.
سيف الاسلام در گفت و گوي طولاني خود با روزنامه ساندي تايمز گفت: ما هم اكنون با سازمان اطلاعات مركزي آمريكا (سيا) و دستگاه اطلاعاتي خارجي انگليس (ام.آي.۵) ارتباط خوبي داريم. سيف الاسلام در پايان با اعلام اينكه ليبي براي توليد بمب اتمي، مبالغ هنگفتي - حدود صد ميليون دلار - پرداخت كرده است، خاطرنشان كرد كه ارتباطات هسته اي ليبي و پاكستان از اوايل دهه نود ميلادي آغاز شده است.

نيروي تازه در مثلث سني نشين عراق
يك جنبش سني جديد عراقي موسوم به«فتح المبين» كه خود را سپاهي موازي با سپاه شيعي به نام « جيش المهدي » معرفي مي كند ، تهديد كرد كه اگر همچنان سني ها در عراق به حاشيه رانده شوند ، آنان نيز وارد مقاومت عليه نيروهاي ائتلاف خواهند شد . به گزارش سايت بازتاب به نقل از روزنامه سعودي الحيات صالح محمد الدليمي ، معاون رييس اين جنبش گفت : جنبش فتح المبين از ماه گذشته تصميم گرفت كه فعاليت خود را علني كرده و نقش آنچه را كه در عراق موسوم به «مثلث سني» است، عملا به عهده گيرد و از منافع سني ها در عراق دفاع كند.
وي در پايان گفت: فعاليت تشكيلات ما در راستاي ايجاد توازن با شيعيان است. اهل تسنن عرب عراق كه كمتر از۱۵درصد جمعيت اين كشور را تشكيل مي دهند، در زمان حكومت صدام، كليه پست هاي حكومتي عراق را در اختيار گرفته بودند، اين افراد پس از سقوط صدام نيز به صورت جدي مورد حمايت كشورهاي عرب منطقه قرار گرفته اند.

تل آويو، ميعادگاه منافقين و بهائيان
خبرنگار بازتاب گزارش داد: در پي مصوبه اخير شوراي حكومت انتقالي عراق مبني بر اخراج اعضاي منافقين از اين كشور، سران اين گروه به دنبال جايي براي سكونت و فعاليت مي گردند، اما قريب به اتفاق كشورهاي جهان با توجه به سوابق اين گروه و وجود نام آن در ليست گروه هاي تروريستي، از پذيرش درخواست آنان سر باز زده اند.
در اين حال برخي گزارش ها، حاكي از آن است كه سران اين گروه، از جمهوري آذربايجان تقاضاي پناهندگي و ايجاد پايگاه در اين كشور كرده اند، اما تاكنون دولت آذربايجان اجازه رسمي به آنها نداده است. براساس اخبار رسيده درخواست سران منافقين از سوي رژيم اسرائيل پذيرفته شده است و مقامات اسرائيلي با راه اندازي پايگاه توسط اين گروه موافقت كرده اند.
از سوي ديگر منابع خبري از مرگ علي اكبر فروتن يكي از رهبران بهائيت در اسرائيل خبر مي دهند. وي كه «ايادي امرالله» لقب گرفته است، از مدتي پيش در فلسطين اشغالي سكونت داشته و به تازگي در سن ۹۸ سالگي در اين كشور در گذشته است.

بازتاب يك قانون
قانون اساسي جديد افغانستان، يكشنبه شب گذشته به تصويب نهايي اعضاي لويه جرگه (شوراي ريش سفيدان) رسيد. پيش نويس اين قانون كه با تغييراتي اندك و در ۲۲ جلسه پياپي لويه جرگه تصويب شد، در ماههاي اخير با دو دسته انتقاد روبرو شد. برخي از گروه  هاي افغاني معتقد بودند در پيش نويس قانون اساسي براي مذهب نقش تعيين كننده در نظر گرفته نشده است. منتقدان غربي بر عكس اين گروه مي گفتند بافت مذهبي قانون اساسي موجب تضييع حقوق زنان شده است. درپي تصويب اين پيش  نويس در لويه جرگه، مطبوعات غرب به تجزيه و تحليل آن پرداختند. بخشي از ديدگاههاي مطرح شده در نشريات غربي به شرح زير است:
روزنامه ال موندو چاپ مادريددر تفسيري نوشت: تصويب نهايي قانون اساسي افغانستان راه انتخابات آزاد مجلس را هموار ساخت. تصويب اين قانون با آشوبي كه در كشور حاكم است، قابل تصور نبود. بدين گونه افغانستان يك جمهوري اسلامي خواهد بود كه در آن هيچ قانوني نبايد برخلاف اسلام و سنن اسلامي به تصويب رسد. اين نكته پرسش هاي زيادي را مطرح خواهد ساخت و ترس و نگراني هاي زيادي را برخواهد انگيخت. ولي آينده نشان خواهد داد كه آيا افغان ها راه خردمندانه را برخواهند گزيد و يا نوع تساهل ستيز را انتخاب خواهند كرد.
روزنامه فرانكفورتر آلگماينه زايتونگ چاپ فرانكفورت نيز طي تفسيري نوشت: «قانون اساسي افغانستان به دولت و پيش از همه به رئيس جمهوري اختيارات وسيعي اعطا كرده است. آزمون اين مساله در آ نجا خواهد بود كه حامد كرزاي، رئيس دولت بخواهد اختيارات و حقوق خود را در برابر منافع گروهي و يا فردي بكار بندد. در حال حاضر براي يك فرد پشتون هنوز دشوار است، تعلقات قومي خود را تابع چيزي به نام «افغان بودن» كند. اين امر در مورد ديگر اقوام نيز صدق مي كند.
افغانستان زماني به هدف مي رسد كه اختلافات قومي در پس تريبون هاي سخنراني مطرح شوند ونه در سنگرهاي نبرد. جامعه بين الملل سرمايه گذاري بسياري در افغانستان كرده و تصويب قانون اساسي افغانستان موفقيت شيرين اين فعاليت جهاني است. فعاليت و كمك رساني اي كه به خاطر خود افغانها هم كه شده، نبايد نامحدود و بي پايان باشد.» 
روزنامه سالز برگر ناخريشتن چاپ اتريش به جايگاه برابر حقوق براي زنان در قانون اساسي اين كشور پرداخته و آن را تاريخي مي نامد و مي نويسد: «برابري حقوق براي زنان در منطقه هندوكش، دست كم بر روي كاغذ از اهميت تاريخي برخوردار است. زيرا كه براي نخستين مرتبه زنان در افغانستان حق مالكيت دارند. براي خارج از كشور مهم است كه قوانين شريعت در عرصه قضايي عملكردي نخواهند داشت. ولي با توجه به روند بي نظم اجلاس «لويه جرگه » جاي ترديد دارد كه آيا اين قانون اساسي مي  تواند بنيادي براي يك «افغانستان نوين» باشد. هر چه باشد، تقسيم قومي كشور به شمال و جنوب تثبيت شده است.»
روزنامه وشتوتچه الگماينه ديگر روزنامه آلماني، درباره قانون اساسي جديد افغانستان مي نويسد:  «افغانستان از قانون اساسي جديدي برخوردار شده است. دو سال پس از سقوط طالبان كه استبداد و خفقان تاريك انديشانه اسلامي را بر كشور مستولي كرده بود، حال يك قانون اساسي ليبرال بر اين كشور حاكم شده است. اين خيلي خوب است. ولي اين قانون اساسي در حال حاضر بر روي كاغذ ثبت است و به هيچ وجه آيينه تمام نماي جامعه افغانستان نيست. زنان همچون گذشته مورد ستم واقع مي شوند. همچون گذشته «جنگ سالاران» بر كشور خوف و وحشت مي پراكنند. همچون گذشته كشور با مرزهاي قومي آن چندپاره است. همچون گذشته فقر دردناك بيداد مي كند.
همه اينها با تصويب چند اصل قانون تغيير نخواهند كرد. اشاره به اين مشكلات به معناي اشاعه بدبيني نيست. بلكه اشاره به اين امر حياتي است كه نبايد از تلاش خود براي پيشرفت افغانستان به اين زودي ها دست كشيد.»

نگاه امروز
۳ نگراني آمريكا
آمريكايي ها براي حل مسائل خود در خاورميانه با سه مسئله روبه رو هستند كه حل هريك از آنها به شيوه بومي، انكار منافع آمريكاست و راه حل غيربومي نيز براي آنها متصور نيست. نخستين اين مسائل، بحران فلسطين است. راه حل مطلوب براي آمريكايي ها اين است كه بحران فلسطين به گونه اي حل شود كه موجوديت و امنيت اسرائيل تأمين شود. اين راه حل بومي نيست. زيرا اولا خود فلسطيني ها به صورت آرماني و استراتژيك به كمتر از كل سرزمين فلسطين رضايت نمي دهند و در كوتاه مدت نيز حداقل سرزمين هايي را كه در جنگ ۱۹۶۷ به اشغال اسرائيل درآمد مطالبه مي كنند. ثانيا، كشورهاي منطقه از اين كه موازنه قوا به نفع اسرائيل تغيير كند، بيمناكند. طبيعي است كه اين كشورها براساس منافع و امنيت ملي خود، خواستار تضعيف جايگاه و قدرت اسرائيل باشند. لذا هرگاه آمريكايي ها از در جانبداري عريان از اسرائيل وارد مي شوند كشورهاي منطقه، حتي نزديك ترين متحدان آمريكا برانگيخته مي شوند. دور شدن تدريجي عربستان سعودي و مصر از آمريكا، از روشن ترين نشانه هاي اين برانگيختگي است. راه حل هاي بومي نيز منافع آمريكا را تأمين نمي كند. براساس راه حل هاي بومي اسرائيل يا اساسا محو مي شود يا اين كه چنان قدرت آن محدود مي شود كه توان تأثيرگذاري منطقه اي خود را از دست مي دهد.
مسئله دوم آمريكايي ها در منطقه خاورميانه كه امتداد آن به آسياي مركزي و جنوب آسيا نيز مي رسد، حل بحران هاي موازي عراق و افغانستان است. آمريكايي ها در عراق با پارادوكس جانكاهي در زمينه توازن قوا بين شيعيان و سني ها مواجه اند. اگر بخواهند واقعيت شيعيان را به عنوان اكثريت بپذيرند متحدان سني خود در منطقه و بخش سني نشين عراق را مي رنجانند. اگر هم بخواهند واقعيت شيعيان را انكار كنند، عراق روي ثبات و آرامش نخواهد ديد. علاوه بر اين، هنوز متحدان اروپايي آمريكا و رقيب منطقه اي اين كشور يعني روسيه، اشغال عراق را به رسميت نشناخته اند و نشانه اي از تغيير بنيادي رفتار آنها نيز به چشم نمي خورد.
مشكل سوم و شايد جدي تر آمريكايي ها، ايران است. آمريكايي ها در ۲۴ سال اخير تقريبا از همه ابزارهاي فشار براي سرنگوني و يا تغيير رفتار ايران استفاده كرده اند و به نتيجه دلخواه نرسيده اند. اكنون فضاي بين المللي و منطقه اي براي تكرار آن فشارها و يا اشكال جديدتر آن، نامساعدتر است. هراسي كه پس از
۱۱ سپتامبر به متحدان منطقه اي آمريكا از جمله عربستان سعودي و مصر دست داده، اين كشورها را به تجديد نظر در روابط با تهران و دور شدن از استراتژي براندازي آمريكا در ايران واداشته است. ديپلماسي ايران در ماه هاي اخير كار را براي آمريكايي ها دشوارتر هم كرده است. زيرا پيوندهاي ايران با جامعه جهاني نسبت به گذشته مستحكم تر شده و هزينه برخورد با آن را براي ايالات متحده بالا برده است.
آنچه كالين پاول وزير امور خارجه آمريكا در گفت وگو با روزنامه واشنگتن پست مطرح كرد، ترجمان اين نگراني سه وجهي آمريكايي هاست.

گفت وگوي وزير امور خارجه آمريكا با واشنگتن پست
راه دشوار
000732.jpg
در روزهاي پاياني سال ۲۰۰۳، روزنامه واشنگتن پست با كالين پاول وزير خارجه آمريكا گفت وگوي تلفني انجام داد كه خلاصه آن را مي خوانيد:
* تا يكي دو روز ديگر به تاريخي مي رسيم كه در نقشه راه براي ايجاد يك كشور موقت فلسطيني تعيين شده است. اين تاريخ مي گذرد بدون اينكه هدف محقق شده باشد. آمريكا چه كار مي خواهد براي احياي نقشه راه بكند؟
- ما متأسفيم از اينكه نتوانستيم تا پايان سال ۲۰۰۳ به اين شرايط برسيم. در نگاه رئيس جمهور و در اهداف او، وجود يك كشور فلسطيني در كنار اسرائيل همچنان وجود دارد. ما به طور كامل به هدفي كه رئيس جمهور در ۲۴ ژوئن ۲۰۰۲ اعلام كرد و به نقشه راه براي رسيدن به اين هدف متعهديم. اينكه مي خواهيم بعد از از دست دادن كابينه ابومازن چه كار كنيم بايد بگويم، ما منتظر ابو علا (احمد قريع) مانده ايم تا ببينيم كه چه گام هايي در ارتباط با محكوميت تروريسم برمي دارد.
در ماههاي اوليه سال آينده بررسي مي كنيم تا ببينيم بازگرداندن جان وولف، (نماينده ويژه دولت بوش در خاورميانه) مناسب است يا نه. از سوي ديگر دو طرف را براي مذاكره با يكديگر آماده مي كنيم.
من با آريل شارون و سلوان شالوم (نخست وزير و وزير خارجه اسرائيل) صحبت كرده ام، در روزهاي آينده با فلسطيني ها هم صحبت مي كنم. تا وقتي گفت وگوميان دو طرف از سرگرفته نشود، نمي توان كار زيادي  كرد.
* آيا اطمينان داريد آمريكا هنوز بتواند ضرب الاجل تعيين شده در نقشه راه را محقق كند؟ اين به معني آن است كه يك روند سه ساله را به روندي دو ساله تبديل كند؟
- به نظر من اين ممكن اما دشوار است. ما براي دستيابي به هدف يعني تشكيل كشور و حكومت موقت فلسطين يك سال و نيم زمان را از دست داده ايم، اما اگر دو طرف همين حالا پاي ميز مذاكره بنشينند، اين قابل تحقق است. اما زمان در حال عبور است.
* درباره عراق، روس ها وعده كرده اند ۶۵ درصد از بدهي هاي عراق را ببخشند. اين همان خواسته آمريكا از همه كشورها هم درون كلوب پاريس و هم ديگر كشورهاست؟
- ما خواستار حداكثر بخشش بدهي ها هستيم و من قصد ندارم رقمي براي آن به كار برم. رقم هرچه بيشتر باشد بهتر است. اما نمي خواهم هيچ كشوري را به كاري مكلف كنم. فكر مي كنم شروع خوبي داشته ايم.
* آيا مذاكرات بين آيت الله سيستاني و پل برمر بر سر موضوع انتخابات، به نتيجه رسيده است يا مي رسد؟
- ما با آيت الله سيستاني در تماس هستيم. نمي دانم كه آيا برمر مستقيماً با او گفت وگوكرده يا نه، اما مقامات ديگري با او صحبت كرده اند.
* اما نامه هايي بين آنها رد و بدل شده است؟
- بله نامه هايي رد و بدل شده است. فقط مي توانم بگويم كه تماس ها ادامه دارد. شوراي حكومت انتقالي عراق حمايت كامل خود را از طرح ۱۵ نوامبر (۲۴ آبان گذشته) اعلام كرده است اين طرح به سازمان ملل ارائه شده است. به طور كامل از آن حمايت مي كنيم و آيت الله سيستاني هم درباره چگونگي برگزاري انتخابات اشاراتي داشته است. اما خبرها حاكي از آن است كه او طرح ۱۵ نوامبر را رد نكرده است. بعضي نگران بودند كه او اين كار را مي كند. بنابراين به نظر من ما مذاكرات سازنده اي داريم و اين مذاكره ادامه دارد.
* فكر مي كنيد شرايط جديدي علاوه بر اين طرح مطرح شود، مثلاً طرح ۱۵ نوامبر پذيرفته شود اما نوعي توافق جديد در كنار آن درباره موضوع انتخابات پيش آيد؟
- در شرايط حاضر، من ضرورت يك توافق ديگر را درك نمي كنم. همه از طرح ۱۵ نوامبر حمايت مي كنند، اما به هر حال ما باز هم نظرات را مي شنويم چون مي خواهيم از بهار آينده روند موفقي آغاز شود كه به ايجاد دولت و مجلس انتقالي منجر شود، تا در سال ۲۰۰۵ قانون اساسي تمام و كمال و يك دولت كاملاً منتخب داشته باشيم.
* به سراغ ايران برويم. من اطلاع دارم كه بحثي در سطوح بالا درباره از سرگيري گفت وگوبا ايران (در واشنگتن) جريان دارد. ايران اخيراً گام هايي برداشته است. اكنون هم كه پيشنهاد كمك هاي انسان دوستانه از سوي ايران مطرح شده است. آيا پيش بيني مي كنيد به زودي حركتي براي از سرگيري گفت وگوبا ايران ايجاد شود؟
- بحث در سطوح عالي از اين نظر كه اختلاف نظري در اين باره وجود داشته باشد، مطرح نيست. فكر مي كنم قبلاً هم از من شنيده ايد كه گفته ام ما همواره راه گفت وگوبا ايران را بازگذاشته ايم. در ماههاي اخير اتفاقاتي افتاده است كه به نظر من اميدواركننده است.
از سه سال پيش و از زمان شروع كار اين دولت شروع مي كنيم؛ وقتي ما اعلام كرديم ايران فعاليت هايي در زمينه سلاح هسته اي مي كند كه غيرقابل قبول و خلاف تعهداتش است. ما روس ها را تحت فشار گذاشتيم. سعي كرديم با روس ها درباره نيروگاه بوشهر به تفاهم برسيم. بعد اتفاقاتي افتاد كه ديديد. بعد همكاران اروپايي ما مستقيماً وارد شدند. من در تماس نزديك با دويلپن، فيشر و استراو (وزيران خارجه فرانسه، آلمان و انگليس) بودم. آنها هيچ كاري خارج از اطلاع ما نكردند و درباره اين موضوع ما قبلاً گفت وگوكرده بوديم. اكنون به نقطه اي رسيده ايم كه درباره قطعنامه واحد آژانس بين المللي انرژي اتمي به توافق رسيديم. همزمان ايران پروتكل الحاقي را امضا كرد و اكنون ما در انتظار آن هستيم كه آنها به تعهداتي كه به وزراي اروپايي دادند عمل كنند. همه اينها موجب شده كه اين طور به نظر برسد كه نگرش جديدي در ايران در ارتباط با اين موضوعات ايجاد شده است، البته اين نگرش كاملاً قابل قبول نيست اما آنها دريافته اند كه دنيا ناظر آنهاست و آماده اقدام است.
ناگهان اين مصيبت وحشتناك (زلزله بم) براي ايران پيش آمد و سياست را كنار زد.
اين يك موضوع انساندوستانه بود. بوش همواره گفته است كه وقتي بحث موضوعات انساندوستانه پيش مي آيد ما كاري را مي كنيم كه براي بشريت درست است. در اين مورد براي اينكه به آنها نشان دهيم جدي هستيم و اينكه به اين موضوع به عنوان يك موضوع انساندوستانه نگاه مي كنيم، ريچارد آرميتاژ مستقيماً با نماينده دائم ايران در سازمان ملل تماس گرفت. معلوم بود كه اين يك تماس ديپلماتيك و معمولي نيست.
آنچه تعجب آور بود اينكه طي نيم تا يك ساعت، ريچارد از نماينده دائم ايران كه در آن زمان در تهران بود جواب گرفت و طي چند ساعت ما كار جمع آوري و ارسال كمك و اعزام هواپيما و نيروي امداد را شروع كرديم. همه اين ها نشان مي دهد كه اتفاقاتي در حال روي دادن است، بنابراين بايد احتمال گفت وگو در هر زماني در آينده را باز بگذاريم. ما هنوز نگراني هايي درباره فعاليت هاي تروريستي داريم و مسائل ديگري هم در ارتباط با القاعده و ديگر موضوعات همچنان باقي مانده است...
* درباره ثبات پاكستان بعد از دو سوءقصد به جان پرويز مشرف چقدر نگراني داريد؟
- من همچنان اطمينان دارم كه پرويز مشرف از حمايت گسترده اي در داخل كشورش برخوردار است. اين كار تندروهاست و ما به شدت نگران هر دوي اين حملات هستيم. بوش با پرويز مشرف گفت وگو كرده و من هم چند بار با او صحبت كرده ام. اين رويداد نشان داد كه عده اي هستند كه براي تحميل خواسته بيمارگونه خود به مردمشان، به ترور روي مي آورند. ما همچنان به پرزيدنت مشرف اطمينان داريم و در كنار او ايستاده ايم.
* آيا استراتژي ليبي را مي توان براي ايران و كره شمالي هم به كار برد؟
- اميدوارم ايراني ها و به ويژه كره شمالي به آنچه ليبي انجام داد نگاهي بيندازند. ليبي به اين نتيجه رسيد كه در انزوا قرار گرفتن در صحنه جهاني مورد محكوميت واقع شدن از سوي جامعه بين المللي، فقط به دليل اقدام براي توليد سلاح غيرمتعارف كه در آخر هيچ فايده اقتصادي هم ندارد و هزينه هم دارد، فايده سياسي ندارد و فقط آن كشور را بيشتر به خطر مي اندازد به جاي آنكه از خطر حفاظت كند.
فكر مي كنم ليبيايي ها متوجه شدند كه پرزيدنت بوش و دولت او چقدر درباره اين سلاح ها مصمم هستند، ما از اين سلاح ها وحشت زده نمي شويم. فكر مي كنم قذافي مي  دانست كه ما بالاخره در عراق اقدام مي كنيم، به ايران فشار مي آوريم، به دنبال راه حل ديپلماتيك براي كره شمالي هستيم و در برابر آن تسليم نمي شويم و باج نمي دهيم. اميدوارم كره شمالي، ايران و تا حدي سوريه ، دريابند كه اين سلاح ها هيچ  هدف و منظور امنيتي، اقتصادي و سياسي را برآورده نمي كند. از اين نظر فكر مي كنم قذافي درس خوبي به اين كشورها داد.
با اين حال ما ماهيت قذافي و رژيمش را مي شناسيم و با اين موضوع با تحقيق برخورد مي كنيم. تيم وزارت خارجه من در حال تهيه يك نظام دقيق هستند. مي خواهيم اطمينان حاصل كنيم كه (پيش از لغو تحريم ها) واقعاً يك رهبر تغييريافته تغييريافته داريم. اما از اين تحول بسيار خشنود هستيم.
* براي سال ۲۰۰۴ اولويت هاي اول و دوم شما چيست و آمريكا قرار است براي هر يك از اين مشكلات چه كار كند؟
- اول و پيش از هر چيز «مبارزه جهاني با تروريسم» است. ما در سال هاي گذشته پيشرفت زيادي كرده ايم. بعضي هسته ها جمع آوري شده اند. درباره اينكه با چه كسي مي جنگيم درك بهتري پيدا كرده ايم.اما آنها هنوز هستند.
ما بايد از كشورمان حفاظت كنيم. بايد به سراغ آنها برويم و دستگيرشان كنيم. اولويت بعدي در فهرست من، عراق است و بازگشت حاكميت به مردم آن. من به عنوان وزير خارجه همكاري خود را با دونالد رامسفلد براي مديريت دوره گذار در عراق افزايش مي دهم. همزمان با بازگرداندن حاكميت و وقتي من سفارتخانه را ايجاد كردم، بايد حمايت بين المللي بيشتري جلب كنم، حضور سازمان ملل و بازگشت آن هم از نظر نقش سياسي و هم كمك انساندوستانه، موضوع قراردادها، نقش ناتو كه فكر مي كنم ناتو هر روز تمايل بيشتري براي ايفاي نقش در عراق نشان مي دهد و بخشودگي بدهي ها از ديگر مسائل مرتبط با عراق است.
اوضاع افغانستان را هم همچنان به عنوان منطقه اي كه در آن به پيشرفت زيادي رسيده ايم زير نظر دارم. هنوز خطر در اين منطقه باقي است. شكست طالبان در جنوب و جنوب شرق و اطمينان حاصل كردن از اينكه انتخابات سال آينده به خوبي برگزار مي شود و دولت مركزي مستقر شده و مي تواند بر كل كشور كنترل داشته باشد از نكات ضروري در افغانستان است.
خاورميانه هم از اولويت هاست. ما آماده پيگيري و اجراي نقشه راه و مشاركت در روند صلح هستيم. اميدوارم حركت لازم را از سوي طرف فلسطيني ببينيم.
اولويت هاي درجه دوم زيادي وجود دارد. من هنوز درباره (جنگ داخلي) سودان مشغول رايزني تلفني هستم. پيشرفت خوبي در اين مورد صورت گرفته است. موضوعات مشابه آن بسيارند، مثل ليبريا. از سوي ديگر تلاش مي كنم كه به دوستانمان در اروپا و نقاط ديگر نشان دهم كه آمريكا يك همكار و شريك است.
* فكر مي كنيد وضعيت در افغانستان به نقطه اي رسيده كه بتوان دو انتخاب پارلماني و رياست جمهوري را از هم جدا كرد و انتخابات رياست جمهوري را اول سال آينده برگزار كرد؟
- اين يكي از احتمالات است. من اخيراً با كرزاي صحبت نكرده ام اما آخرين باري كه با او صحبت كرده ام مي دانم اين احتمال براي او هم وجود دارد. به نظر من هم بايد اول انتخابات رياست جمهوري برگزار شود.
* و سؤال آخر كه فقط يك جواب بله يا خير مي خواهد... آيا تا آخر سال آينده اسامه بن لادن را مي گيريم؟
- نمي دانم. نمي دانم آيا او زنده است يا مرده و نمي توانم به اين سؤال جواب بدهم. مي دانم او اگر زنده باشد به فرار ادامه مي  دهد، او همچنان از همه طرف تحت فشار قرار مي گيرد.
ترجمه: نيلوفر قديري

سياست
اقتصاد
انديشه
ايران
ورزش
|  اقتصاد  |  انديشه  |  ايران  |  سياست  |  ورزش  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |