گزارشي از يكصدمين سالگرد تولد هانري كربن؛ فيلسوف و ايرانشناس شهير فرانسوي ( بخش پاياني)
گزارش: سام محمودي سرابي
در قسمت نخست گزارش از همايش يكصدمين سالگرد تولد هانري كربن روايت هاي گوناگون از انديشه كربني ارائه شد. از جمله دكتر اعواني رئيس انجمن حكمت و فلسفه ايران بر تفلسف كربن تأكيد كرد. ژان دورينگ رئيس انجمن ايران شناسي فرانسه در ايران به پيچيدگي زبان كربن اشاره كرد، دكتر يگانه شايگان معتقد بود تلاش هاي كربن براي ايجاد ارتباط ميان ايران سنتي و ايران مدرن بود. دكتر داوري به كربن از زاويه معرفي تفكر اسلامي توسط اين فيلسوف به جهان غرب نگاه كرد، دوفوشه كور استاد دانشگاه سوربن تأثيرپذيري كربن از عرفاي ايراني را مورد بررسي قرار داد و... اكنون بخش پاياني اين گزارش از نظرتان مي گذرد.
گروه انديشه
فلسفه هرمنوتيك
«هرمنوتيك معنوي امامان و ديگر متفكرين شيعه، رهيافتي است براي انتقال از معناي عمومي و ظاهري (كه در درجه دوم اهميت است) به معناي باطني و اصلي.»
دكتر ژرژخيرالله استاد دانشگاه سوربن كه شانزدهمين سخنران اين همايش بود در ابتداي سخنان خود با اشاره به اين كه كربن در كتاب «تاريخ فلسفه اسلامي» و نيز در تمام نوشته هايش در مورد اسلام ايراني و متفكرين شيعه بي وقفه تأكيد بسياري بر دو مفهوم فلسفه باطنيه و هرمنوتيك مي كند، گفت: به زعم وي، تعاليم باطني امامان شيعه و نيز فرق بزرگ منشعب از اسماعيليه، مبين اين مسأله است كه هر چيزي ظاهري دارد و باطني.
وي افزود: استفاده دوباره كربن از حكمت باطنيه و هرمنوتيك در چارچوب تحقيقات متفكران و فلاسفه معاصر وي بخصوص ميرچاالياده و پل ريكور صورت گرفت.
به گفته دكتر خيرالله، كربن در شناخت خود از فلسفه باطنيه، با مطالعه تطبيقي فلسفه هاي مختلف، از نقطه نظر مذهبي به ميرچاالياده گرايش دارد. او سعي مي كند تا با استفاده و تأسي از رويكرد الياده، اهميت فهم يك تفكر يا مذهب را نشان داده به اعماق آن نفوذ كند.
به اعتقاد خيرالله، كربن در اغلب نوشته هايش پيرامون هرمنوتيك معنوي به تحقيقات پل ريكور عنايت خاصي داشته و به نوعي به آن پژوهش ها تكيه كرده است. او به كمك همين پژوهش ها سعي مي كند تا اهميت چندگانگي معنايي را در فهم متون بازشناسد.
وي در ادامه سخنان خويش مي افزايد:كربن در حالي كه با تأثير از الياده پديدارشناسي ديني را استحكام مي بخشد، از طريق ريكور در دگرگوني فلسفه هاي درونگرا كه به طور دائم به منبع و اصل عمل و كشف معناي اوليه مي پردازند؛ سهيم مي شود...
در جستجوي فراتاريخ
خواه افكار و آراي او را بپذيريم و بپسنديم يا نه، بايد اقرار كرد كه كربن چهره اي درخشان در تاريخ فلسفه قرن بيستم است ، چرا كه حداقل توانست اهل نظر را به تأمل دعوت كند.
دكتر كريم مجتهدي عضو هيأت علمي دانشگاه تهران و استاد ممتاز فلسفه در سخنراني خود پيرامون نظر كربن در مورد فلسفه هاي ايراني- اسلامي با بيان اين موضوع توجه حاضران را به اين نكته جلب كرد كه دفعتاً او را نمي توان شاخت و بايد آثار او را مطالعه كرد و تأمل به خرج داد چرا كه شايد سالها طول بكشد تا چهره اصلي او شناخته شود.
وي در ادامه با اشاره به اين كه برخي از ريشه هاي فلسفه هاي ايراني- اسلامي در سنت هاي قبل از اسلام است سهروردي را حافظ همين گرايش هاي معنوي قبل از اسلام و پس از آن ناميد و رويكرد او را نوعي استمرار در فكر، نگاه، تجسم و فهم دانست.
به عقيده دكتر مجتهدي، كربن اين موضوع را به خوبي دريافته بود و از كساني سخن مي گفت كه به نحوي از انحاء به آن شعله اصلي باستاني و اصل روحي وفا دارند و سعي مي كنند آن را دركشاكش و فراز و نشيب تاريخ - كه معمولاً طغياني است- حفظ نمايند. البته فكر، تاريخي نيست و كربن اين متفكران را در تاريخ قرار نمي داد.
استاد دانشگاه تهران افزود: كربن مي خواهد بگويد كه اين متفكران هر چند در تاريخ قرار داشتند ولي به تاريخ اشراف داشتند و از اين رو دچار روزمرگي نشده بودند و قادر بودند فراتر از تاريخ حركت كنند.
به عقيده مجتهدي در اينجا سخن از تاريخ سياسي يا اجتماعي نيست بلكه صحبت از يك تاريخ ازلي و ابدي است كه نزد غربي ها به ما بعد تاريخ و وراي تاريخ مشهور است. كربن نيز در جست وجوي اين تجربه روحي است نه در پي شرح حوادث خارجي اين تجربه ها.
دكتر مجتهدي در بخش ديگري از سخنان خود با اشاره به اين كه ما ابن سينا را به عنوان يك فيلسوف مشايي و مفسر ارسطو مي شناسيم ولي كربن بدون انكار اين موضوع به جنبه هاي مثال، تأويلي و حكايات تمثيلي فكر ابن سينا مي پردازد، گفت: رساله الطير حي بن يقظان، سلامان و ابسال و ... آثاري هستند كه وي در هر كدام از اينها جلوه اي از جريان روحي كل ايران و گرايش هاي روح قوم ايراني را مي بيند و همين سير را در سهروردي دنبال مي كند. گويا سهروردي در جايي كه گفته آنجا كه ابن سينا باز ايستاده، من كار و راهش را ادامه دادم. بنابراين كربن چه در كتب نظري سهروردي و چه در تمثيل ها و حكايات عرفاني و اشراقي اش (چون عقل سرخ) همين خط را دنبال مي كند.
به گفته وي، كربن در تفسيرهاي كوتاه ولي بسيار عميق و مؤثر سهروردي، از بعضي حكايت هاي شاهنامه فردوسي چون داستان زال، رستم و سهراب و ... بسيار سخن گفته است و براساس همين حكايات سعي مي كند كه جنبه هاي فلسفه اشراقي سهروردي را بهتر بفهمد.
مجتهدي معتقد است كه حكايات تمثيلي به كربن كمك مي كند تا از روزمرگي و تحقيقاتي كه همه مي پندارند آسان است فراتر رود و با عمق بيشتري به اين مباحث بپردازد. در اين ميان شايد داستان كيخسرو از همه شاخص تر و عميق تر باشد.
وي در بخش ديگري از سخنان خود تأكيد كرد: «آنچه كربن موفق شد آن را بدست آورد خاص ما ايراني ها نيست. به يك معنا آثار كربن سفير فرهنگي ايران و معرف ارزش هاي اصيل، باستاني و عميق ايران در خارج از ايران است. او كسي است كه روح ايراني را در مناطق دور دست جهان؛ در شعور جوان هايي شوريده و جست وجو گران حقيقت به خوبي منعكس مي كند.»
به گفته مجتهدي تنها ايرانيان مخاطب پيام كربن نيستند بلكه اين پيام ماست كه توسط او به غربي ها منتقل مي شود. او در مقابل كساني كه مي خواهند انسان را اقتصادي بدانند و نه فكور، از انسان سالك سخن مي گويد و اين مفهوم [انسان سالك] كليد ورود به كل تحقيقات كربن است.
وي در پايان گفت: اگر ما بگوييم كه روش فنومنولوژي به سبك هوسرل است، حرف درستي نزده ايم (هر چند خود وي اين مطلب را گفته باشد) چرا كه روش كربن فنومنولوژي به معناي متداول كلمه نيست. روش او سلوك است.
پديدارشناسي و فلسفه تطبيقي
دكترمحمدرضا ريخته گران سخنران بعدي همايش بزرگداشت يكصدمين سال تولد هانري كربن بود كه به بررسي رويكرد كربن نسبت به فلسفه تطبيقي پرداخت. وي در ابتداي سخنان خود با اشاره به اينكه كربن مبناي تطبيق را پديدارشناسي مي داند، گفت: او در اقدامات تطبيقي خود به فنومنولوژي (پديدارشناسي) هوسرل استناد مي كند. پديدارشناسي گذشتن از ابژكتيويسم (عينيت گرايي) و نجات از هيستوريسيسم(اصالت تاريخ) است. در اين ديدگاه تاريخ در انسان انديشور جاري است نه انسان انديشمند در تاريخ. تاريخ حقيقتي است كه با ما آغاز مي شود و با ما نيز به پايان مي رسد و ما به عنوان آدميان شرط حصول تاريخ هستيم.
ريخته گران افزود: كربن به صراحت گفته است كه وقتي قصد تطبيق متني را مثلاً از شيخ اشراق داريم بايد توجه داشته باشيم كه حكمت اشراق در سال ۵۸۲ هجري شمسي پديد نيامد. آن وعايي كه حكمت اشراق در آن پديد آمد تاريخ دروني و انفسي است و به بيان خاص كربن در ارض ملكوت است.
به اعتقاد ريخته گران، حيثيت ظهور وجود آن است كه در پديدارها نمود پيدا مي كند و در عين ظهور خود مخفي مي شود. پديدار شناسي، مطالعه آن حقيقت باطني در خلال و لابه لاي پديدارهاست.
بنابراين در تطبيق بايد به اين مرتبه رسيد و چنان كه كربن مي گويد، بايد عبارتهاي سهروردي را فنومن تلقي كرد و حقيقتي را در پس اين عبارتها يافت كه در ظاهر عبارات وي به ظهور رسيده است.
اين استاد دانشگاه تصريح كرد: «تطبيق در سطرهاي كتاب صورت نمي گيرد و به عبارتي ديگر مطالب يك نوشته در عالم واقعيت تحقق نمي يابد بلكه تنها كسي تمكن بر تطبيق دارد كه براي او ظهور حقيقت دست داده باشد. يعني در مقام تفكر باشد.» وي افزود: در يك كلام تطبيق به هيچ وجه يك كار عادي، معمولي و مصنوعي نيست.
در ضيافت عالم معنا
چه بسيارند شرق شناساني كه راه شرق را در پيش گرفتند بي آن كه هرگز شرقي را كه پرتو انوار خود را بر كربن افكند، ديده باشند و چه بسيارند محققان علوم ديني و قوم شناساني كه در وصول به هدف خويش توفيق نيافتند چرا كه حقيقتاً نمي دانستند كجا و چگونه بايد با آن به طور واقعي روبه رو شد.
يحيي بونو ديگر سخنران فرانسوي و شاگرد كربن بود كه نظر حاضران را به اين موضوع جلب كرد كه ميهمان شدن در ضيافت عالم معنوي از ديدگاه كربن آنچنان مهم است كه يادآوري تدارك جايگاهي در ضمير و باطن خويش براي هرگونه احاطه يافتن و فهم كه به كرات در تمامي آثار كربن تأكيد مي شود. وي با نقل گفته كربن كه «ميهماني در عالم معنويت يكسويه نيست و ميهمان الزاماً در باطن خويش ميزبان است زيرا بدون اين دوسويگي چندان اميدي براي فهم نمي رود گفت: راز موفقيت كربن در همين نكته نهفته است و همين راز است كه بايد در بادي امر مطمح نظر هر كسي باشد كه مي خواهد پويشي را كه او آغاز كرده، ادامه دهد.
بونو سخنان خود را پيرامون تشيع چنين ادامه داد: راه يافتن به عالم معنويت شيعي كار سهل و آساني نيست. تشيع «حرم معرفت باطني اسلام» است و از ويژگي هاي آن احساس شرمي وافر در قبال تمامي مسائل ديني، متانت و وزانتي است كه زماني بند از نقاب مي گشايد كه مخاطب يقين حاصل كرده باشد. بنابراين هر محققي كه بدون فراهم آوردن مقدمات لازم به اين امر خطير دست يازد تلاشش به چيزي جز روبه رو شدن با درهاي بسته و دست به سر شدن مشتي «پنداشت هاي ساده» نمي انجامد.
وي سپس از تشيع به منزله حرم معرفت باطني اسلام و اثبات تداوم حكمت در فراخناي اسلام در ايران ياد كرد و بر تبيين پيوند ميان تفكر فلسفي و تجربه عرفاني كه خصيصه بارز اين حكمت است شناساندن اين اهميت فلسفه اشراق و تجديد حيات معنوي در عصر معنوي تأكيد كرد.
به گفته بونو گرچه هنوز جا دارد كه آثار سهروردي از بسياري جهات مورد مطالعه و بررسي قرار گيرد اما مي توان مدعي شد كه پژوهش هاي كربن در اين زمينه به چنان پايگاهي رسيده اند كه مداقه در آثار ديگر حكماي بلند پايه شيعي راه درازي در پيش دارد تا بدان دست يابد.
وي سخنان خود را چنين پايان داد: قصد ما بايد ادامه راه او و مشاركت با او، «با اينان و براي اينان» در حيات خود شهسواران عرصه جان باشد.