بررسي پديده فرار مغزها به كشورهاي عضو سازمان توسعه و همكاري اقتصادي
مقصد بيشترشان آمريكا است
در ميان كشورهاي آسيايي و منطقه اقيانوس آرام بزرگترين كشور مبدأ فيليپين است كه حدود ۷۳۰۰۰۰ مهاجر دارد. اكثريت آنان داراي تحصيلات دانشگاهي هستند
|
|
نويسندگان: ويليام جي كارينگتون
انريكا دتراگياش
مترجم: وحيدرضا نعيمي
شايد قديمي ترين سؤالي كه در اقتصاد مطرح مي شود اين است كه چرا بعضي كشورها ثروتمند هستند و برخي ديگر فقير. نظريه اقتصادي بر اين نكته اصرار دارد كه اختلاف سطح آموزش جمعيت، بخشي مهم از پاسخ است و اين كه بهبود فرصت هاي آموزشي باعث افزايش درآمد در كشورهاي در حال توسعه مي شود. با وجود اين كه در اين مورد ترديدي وجود ندارد كه افراد شاغل داراي تحصيلات عالي بسيار كمياب هستند، اين امر نيز صادق است كه بسياري از دانشمندان، مهندسان، فيزيكدانان و ساير كارشناسان كشورهاي در حال توسعه در كانادا، آمريكا و اروپاي غربي كار مي كنند. اين پديده كه اغلب به «فرار مغزها» معروف است، در اوايل دهه ۱۹۶۰ شناسايي شد و از آن زمان موضوعي جنجال برانگيز در مباحثات شمال، جنوب بوده است. يك پيامد مهم فرار مغزها اين است كه در صورتي كه تعداد زيادي از افراد تحصيل كرده كشوري در حال توسعه از آن خارج شوند، سرمايه گذاري در آموزش در اين كشور، به رشد سريع تر اقتصادي نخواهد انجاميد. به علاوه، تلاش براي كاهش كمبود برخي مهارت ها از طريق بهبود فرصت هاي آموزشي تا حد زيادي بيهوده خواهد بود مگر آن كه اقداماتي را به منظور مقابله با انگيزه هايي كه افراد تحصيل كرده را به مهاجرت وادار مي كند، در پيش بگيرند.
اما ابعاد فرار مغزها چقدر است؟ اين پديده در چه كشورها و مناطقي گسترده است؟ آيا متخصصان تحصيل كرده كشورهاي در حال توسعه كه در خارج زندگي مي كنند، نماينده نسبت قابل توجهي از افراد ماهر در كشور خود هستند يا آنقدر تعدادشان اندك است كه لازم نيست نگرانشان بود؟ متأسفانه، تلاش براي پاسخگويي به اين سؤالات مهم به سرعت با مانعي هراس انگيز روبه رو شد؛ نظام آماري يكساني براي اندازه گيري تعداد و خصوصيات مهاجران بين المللي وجود ندارد. به علاوه، كشورهاي مبدأ نوعاً فهرستي از خصوصيات مهاجران را تدوين نكرده اند و با وجودي كه برخي كشورهاي دريافت كننده اين كار را كرده اند، تعريف آنها از مهاجرت متفاوت است. از اين رو، اندازه گيري دقيق جريان و سطح آموزش مهاجران دشوار است. به علاوه، از زماني كه اندازه گيري تعداد افراد تحصيل كرده شاغل در هر كشور مبدأ امكان پذير شده است، مدت زيادي نمي گذرد، نيروي فكري اين افراد در هر كشوري تعيين كننده است.
برآورد فرار مغزها
به رغم نبود اطلاعات نظام مند در مورد مهاجران بين المللي، برآورد شمار مهاجران را برحسب سطح آموزشي در كشورهاي عضو سازمان همكاري و توسعه اقتصادي (OECD) مي توان با استفاده از انواع منابع اطلاعات، صورت داد. برآوردهايي كه از اين رهگذر به دست آمده است در بسياري موارد كامل نيست، اما به هرحال دانش ما را نسبت به ابعاد فرار مغزها به طور چشمگيري بهبود مي بخشد. تحقيقي كه ما اين مقاله را براساس آن نوشتيم (كارينگتون و دتراگياش ۱۹۹۸) مهاجرت از ۶۱ كشور در حال توسعه جهان را در برمي گيرد كه حدود ۷۰ درصد جمعيت كل كشورهاي در حال توسعه را تشكيل مي دهد. به علت نبود اطلاعات، سعي نكرديم ميزان فرار مغزها را از اتحاد جماهير شوروي سابق و اروپاي شرقي تخمين بزنيم، هرچند كه شواهد عادي نشان دهنده فزوني آن است. جريان مهاجرت را بين كشورهاي در حال توسعه نيز برآورد نكرديم. رويه اي دو مرحله اي را به كار بستيم: اول برآوردهاي فرار مغزها به آمريكا با استفاده از آمار سرشماري سال ۱۹۹۰ اين كشور و ساير منابع اطلاعاتي به عمل آمد. آنگاه، از اين برآوردها- به همراه اطلاعات مربوط به مهاجران به كشورهاي عضو OECD به استثناي آمريكا كه از شبكه گزارش دهي مستمر اين سازمان در مورد مهاجرت استخراج شده بود- استفاده كرديم و ميزان فرار مغزها را به تمام كشورهاي عضو اين سازمان برآورد كرديم. برآوردهاي صورت گرفته در مورد مهاجرت به آمريكا (كه ۳/۵۴ درصد كل مهاجرت از كشورهاي در حال توسعه را در نمونه برداري ما به تمام كشورهاي عضو سازمان تشكيل مي دهد) قاعدتاً دقيق است، اين آمار در مورد فرار مغزها به كل كشورهاي اين سازمان بسيار غيردقيق تر است.
سرشماري آمريكا نشان مي دهد آيا اشخاص خارجي تبار هستند و اگر هستند كشور مبدأ آنان كجاست؟ سال هاي تحصيل هر شخص نيز گزارش مي شود. پس از آن كه تمام افراد زير ۲۵ سال براي اطمينان از مطابقت با اطلاعات مربوط به سطح تحصيلات كه در پايين تشريح شده، حذف شدند، تمام افراد خارجي تبار در اين سرشماري در يكي از دسته فراگير تحصيلي قرار مي گيرند: ابتدايي (صفر تا ۸ سال تحصيل)، متوسطه (۹ تا ۱۲ سال تحصيل)، دانشگاهي (بيش از ۱۲ سال تحصيل). يك عمل ديگر كه انجام مي شود، كسر كردن دانشجويان مقطع تحصيلات تكميلي در دانشگاه هاي آمريكا از گروه افراد خارجي تبار تحصيل كرده دانشگاهي است. اين كار با استفاده از اطلاعات مؤسسه بين المللي آموزش انجام مي شود. با اين روش تعداد مهاجران به آمريكا در هر كدام از سه دسته بندي آموزشي يادشده به ازاي هر كشور در حال توسعه موجود در نمونه معين مي شود. براي ارزيابي ميزان فرار مغزها از هر كشور مورد بررسي، اين برآوردها را بايد با شمار افراد هر گروه آموزشي كه در كشورشان مانده اند، مقايسه كرد. اين امر نيازمند تفكيك جمعيت هر كشور در حال توسعه موجود در نمونه براساس دسته بندي آموزشي است. براي اين كار، ما بر يك دسته اطلاعات كه اخيراً توسط رابرت بارو و جونگ والي (بارولي ۱۹۹۳) جمع آوري شده بود، تكيه كرديم. اين اطلاعات بهترين برآورد موجود را تا اين تاريخ (۱۹۹۹) از سطح آموزشي افراد بالاي ۲۵ سال در تعداد زيادي از كشورها به دست داده است.
فرار مغزها به آمريكا
نخستين ويژگي چشمگير اطلاعات مربوط به مهاجرت در آمريكا اين است كه جريان مهاجرت افراد داراي تحصيلات ابتدايي بسيار اندك است، هم از نظر مطلق و هم نسبت به ساير گروه بندي هاي آموزشي(حدود ۵۰۰۰۰۰ از مجموع ۷ ميليون مهاجر) با اين حال، افراد خارجي تبار بي سواد يا با تحصيلات كم اگر به صورت غيرقانوني در اين كشور باشند يا انگليسي صحبت نكنند، در سرشماري كمتر به حساب مي آيند. بزرگترين گروه مهاجران به آمريكا را (حدود ۷/۳ ميليون نفر) افراد داراي تحصيلات متوسطه از ساير كشورهاي آمريكاي شمالي (كه منظور از آن در اينجا آمريكاي مركزي و كشورهاي كارائيب است) و عمدتاً مكزيك تشكيل مي دهند. شايد تعجب آور باشد كه دومين گروه بزرگ (تقريباً ۵/۱ ميليون نفر) افراد تحصيل كرده از آسيا و منطقه اقيانوس آرام هستند. مجموع مهاجرت از آمريكاي جنوبي و به خصوص آفريقا بسيار اندك است. با اين حال، شايان ذكر است كه مهاجران از آفريقا در وهله اول شامل افراد تحصيل كرده (۹۵۰۰۰ نفر از ۱۲۸۰۰۰ مهاجر آفريقايي) مي شوند.
در ميان كشورهاي آسيايي و منطقه اقيانوس آرام، بزرگترين كشور مبدأ فيليپين است كه حدود ۷۳۰۰۰۰ مهاجر دارد. اكثريت اعظم آنان داراي تحصيلات دانشگاهي هستند. دومين منبع بزرگ مهاجر چين(۴۰۰۰۰۰ نفر) است كه افراد آن تقريباً به طور مساوي بين گروه هاي داراي تحصيلات متوسطه و دانشگاهي تقسيم مي شوند. هر دو كشور هند و كره هر كدام بيش از ۳۰۰۰۰۰ نفر مهاجر به آمريكا فرستاده اند. جالب اينجاست كه ۷۵ درصد هندي ها داراي تحصيلات دانشگاهي هستند. اين رقم در ميان كره ايها ۵۳ درصد است.
بزرگترين جريان مهاجرت از آفريقا به آمريكا از مصر، غنا و آفريقاي جنوبي است كه ۶۰ درصد مهاجران آنها داراي تحصيلات دانشگاهي هستند. مهاجرت آفريقايي هاي داراي تحصيلات ابتدايي تقريباً صفر است. اين تصوير در مورد روند مهاجرت از نيمكره غربي كاملاً متفاوت است: مكزيك از هر نظر بزرگ ترين كشور مهاجر فرست است. (۷/۲ ميليون نفر) اكثريت مهاجران آن (۲ ميليون نفر) تحصيلات متوسطه دارند و كمتر از ۱۳ درصد آنان داراي تحصيلات دانشگاهي هستند.
اين الگو در مورد ديگر كشورهاي كوچك آمريكاي مركزي ديده مي شود، اما نه در مورد دو كشور كوچك كارائيب كه اطلاعات آنها را در اختيار داريم. در مورد اين دو كشور مهاجران داراي تحصيلات دانشگاهي درصد بزرگتري از مجموع مهاجران را تشكيل مي دهد( ۴۲ درصد براي جاماييكا و ۴۶ درصد براي ترينيداد و توباگو) بالاخره مهاجرت از آمريكاي جنوبي به آمريكا از نظر مطلق نسبتاً اندك است و مهاجران آنها تقريباً به طور مساوي بين دو گروه داراي تحصيلات متوسطه و تحصيلات دانشگاهي تقسيم شده اند.
در هر كشور مهاجر فرست، شمار مهاجران در قياس با شمار جمعيت داراي يك سطح آموزشي معين چگونه است؟ در مورد بيشتر كشورها، افراد داراي تحصيلات دانشگاهي بيشترين ميزان مهاجرت را دارند، به استثناي كشورهاي آمريكاي مركزي، اكوادور و تايلند (در تايلند افراد داراي تحصيلات متوسطه و دانشگاهي تقريباً ميزان مهاجرت يكساني دارند.) از اين رو، مهاجرين به آمريكا به طور كلي به لحاظ تحصيلي وضعيت بهتري از آناني كه در كشورشان مانده اند دارند و نسبت افراد تحصيل كرده اي كه مهاجرت مي كنند، بالاست. همچنين به نظر مي رسد مهاجرت از آمريكاي مركزي از الگوي نسبتاً متفاوت تري نسبت به مهاجرت از كشورهاي در حال توسعه پيروي مي كند، يعني بيشترين ميزان مهاجرت در افرادي است كه تحصيلات متوسطه دارند، نه افراد داراي تحصيلات دانشگاهي.
فرار مغزها به ساير كشورهاي عضو سازمان توسعه و همكاري اقتصادي
براي انجام برآورد از فرار مغزها از كشورهاي در حال توسعه به كشورهاي عضو اين سازمان، ما به شبكه گزارش دهي مستمر سازمان در مورد مهاجرت اتكا كرديم. متأ سفانه برخلاف آمريكا، اين منبع اطلاعات سال هاي تحصيل مهاجران را گزارش نمي كند. به دليل فقدان هر گونه راه حل عملي ديگر، ما فرض كرده ايم كه توزيع مهاجران به آمريكا از هر كشور مبدأ بر حسب گروه آموزشي مشابه ساير كشورهاي ديگر عضو سازمان است. با وجودي كه اين تنها راه امكان پذير است كه اغلب ارقامي به دست مي دهد كه با شواهد غير مستند سازگار است، مواردي وجود دارد كه نتايج غيرعملي به دست داده است، به خصوص در مورد كشورهاي داراي ميزان كم مهاجرت به آمريكا اما ميزان مهاجرت بالا به يك يا چند كشور ديگر عضو سازمان توسعه و همكاري اقتصادي. مهاجران از اين قبيل كشورها به آمريكا عموماً تحصيل كرده تر از مهاجران به ساير كشورهاي سازمان هستند كه از اين رو چه بسا بهتر مبين جمعيت كشور مبدأ باشند.
دومين مشكل در ارتباط با اطلاعات مربوط به كشورهاي عضو سازمان به استثناي آمريكا در تفاوت معيارهاي طبقه بندي افراد به عنوان مهاجر نهفته است. با وجودي كه استراليا، كانادا و آمريكا مهاجر را شخصي تعريف مي كنند كه در خارج در خانواده اي غير شهروند به دنيا آمده است، بيشتر كشورهاي اروپايي مهاجر بودن را براساس نژاد يا وضعيت مهاجرت پدر يا مادر تعريف مي كنند. سومين مشكل در ارتباط با اطلاعات سازمان توسعه و همكاري اقتصادي اين است كه به ما اجازه ندادند مهاجران كمتر از ۲۵ ساله را مستثني كنيم. بالاخره، سازمان يادشده فقط اطلاعات مربوط به ۵ يا ۱۰ كشور اصلي مهاجر فرست به هر كشور عضو سازمان را ثبت مي كند. در نتيجه مثلاً آمار سازمان در مورد كانادا شامل اطلاعات معين در مورد شمار مهاجران از چين و مكزيك است ولي شامل مهاجران از جاماييكا و السالوادر نمي شود. در حالتي كه جريان مهاجرت از كشور مبدأ چشمگير است اما به نسبت كشور دريافت كننده كوچك است، اين گونه اطلاعات مشكل ساز مي شود. بنابراين، بخصوص در مورد كشورهاي كوچك برآوردهاي ما در مورد مهاجرت به كشورهاي عضو سازمان توسعه و همكاري اقتصادي به غير از آمريكا چه بسا بسيار كمتر از ميزان واقعي باشد. اگر بنابر قاعده اي عملي در نظر بگيريم در حالتي كه مهاجران به آمريكا كمتر از يك سوم مجموع مهاجران به كل كشورهاي عضو سازمان را تشكيل مي دهند، برآوردهاي ما غيرقابل اعتماد است. آنگاه تمام برآوردهاي ما مربوط به مهاجرت از كشورهاي آسيايي و حوزه اقيانوس آرام به استثنا آمار مالزي و سري لانكا قابل اعتماد است. تركيه نيز استثنا است. از ميان كشورهاي باقيمانده، ميزان فرار مغزها از جمهوري اسلامي ايران، كره و تا حدي كمتر فيليپين به تمام كشورهاي عضو سازمان چشمگير است- و بخصوص در قياس با اطلاعات مربوط با آمريكا افزايش مي يابد- در مورد جمهوري اسلامي ايران، درصد افراد داراي تحصيلات دانشگاهي كه در كشورهاي عضو سازمان زندگي مي كنند، حدود ۲۵ درصد است. اين رقم در مورد كره ۱۵ درصد و فيليپين ۱۰ درصد است. در مورد پاكستان، ميزان مهاجرت افراد داراي تحصيلات دانشگاهي بيش از ۷ درصد و در مورد هند ۷/۲ درصد است. با اين حال، اين ارقام دربرگيرنده شمار زياد متخصصان شبه قاره هند نيست كه به بحرين، كويت، عمان، قطر و امارات متحده عربي مي روند و در نتيجه يك مؤلفه مهم فرار مغزها را از كشورهاي مبدا ناديده مي گيرد. ميزان مهاجرت افراد تحصيل كرده از چين حدود۳ درصد است. در مورد آفريقا، برآوردهاي صورت گرفته براي الجزاير، سنگال و تونس كه مهاجران آن عمدتاً به فرانسه مي روند، غيرقابل اعتماد است. اما در مورد بيشتر كشورهاي موجود در نمونه، مهاجرت به كشورهاي عضو سازمان به غير از آمريكا بسيار اندك است و از اين رو نتايجي كه در ارتباط با آمريكا كسب شد، اساساً معتبر است.
نتيجه گيري
برآوردهاي ما نشان مي دهد روي هم رفته احتمال افراد تحصيل كرده براي مهاجرت بيشتر است. به استثناي آمريكاي مركزي و مكزيك، بيشترين ميزان مهاجرت مربوط به افراد داراي تحصيلات دانشگاهي است. شماري از كشورها- بخصوص كشورهاي كوچك آفريقا، كارائيب و آمريكاي مركزي- بيش از ۳۰ درصد افراد اين گروه را براثر مهاجرت از دست دادند. ما همچنين متوجه وجود فرار مغزهاي قابل توجهي از ايران، كره و فيليپين و تايوان شديم. اين ارقام حاكي از آن است كه در چند كشور توسعه يافته، جريان خروج افراد تحصيل كرده پديده اي است كه سياست گذاران نمي توانند ناديده بگيرند.
ارزيابي پيامد فرار مغزها بر اقتصاد كشورهاي مبدأ و رفاه جهاني و نيز علل اين قبيل مهاجرت نيازمند تحقيقات بيشتر بخصوص مطالعات تجربي است. در مورد موضوع آخر، سياستهاي مهاجرت دركشورهاي عضو سازمان توسعه و همكاري اقتصادي به نفع افراد تحصيل كرده است. شايد به اين علت باشد كه تركيب آموزش كل مهاجرت به سمت تحصيل كرده ها متمايل مي شود، اما اين امر نمي تواند توضيحي براي اين واقعيت ارائه كند كه چرا تعداد زيادي از كارگران ماهر مايل به ترك كشورهاي درحال توسعه هستند. فرق دستمزد شايد بخشي از اين توضيح باشد، اما اين امر اين سؤال را مطرح مي كند كه علت اين تفاوتها چيست. تفاوت كيفيت زندگي، فرصتهاي آموزشي براي بچه ها و امنيت شغلي چه بسا نقشي ايفا كند، همان گونه كه ميل تعامل به گروهي گسترده تر از همكاران تحصيل كرده اهميت دارد. يك موضوع مهم ديگر اين است كه مزاياي آموزش كه شهروندان كشورهاي در حال توسعه كسب مي كنند، تا چه اندازه اموري خارجي تلقي مي شود كه نمي توان از افراد انتظار داشت در هنگام اتخاذ تصميمهاي شخصي در نظر بگيرند. اگر اين قبيل وجوه خارجي چشمگير باشد، آن گونه كه «نظريه رشد جديد» بر آن تأكيد مي كند، آنگاه سياستهاي كاهش فرار مغزها شايد توجيه پذير باشد.
تحقيق ما به علاوه چندين روش را نشان مي دهد كه مي توان با آن برآوردهاي مربوط به فرار مغزها را با استفاده از اطلاعات موجود بهبود بخشيد. اولين راه استفاده از اطلاعات سرشماري در كشورهاي بزرگ مهاجرپذير مانند استراليا، كانادا، فرانسه، آلمان است. اين چهار كشور به همراه آمريكا حدود ۹۳ درصد جريان مهاجرت به كشورهاي عضو سازمان توسعه و همكاري اقتصادي را جذب مي كنند. از اين رو ارقام به دست آمده تقريب بسيار خوبي از مجموع است.
|
|
بيشترين دانشجويان بورسيه ايران در انگليس تحصيل مي كنند
سال گذشته در پي تصويب آيين نامه اعزام به خارج با هزينه مشخص و ايجاد واحدي به اين نام در وزارت علوم، تحقيقات و فناوري، ۲۰۸ نفر جهت ادامه تحصيل در دانشگاه هاي خارجي اعزام شدند.
به گزارش خبرنگار ما از اداره كل بورس و امور دانشجويان خارج، از ميان اين عده ۱۰۷ نفر موفق به دريافت بورس تحصيلي از دانشگاه هاي خارجي شدند و بقيه با تقبل شخصي هزينه ها، مشغول به تحصيل گرديدند.
افراد اعزامي با هزينه هاي شخصي در گروههاي علمي علوم انساني، پايه، فني، كشاورزي و هنر در يكي از دانشگاه هاي مورد تأييد خارجي مشغول به تحصيل شده اند.
بر اساس اين گزارش سال گذشته به منظور تأمين هيأت علمي مورد نياز دانشگاه هاي كشور و اعطاي بورس تحصيلي داخل به دانشجويان دوره دكتري داخل متقاضي بورس و نيز اعطاي بورس تحصيلي خارج براي قبولي هاي آزمون اعزام و ساير واجدين شرايط، جمعاً ۶۰۱ حكم بورس داخل براي متقاضيان صادر شده كه از اين تعداد ۴۳۱ مورد براي دانشجويان دكتراي داخل و ۱۷۰ مورد حكم مأموريت براي مربيان دانشگاه ها بوده است. در سال ۸۱ ، ۹۱ درصد احكام صادره بورس داخل به دانشجويان پسر و تنها ۹ درصد به دانشجويان دختر تخصيص يافته است.
مطابق گزارش هاي ارائه شده از سوي اين اداره كل در حال حاضر در سال ۸۱ تعداد ۲۰۱۷ دانشجوي بورس داخل در دانشگاه هاي كشور به ترتيب در رشته هاي علوم پايه، علوم انساني، فني، كشاورزي، هنر و دامپزشكي مشغول به تحصيل بوده اند، كه از ميان اين تعداد ۹۰ درصد را دانشجويان پسر و ۱۰ درصد را دانشجويان دختر تشكيل مي دهند.
به گزارش خبرنگار ما، براساس آمار ارائه شده در گزارش عملكرد اداره كل بورس و امور دانشجويان خارج وزارت علوم، تحقيقات و فناوري در سال گذشته ۳۳۶ نفر براي ادامه تحصيل در دانشگاه هاي كشورهاي خارجي اعزام شده اند كه از اين تعداد ۱۸۴ نفر مربي دانشگاه و بقيه افرادي هستند كه از سوي كميته بورس، براي آنها احكام اعزام صادر شده است.
بيشترين تعداد دانشجويان اعزامي به خارج از كشور به ترتيب مربوط به كشورهاي فرانسه(۰۸/۱۹ درصد)، انگليس(۴۵/۱۶ درصد)، كانادا(۱۸/۱۱ درصد)، آلمان(۲۱/۹ درصد)، استراليا (۵۵/۸ درصد)، هلند (۲۴/۷ درصد)، روسيه(۹۲/۵ درصد)، هند (۶۱/۴ درصد) و ژاپن (۹۵/۳ درصد) مي باشند.
اين گزارش حاكيست، در سال گذشته جمعاً تعداد ۱۲۶۶ دانشجوي مشغول به تحصيل در خارج از كشور وجود داشته است كه تعداد ۵۵۵ نفر از مربيان دانشگاه ها و ۷۱۱ نفر بورسيه هاي غير هيأت علمي بوده اند، كه از ميان اين عده به ترتيب بالاترين فراواني، ۱۳/۲۸ درصد افراد در دانشگاه هاي انگلستان، ۲/۱۲ درصد در دانشگاه هاي كانادا و ۵/۱۱ درصد در فرانسه مشغول به تحصيل هستند.
به گزارش خبرنگار ما، بر اساس پيگيريهاي انجام شده در بخش ايفاي تعهدات و مراجعت دانشجويان بورسيه به خارج، در سال ۸۱ ، تعداد ۱۵۷ نفر از دانشجويان اعزامي به كشور مراجعت كردند و اين در حالي است كه بر اساس آمار سال ۱۳۷۷ و ۱۳۷۸ به طور متوسط ۱۷۵ نفر جهت ادامه تحصيل در دوره هاي دكتراي كامل به خارج از كشور اعزام شده اند و انتظار مي رود تا سال گذشته به همين تعداد به كشور مراجعت نموده باشند.
اين گزارش مي افزايد: متأسفانه تعدادي از دانشجويان بورسيه پس از اتمام تحصيلات خود بنا به دلايلي چون ادامه تحصيل همسر و يا فرزندانشان در يكي از دانشگاه هاي محل تحصيل خود، از مراجعت به موقع به كشور امتناع مي ورزند.
|
|
راهنماي كتابخانه هاي تحقيقاتي
COPAC ، يگانه راهنمايي است كه دسترسي رايگان بازديد كنندگان را براي دستيابي به اطلاعات و پايگاه هاي اينترنتي اعضاي كنسرسيوم كتابخانه هاي تحقيقاتي دانشگاه ها (CURL) فراهم مي آورد. اعضاي CURL شامل ۲۷ كتابخانه است كه از اين تعداد تاكنون ۲۶ عضو فهرست اطلاعات خود را در اختيار COPAC قرار داده اند.
COPAC يكي از چند سرويسي است كه توسط بخش كامپيوتر دانشگاه منچستر انگليس راه اندازي شده است و فهرست آن حاوي مداركي (كتاب، مجله، ميكروفيلم و...) به زبان هاي مختلف است كه تاريخ چاپ بعضي از آنها سال ۱۱۰۰ ميلادي است.
علاوه بر اين فهرست، اخبار روز COPAC همراه با آرشيو اخبار قبل از آوريل ۲۰۰۰ و خلاصه رخدادهاي سال ۲۰۰۱ در بخش اخبار اين سايت موجود است.
از ديگر امكانات اين سايت، طرح كليد هاي دسترسي است كه امكان دستيابي راحت تر بازديد كننده را به مطالب و صفحات پايگاه فراهم مي كند. به عنوان مثال، كليد m شما را به صفحه نقشه سايت و يا كليد L به صفحه كتابخانه ها راهنمايي مي كند.
مطالب مندرج در اين سايت، مطابق با آخرين نسخه و يا چاپ مدرك است كه توسط كتابخانه ها در اختيار هيأت علمي COPAC قرار گرفته است. اين هيأت را يك گروه پنج نفري همراه مديريت سرويس تشكيل داده اند.
در فهرست COPAC اطلاعات متنوعي براي مدارك موجود است كه ازجمله مي توان به عنوان مدرك، نويسنده (مترجم، مؤلف و...)، مشخصات ناشر، ويراستار، مشخصات ظاهري مدرك، زبان نوشتاري، يادداشت ها و محل نگهداري از مدرك اشاره كرد.
اگر در اين فهرست، نام مؤسسه هايي كه به صورت روشن (high light) نوشته شده است را انتخاب كنيد به فهرست كتابخانه هاي محلي داراي مدرك مورد نظر دسترسي خواهيد يافت كه در آن علاوه بر نام كتابخانه ها، شماره طبقه بندي و وضعيت كتاب از نظر امكان به امانت گرفتن و يا تاريخ برگشت آن به كتابخانه ذكر شده است.
در واقع امكان به امانت گرفتن كتاب از طريق COPAC وجود ندارد مگر اينكه تقاضاي امانت بين كتابخانه اي از جانب كتابخانه دانشگاه شما به كتابخانه مورد نظر فرستاده شود.
همچنين افراد مي توانند شخصاً نسبت به تقاضاي امانت مدارك اقدام كنند. اگر مدرك مورد نظر توسط British Liberary نگهداري مي شود مي توانيد به آدرس http://www.bl.uk مراجعه كرده و روي عبارت Document Supply Service در صفحه اصلي كليك كنيد و سپس Reproduction را براي اطلاع از جزئيات خدمات رساني كتابخانه انتخاب كنيد. براي امانت مداركي كه توسط ساير كتابخانه ها نگهداري مي شوند نيز مي توانيد به سايت آنها مراجعه كنيد. براي پيوند زدن به سايت مورد نظر روي عنوان Liberaries از صفحه اصلي COPAC كليك كرده، سپس Current Contribution را انتخاب كنيد.
با اين حال، بعضي از مدارك توسط پيوندهايي كه در ذيل نام آنها در فهرست COPAC آمده است، قابل دسترسي به صورت online و تمام متن هستند.
براي استفاده از همه اين امكانات كافي است پس از مراجعه به آدرس http://copac.ac.uk روي كليد ENTER COPAC كليك كنيد.
|
|
شرايط اخذ وثيقه دانشجويان اعزام به خارج اعلام شد
شرايط اخذ وثيقه از دانشجويان بورس اعزام به خارج و نحوه برخورد با دانشجويان مستنكف اعلام شد.
دكتر فرهاد رحمتي مدير كل بورسها و دانشجويان خارج وزارت علوم، تحقيقات و فناوري در خصوص شرايط اخذ وثيقه از دانشجويان بورس اعزام به خارج، گفت: پذيرفته شدگان آزمون اعزام اعم از دانشجويان يا مربيان واجد شرايط كه از طريق بورس به خارج اعزام مي شوند مطابق آيين نامه و قوانين متعهد هستند كه پس از اتمام دوره تحصيلي خود دو برابر مدت استفاده از بورس در دانشگاه تعيين شده از سوي وزارت علوم، خدمت كنند. وي افزود: اين پذيرفته شدگان براي تضمين تعهدات دانشجويان اعزامي به خارج يك وثيقه ملكي را به وزارتخانه مي سپارند كه ميزان اين وثيقه با توجه به كشور محل تحصيل دانشجويان و هزينه ها بين ۵۰ تا يكصد ميليون تومان متغير است. دكتر رحمتي تصريح كرد: با توجه به اين كه اكثر پذيرفته شدگان در آزمون اعزام از قشر متوسط جامعه بوده به ويژه در شهرستانها، امكان سپردن وثيقه ملكي تا سقف تعيين شده را ندارند كه براي ضمانت تعهدات اين دانشجويان، علاوه بر وثيقه ملكي كه ميزان آن كمتر از سقف تعيين شده است، بايد دو نفر كارمند رسمي دولت نيز در قبال اعزام دانشجو تعهد كارمندي بسپارند.
وي ادامه داد: البته اين بدان معني نيست كه اين افراد وثيقه ملكي نمي سپارند، بلكه در صورتي كه وثيقه ملكي سقف اعلام نشده را پوشش نداد، مابه التفاوت را بايد با وثيقه كارمندي بسپارند.
مدير كل اداره بورس دانشجويان خارج وزارت علوم در خصوص تأثير تعهدات سپرده شده به وزارتخانه در برابر بازگشت دانشجو پس از اتمام تحصيل، گفت: اگر چه دانشجويان بورسيه ارزش معنوي بسيار بالايي در جامعه دارند اما زماني كه تعهدي انجام گرفته بايد مراحل قانوني و حقوقي خود را طي كند.
دكتر رحمتي در خصوص نحوه برخورد وزارت علوم با دانشجويان مستنكف، گفت: چنانچه دانشجو پس از اتمام تحصيل، به كشور مراجعت نكند به دانشجو و ضامن دانشجو تذكر داده مي شود و در صورتي كه دانشجو از مراجعت به كشور استنكاف بورزد، پيگيري حقوقي آن صورت گرفته و هزينه هاي دانشجو در طول مدت اقامت و تحصيل در خارج مشخص مي شود و چنانچه دانشجو اصرار به عدم بازگشت داشته باشد مراحل بعدي در دادگاه پيگيري مي شود.
|
|
گشتي در سايت ها
www.apa.udel.edu/apa/index.html
اتحاديه فلسفه آمريكا (APA)، سازمان حرفه اي فيلسوفات ايالات متحده در سال ۱۹۰۰ پايه گذاري شد. هدف اين اتحاديه ايجاد پيشرفت در تبادل عقايد، پيشبرد فعاليت هاي خلاق علمي در زمينه فلسفه، امكان تربيت فيلسوفان حرفه اي و ايجاد نظم در فلسفه است.
سايت اين اتحاديه شامل فهرست اعضاي APA، پيشرفت هاي جامعه، فراخوان مقاله، فهرست منابع و مراجع و... است.
www.economist.com
اكونوميست، هفته نامه اي است كه اخبار سياسي، اقتصادي، تجاري و... را گزارش مي كند. هر چند براي خواندن متن كامل گزارش ها و دسترسي به آرشيو، ثبت نام ضروري است. اما بعضي از گزارش ها به صورت رايگان در اختيار بازديدكنندگان قرار مي گيرد.
www.ssrn.com/fen/index.html
شبكه اقتصاد مالي (FEN) بخشي از شبكه تحقيقاتي علوم اجتماعي است. FEN امكان دسترسي به مقالات نشريات مختلف، مقالات ارائه شده در كنفرانس ها و مقالات تحقيقي را در زمينه هاي مرتبط با اقتصاد فراهم مي كند. بعضي از اين مقالات در فرمت PDF به صورت تمام متن در اختيار بازديد كنندگان قرار مي گيرد.
www.aals.org
AALS يك اتحاديه غيرانتفاعي از ۱۶۴ دانشكده حقوق در جهان است. هدف اين اتحاديه پيشرفت حرفه اي گري قانوني از طريق تحصيلات قانوني است.اين اتحاديه هر ساله يك جلسه ملاقات اعضا و پنج يا شش كارگاه و همايش برگزار مي كند. در سايت AALS مي توانيد از آرشيو نشريه ها و مقالات، برنامه هاي كارگاهي، تقويم كنفرانس ها و... استفاده كنيد.
www.sciencedaily.com
اين مجله online آخرين اخبار دستاوردها و تحقيقات در رشته هاي مختلف از نجوم تا جانورشناسي را در بر مي گيرد. در اين سايت كه يكي از ۵۰ سايت علمي برتر در سه سال گذشته اعلام شده است، پيوندهايي به سايت هاي رسانه هاي علمي، منابع خبري علمي و همچنين سايت هاي علمي و پرطرفدار براي محققان اينترنتي وجود دارد.
www.amstat.org/index.html
اتحاديه آمار آمريكا (ASA) يك جامعه علمي- آموزشي است كه در سال ۱۸۳۹ با هدف راهبري جهاني پيشرفت هاي آماري تاسيس شده است.در سايت اين اتحاديه امكان دستيابي به فهرست اعضا، اطلاعات شغلي و كاربري و همچنين نشريات جامعه فراهم شده است.گفتني است اين اتحاديه سه نشريه به صورت online و رايگان ارائه مي كند.
فرنوش مرتضوي
|
|
بحران در دانشگاههاي كاليفرنيا
اوضاع بد اقتصادي موجب ويراني ايالت كاليفرنيا - پرجمعيت ترين ايالت آمريكا- مي گردد. زماني اين ايالت از پشتوانه مالي خوبي برخوردار بود، ولي اين امر اكنون به تاريخ پيوسته است. در حال حاضر كل شبكه آموزش (آموزش متوسطه و عالي) ايالت كاليفرنيا از بحران مالي رنج مي برد؛ حتي دانشگاه مطرحي همچون «دانشگاه كاليفرنيا» - با بيش از ۰۰۰/۲۰۰ دانشجو- از اين قاعده مستثني نيست.
پيشتر اعتبار مالي اختصاصي مجموع ۱۰ دانشگاه ايالت كاليفرنيا رقمي معادل سه ميليارد دلار به صورت سالانه بود كه اكنون اين رقم به ۴۰۰ ميليون دلار در سال كاهش يافته است. دليل اين كاهش نجومي، كسري بودجه ۳۸ ميليارد دلاري ايالت كاليفرنيا اعلام شده است. از همين رو هم اكنون دانشگاههاي ايالت مذكور ناچار به اتخاذ تدابيري جهت صرفه جويي در هزينه هاي خود مي باشند. طبيعتاً اتخاذ چنين تدابيري بر روي سطح كيفي و كمي تحصيلات ۷/۱ ميليون دانشجوي ايالت كاليفرنيا تاثير منفي گذاشته و موجب افزايش سرسام آور شهريه هاي تحصيلي در اين ايالت خواهد شد. با آغاز سال تحصيلي جاري در ايالت كاليفرنيا به ميزان ۳۰ درصد بر مبلغ شهريه هاي تحصيلي افزوده شده است. به عبارت ديگر دانشجويان اين ايالت از آغاز سال تحصيلي جاري مبلغي معادل ۱۵۰/۱ دلار بيشتر به عنوان شهريه تحصيلي پرداخته اند. دانشجوياني كه تبعه كاليفرنيا مي باشند، تنها براي گذراندن سال اول تحصيلي خود، شهريه اي معادل ۴۰۰/۵ دلار پرداخت كرده اند و اين در حالي است كه اوضاع براي دانشجويان خارجي به مراتب نامناسب تر و وخيم تر است. اين دانشجويان تنها براي سال اول تحصيلي خود شهريه اي معادل ۰۰۰/۱۴ دلار پرداخته و ناچارند تا در سالهاي بالاتر، شهريه هاي تحصيلي بيشتر از ۰۰۰/۲۰ دلار بپردازند.
اكثر دانشجويان، خود هزينه هاي تحصيلي خويش را تامين مي كنند و ناگزير به انجام همزمان ۵ كار دانشجويي براي تامين مخارج تحصيلي خود مي باشند. دانشگاههاي اين ايالت نيز -با توجه به كمبود بودجه- قادر به پرداخت به هنگام كمك هزينه هاي تحصيلي به دانشجويان نمي باشند، بنابراين اكثر دانشجويان پس از پايان تحصيلات خود با كوهي از بدهي به مبلغ حدوداً ۰۰۰/۳۵ دلار مواجه خواهند گشت.
تمامي اين مشكلات و موانع موجب مي شود تا كيفيت تحصيلي دانشجويان كاليفرنيا پائين آمده و دانشگاههاي اين ايالت ياراي حفظ سطح علمي بالاي خود را نداشته باشند. ضمناً پيش بيني مي شود كه تا سال ۲۰۱۰ ، ۰۰۰/۶۰۰ دانشجوي ديگر نيز به مجموع دانشجويان كنوني دانشگاههاي ايالت كاليفرنيا افزوده شود.
زماني نه چندان دور، شعار ايالت كاليفرنيا عبارت بود از: «فراهم آوردن شرايط لازمه جهت دسترسي يكسان عموم مردم به تحصيلات عاليه»، ولي اگر امروزه مسئولان ايالت كاليفرنيا نتوانند هرچه سريعتر راه حلي مناسب براي پايان دادن به بحران موجود انديشند، نه تنها شعار مذكور به دست فراموشي سپرده مي شود، بلكه از «سرزمين آفتاب» آمريكا نيز بياباني لم يزرع بيش باقي نخواهد ماند.
ترجمه: بابك خدادادي
|