چهارشنبه ۲۴ دي ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره ۳۲۸۲
تهرانشهر
Front Page

بهشت سيگاري ها
پروژه تحقيقي!
وقتي به يكي از كوچه هاي خيابان سهروردي مي رسي و شيب تند آن نفست را مي گيرد هنوز باورنداري كه توي اين شهر براي كشيدن سيگار هم ممكن است پول گيرت بيايد.
001566.jpg
شايد باورتان نشود اما در اين شهر جايي وجود دارد كه مي توانيد درآن سيگار بكشيد و پول بگيريد
مسعود مير
از در الكترونيكي مي گذري و در پاسخ به نگهبان هتل كه مي پرسد چه خدمتي از بنده ساخته است، مي گويي: براي تست سيگار آمدم.
با احترام به طبقه دوم راهنمايي مي شوي و ترست از اينكه ممكن بود اين قضيه يك شوخي باشد كاملا برطرف شده و از حالا بايد طبق سفارش هاي دوستت يك سيگاري جنتلمن باشي.
وارد كه مي شوي، اول از همه ازدحام جوان هاي خوش تيپ توجه ات را جلب مي كند. حدود۲۰ دختر و پسر در گروه هاي چند نفري دور ميزهاي سبزرنگ اتاق نشسته اند وگپ مي زنند. سمت چپ در ورودي يك ميز بزرگ قرار دارد كه كلي برگه و فرم روي آن پراكنده است. پشت ميز يك مرد چاق و كچل نشسته كه قيافه اش حسابي به نظرم آشنا است روبرويش مي نشينم و او فرم هاي پذيرش اوليه را برايم پر مي كند. سن، شغل، درآمد ماهانه ونوع سيگار مصرفي. فرم كه پر مي شود به اتاق كناري راهنمايي مي شوم تا قسمت دوم فرم را تكميل كنند. روي يك صندلي راحتي مي نشينم و خانمي كه پشت ميز است يك بسته سيگارwinston light را جلويم مي گذارد و مي پرسد: بسته بندي اش به نظرتون چطوره؟من همينطور كه ميخ نورها وموزيك پخش شده در اتاق هستم جواب مي دم. قبلا ديدمش، خوبه.
خانم كه از بي توجهي من راضي به نظر نمي رسد پاكت سيگار را باز ميكند و يك نخ سيگار به من مي دهد و آن را با يك فندكz ippo روشن مي كند. يك فنجان چاي كه به من تعارف مي شود سيگارم تقريبا فيلتر سوز شده و دوباره سوال ها شروع مي شود، از طعمش راضي بوديد؟ حاضريد بابت چنين سيگاري پول بپردازيد؟ در پايان اينكه، روزي چند تا سيگار مي كشيد.
وقتي مي گويم روزي يك پاكت، دو پاكت سيگار دريافت مي كنم و قرارمان را مي گذاريم براي پس فردا همان ساعت. دو روز بعد كه مي روم كماكان بازار جوانان خوش تيپ داغ است، دختري روي صندلي اي كه من هم قبلا رويش نشسته ام ولو شده و گويي جلوي پدر روحاني اعتراف مي كند: ماهي ۲۰۰ هزار تومان روزي ۱۰نخ؟ چي. مارلبورو. تصور اينكه اعترافات اين دخترك به گوش خانواده اش برسد كلي هيجان انگيز است ولي خوب لابد چنين نيست كه اين همه داوطلب اينجا معطل هستند. دوباره مرد چاق را مي بينيم، هنوز يادم نيامده كه او را كجا ديده ام. مي پرسد: براي مرحله تكميلي تشريف آورده ايد؟ و با تاييد من دوباره به همان اتاق عجيب راهنمايي مي شوم. خانمي كه قبلا ديدمش عوض شده اما منشي جديد آمارم را از روي پرونده گرفته است.
محاكمه شيرين پريروز ادامه مي يابد: خوب سيگارها چطور بودند و... وقتي كه كلي در مورد بسته بندي و سيگارهايي كه مجاني كشيده بودم اظهار فضل كردم دوباره بايد برگردم پيش آقاي چاق. او تشكراتش را با يك پاكت اهدايي همراه مي كند و آرزوي سلامتي براي من را هم فراموش نمي كند.
از او مي خواهم بگويد كه ماجرا از چه قرار است؟ اينكه او چطوري راضي شد بگويد كه مسوول شركت تحقيقاتيsynovate در ايران است و اين كار تحقيقي براي شركت JTI توليد كننده سيگارهاي وينستون - مگنا- ميلدسون وكمل در ژاپن براي سرمايه گذاري در بازار ايران انجام مي شود، به اندازه راضي كردن خودم براي انجام چنين معامله اي سخت بود. يكي از جوان هايي كه تازه مراجعه كرده و از من مي شنود كه جريان از چه قرار است مي گويد: بابا پس اينجا كويته!
خودم را به سراشيبي تند كوچه مي سپارم و فكر مي كنم كه چرا وجدان درد گرفته ام. يكجور احساس خودفروشي و يك حس كاسبي با سود ۱۰۰ درصد به جانم افتاده. شايد هم اينجا كويته و براي ما كه اين چيزها را نديده ايم و با اين مدل كاسبي آشنا نيستيم ضد حال است. راستي آن مرد چاق و كچل شبيه «جوپشي» در فيلم كازينو بود. به همان مشكوكي و ....
يك نكته : نهادهاي متولي سلا مت و نظامت! كه در بسياري از موارد مو را از ماست مي كشند آيا از وجود چنين مكاني در تهران اطلا ع دارند؟

مي گيرند و رها مي كنند:
يك كار غيراصولي
مهران ملكوتي
يك  مددكار اجتماعي گفت : طرح  جمع آوري  كودكان  كار و خيابان  كه  هم  اكنون  در دست  اجرا است ، يك  حركت  غير علمي  و غيراصولي  بوده  و منجر به  بي اعتمادي  اين  كودكان  نسبت  به  سازمانهاي  ياري  رسان  مي شود.
طرح  جمع آوري  كودكان  كار و خيابان  از سوي  شوراي  عالي  اداري  كل  وزارت  كشور در سال  ۱۳۷۷ در قالب  طرح  جمع آوري  متكديان  مورد تصويب  قرار گرفت ، اما در سال  ۱۳۸۰، كودكان  كار و خيابان  از مجموعه  متكديان  اين  طرح  جدا شده  و بطور مستقل  توسط نيروي  انتظامي  اقدام  به  جمع آوري  آنها مي شود.
به  گفته  مديركل  دفتر امور آسيب  ديدگان  اجتماعي  سازمان  بهزيستي  كشور، براي  اجراي  طرح  جمع آوري  كودكان  كار و خيابان  مبلغ  ۴۰۰ ميليون  تومان  اعتبار از سوي  سازمان  برنامه  و بودجه  در نظر گرفته  شده  است .
  معصومه  وطني  مددكار انجمن  حمايت  از كودكان  كار،   اظهارداشت : با يك  عملكرد غيراصولي ، اين  كودكان  را جمع آوري  كرده  و به  مراكزي  مي سپارند كه  توان  نگهداري  آنان  را تا زمان  درمان  مصائب شان  ندارند، سپس  آنان  را رها مي كنند و در نهايت  تنها چيزي  كه  براي  طفل  مي ماند، ترس  و بي اعتمادي  است .
اين  فوق  ليسانس  جامعه شناسي  با انتقاد از اين  طرح ، گفت : متاسفانه  سياست گذاران  نمي خواهند وارد زندگي  اين  كودكان  بشوند و تمايل  دارند از راه  دور براي  آنان  نسخه  بپيچند.
وي  افزود: نبايد اين  طرز تلقي  را بوجود بياوريم  كه  اين  كودكان  از دنياي  ما نيستند، بلكه  آنان  جزئي  جدانشدني  از اجتماع  ما هستند، و اگرچه  درگير فقرند و بناچار گدائي  مي كنند، اما زباله  نيستند، بلكه  نتيجه  مستقيم  عملكرد اشتباه  مسئولين  برنامه ريز هستند.
وي  تصريح  كرد: جمع آوري  غيراصولي  اين  كودكان ، قبح  دستگيري  توسط نيروي انتظامي  را نيز براي  آنان  از بين  مي برد.

موش ۷۵ ساله
ميكي ماوس، موش خجالتي و زبرو زرنگ وشيطان كارتون هاي كمپاني والت ديسني، امسال هفتاد و پنج ساله شد. والت ديسني البته مخلوقات ديگري هم دارد كه شهرت جهاني پيدا كرده اند از قبيل «گوفي» ( يك سگ روياپرداز احمق) يا «دانلدداك» (همان اردك غرغرو) اما هيچ كدام شهرت ميكي ماوس را پيدا نكردند و اين موش شجاع مشهورترين مخلوق عمو والت باقي ماند.
والتر الياس ديسني معروف به والت ديسني، ميكي ماوس را وقتي كه خيلي جوان بود در طول يك مسافرت با قطار خلق كرد. آن وقت ها ديسني شهرت امروزش را نداشت و شايد حتي فكر هم نمي كرد كه مخلوقش اينقدر مشهور شود. اوايل كار هم اسم اين موش را گذاشت مورتيمر، ولي زنش شاكي شد كه مورتيمر اسم خيلي رسمي و بزرگسالانه اي است و بهتر است نامش را بگذارند ميكي و كلمه ماوس هم كه در انگليس به معناي موش است را به اين اسم اضافه كردند.
براي اولين بار ميكي ماوس درنوامبر ۱۹۲۸ با فيلم «استيم بوت آو ويلي» به پرده سينماها آمد. آن موقع ها تلويزيوني در كار نبود و مردم براي تماشاي كارتون بليت مي خريدند و سينما مي رفتند يا كارتون ها را به عنوان ضميمه اي به فيلم اصلي كه براي تماشايش بليت خريده بودند، مي ديدند.
ميكي ماوس شيطان اما تنها نبود. والت ديسني يك شخصيت ديگر كارتوني به اسم ميني ماوس خلق كرد كه هميشه همراه ميكي بود. شخصيت ميكي آنقدر تاثيرگذار و با نفوذ بود كه مي  گويند آدولف هيتلر ديكتاتور آلمان نازي در زمان جنگ جهاني دوم، تماشاي فيلم هاي او را در منطقه تحت سلطه خودش ممنوع كرده بود.
ميكي ماوس تا به حال در صدو چهل فيلم حضور داشته و عكسش روي تي شرت ها، ساعت هاي مچي و ديگر كالاها چاپ شده و از اين طريق هم كلي پول به حساب كمپاني ديزني واريز كرده است.
باتوجه به خدمات مالي و معنوي (!) ميكي براي ديزني، كمپاني هم براي مراسم هفتادو پنج سالگي اش سنگ تمام گذاشته از جمله اينكه از ۷۵ مجسمه به بلندي دومتر در شهربازي ديزني در فلوريدا پرده برداري كرده، بعضي از فيلم هاي كلاسيك او را دوباره وارد بازاركرده و مجموعه اي از تمبرهاي پستي ويژه ميكي انتشار داده است و بالاخره اينكه فيلم تازه ميكي ماوس، با استفاده از تكنولوژي ديجيتالي توليد شده و ميكي را وارد عصر فيلمسازي رايانه اي كرده است.
گفتيم كه هيتلر زماني مي  خواست جلوي ميكي را بگيرد. تاريخ قرن بيستم ثابت كرد كه عمر يك ديكتاتور ، از عمر موش كوچولوي كارتوني كه مي  خواهد مردم را بخنداند، خيلي كوتاه  تربود.

ستون شما
اعتراض 
اولين مطلب ستون شما فكسي است يك صفحه اي با امضاي مهدي چرخي در اعتراض به قوانين و جريمه هاي جديد نيروي انتظامي:  «روزي ۱۲۰۰ اتومبيل صفركيلومتر به بازار مي آيد ولي هيچ فكري براي احداث پاركينگ، وجود ندارد. اين پروسه، مولد قانون شكني (ايستادن در مكان هاي ممنوع) است. قانون هم كه به شدت در حال اجرا است...»
- براي رفع اين سوء تفاهم، تماشاي دقيق كليپ هاي راهنمايي و رانندگي پيشنهاد مي شود.
اكبر دختر
خانم وكيلي مطهري نيا بانوي «پايه يك» داري است كه نسبت به گزارش چاپ شده در صفحه ايرانشهر مورخ ۲۱دي اعتراض دارد: «خود من سال۶۴ پايه يك گرفته ام. يعني يك سال زودتر از اين خانم. تازه قبل از من سه نفر ديگرهم با گواهي نامه پايه يك روي ماشين هاي سنگين كار مي كردند. يك خانمي بود كه كارش رانندگي نفت كش بود و معروف بود به «اكبردختر».
- عجب!
بحث سياسي
هرچه مي خواهيم وارد بحث هاي سياسي نشويم نمي شود:«چندي است كه براي دريافت گواهينامه موتورسيكلت اقدام كرده ام. معاينه چشم و آزمون آيين نامه را پشت سر گذاشته ام ولي ۵ بار است كه در آزمون عملي مردود شده ام. در اين ۵ بار من به عينه ديده ام كه كساني به زودي در اين آزمون قبول مي شوند كه (...). در اين آزمون چهار عدد مانع را به فاصله ۲ متر از يكديگر قرارداده اند و بايستي در يك سطح شيب دار، موتورسوار از بين اين موانع، بدون آنكه:الف ) پايش را به روي زمين بگذارد،ب) پايش را از روي ركاب بردارد،ج) به روي خطوط ممتد اطراف موانع برود،د) به موانع برخورد كرده يا  آنها را بيندازد، عبور كند.»
- راستش من اين توانايي را ندارم. اما اين نوع امتحان به درد موتور سواران شهري مي خورد؟
منتظريم
براي يادآوري دوباره مي نويسيم 
تلفن:۹ -۲۹۰۲۹۳۸
فكس:۲۹۰۲۹۴۰

صبح تا شب
جواد رسولي 
سينما
جديدترين فيلم هاي اكران شده در تهران همچنان «دعوت به شام» ساخته داوود موثقي و «كفش هاي جيرجيرك دار» به كارگرداني شاپور قريب هستند. اولي در گروه سينمايي استقلال روي پرده رفته و دومي در گروه سينماهاي قدس. بقيه فيلم ها هم اين ها هستند: تب (رضا كريمي)، جنايت (محمدعلي سجادي)، رقص در غبار (اصغر مرشدي)، شب هاي روشن (فرزاد مؤتمن) و دارودسته هاي نيويوركي (اسكورسيزي). در ضمن سينما فرهنگ در آن يكي سالن اش در سانس آخر فيلم، مشكلات خانوادگي را نشان مي دهد كه يك اكشن خوش ساخت با بازي جان تراولتا است.
كتاب 
موسسه پژوهشي حكمت و فلسفه ايران تازگي ها (شايد هم زمان با همايش بزرگداشت كربن) كتابي را به چاپ دوم رسانده به نام «روابط حكمت اشراق و فلسفه ايران باستان» كه نوشته هانري كربن فيلسوف و متفكر فقيد فرانسوي است. اين كتاب را مرحوم احمد فرديد و عبدالحميد گلشن، ترجمه كرده اند. اين كتاب ۱۸۴ صفحه اي، يك هزار تومان قيمت دارد.آن هايي كه به قضيه ارواح و اشباح و احضار روح و اين جور چيزها علاقه دارند، بد نيست نگاهي به كتاب جديد نشر نامك، «بدرقه جاويدان» بيندازند. اسم كتاب هم خيلي بامزه است: «گفت وگو با ارواح مترقي» نويسنده كتاب شخصي است به نام لوسي پياتزو و آقاي فريبرز لقايي با همكاري خانم سوسن نيكوفال آن را ترجمه كرده است. قيمت كتاب ۲۲۵۰ تومان است.اما ركورد نام كتاب را احتمالا اين يكي شكسته است: «هفت درصد استثنايي: با ۹ راز زندگي سعادتمندترين زن و شوهرهاي جوان آشنا شويم.» نوشته گرگوري پاپكك. اين كتاب پندآموز و پر از حكمت را نشر پيكان، چاپ كرده و مترجمش هم خانم منيژه بهزاد است.
موسيقي 
از امروز تا پس فردا، شجريان به همراه گروهش حسين عليزاده، كيهان كلهر و همايون شجريان كنسرت پايتخت را اجرا مي كنند. برنامه اي كه ظاهرا تلفيقي است از دو آلبوم قبلي استاد يعني «بي تو به سر نمي شود» و «فرياد».درآمد اين كنسرت قرار است كاملا زير نظر خود شجريان صرف ساختن مجتمع فرهنگي يا درماني يا پرورشي در شهرستان بم شود.اگر تا به حال بليت كنسرت را تهيه نكرده ايد سه مركز بتهوون، نشر هرمس و شركت دل آواز، بليت كنسرت را مي فروشند. البته با مراجعه به سايت شركت دل آواز با آدرسwww.delawaz .com ي توانيد جا رزرو كنيد.
نمايشگاه 
از ديروز در موزه هنرهاي معاصر يك نمايشگاه بزرگ برپا شده به نام «طراحان گرافيك سه قاره». در اين نمايشگاه يك بخش ويژه به گراميداشت و ارج نهادن به كوشش ها و خدمات مرتضي مميز كه مي گويند بنيان گذار گرافيك نوين ايران است اختصاص داده شده. حدود ۲۰۰ اثر از آثار اخير و كم تر ديده شده مميز در كنار ۸۰ اثر ۴ طراح صاحب سبك از قاره هاي آمريكا، اروپا و آسيا در اين نمايشگاه به نمايش گذاشته شده اند. آنتاون بكه از هلند، سيمور شواست و پائولا شر از آمريكا و آن سانگ سو -گرافيست و طراح اهل كره جنوبي- هنرمنداني هستند كه آثارشان را مي توانيد در اين نمايشگاه ببينيد. اين برنامه قرار است يك ماه ادامه داشته باشد.
تلويزيون 
بايد اعترافي بكنم. جذاب ترين برنامه هاي امروز آنهايي نيستند كه براي شما ساخته شده اند، بلكه آنهايي هستند كه براي بچه هايتان در نظر گرفته شده اند. امروز ساعت ۱۵:۱۷ در برنامه كودك شبكه يك، قسمتي از سريال كارتوني پسرشجاع پخش مي شود و اين قسمت مربوط به قضيه خورشيدگرفتگي است. شبكه دو هم ساعت ۰۵:۱۵ تام و جري پخش مي كند و بعدش هم بانزي قوي ترين خرس جهان. چطور مي شود اين كارتون ها - كه بخشي از كودكي همه ما را در خودشان دارند- را تماشا نكرد؟
برنامه سينماي ايران كه ساعت ۱۵:۲۳ از شبكه يك پخش مي شود هم يك پيشنهاد مناسب براي آنهايي است كه به سينما علاقه دارند. اما مجموعه ها و سريال هايي كه امشب اگر دلتان خواست مي توانيد ببينيد اين ها هستند:
پزشكان (شبكه۵، ساعت۱۹)، سواران باد (شبكه۲، ساعت ۴۵:۱۹)، خانه اي در تاريكي (شبكه۳، ساعت۱۵:۲۰)، بوي غريب پاييز (شبكه۲، ساعت۲۱)، نقطه چين (شبكه۳، ساعت۱۵:۲۱)، آتش و شبنم (شبكه۱، ساعت۱۵:۲۲) و بچه هاي خيابان (شبكه۵، ساعت۲۳).

محمدرضا شجريان
001569.jpg
اين روزها، يا بهتر است بگوييم اين شب ها، كنسرت شجريان، مهمترين اتفاق در موسيقي است. او اعلام كرده كه خودش شخصا مي خواهد با درآمد اين سه شب، يك مركز فرهنگي، در بم تاسيس كند و شايد به همين دليل هم هست كه براي خريدن بليت اين كنسرت، مبلغ را بايد به حسابي به نام محمدرضا شجريان واريز كرد.همين موضوع شايعاتي را هم در ميان مردم و علاقه مندان به موسيقي باعث شد؛ شايعاتي كه مي گفتند همه پول هايي كه در خانه موسيقي به نفع زلزله زدگان جمع شده بوده به حساب شخصي شجريان واريز شده است. اما چندروز پيش، هم شجريان و هم مسوولان خانه موسيقي، اين موضوع را به شدت تكذيب كردند و اين تكذيب در چندين خبرگزاري و روزنامه منتشر شد.

نينا رهشناس
001572.jpg
دكتر نينا رهشناس مجموعه اي از آثار نقاشي خود را در نگارخانه برگ، در معرض ديد علاقه مندان قرار داد. اين نمايشگاه، از ۲۱/۱۰/۸۲ لغايت ۳۰/۱۰/۸۲ در محل اين نگارخانه برپاست. نينا رهشناس، استاد رشته دندانپزشكي دانشگاه آزاد است كه تاكنون اقدام به برگزاري چندين نمايشگاه داخلي و خارجي كرده است. از نمايشگاه هاي ديگر او مي توان به نمايشگاه دانشگاه نيويورك، دانشگاه الزهرا، نگارخانه سيحون و... اشاره كرد.
ساعت بازديد از اين نمايشگاه ۱۶الي۲۰ است، ضمن آنكه در طبقه دوم اين نگارخانه ، نمايشگاه ديگري از چهار هنرمند جوان به نام هاي ساناز و سارا حسيني، پگاه فيض آبادي و الهام شيرودي برپاست.

آنتونيو باندراس
001575.jpg
اين جوان خوش تيپ سينما كه با فيلم هاي كارگردان نابغه اسپانيايي- پدرو آلمادورا - در سينماي اروپا، چهره شد و بعد هم پايش به آمريكا باز شد، حالا دارد كم كم تبديل به ستاره موردپسند مسوولان بنياد سينمايي فارابي و خريدارهاي فيلم هاي خارجي براي اكران در داخل كشور مي شود. بعد از فيلم درجه دو «جنگجوي سيزدهم»، حالا نوبت به يك محصول درجه دو (شايد هم بيشتر) ديگر رسيده كه همين روزها قرار است به عنوان فيلم خارجي در چند سينماي تهران، اكران شود. نام اين يكي هست«بالستيك: اكس در مقابل...» و نقش مقابل باندراس هم در اين فيلم برعهده «لوسي ليو» است. اين هنرپيشه چشم بادامي را احتمالا در فيلم فرشتگان چارلي و اين اواخر در «بيل رابكش» ديده ايد.

|  ايرانشهر  |   تهرانشهر  |   حوادث  |   در شهر  |   درمانگاه  |   سفر و طبيعت  |
|  طهرانشهر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |