پنجشنبه ۲۵ دي ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره ۳۲۸۳
چگونه و چقدر به زلزله زدگان كمك كرديد؟
يك شهر بود و يك شهر!
همسرم تمام حقوق خود و من يك سوم آن را به عنوان هديه ناقابل به مردم بم اهدا كرديم. البته نصف اين مبلغ را نقدي پرداختيم و نصف ديگر را براي خريد لوازم موردنياز مردم بم اعم از پتو، لباسهاي گرم، روغن، برنج و بطري آب اختصاص داديم. مي دانم كه كم است ولي به قول معروف برگ سبزي است تحفه درويش، چه كند بي نوا ، ندارد بيش.
000642.jpg
شروين ماني فر
يك شهر بود و يك شهر. يك شهر بود و يك عشق، يك شهر بود و چندين و چند هزار زندگي، ناگهان صبح جمعه، همان زمان كه جوانمردها و پيرمردهايش، شيرزنها و پيرزنهايش در پيشگاه يگانه هستي سر بر مهر عشق و عبادت نهاده بودند و خالق يكتا را به خاطر تمام نعماتش شكر مي گفتند، زمين لرزيد، سقف فرو ريخت، ديوار شكست و آبادي جاي خود را به ويراني داد. آن شهر با تمام كوچه ها و خيابانهايش، با همه خاطراتش و با كلي عشق و آرزو در زيرخاكها مدفون شد. ظهر جمعه خبر پيچيد، در گوشه اي از گربه وطن، يكي مثل من و ما بي خانمان شدند، آنروز خانواده هاي ايراني، يكرنگ شدند، نه، بهتر ا ست بگويم بي رنگ شدند، هر كس هرچه داشت، آورد، مردم قسمت بالا ي شهر بيشتر، مردم قسمت پايين شهر عاشقانه تر، همه مي خواستند كمك كنند، پول و جنس كه چيزي نبود، يكي مي گفت ايراني جماعت براي ايران خون مي دهد يك حادثه وحشتناك و به قولي غيرمترقبه يك ملت را بدون دعوت بسيج كرد، خانواده هاي ايراني كه همه ساله تحت تاثير احساسات پاك خود و با دعوت رسانه هاي ارتباط جمعي در جشن هاي نيكوكاري و عاطفه ها، شادي خود را تقسيم مي كنند، اين بار بدون اينكه كسي آنها را دعوت به همياري كند در مقابل چادرهاي هلا ل احمر و كميته امداد حضرت امام خميني(ره) حاضر شدند و براي هموطنان بمي خود اجناس ناب و دست اول آوردند.
دختر جواني كه حاضر نشد اسمش را بگويد در حالي كه دو تخته پتوي نو به همراه يك نامه در دست داشت در بلوار آيت الله كاشاني صادقيه به خبرنگار بازارچه گفت: درست نيست كسي به خاطر دلسوزي كمك كند(!) نبايد دل كسي براي بمي ها بسوزد آنها نياز به دلسوز ندارند به نظر من فقط ما بايد بدانيم كه اين يك وظيفه است، وظيفه اي كه به حكم انسان بودن و مسلماني برعهده ما نهاده شده است.
وي درآمد خود را ناچيز ذكر كرد و گفت: آنقدر حقوق نمي گيرم كه بخواهم مقدار آن را ذكر كنم ولي همانطور كه گفتم وقتي باورم شده كه وظيفه اي در قبال حادثه ديدگان بم دارم تمام تعلقات دنيوي را به گوشه اي انداختم و فقط براي اينكه نشان دهم يك انسانم و در دين محمد(ص) آنچه را كه در توان داشتم انجام دادم. توان من بيش از اين نيست ولي هستند كساني كه قدرت ساختن دوباره بم را دارند و اميدوارم آنها نه امروز كه هميشه خود را در قبال مردم زجر كشيده بم مسؤول بدانند.
وي نتيجه رواني كمك به حادثه ديدگان بم را اين گونه مي داند: يك اتفاقي افتاده، البته اتفاقي كه ۳۰ هزار هموطن ما را از زيستن در حيات ظاهري منع كرده است. پس از اين اتفاق همه ملت ايران دست در دست هم كمك كردند، من معتقدم اين كمكها هميشه بايد باشد. ما منتظر آن روز نباشيم كه جايي ويران شود تا ما يادمان بيافتد كه بايد كمك كنيم. حادثه بم ممكن است چند روز يا چند سال بعد در تهران اتفاق بيافتد، من فكر مي كنم مردم آنقدر فهميده هستند كه بدانند دنيا چندان ارزشي ندارد و بايد آن ور را ساخت، جايي كه پس از ويراني هاي ظاهري دنيا، آباداني واقعي زندگي ابدي را براي ما به ارمغان مي آورد.
ميدان وليعصر تهران جايي است كه فروشگاه هاي متعدد و رنگارنگ را در دل خود جاي داده است. بسيارند شهرونداني كه براي خريدهاي خود اين منطقه را انتخاب مي كنند تا جنس مورد علا قه خود را تهيه كنند. روزهاي پس از زلزله بم اين منطقه تهران هم دچار يك تكان عاطفي شده بود.
مهدي - م، صاحب يك بوتيك شيك مي گويد: ما تا حالا  اينجوري نديده بوديم كه كسي بيايد و براي كمك به ديگري گرانترين لباسها را بخرد، بيشتر شبيه تهيه كادو بود تا حس كمك كردن. خانواده هاي تهراني اكثراً وقتي به مغازه ما مي آمدند به جاي اينكه لباس براي سايز خود انتخاب كنند از ما مي پرسيدند كه مردم بم امروز به چه نوع لباسهايي و در چه سايزهايي نياز دارند و سپس در مورد مدل آن با يكديگر جروبحث مي كردند و در آخر هم چند تا كاپشن و پوليور خريداري مي كردند و بدون كوچكترين چانه اي بهاي آن را مي پرداختند. همت اين مردم واقعاً ستودني است.
عليرضا - پ، كارمند بانك و پدر دو فرزند خردسال است. وي در مورد ميزان درآمد خانواده خود مي گويد: درآمد من ماهي ۲۵۰ هزار تومان است و همسرم نيز كه كارمند است هر ماه چيزي در حدود ۱۸۰ هزار تومان مي گيرد. خدا را شكر صاحب يك زندگي ساده و در عين حال خوبي هستيم.
وي در پاسخ به اين سؤال كه چه كمكي به مردم بم كرديد، مي گويد: همسرم تمام حقوق خود و من يك سوم آن را به عنوان هديه ناقابل به مردم بم اهدا كرديم. البته نصف اين مبلغ را نقدي پرداختيم  و نصف ديگر را براي خريد لوازم موردنياز مردم بم اعم از پتو، لباسهاي گرم، روغن، برنج و بطري آب اختصاص داديم. البته مي دانم كه كم است ولي به قول معروف برگ سبزي است تحفه درويش، چه كند بينوا، ندارد بيش.
وي علت كمك به زلزله زدگان شهرستان بم را اينگونه توصيف مي كند: وقتي آن صحنه هاي وحشتناك را از طريق تلويزيون تماشا مي كردم به شدت تحت تأثير قرار مي گرفتم، ما در سه چهار روز اول خانه خود را به يك عزاخانه تبديل كرده بوديم چرا كه دائم در مقابل چهره هاي معصوم و زجر كشيده مردم بم قرار مي گرفتيم و از غصه هاي آنان غصه دار مي شديم. من فكر مي كنم دليل اصلي كمك من به مردم بم اين مسأله است كه در درون خود هميشه با اين سؤال مواجه مي شدم كه اگر روزي در تهران زلزله بيايد چه فاجعه اي مي شود. آن روز ما هم نياز به كمك پيدا مي كنيم و انتظار داريم مردم ديگر نقاط كشور كمكمان كنند. پس اگر من و خانواده ام امروز كمك نكنيم فردا هم نبايد هيچ انتظاري داشته باشيم.
رضا ميرسلطاني، صاحب يك سوپر ماركت، مي گويد: پس از حادثه زلزله بم فروش اقلا م ضروري زندگي در فروشگاه ما بالا تر رفته است. مردم براي كمك به حادثه ديدگان، اول به خوردنيها و نوشيدنيها توجه مي كنند. در يك هفته گذشته بيشترين فروش ما در برنج، روغن، كنسروهاي مختلف و بطري آب خلا صه شده است. به نظر من مردم خوب مي دانند كه بمي ها به چه چيزهايي نياز دارند.
اما مردم چرا بيشتر براي كمك به زلزله زدگان خريد مي كنند و جنس هاي نو هديه مي دهند؟ آيا آنها نمي توانستند بخشي از موجودي جنسي زندگي خود را به عنوان كمك به زلزله زدگان اختصاص دهند؟
رضا سليمي مي گويد: مردم معمولا  وقتي مي خواهند به فقير كمك كنند غذاي اضافي مهماني هاي خود و يا لباسي هاي دست دوم را مي دهند كه هم به قول خودشان اسراف نشود و هم ثوابي ببرند؛ ولي در قضيه بم وضعيت اينگونه نبود مردم آمدند، اجناس نو را خريداري كردند و به مردم بم كادو دادند.
اين كارشناس جامعه شناسي ادامه مي دهد: اين طرز برخورد مردم نشان مي دهد كه ديد آنها نسبت به هموطنان حادثه ديده از سر دلسوزي نبوده؛ بلكه به عنوان يك حس همياري و نوعدوستي اين كارها را كرده اند. در حقيقت مردم ايران برخلا ف عادات هميشگي خود كه وقتي مي خواهند چيزي را دور بريزند آن را به فقرا مي دهند تا كمكي كرده باشند عمل كردند و با اهداء اجناس نو و بعضاً گرانقيمت نويد ظهور يك پديده اجتماعي مبارك در جامعه ايران را دادند.
رضا سليماني در مورد علت كمكهاي خانواده هاي ايراني نيز معتقد است: يك حس دروني در تمام جوامع وجود دارد كه آنها را به سمت تمايلا ت ملي سوق مي دهد. شايد اگر اين زلزله در افغانستان، عراق، تركيه و يا ديگر كشورهاي همجوار ما رخ مي داد هرگز نمي توانستيم شاهد حماسه حضور مردم باشيم؛ ولي وقتي درون جامعه ايران اين اتفاق مي افتد شما مي بينيد كه همان شور كمك كه در كرمان وجود دارد، در تبريز، مشهد، اصفهان، يزد، شيراز و در كل تمام نقاط ايران هم وجود دارد. اين نشان مي دهد كه برا ي مردم حس ميهن دوستي و وطن پرستي يك حس دروني است. البته شايد اين حس در كشورهاي غربي خيلي كمتر باشد ولي احساسات شرقي و مردم دوستي در اين سوي دنيا باعث مي شود كمكهاي مردمي فوق العاده و غيرقابل تصور باشد.
خانم خديجه اسحقي نژاد، كارشناس روانشناسي نيز مي گويد: هميشه در ناخودآگاه ذهن انسان جايي براي تخليه يك هيجان وجود دارد. گاه اين هيجان شادي مي شود و با خنده تخليه مي گردد و گاه غصه مي شود و به گريه مي رسد؛ اما وقتي اين هيجان به عنوان يك شوك ظهور مي كند در حقيقت انسان را به سمت يك نوع حركت عقلا ني سوق مي دهد.
اتفاق بم يك شوك بود، گرچه شايد در اثر احساسات گريه هاي زيادي هم به دنبال داشت ولي در نهايت به جايي منجر شد كه مردم به صورت عقلا ني به فكر كمك كردن و همياري افتادند.
زلزله آمد، ويران كرد، تمام شد و رفت. حالا  مردم بم مانده اند و شهري كه آوازه ويراني اش در اين چند روزه تمام عالم را پر كرده، حالا  كودكان بم مانده اند با يك تصوير از پدر و مادري كه حتي نمي دانند در كدام گورستان به خاك سپرده شده اند. حالا  مادراني مانده اند بدون اينكه لذت عروسي و داماد شدن فرزندانشان را درك كنند. حالا  پدراني مانده اند كه خود را فقط با بوي خشتهاي بر زمين ريخته و خاكهاي پخش شده كه عطر فرزندان و همسرشان را مي دهند آرام كنند. زلزله آمد، ويران كرد، مريم و مهدي تنها شدند، نسيم ۶ ماهه بدون كس و كار ماند، ياد و خاطره نفسهاي گرم مادر در زير آوارهاي سرد ماند و آينده اي مبهم و نامعلوم كه قرار است نسيم بدون پدر و مادر به آن برسد.
زلزله آمد، ويران كرد و رفت؛ اما بم هنوز هم زنده است، نفس مي كشد، تكان مي خورد، هنوز هم جوانان بمي راه و رسم عاشقي را بلدند، هنوز هم كودكان بمي به عشق دانشگاه ورقهاي پاره كتابهاي خود را از زير آوارها بيرون مي آورند و شبها با خاطره پدر و مادر آنها را مي خوانند. راستي، حالا  وقتي دختر ۷ ساله بمي مي خواند « بابا آب داد» چه حالي مي شود؟
از اين پس وظيفه خانواده هاي ايراني سنگين تر شده است، بياييد دست در دست هم بدهيم، به بم برويم، آنجا را آبادتر از گذشته كنيم، اصلاً شهري ديگر بنا نهيم تا وقتي نسيم ۷ ساله شد با افتخار بخواند: «آن مرد آمد، آن مرد براي كمك آمد».

از نگاه مصرف كننده
امرار معاش به چه بهايي؟
000630.jpg
موتور سواران پر شمار پديده چند سال اخير خيابان هاي تهران بشمار مي روند! موتور سيكلت بخشي از زندگي اقتصادي برخي از خانواده ها شده، اما به نظر مي رسد قانون گريزي هم براي بسياري از موتور سواران به گونه برتري جويانه اي بر سايرين، جلوه اي ديگر يافته است. عدم استفاده از كلاه ايمني، سرعت زياد و بي اعتنايي به قوانين راهنمايي و رانندگي، شايد در كوتاه مدت براي كسانيكه در پي كسب معاش با اين وسيله هستند در آمد بيشتري به ارمغان آورد، اما دور نماي تيره پيشاروي آن ها هم به چشم مي خورد، نمي خورد؟!
اينك با انجام تبليغات گسترده و ايجاد آگاهي و وجود ضمانت اجرايي لازم در پي بهره جستن از جريمه ها، مي توان به فراگير شدن احترام به قانون - كه سلامتي فرد را به دنبال دارد - اميدوار بود. بايد قبول كرد كه نبايد به هر قيمتي در پي كسب در آمد بود. سلامت و جان سايرين بر هر ثروتي رجحان دارد، همچنين سلامت خودمان كه نان آور خانواده هستيم.

ده پرسش روز
دانش آموز - دختر
جنسيت و سن:پيش دانشگاهي، دختر ۲۰ سال 
۱- آيا به تحصيل علا قه داريد؟ چرا؟
به تحصيل بسيار علا قمند هستم چون مي توانم از اين طريق كمك مؤثر و مفيدي به جامعه در آينده انجام دهم.
۲- آرزو داريد چكاره شويد؟
روياي كودكي من تا به امروز معلمي بود، معلمي كه با عشق و علا قه به دانش آموزان خود علم مي آموزد و يار و ياور آنها در مشكلا ت است.
۳- در ماه چه ميزان پول توجيبي دريافت مي كنيد و خرج چه اموري مي كنيد؟
هميشه به اندازه نياز پول دريافت مي كنم هيچ زمان مبلغ خاصي در نظر گرفته نمي شود گاهي كم و گاهي زياد دريافت مي كنم و سعي مي كنم طوري مصرف نمايم كه در آخر پس اندازي هم كرده باشم.
۴- آيا احساس مي كنيد از نظر مالي به خانواده خود فشار ميآوريد؟
خير. من دختر قانعي هستم و خانواده را تاكنون تحت فشار نگذاشتم؛ اما براي هر فردي پيش مي آيد كه بعضي مواقع بر اثر نياز (رفتن به دانشگاه، كلا سهاي تقويتي) خانواده را تحت فشار قرار دهد. بايد هر فردي موقعيت خود را بشناسد و به اندازه درآمد خانواده، انتظارات و توقعات قانع كننده داشته باشد تا هر دو طرف دچار مشكل نگردند.
۵- آيا والدينتان از شما خواسته اند پيش از تمام شدن تحصيل سر كار برويد؟
خير، چون لا زم نبوده، پدرم تا مي تواند كار مي كند تا خرج چهار فرزندش را بدون هيچ كم وكاست تأمين كند و غير از اينها خود من نيز تمايلي به كار نداشتم.
۶- دلتان مي خواست پدر شما چكاره بود؟
پدرم در كارخانه كاشي سراميك كار مي كند و كارش را دوست دارم. اما بهتر بود كه حقوق و مزاياي كار بيشتر بود تا خانواده كمتر تحت فشار بودند. البته بايد شكرگزار بود كه وجود پدر در خانه خيلي مهم و حياتي است حالا  درآمد كم و زياد را به طريقي مي توان جبران كرد.
۷- آيا مي توانيد در كنار تحصيل درآمدي هم داشته باشيد؟
در حال حاضر تمايلي به كار ندارم بيشتر وقتم صرف تحصيل مي شود باتوجه به اينكه امسال آخرين سال تحصيلي ام است بايد براي كنكور آماده شوم. ترجيح مي دهم درس بخوانم تا در آينده با تحصيلا ت بالا  و كار خوب، درآمد عالي داشته باشم.
۸- چقدر صرف پوشاك و وسائل زينتي و آرايشي مي كنيد؟
به اندازه متوسط براي وسائل آرايشي و زينتي هزينه مي كنم؛ اما در مورد خريد پوشاك صرفه جويي انجام مي دهم و سعي دارم به آن چيزي كه دارم قانع و راضي باشم.
۹- آيا تفريح در تهران گران است؟
خيلي، بقدري گران است كه برخي افراد در حسرت رفتن به مكانهاي تفريحي هستند و شايد هيچ منطقه تفريحي تهران نرفته باشند گراني مكانهاي تفريحي سبب شده كه خانواده ها كمتر براي تفريح وقت و پول صرف كنند و در كل به اين نتيجه برسند كه تهران مكان مناسبي براي تفريح نيست.
۱۰- بيشتر پول شما صرف تفريح مي شود يا كتاب؟
بستگي به زمان و موقعيت دارد هر كدام اولويت داشته باشد در آن زمينه هزينه مي كنم. اما شخصاً علا قمندم يك كتابخانه بزرگ پر از كتاب داشته باشم.

نامه خوانندگان
شرايط نامطلوب مدارس غير انتفاعي جنوب شهر
هاديان
مدارس غير انتفاعي مراكزي هستند كه دانش آموزان براي حضور در آنها بايد مبالغي را پرداخت كنند تا بتوانند از امكانات ويژه آنها برخوردار شوند. اين مدارس براي تكميل كادر آموزشي خود معمولا ً از معلمان و دبيران مجرب استفاده مي كنند. مدارس غير انتفاعي از نظر ظاهري نيز با مدارس دولتي متفاوت هستند. فضاي بزرگتر و محيطي تميزتر از ويژگي آنها است.
اما وضعيت اين مدارس در جنوب تهران كمي با شمال شهر فرق دارد. اكثر مدارس در مناطق جنوبي ، گاراژها و يا ساختمانهايي قديمي هستند كه با تعميرات سطحي تبديل به يك آموزشگاه يا مدرسه شده اند. از نظر ايمني استاندارد نيستند. بعضي از آنها در كوچه پس كوچه هايي تنگ واقع شده اند كه رفت و آمد دانش آموزان را مشكل مي كند و بعضي ديگر در جوار تعمير گاهها و گاراژهاي ديگر قرار دارند. حتي برخي با وجود دريافت شهريه هاي بالا امكانات مناسبي ندارند.
مثلا ً در برنامه هاي درسي ساعتي به آموزش كامپيوتر اختصاص دارد ولي در تمام مدرسه حتي كامپيوتر هم ديده نمي شود. ظاهراً اين مدارس حتي از آموزشگاه هاي دولتي هم نامناسب تر هستند.

آيينه تصوير
000624.jpg

تصويري از يك گاو چيني كه حالا  نزد مردم اين كشور مرتبت بيشتري يافته! شيوع بيماري جنون گاوي در برخي دامداريهاي آمريكا سبب شده تا بسياري از كشورهاي دنيا كه به واردات گوشت گاو از اين كشور اتكا داشتند، خريد از آمريكا را متوقف كنند و به محصولات دامداران خود بسنده كنند، يا در پي يافتن كشوري جايگزين بر آيند. هم اكنون چين يك صد و هشتاد و شش تن گوشت گاو وارداتي از آمريكا را توقيف كرده تا از شيوع اين بيماري در كشورش پيشگيري كرده باشد. ظاهراً دولتمردان چين تنها به توليد گوشت در داخل كشور خود اتكا كرده اند.
000627.jpg

بيمارستان زنان در تورتنوي كانادا. مردي كه ظاهراً با دسته اي گل به ملاقات همسر خود آمده ماسكي به صورت زده تا از خطر ابتلا  به بيماري هاي ويروسي كه اين روزها رواج يافته اند در امان بماند. اگر چه سارس در شرق آسيا شيوع يافت اما دامنه آن تا كانادا هم كشيده شد و اكنون مردمان اين سرزمين تمهيدات ويژه اي را براي گريز از بروز دغدغه هايي مشابه به كار بسته اند. به هر روي همواره پيشگيري بهتر از درمان است.
000621.jpg

چين پرجمعيت ترين كشور دنيا، مي تواند محمل مناسبي براي شيوع عارضه هاي فراگير باشد و اگر دولت اين كشور براي پيشگيري از همه گير شدن برخي بيماريها جديت لازم را صرف نكند، ممكن است مردمان آن دچار دردسرهاي بزرگي شوند. مطالعات نشان داده در، حدود يكصد و ده روستا و شهر از يكصد و بيست و دو شهر و روستاي ايالت گوانگ دانگ چين، شهرونداني زندگي مي كنند كه به ايدز مبتلا  شده اند و   همين امر مسؤولان چيني را بر آن داشته تا با تبليغات گسترده از شيوع بيشتر اين عارضه مهلك ممانعت كنند.
000618.jpg

زلزله هنوز هم قرباني مي گيرد. يك زلزله پر قدرت در دو جزيره زيباي اندونزي، بالي و لمبوك كه هر ساله شاهد حضور جهانگردان بسياري است سبب مجروح شدن سي نفر شد. اين زلزله ۱/۶ ريشتري كه باعث ويراني ده ها خانه شده است تنها يك قرباني گرفته. پير مردي كه ظاهراً از هراس لرزش زمين جان خود را از دست داده تنها قرباني اين زمين لرزه بود. دولت اندونزي به سرعت دست به كار شد تا به حادثه ديدگان ياري برساند.

صداي مصرف كننده
000555.jpg
رانندگي شغل نيست!
چند سالي است كه از سوي دولت طرح بيمه رانندگان كاميون اجرا مي شود. اين در حالي است كه كل حق بيمه را - معادل ۳۱ هزارتومان در هر ماه - بايد خود راننده پرداخت كند. نكته جالب  اينكه حتي شغل رانندگان جزو مشاغل سخت محسوب نمي شود. سوال اينجاست چطور راننده اي كه ساعت ها به دور از خانواده هر لحظه با خطرجاني روبه رو است، كارش از مشاغل سخت نيست؟ لا اقل به ما بگوييد شغل سخت چيست؟
حسن مظفري پور
درخواست از شهرداري منطقه ۴
پياده روي ضلع شرقي خيابان شريعتي حد فاصل پل سيدخندان تا خيابان خواجه عبدا... خيلي باريك است به طوري كه در بعضي قسمتها گذشتن دو نفر از كنار يكديگر امكان پذير نيست. از شهرداري محترم خواهشمنديم اين قسمت پر رفت   و آمد را اصلاح كند.
علوي تهراني 
ليست بيمه و رايانه 
اخيراً اداره بيمه تأمين اجتماعي در رباط كريم از كارفرمايان خواسته  است كه ليست بيمه كارگران خود را به صورت ديسكت تحويل دهند. ولي نبود رايانه در اكثر كارگاهها باعث ايجاد مشكل براي آنها و سود جويي برخي از فروشگاههاي خدمات رايانه اي شده است. خواهشمنديم فكري براي اين مشكل كنيد.
يكي از كارفرمايان رباط كريم 
يك اتومبيل با دو قيمت 
آذر ماه امسال از ايران خودرو پژوي ۴۰۵ را به قيمت۱۰ ميليون و۸۰۰ هزار تومان خريداري كردم. ولي كساني كه چند روز بعد اقدام به خريد كردند مبلغ۱۰ ميليون و ۱۵۰ هزار تومان پرداخت كردند. با دفتر ارتباطات مردمي ايران خودرو دو بار تماس گرفتم و علت اين دوگانگي را كه به فاصله چند روز اتفاق افتاده جويا شدم ولي جواب قانع كننده اي ندادند. از ايران خودرو خواستار توضيح هستم.
خطيبي 
تعداد دختران بيشتر است 
چرا هميشه اعلام مي كنيد كه تعداد دختران بيش از پسران است؟ آيا فكر مي كنيد با بيان اين حقيقت مشكلي حل مي شود؟ آيا فكر نمي كنيد بيان مكرر اين موضوع باعث سوء استفاده برخي از مردان بي جنبه شود؟! به جاي مشكلآفريني به فكر راه حل باشيد.بيدارمرز - حقيقت - رستمي
كمك از جيب ديگران
فدراسيون اسكي اعلام كرده بود قسمتي از فروش بليت پيستهاي اسكي را براي كمك به زلزله زدگان اختصاص مي دهد. متاسفانه هنگام خريد بليت متوجه شدم كه مبلغ ۵۰۰ تومان به عنوان كمك به زلزله زدگان به مبلغ بليت اضافه كرده اند. مي خواستم به اين وسيله اعلام كنم كه فدراسيون اسكي كمكي نكرده و مبلغي كه به زلزله زدگان اعطا نموده همان مبلغي است كه به اجبار به قيمت بليت اضافه كرده است!
عميدي 
عدم انجام تعهدات 
هشتم شهريور ماه امسال مبلغ ۱۳ ميليون تومان براي پيش خريد پژو پارس به ايران خودرو پرداخت كردم. طي قراردادي متعهد شدند سه ماهه خودرو را تحويل دهند. هشتم آذر ماه مبلغ ۶۰۰/۱ ميليون تومان ديگر پول گرفتند ولي خودرو را تحويل ندادند. ايران خودرو مي گويد فعلا ً توليد پژو پارس نداريم، مي توانيد به جاي آن پيكان و يا سمند خريداري كنيد. ديگر نمي دانيم مشكل خود را چگونه حل كنيم.
بابايي 
جريمه پشت جريمه
چند روز پيش، مأموران راهنمايي و رانندگي، پل فجر (قسمتي كه همت غربي را به شرقي متصل مي كند) را تقريباً مسدود كرده بودند، طوري كه تنها يك اتومبيل قادر به گذشتن بود و در اين حال اتومبيلها را به دلايل مختلف جريمه مي كردند. ولي فكر نمي كنم اين جريمه ها تاثير مناسبي در تغيير عملكرد رانندگان بگذارد در صورتيكه نتيجه آموزشهاي عمومي به مراتب بيشتر خواهد بود.
موسوي

پاسخ مسؤولا ن
احتراماً، بازگشت به مطلب مندرج در مورخ ۱۹/ ۹/۸۲  ستون صداي مصرف كننده در خصوص نصب تابلوي ورود ممنوع در ابتداي خيابان پاسداران بوستان چهارم به آگاهي مي رساند:
نصب مجدد تابلوي ورود ممنوع در برنامه كاري معاونت حمل و نقل و ترافيك منطقه قرار گرفته و اقدام مي گردد.
روابط عمومي شهرداري منطقه ۴

گوناگون
بازارچه لوازم خانگي
بازارچه آرايش ، بهداشت و شست و شو
|  بازارچه لوازم خانگي  |  بازارچه آرايش ، بهداشت و شست و شو  |   گوناگون  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |