چهارشنبه ۱ بهمن ۱۳۸۲ - شماره ۳۲۸۹
اولين نشست تخصصي معماري پيرامون مقاوم سازي شهرها در برابر زلزله
مقاوم سازي، يك اقدام فرهنگي است
001488.jpg
اشاره: بيشتر اوقات در جنگ بين انسان و طبيعت، انسان بازنده بوده است. بنابراين بهترين راه، شناخت طبيعت و انطباق با ويژگي هاي آن است. زلزله كه براي انسان يك فاجعه محسوب مي شود، براي طبيعت، پديده اي ضروري است تا از يك انفجار بزرگ پوسته رويي زمين اجتناب شود. از اين رو دانش بشري از ابتدا تاكنون، در جهت شناخت بهتر طبيعت و همساني با خواص پديده هاي طبيعي عمل كرده تا كمترين خسارت به انسان وارد شود. بي  اغراق نيست كه بگوييم بزرگترين خطري كه معماري و شهرسازي را تهديد مي كند، همين زلزله است و معماران و شهرسازان از ديرباز به دنبال روشهايي بودند تا ضمن انطباق با مسايل اقليمي و بومي، ساختمان هاي خود را در برابر خطري كه هيچ گاه خبر نمي كند، يعني زلزله، مقاوم سازند. افزايش كمي شهرها در جهان و اسكان گسترده انسانها در ابرشهرها، باعث شده كه در صورت وقوع زلزله با يك فاجعه عظيم روبه رو شويم و زلزله بم نقطه عطفي در اين خصوص است. چرا كه هشداري به طراحان شهرهاي بزرگ داد تا خطر زلزله را جدي بگيرند. هيچ كس واقعاً نمي داند اگر زلزله اي با همان قدرت در تهران به وقوع بپيوندد، چه فاجعه اي پيش روي ماست. اما يك اصل، تغيير ناپذير است: گذشته، چراغ راه آينده است. اميدواريم زلزله بم تنها يك هشدار تلقي نشود، بلكه تحولي اساسي در ديدگاه مسئولان، معماران و مردم باشد تا به دنبال راهي براي انطباق و مقاوم سازي سازه ها در برابر زلزله باشند.
مطلبي كه از نظرتان مي گذرد گفت و شنودي با سه تن از مهندسان معمار شامل بيژن شافعي، مهوش مهرافشار و نادر شكوفي و اولين مطلب از سلسله مطالبي است كه در اين باره منتشر مي شود. همشهري از ارائه نظريات كارشناسي صاحبنظران در اين خصوص استقبال مي كند.
* مقاوم سازي در برابر زلزله و شيوه هاي اجرايي آن چگونه است؟
- شكوفي: مقاوم سازي يك مسئله حياتي و حساس است. قسمت عظيمي از ساختمانها در كشور زماني طراحي و ساخته شده اند كه ما اصلاً به فكر زلزله نبوده ايم و پس از ساخت نيز برايشان فكري دراين باره نشده است. به اين ترتيب ما تعداد بسياري ساختمان داريم كه در صورت وقوع زلزله، به طور جدي آسيب خواهد ديد. متأسفانه اين تعداد بسيار، ساختمانهايي را كه اهميت حياتي دارند نيز دربرمي گيرد؛ مانند بيمارستانها، آتش نشاني ها و مراكز كنترل بحران. اكنون چند سالي است كه بحث مقاوم سازي به طور جدي دنبال مي شود و دولت، بودجه هايي را براي انجام تحقيقات و مطالعات در اين زمينه در نظر گرفته است. تعدادي از ارگانهاي علمي ما مثل پژوهشگاه بين المللي زلزله شناسي و مهندسي زلزله بسيار جدي قضيه را دنبال مي كنند. اما حجم كاري كه انجام شده و مي شود، شايد نسبت به حجم كاري كه بايد انجام گيرد، كافي نباشد. چرا كه شهرهاي ما طي يكي دو سال ايجاد نشده اند، بلكه طي دهها سال به وجود آمده اند؛ پس مقاوم سازي و بهبود و يا به قول برخي، بهسازي شهرهاي ما بايد طي برنامه اي بلند مدت انجام شود، چون هزينه و زمان زيادي مي برد و همراه با آن، احتياج به فرهنگ ودانشي دارد كه به شهروندان بفهماند اصلاً چنين چيزي ضروري و لازم است. زماني كه مي خواهيم ساختماني را خريداري كنيم در مورد همه امكانات مختلف آن سؤال مي كنيم، ولي نمي پرسيم آيا اين ساختمان، در مقابل زلزله مقاوم طراحي شده يا نه، آيا كارشناسان سازه ساختمان مورد نظر را مقاوم مي دانند و آيابا حداقل هايي از ضوابط مهندسي سازگاري دارد؟ چنين مسئله اي بايد در فرهنگ عموم جاي خود را باز كند. به هر حال شيوه هاي اجرايي براي مقاوم سازي يا بهتر كردن رفتار هر ساختمان به هنگام وقوع زلزله متعددند. اين شيوه ها مي تواند شامل اضافه كردن عناصر مقاوم يا تقويت عناصر موجود باشد. همچنين خيلي اوقات مي توانيم تغيير كاربري بدهيم. متأسفانه در كشور ما حجم انبوهي از مصالحي كه استفاده مي كنيم، داراي وزن زيادي هستند. آجرهاي فشاري و توپر، گچ و خاك و نوع سيستم هاي سقفي كه در ساختمانها به كار مي روند، وزن زيادي دارند، در حالي كه اين مواد مي توانند با ديوارهايي جايگزين شوند كه داراي وزن سبك تري اند. هر قدر وزن ساختمان كمتر باشد، نيروي زلزله اي كه به آن وارد مي شود نيز كمتر است. گاهي اوقات نيز ممكن است شكل پلان ساختمان نامنظمي هايي داشته باشد كه آثار بسيار بدي هنگام زلزله باقي بگذارد،ولي مي توان در پلان ساختمان با تغيير دادن كاربري ها و تغييرنوع استفاده از فضاها و ابعاد آنها بهبود قائل شد. در واقع براي هر بنا بايد يك راه حل ويژه پيدا كرد.
- شافعي: مهندس شكوفي در حوزه فني، بررسي دقيقي از وضع موجود و شناخت از آن را ارائه داد. اما من مي خواهم مسئله را از حوزه ديگري نيز مورد بررسي قرار دهم. اصولاً انسانها در جامعه ما در برابر يكسري بلاياي طبيعي و مواردي كه امور مصنوع ايجاد مي كنند، مورد تهديد قرار دارند. مثلاً طبق آمار موجود در حوادث رانندگي سالانه ۱۸ تا ۲۲ هزار نفر كشته مي شوند و معادل همين ارقام و يا بيشتر، زخمي و معلول داريم. بنابراين هر سال زلزله اي به اين قدرت در سطح ايران رخ مي دهد و ما هنوز برايش هيچ فكري نكرده ايم. به عبارتي همواره براساس هيجانات ناشي از اتفاقات و حوادثي كه رخ مي دهند، مي خواهيم بلافاصله راه كاري بيابيم كه عملاً نتيجه اي نخواهد داد و پس از مدتي هم به فراموشي سپرده مي شود. پيشنهاد من قدري وسيع تر از اين موضوع است و آن مربوط به بحث شناخت و آموزش مي شود. من فكر مي كنم مشكل ما در هر مسئله اي از جمله موضوع زلزله به آموزش ارتباط پيدا مي كند. من زمين را شريف مي دانم، چون مكاني را براي انسان ايجاد كرده كه بر روي آن زندگي كند. فكر مي كنم همان طور كه يك درخت توانسته خودش را با زمين منطبق داده و از آن تغذيه كند و همين امر باعث رشدش هم مي شود، يك انسان هم بايد خود را با زمين انطباق دهد. همچنان كه در زلزله بم شاهد بوديم، درختان، سرپا ماندند، چون توانسته بودند سازه خود را با زمين منطبق سازند. ما مي توانيم با توجه به اينكه سرزمين ايران را زلزله و بسياري موارد ديگر تهديد مي كند، دست به برنامه ريزي، نه براي لحظه، بلكه براي آينده بزنيم و همان طور كه مهندس شكوفي اشاره كرد، مي توان مطالعه و شناخت پيدا كرد و سپس راه كار ارائه داد.
براي مثال شهرداري تهران با وجود نقاط ضعفي كه در اين زمينه دارد، حدود چهار سال پيش با آژانس همكاري بين المللي ژاپن، به عقد تفاهم نامه اي پرداخته و كارهايي را در زمينه طرح جامع مديريت بحران شهري ناشي از رويداد زلزله در تهران انجام داده است. اين طرح شامل ابتدا شناخت شرايط تهران و گسلهاي آن و سپس مرحله پيشنهاد در حوزه فيزيكي و طرح و برنامه است. اين اقدام هم جاي تشكر دارد و هم جاي توجه چون يك گروه بدون هيجان، برنامه اي را براي شهري مثل تهران كه معضلات بزرگي دارد، طراحي مي كنند. بنابراين، برنامه ريزي بلند مدت در حوزه شناخت و آموزش مي تواند حداقل براي نسل هاي آينده مفيد باشد. به هر حال مقاوم سازي فقط براي زلزله نيست، بلكه براي هر بلاي طبيعي و غيرطبيعي ديگر همچون جنگ و موارد ديگر بايد پيش بيني شود.
مهرافشار: امروز يك فاجعه اتفاق افتاده (زلزله بم) و ما فكر مي كنيم كه چگونه از آن نتيجه مثبتي را عايد آيندگان و يا حتي عايد اين زمان كنيم. ما بيش از هر چيز نياز به يك توجه عمومي داريم و اميد بر اين است كه توجه عمومي به سرعت و پس از يك ماه روي برنگرداند. آن هم به شرطي است كه وسائل ارتباط جمعي واقعاً در زمينه آگاهي دادن و زنده نگه داشتن اتفاقي كه روي داده و نحوه برخورد با آن كار كنند، چنانچه توجه عمومي نسبت به همين مسئله مقاوم سازي جلب شود، به هر حال توجه كسي كه يك خانه گلي در روستا دارد نيز جلب خواهد شد. بايد براي انسان و نيز براي اقتصادمان ارزش قائل شويم. هر كدام از اين زلزله ها ضربه هاي اقتصادي اي وارد مي آورند كه جبران آنها بسيار دشوار است. اگر برنامه اي وجود داشته باشد كه علاوه بر جلب توجه عموم، دولت نيز براي يك برنامه ريزي مالي طولاني مدت در ارتباط با مقاوم سازي و آگاه سازي آماده شود، مي توان درباره يك مكان قابل اعتماد به منظور زيستن فكر كرد. آموزش در گروه هاي سني مختلف و براي آدم هايي با دانش متوسط ضروري است. تعدادي از مراكز، تحقيقات با ارزشي را در اين زمينه انجام داده اند كه متأسفانه بازتاب هاي آن خيلي در جامعه شناخته نشده است. بسياري از اين موارد شامل دستورالعمل هاي بسيارساده اي است، ولي مردم از آنها هم بي اطلاعند. بايد در آدم ها حتي حساسيت هاي جزئي ايجاد كرد تا لااقل نسبت به اين پديده آگاهي يابند. اين حساس شدن مي تواند عكس العمل هاي بسياري را به همراه داشته باشد كه قطعاً اين ارزشي را كه ما براي انسان واقتصاد قائليم، حفظ خواهد كرد.
* به نظر شما چرا زلزله اهرم اجرايي ندارد و چه چيز باعث مي شود كه برخي تدابير اتخاذ شده دراين زمينه به مرحله اجرا در نيايند؟
- شكوفي: بايد دانست فقط دولت يا يك نيروي دولتي نمي تواند در اين زمينه تصميم گيري كند. دولت يك نيروي متمركز است كه تنها براي خطرات متمركز همچون جنگ مي تواند اقدام كند. در مورد پديده اي مثل زلزله و يا سيل، چون خطر گسترده است، مقابله هم بايد گسترده باشد. در اينجا بايد همكاري گسترده همه شهروندان جلب شود. دولت بايد به عنوان يك دولت آرماني، دموكراتيك عمل كند و وظيفه خود را آموزش و هدايت مردم بداند نه اجبار آنها به انجام كاري. دولت نمي تواند در تك تك روزهاي اجراي يك ساختمان حضور يابد و مراقب مقاوم بودن آن باشد، ولي مي تواند توسط اهرم هايي مثل بيمه و عوارضي كه مي گيرد، مردم را به سمت ساخت ساختمان هاي مقاوم هدايت كند. به همين دليل صحبت هايي كه همكارانم در مورد آموزش بيان كردند، اهميت زيادي دارد. انتظاري كه ما از يك آموزش داريم، اين است كه به ما چه چيزهايي را مي آموزد تا بتوانيم با آن زندگي كنيم. در واقع، خطراتي زندگي ما را تهديد مي كنند كه هيچ گونه آموزشي در مقابل آنها نديده ايم. در دوران تحصيل به ما مي آموزند كه ارتفاع قله سبلان چقدر است و يا فلان رود از كجا سرچشمه مي گيرد. ولي آموزش نمي بينيم كه زلزله چيست و در مقابلش چه بايد كرد؟ در همان مطالعاتي كه با همكاري ژاپني ها انجام شده و به آن اشاره شد،  نشان داده مي شود كه تخمين قابل استناد براي تعداد كشته شدگان در تهران چيزي بين ۳ تا ۴ درصد است كه در لحظه اول زلزله اتفاق مي افتد. اما همين مطالعات نشان مي دهد فقط با استفاده از انجمن هاي محلي كه عمليات امداد را انجام مي دهند (بدون نيروهاي هلال احمر و سگ هاي تعليم ديده) فقط شامل همسايگاني كه بدانند چگونه بايد همسايگان شان را نجات دهند، مي توان ۳۰ درصد مقدار تلفات را كاهش داد. بايد به شهروندان آموخت كه ميان خود به تشكيل انجمن هاي محلي بپردازند. اين موارد، هدف اوليه بزرگ تري است نسبت به اين كه بخواهيم به شهروندان آموزش دهيم تا ساختمان هاي شان را چگونه بسازند.
* در زماني كه كارشناسان وقوع زلزله را پيش بيني مي كنند و پيش از وقوع حادثه، مجري زلزله كيست؟ مردم به عنوان كارفرما، معمار به عنوان طراح و يا دولت به عنوان ناظر؟
- شافعي: همانطور كه همكاران نيز اشاره كردند ما نيازمند به يك بسيج عمومي هستيم. بسيج فقط به اين معنا نيست كه كسي اسلحه به دست بگيرد و از مرزهاي كشور دفاع كند. همين بسيج بايد كنترل آن را داشته باشد كه كار ساخت و سازها با دقت كافي انجام گيرد. اين نياز به بسيج اكنون در همه بخش هاي دنيا وجود دارد. دولت ها امروز در حال كوچك شدن هستند و تشكل هاي غيردولتي (NGO) در حال بزرگ شدن. يعني مردم و تشكل ها به دولت كمك مي كنند و دولت را عامل فشار نمي بينند. دولت نيز به اين تشكل ها كمك مي كند تا نقش مددرساني خود را در ابعاد مختلفي چون اقتصاد، بهداشت و امنيت ايفا كنند. اين مسئله مانند موضوع بهداشت و بيماري است. مسئول بيماري كيست؟ دكتر، بيمارستان، بيمار ...؟ دنيا پاسخ مي دهد كه بهداشت مهمتر از هر گونه درمان است يا پيشگيري درمان، بهداشت است. پس براي مقابله با مواردي مثل زلزله، ترافيك، حوادث رانندگي، سيل و ... نيازمند بسيج عمومي هستيم.
* نقش شهرداري در زمينه مقاوم سازي چيست؟ آيا نقش ترويج فرهنگ دارد يا نقش نظارتي، مشاركتي و يا اصلاً نقش اجرائي را بايد براي شهرداري قائل شد؟
- مهرافشار: فكر مي كنم قبل از بحث مقاوم سازي، مهمترين نقش شهرداري در زمينه مديريت بحران است. يعني همان كمبودي كه ما در جريان زلزله بم احساس كرديم. شايد وظيفه شهرداري اين باشد كه ابتدا شروع به برنامه ريزي، مطالعه و طراحي اين مديريت بحران كند تا هنگام وقوع زلزله آمادگي روبه رو شدن با اين پديده را داشته باشد. به اين ترتيب شهرداري به اين نتيجه مي رسد كه آيابايد از انجمن هاي محلي كمك بگيرد؟ چگونه پايگاه هايي در اين خصوص در شهر داشته باشد و چطور از آنها حفاظت كند و چگونه در زمان امدادرساني اين مديريت را اعمال نمايد؟
- شكوفي: شهرداري در كشور ما كمي متفاوت تر از شهرداري در كشورهاي ديگر است. در خارج از كشور، شهرداري تقريباً مسئول همه مسائل شهر به شمار مي رود. مثلاً حتي پليس و شبكه هاي گازرساني و آب رساني شهر نيز تحت نظر شهرداري عمل مي كنند. در كشور ما اين طور نيست و خطراتي هم كه شهر را تهديد مي كند فقط مربوط به سازمان ها نيست، مربوط به لوله هاي آب و گاز است كه خطر آتش سوزي در سطح وسيعي را به همراه دارد.
علاوه بر اين برق، تلفن و ارتباطات قطع مي شوند. به اين ترتيب نمي توان همه مسائل را مربوط به شهرداري دانست. اما بخشي از كار را شهرداري مي تواند به انجام برساند. در طي همين برنامه مديريت بحران كه با هماهنگي ژاپني ها در حال انجام است،كارهاي خوبي به شهرداري پيشنهاد مي شود كه حقيقتاً نياز ماست. براي مثال ما نيازمند انبارهايي به طور گسترده در سطح شهر هستيم كه امكاناتي چون پتو، دارو، موادغذايي، بيل و كلنگ، وسايل گرم كننده و از اين قبيل درآن ذخيره شده باشد. همچنين نياز به منابع آبي داريم كه هر كدام داراي استانداردهايي است و شهرداري مي تواند آنها را تأمين كند. شايد تهيه اقلام مورد نياز مردم به هنگام وقوع زلزله كاري است كه در حد بودجه شهرداري نباشد اما شهرداري مي تواند به شهروندان آموزش دهد تا اين وسايل اوليه را براي خود آماده در نظر بگيرند. اينها مسائلي است كه دوباره ما را به موضوع آموزش ارجاع مي دهد. به هر حال، شهرداري مي تواند برنامه هاي متنوعي را با همكاري صدا و سيما و انجمن هاي محلي مانند مانور زلزله و از اين قبيل اعمال كند و مخارج آموزش را متقبل شود.
شافعي: شهرداري با مشكلات عديده اي در شهر تهران و ساير شهرها روبروست. اگر نيمه پر ليوان را در نظر بگيريم، مي بينيم كه شهرداري در بخشهايي توانسته با يك برنامه ريزي صحيح و با يك بسيج، نتيجه خوبي بگيرد؛ مانند بخش زباله. فرض كنيد شهرداري با برنامه ريزي كلاني كه كرده، دو روز به جمع آوري زباله نپردازد. به طور قطع چنين مسئله اي در شهر تهران، فاجعه اش كمتر از زلزله نخواهد بود. شهرداري از طريق پلاكاردها و بيل بوردها و موارد ديگر آموزش به شهروندان را در زمينه جمع آوري زباله انجام داد، از جمله اعلام ساعت مشخص براي جمع آوري زباله و استفاده از كيسه زباله كه بتدريج در ميان شهروندان به صورت عادت درآمد و جا افتاد. در مجموع مي توان نمره اي بالاي ۶۰ درصد به شهرداري داد كه توانسته امنيت بهداشتي جامعه را به اين ترتيب حفظ كند. اين موضوع در بحث زلزله و ساخت و ساز نيز بايد با همين قدرت انجام گيرد. ساخت و ساز و اقتصاد در شهرداري در يك رابطه قرار دارند. متأسفانه مافيايي در خارج و درون شهرداري وجود دارد كه از بين بردن آن به راحتي ممكن نيست، بلكه علم، تجربه و شناخت قادر به از بين بردن آن است. اين مافيا كنترل خيلي چيزها را در دست دارد و مي تواند روي هر منطقه دست گذاشته و به هر شكل كه دوست دارد، ساخت و ساز كند. نقشه هاي سازه ساختمان در هيچ منطقه اي از شهرداري كنترل نمي شود. تنها نقشه اي كه كنترل مي شود، مربوط به بخش معماري ساختمان است كه اين بخش نيز ضعيف ترين و بي بضاعت ترين بخش كارشناسي در كشور به حساب مي آيد. چرا كه افراد مشغول در آن، از پايين ترين سطح آگاهي و دانش لازم برخوردارند. بنابراين ما نياز داريم تا به حوزه كارشناسي مهندسي احترام قائل شوند و سخت گيري لازم صورت گيرد. يك گروه كارشناسي كه مي خواهد به قضاوت پروژه اي بپردازد، پول شان را از كارفرما مي گيرند نه از شهرداري. اين هزينه هم آنقدر در برابر قيمت ساختمان ناچيز است و چيزي حدود پنج درصد مي شود. اين رقم ناچيزي است ولي در عوض ساختمان سالم و مقاوم ساخته مي شود.
شكوفي: شهرداري در مورد سازه، كميته اي را به نام كميته كنترل مضاعف تشكيل داده است. اين كميته در مرحله اول شروع كرد به بررسي سازه هاي ساختمانهاي بلند و برجها كه نسبتاً هم خوب كار كرده است. منتها مشكلي كه وجود دارد مربوط به تعداد اعضاء كميته مذكور مي شود. يعني فقط يك عضو فعال دارد كه تقريباً در تمام ساختمانها همين يك نفر وارد كار مي شود. از طرفي مشكل اصلي ما ساختمانهاي بالاي ۱۵ طبقه نيست. چون اين ساختمانها بالاخره توسط يك مهندس طراحي مي شوند. ما بايد بتوانيم ساختمانهاي كم ارتفاع تر و معمار ساز را كنترل كنيم. بنابراين لازم است يك نفر عضو كميته كنترل مضاعف، تبديل به صدها نفر شود و اين كميته ها در تمام مناطق شهرداري ايجاد شوند تا بتوانند از عهده چنين كاري با قدرت برآيند. در واقع ما نيازمند به يك تيم قوي كارشناسي هستيم كه طبيعتا ً تشكيل چنين تيمي محتاج درآمدهاي بيشتر از حقوقهاي مرسوم شهرداري خواهد بود. چون بايد وقت و انرژي لازم را صرف كنند، دانش قابل توجهي داشته باشند تا بتوانند پروژه ها را كنترل نمايند. متأسفانه شهرداري چنين اعضايي را نتوانسته جذب كند و در قسمتهاي فني سطح بالاي آن مثل سازمان مشاور فني عمراني شهر تهران، كارشناساني در رده و تعدادي كه بايد باشند وجود ندارند.
* در زمينه مقاوم سازي ساختمان هاي ميراث فرهنگي كه در بافت شهري قرار دارند، چه پيشنهادي داريد؟
شافعي: شهر تهران مثل هر شهر ديگر و با تاريخ دويست و چند ساله اش داراي يك ميراث است كه ما بايد به آن توجه كنيم. ما با عنوان جامعه مهندسان معمار بارها بر روي اين قضيه متمركز شده ايم كه ساختمانهاي دوره معماري مدرن در تهران بايد حتماً حفظ شوند. اين ساختمانها در برابر زلزله مقاوم نيستند. چون در زمان تأسيس شان ضابطه اي در اين باره وجود نداشته است. البته اين صحبت زماني جذاب مي شود كه من در اينجا بخشي از يك جزوه معماري مربوط به هشتاد سال پيش را برايتان بياورم كه راجع به جلوگيري از خسارات زلزله بيان شده است. اين سند را يك مهندس معمار در آن زمان نوشته كه نشان مي دهد در اين زمينه شناخت وجود داشته است. يعني اينطور نيست كه در تهران همه از موضوع زلزله  بي خبر بوده اند و به يكباره مطرح شده باشد.
در قسمتي از اين سند قديمي آمده است: «براي محافظت ساختمان از تأثير شديد زلزله، لوله هاي آهني به كار برده مي شود. اين لوله هاي آهني در ساختمانها خيلي اهميت دارد. در فرنگستان، بال و ديوار و پايه هاي عمارت را چنان به همديگر ربط و بند مي كنند كه اگر يك قسمت از بنا شكست بشود، نمي تواند خراب شود و بريزد...»
اكنون ساختمانهايي مربوط به اواخر دوره زنديه، قاجاريه و اوايل دوره پهلوي در تهران تحت نظر ميراث فرهنگي وجود دارند؛ مثل دبيرستان البرز. مسلماً پيشنهادهاي بسياري در دنيا براي مقاوم سازي اينگونه بناهاي درجه يك در برابر زلزله وجود دارند. بطور كلي اين ساختمانها داراي امكاناتي هستند كه در برابر زلزله مقاوم شوند؛ البته با توجه به تغيير كاربري شان. پس در حدي كه بودجه و ارزش هر ساختمان اجازه مي دهد، بايد اين بررسي در موردش انجام گيرد. يعني بايد قائل به درجه بندي شد. مثلاً گاهي يك ساختمان اصلاً هويت شهر تهران را به همراه دارد؛ مثل بناي ميدان آزادي كه يكپارچه بتوني است و در برابر زلزله نيز مقاومت هاي خاص خود را دارد. پس نيازي نيست دست به چنين بنايي بزنيم. اما بناهايي هستند كه مربوط به دوره قاجاريه اند و از خشت و گل ساخته شده اند. اينها نيازمند به بررسي اند. ژاپني ها، ايتاليايي ها و آمريكايي ها تجارب بسيار ارزشمندي در مورد اين نوع ساختمانها دارند.

نگاه
بيانيه كانون مهندسان معمار دانشگاه تهران به مناسبت زلزله بم
بار ديگر حادثه اي كه مي توانست با حداقل ضايعات همراه باشد، فاجعه آفريد و ايران را به سوگ نشاند. زلزله اي به قدرت كمتر از هفت ريشتر، بخش بزرگي از شهر بم را با خاك يكسان و بيشتر مردم آن شهر را نابود كرد.
بار ديگر، علي رغم تجربيات متعدد قبلي، فرصت ساعت هاي حياتي اوليه براي سازماندهي و امدادرساني در وضعيت بحراني از دست رفت و مصيبت افزون شد.
باز هم مي بينيم كه جدا از ناامني هاي بافت قديمي شهري، مهم ترين دليل تخريب ساختمان هاي نوساز عدم استحكام آن ها در برابر زلزله به دليل ضعف مديريت اجتماعي و سازماندهي مديريت كلان نظام ساخت و ساز كشور و از جمله ضعف مديريت در امور اجرايي و نظارتي بوده است. همان گونه كه در زلزله رودبار، در زلزله طبس و در تمام موارد مشابه پيش از آن نيز همين گونه بود ولي با وجود اينكه هر بار پس از حادثه فرصت كافي به دست آورديم، در جهت رفع اين ضعف ها هيچ اقدامي نكرديم و با همه اين مصائب باز هم در حال ساختن ساختمان هايي هستيم كه به طور عمده ضمانتي در استحكام آنها به هنگام زلزله نيست.
به راستي چه كسي پاسخگوست؟ در حالي كه به گزارش كارشناسان فني، بيشتر نقاط كشور ما زلزله خيز است، چگونه مي توانيم از دور باطل فاجعه، سوگواري، امدادرساني ناقص، شور و علاقه مردم به كمك رساني و سپس فراموشي همه چيز رهايي يابيم؟
كانون مهندسان معمار دانشگاه تهران كه در گذشته و با وجود امكانات محدود، به وسايل مختلف از جمله تهيه فيلم هاي آموزشي، نامه به مقامات مسئول و غيره سعي كرده با كمك اعضاي خود ضرورت رعايت نكات ايمني در ساختمان سازي را به همگان گوشزد كند، پيشگيري از تكرار چنين فجايعي را در گرو رعايت نكات زير توسط جامعه و مسئولان مي داند:
۱- تشكيل كميته پيشگيري از بحران با شركت نمايندگان تشكل ها و نهادهاي تخصصي مرتبط با موضوع و تداوم جدي و حرفه اي كار آن ها در طول ماه و سال.
۲- بررسي و نقد اشكالات كار نهادهاي مسئول و ارايه راه حل براي رفع آن ها.
۳- كنترل دقيق طراحي و اجرا ساختمان هاي جديد و در دست احداث، خصوصا بناهاي مهم و امدادرسان.
۴- ايمن سازي بناهاي موجود، خصوصا بناهاي مهم و امدادرسان.
۵- جلوگيري جدي از دخالت افراد غير متخصص در امر ساختمان سازي و كنترل دقيق اين امر.
۶- ايمن سازي شبكه تأسيسات زيربنايي شهر و روستا از قبيل تأسيسات آب، فاضلاب، برق، گاز، مخابرات، دكل هاي انتقال نيرو، نيروگاه ها و...
۷- ايمن سازي دسترسي هاي ارتباطي، ترمينال، فرودگاه ها، پل ها، گذرگاه هاي زيرزميني، تونل هاي عبور مترو و...
۸- طراحي و اجراي برنامه هاي گسترده براي آموزش عمومي در زمينه چگونگي ايجاد استحكام ساختمان ها براي مقابله با زلزله از طريق كتاب هاي درسي، مطبوعات، صدا و سيما و...
۹- گزارش مستمر و شفاف مسئولان به مردم درباره كارهاي انجام شده در زمينه هاي ياد شده.
۱۰- فراهم آوردن اختيارات لازم و كافي براي نهادها و تشكل هاي مهندسي معماري و ساختمان، و از جمله سازمان هاي نظام مهندسي سراسر كشور، براي ايفاي نقش تخصصي خود در زمينه هاي ياد شده و سپس انتظار مسئوليت از مهندسان و جامعه مهندسي كشور.
كانون مهندسان معمار دانشگاه تهران آماده است تا با ياري ساير تشكل هاي حرفه اي، كميته اي را به منظور پيشگيري از بحران تشكيل داده و در حد توان خود مسائل مطرح شده را پيگيري نمايد.
به ياد داشته باشيم كه: اگر چه زلزله تاكنون به صورت يك بلاي طبيعي عمل كرده است اما بايد دانست كه در واقع، زلزله پديده اي است كه به واسطه كاهش طبيعي تنش هاي زمين به وجود مي آيد و به همين دليل گريزي از آن نيست اما اين وظيفه ماست كه با اين پديده، طبيعي بدرستي برخورد كنيم و ميزان پيامدهاي ناگوار آن را تا حد امكان كاهش دهيم. رنجي كه ما از اين حوادث مي بريم حاصل كم توجهي جامعه و مسئولان نسبت به رعايت ساختار فني شهري و ايمني ساختمان ها و غفلتمان از برنامه ريزي براي زمان وقوع زلزله و بعد از آن است.

فرهنگ
اقتصاد
انديشه
سياست
سينما
ورزش
|  اقتصاد  |  انديشه  |  سياست  |  سينما  |  فرهنگ   |  ورزش  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |