«پدر» يك علم شدن، هنر خاصي مي طلبد. سال ها تلاش و كوشش و تحقيق براي دستاوردي تا اين كه لقبي اين چنين به آن فرد داده شود.
پدر فيزيك ايران، پدر شيمي ايران، پدر پليس ايران و هزاران كار ديگري كه مي توان در آن موثر بود و به واسطه اين تلاش لقبي مهم هم گرفت.
اما گاهي ممكن است همه تلاش ها و تكاپوها به كسب لقبي ختم شود كه نزد عامه مردم وجهه مثبتي كه نداشته باشد هيچ، ناپسند و نكوهيده نيز باشد. نمونه اين القاب «پدر كيف قاپي ايران» است كه پليس آگاهي تهران اينك زيرنظر بازپرس محمد عرفان در حال شناسايي هزاران شاكي او و همدستانش است.
«پدر كيف قاپي ايران» مردي ۴۵ ساله است كه از سال هاي ۶۱ - ۶۰ تا به حال در تدارك كيف قاپي هاي كلان بوده و چشمانش پس از ساعت ها نگريستن به آنچه در دستان هزاران مردم عادي كوچه و بازار است فقط يك چيز را تشخيص مي دهد؛ پول.
«عشقعلي» بارها توسط كارآگاهان پليس جنايي تهران دستگير شده است ولي همواره با كمك همدستانش دوباره رها شده و به طراحي عمليات هاي كيف قاپي پرداخته است. اينك او و يكي از مهم ترين نيروهايش در چنگ پليس گرفتارند تا شاكيان آنها شناسايي شوند.
پدر از آن روز كه گريخت!
سال ۱۳۷۸ ماموران پليس تهران توانستند باندي را شناسايي و متلاشي كنند كه از طريق «كيف قاپي» ميليون ها تومان ثروت مردم را به سرقت برده بودند. آن باند نام «ديوار چين» به خود گرفت و اعضاي آن پس از تكميل تحقيقات در شعبه پانزدهم دادگاه امام خميني(ره) تهران محاكمه شدند.
قاضي محمود صارمي طي محاكمه اعضاي اصلي باند ديوار چين همه دوازده نفر اين باند را به اعدام محكوم كرد.
۳۰ عضو باند مسلحانه «ديوار چين» طي اقدامات تبهكارانه خود ۱۲ ميليارد و ۷۹۶ ميليون و ۷۵۸ هزار ريال و ۸۳۰ دلار آمريكا و ۳۷ كيلو و ۳۰۰ گرم طلا سرقت كردند.
قاضي صارمي در پي اعترافات ۱۲ عضو اصلي آنان را محارب شناخت و به اعدام محكوم كرد. پس از اين مدت ۱۷ شهريور ماه ۸۲ يكي از اين دوازده نفر به نام «ناصر شيرآقا» كه به روايتي نخستين عضو باند بود اعدام شد.
در حالي كه خبر اعدام اين مرد منتشر شده بود عملياتي مخفيانه از سوي پليس آگاهي تهران در حال اجرا بود كه در آن كارآگاهان مردي را رديابي مي كردند كه نقش او تاكنون پنهان مانده بود.
كارآگاهان رد مردي را گرفته بودند كه با وجود شروع اعدام سركردگان باند «ديوار چين» طراح اصلي و مغز متفكر آن در نقشه كشي عمليات هاي كيف قاپي از چشم ماموران و دستگاه قضايي دور مانده بود.
ماموران در پي عشقعلي عمليات هاي متعدد تعقيب و مراقبت را به اجرا درآورده بودند تا بتوانند در موقعيت مقتضي وارد عمل شوند اما به ناگاه در يكي از شب هاي اواخر تابستان در فرحزاد تهران ماجرايي روند پرونده را دگرگون كرد.
اين مرد ۴۷ ساله در حالي كه به همراه دو زن براي تفريح به فرحزاد رفته بود از سوي مامور كلانتري ۱۰۷ تهران كه پيشتر وي را شناسايي و با او آشنا بود شناخته شد و آن افسر به موجب احساس مسئوليت بلافاصله وارد عمل شد و با زدن دستبند بر دستان عشقعلي او را بازداشت و تحويل كلانتري داد. پرونده عشقعلي به دايره اول پليس آگاهي تهران ارجاع شد و در پي بازجويي هاي متعدد موضوع به خطر افتادن عمليات هاي پليس طي ماه هاي قبل مطرح و تيم ويژه عمليات به فرماندهي سرهنگ گروسي شروع به انجام نقشه هاي جديد پليسي كرد تا بتوانند ديگر همدستان اين مرد را شناسايي كنند.
بدين ترتيب عشقعلي پس از ۴ سال زندگي در سايه و تعقيب و گريز براي در امان ماندن از قانون به دست قانون گرفتار شد.
اعترافات مبهم عشقعلي
كارآگاهان در حالي به حكم بازپرس محمد عرفان تحقيق از اين مغز متفكر را آغاز كردند كه وي با ظرافت خاصي اعترافاتي مبهم را تحويل آنان مي داد. با اين حال كارآگاهان از طريق بررسي سوابق پليسي اين فرد توانستند سابقه ۷ بار دستگيري اين مرد توسط پليس را جمع آوري و دوباره مورد بررسي قرار دهند.
سرهنگ سيدجواد كشفي معاون كشف جرايم جنايي پليس آگاهي تهران در پي دستگيري عشقعلي درباره وي گفت: «وي بارها از سوي پليس تحت تعقيب قرار گرفته بود ولي موفق شده بود پس از محاكمه بگريزد. او از سال ۶۱ تا ۷۸ در قالب كيف قاپي دست به سرقت هاي بسياري زده است از جمله آن كه ۸ كيلو طلا سرقتي را تاكنون حتي با دوستانش تقسيم نكرده است.»
كارآگاهان از سوي ديگر متوجه شدند كه اين مرد
۴۷ ساله با سرسختي خاصي حاضر به ارايه اطلاعات نيست و سعي در گمراه كردن پليس دارد. بدين ترتيب كارآگاهان دايره اول پليس آگاهي به همراه كارآگاهان ويژه گشت پليس آگاهي وارد مرحله اي شدند تا بتواند با به دست آوردن سر نخ هاي منطقي وي را كيش و مات كنند. سرانجام اين اقدامات با شناسايي مهم ترين فردي كه براي عشقعلي كار مي كرد پرونده پدر كيف قاپي ايران را وارد مرحله اي تازه كردند.
كارآگاهان با دستگيري يك عضو ديگر، تحقيقات خود را روي فردي به نام عباس متمركز كردند. عباس جواني بود كه لقب پدر كيف قاپي ايران را به عشقعلي داد. او تشريح كرد كه چگونه عشقعلي متبحرانه طعمه ها را معرفي مي كرد و عباس به عنوان بگير يا «كيف قاپ» وارد عمليات شده و نقشه را به اجرا درمي آورده است.
عباس نگاه تيزبينانه عشقعلي را دوباره يادآور شد و گفت كه پس از يك بار دستگيري در سال ۱۳۸۱ توانسته است با سند فروشگاه طلافروشي كه متعلق به برادرش است از زندان بيرون آمده و اجراي نقشه هاي عشقعلي را برعهده گرفته است.
سرهنگ كشفي درباره اعترافات عباس گفت: «اين جوان درباره عشقعلي معتقد است كه وي پايه گذار كيف قاپي در ايران است و در زاغ زني براي شناسايي طعمه ها متبحر است. عشقعلي به گفته عباس ساعت ها در كمين طعمه مي نشست تا بتواند هدفمند و بدون اشتباه وارد عمل شود.»
كارآگاهان در بررسي هاي بعدي خود دريافتند كه عباس تاكنون ۶۸ فقره كيف قاپي را اعتراف كرده است كه از جمله آنان سرقت ۳۶ ميليون تومان چك پول و ۵ هزار دلار آمريكا از طريق كيف قاپي است.
وي حتي از طريق كيف قاپي فروشگاهي در منطقه صادقيه خريداري كرده است كه اينك به نام برادرش در آن طلافروشي مي شود.
با اين حال هنوز از ثروت هاي به دست آمده عشقعلي رقم دقيقي به دست نيامده است و پليس به جز مغازه اي كه وي در ميدان وثوقي تهران دارد ۲۵۰ ميليون تومان سرمايه وي را ضبط كرده است.
در جست وجوي شاكيان پايه گذار كيف قاپي
بازپرس محمد عرفان درحالي كه به بازجويي اين دو سركرده كيف قاپ مشغول است ضمن ادامه تحقيقات از اين دو يعني مغز متفكر كيف قاپي و بازوي اجرايي اين كار به كارآگاهان دايره هاي اول، هجدهم و گشت پليس آگاهي ماموريت داده است تا شاكيان اين عده را شناسايي كنند.
سرهنگ گروسي در واحد عمليات پليس آگاهي و سرهنگ فرج زاده در دايره يكم به همراه كارآگاهان ويژه مبارزه با كيف قاپي تهران در حال بررسي عمليات هاي اين كيف قاپان حرفه اي اند تا شاكيان آنها را شناسايي كنند.
اما كار سخت تري كه هنوز شروع آن انجام نشده شناسايي فرزندان پدر كيف قاپي ايران است. پليس و دستگاه قضايي اينك كه توانسته اند پدر كيف قاپي ايران را به چنگ آورند بايد بتوانند فرزندان او را هم شناخته و در كنترل يا متلاشي كردن آنها تداركاتي ببينند.