پنجشنبه ۹ بهمن ۱۳۸۲ - شماره ۳۲۹۷
ورزش
Front Page

نگاه امروز
دوپينگ پديده تازه ورزش
جهانگير كوثري
بنابر افسانه اي قديمي، در شمال سرزميني كه بعدها قاره آمريكا ناميده شد، شكارچي جواني نزد جادوگر قبيله اش رفت تا با وردي سحر آميز او را به چابك ترين و ماهرترين شكارچي قبيله مبدل سازد. جادوگر در پاسخ گفت: «اولين پروانه طلايي فصل بهار را صيد كن، سپس گرد طلايي بالهايش را بر سينه ات بمال، آن گاه خود را به سبك بالي پروانه خواهي يافت.» مرد جوان چنين كرد و همچون پروانه اي سبك بال، تيزرو شد.
تاريخ چنين بازگو مي كند كه در روم باستان نيز، گلادياتورها گوشت حيوانات وحشي را خام خام مي بلعيدند تا قدرت و درندگي  اين حيوانات را كسب كنند. در يونان نيز مريدان و رقيبان از عرق و گرد و خاك بدن كشتي گيران، اكسير نيروبخشي فراهم مي آوردند و بر اين باور بودند كه نيروي حيات و شجاعت معبودانشان از اين طريق به آنان نيز منتقل مي شود. نوشته هاي به جا مانده از وقايع نگاران قاره نو مبين آن است كه تمدن هاي پيشين اين قاره از خواص گياهان مختلف آگاه بودند و از آنها براي مقاصد درماني يا در مراسم مذهي بهره مي جستند. سرخپوستان مكزيك كه تحت فرماندهي هرنان كورتس فاتح مكزيك مي جنگيدند، در نبردهاي طولاني و خسته كننده از گياهي به نام پيوتل استفاده مي كردند و سرخپوستان منطقه كوهستاني بوليوي، پرو، اكوادور و كلمبيا به منظور رفع خستگي و گرسنگي، برگ بوته اي به نام اريتروكسيلن كوكا را مي جويدند. استفاده از برگ كوكا چنان رواج داشت كه عاقبت به پول رايجي به نام «كوكارا» مبدل شد.
در خلال جنگ جهاني دوم، «جيره غذايي خاصي» ميان سربازان توزيع مي شد تا مانع سرما و خستگي شود و آنان را براي جنگيدن مهيا سازد. در جنگ ويتنام نيز، سربازان آمريكايي به طور گسترده اي از حشيش و ديگر داروهاي روان گردان استفاده مي كردند.
ما از اين امر آگاهي نداريم كه از چه زماني، استعمال چنين موادي به دنياي ورزش راه يافت، با وجود اين روشن است كه آدمي از ديرباز در جستجوي راهي براي افزايش توان مندي هاي عقلاني و جسماني اش بوده، كه البته اين امر در سايه پيشرفت علم و توليد داورهاي آنابوليسمي و آمفتامين ها به بيراهه كشيده شده است.
پيروزي به هر قيمت
همگي مي خواهيم برنده باشيم ،چرا كه در عصر ما، پيروزي شرايط خوشبختي و كليد فردوس زميني است و در حقيقت موفقيت به هر بهايي، فلسفه دنياي مدرن است.
شگفت انگيز بود اگر مي توانستيم اين وسوسه يا باور نادرست را از ورزش بزداييم. در حقيقت خلاصه كردن هدف در پيروزي به هر بهايي به معناي ابتذال مفهوم اصيل ورزش و تخريب آن روحيه ورزشكارانه اي است كه بارون پي يردوكوبرتن مي خواست در كالبد بازيهاي المپيك بدمد؛ او در ۱۹۰۸ گفت كه اصل، شركت كردن در بازيهاست، نه بردن.
اما چرا اين روحيه وجود دارد؟ آيا به خاطر لذت محض از پيروزي در اول شدن است؟ قطعاً چنين نيست. چندين دهه است كه اصولي كه به ورزش  جان مي بخشيدند، جاي خود را به اصولي نازل تر داده اند، اصولي كه صرفاً با يك جامعه مصرفي همخواني دارد.
امروزه پيروزي در ميدان هاي ورزشي معادل با كسب جوايز مادي است كه اين خود مغاير با آراي يونانيان باستان يا كساني است كه به همراه پي يردوكوبرتن، ورزش نوين را پايه ريزي كردند. اما در اين ميان سودجوياني كه منافعشان در استثمار ورزشكاران مفهوم مي يابد، با واداشتن آنان به استعمال داروهاي تحرك زا و افزايش قدرت بدني كاذب كه بعدها لطمات جبران ناپذير آن آشكار مي شود، سلامت آنان را به خطر مي اندازند.
از سويي ديگر، كفه فشارهاي جاه طلبانه فرد، درخواستهاي اعضاي تيم، توقعات سازمان هاي ورزشي و تجاري و از همه بالاتر انتظارات كل جامعه، سنگين تر از كفه خطرات استفاده از دوپينگ و ممنوعيت هاي قانوني آن است.
مشكل اخلاقي
در نتيجه، قهرمانان ورزشي بر سر دو راهي قرار مي گيرند: از يك سو استفاده از مواد تحرك زا يا هر داروي كمكي ديگر براي برتري يافتن در مسابقات و از ديگر سو، پرهيز از دوپينگ و پذيرش پيروزي رقيباني كه در استعمال اين مواد ترديدي به خود راه نمي دهند.
دوپينگ نيز همانند ديگر شيوه هاي تقلب به تقويت كاذب پتانسيل جسماني افراد مي انجامد كه به اين ترتيب مغاير با روح ورزش است؟ چرا كه ورزشكاران ديگر قادر نخواهند بود با تلاش طبيعي خود بر ديگر رقبا فائق آيند. اين عمل با ارزاني كردن برتري نامشروع به يكي از رقبا، ابتدايي ترين قوانين مسابقه را نقض مي كند. اين عمل موجب تباهي روحي و جسمي ورزشكار مي گردد و تعادل رواني وي را تحليل مي برد و ذهنيت جامعه را نسبت به وي خدشه دار مي سازد. در آخر، دوپينگ تصوير ورزش را ملوث مي كند و بدين ترتيب، سايه شوم خود را بر مسابقات ورزشي مي افكند.

دوپينگ ايراني
001905.jpg

محمدرضا منصوريان
پس از رسوايي دوپينگ بوكسور ايراني در بازيهاي المپيك ۲۰۰۰ سيدني، مهندس مصطفي هاشمي طباء به عنوان رئيس سازمان تربيت بدني و كميته ملي المپيك به دبير كل جديد يعني بهرام افشار زاده تأكيد بر بازسازي ساختار كميسيون پزشكي كميته ملي المپيك و اهتمام خاص به بحث دوپينگ كرد.
متعاقباً  كميسيون پزشكي با اعضاي جديدي تشكيل شد و ساختار داخلي آن نيز تغيير يافت و به زيرشاخه هاي تخصصي تقسيم گرديد. از جمله اين زيرشاخه ها يا كميته ها «مبارزه با دوپينگ» بود.
اين رخداد در اواخر سال ۲۰۰۰ شكل گرفت. در حالي كه اعلاميه اوليه WADA (سازمان جهاني مبارزه با دوپينگ) در سال ۱۹۹۹ در لوزان سوئيس صادر شده بود. عليرغم آن كه اين اعلاميه به نوعي اعلام موجوديت سازمان مذكور تلقي مي گرديد، با اين حال در بسياري از ساختارها به هيچ عنوان هنوز هم شناخته نمي شد. كما اين كه حتي از يك (وب سايت) يا نشريه رسمي هم در ابتدا برخوردار نبود. به لحاظ اهميتي كه نحوه شكل گيري و اهداف آينده WADA داشت، مسير اوليه آن از سوي تني چند از اعضاي C.O.  I(كميته بين المللي المپيك) كه في الواقع بنيانگذاران WADA از جمله تاماش آيان دبير كل وقت فدراسيون جهاني وزنه برداري و رئيس حال حاضر آن و دبير كل حال حاضر كميته ملي المپيك مجارستان بود به صورت تشكيلاتي طي شد و عمده ترين اهداف آن در برنامه هاي آتي بدين ترتيب تصويب و انتشار يافت:
الف: وارد نمودن دولت ها براي جذب منابع مالي آنان در راستاي مبارزه با دوپينگ.
ب: هويت بخشيدن به تشكيلات مرجع و شايسته دوپينگ در كشورها تحت عنوان «سازمان ملي مبارزه با دوپينگ يا NADO ».
جالب اينجاست كه اين اهداف در آن مقطع زماني به هيچ وجه واضح مطرح نشده بود و لذا زمان مناسبي براي حركت هوشمندانه و سنجيده در داخل كشورمان براي رسيدن به مرحله اي (يك گام جلوتر از WADA) مي توانست باشد.
در ابتداي سال ۲۰۰۱ به عنوان اولين گام در كشور «آيين  نامه ملي مبارزه با دوپينگ ايران»  تدوين شد و در ارديبهشت ماه سال ۸۰ در هيأت اجرايي كميته ملي المپيك به تصويب رسيد.
در آن زمان نظر مهندس هاشمي طباء  هم به عنوان رئيس سازمان تربيت بدني و هم كميته ملي المپيك مي توانست بسيار تعيين كننده باشد. چرا كه تمام اهداف و سياست هاي آينده WADA به وي منتقل شده بود، از جمله ضرورت تشكيل NADO.
از سوي ديگر كميته هاي ملي المپيك كشورهاي جهان هم از نظر C.O.  I و بالطبع از نظر (WADA) به عنوان مراجع اصلي ضد دوپينگ در كشورشان (كه در آينده نام NADO خواهند گرفت) شناخته مي شوند. از سويي نيز هدف WADA براي درگير نمودن و جذب حمايت هاي دولت ها براي NADOها مقوله اي بود كه قطعاً  مي بايستي مدنظر قرار مي گرفت.
به همين منظور در آيين نامه تنظيمي اين موضوع بدين ترتيب لحاظ گرديد:
مرجع اصلي سياستگذاري و تصميم گيري «شورايعالي مبارزه با دوپينگ ايران» است. به عبارت ديگر NADO ايران اين شورا است كه بعدها عنوان «ISCAD» را يافت.
تركيب اين شورا مجموعه اي از شخصيت هاي حقوقي سازمان تربيت بدني و كميته  ملي المپيك بودند. بدين ترتيب:
۱- دبير كل كميته ملي المپيك
۲- معاون فني و امور فدراسيون ها
۳- رئيس فدراسيون پزشكي ورزشي
۴- رئيس كميسيون پزشكي.
عقيده رئيس وقت سازمان تربيت بدني در آن زمان اين بود كه رياست اين شورا كه به عهده وي است با سمت دولتي و معاونت رئيس جمهور نباشد، زيرا به مصلحت نيست كه در تعاملات اين شورا به عنوان NADO  با WADA سمت دولتي ايشان مطرح گردد و به نحوي از دادن ضمانت اجرايي دولتي به WADA پرهيز گردد تا تعهدات NADO به WADA به تعهدات دولت جمهوري اسلامي ايران به WADA تلقي نگردد. اما اين NADO مستقيماً بايد تحت نظر رئيس سازمان تربيت بدني و معاون رئيس جمهور اداره گردد.
اين پيش بيني حتي براي زماني بود كه وي يحتمل رياست سازمان را هم نخواهد داشت. هدف آن بود كه NADO ايران با تركيبي از هر دو سيستم موجود ورزشي، بدون مشكل به عنوان مرجع ضد دوپينگ ايران عمل نمايد. لذا مي بينيم كه NADO ايران نه فقط كميته ملي المپيك است و نه سازمان تربيت بدني. بلكه سازماني است كه مركب از اين دو سيستم بوده و به لحاظ قوانين (كه صدور آن از سوي WADAپس از ۲ سال صورت گرفت) بايد مشروعيت خود را از كميته ملي المپيك بگيرد،  با توجه به شرايط آن زمان اجراي اين سيستم يعني ISCAD برابر آيين نامه به كميسيون پزشكي كميته ملي المپيك سپرده شد و اين به معني آن است كه كميته ملي المپيك مجري سياست هاي متخذه از سوي ISCAD است نه آن كه مستقلاً NADO است، هر چند از سوي WADA و C.O.  I به عنوان NADO شناخته مي شود. مشخص است با تدبير و هوشمندي و مطالعه صحيح بخصوص زماني كه از تصميم هاي اتخاذ شده توسط WADA مطلع بوديم مي بايستي سيستمي را طراحي مي كرديم كه به بهترين شكل و بدون چالش به وظيفه خود در راستاي مبارزه با دوپينگ عمل نمايد. به موازات اين فعاليت ها سيستم اجرايي اين كار در كميته ملي المپيك به شكلي استاندارد فعاليت هاي خود را آغاز كرد كه توانست مسابقات بين المللي متعدد از جمله مسابقات كشتي آزاد قهرماني جهان (۲۰۰۲) در تهران را از حيث برنامه كنترل دوپينگ پوشش دهد.
همچنين مقدمات حضور يك نفر ايراني براي احراز كرسي هيأت مؤسسان WADA از طريق دفتر فرهنگي سفارت استراليا در تهران كه از طريق شاخه استراليايي WADA براي اقيانوسيه و آسيا مسئول شده بود، فراهم شد تا آن كه در اجلاس مسكو اين كرسي به نماينده ايران تعلق گرفت كه دليل عمده آن مي تواند عملكرد جهشي سيستم ضد دوپينگ در ايران باشد.
با تغيير رياست سازمان تربيت بدني طبعاً نماينده ايران براي احراز اين كرسي مهندس مهرعليزاده شد. با آغاز دوره جديد رياست سازمان تربيت بدني اشخاصي مستقل از سيستم فعال كشور از سوي رياست سازمان براي پيگيري امور مربوط به دوپينگ انتخاب شدند و مسيري كه توسط اين عده انتخاب شد عملاً  منجر به كم رنگ شدن فعاليت هاي كميته ملي المپيك و حتي فدراسيون پزشكي ورزشي و ايجاد ستادي با شعار مبارزه با دوپينگ بود كه در نتيجه آن يكپارچگي كه در بطن آيين نامه ملي مبارزه با دوپينگ ايران (بدون جانبداري از كميته ملي المپيك يا سازمان تربيت بدني) پيش بيني شده بود به يك باره كم اثر شد.
شايد اگر كه WADAيك سال زودتر به چاپ مي رسيد اين ساختار سازي هاي پايه اي در كشورمان منهدم نمي شد و شايد اگر ما از سياست هاي سالهاي آينده WADAبا خبر بوديم هيچ گاه برنامه ريزي و پايه گذاري ساختار مبارزه با دوپينگ را در ايران اين گونه خراب نمي كرديم كه اكنون افسوس آن را بخوريم.
به هر تقدير اين فعاليت ها از ديدگاه مراجع بين المللي پنهان نبوده و آن را مايه افتخارات ملت ايران و كشورمان مي دانند، جهش كشورمان در تشكيل ساختار علمي و استاندارد ضد دوپينگ از ديدگاه آنان (هم C.O.  I و هم WADA) شايان تقدير است. ولي زماني كه در درون مرزهاي كشورمان ستادي تشكيل مي شود كه بدون پختگي و بدون آن كه حداقل توصيه كارشناسان و اهل فن را بپذيرند، تمامي رشته ها به يك باره پنبه مي شود كه هرگز نمي تواند امري معقول و محكمه پسند باشد.

|  ادبيات  |   انديشه  |   سياست  |   ورزش  |   هنر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |