چهارشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره ۳۳۰۲
جشنواره ۵
Front Page

گزارش صف
درصد عشق آنها واقعا زياد است
عكسي كه ملا حظه مي فرماييد ، اوج ابراز احساسات براي يك فيلم جشنواره است.بقاياي ترقه اي كه روي ديوار سينما صحرا نشسته است
002607.jpg
مسعود مير
۱-بفرماصف: تا خودت را از ايستگاه مترو طالقاني به ميدان طالقاني برساني برف، ناگهان آنقدر شديد مي شود كه همه افرادي كه در خيابان هستند هر كدام سريع به گوشه اي پناه مي برند. اما به سينما صحرا كه مي رسي و خيل جمعيت ايستاده در اين هوا را مي بيني ياد صحبت دوستي مي افتي كه گفته بود: جشنواره بدون برف و چتر چيزي كم دارد. ازدحام جمعيت عاشقان سينما كه اكثر قريب به اتفاق آنها بليت ندارند و به اميد گرفتن آن و ديدن فيلم، سرما را تحمل مي كنند، حسابي اميدوارت مي كند. آقاي احمدي همينطور كه دكمه هاي كتش را مي اندازد، تخمه مي خورد و مي گويد: «براي ديدن مارمولك كمال تبريزي آمده و آنقدر عشق فيلم هست كه تا لحظه آخر منتظر بليت بايستد.» احمدي مي گويد: «در تمام سال هاي برگزاري جشنواره شركت كرده و چنين صفي را پارسال هم براي (ارتفاع پست) ديده است.» صف از جلوي گيشه ۱ تا ميدان طالقاني رسيده اما جلوي گيشه ۲ كه دو سه نفر بيشتر جلويش رفت و آمد نمي كنند نوشته: مخصوص دارندگان بليت پيش فروش يا ميهمان.
۲- بفرما اكشن: برف كم كم از سرعتش كم كرده كه منوچهر محمدي از سينما ميآيد بيرون و دو سه نفر را به داخل مي فرستد و سيگارش را آتش مي زند. تكليف آسمان هنوز معلوم نيست كه با سر و صداي جمعيت متوجه اتفاقات ميان صف مي شويم. دقيقا معلوم نيست كه علت آن چيست ولي آنقدر بزن بزن وحشتناك است كه در كمتر از چند ثانيه، موتور كنار دكه روزنامه فروشي با يك آدم، ميهمان جوي پر آب پياده رو مي شود.
وقتي برق چاقو را مي بيني و التماس دو سه خانم كه تلاش مي كنند مرد را منصرف كننددلهره تمام خيابان را مي پوشاند.
يكي با دوربينش مدام تصوير مي گيرد و وقتي سر و صدا آرام مي شود، يكي مي گويد: خوبه فيلم مارمولك است اگر دايناسور بود چي مي شد. اعضاي شركت كننده در دعوا، گوشه اي تجمع كردند و انگار يك دادگاه صحرايي تشكيل داده اند، آرام با هم صحبت مي كنند. تا اطلاع ثانوي از سبيل چخماقي ها با پيراهن هاي گل قرمزي بترسيد حتي در صف جشنواره.
۳- بفرماييد، به سلامت: ساعت ۳۵:۱۸ جمعيت روي ميله هاي جلوي سينما نشسته و منتظر باز شدن گيشه هستند كه يك مرد پير با موهاي سفيد كه مدير سينما است، از سينما بيرون ميآيد و خواهش مي كند كه مردم شلوغ نكنند. چون تعداد خيلي محدودي بليت دارند و از آنها مي خواهد كه منتظر نمانند، اما هيچ كس از جايش تكان نمي خورد. بعد از مدير سينما، نوبت بليت فروش است كه كلي قسم بخورد: به والله بليت تمام شد. همين ۷۰تا بود.
صداي خانم ها بيشتر از آقايان به گوش مي رسد كه هر كدام نفر جلويي اش را استنطاق مي كند كه تا حالا كجا بودي. ساعت ۴۵:۱۸ است كه پرويز پرستويي و خانواده اش به جلوي در سينما مي رسند. چند نفر دور او و خانواده اش را گرفته و غوغاي امضا راه انداخته اند. حتي از دختر و پسر او هم امضا مي خواهند. جالب اينكه خود پرستويي براي رفتن به داخل هنوز بليت ندارد. آنقدر جمعيت زياد مي شود كه پرستويي از خانم و دخترش مي خواهد كه در گوشه اي بايستند. در همين اوضاع است كه كمال تبريزي با لباس هاي يكدست كرم از راه مي رسد و چند بليت به پرستويي مي دهد. پرستويي بليت ها را به خانواده مي دهد و خودش منتظر دوستي، بيرون سينما مي ماند. موبايل هاي دوربين دار حسابي اينجا كاربرد دارد و همچنين كاغذ سفيد براي امضا. در اين اوضاع كه هنوز صف كوچكترين تكاني نخورده دختري پيش پرستويي مي آيد و سراغ دختر او را مي گيرد و مي گويد: من دوست او هستم و قرار بوده امروز به من بليت بدهد تا فيلم را ببينم. پرستويي رسما گيرافتاده و مي گويد: دخترش رفته داخل ولي حاضر است بليت خودش را به او دهد.
۴- بفرما داربي: ساعت ۱۵:۱۹ است كه بليت دارها وارد سينما مي شوند. هنوز شلوغي جلو گيشه سبك نشده كه يك صداي وحشتناك همه را ميخكوب مي كند. سياهي ديوار طبقه دوم سينما نشان مي دهد كه صدا ناشي از ترقه خرج نشده در داربي بزرگ بوده كه حالا استفاده شده.
ميني بوس حامل تماشاگران در خيابان صف سينما را تمام مي كند و دور مي شود درحالي كه كوچكترين توجهي به مردمي كه از اين صدا سرسام گرفته اند ندارد.
۵- ديگه بفرما. پرستويي و تبريزي در دقايق آخر خود را به سالن مي رسانند و تنها ساعت ۳۰:۱۹ است كه مي تواند به مردم ديكته كند ديگر از بليت خبري نيست. صف بهم خورده و خيلي ها از لاي نرده هاي جلو گيشه خودشان را بيرون مي كشند. تمام آنها حسرت مي كشند كه چرا يك فيلم درست و حسابي را از دست داده اند.
مارمولك و اكران اولش كلي حادثه داشت ولي اين اميدواري را به همه داد كه هنوز فيلم ساز درست و حسابي مي تواند خيلي ها را در سرما منتظر نگه دارد. دختري كه از صف بيرون زده مي گويد: فردا هم كار ما همين است. بايد در اين صف بايستيم. حتي اگر نتوانيم فيلم را ببينيم.

خون جشنواره در رگ هاي ايران
شهرستان ها هم فيلم جشنواره را مي بينند...
همزمان با سينماهاي تهران، ۳۹ فيلم از فيلم هاي بخش مسابقه و جنبي سينماي ايران در ۶ استان و منطقه آزاد كيش به نمايش درمي آيد.
تجربه موفق برپايي «جشنواره هاي موضوعي استاني» در شهرهاي مختلف ايران، طي سال هاي گذشته ثابت كرده است در شهرهاي ايران مخاطبان بالقوه اي وجود دارند كه در صورت برنامه ريزي صحيح و منسجم دست اندركاران و مسوولان سينمايي، مي توانند به مخاطبان بالفعلي تبديل شوند و نقش پشتوانه هاي مستحكم سينماي بحران زده ايران را بازي كنند.
بنابراين اتخاذ چنين تصميمي از سوي مسوولان بيست و دومين جشنواره فيلم فجر، چندان بيراه نبود! اينكه براي نخستين بار به شكل گسترده - البته در دهه ۶۰ تجربه هايي اينچنيني در مقياس كوچك آزموده شده بود- به غير از تهراني ها، مردم شهرهاي ديگر هم از ديدن فيلم هاي روز جشنواره بي نصيب نمانند و بتوانند براي اقتصاد ورشكسته سينماي ايران سودآور باشند.
طبق برنامه ريزي هاي انجام شده در مراكز استان؛ كرمان (كرمان)، هرمزگان (بندرعباس)، فارس (شيراز)، خوزستان (اهواز)، خراسان (مشهد)، مازندران (ساري) و منطقه آزاد كيش فيلم هاي جشنواره به نمايش درمي آيند و بابت نمايش هر فيلم مبلغ مناسبي به تهيه كننده مي رسد . نمايش فيلم ها در كيش از روز سيزدهم بهمن آغاز شد و دو فيلم باج خور (فرزاد مؤتمن) و برگ برنده (سيروس الوند) در سالن هاي سينما نخل و حافظ دانشگاه كيش، به نمايش درآمدند. همچنين به دليل اينكه مراسم چهلمين روز درگذشت زلزله زدگان شهرستان بم در ۱۵ بهمن برگزار مي شود، نمايش فيلم ها در شهر كرمان از روز ۱۶ بهمن  آغاز مي شود و ۵ استان ديگر، برنامه هاي خود را از ۱۴ بهمن ماه شروع كردند.
مهدي حقيقي، مسوول برپايي اين پروژه، در اين مورد توضيح داد: «انجام چنين حركتي با همكاري اتحاديه تهيه كنندگان فيلم صورت گرفت، منتها يكي از مشكلات برپايي چنين پروژه اي كشيدن كپي از فيلم ها بود كه به دليل حجم بالاي آنها، با هماهنگي و همكاري منسجم لابراتوارهاي صدا و سيما - فيلمساز و بديع- توانستيم برخي از كپي ها را آماده كنيم و كپي هاي ديگر هم در حال آماده سازي است.»
همچنين در اين پروژه قرار است فيلم هاي خارجي كه تاكنون در آن شهرها اكران نشده اند، به نمايش درآيند، فيلم هايي نظير: بالستيك، دارودسته هاي نيويوركي ، بي خوابي، مرد شاهپركي، اژدهاي سرخ، مجوز عبور، جنگاور، رنجرهاي تگزاس، تونل، تا آنجايي كه پايم توان رفتن خواهد داشت، مشكلات خانوادگي، پايان بازي، مرد بدون گذشته، چشم ها، سيزده سلحشور، جاسوس  تصادفي و... .
جايزه انتخاب تماشاگران يكي از برنامه هاي جنبي اين پروژه است كه مردم هر شهر، پس از ديدن فيلم ها نظرات خود را طي پرسشنامه اي درباره فيلم اعلام مي كنند و طي مراسم ويژه اي در روز ۲۴ بهمن ماه به بهترين فيلم هاي منتخب تماشاگران جوايزي اهدا خواهد شد.

خبرهاي كوتاه
بازار سياه برنامه جشنواره 
002613.jpg

اگر برنامه جشنواره را مي خواهيد، سري به ميدان ولي عصر بزنيد. آنجا بازار دستفروشاني كه برنامه مي فروشند حسابي داغ است.
اين جشنواره اگر براي بعضي ها آب ندارد، براي خيلي ها نان دارد! همين دستفروش ها! همان روز اول جشنواره هرچقدر كه مي توانستند برنامه خريدند وحالا كه آن جدول آبي رنگ، كيميا شده است، چندبرابر قيمت مي فروشند. جالب اين است باوجود اينكه برنامه روزانه جشنواره از طريق سايت خود جشنواره و بعضي روزنامه ها اعلام مي شود، بازهم سينماروها ترجيح مي دهند از بازار سياه خريد كنند. اين هم يك جور عادت است!
به هرحال باباپور - مسوول روابط عمومي بنياد فارابي - هم وجود بازار سياه برنامه جشنواره را تاييد كرده است.
همايش شاعران در بم 
002619.jpg

پس از گذشت چهل روز از واقعه بم، تعدادي از شاعران و هنرمندان سراسر كشور روز پنج شنبه ۱۶ بهمن ماه از ساعت ۹ تا ۴ بعدازظهر در بم گردهم مي آيند.
در اين همايش شركت كنندگان به شعرخواني مي پردازند. در ابتداي مراسم شاعران برسر مزار مرحوم ايرج بسطامي حاضر شده و بعد از آن از خانواده هنرمندان و بازماندگان ديدار خواهند كرد. علاقه مندان براي كسب اطلاعات بيشتر مي توانند به آدرس اينترنتيwww.gerdehamaaye.persianbloog.com مراجعه كنند.
ايرج كريمي، يك بار ديگر
002610.jpg

اين منتقد با سابقه فيلم،اين روزها تمام توانش را براي ساخت فيلم بكار مي برد. ايرج كريمي بعد از ساخت چند فيلم تلويزيوني كه مهمترين آنها «شب لطيف است»بود، پارسال اولين فيلم سينمايي اش را به روي پرده برد. « ازكنار هم مي گذريم» آنقدر فيلم خوبي بود كه تعبير غلط «هر كسي منتقد است خودش نمي تواند فيلم خوب بسازد» را از بين برد. كريمي، امسال هم در جشنواره فجر با فيلم چند تار مو شركت كرده است. در چند تار مو، فريبا كامران، شاهرخ فروتنيان و بهناز جعفري حضور دارند و نكته آخر اينكه ايرج كريمي از همكار ديگرش در مجله فيلم كه فيلم هم مي سازد با همين يك فيلم سينمايي اش موفق تر نشان داده است. در فيلم كريمي، حميدرضا پگاه هم حضور دارد كه پيش از اين در فيلم « اين زن حرف نمي زند» حضور داشته است. دو همكار، دو كارگردان با يك بازيگر مشترك.
بليت فروشي سنتي
002616.jpg

پيش فروش روزانه بليت هاي جشنواره فيلم، لغو شد!
ولي نگران نباشيد چون قرار است از اين به بعد بليت ها را به شكل مستقيم از گيشه هاي سينماهاي نمايش دهنده هر فيلم بخريد. شهرام جليلي مسوول فروش بليت هاي جشنواره گفت: به دليل استقبال بيش از حد علاقه مندان، تصميم گرفته شد براي پاسخ گويي مناسب تر به تماشاگران و جلوگيري از ازدحام و انتظار بيش از حد مردم، براي تهيه بليت هاي پيش فروش شده، روش ديگري براي ارايه بليت هاي جشنواره اتخاذ شود. البته در مورد اينكه اين اقدام، ازدحام و انتظار را كم كند يا نه، شك دارم، ولي خب،بايد صبر كنيم و نتيجه را ببينيم!

|  جشنواره ۱  |   جشنواره ۲  |   جشنواره ۳  |   جشنواره ۴  |   جشنواره ۵  |   جشنواره ۶  |
|  جشنواره ۷  |   جشنواره ۸  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |