نگاهي به روند مهاجرت ايرانيان تحصيلكرده
همچنان جزو اولين ها
از سال ۱۳۶۶ تاكنون ۳۷۶ نفر از دانش آموزان به المپيادهاي جهاني اعزام شده اند كه ۲۶۲ نفر آنان به كشور مراجعت نكرده اند
ايران از ميان ۱۶۲ كشور جهان از نظر جايگاه علم و تكنولوژي مقام پنجاهم و از نظر شاخص توسعه انساني رتبه نودم را كسب كرده است
|
|
شهناز حسني
«سالانه بين ۱۵۰ تا ۱۸۰ هزار نفر از ايرانيان تحصيلكرده براي خروج از كشور اقدام مي كنند و طبق آمار صندوق بين الملل پول، ايران از نظر فرار مغزها در بين ۹۱ كشور در حال توسعه و توسعه نيافته جهان در مقام اول قرار دارد. پديده اي پيچيده و چند وجهي از روند شتابان مهاجرت نخبگان كه در سال هاي اخير وضعيت نگران كننده اي را براي توسعه و پيشرفت كشور در آينده به وجود آورده است. روندي كه آن را بايد با نگرشي پويا و فراگير تحليل، از هر گونه برخورد روبنايي و انتزاعي دور نگه داشت.»
«مهاجرت» كوششي است براي دستيابي به محيطي مساعدتر براي زندگي كه در اثر عوامل و فشارهاي جغرافيايي، محيطي، سياسي، نظامي و يا اعتقادي روي مي دهد.
«مهاجرت» ناشي از رشد و توسعه ناموزون است كه اين پديده در واحد ملي از روستا به شهر و در واحد بين المللي از كشورهاي در حال توسعه به سوي كشورهاي توسعه يافته، عينيت مي يابد. توسعه ناموزون ممكن است در برخي از كشورهاي پيشرفته نيز روي دهد، به اين معني كه وجود خلأ هايي در برخي از عرصه ها موجد مهاجرت عده اي خاص شود كه چنين خلأهايي را برنمي تابند و براي به دست آوردن آن «مزيت» دست به مهاجرت به جايي ديگر مي زنند.
برخي صاحبنظران نيز به مطلوب بودن پديده مهاجرت مي پردازند، به اعتقاد آنها پديده مهاجرت في نفسه امر مذمومي نيست زيرا كه نگاه درست به آن و بهره گيري شايسته از توانايي مغزهايي كه صادر مي شود، مي تواند دستاورد و منافع فراواني براي كشور در پي داشته باشد. بنابر اين هم فرصت و هم تهديد محسوب مي شود.
مهاجرت بين المللي نخبگان كه در شرايط جهاني امروز گريزي از آن نيست، چنانچه به صورت چرخشي در وضعيتي تعامل گونه، دادوستدي و تعادلي باشد سرشار از فوايد است و مي تواند در انتقال دانش فني، انتقال و تبادل دستاوردهاي ارزشمند علمي و فرهنگي و تجارب گرانسنگ ملت ها و جوامع بشري مفيد واقع شود. اما مهاجرت يك سويه در واقع فاجعه و ضايعه ملي است كه كشور را از شمار عظيمي از بهترين سرمايه هاي خود محروم مي كند و در واقع كم توجهي به علم و دانايي موجب شده كشورهاي مهاجرپذير به سهولت و سرعت و با صرف كمترين هزينه مغزها را تصاحب كنند و در شرايطي كه منابع انساني در توسعه پايدار و متوازن كشور نقش ممتاز و بي بديل دارد نيروي انساني فرهيخته به عنوان يكي از مهم ترين عوامل توسعه از سوي كشورهاي كمتر توسعه يافته به كشورهاي توسعه يافته مهاجرت مي كند.
آمار صندوق بين المللي پول و نتايج مطالعات در ۶۱ كشور نشان دهنده اين است كه افراد داراي تحصيلات عالي، بيشترين نرخ مهاجرت را دارند و جهت كلي اين حركت نيز از سوي كشورهاي كمتر توسعه يافته به سمت كشورهاي توسعه يافته به خصوص آمريكا بوده است. به عبارت ديگر در سال ۱۹۹۳ ميلادي بيش از ۳۷ درصد از استادان رشته هاي رياضي، آمار و علوم كامپيوتر در آمريكا خارجي بوده اند كه اين آمار طي سال هاي اخير با رشد زيادي روبه رو بوده است.
از نگاه آمار
براساس تازه ترين آمارهاي رسمي روند مهاجرت برگزيدگان المپيادهاي علمي به خارج نگران كننده تر شده است. در حال حاضر از ۱۲۵ نفر دانش آموزي كه طي سه سال گذشته در المپيادهاي مختلف علمي صاحب مقام شده اند، ۸۶ نفر در بهترين دانشگاه هاي آمريكا تحصيل مي كنند كه اميد بازگشت به ميهن براي اين عده حداكثر ۳ درصد مي باشد و در آمار ديگري آمده است كه كليه ورودي هاي با رتبه دو رقمي (يك تا ۹۹) در سال دوم تحصيل نامه اي از بهترين دانشگاه هاي دنيا مبني بر ادامه تحصيل پس از دوره ليسانس و ارائه امكانات فوق العاده به آنان دريافت مي كنند.
رئيس باشگاه دانش پژوهان جوان چندي پيش در گفت وگو با ايرنا، گزارشي از آمار تكان دهنده مهاجرت نخبگان به كشورهاي پيشرفته ارائه داد. حسين ميرزايي گفت: از مجموع ۱۸ دانش آموز شركت كننده در المپيادهاي جهاني كه به درجه دكترا رسيده اند، فقط ۳ نفر به كشور بازگشته اند.
وي گفت: از سال ۱۳۶۶ تاكنون ۳۷۶ نفر از دانش آموزان به المپيادهاي جهاني اعزام شده اند كه ۲۶۲ نفر آنان در خارج به سر مي برند و بقيه به كشور مراجعت كردند.
فرار مغزها از نگاه مسئولان و كارشناسان
وزير علوم تحقيقات و فناوري معتقد است كه با تجهيز مراكز علمي و تحقيقاتي مي توان جلوي فرار مغزها را از كشور گرفت.
دكتر «جعفر توفيقي» برخوردار نبودن دانشمندان از امكانات مناسب و همچنين عدم پرداخت دستمزد مناسب و درخور شأن و منزلتشان را در مهاجرت آنان به ديگر كشورها مؤثر دانست.
وزير علوم، تحقيقات و فناوري، طرح بورسيه اعزام به خارج استادان كشور را در تقويت بنيه علمي آنان مفيد ارزيابي كرد و گفت: وزارت علوم، تحقيقات و فناوري به منظور بالا بردن بنيه علمي استادان كشور همواره اين گروه را براي فراگيري علوم به اقصي نقاط جهان اعزام كرده و مي كند.
دكتر «الهه كولايي» نماينده مجلس شوراي اسلامي نيز مي گويد: براساس آمارهاي موجود كه در سال ۲۰۰۲ تكميل شده است، ايرانيان، تحصيلكرده ترين گروه جمعيتي در آمريكا هستند. وي افزود: ۲۶ درصد ايرانيان درآمريكا داراي فوق ليسانس يا تحصيلات بالاتر و ۵۶ درصد داراي تحصيلات دانشگاهي هستند.
كولايي رسيدن به توسعه پايدار و همه جانبه را در گرو توسعه منابع و سرمايه هاي انساني دانست و اين پرسش را مطرح كرد: كشوري كه رتبه اول را در فرار مغزها احراز كرده است چگونه مي تواند به اين هدف دست يابد.
عضو كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس شوراي اسلامي گفت: دگرگون شدن روند فرار مغزها، مستلزم ارزش گزاري واقعي و ملموس مهارت هاي علمي و عملي آنها در تصميم گيري ها و امور اجرايي است.
«پروفسور سيد مجتبي مجتبوي ناييني» استاد دانشگاه جرج واشنگتن آمريكا علت فرار مغزهاي ايراني به كشورهاي توسعه يافته را كمبود امكانات و ابزار آلات براي آنان جهت پيشرفت علمي مي داند. وي مي گويد: ماندن نخبگان در محيطي كه امكانات و ابزارآلات مناسب و روز آمد در اختيارشان نباشد نوعي خيانت به ساير انسانهايي است كه نيازمند بهره مندي از استعداد اين نخبگان هستند.
اين استاد رشته «هوش مصنوعي» تصريح كرد: از توانايي علمي نخبگان همه انسانها بايد بهره گيرند و حضور آنان در محيط هايي كه از نظر امكانات و تجهيزات در حداقل قرار دارد باعث هدر رفتن اين استعدادهاي انساني خواهد شد.
يك مقام وزارت امور خارجه مي گويد كه ما پديده اي به نام «فرار مغزها» از كشور نداريم بلكه مسأله «چرخش مغزها» است كه منفعت جهانيان نيز در آن نهفته است.
رييس گروه ايرانيان مقيم خارج از كشور وزارت امور خارجه تصريح كرد: فرار مغزها در صورتي رخ مي دهد كه با رفتن آنها، كشور احساس كمبود و ضرر كند، اما اكنون مهاجرت مغزها هيچ ضرر و زياني به كشور نمي رساند.
«علي آرين نژاد»، مهاجرت مغزهاي ايراني را داراي امتيازات مثبت و سود آوري براي همه مردم دنيا توصيف كرد.
به گفته وي، اكنون حدود سه ميليون مهاجر ايراني در كشورهاي جهان بويژه آمريكا، كانادا و استراليا زندگي مي كنند كه درآمد سرانه آنها با توجه به تعدادشان، از افراد بومي آن كشورها نيز بيشتر است.
آرين نژاد افزود: ذهنيت هاي منفي درباره اين قضيه ديگر نمودي ندارد و اصل مهاجرت، هم براي نظام و هم براي ايرانيان مقيم خارج حل شده است زيرا مهاجران ايراني، كشورشان را دوست دارند و به آن كاملاً علاقه مندند.
يك استاد دانشگاه تبريز نيز اعتقاد دارد كه ايران با وجود داشتن يك درصد جمعيت جهان حتي يك درصد علم دنيا را توليد نمي كند. اما در مقابل سه برابر صادرات مغزها را فراري مي دهيم. «محمدعلي حسين پورفيضي» افزود: ايران از نظر منابع طبيعي از قبيل نفت، گاز و اورانيوم بالاتر از متوسط جهاني و از لحاظ منابع سخت افزاري نصف جهاني است، ولي از نظر توسعه منابع انساني، توسعه نيافته است.
وي گفت: با نگاهي به آمار مهاجرت دانش آموختگان از ايران شامل پنج هزار و ۴۷۵ نفر با درجه كارشناسي، پنج هزار و ۵۳۵ نفر با درجه كارشناسي ارشد و ۸۴۰ نفر دكترا بايد بر وضعيت توليد علم اين كشور افسوس خورد. وي ارزش اقتصادي خروج نخبگان و افراد تحصيل كرده از كشور را بالغ بر ۳۸ ميليارد دلار ذكر كرد و افزود: ايران از ميان ۱۶۲ كشور جهان از نظر جايگاه علم و تكنولوژي مقام پنجاهم و از نظر شاخص توسعه انساني رتبه نودم را كسب كرده است.
دلايل وقوع مهاجرت
پديده جذب مخاطبان كه در واقع يكي از عوامل عمده و مؤثر عقب ماندگي كشورهاي جهان سوم به حساب مي آيد، پديده جديدي نيست، بلكه شيوه قديمي و پيچيده در استثمار بين المللي است كه در اثر تكامل اشكال ساده تر آن بوجود آمده است. به عبارت ديگر اگر كشورهاي استعمارگر در گذشته از طريق تجاوز نظامي و اعمال زور به غارت منابع انساني و سرمايه هاي ملي يك كشور در حال توسعه مي پرداختند. اكنون از طريق پديده شوم جذب نخبگان آن هم با ابزار و امكانات مدرن به اين امر مبادرت مي ورزند. به عنوان مثال از طريق تبليغات فريبنده آن هم به وسيله شبكه هاي ارتباطي پيچيده و جديد، مخصوصاً اينترنت، نخبگان و متخصصان اين كشورها را جذب مي كنند.
به طور كلي علل و عوامل اين پديده منفي را مي توان اينگونه شمرد:
۱- در شرايطي كه علم و عالم در فرهنگ ديني ما داراي جايگاه منحصر به فردي است؛ به نحوي كه در آن قرآن به «قلم» و آنچه مي نويسد، قسم ياد شده يا اينكه در احاديث فضيلت قلم نويسندگان همسان يا حتي برتر از خون شهدا در نظر گرفته شده، در كشور ما نيز احترام به جايگاه علم و عالم تا چه ميزان ارزش گزاري شده است.
۲- مشكلات و معضلات اقتصادي و معيشتي و عدم حمايت مالي از پژوهشگران، وجود فاصله طبقاتي و حقوق و مزاياي غيرمكفي، شغل هاي كاذب از جمله ديگر عواملي است كه باعث مي شود در جامعه ما استاد و دانشجو به جاي امر تحقيق و پژوهش به كارهاي نامناسب و دور از شأن خود روي بياورند.
۳- كمبود امكانات فني و آزمايشگاهي در جهت بروز استعدادهاي نهفته و خلاق جامعه علمي كشور.
۴- در اولويت قرار ندادن مقوله پژوهش و تحقيق و عدم تخصيص بودجه كافي براي طرحهاي علمي، تحقيقاتي و ميدان ندادن به نيروهاي متعهد و متخصص داخلي.
۵- كاغذبازي، دخالت هاي نابجا، سختگيري هاي غيرضروري در انجام پروژه هاي علمي.
۶- فقدان عوامل جذب كننده و اميد دهنده در محيط هاي علمي و دانشگاهي.
راههاي مقابله
مسئله فرار مغزها، از نظر علوم اجتماعي «منفعت روابط اجتماعي و اصول حاكم بر آن» از نظر علوم اقتصادي «كمبود نيروي انساني» و از نظر سياسي «منفعت نظام و تشكيلات سياسي» و از نظر علوم طبيعي «نقصان بار فرهنگي آموزش» مي دانند. بنابراين راه مقابله با آن نيز بايد همه جانبه و هماهنگ باشد.
الف: اهميت نيروي انساني متخصص و ماهر: جامعه ايران اكنون نشانه هايي از نگراني درباره مغزهاي انديشمند و متخصص كه جذب جوامع غرب شده اند، از خود بروز مي دهند. حتي قشر شكاك و بدبين به «تخصص» نيز پذيرفته است كه توسعه جامعه بدون وجود متخصصان مردمي و ملي امري محال است.
ب: شيوه هاي جبران كمبود نيروي انساني.
۱- سرمايه گذاري در دانشگاه ها به منظور تعليم و تربيت نيروي كار لازم و ايجاد كار براي نخبگان و فراهم سازي همكاري آنها با شركت هاي جديد داخلي و خارجي، اين الگويي است كه چين و كانادا استفاده كرده اند، كانادا در سال ۲۰۰۰ يك طرح ۵۰۰ ميليون دلاري براي اين كار اختصاص داد. چين طرح بسيار هنگفتي براي ايجاد يكصد دانشگاه كه بتوانند در سطح بين المللي رقابت كنند به اجرا گذاشته است. اين نوع طرح ها نه تنها از فرار مغزها جلوگيري مي كند، بلكه احتياج فرستادن فرزندان آنها به خارج براي مطالعه را نيز كم مي كند.
۲- اعزام دانشجو به خارج از كشور و تحصيل در زمينه هاي مورد نياز جامعه.
۳- استخدام متخصصين خارجي.
۴- جذب و حفظ متخصصين ايراني (چه در داخل و چه خارج) همچون افزايش حقوق و مزاياي دانشگاهيان به سطح جهاني تا مزاياي مالي كار در خارج از بين رود و خارجيان همچنين (حداقل ايراني هاي مقيم خارج) بتوانند بدون زيان و مضيقه مالي براي كار موقت به ايران بروند. اين طرحي است كه قطر به اجرا گذاشته است و موفقيت آميز هم بوده است.
۵- آزادسازي رفت و آمد به خارج.
۶- ايجاد محيط زيست قابل قبول سياسي، اجتماعي و اقتصادي.
۷- تضمين سرمايه هاي مالي و مغزي.
|