گزارشي از روند مهاجرت فارغ التحصيلان دانشگاه صنعتي شريف از كشور
بچه هاي شريف را مي ربايند
آمارگيري از دانشجويان دانشگاه صنعتي شريف نشان مي دهد كه ۸۲ درصد از كساني كه قصد ادامه تحصيل در خارج را دارند در صدد هستند كه پس از ادامه تحصيل به كشور بازگردندكه البته آمار برگشت آنها به كمتر از يك درصد مي رسد
در روند درخواست دانشجويان دانشكده ها براي پذيرش از دانشگاه هاي خارج از كشور از سال ۷۸ تا ۸۱، رشته هاي كامپيوتر، عمران و مكانيك در يك سطح و ساير دانشكده ها در مرتبه بالاتر هستند
|
|
الهام گودرزي
واقعا شايد كسي نتواند به درستي سهم هر دانشگاه را از ميزان مهاجرت نخبگان كشور تعيين كند، اما مسلما در اين ميان دانشگاه هاي بزرگ بالاترين سهم را دارند.در ميان تمامي دانشگاه هاي معتبر و نامدار كشورمان امروز شريف صدرنشين است، تنها در سال گذشته بيش از ۹۰درصد برگزيدگان كنكور در دانشگاه صنعتي شريف پذيرفته شده اند و جمع زيادي از فارغ التحصيلان اين دانشگاه جهت ادامه تحصيل به يكي از كشورهاي خارجي و در صدر همه آنها به آمريكا سفر كرده اند.آنچه در پي مي آيد، گزارشي از وضعيت مهاجران نخبگان و ستارگان شريف است.
در المپياد شيمي مدال نقره گرفتم. چقدر تقدير و تشكر. چند تا سكه. مجوز رسمي كه بدون كنكور وارد دانشگاه شدم آن هم هر دانشگاهي و هر رشته اي. پسر هم نبودم وگرنه از سربازي معاف مي شدم. يك سفر حج فقط! البته فقط المپياد نبود. يك دستگاه دزدگير شيميايي هم درست كرده بودم كه قبل از جشنواره خوارزمي در چند نمايشگاه كلي مشتري پيدا كرد. وقتي نوبت به جشنواره خوارزمي شد، اصلا كسي سراغ طرح من را نگرفت. در جشنواره شركت كرد، مقام هم آورد. البته نه اول. چهارم.
چند روز پيش رفته بودم مدرسه. مدرسه تيزهوشان (همان استعدادهاي درخشان)! همان جايي كه درس مي خوانم.
كارت دعوت يك مجلس رسمي تقدير را كه چند روز هم از تشكيل آن گذشته بود، دادند دستم.
كلي بهم برخورد. آخه مگه مي شه؟!
كه هستي، انگار از همه چيز عقب مي افتي. اصلا علم ات را نمي بينند.
رفتم دانشگاه مي دانستم كه بايد شريف را انتخاب كنم. مهندسي شيمي شريف.
دوست بابا مي گفت اگر ليسانست را بگيري، فوري يك بورس برايت مي گيرم. توي دانشگاه هم كه يك عالم تئوري خواندم. اينجا قدر علم را نمي دانند. بايد بروم جايي كه بتوانم كار كنم. اينجا اصلا نمي دانند علم يعني چي؟
براي يك كار تحقيقي بايد جان بدهي تا اجازه كار به تو بدهند.
تازه بچه هاي سال بالاتر كه داشتند فارغ التحصيل مي شدند، بايد براي يك كار كلي دوندگي كنند تا بتوانند مقدماتش را فراهم كنند. دست آخر هم جنس خارجي مي زند روي دستشان.
دانشگاه شريف كلي بيا و برو دارد. هر كس توي شريف درس بخواند خيلي راحت تر از باقي دانشگاهها بورس مي گيرد. خوب خيلي از بچه ها هم از اين وضعيت استفاده مي كنند كسي را پيدا مي كني از پول ورفاه بدش بيايد؟آن هم در صورتي كه شخصيت علمي است هم پيشرفت كند.
دانشگاه شريف. تابلوي دانشكده ها را نگاه مي كردم تا وارد يكي از آنها بشوم. كاملاً انتخابي! طبقه دوم دانشكده فيزيك. يكي از اتاق ها خيلي شلوغ بود. بالاي در تابلو زده بودند: «فوق برنامه فيزيك». وقتي خودم را معرفي كردم، تقريباً همه ساكت شدند.
با عنوان موضوع گزارش انگار حرف دل آنها را زده بودم. اول مي خنديدند. يكي به دوستش گفت: «يعني تو مغز شريفي؟!» اما بعد به موضوع فكر كردند خيلي جدي!
برايم صندلي خالي كردند كه بنشينم. تقريباً هم دور اتاق حلقه زدند و هر كدام به نوبت صحبت مي كرد. هريك حرف ديگري را تأييد و كامل تر مي كرد. بيشترشان ترم ششمي بودند. خودشان هم خنديدند. عجب اتفاقي! چند نفري هم رشته مكانيك آنجا بود.
سينا مكانيك مي خواند؛ رشته صحبت را در دست مي گيرد و مي گويد: «بچه ها از ايران مي روند كه راحت تر باشند. دانشگاه شريف هم خوب، رتبه هاي خوب را جذب مي كند و نيروهاي خوبي پرورش مي دهد؛ مسلم است كه در زمان فارغ التحصيلي بورس بيشتري را هم به خود جذب مي كند. يكي از اساتيد قديم دانشگاه اشاره كرده بود كه اينجا در زمان قبل از انقلاب دانشگاه آريامهر بوده و با نظارت دانشگاه آمريكايي ساخته شده و فعاليت مي كرده است. اينجا و صنعتي اصفهان. پايه و اساس آن هم تبادل دانشجو بوده است؛ دانشجويان بعد از اتمام تحصيل به خارج مي روند و آنجا ادامه تحصيل مي دهند. اين موضوع بعد از انقلاب هم ميان مردم اينگونه جا افتاده است. البته سطح علمي عامل مهم تري است.»
حسين.پ مي گويد: «من شايد براي درس خواندن بروم ولي اصلاً پيگير اين كار نيستم. ترجيح مي دهم اينجا باشم. مكانيك كارش در ايران زياد است. اما كليه رشته ها مثل علوم پايه كارشان كم است، مگر اين كه تدريس كنند. در دانشگاه شريف رسم است دانشكده برق و علوم پايه بيشتر خروجي به خارج دارند.»
عاطفه يوسفي امين دانشجوي رشته فيزيك در ادامه مي گويد: « دانشكده برق كه اساتيد آن ارتباط مستقيم تري با دانشگاه هاي آن طرف دارند، بيشتر زمينه رفتن اين دانشجويان را فراهم كرده اند. سينا مي گويد: يكسري را استاد با سفارش و نام خود معرفي مي كند كه دانشجوي خوبي است و او كارش راحت انجام مي شود. گروه ديگر خود دانشجو به استاد مي گويد كه مرا معرفي كن؛ در واقع درخواست از طرف دانشجوست مگر اين كه دانشجو خيلي نخبه باشد. بچه هايي كه در المپيادها و مسابقات روباتيك مدال مي آورند در خارج از كشور، اسم شان زودتر و بيشتر رد مي شود.»
يكي ديگر از بچه ها با اشاره به اين كه دانشكده به دانشكده فرق مي كند مي گويد: «يكسري دانشكده ها در آينده شغل ندارند؛ خوب به همين دليل مي روند؛ آن طرف امكانات تحقيق، پول، اعتبار اجتماعي و خيلي چيزهاي ديگري هم وجود دارد. البته مي دانيم كه خيلي حرف ها هم سراب است و مشكلات متعددي مثل خاورميانه اي بودن و تحقير شدن و غيره هم وجود دارد. وقتي آن طرف جزو اقليت باشي، اگر مردم خوب نباشند مي گويي به جهنم، ولي اينجا اگر اطرافيانت خوب نباشند، مي گويي اينها هم از خود من هستند و چرا بايد خوب نباشند. به اين صورت اعصابت به هم مي ريزد. ناراحت مي شوي و نمي تواني تحمل كني.»
امير.آ.گفت: «فرار مغزها دو جنبه دارد. يكي تيتر منفي و اين كه سرمايه هاي كشور كه كلي برايشان هزينه شده است مي روند و ديگري عكس العمل دانشجوها و شرايط برخورد با انسان ها كه ايجاب مي كند افراد اينجا را ترك كنند لااقل براي تسكين اعصاب و روان.
خيلي ها از آن طرف بد مي گويند ولي رفاه آن طرف را هيچ كس منكر نمي شود. آرامش خاطر و اينكه دغدغه و استرس كمتر است. وضعيت فرهنگي كشور نيز در اين موضوع خيلي مؤثر است. البته من معتقدم كه خيلي چيزها دارد درست مي شود.»
سينا.ب هم با اين موضوع موافق است. او تأييد مي كند و مي گويد: «در مسير من كه تا دانشگاه مي آيم از سال اول تا به حال خيلي چيزها عوض شده است. خيلي ها براساس قواعد كار مي كنند. اما اينجا روابط بازي هم زياد است. يكسري از كشورهاي اطراف صرفاً با پول نفت چنان رفاهي براي مردمشان درست كرده اند كه از اروپا هم بهتر است ولي اينجا با اين منابع طبيعي غني، سطح رفاه آنقدر بالا نيست. اساتيد ما هم معتقدند كه برويم، اما متعهد شويم كه برگرديم.»
آرش در اين باره مي گويد: «شايد هم مسئولان دانشگاه زياد مناسب نباشند. آخر خودشان كساني هستند كه از اروپا برگشته اند. يكبار استاد ما عصباني شده بوده از همه چيز اعتراض مي كرد ولي معتقد بود بايد بمانيم و بسازيم. خود من اگر تحصيل راحت تري در ايران داشته باشم مي مانم.»
دانشكده فيزيك جزو دانشكده هاي علوم پايه است. شواهد مبني بر اين است كه در ايران با وجود امكان ادامه تحصيل در مقاطع بالاتر اين رشته، بازار كار مناسب و امكانات تحقيقي و پژوهشي براي آنها وجود ندارد و فارغ التحصيلان اين رشته ها عموماً به تدريس مشغول مي شوند. اما به گفته خود دانشجويان، خيلي ها زمان انتخاب رشته، علوم پايه دانشگاه شريف را به مهندسي دانشگاه تهران به عنوان مثال ترجيح مي دهند زيرا در شريف امكان رفتن به خارج از كشور براي آنها راحت تر فراهم مي شود و اين مسأله را به سطح علمي شريف و جايگاه آن در دنيا مرتبط مي دانند.
نخبگان جامعه عموماً در شريف تحصيل مي كنند
دكتر سياوش شهشهاني عضو هيأت علمي دانشكده رياضي، با اشاره به اين كه دانشگاه شريف، بيشترين تعداد ثبت نامي در دانشگاه هاي خارجي را دارد مي گويد: «اين دانشگاه بهترين محصول را ارائه مي كند.
به عقيده من نبايد به اين پديده سياه و سفيد نگريست. بايد شدت و ضعف را در نظر داشت. به اعتقاد من ۹۰ درصد فارغ التحصيلان جذب بازار كار مي شوند و فقط ده درصد مي روند كه بمانند. در واقع پتانسيل برگشت افراد در ايران وجود دارد و بهبود محيط فرهنگي دانشگاه ها و جامعه، همچنين تأمين اقتصادي و رفاهي افراد در آن موثر است.»
او در ادامه با بيان اين نكته كه دانشگاه شريف در حال حاضر موفق ترين دانشگاه از نظر دانشجويي، استعداد و برنامه است و اين كه بهترين محصول را ارائه مي دهد مي گويد: «طبيعي است كه اين دانشگاه جاذبه اي براي خارج داشته باشد. البته پديده انتقال افراد برجسته همواره در تاريخ بوده است و تحركي منحصر به فرد در زمان و مكان خاصي نيست. من در سال ۵۳ كه در همين دانشگاه شروع تدريس مي كردم مي ديدم كه آمار نشان مي داد، ۵۵ درصد فارغ التحصيلان كارشناسي مهندسي برق براي ادامه تحصيل به خارج مي رفتند و درصد قابل ملاحظه اي از اين افراد، برنمي گشتند. تصور نمي كنم اين آمار در حال حاضر افزايش يافته باشد.
البته اين پديده مختص ايران نيست و بايد در اين بحث از وحشت زدگي، ترس و شعار بپرهيزيد و اصل موضوع را بررسي كنيم.
او در تبيين حرف خود مي گويد:به عقيده من عملاً اين گونه نيست كه هر كس خارج رفت هدر رفته است بلكه اگر او در رشته اي پيشرفت كرده و شخصيت جهاني شود، ايراني الاصل بودن او موجب پيروي جوانان از او شده تا در علم پيشرفت كنند. همين طور به دليل توسعه ارتباطات حضور فيزيكي دائمي اهميت كمتري مي يابد. بسياري از افرادي كه در خارج از كشور هستند با ايران تماس داشته و پروژه هايي را بررسي مي كنند و يا در ساعاتي به تدريس در ايران مشغول مي شوند.
مسأله ديگر نيز ارزشي است كه افراد با ارائه پيشرفتهاي جهان به ما عرضه مي كنند. ما راهي جز قرار گرفتن در معرض پيشرفتهاي جهان نداريم.
دكتر سامان مقيمي، دكتراي فيزيك كه اكنون مشغول تدريس در دانشكده فيزيك مي باشد نيز مي گويد: «من تا پارسال دانشجوي اين دانشگاه بودم. بحث فرار مغزها بحثي است كه عده زيادي از بچه ها به آمريكا و كانادا و اروپا مي روند و معمولاً استدلال آنها اين است كه آنجا راحت ترند. پيشرفت مي كنند، زيرا امكانات آنجا از خيلي جهات بهتر است.
او در مورد چگونگي جو دانشگاه مي گويد: «جو اينجا به اين گونه است كه هر كس به محض ورود در مورد چگونگي و امكان رفتن پرس وجو مي كند. خوب باسابقه اي كه دانشگاه شريف داشته است امكان پذيرش هم براي دانشجويان آن ممكن است. اساتيد دانشگاه ترجيح مي دهند كه بازدهي دانشگاه در كشور بماند و معتقدند كه دانشجوي خوب، استاد را خوب مي كند.»
المپيادي هم باشي، فرقي نمي كند!
طبقه اول ساختمان جديد دانشكده برق، سايت دانشكده «امير.آ» ترم آخر كارشناسي برق در كنار دوستش دارد برگه هاي فارغ التحصيلي و اعزام به خارج خود را پر مي كند. خيلي اتفاقي كنارشان رفته و با آنها صحبت مي كنم.
امير مي گويد: «من در المپياد رياضي مدال طلا آوردم. ما در دنيا اول شديم. آن زمان تسهيلاتي براي ما نبود. به جز اين كه بدون كنكور در هر رشته اي كه مي خواستيم مي توانستيم وارد شويم و سربازي هم نرويم. فقط همين. وقتي وارد دانشگاه شدم دقيقاً مثل بچه هاي ديگر درس مي خوانديم. خوب شايد هم چون بيشتر المپيادي ها به اينجا مي آيند با آنها كاري ندارند و در واقع برايشان عادي شده است. يكي از آشنايان ما كه استاد رشته برق- كنترل بود و تعريف مرا شنيده بود، به من پيشنهاد رفتن را داد و چون با داشتن ديپلم رفتن مشكل بود، تصميم گرفتم ليسانسم را در ايران بخوانم و بعد بروم. اين طوري راحت تر بودم. عملاً توجه و رسيدگي به المپيادي ها خيلي مقطعي است. اكثر رتبه هاي خوب كنكور و المپيادي ها وارد دانشگاه شريف مي شوند و بعد از اتمام دوره ليسانس به خارج مي روند. اكثر دانشجوهاي خوب، در واقع بيشتر آنهايي كه مي مانند متوسط و ضعيف تر هستند كه مي مانند.»
در كنار او يكي از دوستانش بنام مهدي.ص بود كه او هم در سال ۹۹ مدال نقره رشته رياضي را آورده است. او اكنون در كارشناسي ارشد رشته برق كنترل مشغول به تحصيل است. وقتي از او مي پرسم كه قصد رفتن دارد يا خير، مي گويد: «من خيلي به اين موضوع فكر نكردم. وقتي وارد دانشگاه شدم، ديدم همان كارهاي خارج از كشور را اينجا هم مي توانم انجام دهم. از لحاظ فرهنگي نيز آنجا را دوست ندارم. مذهب و ديگر عوامل فرهنگي موجب مي شود كه من پابند ايران بمانم، الان كشور ما خيلي مشكلات دارد. اگر واقعاً زحمت بكشيم مي توانيم همين جا خدمت كنيم. خوب اين بهتر است.»
او از امكانات آزمايشگاهي موجود دانشگاه انتقاد مي كند: «اينكه دوندگي براي انجام يك كار پژوهشي زياد است ضعف بزرگي است، بعد از دوره كارشناسي در شريف شايد ۴۰ درصد بچه هاي خوب مي روند و اين آمار هر سال زيادتر هم مي شود. اگر در دانشگاه ها سازماني بود كه دانشجوهاي المپيادي را منظم تر مي كرد، خيلي بهتر مي شد.»
در مركز استعدادهاي درخشان دانشگاه
دكتر محمد مهدي نايبي عضو هيأت علمي دانشكده برق دانشگاه صنعتي شريف كه در شوراي هدايت استعدادهاي درخشان دانشگاه نيز عضو بوده است در گفتگويي با ما پديده فرار مغزها در دانشگاه شريف را با ارائه آمار و ارقام بررسي مي كند. به اعتقاد وي وقتي بهترين ها اين امكان را مي يابند تا در شرايط بهتري قرار گيرند و هنرمندي شان اين بوده است كه توانسته اند شرايط بهتر را فراهم كنند، خوب مسلم است كه اگر شرايط بهتر ديگري هم فراهم شود، حتماً آن را مي پذيرند.
او مي گويد: «آمارگيري از دانشجويان دانشگاه صنعتي شريف نشان مي دهد كه ۸۲ درصد از كساني كه قصد ادامه تحصيل در خارج را دارند، قصد دارند، پس از ادامه تحصيل به كشور بازگردند. كه البته آمار برگشت به كمتر از يك درصد مي رسد. در كشوري ساختار نيافته، به طور طبيعي براي انجام كارهاي مثبت بايد مجموعه ها قوانين و مقررات دست و پاگير را به عنوان موانعي پشت سر بگذاري كه اين در كشورهاي ساختارمند اينگونه نيست.»
از ديدگاه وي، عامل فرهنگي عمده ديگري كه به شدت به پديده مهاجرت دامن مي زند، جو مدرك گرايي و تشويق بيش از حد جوانان به اخذ مدرك هاي دانشگاهي است و اينكه هرچه مدرك بالاتري داشته باشي و دانشگاه هم خارجي باشد، پرستيژ بالاتري خواهد داشت .
وي مي گويد: «بايد به جاي احترام گذاشتن به افرادي كه برمي گردند، آنهايي را كه در كشور مانده و كار مي كنند را تقدير كرده و امكانات لازم را برايشان فراهم كنيم تا افرادي كه در خارج هستند با ديدن آمادگي محيط برگردند. ما بايد از فارغ التحصيلان جوان در ايجاد بسترهاي جديد فعاليت هاي تحقيقاتي حمايت كنيم. نمي توانيم با رد منع كردن جلوي كسي را بگيريم بلكه بيشتر آنان را حريص به رفتن مي كنيم.
در دانشگاه هاي ايران پايان نامه فوق ليسانس ارزش دارد و مورد توجه قرار مي گيرد كه كاري جهاني باشد. در صورتي كه كار جهاني به درد ما نمي خورد. به درد همان كشورهاي خارجي مي خورد. ارزش اين است كه ما بتوانيم مشكلاتمان را حل كنيم. پروژه هاي كشوري كم نيست. اصل اين است كه قوانين را درست كرده و با فساد مبارزه كنيم. اين اصلاح و مبارزه بايد از قوه قضائيه شروع شود و توسط آنجا پي گيري شود.
معدل بالاتر= تقاضاي اخذ پذيرش بيشتر
دكتر محمد مهدي نايبي به همراه فاطمه برقعي، كارشناس خدمات آموزشي دفتر استعدادهاي درخشان شريف مقاله اي با عنوان «مهاجرت مغزها و تأثير عوامل فرهنگي و سياسي» ارائه داده است.
در اين مقاله ضمن ارائه منحني هايي از آمار و ارقام فارغ التحصيلان دانشگاه صنعتي شريف كه طي سالهاي ۷۸، ۷۹ و ۸۰ اقدام به اخذ پذيرش جهت ادامه تحصيل در خارج از كشور كرده اند و بررسي توزيع آماري نمرات آنها نسبت به توزيع آماري نمرات كل دانشجويان به طور كمي نشان داده مي شود كه بيشترين آمار مهاجرت مربوط به بالاترين معدل ها است. به عنوان مثال، در دانشجويان ورودي سال ۷۴ ، ۴۵ درصد معدل بالاي ۱۷ و ۵۳ درصد معدل هاي بالاي ۱۸ اقدام براي اخذ پذيرش كرده اند در حالي كه اين درصد براي دانشجويان ورودي ۷۵ به ۳۸ درصد معدل هاي بالاي ۱۶ و ۶۹ درصد معدل هاي بالاي ۱۸ مي رسد. اين آمار براي دانشجويان ورودي سال ۷۶ به ۴۸ درصد و ۹۰ درصد افزايش يافته و در ورودي هاي سال ۷۷ به ۲۵ درصد معدل هاي بالاي ۱۷ و ۴۸ درصد معدل هاي بالاي ۱۸ مي رسد.
فارغ التحصيلان برق درصدر مهاجران
همچنين در اين مقاله به بررسي توزيع دانشكده هاي (رشته تحصيلي) اين دانشجويان پرداخته شده است كه نشان مي دهد بيشترين آمار در مورد فارغ التحصيلان كارشناسي مربوط به رشته برق در حدود ۳۵ درصد و پس از آن با تفاوت چشم گير مربوط به رشته هاي عمران، كامپيوتر، فيزيك، مكانيك و رياضي به ترتيب بين ۱۳ تا ۷ درصد در سال ۷۹ است. اين ميزان در سال ۸۰، به ۴۶ درصد در رشته برق و ۹ تا ۵ درصد به ترتيب در رشته هاي ذكر شده مي رسد.
بررسي هيستوگرام معدل هاي دانشجويان رشته هاي مختلف دانشگاه صنعتي شريف در دوره كارشناسي و كارشناسي ارشد نيز توزيع به شدت نامتعادل استعدادهاي درخشان در رشته هاي مختلف را كه ريشه هاي فرهنگي دارد نشان مي دهد. بي شك اگر امكان مقايسه اي بين نحوه توزيع استعدادهاي درخشان در رشته هاي مهندسي با رشته هاي علوم انساني مي بود، همين عدم تعادل به نحو چشم گير تري رؤيت مي شد.
در توزيع معدل هاي بالاي ۱۶ در ميان افراد متقاضي و (كساني كه درخواست پذيرش از دانشگاه هاي خارج از كشور را داده اند) بسيار بالاتر از كل ورودي هاي آن دوره است، به عنوان مثال توزيع معدل تقاضا كنندگان در سال ۷۷ بين ۲۳ تا ۲۷ درصد است، در حالي كه اين ميزان در توزيع معدل ورودي هاي ۷۷، ميان ۳ تا ۱۱ درصد است.
اين آمار در سال ۷۶ به حدود ۱۴ درصد، در سال ۷۵ بين ۸ تا ۱۴ درصد و در سال ۷۴، به حدود ۴ تا ۱۸ درصد نسبت به ۱ تا ۷ درصد كل ورودي ها مي رسد.
البته اين در حالي است كه نمودار درخواست پذيرش از سال ۷۸ تا سال ۸۰ سيري صعودي و از ۸۰ تا ۸۱، سيري نزولي پيدا كرده است.
بيشترين تقاضا از آمريكا
براساس آمار سال هاي ۷۸ تا ۸۰ هر سال تعداد متقاضيان پذيرش از دانشگاه هاي خارج از كشور درصد بيشتري از كل فارغ التحصيلان را تشكيل مي دهد. آماري كه در مقايسه انتخاب مقصد براي پذيرش در دانشگاه هاي خارج از كشور در سال هاي ۷۸ تا ۸۱ به دست آمده است نشان مي دهد، نسبت درخواست ها عمدتاً از كشور آمريكاست. و بعد از آن از كانادا. ساير كشورها نيز درصد پائين تري (كمتر از ۱۰ درصد) را در اين زمينه به خود اختصاص داده اند.
در روند درخواست دانشجويان دانشكده ها براي پذيرش از دانشگاه هاي خارج از كشور از سال ۷۸ تا ۸۱، رشته هاي كامپيوتر، عمران و مكانيك در يك سطح و ساير دانشكده ها در مرتبه بالاتر هستند. كه در اين نمودار رشته برق از هم بالاتر و بيشتر است.
نمودار ديگري نيز در مقايسه تعداد دانشجويان كارشناسي سال سومي و سال چهارمي متقاضي پذيرش در دانشگاه هاي خارج از كشور در هر سال (۸۱-۷۸) نشان مي دهد كه تعداد دانشجويان سال چهارمي بيشتر از سال سومي است كه اين تعداد در سال ۸۰، بيشترين فاصله و در سال ۷۹ و ۸۱ كمترين فاصله را با هم دارند.
بازار كار خراب است، باور كنيد!
وارد دانشكده برق شدم. طبقه همكف ساختمان قديم، در يكي از گوشه هاي سالن، اتاق كوچك شايد ۹ متري است با جمعيت زياد. ازدحام جمعيت ورود به آنجا را دشوار مي كند. يك قفسه كتاب قديمي و آهني كه پر بود از كتاب.
دو ميز اداري و چند صندلي در مدل هاي مختلف از قديمي گرفته تا امروزي. يك كامپيوتر، يك تخته وايت برد كه با ماژيك قرمز روي آن افقي و عمودي و مورب نوشته بودند؛ آشنايي با پروژه هاي صا ايران. بچه ها ثبت نام كنيد. روي برد دم در هم آگهي تبليغاتي شهرداري تهران با مضمون دعوت به همكاري دانشجويان به چشم مي خورد. اينجا دفتر علمي- فرهنگي رسانا است.
بهزاد. خ فارغ التحصيل رشته الكترونيك كه هم اكنون در شركت صا ايران مشغول به كار مي باشد و به قول خودش يك شركت خصوصي و تحقيقاتي هم با دوستان شريفي اش به راه انداخته است مي گويد: «من از اول مهر فارغ التحصيل شدم. يكي از دلايلي كه نرفتم اين بود كه با فرهنگ غرب نمي توانستم كنار بيايم.
پذيرش شريف در آن طرف بهتر است. خب، سطح علمي تئوري شريف بالاتر از دانشگاه هاي ديگر است. اين دانشگاه رتبه هاي بالا را جذب خود مي كند كه خودش موجب پذيرش بالاي افراد مي شود.»
محمد مروتي ترم ششم رشته برق مي گويد: «يك ماه پيش مقاله اي را دوستم برايم ارسال كرد و بر اساس آن فهميدم كه مسأله خيلي فراتر از اين حرف هاست، آمارها مي گويند هزاران تحصيل كرده از ايران خارج مي شوند؛ مي دانيد چرا؟ بحث اين است كه سيستم اجتماعي و اقتصادي ما نيازي به نخبه ندارد. درآمد مردم از نفت مي آيد. در واقع مصرف مردم ايران از نفت است و اين مهم است كه در اقتصادهاي پيشرفته ارزش افزوده آن ناشي از تكنولوژي و فكر است ولي در اقتصادهاي عقب مانده ناشي از سرمايه نفت.
اينجا توليد افراد نخبه با توليد افراد غيرنخبه تفاوت ندارد. اينجا توانايي، در كار و درآمد تأثيري ندارد زيرا درآمد از طريق فكر توزيع نمي شود. خوب، مسلم است كه افراد به جايي مي روند كه ارزش افزوده به تفكر تعلق پيدا مي كند. خوب مي بينيد! بحث فرار مغزها منتفي مي شود؛ بحث وابستگي به نفت است.»
مروتي در اين زمينه با تأكيد بر حمايت دولت از سرمايه گذاري تحقيقاتي به عنوان راه حل مي گويد:«كار مخابرات كاملاً منطقي بود.» و بهزاد مي افزايد: «من در مدت كارم فهميدم كه تنها صنعتي كه در ايران توجيه دارد، صنعت نظامي است. زيرا تجهيزات نظامي را كشورهاي ديگر اصلاً نمي فروشند و يا به سختي در اختيار ما قرار مي دهند.
مشكل ديگر ما هم اين است كه در كار بايد با افرادي سروكله بزنيم كه از نظر سطح سواد پايين تر از ما هستند. بعد هم خوب مثلاً من در محل كارم اينترنت ندارم. فضاي سنگين كاري ام را بايد تحمل كنم. تنها توجيه كار ما اين انگيزه هاي انساني و معنوي است كه بر اساس آنها بتوانيم شرايط را تحمل كنيم.»
و مروتي در ادامه تأييد مي كند كه: «دقيقاً اين همان بحثي است كه احساس نياز به اين قشر وجود ندارد. در واقع اين خلا احساس نشده است كه بايد افراد نخبه و توانا وجود داشته باشند. روزانه مفيد يك كارمند ۴ درصد از روز اوست. مردم پول مفت از دولت مي گيرند و ماليات هم به دولت نمي دهند. پس تقاضاي خاصي ندارند. بر اين اساس دولت هم هر كاري بخواهد انجام مي دهد. در اين سيستم به محض اينكه كسي بيشتر از حقش بگيرد، معلوم مي شود و سيستم براي رساندن حقوق افراد طراحي نشده است! اين بحث هم در مقابل است كه در كشورهاي خارجي هر روز كار نكردنشان مساوي است با ضرر. در كشورهايي كه منابع ندارند بايد بحث ماليات افزايش يابد.»
امين. پ. دانشجوي رشته الكترونيك هم معتقد است: «ما فقط مغزهاي علمي را فراري نمي دهيم بلكه مغزهاي اقتصادي نيز مي روند. در كشورهايي كه برخي عناصر ساختاري پيش بيني شده اند براي جلوگيري از پيشرفت و ماليات كارهاي توليدي خيلي بيشتر از ديگر كارهاست، كسي سرمايه گذاري نمي كند. تجارت هاي قانوني در ايران رشد نمي كند. هزينه مبادله كالا در ايران بالاست. سرمايه دار ترجيح مي دهد به جايي برود كه مبادله كالا رونق دارد. در اينجا حتي سيستم بانكي و طريقه وام دادن هم اشكال دارد.»
مروتي مي گويد: اگر احساس تعلق وجود داشته باشد و احساس ارضاي نيازهاي مادي و به مفهوم كلي رفاه، مردم حتماً مي مانند. نسل جديد خاستگاه اجتماعي شان را از دست مي دهند. در روندهاي اجتماعي، اقتصادي، سياسي و قوانين تغييرات زيادي را مي بينيم. در واقع ريسك يك سرمايه گذاري به شدت بالاست.
|