يكشنبه ۳ اسفند ۱۳۸۲ - شماره ۳۳۱۶
هنر
Front Page

تحليلي بر نوزدهمين جشنواره موسيقي
نه در اندازه نامش
002838.jpg
پويا سرايي
درآمد: جشنواره موسيقي فجر، در مقايسه با ساير رخدادهاي هنري درون مرزي، مهمترين و بزرگترين رويداد هنري سال ايران است. امسال، اين رويداد فرهنگي هنري نوزدهمين دوره خود را سپري نمود.
جاي تأسف است كه اظهار كنيم جشنواره امسال به هيچ عنوان فروغ و جلوه بزرگترين رخداد هنري سال را نداشت. در يك نگاه اجمالي، مدت زمان و تعداد سالن هاي جشنواره (حتي در مقايسه با سال هاي گذشته) كم و ناكافي بود و عجيب اينكه استقبال عمومي نيز به عمل نيامد (فراموش نكنيم پرشدن تنها شش سالن جشنواره دليلي بر استقبال عموم از يك رويداد بزرگ بين المللي نيست! ... مهم اين است كه جشنواره ۶ سالن بيشتر نداشت و همين برنامه هاي محدود نيز، جز در موارد استثنايي، مخاطبان زيادي نداشت...) در ثاني جشنواره موسيقي با مشكلات بسيار ديگري نيز دست به گريبان است.
با اين شرايط، در خوش بينانه ترين نگاه ناچاريم نتيجه گيري كنيم كه بهاي لازمه به هيچ وجه به جشنواره موسيقي داده نمي شود. (در مقايسه با جشنواره هاي فيلم و ...)
با وجود نارسايي هاي فراوان جشنواره امسال، خرسنديم، بنا به نكاتي كه مطرح خواهد شد، جشنواره نوزدهم تا حدودي به مفهوم واقعي «جشنواره» نزديك تر شد.
در ذيل سعي شده تا تك تك شئون مختلف جشنواره، در مقايسه با جشنواره هاي گذشته و شاخصه هاي بايسته و استاندارد يك جشنواره سراسري، مورد بررسي قرار بگيرد. لازم به توضيح است برخي از نظرهاي اين مقال، از نظر يك مخاطب صرف است(از قبيل نظم سالن ها، صدابرداري ها) و بعضي ديگر از منظر كارشناسي محتوايي - فرمال آثار اجرا شده.
تأخير هميشگي
- نظم عمومي كنسرت ها شكل بسيار اسف باري داشت. عموم اجراها با تأخير قابل ملاحظه (حدود يك ساعت) برگزار شد. شايد دقيق ترين برنامه، اختتاميه جشنواره بود كه با ۳۵ دقيقه تأخير ارائه شد! صداي زنگ موبايل ها كه به تازگي تبديل به ملودي هاي مشهور گشته و تلاقي زنگ موبايل ها و موسيقي در حال اجرا، خود بافت پلي فونيك به وجود آورده! ...) عبور و مرور فراوان دهها كژي و سهل انگاري ديگر كه گويي جزولاينفك كنسرت هاي ايران شده، در اجراهاي جشنواره به وفور ديده مي شد. نياز به يادآوري نيست كه برگزاري جشنواره اي كه عنوان «بين الملل» را يدك مي كشد، نظمي بدون نقص مي طلبد. شك نيست همين ساده انگاري هاي به ظاهر كوچك، باعث مي گردد تا از اعتبار جشنواره موسيقي - در بيرون و درون ايران - بسيار كاسته شود. بي ترديد نخستين راهبرد اعتبار جشنواره ها، احترام و اعتناي تمام و كمال به مخاطبان آن است.
صدابرداري ضعيف؛ يك معضل هميشگي
- برخي از گروه هاي شركت كننده و عموم مخاطبان از وضعيت صدابرداري سالن ها رضايت نداشتند. در مجموع، صدابردارها اگر از جشنواره هيجدهم بدتر نبود، بهتر نيز نبود. نبايد فراموش نمود، تركيب «بين المللي» در عنوان جشنواره فجر، مسئوليت هاي فراواني را به همراه مي آورد و شايد يكي از مهمترين اين وظايف، برخورداري كليه شئون جشنواره از يك استاندارد مطلوب است. متأسفانه در ايران، به اين معيارها توجه كافي نمي شود و گويا تصور مي شود تركيب بين المللي صرفاً به معناي شركت گروه هاي خارجي در جشنواره است. بر مسئولين فرض است معيارها و استانداردهاي مذكور را به درستي بشناسندو در جشنواره ها و همايش هاي فرهنگي، هنري ايران به كار ببندند.
قيمت مناسب بليت ها
- از نقاط قابل تحسين جشنواره نوزدهم، قيمت بليت هاي جشنواره بود كه در مقايسه با جشنواره سال گذشته (با وجود گذشت يك سال و تورم اقتصادي) نه تنها افزايشي نداشت بلكه كاهش نيز داشت. به اين ترتيب امكان ديدن و شنيدن آثار جشنواره، براي طيف وسيع تري از مخاطبان مقدور و مهيا شد.[براي مثال اجراي شب نخست اركستر ملي (فخرالديني - قرباني و مختاباد) دو هزار تومان بود]. اين عدم افزايش نرخ بليت ها، جاي خرسندي و اميدواري فراوان دارد. زيرا اعتبار حقيقي جشنواره، استقبال عموم است و بالطبع تمامي راهكارهايي كه به افزايش اين استقبال كمك مي كند، قابل تحسين است و باعث تعالي جشنواره مي گردد.
- بولتن جشنواره موسوم به آهنگ [كه از سال ۷۹، به لحاظ محتوايي و ظاهري متحول شده بود]همانند دو سال قبل خوب طراحي و ارائه شده بود. ارائه مقالاتي كوتاه و خواندني و نيز توجه به برنامه هاي جشنواره از جمله ويژگيهاي اين ويژه نامه بود.
كاهش تعداد سالن ها
- تعداد سالن ها در مقايسه با جشنواره هاي قبل، كاهش قابل ملاحظه اي داشت. در سال ۱۳۷۷ (كه پانزدهمين جشنواره موسيقي فجر بود) تعداد سالن هاي جشنواره ۱۸ سالن بود كه اين رقم در جشنواره نوزدهم به عدد ۶ رسيد. جاي تأسف است كه در عوض رشد و پيشرفت و گستردگي سال به سال جشنواره، شاهد افول و نزول كمي و كيفي آن نيز هستيم. از همين مطلب استفاده شده و به نكته ديگري نيز اشاره مي شود، آن اينكه برخلاف اظهارات برخي از مسئولين جشنواره (بولتن جشنواره) مبتني بر اينكه: استقبال مردم از جشنواره مطلوب بود چندان مورد قبول نيست چون پرشدن تنها ۶ سالن جشنواره، براي اين ادعا كافي نيست. روشن است استقبال عموم از يك جشنواره بزرگ بين المللي سالانه، بايد بسيار پرفروغ تر از اين جلوه گر باشد. حال اگر به دلايلي، محدوديت در اجراي جشنواره وجود دارد و ناچاريم كليه برنامه ها را در قالب تنها و تنها شش سالن جاي دهيم، دليل بر استقبال مردم نيست. نمونه عالي استقبال مردم، ازدحام جشنواره فيلم فجر بود، اين جشنواره سالن هاي فراواني در اختيار داشت اما در عين حال، تمامي سالن ها مملو از علاقمندان بود. پس اطلاق واژه استقبال مناسب با اين فرايند است و نه جشنواره موسيقي با شش سالن نه چندان بزرگ كه آن هم جز در موارد نادر، كاملاً پر نمي شد! ... (طبق مشاهدات نگارنده، به جز اجراهاي نادر، بسياري از اجراها -به خصوص بخشي پژوهشي و اغلب اجراهاي فرهنگسراي نياوران- تعداد تماشاگران بي سختي از عدد بيست تجاوز مي كرد!) نتيجه وحشتناك و اسف بار ديگري كه مي توان از اين مسئله گرفت، انطباق ميزان تقاضاي عموم مردم با عرضه محدود و اندك آثار جشنواره بود. در واقع، هيچ كس احساس كمبودي نكرد از اينكه تنها ۶ سالن به جشنواره موسيقي اختصاص يافته! (حتي همانطور كه ذكر شد بسياري از سالن ها - در اجراهاي متعدد - خالي از جمعيت بود).
متأسفيم از اينكه تمامي توجه، معطوف جشنواره فيلم فجر است و هيچ كس در كم و كيف جشنواره موسيقي توجه و بررسي نمي كند! ... تمامي جرايد و برنامه هاي تلويزيوني پراست از اخبار، گزارش، نقد و بررسي تحليلي مصاحبه و حلاجي چند و چون جشنواره فيلم فجر، اما در عوض جشنواره موسيقي بسيار مظلوم، مهجور و بي سرو صدا مي آيد و تنها در چند سالن كوچك برگزار شده و دفترش تا سال آينده بسته مي شود!
نه كسي مي پرسد چه اتفاقي افتاد؟ هدف جشنواره چه بود؟ ... مگر اين نيست كه موسيقي نيز به مانند هنرهاي ديگر، بخشي از فرهنگ است. پس اين تبعيض و خردانگاري براي چيست؟ هيچ كس نمي داند!
- خبررساني و اطلاع رساني جشنواره - همان گونه كه در سطور بالا كنايه وار مطرح شد - بسيار ضعيف و نارسا بود. شرح بيشتر آنكه، ... از حدود يك هفته قبل از شروع جشنواره فيلم فجر، تمامي كانال هاي تلويزيوني و مطبوعات شروع به درج خبرها، گزارش ها، مصاحبه ها، مقايسه ها و نقدها نمودند. در واقع، در طول جشنواره فيلم، (كه اواخر آن با جشنواره موسيقي توأم گشته بود) كانال تلويزيوني يا صفحه اي از روزنامه نبود كه از جشنواره فيلم فجر سخن نگويد. سايت اينترنتي جشنواره فيلم نيز از همان روز نخست آغاز جشنواره، بسيار فعال و جامع بود .... اما موسيقي و جشنواره آن ... هيچ برنامه تلويزيوني حتي نمايي از يك روز جشنواره موسيقي را نشان نداد! (چه برسد به نقد و بررسي) ... براي جشنواره موسيقي، هيچ تبليغي صورت نگرفت(تا جاييكه نگارنده حتم دارد بسياري حتي خبردار نشدند كه جشنواره اي آمد و رفت!) ... جشنواره موسيقي هيچ سايت مجزايي نداشت و آنچه از اين جشنواره مي شنيديم، محدود بود به خبرهاي تيتروار و روزنامه ها و يا اخبار تلويزيون.
اختتاميه جشنواره فيلم از تلويزيون پخش گرديد(به طور كامل) اما آيا اختتاميه جشنواره موسيقي به نظر كسي رسيد؟(حتي قسمت كوچكي از آن) ... جاي افسوس فراوان است كه هيچ گروهي نيز به فكر نيست. نه مخاطبان، ... نه اهل فن (اساتيد طراز اول موسيقي هم سالهاست كه شركت در جشنواره را تحريم و فراموش نموده اند!) ... و نه مسئولين امر ... اين اتحاد واقعاً جالب است!
جشنواره امسال با وجود تمام كاستي ها، به مفهوم واقعي «جشنواره» نزديك تر شده بود. وجود موسيقي پاپ، پاپ مخصوص بانوان، موسيقي جاز، بلوز و مدرن، موسيقي فولكلور دنيا، موسيقي اقليت هاي مذهبي، موسيقي دستگاهي، موسيقي كلاسيك غربي، ... باعث شده بود تا به مانند جشنواره گذشته، كليه اجراها منحصر به موسيقي كلاسيك سنتي و محلي ايران نباشد. در واقع در جشنواره امسال از طيف وسيع تري از انواع رايج موسيقي جهان استفاده شده بود.
حال كه جشنواره تخصصي هر موسيقي (هر نوع موسيقي) نداريم، (مثل جشنواره باربد كه قبل از انقلاب منحصراً به موسيقي دستگاهي مي پرداخت). چه نيكو است كه در يك جشنواره (با عنوان عمومي) از موسيقي هاي رنگارنگي استفاده كنيم. از محاسن ديگر جشنواره امسال، مطرح شدن موسيقي پاپ، پاپ بانوان، جاز، بلوز و موسيقي كهن اقليت هاي مذهبي بود (براي نخستين بار). بي ترديد با چنين تمهيداتي رونق جشنواره بيشتر و محتواي آن پربارتر خواهد گرديد.
- بخش پژوهشي جشنواره (خانه هنرمندان) - كه چند سالي است در متن جشنواره گنجانده شده است، امسال از جهاتي پرفروغ تر بود. سخنراني در زمينه موسيقي قرن ۲۰ (توسط دكتر عمران) كه در ايران به حق پديده ناشناخته ايست، بررسي مشكلات موسيقي پاپ، مشكلات و معضلات آموزش موسيقي، مباحث جديد و قابل اعتنايي بود كه در بخش پژوهشي به آن پرداخته شود. متأسفيم از اينكه ابراز كنيم هنوز بخش عمده اي سخنراني هاي پژوهشي هر سال جشنواره، به خصوص در زمينه موسيقي ايراني، صرفاً به خاطره تعريف كردن! تعريف و تمجيد مريض گونه از يك مكتب و يا يك شخص مي گذرد و نه به ارائه و بحث دريافته هاي جديد پژوهشي. اميد است در اين زمينه نيز تفكرات لازم انديشيده شود.
- به نظر مي رسد انتصاب يك دبير موزيكولوگ آهنگسازو تحصيل كرده اروپا و آمريكا براي نوزدهمين جشنواره موسيقي (براي نخستين بار) بهترين اثر خود را در بخش بين المللي داشت. بخش بين المللي امسال( كه با شركت ۸ كشور عموماً اروپايي انجام پذيرفت) بسيار قابل توجه بود. با وجود آنكه زمان اجراي گروه ها بسيار محدود و اندك بود، (هر دو گروه خارجي در يك سانس اجراي برنامه مي نمودند) اما تنوع موسيقي هاي اجرا شده(جاز، بلوز، كلاسيك، فولكلور) و قابليت هاي فوق العاده نوازندگان در تكنيك و اجراي سازشان (و يا آواز) باعث شد تا بهترين بخش جشنواره امسال به حق، بخش بين الملل باشد. عاليتر آن بود كه هر گروه، اجرايي مستقل و مجزا مي داشت.
- در بخش موسيقي نواحي ايران، شاهد اجراهاي بعضاً قابل توجه و به طور اعم شاهد اجراهاي ضعيف بوديم. به طور اجمالي هيچ كارشناسي دقيق از گروه هاي شركت كننده محلي به عمل نيامده بود. گويا تمامي نظرها و توجه ها، معطوف به جشنواره موسيقي نواحي كرمان بود(كه با جشنواره موسيقي فجر توأم شده بود) و براي جلب گروه هاي ناب و اصيل محلي، تلاش و دقت چنداني صورت نگرفته بود.
- در بخش موسيقي دستگاهي ايران نيز، همچنان مشكلات قديم وجود دارد و وجود همين معضلات سبب شده تا بخش موسيقي دستگاهي ايران، به طور اجمالي (و نه جزئي) قابل اعتنا و ارزنده تلقي نگردد. موسيقي دانان طراز اول ايران، (نظير شجريان، عليزاده، مشكاتيان، لطفي، پايور، شهرام ناظري و ...) به هيچ قيمتي حاضر به اجراي برنامه در جشنواره فجر نيستند! با وجود آنكه سال گذشته شهرام ناظري در جشنواره حضور پيدا كرد و از ايشان تجليل و استقبال فراوان و شايسته به عمل آمد، (و تصور مي شد تحريم جشنواره توسط بزرگان بشكند!) اما امسال به استثناي موارد نادر، (اگر آن موارد نادر را طراز اول تلقي كنيم!) شاهد اجراهاي اصيل، ارزنده و ممتاز نبوديم ... در حالي كه بخش موسيقي دستگاهي، معرف فرهنگ كلاسيك و نماد رسمي موسيقي ايران است و بي ترديد بايد قابل توجه ترين و قوي ترين بخش جشنواره ما باشد ... تمامي اجراهاي اين بخش مي بايست به ممتازترين شكل ممكن عرضه گردد، زيرا موسيقي دستگاهي، معرف هويت فرهنگ ماست. اما بايد توجه داشت اين عدم شركت بزرگان از دو جنبه مثبت و منفي قابل بررسي است: جنبه مثبت آن اين است كه در صورت عدم شركت بزرگان، گروه هاي جوان تر - كه بعضاً گروه هاي قوي و قابل تحسيني نيز هستند و با جديت تمام مشغول به فعاليت اند - فرصت حضور در جشنواره را مي يابند. اما جنبه منفي آن، به طور خلاصه، كاهش بار محتوايي جشنواره است. بدين معني كه عدم شركت بزرگان، موجب تنزل محتوايي جشنواره و عدم استقبال مخاطبين از جشنواره گردد. در ضمن، فضاهاي خالي حاصل از اين عدم شركت بايد با اجراهاي نازل تر پر شود. برنامه هايي بدون اصالت و خلاقيت (گروه هايي كه رپرتوارهاي قديمي را به شكل بسيار نازل و فاقد بيان جديد هنري، دوباره خواني مي كنند... حتي جواب آوازهاي اين گروه ها نيز تمرين شده و غيرمنعطف است! و با تأسف همين گروه هاي كليشه اي نماد موسيقي دستگاهي سيال و خلاق ايران شده اند...). به هر حال در حوزه موسيقي دستگاهي امسال جشنواره، اجراي گروه كامكارها، تنبور شمس، گروه فاخته، سرلك، گلبانگ، نغمه، از اجراهاي قابل توجه ارزيابي مي شود.[روشن است گروه هاي ديگري نيز در جشنواره شركت داشتند كه رپرتوار دستگاهي اجرا مي نمودند. اما واضح است مقصود نگارنده چنين اركسترهايي نيست (مانند اركستر ملي - اركستر جاويدان - اركستر وزيري)... منظور نگارنده آن گروه هايي است كه سازبندي كاملاً سنتي و رپرتوار كاملاً دستگاهي دارند... در واقع آن گروهي كه به نام «سنتي» بازشناخته مي شوند].
***
جشنواره امسال، به طور اجمالي از لحاظ خبر رساني و تبليغ و حلاجي جشنواره توسط مخاطبان و اهل فن، تعداد سالن ها، سطح كمي و كيفي اجراهاي موسيقي دستگاهي و نواحي ايران و نظم عمومي، در سطح ضعيف و نارسايي عرضه شد. در عوض، اپراهاي قوي گروه هاي خارجي و بخش بين الملل، آشتي كردن جشنواره با موزيك روز (پاپ، جاز، بلوز...)، شركت دادن موسيقي كهن و اصيل اقليت هاي مذهبي، نرخ نسبتاً مناسب بليت هاي جشنواره و اجراي هدفمند و آبرومند اختتاميه جشنواره موسيقي فجر (۲۴ بهمن - تالار وحدت) از نقاط قوي و قابل توجه جشنواره نوزدهم بود. مي دانيم اجراي چنين جشنواره اي (با وجود همه نقصان هاي فوق الذكر) مستلزم پيگيري و صرف وقت و هزينه فراوان گروه ها و نهادهاي بسياري است.
پس به همه دست اندركاراني كه شبانه روز در طول جشنواره موسيقي فجر، از هيچ مساعدتي دريغ ننمودند، خسته نباشيد عرض مي كنيم... به اميد اينكه جشنواره بيستم جشنواره بين المللي موسيقي - به مفهوم واقعي واژه باشد.... به اميد آن روز.

|  ادبيات  |   اقتصاد  |   انديشه  |   سياست  |   فرهنگ   |   ورزش  |
|  هنر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |