دوشنبه ۴ اسفند ۱۳۸۲ - شماره ۳۳۱۷
ادبيات
Front Page

كتاب در كتاب
ادبيات بدون كتاب!
002904.jpg
نوشته: ريموند گابريل
برگردان: اميررضا امير سليماني
در وابستگي محتوا (ادبيات) به ماده (كتاب)هيچ شكي نيست. اما اگر خواننده در رمان غرق شود، همه چيز عوض شود و كتاب چاپي كاملاً به دست فراموشي سپرده مي شود. شمار زيادي از نويسندگان كوشش كردند در داستان هايشان نقشي مركزي به كتاب دهند تا به كيفيت برسند.
هنگامي كه كتاب به شخصيتي اصلي مبدل مي شود، قابليت كامل خويش را توسعه داده ، مي تواند به همان خوبي انگيزه هاي ديگر، همچون حسادت، طمع يا مقاصد خصمانه، دليلي براي قتل باشد. البته وقتي موضوع كتاب مطرح مي گردد، هميشه خوني ريخته نمي شود. ولي احساسي كه نويسنده در برابر كتاب دارد، هميشه آشكار است و نمونه هاي زيادي از سرتاسر جهان وجود دارند كه ثابت كنند تنها نويسنده نيست كه شيفته كتاب شده است، بلكه خوانندگان- و برخي موارد حتي غير خوانندگان- نيز اين گونه اند.
در «اگر در شبي زمستاني مسافري»، اثر. ايتالو كالوينو، خوانندگان خود را در جهاني خيالي و هزارتويي واقعي مي يابند. كتاب ده رمان بي فرجام را دربرمي گيرد. تشخيص تم متعارف مشكل است. اما دو شخصيت اول داستان در نبردي هميشگي اند تا حادثه را كه در داستان پيشين ناتمام مانده بود،  به پيش ببرند. خوانندگان مجبورند آنها را از پس ماجراهايي دلهره آور دنبال كرده و راه خود را از ميان زنجيره  اي از ژانرها، از داستان هاي پليسي و داستانهاي عاشقانه تا دستورات آشپزي هنرمندانه پي بگيرند.
خوانندگان جوان نيز كتاب را به عنوان فراهم آورنده داستان هاي تخيلي مي شناسند. براي نمونه نظير آنچه در مورد رمان «داستان بي پايان» مايكل اند، با موفقيت هاي بي پايان اش از ۱۹۷۹ تاكنون رخ داد، طرح و شكل كتاب به موفقيت اش كمك كرد. استفاده از دو رنگ از مركب چاپ، خوانندگان را نسبت به شگفتي هاي پنهان آن كنجكاو مي كند. جنبه منفي كتاب در داستان «كتاب شيدايي» گوستاو فلوبر نشان داده مي شود كه در آن كتاب دوستي افراطي كه فروشنده كتاب هاي قديمي است، رقيب اش را در آتش  رها مي كند تا بميرد تا بدين وسيله به انجيل لاتين بسيار طمع شده وي دست يابد. وي كه به قتل متهم مي شود، با خوشحالي محكوميت به مرگ خويش را مي پذيرد. اما تلنگر داستان در اين است كه وي حتي نمي تواند بخواند! اسكار وايلد، قابليت ويرانگر كتاب را با لذت زيادي در اثرش «تصوير دوريان گري» شرح مي دهد. وي توضيح مي دهد كه چطور دوريان گري شيفته رهنمودهاي يك كتاب مي شود كه وي آن را به عنوان راهنمايي براي پيشبرد يك زندگي بي بندوبار به دست مي گيرد. سرانجام وي نه نسخه از كتاب را در رنگهاي مختلف دارد تا هر كدام با يك روحيه سازگار باشد.
جهت از ميان برداشتن خطر كتاب ها، نابودي آنها اغلب برنامه ريزي شده است. در «فارنهايت ۴۵۱»(درجه حرارتي كه كاغذ در آن دما مي سوزد)، نوشته ري برادبري، هم كتاب و هم خوانندگان آنها، دشمنان جامعه اي عاري از كتاب در نظر گرفته شده و شكار و نابود مي شوند.
در نمايشنامه «سوختني ها»، نوشته نويسنده بلژيكي تبار، املي نوتوم، كه در خلال يك جنگ پرداخته مي شود، سه شخصيت اثر در ميانه زمستاني سخت در كتابخانه اي گرفتار مي شوند كه تنها وسيله گرما زايي كتاب هايند. آنها با يكديگر بر سر ارزشهاي نسبي كتاب ها و ترتيبي كه آنها بر اساس آن بايد قرباني شعله ها شوند جر و بحث مي كنند. آخرين كتاب باقيمانده، به عنوان نماد زيبايي در مقابل هراس هاي ناشي از جنگ به تصوير كشيده مي شود. هنگامي كه اين آخرين كتاب نيز به درون شعله هاي آتش افكنده مي شود، شخصيت ها كتابخانه سرد را ترك گفته و خود را در معرض نارنجك هاي مسير راه قرار مي دهند. يك زندگي بدون كتاب ديگر براي آنها بي معنا به نظر مي رسد.
كتاب ها براي «سيجي داي» از چين در حكم نجات دهندگان اند. در رمان «بالزاك و زن دوزنده كوچك چيني»، دو پسر فرزانه چمداني پر از كتاب هاي غربي مي يابند وبا كمك آنها مي توانند از شركت در باز آموزي طي انقلاب فرهنگي سرباز زنند.
كتاب در ادبيات، چيزي بيشتر از مركب بر روي كاغذ است. نمادي براي نيازها و احساسات بي پايان ماست؛ خوشبختي يا نيك بختي، مرگ يا زندگي، تملك كتاب ها يا دسترسي به آنها مي تواند هستي ها را رقم بزند و با در نظر گرفتن اين اهميت حياتي، هستي آينده خود كتاب ها به نظر مطمئن مي رسد. با وجود اين كر شهوف «در نظرخواهي در موردآينده كتاب خاموش مي ماند. در داستان كوتاهش «گفتمان  در فضاي رايانه اي»، جان آپدايك عكس مثالي متقاعد كننده مي آورد. پيروزي هاي يوهانس گوتنبرگ با دفاعيه شيوايش از چاپ در برابر تمامي استدلال هاي ارائه شده از سوي بيل گيتس به نفع اينترنت.
منبع: Expressis verbis
(سال ۲۰۰۳، شماره ۱۴)

انتشار كتابهاي جديد براي كودكان
002913.jpg

انتشارات شباويز كتابهاي جديدي براي گروه هاي مختلف سني منتشر كرده است. فهرست برخي از اين كتابها كه چاپ اول نيز هستند به شرح زير است:
شبي در موزه (جمشيد نرسي- بنفشه احمدزاده)/ عاشق و صنم (محمدرضا شمس- علي نامور)/ عينكي و كلاهي (ليلا حكيم الهي- علي مفاخري)/ نخودي و دزدها( مصطفي رحماندوست- رجب علي خدايي) فرشته گيسوبلند/ مهدي ميركيايي- علي نامور)/ آتاساي (محمدرضا يوسفي- نازلي تحويلي)/ نقاشي (محمدرضا يوسفي- اكبر نيكان پور)/ من و مداد رنگي ها (معصومه انصاريان- فاطمه فاضل)/ آجرلق(محمدرضا يوسفي- ليلا فلاحت پيشه)/ مراد و ملكه كلاغها (پريوش طهوري- محمد محلاتي)/ روباهي كه گول خورد (مجيد شفيعي- ژيلا هدايي)/ افسانه آفرينش (مه دخت كشكولي- بنفشه احمدزاده)/ خانه پير (جعفر ابراهيمي نصر- رودابه خائف)/ ايوب (مصطفي رحماندوست- حافظ ميرآفتابي)/ يك راه دور و دراز(سوسن طاقديس- محمدمهدي طباطبايي)/ لنگه جوراب قرمز(لاله جعفري- شراره خسرواني)/ ليلي و مجنون (منوچهر كي مرام- ميترا عبداللهي)/ بركه زيبا (كامبيز كاكاوند- عليرضا گلدوزيان)/ گل پري و غنچه پري (مصطفي رحماندوست- سارا ايرواني)/ مارمولك دروغگو (جعفر ابراهيمي نصر- آزيتا آرتا)/ روز ابري من(هدا حدادي)/ زير درخت خرمالو (اكرم قاسم پور- ويدا لشگري فرهادي)/ من يك بادبادكم (هادي خورشاهيان- ليسا جميله برجسته)/ سري كه بي كلاه ماند(محمدرضا يوسفي- راشين خيريه)/ افسانه آفرينش (مه دخت كشكولي- بنفشه احمدزاده).

يك كتاب ، يك گفت وگو
جامعه شناسي جهان سوم

ناشران :اشراقي - صفار/ ۱۳۸۲ ، ۲۵۵ صفحه /۲۱۰۰ تومان
دكتر محمدتقي شيخي مؤلف اين كتاب در گفت وگويي كوتاه درباره جامعه شناسي جهان سوم گفت: يكي از زمينه هاي عمده جامعه شناسي كه جنبه اي مقايسه اي داشته است و در آن بسياري از شاخص هاي اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي مربوط به كشورهاي روبه توسعه مورد ارزيابي و مقايسه قرار مي گيرد، همانا جامعه شناسي جهان سوم است. وي افزود: عنوان «جهان سوم» خود در دهه ۱۹۵۰ توسط دانشمندي فرانسوي به نام «آلفرد سووي» وضع و معرفي شد. از آن زمان به بعد اين اصطلاح با محتواي خاص خود كاربرد فراوان داشته است. وي اضافه كرد: از ديدگاه جامعه شناسي، مراد از جهان سوم مجموعه كشورهايي است كه در مقابل كشورهاي صنعتي قرار دارند. يعني در آن كشورها سرانه توليد ناخالص ملي (GNP) در حد پاييني است. سواد به صورت ۱۰۰ درصد نيست، فقر عمومي مستولي است و در آنها حكومت هاي دموكراتيك و آزاد چنداني به چشم نمي خورد، روابط بيشتر بر اساس سنت هاست و در حالي كه جامعه غيرصنعتي است، بيشتر افراد در زمينه هاي كشاورزي و دامداري اشتغال به كار دارند. اين قبيل كشورها (جهان سوم) امروزه با معضلات و پيچيدگي هاي اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي پيش بيني نشده اي روبه رو شده اند كه خود نياز به سرمايه گذاري هاي بيشتر، مطالعات اجتماعي، اقتصادي بيشتر و به طور كلي برنامه ريزي هاي مدون است تا بتوانند با چالش هاي روز افزون مقابله كنند. جامعه شناسي صنعتي وشهري، جامعه شناسي مسائل اجتماعي و مددكاري اجتماعي، مباني و مفاهيم جمعيت شناسي، جمعيت شناسي اقتصادي و اجتماعي، جمعيت و تنظيم خانواده، مباني جمعيت شناسي، جامعه شناسي تنظيم خانواده، تحليل و كاربرد جمعيت شناسي، جامعه شناسي زنان و خانواده، از جمله كتابهاي منتشر شده اين استاد جامعه شناسي دانشگاه  الزهرا(س) است. علي اصغر محمدي

مرور
زن و ادبيات (پژوهش هاي نظري درباره مسائل زنان)

002910.jpg

گزينش و ترجمه:منيژه نجم عراقي، مرسده صالح پور، نسترن موسوي / ناشر: نشر چشمه، چاپ اول، زمستان ۱۳۸۲ / قطع: رقعي / قيمت: ۲۸۰۰ تومان، ۴۵۵ صفحه
آيا ادبيات زنانه داراي سنتي متمايز است؟ آيا زنان و مردان در نوشتن و آفرينش ادبي با هم تفاوت دارند؟ آيا هر نوشته ادبي زنانه، فمينيستي است؟ آيا زنان براي نويسنده شدن با دشواري هاي بيشتري دست و پنجه نرم مي كنند؟
زن نويسنده با چه مسائل متفاوتي روبرو مي شود؟ آيا نگارش زنانه نقد جداگانه اي مي طلبد؟
كتاب زن و ادبيات در مجموعه مقالات ارائه شده خود، در پي گشودن روزنه اي براي پاسخگويي به اين پرسشها است.
كتاب مي كوشد، در بخشهاي گوناگون و از زبان زنان صاحب نظر در ادبيات غرب به مسائل ويژه زنان در قلمرو ادبيات داستاني بپردازد.
همه مردان شاه (كودتاي آمريكايي و ريشه هاي ترور خاورميانه)
002907.jpg

نويسنده: استيفن كينزر / مترجم: حسن (رضا) بليغ / ناشر: نشر دانشگران محمود / قطع: رقعي / قيمت: ۲۸۰۰ تومان / ۳۶۴ صفحه
سومين ترجمه همه مردان شاه هم به بازار آمد. پيش از اين دو ترجمه از سوي نشر پيكان و انتشارات اختران به بازار عرضه شده بود كه اولي ترجمه اي روان و خوانا نبود، اما ترجمه دومي كه شهريار خواجيان آن را برگردان فارسي كرده بود، خواندني تر از ترجمه نخستين بود. ترجمه حسن بليغ نيز از فارسي روان بهره مي برد و مترجم سعي كرده معادل هاي دقيق تر و رساناتري را براي ترجمه انتخاب كند.
طرح جلد نسبتا متفاوت پيمان سلطاني نيز كتاب را همانند كودتاي ۲۸ مرداد رازآميزتر كرده است؟!

نگاه

صنعت توزيع و پخش و كتابهاي جذامي شعر!
اكبر اكسير
«گيرم توليد فرهنگي به حد كافي باشد و صنعت چاپ با بهره مندي از آخرين پديده هاي تكنولوژيكي به مكتوب كردن اين توليدات مشغول و اين مكتوبات گيرم از هزاران گونه نظارت و فيلتر و الك گذشت و آماده پخش شد، آخرين مرحله، يعني پخش چه خواهد شد؟ در عرصه نشر از صنعت پخش خبري نيست و اگر تك و توكي با نصف قيمت پشت جلد حركتي به چرخ پخش داده اند، باز گله مندند. با اين وجود، چگونه مي توان به بالندگي فرهنگي رسيد؟
در زمان سعدي و حافظ، كتاب هاي شعر زودتر از امروز به چين و ماچين مي رسيد و همه خوانده ايم براي چه، طوطيان هند شكر شكن مي شدند! شاعر جواني كه با وام بانكي و هزار مشكل ديگر، كتابي چاپ مي كند، چرا بايد در زمان پخش تمام درها را بر روي خود بسته ببيند و مثل كودكان آدامس فروش، كنار پياده روي  پارك ها به تك فروشي غرور و عزت خود بپردازد. چرا مجموعه شعر يك شاعر شهرستاني حتي به شهر خودش نمي رسد؟ حالا ويترين كتابفروشي هاي روبه روي دانشگاه پيشكش! چرا با اين توليد فرهنگي نسل جوان، مثل جذامي ها رفتار مي شود؟ چرا مسئولين فرهنگي با آن همه امكانات عريض و طويل، در پخش كتابهاي شعر كاري نمي كنند؟...»
وقتي دهان كف آلوده دوستم بسته شد، گفتم كاش درد ما عدم پخش شعر جوان باشد، مگر ماهنامه هاي ادبي يا همين كتاب هفته به طور مناسب در شهرستانها پخش مي شود؟ تازه اگر به زور يكي دو شماره لاي بسته هاي روزنامه هاي زرد به مطبوعاتي ها برسد، فوراً برگشت مي دهند و مي گويند كرايه اش از سودش بيشتر است! به نظرم نه صنعت پخش مقصر است، نه حمل و نقل، نه گراني و تورم و... تمام تقصير عدم پخش كتاب هاي شعر جوان به گردن شاملو، فروغ، سپهري و... است كه كاغذها را از آن خود كرده اند و ويترين ها را اشغال!
بازار ترجمه و چند تا نقطه!
گفتند بعد از رمان، خاطرات شفاهي و كتاب هاي تاريخ معاصر، بهترين حق التأليف يا دستمزد را به ترجمه مترجمين مي دهند. نشستم و فكر كردم ديدم رمان كه حوصله اش را ندارم چند كيلومتر يك داستان كوتاه را كش بدهم تا بشود ۱۵۰۰ صفحه! از تاريخ هم كه دل خوشي ندارم، چون كارنامه هاي دوران تحصيلي ام افتضاح است و تمام نمره هاي درس تاريخم زير ۱۰،آن هم تازه با تقلب! مي ماند خاطرات شفاهي بويژه از خانواده رژيم گذشته. رفتم به سراغ باجناق شوهر كلفت زن وزير دربار تا اگر خاطراتي از دربار شنيده بازگو بكند و قرارداد ۵۰ ، ۵۰ تنظيم نمايم كه فرمودند آقايي، ايشان را به دوبي دعوت كرده و تمام خاطرات فاميل اش را نوشته و در دست چاپ است. لذا چاره اي نديدم جز اين كه روي جلد كتاب شعرم بنويسم مجموعه شعر فلان به ترجمه خودم! اصلاً خجالت هم نكشيدم اگر روزي پاي اثبات مترجمي من پيش آمد، مدرك داشتم آن هم چه مدركي بالاتر از زبان مادري! مي گويم جناب ناشر! اين شعرها را اول به تركي نوشته بودم، بعد آنها را از تركي مادري به فارسي دري برگردانده ام! روزي كه ناشر محترم بالاترين رقم دستمزد را طي چكي به من تحويل داد، تازه در خانه متوجه شدم آن مبلغي كه من به تومان طي كرده بودم، ايشان به ريال ترجمه كرده اند!

|  ادبيات  |   اقتصاد  |   انديشه  |   زندگي  |   سياست  |   هنر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |