چهارشنبه ۶ اسفند ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره ۳۳۱۹
تهرانشهر
Front Page

سمينار شيمي و فن آوري
اين زباله هاي دوست داشتني
باتوجه به آمارهاي ارايه شده توسط سازمان بازيافت و تبديل مواد، روزانه بطور متوسط هفت هزار تن زباله در شهر تهران توليد مي شود كه اين مقدار زباله از منابع مختلفي مانند منابع شهري (خانوارها- تجاري- اداري)، صنعتي و بيمارستاني حاصل مي شود
003519.jpg
يكي از موارد موثر در كاهش زباله خانوارها، آموزش فرهنگ توليد زباله است 
شادي طلوعي
عكس:هادي مختاريان 
مشكل زباله شهر تهران يكي از نگراني هاي اصلي شهرداري تهران است، بخصوص آنكه باتوجه به افزايش روز افزون جمعيت شهر تهران، روز به روز بر حجم زباله هاي توليدي تهران افزوده مي شود و باتوجه به اثر مخرب آن بر محيط زيست، شناخت روش ها و ميزان توليد زباله و به تبع آن شناخت راهكارهاي مناسب جهت كاهش زباله امري ضروري است.
سه شنبه پنجم اسفند ماه سميناري آموزشي در تالار فرهنگ تهران تحت عنوان شيمي و فن آوري برگزار شد. اين سمينار به همت كانون علمي هنرستان فني دختران برگزار شد كه در آن پروژه هاي مختلفي تعريف شد. يكي از آنها پروژه بازيافت بود كه در آن روش هاي بازيافت پلاستيك، كمپوست و كاغذ از زباله هاي شهري بررسي شد. برگزاري اين سمينار، بهانه اي شد كه گزارشي درباره وضعيت زباله در شهر تهران تهيه كنيم كه در زير مي خوانيد.
كليه مواد زايد جامد حاصل از فعاليت انسان و حيوان را كه از نظر توليد كننده آن فاقد ارزش و بلااستفاده است، زباله يا پسماند نامند.
باتوجه به آمارهاي ارايه شده توسط سازمان بازيافت و تبديل مواد، روزانه بطور متوسط هفت هزار تن زباله در شهر تهران توليد مي شود كه اين مقدار زباله از منابع مختلفي مانند منابع شهري (خانوارها- تجاري- اداري)، صنعتي و بيمارستاني حاصل مي شود.
در ايران، كاغذ، پلاستيك و كمپوست كه نوعي كود تقويت كننده خاك هاي كشاورزي است از زباله ها بازيافت مي شود.
يكي از موارد موثر در كاهش زباله خانوارها، آموزش فرهنگ توليد زباله است كه در واقع درست خريد كردن و به اندازه خريد كردن و استفاده مجدد از كالاها، فرهنگي است كه آموزش آن مي تواند از مدارس و مطبوعات آغاز شود.
سازمان بازيافت و تبديل مواد، فصلنامه اي تحت عنوان فصلنامه آماري مواد زايد جامد شهر تهران منتشر مي كند كه در آن آمار جالب توجهي درباره حجم زباله توليدي در شهر تهران و يا تعداد تردد خودروهاي مسوول جمع آوري زباله ارايه مي دهد كه بيانگر سختي كار جمع آوري زباله و حجم بالاي زباله هاي توليدي است.
به عنوان مثال در شهريورماه سال ۱۳۸۲ در كل، نزديك به ۱۱۷۰ خودرو نيسان، انواع خاور و خودروهاي ديگر به كار جمع آوري زباله اختصاص داشتند يا اينكه در همين ماه تنها در منطقه ۲۰ تهران ۲۴ ميليون و ۶۰ هزار و ۸۵۰ كيلوگرم زباله جمع آوري شده است. آناليز فيزيكي زباله هاي شهر تهران نشانگر آن است كه فلزات آهني كمترين سهم را در زباله هاي شهري دارد و پلاستيك سخت و نان در رتبه هاي بعدي قرار دارند. اگر از زباله هاي تر صرف نظر كنيم، كاغذ و مقوا بالاترين سهم را در ميان زباله هاي تهران دارا هستند در حالي كه كاغذ در گروه موادي به شمار مي آيد كه بازيافت آن بسيار به صرفه است.
حمل زباله از ايستگاه هاي انتقال به مركز دفع و پردازش كهريزك توسط پيمانكاران حمل صورت مي گيرد كه در تابستان ۸۲ در مجموع، هفت پيمانكار به اين كار مشغول بوده اند. در تابستان ۸۲ به طور متوسط ۶ هزار و ۹۰۱ كيلوگرم زباله به مركز دفع زباله كهريزك حمل شده است كه در واقع در فصل تابستان ۶۴۵ هزار و ۶۹۲ كيلوگرم زباله به اين مركز دفع زباله تهران ارسال شده است.
البته به آمار ارايه شده در بالا خاك و نخاله و ضايعات ساختماني نيز اضافه مي شود.

ستون شما
گزارش را دوباره بخوانيد
يك فكس بدون نام در اعتراض به گزارش شهرام فرهنگي درباره ساخت سيمرغ جشنواره. بعدا فهميديم نامه مربوط است به حسين قائني دوست خوب مطبوعاتي.
داستان غريبي دارد اين سيمرغ بلورين  ما كه در دست يكي از اصحاب ژورناليسم تبديل شده به يكي از آن داستان هاي ناتوراليستي كه قرار است تنها پلشتي و سياهي را به تصوير بكشد، غافل از آنكه آن قلم اينبار راه به خطا پيموده است. كيست كه نداند آن سيمرغ، في نفسه واجد هيچ ارزشي نيست. آنچه آن را با ارزش مي كند، نماد بودن آن است. سيمرغ براي ما ارزش نمادين دارد، براي ما كه اهالي سينما هستيم، اهداي سيمرغ بلورين بهترين فيلم، بهترين كارگرداني و ... آرزوي هر يك از سينماگران مي تواند باشد. چرا؟ چون نشانه يك رويداد فرهنگي است. چون نمادي ازكليت سينماي ايران است. حالا بياييم كلاهمان را قاضي كنيم. آيا اگر بدانيم كه اين سيمرغ بلورين در كجا ساخته مي شود، پايه آن از چه جنسي است و در چه كارگاهي ساخته مي شود، آيا از ارج وقرب سيمرغ بلورين جشنواره فيلم فجر كاسته مي شود؟
جواب آقاي فرهنگي اين است كه گزارش ما ربطي به ارج و قرب سيمرغ نداشت فقط گزارشي بود از كارگاه ساخت سيمرغ، همين.
خسته جان ها
اين بازنشسته ها.... اين بار نامه اي از يك بازنشسته آموزش و پرورش و درخواست براي رسيدگي بيشتر. خدايا هيچ وقت بازنشستمان نكن.
ملاقات دوباره
عليرضا جعفري، خواننده رشتي،  پس از مدت ها همشهري را زيارت كرده و از اين بابت خوشحال است. اميدواريم هميشه فرصت سفر به تهران و خريد همشهري باشد.

صبح تا شب
جواد رسولي 
سينما
«بوي گل سرخ» فيلمي از ناصر محمدي است و بازيگر نقش اولش هم يوسف مراديان است. اتفاقا مراديان در فيلم قبلي اين گروه سينمايي - يعني دعوت به شام-هم بازي كرده بود. «بوي گل سرخ» كه تم مذهبي دارد و حتي ممكن است در روزهاي عزاداري هم نمايش اش ادامه پيدا كند در گروه سينما استقلال روي پرده است. گروهي كه در آن سينما صحرا، آستارا، كانون، پايتخت، گلريز، آسيا و ميلاد هم حضور دارند. طرفداران سينماي خاص اين روزها در تهران با ۴ فيلم طرف اند كه همگي در گروه «مخاطب خاص» طبقه بندي شده اند اما در اين روزهاي آخر سال شرايطي پيش آمده كه تعدادشان از فيلم هاي با «مخاطب عام» هم بيشتر شده. نفس عميق (پرويز شهبازي) در سالن شماره ۳ عصر جديد نمايش داده مي شود، شب هاي روشن (فرزاد موتمن) را مي توانيد در سينما عصر جديد ۲، بهمن ۲، گلريز ۲ و شقايق تماشا كنيد، رقص در غبار (اصغر فرهادي) در سينما فلسطين ۳ روي پرده است و بالاخره اينكه پنج عصر (سميرا مخملباف) در سينما فرهنگ، عصر جديد ۱و سروش به نمايش در مي آيد.
تلويزيون 
امشب ساعت ۱۵:۲۳ بازي هاي ليگ قهرمانان اروپا را فراموش نكنيد. بازي منچستر يونايتد و پورتو (شايد هم يوونتوس و دپورتيوو) امشب از شبكه ۳ پخش مي شود. اما سريال هايي كه مي توانيد تماشا كنيد اينها هستند: خانه اي در تاريكي كه ساعت ۱۵:۲۰ از شبكه ۳ پخش مي شود، بوي غريب پاييز يكي ديگر از شاهكارهاي پست مدرن سيما كه شبكه ۲ ساعت ۲۱ نشان مي دهد و بچه هاي خيابان كار خوش ساخت همايون اسعديان كه ساعت ۲۳ از شبكه ۵ پخش مي شود؛ مجموعه اي كه در آن رضا كيانيان در نقش يك حاشيه نشين ظاهر شده كه شبيه عزت الله انتظامي حرف مي زند. مجموعه هاي ويژه ماه محرم هم هستند؛ وارث، ساعت ۱۵:۲۲ از شبكه يك پخش مي شود، حجربن عدي و آبي مثل دريا هم سريال هاي شبكه تهران هستند. امشب برنامه سينماي ايران را شبكه يك ساعت ۱۵:۲۳ نمايش مي دهد. ميان برنامه هاي مستند هم هزار راه نرفته (شبكه ۲، ساعت ۲۳) و سينماي حرفه اي (شبكه ۲، ساعت ۱۰:۱۳) قابل توصيه اند. صبح تا شب خوبي داشته باشيد.

مردم
عماد خراساني 
عماد در گذشت و هيچ سروصدايي بلند نشد. انگار نه انگار. اين چند سال هيچ چيزي از اين شاعر قديمي نبود. كمتر كسي شعرش را زمزمه كرد يا آوازه خواني، به عنوان شعر ترانه آن را برگزيد. او مي توانست گمنام تر از اين هم بميرد، اگر پدران ما خاطره اي از طي كردن جواني شان با شعرهاي عماد نداشتند.
اما عماد خراساني هميشه اين قدر گمنام نبود. روزي روزگاري ديوان شعرش خواهان داشت و بين دوستان شاعرش از اعتبار خاصي بهره مي برد. مشكل بعضي آدم ها شايد اين است كه زيادي زنده مي مانند. پيري و گمنامي بعد يك جواني پر از شهرت و موفقيت، كابوس هولناكي است.
علي رفيعي 
رفيعي را به عنوان يكي از معتبرترين و باسابقه ترين كارگردان هاي تئاتر كشور شناخته ايم.
ولي از آنجا كه اغلب آدم هاي اين مملكت دوست دارند در عين حفظ سمت، كارگردان سينما هم باشند؛ رفيعي هم تصميم گرفته كه يك فيلم سينمايي بسازد. اسم فيلمش هست «بهار خزر» و همان طور كه از اسمش پيداست محل فيلمبرداريش در شمال و شهر انزلي است.
چندان خاطره خوشي از حاصل كار تئاتري هايي كه به سينما آمده اند نداريم. نمونه اش فيلم «تمام وسوسه هاي زمين» كه حميد سمندريان آن را ساخت. اما نكته اميدواركننده ماجرا اين است كه رفيعي سال ها پيش در فرانسه مشغول كار سينما بوده است.
شاري اسپرينگر برمن 
عمراً كه اسم اين دو نفر را شنيده باشيد. ولي اين آدم هاي ناشناس،  امسال با ساخت يك فيلم كم خرج مستقل، يعني «شكوه آمريكايي» كه داستان زندگي يك كمدين است ؛ كلي جايزه و افتخار به دست آورده اند كه آخرينش جايزه ويژه فيلمنامه نويس هاي آمريكايي است.
اما به سنت اين چندساله، هيچ بعيد نيست كه اين دو نفر به شخصيت هاي مشهوري تبديل شوند. نظام فيلمسازي آمريكا هر وقت كم آورده از نيروهاي متعلق به سينماي مستقل و حاشيه اي استفاده كرده است. انتخاب بعدي تهيه كننده هاي هاليوود شايد اين دو نفر باشند.

|  آرمانشهر  |   ايرانشهر  |   تهرانشهر  |   حوادث  |   در شهر  |   درمانگاه  |
|  زيبـاشـهر  |   سفر و طبيعت  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |