پنجشنبه ۷ اسفند ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره ۳۳۲۰
سفرشهرام ناظري به اروپا
عيدي براي كوچ كرد ه ها
اصولا آلمان محل تجمع ايراني ها در اروپاست. اين نكته باعث شده تا گروه دستان آغاز و پايان كارشان در اجراي موسيقي به همراه شهرام ناظري را به آلمان اختصاص دهند
003564.jpg
اگر باور داشته باشيم كه تنها صداست كه مي ماند، شهرام ناظري بهترين عيدي ممكن را به كوچ كرده ها مي دهد.
عكس:هادي مختاريان 
استاد اهل سفر نيست و اين خصلت براي كوچ كرده ها غم انگيز است. آنجا- بيرون از ايران- كسي مثل او نمي خواند. شايد عيد بهانه اي باشد براي تقديم اين صدا به ايرانيان مقيم خارج؛  اما نيست. شهرام ناظري بعد از عيد به كوچ كرده ها عيدي مي دهد.
بارديگر هوس سفر به سر استادزده است چند روز كه از آغاز سال جديد بگذرد او چمدان هايش را مي بندد و به همراه چند نفر ديگر راهي اروپا مي شود.
ايرانيان مقيم اروپا از حالا براي حضور در كنسرت هاي شهرام ناظري بي تابي مي كنند.
شهرام ناظري اينبار با گروه دستان راهي اروپا مي شود. البته پيش از آنكه استاد روي صداي سازهاي گروه دستان آواز بخواند، ايرانيان مقيم اروپا كار اين گروه را با صداي خانم پريسا مي شنوند. روز ۲۰ مارس سال ۲۰۰۴ در سالن كويين اليزابت  هاي، گروه دستان به خوانندگي خانم پريسا درلندن روي سن مي رود و به اين ترتيب تور اروپايي گروه دستان آغاز مي شود. پس از اجرا در لندن، گروه راهي پاريس مي شود. آنجا هم ايراني هاي زيادي زندگي مي كنند. در سالن لوباتاكن در روز ۲۱مارس ۲۰۰۴ اجرايي ديگر و ۴روز پس از آن سفر به برلين و اجراي موسيقي سنتي در هاوس در كولتورن در ولت. در تمام اين كنسرت ها آثاري از آلبوم شوريده اجرا مي شود.
... و حالا داستان حضور شهرام ناظري در اروپا. گروه دستان و شهرام ناظري كارشان را از همان شهر برلين آغاز مي كنند. اصولا آلمان محل تجمع ايراني ها در اروپاست. اين نكته باعث شده تا گروه دستان آغاز و پايان كارشان در اجراي موسيقي به همراه شهرام ناظري را به آلمان اختصاص دهند. سوم آوريل ۲۰۰۴ در برلين و بعد سفري كوتاه به شهر هانوور براي اجرا در سالن كنگرس سنتروم. كنسرت بعدي در آمستردام برگزار مي شود. روز هشتم آوريل در موسم كيت تروپن. پس از آن نوبت خودنمايي در بلژيك فرا مي رسد. گروه دستان به خوانندگي شهرام ناظري در روزهاي ۹، ۱۶ آوريل به ترتيب در شهرهاي بروكسل و باسل برنامه دارند. روز پايان اين تور هم عاقبت در روز ۱۷ آوريل فرا مي رسد.
در اين روز شهرام ناظري در شهر مونيخ روي سن مي رود. شايد در مونيخ تمام ايراني هاي مقيم اروپا حاضر باشند. درتمام اين كنسرت ها قطعاتي از موسيقي كلاسيك و موسيقي كردي ايران اجرا مي شود.
... استاد را آخرين بار درسالن وزارت كشور به ياد مي آوريم . شهرام ناظري چند ماه پيش سكوت را شكست و سالن وزارت كشور پر شد.
باوجود انتقادهايي كه اين اواخر به سبك تازه كارهاي شهرام ناظري وارد شده او هنوز هم يكي از خواننده هاي پرطرفدار ايران است. علاقه مندان به صداي شهرام ناظري وقتي آلبوم هاي«صداي سخن عشق» و «حيراني» يا كارهاي او در اوايل انقلاب را به خاطر مي آورند حتي در پيگيري كارهاي جديد اودچار ترديد نمي شوند. اگر محمدرضا شجريان را احيا كننده اشعار حافظ درايران بدانيم، شهرام ناظري هم مسيري مشابه را در مورد مولانا پيموده است. براي ايرانيان مقيم اروپا كه ميان خواننده هاي هم درد خودشان كسي را مسلط بر موسيقي سنتي نمي بينند، حضور شهرام ناظري در شهرشان اتفاق بزرگي است. آنها مي  توانند از نزديك شهرام ناظري را كه علاقه چنداني به حضور در اجتماع ندارد ملاقات كنند. البته او پس از زلزله بم كنسرتي به همراه چكنواريان در انگليس داشت اما همه مي دانند كه استاد گاهي ترجيح مي دهد سال ها سكوت كند. ايرانيان مقيم اروپا مي توانند پس ازنوروز ۸۳، از استاد عيدي بگيرند. اگر باور داشته باشيم كه تنها صداست كه مي ماند، شهرام ناظري بهترين عيدي ممكن را به كوچ كرده ها مي دهد.

پاتوق
عصر پنج شنبه دور
003570.jpg
مسعود مير
درخت ها و سراشيبي ها و شيب هاي خيابان دربند خاطرات زيادي را در سينه اش نهفته دارد. يكي از خيابان هاي فرعي دربند مانند گهواره اي سال ها است كه بخشي از اعتبار ادب و هنر اين سرزمين را مانند نگين انگشتري محافظت مي كند.
مكاني كه آنقدر محترم است كه ترس گورستان را به گرمي پاتوق اهل هنر بدل كرده است و اين كيميا، همان عشق به خوبان است. ظهيرالدوله گورستان تعدادي از اهالي مهربان و متفاوت ايران است كه هر كدام از خاطرات تاريخي هنر و ادب كوله باري بر دوش داشته اند. وارد چارچوب ورودي كه مي شوي يك راهرو نسبتا باريك هادي شما به محوطه است. كنار در ورودي، يك سرويس بهداشتي قرار دارد كه قبل از اينكه وارد حياط شوي، زجر تحمل اين فضا را بايد براي خودت هموار كني. نقطه انتهاي فضاي راهرو، مانند چشم انداز يك باغ نصفه و نيمه است كه هنوز چند تا درخت در آن وجود دارد و سبزي و طراوت باغ نه به خاطر درخت هاي آن، بلكه صرف آرامگاه هاي آن است.
هر گوشه باغ سنگ قبري مي بيني كه با خواندن اسمش تادورها مي روي. رهي معيري در آن فضاي كاشي گونه هندسي، قمرالملوك وزيري، ايرج ميرزا و آنقدر نام كه شرمنده ديده نشدن بعضي از آنها مي شوي.
عصرهاي پنج شنبه، ظهيرالدوله پاتوق دوستداران و بستگان اين جماعت آرميده در خاك است. كم كم جمعيت آنقدر زياد مي شود كه كنار اتاق هاي مخصوص گورهاي خانوادگي هم رديف آدم ها را مي بيني. در باغ مي چرخي و هنوز همهمه نام ها و يادها غوغا مي كنند. ملك الشعراي بهار با آن طاق سفيد سنگي گورش، سنگ شكسته گور حسين تهراني و تنهايي ها و سردي هوا كه چاشني آن شده است.
سنگ بعضي از قبرها شسته شده و گل و گلاب ميهمانند، اما بعضي از آنها انگار سال هاست كه گرماي هيچ دستي را لمس نكرده اند. بعضي از جوان ها گروه گروه مشغول صحبت هستند و جوري غرق خود هستند كه تمناي يك صندلي و يك فنجان چاي در چنين محيط پرت و ساكتي از چشمانشان جاري است. باز هم قبرهاي خسته، ميهمان پاهاي ما هستند كه صداي جمعيتي بلند و بلندتر مي شود.
عده اي دور قبر فروغ حلقه زده اند و شعرهايش را به نرمي زمزمه مي كنند. علي كوچيكه، علي بونه گير آنقدر گرم به گوش مي رسد كه احساس مي كني يك بخاري عهده دار اين وظيفه است. در انتهاي باغ، كلي خرت و پرت و آهن و تكه چوب ريخته شده كه يك ايرانيت، محافظ نمناك نشدنشان است. در ميان اين وسايل يك بخاري بزرگ هم ديده مي شود كه زنگ هاي بدنه اش فرياد مي زند، سالهاست رفيق كسي نبوده است. در گوشه ديگري از باغ، درست پشت ديوارهاي دستشويي اتاقكي ديده مي شود كه درش بازمانده است. نزديك تر كه مي شوي جسم مچاله اي را مي بيني كه فقط قرمزي گوشي تلفن كنار گوشش اطمينان بخش زنده بودنش است. او پيرزني است كه سال ها پيش، از قمرالملوك وزيري گردنبندي به يادگار گرفته و حالا در واپسين روزهاي زندگي هنوز هم مثل يك نگهبان با قدرت ماورايي، مسوول اين باغ مردگان است. دسته گل هاي جديد و خوشبو جاي قديمي ها را گرفته اند و خورشيد هم در رفتنش و ماندنش مانده كه صداي غرش موتور ماشين هاي خيابان ظهيرالدوله قيل و قال كلاغ هاي باغ را مي بلعد و باز تنهايي. تنهايي مردگان، پيرزن، درخت ها و كلاغ هاي اين وسعت از خاك تهران.

مارمولك تكثير نشده
003567.jpg
همه منتظر نمايش مارمولك هستند. چه فيلم را دوست داشته باشيد چه نه ، نمي توانيد اين حقيقت را كتمان كنيد. بخش اصلي اين انتظار و جنجال از موضوع فيلم مي آيد كه به شكل غير قابل انتظاري از بعضي خط قرمزهاي جامعه عبور مي كند. اما خيلي از فيلم ها خواسته اند به چنين جايي برسند و نتوانسته اند.
مساله اساسي اين است كه تمام آنهايي كه به نوعي در جريان ساخته شدن اين فيلم شركت داشته اند، تكليف خودشان را مي دانسته اند. فيلمنامه قاسم خاني، خلاصه شده در شوخي هايي كه با خطوط قرمز موردنظر ارتباط دارند و بقيه  گروه سازنده ، تلاش كرده اند كه اين شوخي ها را هدر ندهند. فيلمبرداري و موسيقي و طراحي صحنه ولباس فيلم هم خيلي ساده  است. اجراي بسيار موثر و تعيين كننده پرويز پرستويي هم در خدمت پررنگ تر شدن همين شوخي هاست. ثمره هدفمندي كادر سازنده فيلم و جسارت شان را در عبور از خط قرمزها و درعين حال گنجاندن نكاتي كه فيلم را به اثري عميقا محافظه كار تبديل مي كند هم باعث رضايت خاطر تماشاگراني است كه براي تماشاي اين قبيل جسارت ها وارد سالن هاي سينما شده اند و هم اطمينان مسوولاني را جلب مي كند كه قرار است براي نمايش فيلم مجوز بدهند.
به اين دليل جار و جنجالي كه سر نمايش يا توقيف مارمولك راه افتاده، بيشتر يك حربه تبليغاتي به نظر مي رسد. چون بعيد است اين فيلم توقيف شود. حتي ماجراي درز كردن سي دي غير مجاز فيلم كه از روي پرده سينما تصويربرداري و بين مردم پخش شده هم كمي مشكوك به نظر مي رسد. چون هيچ كس اين سي دي را نديده و فقط حرفش است. حتي گفته مي شود كه هنگام نمايش فيلم در روزهاي جشنواره، سازندگان فيلم در برابر سينماهاي نمايش دهنده فيلم  حاضر مي شده اند و از ورود هرگونه دوربين  فيلمبرداري به سالن جلوگيري مي كردند.
انتخاب فيلم براي نمايش نوروزي هم از هوش و كار بلدي تهيه كننده فيلم حكايت مي كند. چون به اين ترتيب مي توانند از جنجال نمايش مارمولك در جشنواره استفاده كنند و تبليغات مطبوعاتي و شفاهي درباره فيلم را تا روزهاي اكرانش بكشانند. اين نمايش زود هنگام امكان تكثير غير مجاز مارمولك را هم پايين مي آورد.
اما در سال هاي اخير هيچ فيلمي از شهرت پيش از نمايش مارمولك درميان عموم مردم برخوردار نبوده است. اين مهمترين دليل است كه مارمولك را قطعا به يكي از پرفروش ترين - يا شايد هم پرفروش ترين- فيلم تاريخ سينماي ايران تبديل مي كند.

ستون شما
قديمي ها وقتي مي خواستند از كسي تعريف كنند مي گفتند:«آدم خوبي است يعني هيچ چيز كم ندارد»
شما هم خوب بوديد.
اين جمله سراسر لطف و محبت را آقاي پرويز رسولي يا به قول خودش يك «پدربزرگ»، درتعريف و تمجيد از ويژه نامه هاي جشنواره سينماي دهه فجر برايمان نوشته است. پرويز رسولي كه آنقدر لطف داشته كه ۹شماره ويژه نامه را در يك فايل به نام «جشنواره فيلم فجر به روايت همشهري۸۲» نگهداري كرده است در جاي ديگر نامه اش نوشته: چرا ما را با زندگي خودتان آشنا نمي كنيد و به پشت صحنه خودتان نمي رويد. اين بچه هاي شما نكند چاي يا شير كاكائو با كيك خورده باشند و يا به قول خودشان ماشين شيك و پيك را ديده و دنبال تاكسي دويده باشند.
فقط يك جمله: خاك پايتم پدربزرگ، ضمنا پشت صحنه  ما را بخوانيد ديگر مطالب مان را نمي  خوانيد.
احسان غريب هم در نامه اي كه به ايرانشهر فرستاده نوشته است: گزارش از مدرسه ايتاليايي ها براي او حسابي گران تمام شده است. غريب نوشته: با دوستش به مدرسه رفته و چند روز بعد از گزارش از مدرسه توسط دوست او چاپ شده است و همين امر باعث برخورد شديد مسوولان مدرسه با وي شده كه چرا يك غريبه به عنوان يك ميهمان وارد مدرسه شده و چرا چنين مطلبي نوشته است. او اضافه كرده است: احتمال اخراجش از مدرسه زياد است و ايرانشهر بايد حتما به او جواب بدهد.
بابت اينكه گزارش مسعود مير از مدرسه ايتاليايي ها باعث ايجاد مشكل براي احسان غريب شد متأسفيم اما حقيقت اين است كه ما قصد توهين به كاركنان مدرسه را نداشتيم. اميدواريم با اين توضيح رفع سوء تفاهم شده باشد. مساله اين است كه مسوولان مدرسه با نوع ادبيات ايرانشهر، آشنا نيستند. به هر حال از آنجايي كه ايتاليايي هاي احساساتي زود عصباني مي شوند، زود هم آرام مي شوند، مطمئنيم كه مشكل احسان با توضيح ما حل مي شود.
خانم ز-پ ازتهران خواسته اند تا از تمام توان مان استفاده كنيم تا فرهنگ غلط بزرگتر بودن سن مرد از زن در ازدواج را تغيير بدهيم و ضمنا از ما خواسته تا چنين كاري را از كارگردان ها و برنامه  سازهاي صدا و سيما هم بخواهيم تا تاثير بيشتري بر جامعه گذاشته شود.
ظاهرا تجربه شخصي نويسنده نامه باعث شده تا در نامه اي به همشهري چنين تقاضايي بكند چرا كه خانواده هاي اين خانم ۲۹ ساله و خواستگار ۲۶ ساله شان با ازدواج اين دو مخالفت كرده اند.
فكر مي كنيم حالا كه تعداد دختران بي شوهر دو برابر مردان مجرد است ديگر جايي براي اين سخت گيري ها نمي ماند. به خصوص وقتي كه چنان به دو طرف سخت مي آيد كه يكي به فكر نامه نگاري و نجات موارد مشابه مي افتد.
خواننده ديگري هم متني ادبي برايمان فرستاده اند كه نفهميديم شعر است يانثر. متني كه از سردي روابط و دلها نوشته و آرامش رفته از دلها.
اميدواريم باتلاش بيشتر متن  هاي قوي تر وتاثيرگذاري تري بنويسيد تا يخ هاي قطبي دل ها را آب كند.

امروز تهران
موج سرماي خشك و گزنده امروز از تهران به سمت شرق كشور مي رود. با رفتن اين موج، انتظار مي رود كه هواي تهران حداقل پنج درجه گرم تر شود. آنقدر كه شايد ظهر امروز براي بيرون رفتن از خانه، يك لباس معمول بهاري كافي باشد. سرماي دو سه روز اخير، حاصل جرياني از هواي خشك بود كه منشا رطوبتي نداشت، به همين خاطر استقرار آن در تهران همراه با بارش چنداني نبود.
امروز هم براي تهران هوايي خيلي آلوده انتظار مي رود. شدت آلودگي در ساعات اوليه تراكم ترافيك، بين ۸ تا ۹ صبح خواهد بود. اگر مي خواهيد به ريه هاي خودتان و ده ميليون شهروند ديگر حال بدهيد، يا قبل از۸ صبح خودتان را به اولين مقصدتان در ترددهاي روزانه برسانيد و يا ترك خانه را بگذاريد براي بعد از ساعت ۹ صبح.

كوتاه
هجمه
نگهبان زخم خورده از دشمن، سراسيمه خودش رو به جمع دوستان و نگهبانان بي شمارش رسوند و خبر داد كه دشمن در حال چپاول دارايي ها و آذوقه اونهاست. به يك چشم به هم زدن خيلي از نگهبانان از جون گذشته و كارگران سخت كوش، آماده مصاف با دشمن شدن، آني نگذشت كه سراسر مدخل ورودي به مقر، مملو از رزم جويان و جانفشانان شد و تا چشم كار مي كرد سياهي بود و سياهي.
با ديدن اين آرايش رزمي و يورش همه جانبه، دشمن مجبور به ترك سريع صحنه شد.
با پرواز زنبور، مورچه ها با تعارف قطره شهد روي زمين به هم ديگه، غريو پيروزي سر دادن.
مرتضي شاكري 

صبح تا شب
جواد رسولي 
سينما
اگر از آن عشق سينماهايي هستيد كه تاريخ سينما برايتان مهم است و عشق سينماي فرانسه و فيلم هاي روشنفكرانه هوش از سرتان نبرده، بد نيست امروز سري به موزه هنرهاي معاصر بزنيد و يكي از فيلم هاي فيلمسازان اكسپرسيونيست آلمان را ببينيد. فيلمسازاني كه در يك دوره چند ساله تاثير عجيب و غريب و قابل توجهي روي تاريخ سينما گذاشته اند. امروز ساعت ۱۶ در سينما تك موزه هنرهاي معاصر، فيلم «اتاق كار دكتر كاليگاري» ساخته روبرت وينه نمايش داده مي شود. اين فيلم را وينه سال ۱۹۲۰ ساخته و صامت است. طول زمان فيلم هم ۵۰ دقيقه است. در خانه هنرمندان هم امروز مي توانيد فيلم «موشت» را ببينيد كه روبر برسون فيلمساز معروف فرانسوي آن را ساخته است. فيلم ساعت ۱۴ نمايش داده مي شود و بعد سعيد ابراهيمي فر (كارگرداني كه در كارنامه اش فيلم نار و ني را دارد) درباره «بازي هاي مونوتون» سخنراني خواهد كرد. فردا جمعه هم فيلم «پشت خورشيد» ساخته والترسالس همين جا نمايش داده مي شود و بعدش محمدرضا شريفي نيا درباره «انتخاب بازيگر» حرف مي زند.
كتاب 
«سفيدپوستان ابله» همان كتابي است كه سال گذشته در آمريكا و اروپا جنجال زيادي به پا كرد و در انگلستان با فاصله خيلي زيادي عنوان پرفروش ترين كتاب سال را به دست آورد. اين كتاب را همان فيلمساز چاق و عينكي نوشته كه فيلمش «بوينگ براي كلمباين» را تلويزيون هم همين چند وقت پيش نشان داد. مايكل مور يكي از منتقدهاي سمج بوش و سياست هاي اوست و كتاب «سفيدپوستان ابله» هم ماجراهاي مربوط به انتخابات دوره گذشته آمريكا و چگونگي انتخاب شدن جرج بوش و پيروزي اش بر ال گور است. اين كتاب را شهريار خواجيان ترجمه كرده و نشر ديگر آن را چاپ كرده است. اين كتاب ۳۲۲ صفحه اي را با قيمت قابل توجه ۲ هزار و ۸۰۰ تومان مي توانيد بخريد.
تئاتر
اين روزها با شروع شدن ماه محرم بازار نمايش هاي مذهبي هم دارد كم كم گرم مي شود. تالار مولوي جزو اولين جاهايي است كه به مناسبت اين ماه ميزبان دو نمايش شده است. «در امتداد شب» به كارگرداني حميد ابراهيمي (كه مطمئن باشيد هيچ ربطي به آن يكي «در امتداد شب» ندارد) «كربلا به روايت آسمان» به كارگرداني رسول صانعي و «مجلس غريب تنهايي» به كارگرداني رحمت اميني نمايش هايي هستند كه دو تايشان براي اجرا انتخاب مي شوند. دوستت دارم با صداي آهسته (كار زهرا صابري در تالار سايه)، اطلسي نو برشندره كهنه شهرزاد قصه ساز (شكرخدا گودرزي در تالار سايه)، زائر (حميد امجد در تالار چهارسو) و چند كاپريس براي ويولون (محمودرضا حكيمي در تالار خانه خورشيد) نمايش هايي هستند كه در مجموعه تئاتر شهر روي صحنه اند.
فرهنگسرا
در فرهنگسراي جوان (خاوران) امروز بعدازظهر ساعت ۱۶ يك مجلس تعزيه خواني برگزار مي شود. گروه شهيد فلاحي در سالن روباز اين فرهنگسرا امروز مجلس تعزيه طفلان مسلم را اجرا خواهد كرد.
در فرهنگسراي سالمند مي توانيد در سه برنامه شركت كنيد. كانون هنري مهر ساعت ۱۲ تا ۱۴ برگزار مي شود، كانون نقاشي نابينايان از ساعت ۱۴ تا ۱۶ ادامه دارد و كانون خبرنگاري هم ساعت ۱۵ تا ۱۷ به علاقه مندان، مباني خبرنگاري را آموزش مي دهد. ضمن اينكه مي توانيد از نمايشگاه عكس شامل ۳۵ عكس رنگي و سياه و سفيد از آثار ۱۴ نفر از هنرمندان عكاس با موضوع «استفاده از نيروي سالمندان براي توسعه كشور» در اين فرهنگسرا ديدن كنيد.نمايشگاه تا ۱۰ اسفند برقرار است. در فرهنگسراي شفق امروز از ساعت ۱۷ تا ۱۹ نشست كانون عكاسان مهر برگزار مي شود. اين هفته قرار است اعضاي كانون، درباره شاخه هاي مختلف عكاسي و نقد آثارشان با موضوع تنهايي بحث كنند. قرار است چند نفر از استادان خانه عكاسان هم در اين جلسه حضور داشته باشند.
تلويزيون 
اگر سينما ۴ را هفته پيش نديده ايد، امروز ساعت ۳۰:۱۵ مي توانيد فيلم دروازه هاي پاريس را همراه با تحليل فيلم و فيلم  شناسي «رنه كلر» تماشا كنيد. سينما يك هم امشب ساعت ۱۰:۲۲ فيلم بازداشتگاه شماره ۱۷ را نشان مي دهد كه يكي از فيلم هاي اوايل دهه ۵۰ بيلي وايلدر است. امروز همين طور بازي هاي ليگ برتر را از دست ندهيد. استقلال و ابومسلم در مشهد بازي دارند و پرسپوليس و پاس هم در آزادي بازي مي كنند. حجربن عدي (شبكه ۵، ساعت ۱۹)، تلخ و شيرين (شبكه ۲، ساعت ۲۱) و آبي مثل دريا (شبكه ۵، ساعت ۲۱) سريال هاي ديگر امشب هستند. فردا در برنامه سينما ۴ مي توانيد فيلم «جاسوسي كه از سردسيرآمد» را ببينيد. فيلمي كه مارتين ريت سال ۶۵ ساخته و تويش ريچارد برتون بازي مي كند. همسران (شبكه ۲، ساعت ۱۵:۱۴)، آخرين قسمت از مجموعه روشن تر از خاموشي (شبكه يك ساعت ۲۰:۱۹)، پزشك دهكده (شبكه ۲، ساعت ۲۱) و وارث (شبكه يك، ساعت ۱۵:۲۲) مجموعه هاي ديگري هستند كه مي شود براي جمعه توصيه شان كرد. آخر هفته خوش بگذرد.

مردم
علي مصفا
علي مصفا را بيننده هاي تلويزيون هنوز فراموش نكرده اند. چون تازه پخش مجدد سريال كيف انگليسي با بازي او و همسرش ليلا حاتمي به اتمام رسيده است. اما اغلب اين تماشاگران نمي دانند كه اين بازيگر ريشو و آرام، يك فيلم هم ساخته و حتي اين فيلم را به هيات انتخاب جشنواره فيلم فجر امسال هم ارايه كرد كه البته براي شركت در بخش مسابقه پذيرفته نشد. مصفا كه در جريان ساخت اين فيلم با مشكلات زيادي روبه رو شد و تهيه كننده اصلي فيلمش را بعد از مدتي از دست داد، به اين تصميم اعتراض كرد اما اعتراضش به جايي نرسيد و فيلمش حتي در بخش ميهمان جشنواره فجر هم به نمايش درنيامد. راستي بازيگر اصلي اين فيلم را كه لابد مي توانيد حدس بزنيد چه كسي است؟
جاني دپ 
جاني دپ كه روزي روزگاري انتخاب اول فيلم هاي خاص و روشنفكرانه هاليوودي بود، حالا به خاطر بازي در يك فيلم پرفروش اكشن مورد توجه قرار گرفته است. نقش آفريني او در فيلم دزدان دريايي كاراييب آن قدر چشمگير بوده كه در ميان بازيگران آثاري مثل ارباب حلقه ها، رودخانه مرموز، شكوه آمريكايي و سرگشته در ترجمه، حضور او بسيار به چشم مي آيد. در مراسم بهترين هاي سالانه سينما، نام دپ هم به عنوان نامزد دريافت جايزه بهترين بازيگر نقش اول مرد مطرح بوده و در مواردي هم اين جايزه به او تعلق گرفته است و آخرينش جايزه اي بود كه از طرف خود بازيگران به او اعطا شد. اين كه چنين تشويق هايي باعث تغيير مسير زندگي هنري دپ و گرايش بيشترش به سوي سينماي تجاري خواهد شد يا نه، هنوز معلوم نيست.
جاناتان موستو
در اين سال ها خيلي كم پيش آمده كه فيلم خارجي معروف و پرفروشي بر پرده سينماهاي تهران به نمايش درآيد. اما به ندرت پيش آمده كه فيلمسازي يا بيش از يك فيلم در فهرست كوتاه فيلم هاي خارجي به نمايش درآمده در سينماهاي تهران حضور داشته است. يكي از اين فيلمسازهاي خوش شانس (يا بدشانس) جاناتان موستوست. از او پيش از اين فيلم ۵۷۱U- به نمايش درآمد كه چندان چيز دندان گيري نبود. اما بازگشت دوباره اش بر پرده سينماهاي تهران با فيلم بسيار مطرح تري است. ترميناتور ۳ كه موستو براي كارگرداني اش جايگزين جيمز كامرون شده و حداقل در مورد صحنه هاي اكشن، از پس كار برآمده است.

تهرانشهر
ايرانشهر
حوادث
در شهر
درمانگاه
طهرانشهر
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  حوادث  |  در شهر  |  درمانگاه  |  طهرانشهر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |