شنبه ۹ اسفند ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره ۳۳۲۲
ستون ما
يك طلاق در مقابل هر ۱۰ ازدواج
عليرضا آشوري 
خبرگزاري دانشجويان ايران طي خبري اعلام كرد: ازدواج و طلاق طي ۹ ماه اول سال ۸۲ نسبت به مدت مشابه سال قبل، به ترتيب ۴/۸ و ۵۱/۶ درصد افزايش يافته است.
اعلام اين خبر في نفسه مي تواند تعابير مختلف و متعددي را به دنبال خود داشته باشد. مثلا اينكه از افزايش ۴/۸ درصدي نرخ ازدواج در كشور و اختلاف ۲ درصدي مثبت ازدواج و طلاق خوشحال و راضي باشيم. اما يك نگاه كوتاه به رقم اعلام شده ازدواج و طلاق تصوير روشن تري از اين دو رويداد تلخ و شيرين زندگي به دست مي دهد. در مقابل ۵۷/۹۰ درصد ازدواج ۴۳/۹ درصد طلاق رخ داده است. به عبارت ساده تر تقريبا از هر۱۰- ۹ ازدواج يكي با شكست روبه رو مي شود. شايد در مقايسه با نرخ به مراتب بالاتر طلاق در كشورهاي ديگر به خصوص كشورهاي غربي مقايسه نرخ ازدواج و طلاق در ايران چندان وحشتناك نباشد اما رقم ۵۳ هزار موردي طلاق واقعا تكان دهنده است و قضيه وقتي ترسناك تر مي شود كه دقت كنيم نرخ طلاق در عرض كمتر از يك سال در كشور، ۵/۶ درصد افزايش يافته است.
مبنا بر اين است كه براي ما ايراني ها ازدواج همواره به عنوان يك ارزش مطرح بوده است. تا اينجاي قضيه رشد ۸ درصدي ازدواج مي تواند قابل قبول ارزيابي شود، گرچه در آمار اعلام شده صحبتي از نرخ افراد واجد شرايط ازدواج نيست و نمي توان مقايسه مطلوبي را انجام داد، اما يك مساله غيرقابل انكار اين است كه اين امر مقدس در كشوري كه تا اين حد براي آن ارزش قايل است به نسبت ۱ به ۱۰ با شكست مواجه مي شود. البته قرار هم نيست تمام ازدواج ها موفق باشند، اما آمار و ارقام نشان مي دهد كه قبح طلاق به نسبت گذشته به ميزان قابل توجهي از بين رفته است، آن هم در شرايطي كه مي دانيم نگرش جامعه نسبت به افرادي كه طلاق گرفته اند، دست كم در گذشته چگونه بوده است. متاسفانه در آمار اعلام شده به يك نكته بسيار مهم، بي توجهي شده و آن هم ذكرنكردن سن ازدواج است. سال هاست كه اين مساله را از زبان كارشناسان و صاحب نظران مختلف امور اجتماعي مي شنويم كه سن ازدواج در كشور در حال افزايش است و همه اين افراد بابت اين قضيه ابراز نگراني كرده اند.
ماشيني شدن جامعه و پيچيدگي خاص اجتماعي سطح توقعات مردم را اغلب به طرز غيرقابل قبولي افزايش داده است. اينجاست كه تمكن مالي به عنوان يك اصل اساسي و تعيين كننده وارد معادله مي شود واگر نگوييم همه چيز، بسياري از عوامل را تحت الشعاع خود قرار مي دهد.
خب براي جواني كه مي خواهد تشكيل خانواده بدهد چند سال كار لازم است تا به تمكن مالي برسد؟! از سوي ديگر درگيري هاي خاص خانوادگي، بگير و ببندهاي سنتي و در عين حال توقعات مدرن و به روز ما ايراني ها كافي است تا فكر ازدواج را از سر هر كسي بيندازد. پس طبيعي است كه بعد از گذر از تمام اين خوان ها مشكلات جديد پيش آمده و زخم هاي كهنه هم مجددا سرباز كنند. به اين نكته اختلاف سني نسبتا زياد موجود در اغلب ازدواج ها را به طرز تلقي هاي عهد عتيق ما ايراني ها اضافه كنيد تا مشكل ملموس تر شود. مشكل اصلي اينجاست كه در اين مورد بخصوص توقعات ما بسيار مدرن و سنت ها بسيار راديكال هستند. بنابراين قرار گرفتن تهران در رتبه نخست از جهت داشتن بيشترين مورد طلاق چندان عجيب نيست.نكته جالب اينكه كمترين ميزان ازدواج و طلاق مربوط به استان ايلام است. مضاف بر اينكه بيشترين آمار رشد طلاق متعلق به استان كهگيلويه و بويراحمد و كمترين رشد آمار طلاق در استان چهارمحال و بختياري اتفاق افتاده است. مشكل اصلي آمارهاي اين چنيني (در اين مورد خاص مربوط به سازمان ثبت احوال) اين است كه به طور كاملا انتزاعي به يك موضوع مي پردازند. تحليلي وجود ندارد، علل مشخص نيست و وقتي هم صحبت دليل و علت مي شود مثل هميشه با همان نصيحت هاي كهنه و پوسيده قديمي مواجه مي شويم. ويژگي هاي اجتماعي جامعه ايران سمت و سويي عجيب و آشفته پيدا كرده است. آمارها اين را نشان مي دهند ولي علت را خير و گويا نمي خواهند هم نشان بدهند.

ايرانشهر
تهرانشهر
جهانشهر
حوادث
در شهر
درمانگاه
زيبـاشـهر
سفر و طبيعت
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  جهانشهر  |  حوادث  |  در شهر  |  درمانگاه  |  زيبـاشـهر  |  سفر و طبيعت  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |