چهارشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۸۲ - شماره ۳۳۲۴
سياست
Front Page

تركيه و تحولات اخير قفقاز
003360.jpg
مقامات تركيه تغييرات ماه هاي اخير در سطح رهبري، آذربايجان و گرجستان را به عنوان فرصتي مناسب براي افزايش ثبات در منطقه حساس قفقاز تلقي مي نمايند. اين در شرايطي است كه آنكارا درصدد است تا نقش يك ميانجي را در حل و فصل مناقشات اين منطقه ايفا نمايد. به عقيده بسياري از ناظران هدف تركيه از اين اقدام ايجاد ثبات و امنيت در قفقاز به منظور هموار نمودن راه براي ساخت خطوط لوله انرژي است.
با اين وجود بسياري از تحليلگران سياسي عقيده دارند اين ابتكار تركيه شانس موفقيت اندكي دارد. آنها به روابط خصمانه ارمنستان با تركيه و آذربايجان به عنوان يك مانع عمده اشاره دارند. در ماه هاي اخير نشانه هاي اندكي وجود داشته كه بر علاقه طرفين در حل و فصل مسالمت آميز اختلافات خصوصاً در مورد مناقشه قراباغ دلالت دارند.
تركيه فعاليت ديپلماتيك جديد خود را در اوايل ژانويه و با سفر عبدالله گل وزير امور خارجه به باكو آغاز نمود. اين اولين سفر رسمي گل به آذربايجان از زمان انتخاب الهام علي اف به سمت رياست جمهوري در پاييز گذشته مي باشد. آذربايجان پيوندهاي فرهنگي و تاريخي مستحكمي با تركيه داشت و نزديكترين متحد آنكارا در قفقاز محسوب مي گردد. در حالي كه مذاكرات گل با مقامات آذري موضوعات مختلف اقتصادي و سياسي را شامل مي گشت، آنچه بيش از همه در مذاكرات به چشم مي آمد بحث امنيت منطقه اي بود. وزير خارجه تركيه بارها خاطرنشان ساخت كه كشورش در تلاش است تا نقش فعال تري را در فرايند صلح قراباغ ايفا نمايد. او در يك كنفرانس خبري مشترك با همتاي آذربايجاني خود ولايت قلي اف خواستار برگزاري نشست سه جانبه وزراي امور خارجه آذربايجان، ارمنستان و تركيه به منظور يافتن راه حلي اساسي براي اين بحران شد. همچنين مقامات تركيه و آذربايجان در خصوص عضويت احتمالي آذربايجان در ناتو به تبادل نظر پرداختند. تركيه اكنون خود را آماده برگزاري نشست سران كشورهاي عضو ناتو در ژوئن امسال مي نمايد.
تلاشهاي اخير تركيه به منظور حل مناقشات منطقه اي تنها محدود به آذربايجان نمي شود. براساس گزارش روزنامه ترك زبان حريت در دهم ژانويه، تركيه سعي مي كند تا خود را به عنوان يك ميانجي در گرجستان مطرح ساخته و اقداماتي را در خصوص كاهش تنش ميان دولت جديد گرجستان و جدايي طلبان منطقه آجاريا صورت دهد.
تركها خواستار اتمام به موقع پروژه ساخت خط لوله باكو-تفليس- جيهان مي باشند. همانطور كه ذكر شد اين مسئله دليل اصلي علاقه تركيه به برقراري صلح و ثبات در قفقاز است. در سفر ماه گذشته عبدالله گل به جمهوري آذربايجان، وزراي امور خارجه هر دو كشور بر تكميل پروژه خط لوله تا سال ۲۰۰۵ تأكيد كردند. وزير امور خارجه تركيه در يك سخنراني در دانشگاه باكو به تشريح اهداف استراتژيك اين كشور در قفقاز پرداخت. او گفت: قفقاز اهميت استراتژيكش را به عنوان راهگذر شرقي - غربي حمل و نقل و انرژي و به عنوان راه ورود تركيه به آسياي مركزي حفظ مي كند. ناآرامي ها در گرجستان در اواخر سال ۲۰۰۳، كه در پي تقلب در انتخابات پارلمان به وقوع پيوست و منجر به كناره گيري شواردنادزه از قدرت گرديد، در ابتدا نگراني ها را در خصوص به تعويق افتادن ساخت خط لوله نفت باكو - جيهان افزايش داد. اما اين نگراني ها در هفته هاي اخير خصوصاً پس از انتخابات رياست جمهوري گرجستان در چهارم ژانويه و پيروزي ميخائل ساآكاشويلي و متعاقب آن فروكش كردن ناآرامي ها كاهش يافته است.
ساآكاشويلي بارها اظهار داشته است كه دولت گرجستان خود را ملزم به ادامه همكاري براي ساخت خط لوله باكو - تفليس - جيهان مي داند و تلاش خواهد نمود تا پيوندهاي نزديكتري را با تركيه برقرار سازد. او در مصاحبه با شبكه تلويزيون ان.تي.وي تركيه اظهار داشت: مهمترين مسئله براي ما افزايش سطح همكاري هاي اقتصادي است. اقتصاد گرجستان نيازمند سرمايه گذاري است و سرمايه ها و اقتصاد تركيه مي تواند ما را در پيشرفتهاي اقتصادي ياري دهند.
در حالي كه روابط دوجانبه ميان تركيه و گرجستان در حالت عادي و حسنه باقي مانده است چشم انداز كلي ثبات در قفقاز نامعين و مبهم است. با وجود تأكيد بر حل مسالمت آميز بحران قراباغ، عبدالله گل نشانه اي دال بر تغيير سياستهاي آنكارا به عنوان پيش نيازي براي شروع مذاكرات صلح ارائه نمي دهد. در حال حاضر توانايي تركيه به منظور پيشبرد فرايند صلح قراباغ محدود به نظر مي رسد، به ويژه آن كه آنكارا روابط ديپلماتيك رسمي با ايروان ندارد. اگرچه بنا به گفته گل روابط ميان دو كشور در سالهاي اخير از طريق كانالهاي غيررسمي پيگيري شده است.
روابط تركيه و ارمنستان تاكنون به دليل بحث نسل كشي ارامنه در طول جنگ جهاني اول خصمانه باقي مانده است. در اين خصوص تركيه اقدامات مثبتي را براي رفع كدورت و حل مسئله انجام داده و قدمهايي را براي برقراري رابطه با ارمنستان برداشته است.
برخي از كارشناسان آذري بر اين عقيده هستند كه با توجه به اينكه تركيه علاقمند به عضويت در اتحاديه اروپاست، اين علاقمندي باعث فشار بر رهبران تركيه به منظور عادي سازي روابط با ارمنستان شده است. با اين وجود گل،تغيير عمده در روابط دو كشور مثلاً بازگشايي مرزها را در آينده نزديك بعيد دانسته است. او در باكو اعلام نمود كه بازگشايي مرزهاي تركيه با ارمنستان مشروط به دستيابي به يك راه حل دائم سياسي در خصوص بحران قراباغ است. به عبارت ديگر وضعيت تركيه براي برقراري رابطه مجدد با ارمنستان تا حدودي بغرنج به نظر مي رسد. تركيه قصد ندارد تا با برقراري رابطه ديپلماتيك با ارمنستان بر روابط استراتژيك خود با آذربايجان لطمه وارد سازد. تركها در خصوص قضيه مناقشه قراباغ حمايت قاطع خود را از آذربايجان اعلام داشته اند. پيشنهاد تركيه در خصوص حل بحران، اعطاي خودمختاري گسترده به ارامنه قراباغ ولي در چارچوب مرزهاي آذربايجان و تحت حاكميت اين كشور مي باشد. بيانات اخير مقامات آذربايجان در خصوص نزديكي احتمالي تركيه به ارمنستان نشان از نگراني آنها در اين خصوص دارد. به عنوان مثال وزير امور خارجه آذربايجان در يك مصاحبه تلويزيوني در دهم ژانويه اعلام داشت: حتي اگر تركيه گرايش كمي به ارمنستان داشته باشد اين مسئله مي تواند منافع ملي آذربايجان و حتي تركيه را با مخاطره مواجه سازد.
با اين تفاسير بايد عنوان داشت منافع تركيه در گرو حل مسالمت آميز بحران قراباغ مي باشد. حل اين مناقشه به تركيه فرصت مي دهد تا به تجديد روابط با ارمنستان بپردازد، موضوعي كه مي تواند منافع فراواني را براي تركيه در بر داشته باشد. از سوي ديگر تجديد روابط با ارمنستان از اين طريق لطمه اي بر روابط تركيه با شريك استراتژيكش آذربايجان وارد نمي سازد، موضوعي كه همواره موجب نگراني تركيه بوده است.
ترجمه و تنظيم: مهدي محمودزاده

گوانتانامو آكنده از سعودي ها
003357.jpg

از ۶۵۰ بازداشت شده اي كه پنتاگون در پايگاه نظامي خود در گوانتانامو آنها را نگهداري مي كند ۱۶۰ نفر يعني نزديك به يك سوم تبعه عربستان سعودي هستند.
يونايتدپرس در گزارش تحقيقي ويژه خود درباره مليت زندانيان گوانتانامو نوشت، اكثر آنها در جنگ سال ۲۰۰۱ در افغانستان دستگير شده اند. در ميان آنها علاوه بر اتباع عربستان افراد ديگري با مليت هاي يمني ۵۸ نفر، پاكستاني ۸۲ نفر، اردني و مصري هريك ۳۰ نفر ديده مي شوند.
افغان ها با ۸۰ نفر چهارمين مليت را در ميان زندانيان گوانتانامو دارند.
در گزارشي تحقيقي يونايتدپرس مليت ۹۵ درصد از زندانيان گوانتانامو مشخص شده است. يكي از اعضاي خانواده سلطنتي بحرين در ميان دستگيرشدگان است. نجيب النعيمي وكيل او كه ازسال ۱۹۹۵ تا ۱۹۹۷ وزير دادگستري قطر بوده است وكيل اين عضو خانواده سلطنتي است.
فهرست پنتاگون از مليت زندانيان گوانتانامو دچار اشكال است و مقامات يمني به يونايتدپرس گفته اند از آن بيم دارند كه شمار شهروندانشان در گوانتانامو دوبرابر رقم اعلام شده توسط پنتاگون باشد.
مظنونان تروريستي كه توسط نيروهاي آمريكايي در سراسر دنيا دستگير مي شوند در پايگاه هايي همچون ديه گو گارسيا در اقيانوس هند و بگرام خارج از كابل نگهداري مي شوند. اما كمپ دلتا در گوانتانامو مورد بيشترين توجه رسانه ها و در معرض بيشترين اعتراض ها قرار گرفته است.
كمپ دلتا با هزينه ۷/۹ ميليون دلار توسط يكي از شركت هاي پيمان كاري هاليبرتون و به دست كارگراني از هند و فيليپين ساخته شده است.
اين كمپ جايگزين كمپ اشعه ايكس شد كه پيش از اين براي نگهداري دستگيرشدگان در افغانستان مورد استفاده قرار مي گرفت.
پنتاگون بر اخبار و گزارش هاي مربوط به دستگيرشدگان كنترل شديدي دارد. به دليل همين كنترل و محدوديت تنها هويت افرادي كه با صليب سرخ در تماس هستند شناخته شده است.
پنتاگون بارها از ارايه اطلاعات درباره هويت و مليت زندانيان گوانتانامو خودداري كرده است. منابع نزديك به پنتاگون در گفت وگو با يونايتد پرس تاييد كرده اند كه ملاحظات مهم ديپلماتيك دليل تصميم مقامات به مخفي نگاه داشتن مليت زندانيان گوانتانامو بوده است.
اكنون فاش شده است كه دليلي اصلي نگراني كنگره درباره وضعيت رابطه آمريكا و عربستان شمار قابل توجه سعودي ها در ميان زندانيان گوانتانامو بوده است.
يكي از سخنگويان پنتاگون به يونايتدپرس گفت، چنين فهرستي وجود دارد اما طبقه بندي شده است.
يونايتدپرس با بررسي گزارش هاي رسيده از منابع گسترده و گوناگوني، مليت ۶۱۹ نفر از زندانيان كمپ دلتا را مشخص كرده است. اين افراد از ۳۸ كشور هستند. البته تا وقتي دولت آمريكا اطلاعات روشن و مشخصي ارايه نكرده است، اين آمار و ارقام ناقص هستند.
آنچه كه موضوع را پيچيده تر مي كند آزادي پراكنده و گاه به گاه شماري از زندانيان است. بعد از آزادي سه نوجوان كه اخيرا صورت گرفت قرار است ۸۷ بازداشت شده ديگر به زودي آزاد شوند. همچنين چهار سعودي به كشورشان منتقل شده اند تا ادامه حبس خود را در عربستان بگذرانند.
اينكه ۸۰ يا بيشتر تبعه افغان در كمپ دلتا نگهداري مي شوند چندان تعجب آور نيست، چراكه اكثر دستگير شدگان در افغانستان بازداشت شده اند. در كمپ دلتا همچنين هفت مرد عرب زنداني هستند كه در بوسني به مقامات آمريكا تحويل داده شده اند. پنج تن ديگر از زندانيان گوانتانامو تابستان گذشته در ملاوي دستگير شده اند.
حضور نيرومند سعودي ها در كمپ دلتا پرسش هاي نگران كننده اي را درباره حضور آنها در افغانستان ايجاد كرده است. از سوي ديگر اين نگراني ايجادشده است كه شايد نيروهاي آمريكايي تنها توانسته اند تعداد اندكي از سعودي هاي حاضر در افغانستان را دستگير كنند.
در ميان ۸۵ يمني محبوس در گوانتانامو، يك نفر در سارايوو دستگير شده است كه اين نشان دهنده گسترش جهاني تروريسم است.
«يهلا الشوكاني»  معاون مدير ارتباطات سفارت يمن در واشنگتن به يونايتدپرس گفت، اين سفارتخانه در تماس نزديك با مقامات آمريكاست، اما از صحت آمار و ارقام پنتاگون هم اطمينان ندارد.
دولت يمن برخي گزارش هاي داخلي را كه در آن شمار يمني هاي گوانتانامو دوبرابر تعداد اعلام شده به دولت يمن توسط پنتاگون ذكر شده است، مورد بررسي قرار مي دهد. «الشوكاني» در پاسخ به اين سئوال كه آيا تعداد ۸۵ زنداني يمني صحت دارد گفت: آمريكايي ها نام ۳۷ نفر را به ما اعلام كرده اند.
اما فكر مي كنيم تعداد بيشتر از ۳۷ نفر باشد. برخي گزارش ها شمار اين افراد را بيش از ۷۰ نفر اعلام مي كند.
وي اضافه كرد: آنها نام افرادي را گفته اند كه از مليت يمني شان اطمينان داشته اند.
آمريكايي ها گفته اند كه بعضي از اين دستگيرشدگان آزاد مي شوند، اما نمي دانيم چه تعدادي.
اردن و مصر از متحدان نزديك آمريكا در جنگ با ترور از حضور ۳۰ تن از اتباع خود در كمپ دلتا مطلع هستند. اردن در مراحل اوليه بازجويي از زندانيان با آمريكا همكاري نزديك داشت. اين همكاري شامل اعزام بازجو و مترجم هم مي شد.
۱۸ تن از شهروندان مراكش نيز در ميان زندانيان گوانتانامو هستند. الجزاير كه خود در معرض درگيري هاي خونين ميان اسلامگرايان و دولت بوده و هست، ۱۹ زنداني در كمپ دلتا دارد كه شش تن از آنها در سارايوو دستگير شده اند.
كويت كه در عمليات طوفان صحرا در سال ۱۹۹۱ از شر نيروهاي صدام نجات يافت ۱۲ زنداني در گوانتانامو دارد. دولت كويت اصرار دارد كه همه اتباع بازداشت شده اين كشور در امور خيريه و امدادگري حضور داشته اند.
در گوانتانامو همچنين ۱۲ شهروند چيني هستند كه البته از قوميت «آيغورها»  شناسايي شده اند. تاجيكستان و تركيه هم هريك ۱۱ زنداني در گوانتانامو دارند. تاجيكستان بعد از فروپاشي كمونيسم در سال ۱۹۹۱ گرفتار يك جنگ خونين داخلي شد و بنيادگراها حضور نيرومند خود را در اين كشور حفظ كردند.
تركيه نيز دو ماه پيش هدف حملات شديد القاعده در استانبول قرار گرفت كه ۶۲ كشته به جا گذاشت.
۹ شهروند مسلمان انگليسي هم در گوانتانامو زنداني هستند. آنها به مسووليت سنگيني پيش روي توني بلر نخست وزير انگليس تبديل شده اند به طوري كه در پارلمان درخواست ها براي استرداد آنها بالا گرفته است.
تونس و روسيه هريك هشت زنداني در كمپ دلتا دارند. يكي از سخنگويان سفارت روسيه درباره اين موضوع در موضعي احتياط آميز گفت، اين هشت تن قوميت روسي ندارند. با اين حال سفارت روسيه در خفا مشغول مذاكره با واشنگتن براي استرداد شهروندان خود است.
فرانسه و بحرين هريك هفت زنداني در گوانتانامو دارند. به دليل مشكلات موجود براي تعيين هويت زندانيان، فرانسه همين اواخر از هويت هفت تبعه خود در كمپ دلتا مطلع شده است. در ميان زندانيان بحريني گوانتانامو يكي از اعضاي خانواده سلطنتي ديده مي شود.
قزاقستان بدون سروصدا و در خفا مشغول رايزني با واشنگتن براي بازگرداندن شهروندان خود است. استراليا و كانادا كه هريك دو زنداني در گوانتانامو دارند هم روندي مشابه قزاقستان طي مي كنند. ديويد هيكس از شهروندان استراليا يكي از برجسته ترين زندانيان كمپ دلتاست.
او كه به اسلام گرويده است پيش از رفتن به افغانستان و دستگيري در اين كشور در بالكان به عنوان يك نيروي جهادي مي جنگيد.
گفته مي شود دست كم دو چچني، دو ازبك و دو سوري در كمپ دلتا هستند. بازداشت شدگان سوريه اي موردتوجه ويژه سرويس اطلاعاتي آمريكا هستند. «احمد الجلي» مترجم نيروي هوايي آمريكا يكي از چهار كارمند گوانتاناموست كه به اتهام كمك به زندانيان اين پايگاه تحت بازجويي و تحقيق قرار دارد. او متهم است كه قصد داشته پيام هايي از زندانيان گوانتانامو به سوريه برساند. همچنين دو گرجستاني و دو سوداني در گوانتانامو زنداني هستند.
بنگلادش، بلژيك، دانمارك، آلمان، عراق، كنيا، ليبي، موريتاني، قطر، اسپانيا و سوئد هريك، يك زنداني در كمپ دلتا دارند.
گزارش تحقيقي يونايتدپرس در نتيجه جمع آوري و تحليل گزارش هاي مطبوعاتي و رسانه اي از سراسر دنيا و همچنين مصاحبه هايي با مقامات دولت هاي خارجي تهيه شده است. در پايان اين گزارش چنين نتيجه گيري شده است كه مليت هايي از ۳۸ كشور دنيا در گوانتانامو محبوس هستند.
ترجمه: اردلان متين

نگاه امروز
رؤياي كرملين
003354.jpg

يك زن ژاپني تبار كه زبان تند و تيزي دارد در روسيه سر و صداي زيادي به راه انداخته است. همه درباره زندگي شخصي او صحبت مي كنند و اينكه او مي خواهد رئيس جمهور روسيه شود. در چشمان اين زن چالش ديده مي شود و البته اندكي هم شوخ طبعي.
«ايرنيا خاكامادا» زن ۴۸ ساله اي است كه تا به حال سه شوهر داشته است. او يكي از شش نفري است كه در انتخابات ماه آينده با ولاديمير پوتين رقابت مي كند، رقابتي كه همه مي دانند پوتين برنده آن است.
او تنها نامزد ليبرال دمكرات ها در اين رقابت است. او پوتين را متهم كرده است كه برخي حقايق تاريك مربوط به حملات تروريستي گذشته را پنهان كرده است.
زندگي شخصي او موضوع اصلي بحث هاي انتخاباتي با محور اين زن در روسيه است.او در مصاحبه اي گفته است: توهين ها و تهمت هاي بسياري شنيدم. مردم و رسانه هاي جمعي حرف هاي زيادي درباره يهودي يا ژاپني بودن من زده  اند. راي دهندگان در چشم من نگاه مي كنند و مي گويند: آيا در ميان سياستمداران، به اندازه كافي روس نداشته ايم؟ براي آنها كسي كه در روسيه به دنيا آمده، روسي صحبت مي كند و پدربزرگش در زندان هاي استالين مرده است روس به حساب نمي آيد.
جنسيت او هم موضوع بحث بسيار بوده است. چطور يك زن مي تواند رئيس جمهور باشد؟ يك زن بايد خانه داري كند. اينها جملاتي است كه روسها در ذهن خود مرور مي كنند.ايرنيا مي گويد: هيلاري كلينتون در آمريكا سياستمدار موفقي است كه و كسي نمي پرسد چرا.
او ادامه مي دهد: رهبرشدن براي من در روسيه بسيار دشوارتر از يك مرد چشم آبي است. كمتر كسي در روسيه به او شباهت دارد. زني بلندقد و سيگاري با عينكي خاص و موهاي كوتاه. او فقط لباس سياه مي پوشد و مي گويد كه اين رنگ را دوست دارد چرا كه رنگ سياه به نوعي نماد يك جنگجوي سامورايي است.
او تفاوت زيادي با ديگر زنان ۴۸ ساله روسي دارد كه در اين سن روسري به سر دارند و همواره در فكر آن هستند كه در زمستان لباس گرم بپوشد.
او مي گويد كه موفق است و اعتقاد دارد كه در تاريخ هميشه بايد سياستمداراني باشند كه مردم را به پيش ببرند و به آينده هدايت كنند.خانم خاكامادا تنها سياستمدار ليبرال در روسيه است كه براي كوبيدن به در بسته هنوز انگيزه دارد و پوتين را كه به نظر مي رسد همه روسيه را به زانو درآورده، زخم ديده كرده است.
خاكامادا يك اقتصاددان است كه اولين مركز تبادل دارايي ها را در روسيه راه اندازي كرد و دو دوره نماينده پارلمان بود. او يكي از ليبرال دمكرات هايي است كه خودشان در انتخابات پارلماني دسامبر با شكست روبرو شد.رهبران اين حزب تسليم شده و صحنه رقابت را ترك كرده اند.خاكامادا اين شيوه را خجالت آور مي داند و مي گويد بايد در صحنه بود و حرف زد و براي اين كار حضور در صحنه انتخابات لازم است.
او مي گويد: تفاوت واقعي ميان زنان و مردان در همين است، پيام اصلي مردان حزب ليبرال دمكرات اين است كه همه چيز بد است، انتخابات غيرمنصفانه است و منابع مالي و حمايت دولتي رئيس جمهور بسيار زياد است. ما شركت نمي كنيم. وقتي در انتخابات شركت مي كنيم كه همه چيز خوب باشد. اما اين درست نيست. نبايد صبر كرد تا ظرف ها شسته شود. بالاخره يك نفر بايد ظرف ها را بشويد. آشپزخانه آقاي پوتين پر از ظرف كثيف است.
او در آغاز اعلام كانديداتوري اش در ماه گذشته گفت: اين جامعه بر پايه دروغ بنا شده است. دمكراسي در اين جامعه فقط يك روند فرماليته است. اين جامعه برپايه پنهان كاري و پرده پوشي بنا شده است و از همه مهمتر اينكه اين جامعه بر پايه وحشت بنا شده است، اين را همه مي دانند.
او در مصاحبه هاي بعدي اش گفت: پوتين همه معترضان خود را از دادگاه ها، پارلمان و رسانه هاي جمعي بيرون كرد، در روسيه امروز همه چيز در دست و به سليقه اوست.
او دختر يك كمونيست ژاپني است كه در جنگ جهاني دوم به روسيه گريخت در سال ۱۹۹۱ بعد از فروپاشي اتحاد شوروي دق كرد و مرد. او هنوز افكار استاليني  پدرش مبني بر وجود دولت قدرتمند و برابري اجتماعي را قبول دارد.
او مي گويد: پدرش يك نجيب زاده و صاحب عنوان قرن يازدهمي سامورايي بود. وقتي خانواده اش زمين خود را در انقلاب بورژوايي از دست دادند، او كمونيست شد.
خاكامادا از مادري روس در مسكو متولد شده است و به زبان ژاپني صحبت نمي كند. برادر ناتني او در ژاپن به سر مي برد.
او در روسيه نامزد انتخابات رياست جمهوري شده است، در كشوري كه رسانه هاي جمعي آن با دستور مستقيم كرملين اداره مي شوند. سالها بعد از فروپاشي شوروي روس ها در تلويزيون خود و به ويژه در اخبار، مطالبي را مي بينند كه ترتيب تهيه و پخش آن از كرملين هدايت مي شود. اگر خبر فوري نباشد، هميشه اخبار تلويزيون دولتي با مطالبي مربوط به پوتين آغاز مي شود.
اين شيوه پخش برنامه و اخبار از تلويزيون دولتي روزبه روز بيشتر به شيوه اتحاد شوروي شباهت پيدا مي كند. مخالفان مي گويند كنترل دولت بر پخش برنامه هاي تلويزيوني يكي از مهمترين موانع بر سر راه ايجاد يك جامعه دمكراتيك است.
خاكامادا مي گويد: تلويزيون دولتي فقط تبليغات مي كند.سانسور آشكار وجود ندارد، مانند آنچه در دوران شوروي وجود داشت. اما شايد دليلي براي سانسور وجود نداشته باشد.
در دو شبكه از بزرگترين شبكه هاي تلويزيوني روسيه كه هر دو دولتي هستندو حتي در شبكه هايي كه كمتر در كنترل دولت قرار دارند پوشش خبري گسترده  اي درباره رئيس جمهور صورت مي گيرد و بارها و بارها به مناسبت هاي مختلف به او اشاره مي شود. در هفته هاي قبل از انتخابات پارلماني سال گذشته، در برنامه هاي خبري چندين گزارش جانبدارانه درباره حزب روسيه متحد كه بر پوتين وفادار است پخش شد. ناظران بين المللي همواره در انتقاد از انتخابات روسيه به جانبداري رسانه ها در اين كشور اشاره مي كنند. كالين پاول وزير خارجه آمريكا در سفر اخيرش به روسيه، در انتقادي كم سابقه از وضعيت دمكراسي و انتخابات در اين كشور به اين موضوع اشاره كرد.
سلطه كرملين بر تلويزيون در روسيه بعد از شوروي موضوع جديدي نيست. آغاز اين وضعيت وقتي بود كه بوريس يلتسين مي خواست در انتخابات سال ۱۹۹۶ براي يك دوره ديگر پيروز شود. اما شكي نيست كه كنترل كرملين بر تلويزيون در دوران رياست جمهوري پوتين افزايش يافته است. همه شبكه هاي ملي اكنون در كنترل مستقيم دولت يا شركتهاي دولتي است. شبكه تلويزيوني ان.تي.وي كه شبكه اي خصوصي و از منتقدان حكومت بود در سال ۲۰۰۱ توسط شركت گاز پروم تصاحب شد.
بعضي مطبوعات، سايت هاي اينترنتي و شبكه هاي راديويي از حدي از استقلال برخوردارند. اما تلويزيون اصلي ترين منبع انتشار اخبار در روسيه است.
مديران و مسئولان تلويزيون ها تاكيد دارند كه كرملين اخبار را مستقيما نظارت نمي كند بلكه به صورت دوره اي پوتين يا دستيارانش با مديران خبري درباره استراتژي هاي رسانه اي جلسه دارند.
اصلي ترين اعتراض رقباي پوتين در انتخابات رياست جمهوري ماه آينده پوشش خبري رسانه ها به نفع اوست. آنها مي گويند پوتين قصد دارد واقعه انتخابات پارلماني پاييز گذشته را تكرار كند.
بعضي  شبكه هاي تلويزيوني روسيه نطق ۲۹ دقيقه اي آغاز تبليغات انتخابات پوتين را به طور زنده پخش كردند.
نيكولاي خاريتونوف نامزد حزب كمونيست در اين انتخابات مي گويد: امروز ولاديمير پوتين از طريق كانال هاي تلويزيوني به همه خانه ها وارد مي شود من و ديگران چنين فرصتي نداريم.
هفته گذشته رئيس كميسيون انتخابات روسيه گفت: شايد كانال هاي تلويزيوني دولتي بيش از حد به پوشش خبري نطق هاي پوتين پرداخته باشند.
نيويورك تايمز
ترجمه: نيلوفر قديري

نگاه ديويد فروم و ريچارد پرل به سازمان ملل
مشاوران جنگ

003348.jpg
ترجمه: يوسف عزيزي
اشاره: ديويد فروم و ريچارد پرل كه در سازمان «آمريكن انترپرايز» همكاري و كتابي به نام «پايان شيطان: چگونه مي توان در جنگ عليه تروريسم پيروز شد؟ » را تأليف كرده اند كه به تازگي منتشر شده است. سازمان «امريكن انترپرايز» از سازمان هاي پژوهشي وابسته به محافظه كاران است كه نو محافظه كاران بارزي همچون ريچارد پرل از گردانندگان آن هستند. وي كه زماني معاون دونالد رامسفلد وزير دفاع آمريكا بود، اكنون نظريه پرداز عمده نو محافظه كاران حاكم بر آمريكا به شمار مي رود و از نزديكان به دولت راستگرا و افراطي دولت كنوني اسرائيل است.پرل چند روز پيش زير فشار منتقدان ناچاربه كناره گيري از سمت خود درپنتاگون شد . وي در باره علت استعفاي خود گفته است مي روم تا راحت تر سخن بگويم.
مقاله زيركه چند هفته پيش توسط ديويد فروم و ريچارد پرل نوشته شده، نشانگر ديدگاه هاي تندروان نومحافظه كار حاكم بر ايالات متحده آمريكا درباره نقش سازمان ملل متحد است.
سازمان ملل متحد از نظر سياست آمريكا، چيزي بيش از قهرماني افسانه اي در يك قصه كودكان نيست كه شمار كمي از بزرگسالان به آن اعتقاد دارند. اين قهرمان افسانه اي به طور كلي بي آزار و به درد سرگرمي بچه ها مي خورد. اما سازمان ملل متحد از يورش هاي يازده سپتامبر تاكنون، ديگر بي آزار نيست و شور و شوق نامزدهاي دموكرات رياست جمهوري در مورد اين سازمان
003342.jpg
لذت بخش نيست. سازمان ملل نسبت به تهديد تروريست ها - كه بزرگترين سرچشمه نگراني ماست - در بهترين حالت ها، بي ارزش و در بدترين حالت ها به عنوان مانعي در برابر پيروزي ما بر تروريسم پديدار شده است. لذا اين سازمان بايد دوباره سازماندهي شود و اگر اصلاح آن ممكن نباشد، آمريكا بايد در انديشه عقب نشيني از آن باشد. سازمان ملل به علت تحميل قيد و بندهاي قانوني بر قدرت آمريكا براي دفاع از خود، به مانعي در برابر امنيت ملي ما بدل شده است. اگر اين قيدوبندها در گذشته، توجيه داشت اكنون توجيه منطقي خود را از دست داده است .
با اين همه، اصرار سازمان ملل بر آنها، رئيسان جمهوري ايالات متحده آمريكا و سياست سازان آنها را به مشكل بزرگي دچار كرده است. زيرا اگر ما به قواعد سازمان ملل تن دهيم، امنيت ملي خود را در معرض خطر قرار مي دهيم و اگر آنها را به چالش بطلبيم، خود را در معرض تهمت دورويي و عدم احترام به قانون. طبق منشور سازمان ملل، دولت ها فقط در دو حالت اجازه دارند نيروي نظامي خود را به كار گيرند: ماده ۵۱ منشور، حق «طبيعي» براي دفاع از خود در برابر هرگونه تجاوز عليه خود را به رسميت مي شناسد. در همه حالت هاي ديگر، وقتي كشوري احساس تهديد كند بايد به شوراي امنيت
003351.jpg
مراجعه نمايد تا موافقتش را براي هر نوع اقدام نظامي جلب كند، حتي اگر آن كشور پيشتر فهميده باشد كه با يورش قريب الوقوعي روبه رو خواهد بود. مشكل آن است كه سازمان ملل «تجاوز» را به شيوه هاي قديم تعريف مي كند كه صحت خود را از دست داده اند. از نظر اين سازمان، «تجاوز»، وقوع اشغال و فرارفتن از مرزهاي ملي آن كشور است.اعزام نيروهاي نازي به لهستان، همان تجاوز است، اما تدارك مكان امن براي هزاران قاتل و دشمن آمريكا- آن گونه كه دولت طالبان در افغانستان انجام داد - تجاوز نيست. به عبارت ديگر اگر ايالات متحده آمريكا براي بستن اردوگاه هاي آنان، ارتش خود را به افغانستان اعزام كند، در اين حالت، تجاوزگر شناخته مي شود. اما اگر آمريكا از شوراي امنيت سازمان ملل، خواستار اختياراتي شود كه به او اجازه دهد تا پايگاه هاي تروريست هاي «القاعده» را ويران كند، آيا روسيه، فرانسه و چين با اين امر موافقت خواهند كرد؟ حتي پس از يورش هاي ۱۱ سپتامبر، شمار فراواني از مردمي كه سرشان براي بحث و جدل درد مي كرد، مي گفتند اقدام آمريكا در افغانستان، مخالف ماده ۵۱ ويژه تعريف تجاوزگر است. گرچه اينان به اقدام سازمان «القاعده» عليه ايالات متحده آمريكا، با نگاهي
003345.jpg
نفرت انگيز مي نگريستند. به عبارت ديگر، آمريكا طبق قواعد سازمان ملل، خود را مجبور مي بيند اولا پيش از انتقام گيري به تروريست ها اجازه دهد كه به آن كشور حمله كنند و ثانيا از ضربه زدن به آنان نيز محروم گردد.
در دوران جنبش هاي افراطي مخفي گسترده در جهان كه مي كوشند به جنگ افزاري دست يابند تا بتوانند صدها و بلكه هزاران نفر از مردم را بكشند، نظام هاي سازمان ملل متحد، كهنه و براي عصر ما نامناسب است. ما نياز به نظام هاي ديگري داريم كه پناه دادن به تروريست ها را عملي تجاوزكارانه به شمار آورد كه با اشغال كشور ديگر تفاوت ندارد و كساني كه در معرض يورش تروريست ها قرار مي گيرند از اين حق طبيعي برخوردار شوند كه اگر ضرورت اقتضا كند به طور پيشگيرانه از خود دفاع كنند. بي گمان قانع كردن سازمان ملل براي پذيرش اين اصلاحات آسان نخواهد بود.
بسياري از اعضا و از جمله هم پيمانان سنتي ايالات متحده آمريكا، بيش از ديگران نسبت به محدود كردن ايالات متحده، اهتمام نشان مي دهند. كشورهاي عضو سازمان ملل متحد مي دانند كه آمريكا در نهايت، بي توجه به آن چه كه سازمان ملل مي گويد آن را كه بخواهد، انجام مي دهد. اما اين كشورها هم چنين مي دانند كه آمريكا، بهاي ناديده گرفتن سازمان ملل را مي پردازد.
فرانسويان، به ويژه از هل دادن آمريكا براي نقض قواعد سازمان ملل، بهره مي گيرند. آنان زير حاكميت پرزيدنت شيراك مي كوشند اتحاديه اروپا را در موازات با ايالات متحده آمريكا قرار دهند و تصوير آمريكا به عنوان نيرويي خارج قوانين بين المللي، در دستيابي به اين هدف به آنها كمك مي كند.

|  ادبيات  |   اقتصاد  |   انديشه  |   سياست  |   فرهنگ   |   ورزش  |
|  هنر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |