شنبه ۱۶ اسفند ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره - ۳۳۲۷
سفر و طبيعت
Front Page

پيش فروش بليت هاي نوروزي در يك شركت مسافربري
رديف جلو براي ميردامادي ها
003939.jpg
شنبه ۹ اسفند - ساعت ۳۰:۸
«شما براي چي اون جلويي؟»
صاحب صدا مردي حدودا ۳۰ ساله است كه يك پيرزن حدودا ۶۰ ساله را مخاطب قرار داده. نيم ساعتي از ۸ صبح گذشته و جلوي دفتر نمايندگي يكي از معتبرترين شركت هاي مسافربري حسابي شلوغ است. «شما از چه ساعتي اينجا هستي؟» پسر جواني كه ابتداي صف نشسته مي گويد: «از ۱۲ ديشب!» مرد سي ساله همچنان به آنهايي كه جلوي در ورودي تجمع كرده اند معترض است. بالاخره پيرزن بر مي گردد و مي گويد: «بابا نمي خوايم كه بريم تو، مي خوايم شماره بگيريم.»
مرد ميانسالي كه ابتداي صف ايستاده و به نظر مي آيد كه از ۶ صبحي ها باشد مي گويد: «خانوم جان برو فردا بيا، امروز فكر نمي كنم نوبت شما بشود.» روي شيشه زده اند «ساعت پيش فروش ۳۰:۸ صبح تا ۱۴ عصر.» صف طويل، ادعاي مرد ميانسال را مستدل مي كند. پيرزن لابد با هزار اميد و آرزو در فكر تهيه بليت است، براي ديدن فرزندي يا ديد و بازديد با آشنايي.
يك مرد كه به نظر مي آيد از مسوولان شركت باشد در حال توزيع برگه هايي است كه روي آنها شماره هايي ثبت شده. روي يكي از برگه ها نوشته شده »۳۸۴« و آن را به آخرين نفر مي دهد. هر سري ۵ نفر را به داخل دفتر راه مي دهند، اگر كار هر مراجعه كننده۳ -۲ دقيقه طول بكشد، جمع ۵ نفري داخل ۱۰ دقيقه اي كارشان تمام مي شود. بنابراين حدود ۱۲ ساعت طول مي كشد تا به كار مراجعه كنندگان رسيدگي شود! بله، نوبت به ته صفي ها نمي رسد.
يكشنبه ۱۰ اسفند - ساعت ۱۲
از غلغله ديروزي خبري نيست. ترافيك سبكي جريان دارد و ملت مي روند داخل، بليت مي گيرند و بر مي گردند. ديگر كسي شماره نمي دهد. با اين حال «قانون ۵ نفر» باز رعايت مي شود. مسوولي كه ديروز شماره مي داد در حال توضيح دادن به خبرنگاري است: ...« به نظر من امنيت جاده ها اهميت بسزايي دارد.» من هم وارد جمع آنها مي شوم. «استقبال، خوب بود؟»
- بله، ديروز حدود ۵۰۰ نفر مراجعه كردند، امروز هم نزديك به ۳۰۰ نفر! (نمي دانم، شايد محاسبه ما غلط از آب درآمده باشد.)
بليت كدام شهرها تمام شده؟
خب، متقاضي مشهد، اصفهان و تبريز زياد بوده. البته براي اكثر شهرها، متقاضي هست.
او سپس توضيح مي دهد كه شركت ،سرويس هاي فوق العاده اي را براي شهرهايي كه بليت آنها تمام شده در نظر گرفته است. جلوي در شلوغ نيست و جمعيت به راحتي بليت هاي مورد نظر خود را تهيه مي كنند. اين سوال پيش مي آيد كه آن تجمع ديروزي به چه دليل بود؟
«معمولا بحث پيش فروش بليت ها كه پيش مي آيد، مردم فكر مي كنند چه خبر است. به خاطر همين از ساعات اوليه صبح مي آيند و اينجا صف مي بندند، در حالي كه نيازي به اين كار نيست و آنها مي توانند به تدريج مراجعه كنند و بليت هاي مقصد را تهيه كنند. به هر حال فرهنگ هجوم! در بين مردم وجود دارد.»
البته از لحن حرفهايش اينطور برداشت مي شود كه چندان هم با اين صف بستن ها و تجمعات مخالف نيست. ظاهر و تيپ آدم هايي كه به دفتر نمايندگي اين شركت مسافربري در ميرداماد مراجعه مي كنند كمي تا قسمتي متفاوت است. شايد به همين خاطر است كه رديف جلوي اتوبوس ها را براي آنها در نظر گرفته اند!
تبعيض طبقاتي!
مسوول شركت كه جواب خبرنگارها را مي دهد در جواب سوالي كه نمايندگي ها چطور با يكديگر هماهنگي مي كنند تا تداخلي در فروش بليت ها پيش نيايد و يك صندلي به دو نفر فروخته نشود، مرا پشت مونيتور يكي از متصديان فروش مي برد. خانه هاي قرمزرنگ و سبزرنگ حكم صندلي ها را دارند. «سبزها از آن نمايندگي ما در بيهقي است. ما حق نداريم كه اين صندلي ها را به مشتري هاي اينجا بفروشيم. قرمزها را كه مي بينيد سهميه ما است، هر صندلي كه فروش مي رود، رويش علامت مي گذارند.»
آنچه جالب به نظر مي رسد رديف صندلي هاست كه براي مشتريان ميرداماد و بيهقي در نظر گرفته اند. رديف جلويي يعني صندلي هاي ابتدايي اتوبوس متعلق به مشتريان سطح بالايي است كه بليت خود را از نمايندگي ميرداماد تهيه مي كنند و صندلي هاي انتهايي اتوبوس هم از آن مشتريان نمايندگي بيهقي است. از مسوول شركت مي پرسم: «اينجا هم تبعيض طبقاتي؟» مي خندد و مي گويد: «به هر حال مشتري ها و مراجعه كننده ها فرق مي كنند، اما اين تصميمي است كه شركت گرفته.»
پيش فروش بليت هاي نوروزي تا ۲۴ اسفندماه ادامه خواهد داشت و به نظر مي آيد هر چه از روزها بگذرد ميزان مراجعه مردم به نمايندگي ها كاهش يابد. براي امتحان، مي خواهم تا بليت روز ۲۸ اسفند ماه به مقصد لاهيجان را براي من صادر كنند. يكي از متصديان فروش، صفحه لاهيجان را مي آورد. بليت هاي روز ۲۸ اسفند كاملا فروش رفته. بليت رشت را مي خواهم. متصدلي فروش صفحه رشت را مي آورد. روز ۲۸ اسفند، ساعت هاي ۷، ۱۰ و ۱۲، بليت موجود است. ظاهرا اوضاع بد نيست.
راضي، راضي 
براي همه آنهايي كه از ساعت ۱۲ شب جلوي در نمايندگي صف كشيده اند، مراجعه سايرين و تهيه بليت راس ساعت ۱۲ظهر يعني عذاب! آنها يي كه صبح تا ساعت ۱۰ در بسترهاي نرم و گرم خود خوابيده اند و حول و حوش ۱۲ ظهر به دفتر مراجعه مي كنند هيچ تفاوتي با ۱۲ شبي ها ندارند! هر دو گروه بليت خود را به آساني تهيه مي كنند.خانم خوش پوشي از دفتر خارج مي شود: «بليت انزلي را مي خواستم، البته نه براي خودم كه براي برادرم. من خودم معمولا با هواپيما به مسافرت مي روم. بليت را هم راحت تهيه كرده ام. مشكلي نبود. البته گران كرده بودند.»
آقايي به نام «احمدي» نيز با خانم «جوادي» هم عقيده است:«۲  نفر بوديم و براي اصفهان بليت مي خواستيم كه راحت تهيه كرديم، مشكلي نبود.»
مسوول شركت از گسترش نمايندگي هاي خود خبر مي دهد كه حتي قصد دارند در فرودگاه امام خميني نيز دفتري تاسيس كنند. مسافران بليت خود را تهيه مي كنند و نوروز در راه است!
مابه التفاوت
نوروزي 
عادي 
۳۵۰۰
۲۵۰۰
اصفهان 
۶۷۰۰
۵۷۰۰
اروميه 
۷۰۰۰
۶۰۰۰
اهواز
۲۶۰۰
۲۳۰۰
اراك 
۳۵۰۰
۳۰۰۰
انزلي 
۳۵۰۰
۲۹۰۰
بروجرد
۳۵۰۰
۲۵۰۰
بابلسر
۴۷۰۰
۴۰۰۰
تبريز
۸۲۰۰
۷۰۰۰
بوشهر
۴۲۰۰
۳۵۰۰
خرم آباد
۳۵۰۰
۳۰۰۰
لاهيجان 
۳۲۰۰
۲۸۰۰
رشت 
۷۰۰۰
۵۸۰۰
شيراز
۳۰۰۰
۲۵۰۰
شاهرود
۴۲۰۰
۳۵۰۰
گنبد
۳۵۰۰
۳۰۰۰
گرگان 
۲۴۰۰
۲۰۰۰
كاشان 
۷۰۰۰
۶۰۰۰
كرمان 
۴۷۰۰
۴۰۰۰
كرمانشاه 
۷۰۰۰
۵۸۰۰
مشهد
۴۷۰۰
۴۰۰۰
يزد
۳۲۰۰
۲۸۰۰
همدان 
توضيح: اين شركت اعلام كرده كه قيمت بليت هاي نوروزي ۲۰ درصد افزايش داشته است اما همانطور كه مي بينيد اين افزايش قيمت براي برخي شهرها بيشتر از ۲۰ درصد اعلام شده است و البته براي برخي شهرها كمتر!

ستون ما
حرف امروز و هنوز
واژه نوروز از سفر جدا نيست، حتي اگر از آن سيزده روز، دو روزش باقي مانده باشد باز هم وسوسه سفر هيچ كس را رها نمي كند. از اول بوده و هنوز هم هست و ادامه دارد. انگار تا ابد نوروز با هوس سفر گره خورده است. شايد توي رگ و خون ايراني باشد كه بهار را با سفر و گشت و گذار شروع كند و به همين دليل هم، صحنه اي كه هر سال و پيش از سال نو شاهد آنيم و تا دو سه روز بعد از تعطيلات نوروز هم ادامه دارد، صف طولاني و ازدحام جمعيت جلو مراكز فروش بليت قطار و اتوبوس است. چهره هاي برافروخته و بي قرار از ترس اينكه بليت سفر يا بازگشت را به موقع به دست نياورند، تصويري است كه هر ساله از كنار آن مي گذريم.
از بليت هواپيما كه بگذريم، ماجراي تهيه بليت قطار براي خود شنيدني است. هر ساله شب قبل از روز پيش فروش بليت قطار، جمعي از جويندگان بليت هاي نوروزي، جلو آژانس هاي فروش بليت صف مي كشند و تا صبح منتظر آمدن نماينده راه آهن مي مانند؛ عده اي توي ماشين ها و گروهي جلو آژانس در حالي كه از سرما دست هاي خود را به هم مي مالند و قدم مي زنند، در حالي هفت هشت ساعت طاقت فرسا را تحمل مي كنند كه اميدوارند فردا صبح بليت دلخواه مقصد خود را تهيه كنند، اما گاهي با وجود تمام اين تلاش ها چند نفري از اين جمع شب بيدار، ناكام به خانه بر مي گردند.
در همان يك ساعت اول بليت هاي عيد به مقصد مشهد ناياب مي شود و بليت شهرهاي ديگر هم به تدريج به همين سرنوشت دچار مي شوند، مسافران ناكام به ناچار راهي مراكز فروش بليت اتوبوس مي شوند تا شايد آنجا موفق به تهيه جواز سفر شوند. اما مشكل اصلي اينجاست كه مسافران براي تهيه بليت سفر فقط چند روز فرصت دارند، يعني همان روزهاي آغاز پيش فروش بليت و در اين بين اگر كسي چند روز مانده به سفر به فكر تهيه بليت بيفتد بايد بخت بلندي داشته باشد تا موفق شود، به خصوص اگر مسافر مشهد يا شهرهاي شمالي باشد. گرچه به نظر مي رسد به دليل هجوم مسافران براي تهيه بليت نوروزي اين اوضاع چندان غيرمعمول نباشد، اما در هر حال چنين كمبودي پيش درآمد ناخوشايندي براي تعطيلاتي است كه همه ايرانيان يك سال براي فرا رسيدن آن انتظار كشيده اند و براي خوش گذراندن آن يك ماه برنامه ريخته اند. سيستم حمل و نقل ريلي پاسخگوي نياز سفرهاي نوروزي و تابستاني نيست و سفر با اتوبوس فارغ از اينكه براي سفرهاي طولاني كمي طاقت فرساست، در روزهاي اوج تقاضاي بليت، قابل پيش بيني و برنامه ريزي نيست. شايد هيچ كس نداند اين سرنوشت كي تغيير پيدا مي كند و آرزوي تهيه بي دردسر بليت سفر نوروزي - كه آرزوي بزرگي هم نيست - كي برآورده مي شود. گويي بايد تهيه بليت سفر نوروز در شرايط خاص را جزئي از مراسم سنتي عيد و پيش از عيد، مثل چهارشنبه سوري و سيزده به در در نظر بگيريم كه هميشه بايد باشد و انگار تعداد واگن هاي سيستم حمل مسافر ريلي را بايد همواره عددي ثابت بدانيم كه مثل هفت سين افزايش ناپذيراست و بالاخره اين حرف ها كه هر ساله مثل وردي جاويد بايد تكرار شود. حرف هاي هر سال، حرف هاي امروز و هنوز.

|  ايرانشهر  |   تهرانشهر  |   جهانشهر  |   حوادث  |   در شهر  |   زيبـاشـهر  |
|  سفر و طبيعت  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |