تنهايي، كبريت، آتش. اين ۳ كلمه هيچ ارتباطي ندارند به انفجار يا آتش سوزي و يا آن برنامه «بچه ها مواظب باشيد» كه سال ها پيش ما را پاي صفحه تلويزيون مي نشاند. بحث فعلي مهم تر از ماجراي سوختن يك خانه بر اثر بي احتياطي پسربچه يا دختربچه اي شيطان است. براي اينكه وارد مطالب اصلي شويم بعد از تنهايي، كبريت و آتش، يك سيگار هم اضافه كنيد!
يك تحقيق تكان دهنده. يك قدم بعد از اينكه پذيرفتيم تعداد دختران و پسران سيگاري در مدارس هرزمان افزايش مي يابد، به بررسي نكته ديگري مي رسيم؛ اينكه اين نوجوانان اولين بار كجا و چگونه با سيگار آشنا شدند، كميته دخانيات معاونت پيشگيري سازمان بهزيستي زحمت بررسي اين موضوع را بر عهده گرفته. نكته جالب در اين تحقيق اين است كه آتش سيگارهايي كه در مدرسه دود مي شوند در خانه ها روشن شده. اعترافاتي كه در اين تحقيق از زبان بچه مدرسه اي ها بيرون آمده و روي كاغذ ريخته، نشان مي دهد كه بيش از ۷۵ درصد دختران و ۳۴ درصد پسران سيگاري اولين سيگار زندگي را در خانه روشن كرده اند. تنها ۹ درصد پسران و ۴ درصد دختران اولين سيگار را در مدرسه تجربه كرده اند.
براي اينكه به دقت اين تحقيق ايمان بياوريد كافيست كه بدانيد در اين تحقيق ۲ هزار و ۱۸ دانش آموز دختر و ۲ هزار و ۵ دانش آموز پسر پيش دانشگاهي حضور داشته اند. وقتي كه از شوك خارج شديد، ادامه ارقام به دست آمده از اين تحقيق را هم بخوانيد.
۸/۳۶ درصد دختران و ۶/۳۲ درصد پسران سيگاري كه البته دانش آموز هم هستند طي هر هفته بين يك تا ۶ نخ سيگار و بقيه بيش از ۶ نخ مصرف مي كنند. اين در شرايطي است كه تنها ۱/۱۱ درصد از والدين پسران و ۹/۲۰ درصد والدين دختران از سيگار كشيدن فرزندان خود باخبر هستند. اطلاعات ديگر در مورد بچه هاي سيگاري اينكه ۱/۳۷ درصد پسران و ۲/۳۴ درصد دختران اولين سيگار را خودشان تهيه كرده اند. بين پسران، دوستان خارج از مدرسه ۴/۲۳ درصد، اقوام و آشنايان ۸/۱۸ درصد و در دختران هم ۲/۱۵ درصد دوستان و ۹/۲۳ درصد اقوام در گرايش آنها به سيگار موثر بوده اند. نكته ديگر اينكه ۲/۶۷ درصد پسران و ۹/۷۹ درصد دختران، اولين سيگار را از روي كنجكاوي مي كشند. آخرين ضربه به روحيه لطيف والدين بچه هاي مدرسه اي هم اينكه بيشتر سيگاري هاي امروز سيگار كشيدن را در سنين كمتر از ۱۸ سال شروع كرده اند. البته اين هشدار آخر، شامل حال آن ۲/۲ درصد پسران و ۲/۸ درصد دختران كه اولين سيگار را از دست پدر و مادر گرفتند، نمي شود!

آرين حاج نوروزي 
۱- واژه هاي گل و سبزه آنقدر براي ما ايراني ها تكرار شده كه به نظر مي رسد بايد هركداممان درميان خانه هايي پر ازگل و بوته زندگي كنيم. اما ما ايراني ها آنقدر كه اين واژه ها را در شعرها و صحبت ها شنيده ايم جدي نگرفتيم و استفاده از گل را فقط به مراسم و جشن ها متصل كرده ايم.
عيد نوروز در آن تب گل به جانمان مي افتد. اين جريان از حدود يك ماه مانده به عيد با كاشتن سبزه شروع مي شود و با خريدن گل هاي بهاري مثل زنبق و نرگس و مريم حسابي گرم مي شود.
۲ - از نكات عجيب اين است كه ما آنقدر كه به خريد گل و هديه دادن آن اهميت مي دهيم به نگهداري آن نمي پردازيم.
گل مانند يك موجود زنده زيبا كه داراي لطافت و حساسيت فراوان است نياز به نگهداري و مراقبت ويژه اي دارد. البته اين به فرهنگ ما ايراني ها بر مي گردد كه فقط در مورد موادغذايي حساس هستيم و معتقديم نبايد كفران نعمت شود و به اين ترتيب است كه بعد از خريد گل آن را به عنوان زينت خانه دو سه روز در منزل نگهداري مي كنيم و بعد هم شاخه هاي خشكيده گل، ميهمان سطل آشغال مي شود و اين در حالي است كه اكثر گل هاي بهاري مثل زنبق، نرگس و شب بو در صورتي كه زرورق آن را باز كنند و ساقه آن را كوتاه كنند تا آب فاصله كمتري براي رسيدن به گل داشته باشد روزهاي بيشتري زندگي خواهند كرد.
البته گل ها موقعيت هاي مختلفي براي سالم ماندن مي طلبند اما شرايط عمومي اكثر آنها يكسان است مثلا آب خنك و نگهداري در هواي خنك يكي از پايه هاي اساسي نگهداري گل ها است البته اين نكته كه بايد گل ها را در يخچال نگاه داشت اشتباه است چون سبب يخ زدگي و پژمردن گل مي شود.
۳ - يك شاخه گل سرخ را در مركز شهر ۵۰۰ تومان مي خريد و همين شاخه گل در مناطق بالاي شهر به ۲۰۰۰تومان هم مي رسداين عدم ثبات در بازار گل هم، ناشي از عدم وجود توليد كننده بذر در داخل است . در اين رابطه بايد بدانيد كه تمام بذرها از هلند وارد مي شود. به عبارتي درايران گل فقط تكثير مي شود و توليد كننده واريته جديد و رنگ هاي مختلف در كشور وجود ندارد.
۴ - شرايط نگهداري و حمل و نقل گل هم در ايران به نوبه خود بي نظير است به گونه اي كه ۳۰درصد گل ها از محل خريدتا محل فروش از بين مي روند(!) اما با تمام اين مشكلات هنوز هم افراد زيادي گل مي خرند و عده  اي هم به كار گل مشغولند.
عطر گل همين قدر مهم است و حتي بيشتر. به قول شاعر غنيمت شمريدش صحبت!

جواد رسولي 
سينما
امروز، همانطور كه خودتان هم مي دانيد، قيمت بليت سينماها نصفه است (البته به جز فيلم هاي خارجي) بنابراين اگر وسوسه شده ايد ببينيد فيلم آخر سميرا مخملباف چه جور چيزي از كار درآمده، امروز وقتش است.
اگر هم خواستيد وسط فيلم بلند شويد، دلتان براي پولي كه داده ايد خيلي نمي سوزد. « پنج عصر» امروز در سينما عصر جديد، سروش وفرهنگ نمايش داده مي شود. در ضمن نفس عميق فيلمي كه از طرف ايران براي شركت در اسكار انتخاب شده بود- كه البته به مرحله نهايي هم راه پيدا نكرد- در سالن شماره ۳ عصر جديد روي پرده است. اين تنها سينماي شهر است كه نفس عميق را نمايش مي دهد و فراموش نكنيد براي ديدن فيلم بايد قبلا در اين سالن جا رزرو كنيد.
امروز در سالن سينما تك موزه هنر هاي معاصر مي توانيد چهارفيلم مستند و كوتاه تماشا كنيد. اين فيلم ها دربخش «محرم و آيين هاي مذهبي در سينماي مستند» به نمايش در مي آيند و تاپايان سال نمايش فيلم در سينما تك به همين مستندها اختصاص دارد.
امروز فيلم هاي اشك غربت (علي سردروديان، محصول۸۲، ۲۱ دقيقه) مخالف خوان(سيد محمد صادق جعفري، محصول۸۱۲۴،دقيقه)، پروانه هاي نينوا(حسين ساروقي،محصول۸۰۲۸،دقيقه) و نذري(داور علايي، محصول۸۱۲۰،دقيقه) از ساعت ۱۶ به نمايش در مي آيند.
امروز همين طور مي توانيد فيلم لايمي را كه استيون سودربرگ آن را ساخته است در سالن آمفي تئاتر مجتمع آموزش عالي ابوريحان تماشا كنيد. اين فيلم را سودربرگ در اواسط دهه نود ساخته و تويش ترنس استامپ بازي مي كند. فيلم به خاطر برگزاري هفته فيلم و اعتياد به نمايش در مي آيد.
كتاب
انتشارات افق تازگي كتاب برگزيده انجمن كتاب داران آمريكا با نام «صليب آبي» نوشته آوي را به بازار فرستاده است. نويسنده كتاب كه ظاهرا از علاقه مندان به فرهنگ ايراني است يادداشتي هم براي انتشارات افق فرستاده و در آن بااشاره به كتاب هزار و يك شب كه از ۱۰ سالگي تا الان كه ۶۵ سالش است آن را همراه دارد، گفته در كمال شادي و سرور با كتابي كه نوشته به ايراني ها سلام مي كند. داستان كتاب درباره نوجوان فقيري است كه در جنگ و گريز با قاتل هايي كه تعقيب اش مي كنند پي مي برد پدرش يك مرد انگليسي است و...
نمايشگاه
پانزدهمين نمايشگاه فروش بهاره تهران از ديروز شروع شده و تا جمعه اين هفته هم ادامه دارد. عادت كرده بوديم موقع برگزاري نمايشگاه ترافيك سنگيني اطراف نمايشگاه ببينيم. امسال نمايشگاه از ۱۱صبح تا ساعت ۲۳ در دو مكان مختلف (محل دائمي نمايشگاه ها و مصلي) برگزار شده. در ضمن در ميدان هاي اصلي شهر، اتوبوس هايي هستند كه شما را رايگان به دو محل نمايشگاه مي رسانند، اميدوارم لباس هاي ارزان و خوشگلي گيرتان بيايد.
نگارخانه
در گالري سيحون نمايشگاهي از آثار داوود شهيدي، طراح و كاريكاتوريست باعنوان «طنزسياه» فصل دوم، برقرار است. در اين نمايشگاه تعدادي از طرح هاي شهيدي كه در طول ۴ دهه اخير آنها را خلق كرده از امروز به نمايش در مي آيند. شهيدي سال ها با مطبوعات و به خصوص مجله گل آقا همكاري كرده وتعدادي از آثارش را هم در قالب سه كتاب به بازار عرضه كرده.
در گالري مس نگار(كردستان شمالي، مجتمع پارك پرنس، بخش تجاري، شماره۵) نمايشگاهي از سنگ هاي زينتي كار محمد نگيني برقرار است باعنوان «شكوفه هاي سنگ»
در نگارخانه لاله( خيابان فاطمي، جنب هتل لاله) هم مي توانيد از نمايشگاه آثار نقاشي خانم سهيلا درستي ديدن كنيد كه از امروز تا ۲۵اسفندماه برقرار است. در اين نمايشگاه ۴۰ تابلو از نقاشي هاي خانم درستي با تكنيك رنگ روغن و با موضوع آزاد به نمايش گذاشته شده اند.
تلويزيون
مثل هميشه ، فوتبال را فراموش نكنيد ساعت۳۰:۱۸ بازي بيرمنگام و بولتون پخش مي شود، آخر شب و ساعت ۲۳ هم مي توانيد بازي يوونتوس و برشا راتماشا كنيد. اين بازي براي يوونتوسي ها بازي حساسي است. آنها براي ماندن در كورس قهرماني اين بازي را بايد ببرند.
مجموعه هايي كه ويژه ماه محرم دارند پخش مي شوند همچنان ادامه دارند. امشب مي  توانيد فرستاده (شبكه۲،ساعت۲۱) ، معصوميت از دست رفته(شبكه۳،ساعت۱۵:۲۱) ، آبي مثل دريا(شبكه۵،ساعت۱۵:۲۱) و وارث(شبكه۱،ساعت۲۰:۲۲) را ببينند، صبح تا شب خوبي داشته باشيد.

گزارش درخواستي 
«برادر من، در هنگام انفجارها در كربلا بود. چيزهاي عجيبي تعريف مي كرد. لطفاً گزارش كاملي از اين حادثه بنويسيد.»
-در شماره هاي آينده حتما گزارش مفصلي از اين ماجرا خواهيد خواند. ما منتظر بازگشت فرستادگان خود از عراق هستيم.
دهم و هفتادم 
ايوب شكيبا كارشناس مديريت جهانگردي نوشته است:
«ما ازنظر گردشگري جزو ۱۰ كشور اول دنيا هستيم، اما به لحاظ درآمد، حتي جزو ۷۰ كشور اول دنيا هم نيستيم. چرا؟»
به نظر ايشان اين ضعف به دليل عدم اهتمام مسوولان رده بالاي كشور است و البته به دليل اينكه نفت و گاز نياز مالي ما را تا حد زيادي تامين مي كند.
بي بني 
جمعي از كارمندان يك ارگان آموزشي از اينكه اين ارگان به جاي بن  هاي رايگان اهدايي سازمان تامين اجتماعي به بيمه شدگان خود، ۳۰ هزار تومان خواربار مي دهد و معادل اين رقم را در طول سال از حقوق كارمندان كسر مي كند، گله مندند.
-آقا واقعا يعني چه؟

هاواردشور
آدم فكر مي كند موسيقيدان مشهوري مثل هاوارد شور، به اندازه موهاي سرش نامزد دريافت جايزه اسكار بوده، اما او فقط دو بار نامزد و در ضمن برنده اين جايزه شده كه هر دو مورد هم مربوط به قسمت اول و سوم مجموعه ارباب حلقه هاست.
بقيه هم بيشتر به خاطر ساخت موسيقي سري ارباب حلقه ها تحويلش گرفته اند. بافتا، چهار بار نامزدش كرده از جمله به خاطر سكوت بره ها (۱۹۹۱) و دار و دسته هاي نيويوركي (۲۰۰۳) و گلدن كلاب هم دو بار به خاطر قسمت هاي اول و سوم سه گانه. سينمادوست هاي ايراني اما، شور را به خاطر موسيقي فيلم هفت به ياد دارند. به خصوص نواهاي يادآور كابوسش در سكانس آخر فيلم هفت، وقتي مرد قاتل، برادپيت را به صحرا مي برد تا سر همسر زيبايش را به او نشان دهد.
بليك ادواردز
اين كارگردان مشهور كه امسال جايزه افتخاري را گرفت، پيش از اين فقط يك بار براي نوشتن فيلمنامه ويكتور / ويكتوريا (۱۹۸۲) نامزد دريافت اين جايزه بود.
اما جايزه سزار را به عنوان بهترين فيلم غيرفرانسوي زبان، به خاطر ساختن همين فيلم گرفته و يك بار هم به خاطر كارگرداني روزهاي شراب و گل سرخ (۱۹۶۲) كانديداي دريافت جايزه شده. براي فيلم جايزه بزرگ هم در اوج دوران جنگ سرد، يعني سال ۱۹۶۵، نامزد دريافت جايزه از جشنواره بين المللي فيلم مسكو بوده. بقيه جايزه هايش هم اين قدر مهم نيستند كه بخواهيم اينجا درباره شان بنويسيم. مهم ترين جايزه طبعا اشك و خنده كساني است كه ماجراهاي پيترسلرز دست و پا چلفتي را در مجموعه پلنگ صورتي دنبال مي كرده اند.
شون پن 
تا حالا چهار بار نامزد دريافت جايزه اسكار بوده كه امسال براي آخرين فيلمش «رودمرموز»، اين جايزه را برده.
در مراسم بافتا هم فقط امسال نامزد بوده و در جشنواره برلين دو بار براي آخرين گام هاي يك محكوم به مرگ (۱۹۹۵) و قول (۲۰۰۱)، نامزد دريافت جايزه بوده كه دومي به خاطر كارگرداني اين فيلم بوده است. در سال ۱۹۹۷ هم جايزه جشنواره كن را به خاطر بازي در او خيلي دوست داشتني است (۱۹۹۷) گرفته. در گلدن كلاب هم چهار بار نامزد جايزه بوده كه مثل مراسم اسكار، فقط براي رود مرموز اين جايزه را برده است. جايزه جشنواره ونيز را هم امسال به خاطر ايفاي نقش در فيلم ۲۱ گرم دريافت كرده است.

-هنر روزنامه نگاري در اين است كه يك مطلب پيش پاافتاده را، آن قدر بزرگ كني كه تبديل به يك بحران ملي شود.
دن ماركي 
- وقتي روزي هشت ساعت صميمانه كار كنيد، ترفيع درجه مي گيريد و رئيس مي شويد تا روزي ۱۲ ساعت كار كنيد.
پرمود بترا
-موفقيت يك علم است؛ اگر مقدماتش را بداني، نتيجه اش را به دست مي آوري.
اسكار وايلد
-همه هنرهايي كه به آن مي پردازيم، بيش از دستگرمي نيست ؛ هنر بزرگ، زندگي خود ماست.
ام.سي.ريچاردز