شنبه ۱۶ اسفند ۱۳۸۲ - شماره ۳۳۲۷
هنر
Front Page

آلخاندرو گونزالز ايناريتو و آخرين فيلمش «دوازده گرم»
مكزيكي متعصب
اكنون آلخاندرو گونزالز ايناريتو وقت دارد تا نسبت به آخرين فيلمش «دوازده گرم» واكنش نشان دهد او درك مي كند كه فيلمي تحت تأثير حملات تروريستي يازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ ساخته است. ايناريتو عقيده دارد اين موشكافي است. شايد يك تصميم ناآگاهانه بوده كه او از تم هاي خشونت، انتقام و تأثير خداوند در فيلم «آمروس پروس» استفاده كرده است. اما ايناريتو رابطه فيلمش با حملات تروريستي يازدهم سپتامبر را تكذيب هم نمي كند.
ترجمه: ارغوان اشتري
003477.jpg

او طي گفت وگويي در شهر سانفرانسيسكو براي نمايش افتتاحيه «دوازده گرم» مي گويد: «زماني كه فيلم را مي ساختم به اين موضوع فكر نمي كردم. اما دوازده گرم خيلي يازده سپتامبري (به لحاظ مضمون) است.»
«دوازده گرم» با نقش آفريني  شان پن، نائومي واتسل و بنيسيو دل تورو شخصيت  هاي گوناگوني را به يك سانحه اتومبيل وصل مي كند. يكي از اين شخصيت ها تبهكار سابق و بي شعوري (دل تورو) است كه روي پوستش را خال كوبي كرده و اشخاصي را مورد تهديد قرار مي دهد كه به اصول واپس گراي او اهميت نمي دهند. شخصيت اصلي (نائومي واتسل) به دليل از دست دادن عزيزانش دچار ضربه روحي شده است و با به قتل رساندن عامل اين حادثه در جست وجوي رسيدن به آرامش است.
بقيه هم تحت تأثير احساسات خام شان قرار دارند. «دوازده گرم» الگويي براي درام و فاجعه است.
ايناريتو مي گويد: «آن چيزي كه من كشف كردم طي و طريق شخصيت كريستينا (واتس) - ابتدا عزيزانش را از دست مي دهد سپس اندوه و گيجي و نياز به انتقام به سراغش مي آيد- در ابعاد بشري و حد و اندازه يك كشور است. حس هاي از دست دادن، سپس گيجي و اندوه و بعد نياز به انتقام، همان اتفاقاتي است كه در كشورهاي افغانستان و عراق امروز مي افتد.»
چون ايناريتو اهل كشور مكزيك است همواره ايالات متحده آمريكا را بايد به چشم يك خارجي نگاه كند. اما دو سال پيش همه چيز تغيير كرد زماني كه او شهر لس آنجلس را براي اقامت برگزيد ايناريتو درست چهار روز قبل از حمله انتحاري به مركز تجارت جهاني و پنتاگون به لس آنجلس آمد. او كه در كوله بارش فيلم موفق و پرفروش «آمروس پروس» و چندين جايزه معتبر را داشت، به عنوان يكي از چند فيلمسازي انتخاب شد تا يكي از اپيزودهاي مجموعه فيلم هاي بسيار بحث بر انگيز «يازده دقيقه و نه ثانيه و يكصدم ثانيه» را بسازد. هركدام از اين فيلم ها يازده دقيقه و نه ثانيه مدت زمان داشتند و درباره يازدهم سپتامبر بودند. در اپيزود ايناريتو، تماشاگران پرده سياهي را مي بينند كه تصاوير پرت شدن مردم از برج هاي دوقلوي مركز تجارت جهاني جايگزينش مي شوند. همچنين او از يك نيايش مكزيكي براي مردگان و از صداهاي عربي استفاده كرد و جمله پاياني فيلمش به زبان عربي و انگليسي مي پرسيد كه «آيا نور خداوند ما را هدايت مي كند يا كور؟» ايناريتو مي پذيرد كه «مذهب» يكي از تضادهاي خاص اوست. او اغلب از تضادهاي شخصيت هايش و اين مسأله كه مردم «صرفاً خوب يا بد نيستند» صحبت مي كند. ايناريتو در سن چهل سالگي خودش را يك كاتوليكي وفادار مي داند. گو اين كه به ندرت به كليسا مي رود و به شوخي مي گويد كه شيطان صفت است.
003471.jpg

ايمان ايناريتو در سال ۱۹۹۶ به بوته آزمايش گذاشته شد زماني كه نوزاد پسرش دو روز پس از تولد به دليل پزشكي بسيار پيچيده از دنيا رفت. ايناريتو كه پدر دو فرزند است دلش مي خواست از پزشكان انتقام بگيرد كه نسبت به معالجه پسرش غفلت كردند اما سرانجام بر غرايز خشن اش غلبه كرد.
«احساس مي كردم پزشكان به من حقيقت را نگفتند. آنها الزام را رعايت نكردند. دليل مرگ كودك من بسيار پيچيده است. زماني كه شروع به بررسي موضوع كردم. نقشه انتقام را هم طراحي كردم و اين كه چطور مي توانم اين آقايان را به روز سياه بنشانم. ناگهان طي يك مرحله بسيار طاقت فرسا متوجه شدم كه هيچ چيزي بچه ام را به من برنمي گرداند،چنين دنيايي بسيار ذهن گرايانه است. فقط گذاشتم همه چيز راه خودش را طي كند. بايد راهي پيدا مي كردم تا از اين فضا بيرون بيايم. در غير اين صورت ديوانه مي شدم.»
به لحاظ شخصي ايناريتو شبيه اغلب شخصيت فيلم هايش است: سرزنده، متعصب، كنجكاو درباره غريبه ها و راحت در مقابل واكنش ها و تفكرات مختلف. ايناريتو سرصحنه فيلم همان طوري است كه بنيسيو دل تورو درباره اش به يكي از گزارشگران توصيف مي كند؛ «جسور و شبيه پدر اما پدري خوب .سر صحنه فيلم ايناريتو همه را به خوبي دور هم جمع كرد. ما مسايل را با او مطرح مي كرديم. اگر چيزي را متوجه نمي شد، مي پرسيد». شبيه  شان پن و نائومي واتس، دل تورو نيز مبهوت «آمروس پروس» شد و تمايل به همكاري با ايناريتو را پيدا كرد. او از نخستين فيلم كم هزينه و بلندش به سراغ يك پروژه آمريكايي و با بودجه اي بالغ بر بيست ميليون دلار رفت. كارگرداني يك فيلم به زبان انگليسي براي ايناريتو مشكل نيست. او به خوبي به زبان انگليسي صحبت مي كند و اطرافش را عواملي فرا گرفته اند كه او مي شناسد نظير فيلمنامه نويس گيلرمو آرياگا و فيلمبردار رودريگو پريتو. هر دوي آنها در آمروس پروس و دوازده گرم با ايناريتو همكاري داشتند. ايناريتو استقلال اش را در دوازده گرم هم حفظ كرد.
003474.jpg

او مي گويد: باورش سخت است كه حالا يكي از كارگردانان گران و نامي شناخته شده در هاليوود و جشنواره فيلم كن شده است. در دوران نوجواني ايناريتو مي خواست خواننده و طبال شود حتي در سن بيست سالگي موسيقي (به ويژه موسيقي راك) بيشترين دغدغه او را تشكيل مي داد. او در آن دوران شغل هايي چون تبليغاتچي كنسرت و همكاري در بخش موسيقي راديو را تجربه كرد. او وارد عرصه سينما شد چرا كه در دانشگاه در اين رشته تحصيل كرد. ايناريتو كارش را با ساختن آگهي هاي تبليغاتي براي يك ايستگاه تلويزيوني آغاز كرد. خيلي زود ايناريتو در مكزيك براي كمپاني هاي بسياري مشغول ساختن آگهي هاي تبليغاتي شد، براي فيلم هاي مكزيكي موسيقي متن مي ساخت و كمپاني تهيه فيلم خودش را هم تأسيس كرد. حتي حالا او اعتراف مي كند كه «حوزه اوسينما» نيست.
«من به عنوان مجازات كارگردان شدم چون موسيقيدان بدي بودم. من نسبت به فيلم ها تحمل كمي دارم. اگر فيلمي جالب نباشد، نمي توانم تماشا كنم. من از آن تيپ آدم هايي نيستم كه هر روز به تماشاي صدها فيلم مي نشينند. من به دنبال سرگرم شدن نيستم.» به عبارت ديگر، ايناريتو پروژه ديگرش را زماني انتخاب مي كند كه مورد توجه اش واقع شود. چه سينمايي، تلويزيوني يا هر چيز ديگري باشد. (دو سال پيش ايناريتو به آنگ سي، جان فرانكن هايمر و ديگر كارگرداناني ملحق شد كه براي كمپاني BMW فيلم هاي كوتاه و تبليغاتي ساختند) .اگر الگويي براي فيلم هاي ايناريتو وجود داشته باشد، پروژه هايي همراه با شخصيت هاي چند بعدي است كه زندگي دروني شان معادل زندگي بيروني آنها است.
در «آمروس پروس» و «دوازده گرم» شخصيت هايي به نمايش درمي آيند كه با حرص، شيطان صفتي و لغزش هاي شان درگير هستند و هر دو فيلم ها به واسطه نمايش تصادف بد اتومبيل با زمان بازي مي كنند. ايناريتو از خشونت نابجا متنفر است.
او مي گويد: «سوار هواپيمايي بودم كه از شهرشيكاگو به لس آنجلس مي رفت. بيست و پنج دقيقه آخر فيلمي را در هواپيما ديدم كه نامش پسران بد بود. خيلي عصباني و مورد اهانت واقع شده بودم چرا كه در فيلم صحنه اي وجود داشت كه يك كاميون كوهي از خانه مردم فقير را خراب مي كند. زماني كه جوان بودم من هم در يكي از همان خانه ها زندگي مي كردم. تماشاي ويراني شهر مرا واقعاً عصباني كرد چون آنچه اين صحنه مي گفت اين بود كه «آمريكايي ها مي توانند كوهي از آدم ها را با يك ماشين نابود كنند و بخندند.» اين آقايان چگونه فكر مي كنند؟ دوست ندارم تهيه كننده و كارگردان اين فيلم را بشناسم. چطور كمپاني تهيه كننده به چنين مزخرفاتي اجازه پخش مي دهند؟ آنها نمي دانند امروز خشونت واقعي چه بر سر عراق مي آورد. همين مسايل شخصاً مرا عصباني مي كند. تضادهاي ديگري در ايالات متحده آمريكا هم وجود دارد. شما نمي توانيد برهنگي را نشان دهيد چون واقعاً بد است. شما بايد براي تماشاي فيلم هايي با چنين صحنه هايي با پدربزرگتان به سينما برويد اما مي توانيد لت وپار كردن مردم را به راحتي تماشا كنيد.»

سايه روشن

۲۲ فيلم جديد در شبكه ويدئويي
شوراي  صدورپروانه نمايش  برنامه هاي  ويدئويي ، مجوز ورود ۲۲ عنوان  برنامه  ويدئويي  را به  شبكه  نمايش  خانگي  صادر كرد. به  گزارش  روابط عمومي معاونت  امور سينمايي  و سمعي  و بصري  وزارت  فرهنگ و ارشاد اسلامي ، اين  شورا براي  ۲۲ عنوان  برنامه  شامل  فيلم هاي  سينمايي ،مستند، انيميشن  و آموزشي  محصول  كشورهاي  ايران ، هندوستان ، آمريكا و ايتاليا پروانه  ورود به  شبكه  نمايش  خانگي  را صادر كرد.
بنابراين گزارش  فيلم هاي  سينمايي  شامل  گمگشته ، ريسك ، خرابكاري ، سابرينا، سرزمين  خورشيد ، مهر مادري ، جوان  جسور، شهرزنان ، خاله  قلابي ،توكيو بدون  توقف  و انيميشن  شامل  كاراگاه  گجت ، جزيره  دايناسورها، جزيره  گنج ، بادي  ۲، شاهزاده  كوچولو، خانواده  رابينسون ، هديه  جادوي  مردبرفي ، دزد بغداد و مستند و آموزشي ، با من  سخن  بگو دوكوهه ، ساعتها، آقاي  راجو، آموزش  زبان  انگليسي  و آموزش  زبان  دبيرستان  است .

جشنواره فيلم هاي فرانسوي در قرقيزستان
سرسراي سينماي بيشكك پايتخت قرقيزستان شاهد گشايش ششمين جشنواره هفته سينمايي فرانسه در اين جمهوري بود.
اين اقدام كه از سوي رسانه هاي قرقيزستان در حيات فرهنگي اين كشور مهم تلقي شده به همت سفارت فرانسه در قرقيزستان و اتحاديه سينماگران اين كشور برگزار شده است.
فيلم «شهر آرام است» به كارگرداني «رابير گديگيان» آغازگر نمايش ۱۲ فيلم سينمايي فرانسه است كه به زبان هاي روسي و فرانسوي اكران خواهند شد.
در اين جشنواره فيلم هاي كارگردان هايي چون «بينوا ژاكا»، «فيليپ ليگا»، «دامينيك كابريرا» و «كاترين كارسين» شركت كرده اند.
به گفته خانم گلسارا حاجي بيك آوا رئيس اتحاديه سينماگران قرقيزستان اين اقدام فرهنگي در ۵ سال اخير مورد استقبال اهل فرهنگ و خانواده هاي ساكن بيشكك قرار گرفته است.
وي افزود: در يك هفته در تالارهاي سينماي بيشكك فيلم كارگردان هاي شناخته شده فرانسه كه در سال هاي ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۱ ساخته شده اند به نمايش درمي آيند.
وي تأكيد كرد كه فيلم هاي اروپايي و بويژه فرانسوي داراي محتواي جالبي است و جنبه هاي عاطفي آن نيازهاي مردم را تأمين مي كند.
رئيس اتحاديه سينماگران قرقيزستان گفت: فيلم هاي آمريكايي فرهنگ زور و وحشت آفريني را بين نسل جوان توسعه مي دهد اما برگزاري چنين جشنواره هايي تا حدودي جلوي اين پديده نامطلوب را مي گيرد.

|  ادبيات  |   اقتصاد  |   انديشه  |   سياست  |   فرهنگ   |   هنر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |