يكشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره - ۳۳۲۸
پيش درآمد نوروز
خانه تكاني و نيم روز آخر اسفند
004047.jpg
عكس از : عطا طاهر كناره
مهرداد مشايخي 
زودتر از آنكه فكرش را بكني از راه مي رسد. درست همان موقع كه باغبان هاي دوره گرد با دوچرخه چيني رنگ و رو رفته و قراضه و جعبه كوچك بنفشه هاي ترك دوچرخه از راه مي رسد، بوي نوروز را حس مي كنيم. خبري از برف نيست و آفتاب دلچسب اسفند هوس فوتبال «گل كوچيك» را به سر بچه ها مي اندازد.
اما مادرها سرگرمي ديگري دارند. اسفند كه از نيمه گذشت پدرومادرها به اين فكر مي افتند كه خانه تكاني را از زير زمين پر از خرت و پرت شروع كنند. اسباب بازي هاي از رده خارج شده، ضبط صوت قديمي و خراب، كفش ها و لباس هاي پاره و كهنه، مجلات قديمي پسر بزرگ خانه كه حالا يا دانشجوست و يا به سربازي رفته و مي شود از شرشان خلاص شد. لاستيك كهنه دوچرخه پدر، آشغال هاي دور و بر تله موش و هزار خرده ريز به درد بخور و به درد نخور ديگر كه از نيمه اسفند به بعد زمان رفتن شان فرا مي رسد.
جارو از دست مادر نمي افتد و به هر سوراخي كه فكرش را بكني سرك مي كشد. مادر شيپور خانه تكاني را زده، پدر ناچار از اطاعت است و بچه ها اما با شادي، پيش درآمد ترانه نوروز را جشن مي گيرند؛ خانه تكاني يعني چند روز ديگر مدرسه ها تعطيل مي شود، يعني ماهي قرمز توي تنگ هوس آبتني را تازه مي كند، يعني لباس نو در راه است و از همه مهمتر بعد از آن خانه تكاني است كه شيريني و آجيل از راه مي رسد.
فرش ها را روي تراس يا توي حياط پهن مي كنند و بچه ها با تخته هاي كوچك روي فرش هاي خيس و ليز از پودر رختشويي، سرسره بازي مي كنند و به خيال خودشان فرش مي شويند.
روزهاي خانه تكاني روز تعمير و نو كردن وسايل كهنه هم هست. پدر كه فكر مي كند از همه چيز سر در مي آورد، سعي مي كند از دوچرخه بچه ها گرفته تا راديوي قديمي و چرخ خياطي مادر بزرگ همه را به تنهايي تعمير كند، نمي شود، ناچار همه را زير بغلش مي زند و به تعميرگاه مي برد.
مادر حالا فرمانده است اما از آنجا كه هميشه خيلي از كارهاي خانه را خودش انجام داده حالا هم بار خانه تكاني به دوش اوست. جارو را دستش گرفته و از راه پله هاي پشت بام تا زيرزمين را جارو كرده است. زير كابينت ها و گوشه هاي ديوارها را هر با جاروي بلندي تميز مي كند. جاروي او هر سطح عمودي و افقي خانه را طي مي كند و دست آخر مادر مثل خانه تكاني هر سال آرزو مي كند تا جارويي جادويي داشت و سوارش كه مي شد خانه در يك دقيقه تميز مي شد.
مادربزرگ عادت دارد همين طور كه آهسته راه مي رود با خودش حرف بزند. گردگيري مي كند و راه مي رود مدام مي پرسد: امسال لحاف دوز دوره گرد نمي آيد؟
مي گويد: قديم ها وقت خانه تكاني لحاف دوزها و گل فروش ها و باغبان هاي دورگرد راه مي افتادند و از اين خانه به آن خانه لحاف ها را نونوار مي كردند و توي باغچه ها بنفشه و اطلسي مي كاشتند. دوباره از پدر مي پرسد كه از آب حوضي خبري نشد و هنوز پدر چيزي نگفته خودش جواب مي دهد كه: ما كه حوض نداريم. مي گويد: آب حوضي مي آمد و آب مانده آب انبار و حوض را خالي مي كرد. حوض را مي شستيم و ماهي هاي قرمز توي آن مي انداختيم. ديگ و قابلمه و كاسه مسي را مي داديم سفيدگري تا سفيدشان كنند. مادر از تميز كردن خانه راحت شده و پرده هاي شسته را به پدر مي دهد تا دوباره نصب شان كند. شيشه ها از تميزي برق مي زند وبچه ها را وسوسه مي كند تا انگشت چرب شان را روي آنها بكشند. بچه هاي بزرگ تر هوس مي كنند دكور اتاق ها را عوض كنند، يكي تلويزيون را جابه جا مي كند و آن يكي جاي مبل و صندلي را عوض مي كند. كوچك ترها كه بايد اقاقشان را مرتب كنند اسباب بازي هاي كهنه شان را با هم عوض مي كنند و گاهي يكي دو شكلات هم روي يك اسباب بازي مي دهند تا ماشين يا عروسك بهتري گيرشان بيايد.
هواي خنك آخر اسفند به خانه روح داده است. رختخواب هاي تميز بچه ها خواب هاي شيرين نوروز را برايشان مي آورد، فرش هاي شسته روي ديوار كه آفتاب بخورد غلت زدن روي آن كيفي دارد، حياط باغچه ها بيل خورده و نم دار است. اين آيين نوروز است كه همه چيز بايد بوي تميزي بدهد. آيين «نيم روز آخر اسفند، وقتي بنفشه  ها را در جعبه هاي كوچك و چوبي جاي مي دهند...»

صبح تا شب
جواد رسولي 
سينما
حتي اگر از محمدرضا گلزار خوشتان نمي آيد هم برويد يك بار بوتيك را ببينيد. فيلم، دو سه روزي هست كه از چند تا از سينماهاي شهر اكران شده (دقيق تر، در گروه سينما قدس فيلم سينماهايي مثل بلوار، بهمن ۱، ايران ۱، شهر قشنگ و...) و داستانش درباره چند تا جوان به ته خط رسيده است. به جز گلزار، گلشيفته فراهاني و حامد بهداد هم در فيلم نقش دارند.
كارگرداني هم بر عهده حميد نعمت الله بوده كه دستياري مسعود كيميايي را تجربه كرده است.
اما اگر به سينماي اسكورسيزي علاقه داريد و دوست داريد فيلم هاي اين فيلمساز را روي پرده ببينيد، امروز و فردا اين فرصت را داريد. بر و بچه هاي گروه فيلمسازي دانشگاه صنعتي شريف يك دوره مرور بر آثار مارتين اسكورسيزي گذاشته اند و تويش ۹ فيلم از او را نمايش مي دهند.
البته از آنجايي كه برنامه از ديروز شروع شده، شما ۳ تا از فيلم ها را به همراه حرف هاي نيما حسني نسب از دست داده ايد، امروز ساعت ۱۰ فيلم كازينو را مي توانيد ببينيد و ساعت ۳۰:۱۳ تا ۱۸ دو فيلم ديگر يعني راننده تاكسي و رفقاي خوب. بين اين دو فيلم روبرت صافاريان درباره سينماي اسكورسيزي صحبت خواهد كرد.
فردا هم سه فيلم عصر معصوميت، سلطان كمدي و گاوخشمگين پخش مي شوند و همكارمان محسن آزرم از مارتين اسكورسيزي خواهد گفت.
فرهنگسرا
نزديك عيد شده ايم و كم كم بازار نمايشگاه هاي بهاره دارد داغ مي شود. يكي از اين نمايشگاه ها هم صنايع دستي است.
در فرهنگسراي خاوران نمايشگاه صنايع دستي برپا شده كه در آن محصولاتي مثل سفال، سراميك، تابلوهاي نقاشي، گل هاي تزييني، كارت پستال و... مي توانيد پيدا كنيد و اگر پولتان رسيد، بخريد. به جز اين در فرهنگسرا ي بهمن هم نمايشگاه و فروشگاه صنايع دستي از ديروز افتتاح شده و تا ۲۷ اسفند ادامه خواهد داشت.
اگر طرف هاي شهرك غرب زندگي مي كنيد نظير همين نمايشگاه را مي توانيد در فرهنگسراي قانون پيدا كنيد. در فرهنگسراي تفكر هم نمايشگاه هنرهاي دستي گل هاي بلندر و ظروف سراميكي تا ۲۱ اسفند برقرار است.
تلويزيون 
امشب، در ليگ برتر انگلستان بازي برگزار نمي شود. در عوض يك بازي حساس در سريA ايتاليا برگزار مي شود كه مي تواند در سرنوشت قهرمان امسال موثر باشد. ساعت ۲۳ بازي رم و اينترميلان برگزار مي شود. اگر با فوتبال حال مي كنيد اين بازي را از دست ندهيد.
امشب از شبكه ۳ مي توانيد دو تا سريال تماشا كنيد. يكي «مجموعه فردا دير است» كه هر هفته اش يك قصه مستقل دارد و به مسايل و مشكلات اجتماعي مي پردازد و آن يكي سريال دوست داشتني «معصوميت از دست رفته» آخرين ساخته داوود ميرباقري. در شبكه يك، مجموعه وارث كه ساعت ۲۰:۲۲ پخش مي شود، ظاهرا به جاهاي حساسي رسيده. در شبكه ۲، حسين ياري «فرستاده»ي امام حسين(ع) را دستگير كرده اند و پيش ابن زياد برده اند، شبكه ۵ هم كه در اختيار حجربن عدي و آبي مثل درياست. يكشنبه خوبي داشته باشيد.

مردم
عليرضا داودنژاد
عليرضا داودنژاد پس از سال ها نظريه پردازي در باب سينماي اجتماعي و فرهنگ ملي، فيلمي ساخته به اسم ملاقات با طوطي كه در سالن هاي سينماي تهران به نمايش درآمده و برداشت آزادي(!) از فيلم فرشتگان چارلي به شمار مي آيد.
آنهايي كه فيلم را ديده اند، باتوجه به صحنه هاي عجيب و غريب و شخصيت هاي خاص ملاقات با طوطي، احتمال مي دهند كه فيلم داودنژاد يكي از پرفروش ترين فيلم هاي سال باشد؛ اما فرشتگان چارلي ايراني و ملي، اين روزها با يك رقيب خطرناك روبه رواست كه اغلب سالن هاي نمايش را دراختيار گرفته است: مارمولك.
۲ U
ترانه آخر فيلم دارودسته هاي نيويوركي را اجرا كرده اند كه انصافا حس تماشاي فيلم را كامل مي كند. دارودسته هاي نيويوركي، تا چند روز پيش بر پرده سينماهاي تهران بود اما كساني كه براي تماشاي فيلم مراجعه كردند، اغلب شان نتوانستند ترانه ۲U را تا آخرش بشنوند. دليلش هرچه باشد، به نظر مي رسد كه اين كمبود قابل جبران است. چون سي دي موسيقي فيلم ( واين بار بر خلاف هميشه، بدون حذف كردن بخش هاي كلام دار) به بازار عرضه شده. اگر قرار است نمايش فيلم خارجي در اين كشور رونقي بگيرد، يكي از راه هايش توجه پخش كننده رسمي اين آثار، يعني بنياد فارابي به چنين نكاتي است.
سياوش صابري 
چه كسي مسوول وصله پينه هاي يادگارهاي ملي است. چقدر خاطره ها عزيز هستند، كافي است كمي به ورزش هايي كه مايه غرور و وحدت ملي هستند فكر كني. شايد نگران شوي روزي جايشان خالي بماند.
«سياوش صابري» معاون حفظ و احياي ميراث فرهنگي خراسان كندي كار و شيوه مرمت آثار تاريخي و عدم آشنايي مسوولان تصميم گير با كيفيت امر را عامل اين كوتاهي مي داند. گاهي فراموش مي كنيم همين لحظه ها تاريخ را شكل مي دهند.
نكند اين روزهاي بي خيالي، روزي، نمادهاي بي شكلي از تاريخ شوند. يادمان باشد كمي هم نگران خاطره هايمان باشيم

تهرانشهر
ايرانشهر
حوادث
در شهر
درمانگاه
سفر و طبيعت
طهرانشهر
يك شهروند
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  حوادث  |  در شهر  |  درمانگاه  |  سفر و طبيعت  |  طهرانشهر  |  يك شهروند  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |