خيلي ممنون، اما...
خيلي ممنون كه در اين ماه صد هزار تومان اعطا كرديد. متشكريم. اما بعد چه مي شود؟ چند روز اول نوروز هميشه شيرين بوده و هست. بهار دل انگيز است. سفره هفت سين زيبا، وهمه حتي بداخلا ق ها هم، تا حدي خوش اخلا ق مي شوند. اين خاصيت بهار است. ولي دو هفته اول بهار بسان برق و باد مي گذرد، و دوباره روز از نو، روزي از نو. زندگي با همه واقعيت ها و هزينه هاي زندگي با همه سنگيني، باز مي گردند. دوباره ما مي مانيم واجاره خانه، دشواري خريد گوشت، مرغ و ميوه. ما مي مانيم و هزينه كيف و كفش بچه ها. ما مي مانيم و معضل دكتر و دوا و دارو.اي كاش همه ماه ها مثل اين ماه بود، با يك مبلغ اضافي به عنوان «كمك خرجي. اما فروردين، فروردين است و نه بيشتر. يازده ماه دشوار پيش رو هستند. بله، روز از نو، روزي از نو.
مريم روانگر نيا
آيا صدهزار تومان رقم ناچيزي است؟
مسأله اين است، اين سؤال را با چه كسي، از چه قشري، با چه درآمدي مطرح كنيد. اين رقم براي خيلي ها رقم بسيار اندكي بشمار مي رود. به قول خودشان هزينه آب نبات بچه هايشان بشمار مي رود. اما نمي توان كتمان كرد همين رقم معادل درآمد ماهيانه بسياري از مردم است و براي اكثر مردم نزديك به يك دوم يا يك سوم درآمد ماهيانه بشمار مي رود.
در حقيقت رقمي را كه دولت به عنوان عيدي در نظر گرفته در مقايسه با متوسط حقوق كارمندانش و همين طور درآمد متوسط قشر كم درآمد، اندك نيست.
اما «كوچك بودن» و «ناچيز بودن» مبلغ «صد هزار تومان» ناشي از تورم مفرط و گران بودن كالا ها و اجناسي است كه مردم در سال نو بدان نياز دارند. مي توان مسأله را بدين صورت مطرح كرد كه خود دولت چوب تورم جاري در كشور را بيش از همه مي خورد. به همين دليل وقتي حتي در مقايسه با حقوق هاي كارمندانش مبلغ متعادلي را به عنوان «عيدي» مي پردازد بلا فاصله مورد انتقاد هم قرار مي گيرد. اما اين انتقاد در تركيب واقعي اش متوجه عدم توفيق دولت در مهار تورم است تا ميزان عيدي «صد هزار توماني».
عيدي «صد هزار تومان»، مي توانست عيدي مناسبي باشد، منتهي در شرايطي كه قيمت ها مهار شده بود و ارزش واقعي «تومان» به قوت خويش، ولو در حد پنج يا هفت سال پيش حفظ مي شد.
عمر كارمندي سريع مي گذرد. صبح تا عصر. ماه به ماه. سال تا سال. حقوق ها به كندي افزايش مي يابند و قيمت ها ناگهاني و جهشي.
همه كارمندان بر يك نكته تأكيد دارند: «عيدي صد هزار توماني در اقتصادي كه كنار هم نهادن صد و هزار در كنار هم مفهوم واقعي مي يافت، مناسب بود ، نه حالا ».
چرا در بوق و كرنا كرده ايد؟
آرام حرف مي زند. سنجيده و نكته بين است. ۴۵ ساله و تحصيلكرده و كتاب خوان و روزنامه خوان. پدر چهار فرزند كه يكي از آن ها ازدواج كرده... و در كنار همه اين ها يك كارمند هميشگي و منظم. جوهره جمله هاي او اين است «چرا بايد منزلت كسي كه كارمند بوده تا بدين حد سقوط كند كه رسانه ها در بسياري از بخش هاي خود خبر از دريافت صد هزار تومان عيدي بدهند؟ چرا كارمند بودن را مترادف با حقير بودن قلمداد مي كنيد؟ اگر همين كارمندان نيازمند صد هزار تومان كا رخود را درست انجام ندهند شيرازه كار همان تاجران ميلياردي بهم مي ريزد.»
او مي افزايد: اين امر يعني عنوان كردن خبر عيدي صد هزار توماني به عنوان يك خبر پذيرفتني است؛ ولي شكل انعكاس غليظ آن به صورتي است كه وارد زمينه هاي ديگري مي شود. زمينه هايي شامل:
ناتواني مفرط كارمندان در اداره زندگي مالي خويش
تأكيد دوباره بر تورم فزاينده به واسطه همان ناتواني
- ارائه جزئيات زندگي خصوصي كارمندان در وجه مالي
- بدل شدن كارمندان به عنصر خبري رسانه ها
آن چه اين كارمند به آن تأكيد مي كند نگاه به يك مسأله آشنا از زاويه اي متفاوت است. وقتي دولت ميزان عيدي كارمندان را اعلا م مي كند، وظيفه خبري خود را انجام داده. طبعاً كارمندان بايد بدانند چقدر عيدي مي گيرند تا براساس آن برنامه ريزي انجام دهند. اما وقتي همين خبر بدل به خوراك رسانه ها مي شود و از فرط تكرار نقل مجالس بزرگ و كوچك مي شود، زمينه هاي ديگري به بهانه آن ها گشوده مي شود كه چند وجه آن مورد تأكيد آن كارمند قرار گرفت.
نكته اين است وقتي مسأله اي تا بدين حد مورد اشاره قرار مي گيرد، مشخص مي شود حادثه چندان عادي رخ نداده و بايد دقيق تر به آن نگاه كرد.
يكي ديگر از كارمندان در ا ين زمينه مي افزايد: همين كه نزديك به دو ماه است مقوله پرداختن عيدي كارمندان و مبلغ آن ها بارها مورد بحث و مجادله قرار مي گيرد، نشان مي دهد كارمندان با مسأله اي بزرگتر از عيد روبرو هستند همه مي دانيم دولت بايد چاره اساسي تري در مورد وضعيت مالي كارمندان بينديشد. كارمندان در صف اول قربانيان افزايش فزاينده قيمت ها قرار گرفته اند. مسأله عيدي نشانه اي از يك بيماري عميق تر است. بايد بيماري را درمان كرد و پرداختن به يك نشانه هرگز كارساز نبوده و نيست.
ادامه زندگي روزمره
«... صدهزار تومان عيدي را با كمال ميل مي پذيرم؛ چراكه حداقل قرض هاي كوچك اطرافم را مي پردازم.»
اين جمله را كارمندي به زبان ميآورد كه به قول خودش «جايگاه كارمندي اش را درك مي كند و شرايط آن را پذيرفته است.» در عين حال او به نكته كليدي در باب «عيدي صدهزار توماني» اشاره مي كند. اين كه اكثر كارمندان اين مبلغ را نه براي «عيد» و «نوروز»، بلكه براي پر كردن حفره هاي مالي زندگي خانواده شان مورد استفاده قرار مي دهند. اين مبلغ براي برخي از آن ها يك پس انداز به شمار مي رود و آن را كنار مي گذارند تا در زمينه ديگري جز عيدي خرج كنند.
معصومه. ب كه همسرش كارمند است و خود او شاغل نيست و درآمدي ندارد در اين زمينه مي گويد: «حداكثر ۳۰ هزار تومان خرج عيد و نوروز مي كنيم و ۷۰ هزار تومان آن را پس انداز مي كنيم. بيماري ها در راه هستند و بايد به فكر روز مبادا براي هزينه هاي دكتر و دوا باشيم.»
علي. ج نيز در مورد چگونگي خرج كردن عيدي صدهزار توماني مي گويد: «عيد سريع ميآيد و سريع هم مي گذرد. ما بايد به فكر زندگي روزمره خويش باشيم. با اين رقم يك جفت كفش و يك دست لباس، جمعاً حداكثر ۱۵ هزار تومان براي تك فرزندمان مي خريم. بقيه را كنار مي گذاريم. حقوق ماهيانه من حدود ۱۵۰ هزار تومان است و ماهي صد هزار تومان كرايه منزل مي دهم. بنابراين بديهي است كه اين مبلغ و هر مبلغ ديگري را براي ادامه زندگي روزمره كنار بگذارم و نوروز را دوره كوتاهي قلمداد كنم.»
ديدگاه اين كارمند، تلقي اكثر كارمندان در مورد «عيدي صد هزار توماني» است. آن ها اين مبلغ را در كليت هزينه هاي خويش مي بينند و نه فقط نوروز. در حقيقت اگر درآمد ماهيانه كفاف زندگي روزمره شان را مي داد، خرج كردن صدهزار تومان براي عيد و نوروز طعم ديگري داشت، كه در شرايط كنوني براي آن ها مفهوم چنداني ندارد. هزينه هاي ضروري گريبان آن ها را چنان محكم چسبيده كه عيد برايشان در حاشيه قرار دارد.
كارمندان و سفر: معادله مجهول
اولين چيزي كه هنگام تعطيلا ت نوروزي به ذهن خطور مي كند «سفر» است. تعطيلا ت يك تا دو هفته اي در فصل بهار، آن هم در شرايطي كه همه اعضاي خانواده اوقات فراغتشان را سپري مي كنند، همه را در انديشه «سفر جمعي» فرو مي برد كه امري بديهي است. خصوصاً كه مي توان شاهد سفرهاي جمعي ميان آشنايان و اطرافيان بود.
علي. ب، يك كارمند قديمي در اين زمينه مي گويد: «سفر نوروزي به من و امثال من ارتباطي ندارد. آيا مي توان در شرايطي كه حقوق ماهيانه شما كفاف زندگي روزمره شما و خانواده شما را نمي دهد، راهي شهر ديگري شد؟ در اين برهه است كه مبلغ عيدي تعيين كننده مي شود. اما آيا مبلغ صد هزار تومان براي تحمل هزينه هاي نوروز و سفر يك خانواده مثلا ً سه نفري كافي است؟»
پاسخ روشن را خودش مي دهد «خير، اين رقم كافي نيست و البته مي فهمم كه دولت تعهد مستقيمي درباب چنين هزينه هايي ندارد؛ اما بايد خوب بداند ما از سفر ساليانه هم محروم شده ايم. خصوصاً در دوران نوروز كه همه هزينه ها افزايش يافته اند.»
مجيد. س صراحتاً مي گويد: سفر براي من و امثال من مفهومي ندارد. روزگاري سفر با اتوبوس براي كارمندان و بسياري اقشار كم درآمد ميسر بود؛ ولي اكنون كار به جايي رسيده كه هزينه سفر با اتوبوس يك خانواده چهار نفري هم دشوار شده و نمي توانيم آن را ارزان و شدني قلمداد كنيم. هزينه رفت وآمد با اتوبوس به مشهد براي يك خانواده شش نفري نزديك به پنجاه هزار تومان خواهد بود. از سفر يا هواپيما و رفتن به نقاط دور دست حرفي نمي زنم؛ چراكه به خاطر ندارم زن و فرزندانم را به چنين سفرهايي برده باشم.»