دوشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره - ۳۳۲۹
عيدي صد هزار توماني، همان جدل تلخ و شيرين 
سال نو صدهزار توماني
خيلي ممنون، اما...
001998.jpg

خيلي ممنون كه در اين ماه صد هزار تومان اعطا كرديد. متشكريم. اما بعد چه مي شود؟ چند روز اول نوروز هميشه شيرين بوده و هست. بهار دل انگيز است. سفره هفت سين زيبا، وهمه حتي بداخلا ق ها هم، تا حدي خوش اخلا ق مي شوند. اين خاصيت بهار است. ولي دو هفته اول بهار بسان برق و باد مي گذرد، و دوباره روز از نو، روزي از نو. زندگي با همه واقعيت ها و هزينه هاي زندگي با همه سنگيني، باز مي گردند. دوباره ما مي مانيم واجاره خانه، دشواري خريد گوشت، مرغ و ميوه. ما مي مانيم و هزينه كيف و كفش بچه ها. ما مي مانيم و معضل دكتر و دوا و دارو.اي كاش همه ماه ها مثل اين ماه بود، با يك مبلغ اضافي به عنوان «كمك خرجي. اما فروردين، فروردين است و نه بيشتر. يازده ماه دشوار پيش رو هستند. بله، روز از نو، روزي از نو.
مريم روانگر نيا
آيا صدهزار تومان رقم ناچيزي است؟
مسأله اين است، اين سؤال را با چه كسي، از چه قشري، با چه درآمدي مطرح كنيد. اين رقم براي خيلي ها رقم بسيار اندكي بشمار مي رود. به قول خودشان هزينه آب نبات بچه هايشان بشمار مي رود. اما نمي توان كتمان كرد همين رقم معادل درآمد ماهيانه بسياري از مردم است و براي اكثر مردم نزديك به يك دوم يا يك سوم درآمد ماهيانه بشمار مي رود.
در حقيقت رقمي را كه دولت به عنوان عيدي در نظر گرفته در مقايسه با متوسط حقوق كارمندانش و همين طور درآمد متوسط قشر كم درآمد، اندك نيست.
اما «كوچك بودن» و «ناچيز بودن» مبلغ «صد هزار تومان» ناشي از تورم مفرط و گران بودن كالا ها و اجناسي است كه مردم در سال نو بدان نياز دارند. مي توان مسأله را بدين صورت مطرح كرد كه خود دولت چوب تورم جاري در كشور را بيش از همه مي خورد. به همين دليل وقتي حتي در مقايسه با حقوق هاي كارمندانش مبلغ متعادلي را به عنوان «عيدي» مي پردازد بلا فاصله مورد انتقاد هم قرار مي گيرد. اما اين انتقاد در تركيب واقعي اش متوجه عدم توفيق دولت در مهار تورم است تا ميزان عيدي «صد هزار توماني».
عيدي «صد هزار تومان»، مي توانست عيدي مناسبي باشد، منتهي در شرايطي كه قيمت ها مهار شده بود و ارزش واقعي «تومان» به قوت خويش، ولو در حد پنج يا هفت سال پيش حفظ مي شد.
عمر كارمندي سريع مي گذرد. صبح تا عصر. ماه  به ماه. سال تا سال. حقوق ها به كندي افزايش مي يابند و قيمت ها ناگهاني و جهشي.
همه كارمندان بر يك نكته تأكيد دارند: «عيدي صد هزار توماني در اقتصادي كه كنار هم نهادن صد و هزار در كنار هم مفهوم واقعي مي يافت، مناسب بود ، نه حالا ».
چرا در بوق و كرنا كرده ايد؟
آرام حرف مي زند. سنجيده و نكته بين است. ۴۵ ساله و تحصيلكرده و كتاب خوان و روزنامه خوان. پدر چهار فرزند كه يكي از آن ها ازدواج كرده... و در كنار همه اين ها يك كارمند هميشگي و منظم. جوهره جمله هاي او اين است «چرا بايد منزلت كسي كه كارمند بوده تا بدين حد سقوط كند كه رسانه ها در بسياري از بخش هاي خود خبر از دريافت صد هزار تومان عيدي بدهند؟ چرا كارمند بودن را مترادف با حقير بودن قلمداد مي كنيد؟ اگر همين كارمندان نيازمند صد هزار تومان كا رخود را درست انجام ندهند شيرازه كار همان تاجران ميلياردي بهم مي ريزد.»
او مي افزايد: اين امر يعني عنوان كردن خبر عيدي صد هزار توماني به عنوان يك خبر پذيرفتني است؛ ولي شكل انعكاس غليظ آن به صورتي است كه وارد زمينه هاي ديگري مي شود. زمينه هايي شامل:
ناتواني مفرط كارمندان در اداره زندگي مالي خويش 
تأكيد دوباره بر تورم فزاينده به واسطه همان ناتواني 
- ارائه جزئيات زندگي خصوصي كارمندان در وجه مالي 
- بدل شدن كارمندان به عنصر خبري رسانه ها
آن چه اين كارمند به آن تأكيد مي كند نگاه به يك مسأله آشنا از زاويه اي متفاوت است. وقتي دولت ميزان عيدي كارمندان را اعلا م مي كند، وظيفه خبري خود را انجام داده. طبعاً كارمندان بايد بدانند چقدر عيدي مي گيرند تا براساس آن برنامه ريزي انجام دهند. اما وقتي همين خبر بدل به خوراك رسانه ها مي شود و از فرط تكرار نقل مجالس بزرگ و كوچك مي شود، زمينه هاي ديگري به بهانه  آن ها گشوده مي شود كه چند وجه آن مورد تأكيد آن كارمند قرار گرفت.
نكته اين است وقتي مسأله اي تا بدين حد مورد اشاره قرار مي گيرد، مشخص مي شود حادثه چندان عادي رخ نداده و بايد دقيق تر به آن نگاه كرد.
يكي ديگر از كارمندان در ا ين زمينه مي افزايد: همين كه نزديك به دو ماه است مقوله پرداختن عيدي كارمندان و مبلغ آن ها بارها مورد بحث و مجادله قرار مي گيرد، نشان مي دهد كارمندان با مسأله اي بزرگتر از عيد روبرو هستند همه مي دانيم دولت بايد چاره اساسي تري در مورد وضعيت مالي كارمندان بينديشد. كارمندان در صف اول قربانيان افزايش فزاينده قيمت  ها قرار گرفته اند. مسأله عيدي نشانه اي از يك بيماري عميق تر است. بايد بيماري را درمان كرد و پرداختن به يك نشانه هرگز كارساز نبوده و نيست.
ادامه زندگي روزمره
«... صدهزار تومان عيدي را با كمال ميل مي پذيرم؛ چراكه حداقل قرض هاي كوچك اطرافم را مي پردازم.»
اين جمله را كارمندي به زبان ميآورد كه به قول خودش «جايگاه كارمندي اش را درك مي كند و شرايط آن را پذيرفته است.» در عين حال او به نكته كليدي در باب «عيدي صدهزار توماني» اشاره مي كند. اين كه اكثر كارمندان اين مبلغ را نه براي «عيد» و «نوروز»، بلكه براي پر كردن حفره هاي مالي زندگي خانواده شان مورد استفاده قرار مي دهند. اين مبلغ براي برخي از آن ها يك پس انداز به شمار مي رود و آن را كنار مي گذارند تا در زمينه ديگري جز عيدي خرج كنند.
معصومه. ب كه همسرش كارمند است و خود او شاغل نيست و درآمدي ندارد در اين زمينه مي گويد: «حداكثر ۳۰ هزار تومان خرج عيد و نوروز مي كنيم و ۷۰ هزار تومان آن را پس انداز مي كنيم. بيماري ها در راه هستند و بايد به فكر روز مبادا براي هزينه هاي دكتر و دوا باشيم.»
علي. ج نيز در مورد چگونگي خرج كردن عيدي صدهزار توماني مي گويد: «عيد سريع ميآيد و سريع هم مي گذرد. ما بايد به فكر زندگي روزمره خويش باشيم. با اين رقم يك جفت كفش و يك دست لباس، جمعاً حداكثر ۱۵ هزار تومان براي تك فرزندمان مي خريم. بقيه را كنار مي گذاريم. حقوق ماهيانه من حدود ۱۵۰ هزار تومان است و ماهي صد هزار تومان كرايه منزل مي دهم. بنابراين بديهي است كه اين مبلغ و هر مبلغ ديگري را براي ادامه زندگي روزمره كنار بگذارم و نوروز را دوره كوتاهي قلمداد كنم.»
ديدگاه اين كارمند، تلقي اكثر كارمندان در مورد «عيدي صد هزار توماني» است. آن ها اين مبلغ را در كليت هزينه هاي خويش مي بينند و نه فقط نوروز. در حقيقت اگر درآمد ماهيانه كفاف زندگي روزمره شان را مي داد، خرج كردن صدهزار تومان براي عيد و نوروز طعم ديگري داشت، كه در شرايط كنوني براي آن ها مفهوم چنداني ندارد. هزينه هاي ضروري گريبان آن ها را چنان محكم چسبيده  كه عيد برايشان در حاشيه قرار دارد.
كارمندان و سفر: معادله مجهول 
اولين چيزي كه هنگام تعطيلا ت نوروزي به ذهن خطور مي كند «سفر» است. تعطيلا ت يك تا دو هفته اي در فصل بهار، آن هم در شرايطي كه همه اعضاي خانواده اوقات فراغتشان را سپري مي كنند، همه را در انديشه «سفر جمعي» فرو مي برد كه امري بديهي است. خصوصاً كه مي توان شاهد سفرهاي جمعي ميان آشنايان و اطرافيان بود.
علي. ب، يك كارمند قديمي در اين زمينه مي گويد: «سفر نوروزي به من و امثال من ارتباطي ندارد. آيا مي توان در شرايطي كه حقوق ماهيانه شما كفاف زندگي روزمره شما و خانواده شما را نمي دهد، راهي شهر ديگري شد؟ در اين برهه است كه مبلغ عيدي تعيين كننده مي شود. اما آيا مبلغ صد هزار تومان براي تحمل هزينه هاي نوروز و سفر يك خانواده مثلا ً سه نفري كافي است؟»
پاسخ روشن را خودش مي دهد «خير، اين رقم كافي نيست و البته مي فهمم كه دولت تعهد مستقيمي درباب چنين هزينه هايي ندارد؛ اما بايد خوب بداند ما از سفر ساليانه هم محروم شده ايم. خصوصاً در دوران نوروز كه همه هزينه ها افزايش يافته اند.»
مجيد. س صراحتاً مي گويد: سفر براي من و امثال من مفهومي ندارد. روزگاري سفر با اتوبوس براي كارمندان و بسياري اقشار كم درآمد ميسر بود؛ ولي اكنون كار به جايي رسيده كه هزينه سفر با اتوبوس يك خانواده چهار نفري هم دشوار شده و نمي توانيم آن را ارزان و شدني قلمداد كنيم. هزينه رفت وآمد با اتوبوس به مشهد براي يك خانواده شش نفري نزديك به پنجاه هزار تومان خواهد بود. از سفر يا هواپيما و رفتن به نقاط دور دست حرفي نمي زنم؛ چراكه به خاطر ندارم زن و فرزندانم را به چنين سفرهايي برده باشم.»
001959.jpg


خبر روز
كمك مالي به زنان بمي 
معاون دفتر امور زنان و خانواده سازمان بهزيستي گفت: در صورت تامين اعتبار از سوي سازمان مديريت و برنامه ريزي، خانواده هاي زن سرپرست شهرستان بم علا وه بر دريافت لوازم و مايحتاج اوليه زندگي، ماهانه مبلغ ۱۰۰ هزار تومان مستمري دريافت مي كنند.
پرويز زارعي افزود: براي پرداخت اين مبلغ مستمري به ۲ هزار و ۵۰۰ زن سرپرست خانوار شهرستان بم، ماهانه بودجه اي معادل ۲۵۰ ميليون تومان نياز است كه با تامين اعتبار از سوي سازمان مديريت و برنامه ريزي، اولين مبلغ اين مستمري از همين ماه به خانواده هاي زن سرپرست پرداخت خواهد شد.
وي به افزايش ۹۰۰ درصدي زنان سرپرست خانوار شهرستان بم اشاره كرد و اظهار داشت: تعداد زنان سرپرست خانوار بم پيش از زلزله ۲۵۰ نفر بوده كه اين تعداد پس از زلزله به بيش از ۲ هزار زن سرپرست خانوار افزايش يافته است و از آنجا كه اين خانواده ها با توجه به مشكلا ت خاص خود در شرايط نامناسب تر و بحراني تري نسبت به ديگر زنان سرپرست خانوار قرار دارند لذا آسيب هاي بيشتري اين خانواده ها را تهديد مي كند. به همين دليل افزايش مستمري و اقدامات حمايتي در خصوص اين خانواده ها امري ضروري است.
زارعي تصريح كرد: محاسبات انجام شده بيانگر اين واقعيت است كه تامين وسايل ضروري زندگي هر خانواده زن سرپرست خانوار، شامل يخچال، اجاق گاز، تلويزيون و كولر معادل ۱ ميليون تومان هزينه مي برد كه به اين ترتيب براي تامين مايحتاج اوليه تعداد ۲ هزار و ۵۰۰ زن سرپرست خانوار به بيش از ۲ ميليارد و ۵۰۰ ميليون تومان اعتبار نياز است.

آيينه تصوير
002028.jpg

دونالد ترامپ، معروف به دونالد «موقشنگه» براي اينكه ثابت كند موهايش طبيعي هستند و از كلا ه گيس استفاده نمي كند، به خبرنگار نيويورك تايمز اجازه داد موهايش را امتحان كند. اين ميلياردر پنجاه و هفت ساله كه از شهرت به سزايي برخوردار است مي گويد تنها به نامزدش اجازه مي دهد موهايش را كوتاه كند. ترامپ كتابي با عنوان «چگونه ثروتمند شويم» نوشته كه يكي از فصل هاي آن «هنر پرورش مو» نام گرفته است.


002019.jpg

به زودي ماشيني روانه بازار خواهد شد كه در خشكي، آب و هوا مي تواند حركت كند. طراح سوئيسي سازنده اين خودروي دو سرنشينه اعلا م كرد سرعت آن در خشكي يكصدو بيست و چهار مايل بر ساعت، در آب سي مايل بر ساعت و در هوا پنجاه مايل بر ساعت است.


002016.jpg

بازي هاي كامپيوتري هم بازار اقتصادي بزرگي را تحت سيطره خود درآورده اند. درحالي كه پس از عرضه بازيHalo:Combat Evolved در سال ۲۰۰۱ چهار ميليون نسخه آن به فروش رفته، حالا  مديران شركتXbox با خوش بيني به فروش ۲Xbox، كه به زودي روانه بازارخواهد شد، اميد بسته اند.


002031.jpg

چند جهانگرد در ساحل كلمبيا. اگرچه كلمبيا به خاطر فروش مواد مخدر شهرت به سزايي پيدا كرده اما سواحل زيبا و طبيعت چشم نواز آن سالا نه گردشگران زيادي را جذب اين سرزمين مي كند.

صداي  مصرف كننده
سوال منتخب سال 
به شما اين افتخار را مي دهيم كه پرسش برگزيده سال را از جانب ما در بازارچه مرقوم بفرمائيد: چرا، چرا، چرا قيمت پياز طي يك هفته به ۴۵۰ تومان رسيد؟ موسوي 

تأييد مي فرمائيم 
پيام آن خواننده گرامي با عنوان «تارك التحصيل» را خواندم. ضمن تشكر براي چاپ آن، خواستم بگويم اين امر مورد تأييد كارمندان دانشگاه هم هست، حتي دستورش به واحد مركزي ابلا غ شده.علي پور

دارندگي و برازندگي 
درباره ركوردزني در ثبت  نام سيم كارت، البته نمي توان ايرادي بر خريد يك باره ۴۵۰ خط گرفت. خب، دارندگي است و برازندگي. اما واقعيت اين است كه تقاضاي ۴۵۰ خط از جانب يك نفر معادل ايستادن ۴۵۰ نفر از مردم در صف است. دست كم از نظر زماني بايد محدوديت قائل مي شدند تا عدالت رعايت شود. چطور متقاضي يك سيم كارت بايد چند روز معطل شود و متقاضي ۴۵۰ خط، يك ساعته كارش حل شود؟مجيدي 

از نعمت موبايل و تلويزيون محروميم 
سرويس دهي درجه يك و استاندارد تلفن همراه اين روزها ورد زبان هاست و كشور را در جايگاه جهاني برجسته اي قرار داده. هم چنين برنامه هاي ديدني و فراموش ناشدني تلويزيون، قند در دل ها آب مي كند. ولي متاسفانه ما، ساكنان خيابان پيروزي، محدوده نيروي هوايي به دليل وجود دكل هاي متعدد نه امواج موبايل را خوب دريافت مي كنيم و نه امواج تلويزيوني را. لطفا فكري به حال ما شود كه ديگر طاقت نداريم.محمودي 

كارت اعتباري به جاي پول نقد
كاركنان وزارت نيرو معادل ۱۰۰ هزار تومان عيدي امسال،كارت اعتباري پارسيان داده اند كه موارد خرج و كاركرد آن در كشور محدود است و به ويژه در تعطيلا ت نوروزي، عملا  به كار نميآيد.نام محفوظ 

بيكارم، بيكارم، از بدقولي بيزارم 
فارغ التحصيل رياضي كاربردي هستم و زبان انگليسي و ايتاليايي مي دانم. ۵ سال است با هيولا ي بيكاري دست و پنجه نرم مي كنم. در اين مدت ده ها فرم استخدام پر كرده ام و به صدها آگهي مراجعه كرده ام. اما افسوس كه بر خلا ف وعده هاي خوش آب و رنگ مسئولا ن، اشتغال كماكان در قلمرو قرابت و خويشاوندي است و نه مهارت و كارانديشي.ميناسيان 

تشريف بياوريد كلا هتان را برداريم 
در چند سال گذشته، شاهد رشد قارچ گونه بعضي موسسات و مراكز با عناوين مختلف مثل كار در منزل و غيره بوده ايم كه، ابتدا وعده آموزش به ازاي ده، بيست هزار تومان و سپس قول  استخدام را مي دهند. در عمل، آن قدر كارشكني در روند آموزش صورت مي گيرد كه در نهايت همه را سرخورده ومنصرف مي سازند و به اين ترتيب، با مسترد نكردن پول ها، سود سرشاري را نصيب خود مي كنند. اگر نام اين عمل كلا هبرداري نيست، پس چيست؟اسديان 

مجتمع انصار فدك 
در مجتمع انصار فدك عضو شديم كه قرار بود ۵/۱ ساله ساختمان را بسازند و تحويل دهند، الا ن شده ۵/۴ سال. حال كه تحويل داده اند ساختمان پر از ايرادهاي كوچك و بزرگ است و پيمانكار به تعهد خود عمل نكرده است، حتي بابت انشعاب گاز وجه از ما دريافت كردند اما اين ساختمان گاز ندارد.از طرف عده اي از ساكنان مجتمع 

اهل قلم را حمايت كنيد
دانشگاه هاي دو لتي براي كاركناني كه مقالا تشان در طول سال در نشريات چاپ شود امتيازي در نظرگرفته و گروه به آنان تعلق مي گيرد، ولي دانشگاه  آزاد با اينكه امسال، سال پژوهش اعلا م شده اما از همكاران اهل قلم حمايتي نكرده است.
نام محفوظ

هزينه شب عيد و دو هفته نوروزي
اول: لباس و پوشاك (آخرين باري كه جامه خوب و ارزان  خريديم را به ياد نميآورند)
دوم: كفش (ديگر كفش ها دور انداخته نمي شوند. كفش هاي كهنه و مندرس هنوز مورد استفاده قرار مي گيرند)
سوم: هزينه سفر (طي دو سال قيمت بليت هواپيما، اتوبوس ها، هتل ها و مسافرخانه ها چقدر افزايش يافته؟)
چهارم: شيريني (بستگي دارد از كجا بخريد)
پنجم: ميوه (نگاهي به قيمت بازار بيندازيد. چه در بازار ارزان ميوه و تره بار و چه در بازار گران تجريش)
ششم: تنقلا ت (تخمه و پسته عملا ً در سياهه اقلا م لوكس بشمار مي روند. باسلق و آب نبات هم فراموش شده اند)
هفتم: مواد غذايي (همه مي دانند هزينه پذيرايي ناهار و شام از نزديكان هم طي سال هاي اخير، چندين برابر شده)
هشتم: عيدي (به اطرافيان خود يك اسكناس پانصد يا هزار توماني عيدي بدهيد تا دريابيد ارزش اين اسكناس ها تا چه حد كم شده. منتظر واكنش آن ها باشيد)

گوناگون
بازارچه خودرو
بازارچه آرايش ، بهداشت و شست و شو
بازارچه لوازم صوتي - تصويري
بازارچه ارتباطات
|  بازارچه خودرو  |  بازارچه آرايش ، بهداشت و شست و شو  |  بازارچه لوازم صوتي - تصويري  |  بازارچه ارتباطات  |   گوناگون  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |