سه شنبه ۱۹ اسفند ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره - ۳۳۳۰
با عيدي صد هزار توماني چه مي كنيد؟
اگر قيمت ها را بپذيريد
002034.jpg
در آستانه سال نو قرار گرفته ايم. عيد در راه است و با فرارسيدن نوروز هزينه ها هم در راه هستند. حتي اگر قيمت ها افزايش هم نيابند باز بسياري از مردم توانايي تحمل آن ها را ندارند.
با اين وصف، عيد ، عيد است و نمي توان آن را انكار كرد . حداقل براي بچه ها .
كارمندان چه بخواهند ، چه نخواهند بايد نوروز را براي بچه هاي خود
سر و ساماني ببخشند. اما چگونه ؟
مقوله صد هزار تومان عيدي كارمندان هم چنان يكي از مباحث هفته هاي اخيراست .
كارمندان حق دارند رقم هزينه هاي آشناي نوروز و مقايسه آن با عيدي خود را زير ذره بين ببرند.
به راستي با صد هزار تومان چه مي توان كرد؟ و چگونه؟
امروز از زواياي ديگر اين مقوله ديرآشنا از نگاه يك يك شهروند معمولي زير ذره بين مي رود.


}{همسر يك كارمند ساده توضيح مي دهد
صد هزار تومان رقم اندكي است و بايد با احتياط خرج كرد. چاره اي نداريم ما دو فرزند داريم و نمي توان براي آن ها چيزي نخريد. حتي اگر به ما عيدي نمي دادند هم بايد به صورتي مفهوم نوروز را براي آن ها در قالب چند نكته نو تداعي مي كرديم. درآمد همسر من ماهي ۱۲۰ هزار تومان است كه تقريباً همين مبلغ را اجاره خانه مي دهيم. او با دو فعاليت حرفه اي متفاوت در بعدازظهر اين مبلغ را در نهايت دو برابر مي كند. بنابراين من نوروز را با پرداخت هزينه هاي زير دنبال مي كنم.
- پرداخت ۲۰ هزار تومان براي دخترم شامل كفش، شلوار، جوراب و تي شرت.
- پرداخت ۳۰ هزار تومان براي پسرم شامل كفش، شلوار و جوراب و پيراهن.
ما فقط نيمي از صدهزار تومان عيدي را خرج مي كنيم، و نيمي ديگر پس انداز مي شود. چرا كه ده ها خرج ديگر پيش رو داريم كه دكتر و دوا و خرابي هاي خانه بخشي از آن ها هستند. نتيجه آن كه من و همسرم جايي در خرج هاي شب عيد و آن عيدي دادن ها نداريم.
از زماني كه از خانه پدري جدا شدم و زندگي مشترك را آغاز كردم، به ندرت فرصتي پيش آمده رخت و لباسي را كه خوشم آمده بخرم. وقتي همسر يك كارمند ساده هستيد مفهوم «قناعت» را خوب درك مي كنيد.
ارقام پيشنهادي براي خريد اقلا م اساسي نوروز
كفش زنانه: ۷ هزار تومان 
مي توان يك جفت كفش معمولي با اين رقم به دست آورد. كفشي كه چندان شيك نيست، ولي خب قابل قبول است.
كفش مردانه: ۱۳ هزار تومان 
يك جفت كفش معمولي ديگر. نكته اين است كفش هاي مردانه گران تر از كفش هاي زنانه هستند. هر چه باشد آن ها بيش از ما راه مي روند! البته مساله بانوان كارمند با بانوان خانه دار متفاوت است، ولي بيش و كم مردها معمولا ً بيش از زنان در حال جابه جايي هستند.
شلوار مردانه: ۸ هزار تومان به بالا 
اين اواخر جين هايي به قيمت ارزان، حدود ۶ تا ده هزار تومان هم به بازار آمده كه كيفيت بدي ندارند. شلوارهاي مردانه اي هم با قيمت هايي در همين حدود در بازار يافت مي شوند.
دامن زنانه: ۸ هزار تومان 
دامن هايي با قيمت كمتر هم يافت مي شوند، ولي نمي توانيد به دوام آن ها در حد يكي دو بار اعتماد كنيد، اين رقم معقول به نظر مي رسد. فروشگاه هاي تاناكورا را فراموش نمي كنيم. آن جا بسياري از همتايان خود در قشر كارمندان را مي بينيم.
شيريني: ۲ كيلو، ۳ هزار تومان 
عيد مترادف با شيريني است. عيد بدون شيريني و شيرين كردن كام، عيد نيست. اين حداقل قيمتي است كه شيريني قابل قبولي تهيه مي شود. اگر تعداد ميهمانان شما زياد باشد رقم فوق را بايد در دو يا سه ضرب كنيد.
ميوه: ده كيلو، ۴ هزار تومان 
البته بايد به ميدان ميوه و تره بار برويد. در غيراين صورت رقم فوق حداقل دو برابر مي شود، نمي توان يك جا ميوه هاي عيد را براي طول عيد خريد، اما ميوه هايي با قيمت مناسب هم بسيار زود به يغما مي روند.
آجيل 
از سفره عيد حذف شده، چرا كه همه اقلا م آن بسيار گران است. اگر با پسته از ميهمانان خود پذيرايي مي كنيد، از صف كارمندان ساده فاصله گرفته ايد و اكنون كشمش حداقل كيلويي ۱۵۰۰ تومان و گردو كيلويي ۴۰۰۰تومان عرضه مي شوند.
سبزه 
از نيمه اسفند سبزه هاي خودم را پرورش مي دهم. بسيار زيبا هستند. حتي مي توانم «سبزه كوزه اي» هم بار بياورم. پولي در اين زمينه نمي پردازم. يك زن خانه دار بايد بداند چگونه«سبزه نوروز» را با دستان خودش بار بياورد. تماشاي سبز شدن از دل دانه هاي خيس و نمناك بسيار شوقآور است.
ماهي قرمز كوچولو
قيمت هر ماهي بين ۱۰۰ تا هزار تومان متغير است، اما جايي را مي شناسم كه با پانصد تومان چند ماهي قرمز كوچولو مي دهند. پولي بيش از اين براي ماهي قرمز هفت سين نخواهم پرداخت.
ماهي شب عيد
ماهي سفيد دريايي كه حدود كيلويي ۴ هزار تومان قيمت دارد را فراموش مي كنم و ماهي سفيد پرورشي را كه حدود كيلويي ۱۳۰۰ تا ۱۴۰۰ تومان است كنار برنج قرار مي دهم.مي توان به ماهي كپور پرورشي هم كه كيلويي ۹۰۰ تا هزار تومان است روي آورد. يادتان باشد اگر به بازار تره بار برويد با قيمت هاي مناسب تري روبه رو مي شويد. بازار تجريش و بهجتآباد را فراموش كنيد.

كارمند كمترين سهم را براي خود قائل است
نمي توان وقتي عيد مي آيداقلا م مربوط به بچه ها را ناديده گرفت.
نمي توان يك يا چند تكه لباس برايشان نخريد. نمي توان كفش نويي برايشان تهيه نكرد. نمي توان به آنها عيدي نداد
حقيقت اين است خود كارمندان كمترين سهم از مبلغ عيدي را براي خود قائل هستند. آن چه طي گفت وگو با آن ها جلب نظر مي كرد در حاشيه ماندن كارمندان در زمينه خريدهاي نوروزي بود. اكثر آن ها بر اين نكته پا مي فشردند كه «عيد به كودكان تعلق دارد» و والدين سالها است جايي در خريدهاي نوروزي براي خويش باز نكرده اند.
حسن.ج در اين مورد مي گويد: نوروز بيش از همه به كودكان تعلق دارد و بايد به آن ها احساس عوض شدن سال را القا كرد. فرزندان ما نياز خود مربوط به خريد لباس نو، كفش نو و گرفتن عيدي را صراحتاً اعلا م مي كنند. نمي توان وقتي عيد ميآيد اين اقلا م مربوط به بچه ها را ناديده گرفت. نمي توان يك يا چند تكه لباس برايشان نخريد. نمي توان كفش نويي برايشان تهيه نكرد. نمي توان عيدي نداد، ما هم كه بچه بوديم، عيد را بيشتر و بهتر از بزرگسالي مان مي فهميديم و دوست داشتيم.»او درباره خريد يك يا چند قلم لباس يا هر چيز ديگري براي خود با «عيدي صد هزار توماني» مي گويد: لباس هاي بزرگسالا ن بسيار گران تر است. روي هر كت و شلوار مردانه اي كه دست مي گذارم حداقل قيمت آن حدود پنجاه  هزار تومان است. من نمي توانم نيمي از عيدي تعيين شده را خرج كنم. بايد منتظر فرصت مناسبي براي تهيه پوشاك براي خود باشم.او در انتها مي افزايد: ما مي توانيم صبر كنيم، ولي بچه ها نه. اگر دل آن ها در نوروز شاد باشد، من راضي هستم، همين.»

كارمندان و قصه هاي عيدي
اگر عيدي ما پانصد هزار تومان بود، چه مي شد؟
علي. ب كارمندي كه ماهانه ۱۴۰ هزار تومان حقوق مي گيرد در اين زمينه مي گويد: شرايط اقتصادي كشور به صورتي پيش رفته كه كارمندان، يعني خود ما، خود من، بدل به معضل دولت شده ايم. فكر مي كنم بسياري از ما خوب به اين امر واقف هستيم. بنابراين نوروز را برهه اي مي دانيم كه دولت به بهانه اي مبلغي را به ما مي پردازد تا يكي دو تا از چاله هاي فراوان پشت سر خود را پر كنيم. فكر نمي كنم برنامه ريزان دولت كه به قيمت هاي بازار اشراف دارند و مي دانند ما در برابر تورم مهار نشدني چقدر آسيب پذير هستيم، ندانند صد هزار تومان عيدي، هزينه هاي عيد را پر نمي كند.
او افزود: آن ها اين نكته را خوب درك مي كنند، ولي عملا  نمي دانند برابر سيل كارمندان خود چه واكنشي نشان دهند.
اگر آن ها بيايند و به هر كارمند خود پانصدهزار تومان عيدي دهند( مثالي خيالي مي زنم تا مساله حلا جي شود) قيمت ها در بازار بسيار سريع افزايش خواهند يافت. كارمندان دولت به دليل تعداد قابل توجه شان نوعي دماسنج بازار به شمار مي روند، وافزايش يك باره حقوق و مزاياي آن ها، شرايط بازار را تحت تاثير قرار خواهد داد. بنابراين ما كارمندان در موقعيت ناگزيري گرفتار شده ايم. از يك سو درآمد و مزاياي تعيين شده تكافوي هزينه هايمان را ندارد و از سوي ديگر در صورت افزايش آن ها، قيمت ها هم افزايش مي يابد.
او به عنوان جمع بندي مي گويد: بنابراين آن هايي كه فكر مي كنند اگر عيدي صد هزار توماني به پانصدهزار تومان افزايش يابد، مي توانند با قيمت هاي كنوني خريدهايشان را انجام دهند سخت اشتباه مي كنند. مشكل ما كارمندان نمايانگر دشواري هاي اقتصادي كشور است و مساله نوروز و عيدي دادن و عيدي گرفتن نشانه كوچكي از اين دشواري  است.
در حقيقت تا دولت مسائل كلا ن خود در زمينه هاي اقتصادي را حل نكند، ما و خانواده هاي ما نمي توانيم از تندباد تورم دائمي فرار كنيم.

درد دل يك كارمند
مي خرم دخترم، مي خرم.
مي خرم پسرم، مي خرم.
اين جمله هاي آشنا بارها، نمي دانم چقدر، قطعا بيش از صدها بار از زبان ما خطاب به فرزندانمان گفته مي شود. وقتي كه آن ها تقاضاي خريد چيزهايي را دارند كه خوب مي دانيم توانايي خريدشان را نداريم. مثال ها زياد هستند، بسيار زياد. بسيار بيش از اقلا مي كه برايشان خريده ايم.
نمونه اش در مورد خودم. من توانايي خريد يك دوچرخه براي پسرم و يك لباس ورزشي مناسب وكفش ورزشي براي دخترم را ندارم.
كارمندي هستم با حقوق ۱۲۰ هزار تومان در ماه كه بعدازظهرها با كار مضاعف اين رقم را حداكثر به ۲۰۰ هزار تومان مي رسانم. اما از آن جا كه ماهي صد هزار تومان اجاره مي دهيم(به علا وه ۴ ميليون تومان پيش) دست و بالم بسته است و هنوز طي يكي دو سال تقاضاي مداوم پسرم براي تهيه يك دوچرخه، انتظار او را اجابت نكرده ام. بچه هايم به شنيدن «مي خرم عزيزم، مي خرم» عادت كرده اند، اما وقتي نوروز فرا مي رسد به تبعيت از جو حاكم در مدرسه و راديو و تلويزيون احساشان تغيير كرده و بار ديگر نيازهايشان را به زبان ميآورند و هر بار صريح تر و روشن تر.
بنابراين هر چند فرا رسيدن سال نو فرخنده است و فرخنده باد بر آن هايي كه سفره هايشان گسترده و خوان هايشان رنگين، اما اعتراف مي كنم، وقتي به عيد نزديك مي شويم دست و دلم مي لرزد.
خيلي ها نونوار مي شوند، لباس نو مي پوشند. عيدي مي دهند و عيدي مي گيرند اما وقتي فرزندانمان پس از روزها كلنجار رفتن با خود به حرف ميآيند و مي گويند «ما هم مي خواهيم» ، دنيا بر سرم خراب مي شود كه نتوانسته ام آرزويآنان را برآورده سازم.
بله، مي توان به نوروز از زاويه ديگري هم نگريست. مي توان در آغاز فصلي كه آن را بهار دل ها مي خوانند، از پاييز هم حرف زد. از سردي و شرمندگي.
نمي خواهم اين سطور را آيه يأس قلمداد كنيد. اين ها حقايق ملموس زندگي كارمند ساده اي هستند كه وقتي نوروز فرا مي رسد، آرزو مي كند ساعت ها و روزها سريع و پرشتاب بگذرند تا روزمرگي از راه برسد.
همان جايي كه بچه ها به نخواستن عادت كرده اند و به قناعت ، حرف دل پدر و مادرشان را بهتر مي فهمند.ولي هنوز خيلي  تا آن روز مانده كه به آن ها نگويم : مي خرم عزيزم، مي خرم.»

فراخوان
002037.jpg

تحريريه
تلفن تحريريه : ۷-۶۹۵۵۲۵۴ فاكس : ۶۹۵۳۳۵۹
E-mail:info@hamshahri-bazar.com

آيينه تصوير
002061.jpg

يك دانشمند چيني در كنار بزرگ ترين خوك جهان كه زماني نهصد كيلو وزن داشت. اين خوك كه يك ماه پيش دست اش از دنياي لجني خود، كوتاه شد و به خاك پيوست، دو و نيم متر طول داشت ، دور كمرش ۲۳/۲ متر بود و به گفته دانشمندان پنج سال عمر داشت. به هر روي آن ها از مسئولا ن كتاب گينس خواسته اند نام خوك شان در كتاب ركوردها ثبت شود.
002064.jpg

ورزشي سنتي در ژاپن. دو مرد در سالني در شمال توكيو مشغول تمرين هنر شمشير بازي «Laidokas »هستند كه قدمتي پانصد ساله دارد. به تازگي اين هنر - ورزش مورد توجه فيلم سازان هاليوودي نيز قرار گرفته و دو فيلم «آخرين سامورائي» و «بيل را بكش» با اقتباس از آن ساخته شده اند.
002067.jpg

امواج خروشان در سان فرانسيسكو وحشت آفريدند. بروز توفان در اين شهر و به آشوب كشيده شدن دريا موج هايي عظيم را پديد آورد كه ارتفاع برخي از آنان به نه متر بالغ مي شد. تصوير گوشه اي از عظمت درياي خروشان را كنار پل بزرگ سان فرانسيسكو نشان مي دهد.
002070.jpg

فرانسه مناطقي بي بديل و زيبا براي جهانگردان را در خود جاي داده. بارش برف سنگين در رن- يكي از بكرترين شهرهاي سرزمين گل- رنگي نو بر چهره طبيعت منطقه نشانده و نقشينه اي بديع براي گريز از صنعت و دمي با خود به سر بردن را پديد آورده است.

صداي  مصرف كننده
يك صندلي و ۲ قلندر
چرا بايد كرايه يك نفر كامل را بپردازيم، اما روي صندلي جلو تاكسي، دو نفره بنشينيم. كجاي دنيا، روي يك صندلي، دو نفر مي نشينند؟
خانم اسدي 
تنبيه بدني مي كنند
آقا، واضح و آشكار مي گويم در مدرسه راهنمايي ... بچه ها را كتك مي زنند. به خدا، دوره اين كارها سپري شده. امروزه، عصر احترام و پرورش بچه ها مطرح است. اگر پرورش نباشد، آموزش به چه كار مي آيد؟ با كتك مي خواهند پرورش دهند؟
بازارچه: نام مدرسه در دفتر محفوظ است. مسئولا ن اگر تمايل داشته باشند، بپرسند.
مي خواستيد سروقت ما نيائيد
چند ماه پيش براي افتتاح حساب و دريافت كارت بانك... مراجعه كردم. اما كارت حاضر نشد. در جواب اعتراض من گفتند صدور اين كارت به بخش خصوصي واگذار شده كه تكنولوژي انجام آن را ندارد. در ضمن مي توانستيد در اين بانك حساب باز نكنيد.
يزداني 
فقط موبايل 
دفاتر پست، طي دو هفته گذشته كه اقدام به ثبت نام تلفن همراه مي كردند، تمام هم و غم خود را به اين امر اختصاص داده و روند خدمات معمول پستي را كند كرده بودند. بسياري از شهروندان كه كاري غير از موبايل داشتند، اين دو هفته را با مصيبت سپري كردند.
رحيمي راد
گارانتي در صورت خاموشي 
چند روز قبل به شركت ايران خودرو مراجعه كردم و پژوي آردي كه قبلا  ثبت نام كرده بودم را تحويل گرفتم. هنوز يك روز نگذشته بود، كه ماشين ياطاقان زد. بعد از اينكه به شركت رفتم و خواستار تعويض خودرو شدم، در پاسخ گفتند ما فقط ماشين را تعمير مي كنيم. سوال اينجا است وظيفه گروه نظارت بر كيفيت چيست؟ آيا گارانتي و تضمين سلا مت خودرو فقط در صورت خاموش بودن آن است؟
درويش حسيني 
از قلم افتاديم 
ضمن تشكر از شهرداري براي اهداي بن شهروند به كاركنان آموزش و پرورش، خواستم به اطلا ع برسانم ظاهرا كاركنان ناحيه ۳ شهر ري از قلم افتاده اند. لطفا ما را هم دريابيد.
دبير ناحيه شهر ري 
نشاني ها را اعلا م كنند
بد نيست نمايندگان منتخب مجلس هفتم پس از انتخاب و اعزام به مجلس، در رسانه هاي عمومي نشاني دفاتر كاري خود را اعلا م كنند تا شهروندان براي طرح مشكلا ت خود، به آنها دسترسي مستقيم داشته باشند.
جاويد
بيش از تعرفه 
تاكسي ها و مسافركش هاي شخصي كه خيابان ستارخان مبدا مسير آن هاست كرايه خود را بيش از تعرفه و حد مجاز مي ستانند.
شهروند
يك حفره، دو حفره 
دور از جانتان، پدرم سكته كرد. او را به بيمارستان... رسانديم، پزشك معالج، تشخيص باتري قلب تك حفره اي را داد. به بيمارستان... مراجعه كرديم، تشخيص باتري دو حفره اي را دادند و گفتند: اگر تك حفره اي گذاشته بوديد، الا ن پدرتان به ابديت پيوسته بود. مي خواهم بدانم به چه مرجعي بايد شكايت كنم؟
صنايعي 
اي كاش 
اي كاش ما فرهنگيان بازنشسته نيز مشمول لطف شهرداري و بن هاي شهروند مي شديم.خانم احمدي

گوناگون
بازارچه خوراك
بازارچه ارتباطات
بازارچه رايانه
بازارچه حمل و نقل
|  بازارچه خوراك  |  بازارچه ارتباطات  |  بازارچه رايانه  |  بازارچه حمل و نقل  |   گوناگون  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |