پنجشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره - ۳۳۳۲
كالبد شكافي مرگ دو گراز دريايي دلفيناريوم كيش
پزشكان ناموفق انگليسي
پيتاچوك و اوخ دهانشان را پراز آب مي كردند به طرف تماشاچيان مي آمدند و آب دهانشان را روي آنها مي ريختند و براي خودشان دست مي زدند.
معصومه صفايي 
004308.jpg

اگر تا حالا كيش رفته باشيد حتما سري هم به «دلفيناريوم» آن زده ايد. «دلفيناريوم» همان پارك آبي است كه مجموعه اي از موجودات منحصر به فرد دريايي را در آن نگهداري مي كنند، البته به سختي. اگر هم سعادت بازديد از آن را نداشته ايد قطعا وصفش را بسيار شنيده ايد به خصوص به خاطر داشتن نهنگ سفيد، يكي از منحصر به فردترين پستانداران دريايي. البته در اين مجموعه علاوه بر نهنگ سفيد، گونه هاي ارزشمند ديگري از گوشه و كنار دنيا و هر يك با شرايط زيستي جمع آوري شده و در كنار يكديگر نگهداري مي شوند كه از جمله آنها مي توان به گربه دريايي، شيردريايي هم گونه شمالي و هم گونه جنوبي، دلفين بيني بطري، پنگوئن سياه و سفيد (تنها گونه پنگوئن نواحي گرمسيري آفريقا) و از همه آنها جالب و ديدني تر گرازهاي دريايي سيبريايي هستند و حالا ديگر اگر هم اتفاقا گذرتان به اين دلفيناريوم افتاد دلتان را خوش نكنيد، چون ديگر اثري از آنها نيست.
حول وحوش سال ۱۳۷۸ نمي دانيم چطور شد كه آقايان سرمايه گذار در اين مركز به سرشان زد كه يك چيزي در اين مجموعه باارزش كم است. اين در و آن در بالاخره معلوم شد كه اين خلا را تنها دو گراز دريايي پر خواهند كرد، آن هم دو گراز دريايي تعليم ديده.
پستاندار دريايي گوشتالو با دندان هاي نيش بلند عاج مانند، موجوداتي تيزهوش و بامزه كه همه چيز را به خوبي فرا مي گيرند. حيواناتي كه خيلي ها براي ديدن از نزديك آنها، حاضرند پول هاي كلان بپردازند. جلسه ها و نامه نگاري ها و بالاخره بودجه تامين شد.
مسكو؛ هدف مسكو بود اين ميهمان هاي بخت برگشته را بايد از مسكو مي آوردند و قرعه به نام اوخUokh) )و پيتاچوكPitachook) )افتاد. دو گراز حدودا دو ساله كه از سيبري زنده گيري شده و امروز مي آمدند تا ميهمان كيش و توريست هاي پولدار آن باشند. از سردترين عرض هاي حاشيه قطب شمال به منطقه اي گرم نزديك استوا.
گراز دريايي كه در جهان به آنWalrus مي گويند؛ گونه اي از پستانداران دريايي است كه وسعت پراكنش آن در تمام دنيا محدود به منطقه نسبتا كوچك واقع در حاشيه قطب، حوالي درياي آركتيك است. وزن نر آن از ۹۰۰ تا ۱۴۰۰ كيلوگرم و وزن ماده آن ۴۵۰ تا ۱۲۰۰ كيلوگرم است. عاج آنها كه از ۵/۱ سالگي شروع به رشد مي كند تا ۸۵ سانتي متر مي رسد. موجوداتي قلمروطلب هستند به خصوص در فصل جفت گيري يعني اواخر زمستان و اوايل بهار. طول دوران بارداري در آنها بسيار طولاني است، نزديك به يك سال و يك ماه. در سواحل صخره اي زندگي مي كنند و غذايشان را ماهي هاي كوچك و نوعي نرم تن كوچك دريايي به نام «گريل» تشكيل مي دهد. نسبت به سرما ظرفيت بردباري بالايي دارند چنانچه تا منهاي۳۰ درجه سانتيگراد را به راحتي تحمل مي كنند. مهاجرت هاي فصلي دارند البته به طور محدود بين سواحل شمالي و جنوبي قطب. مهم ترين دشمنان آنها در طبيعت، نهنگ هاي قاتل و نهنگ هاي اسپرم هستند كه براي شكار گرازهاي دريايي حتي تا نزديكي ساحل نيز پيشروي مي كنند.
004314.jpg

اين دو گراز دريايي نسبتا آموزش ديده، از مسكو راهي كيش شدند، البته به همراه مربي آموزشي روسي شان.
آنها زماني وارد كيش شدند كه «اوخ» به بيماري«Pulpaittis« عارضه عفونت عاج مبتلا بود، البته به شكل خفيف و به خريداران اعلام شد كه او آنتي بيوتيك مصرف مي كند!
Pulpaittis بيماري شايع در بين گرازهاي دريايي است به خصوص آنهايي كه در اسارت زندگي مي كنند. در اثر اين بيماري قاعده رويش عاج، دچار عفونت شده و حتي با مصرف آنتي بيوتيك هم ناخواسته روز به روز حادتر مي شود و در واقع هيچ راه علاجي ندارد، به همين خاطر در بيشتر مراكز نگهداري گرازهاي دريايي در دنيا قبل از ابتلاي حيوان به اين بيماري در سن ۲ تا ۵/۳ سالگي عاج را از فك خارج مي كنند. در واقع اقدام به موقع جهت انجام اين كار، مي تواند يك راه نجات باشد.
و اما علت بروز اين بيماري و اينكه چرا گرازهاي دريايي دچار اين عارضه مي شوند؛ آنها حيواناتي قلمروطلب هستند كه علاوه بر استفاده از عاج به عنوان ابزار حركتي، از آن براي حفاظت از قلمرو، تصاحب غذا، جفت و ... استفاده مي كنند حتي از دوران كودكي تعليم مي بينند و براي همسالانشان به اصطلاح شاخ و شانه مي كشند، به طوري كه درگيري ها و زد و خوردها به شكل يك نياز مبرم درآمده و ضربه خوردن و ضربه زدن و بهتر بگوييم كار كشيدن از عاج ها باعث استحكام و رشد آنها شده و به عاج ها دوام و پايداري مي بخشد.
ولي از آنجا كه گرازهاي دريايي حيوانات سنگين و تنبلي هستند، ترجيح مي دهند تحركشان را به حداقل برسانند و زماني كه در اسارت زندگي مي كنند زمينه برايشان مهيا مي شود چرا كه ديگر نيازي به رقابت و حركت و جستجو و ... ندارند و در نتيجه استفاده از دندان ها به حداقل مي رسد و با گذشت زمان ريشه عاج ها و بافت نگهدارنده آنها تحليل رفته و دچار فرسودگي و در نهايت عفونت هاي حاد مي شود به طوري كه پيشرفت اين بيماري در نهايت براي گرازها مرگ را در پي خواهد داشت.
تنها راه نجات گراز دريايي كه به اين بيماري مبتلا شده باشد جراحي ريشه عاج و خارج كردن عاج به همراه بافت عفوني فك است. عملي بسيار مشكل كه درتمام دنيا به ندرت با موفقيت انجام مي شود و تنها ۳۰تا ۴۰ درصد از گرازهاي جراحي شده جان سالم به در مي برند. چرا كه اين گونه علي رغم جثه بزرگ و زمختش در برابر بيهوشي بسيار حساس بوده و كمتر پيش مي آيد كه در زير عمل جراحي طاقت بياورد.
روزها مي گذشت و بيماري «اوخ» هم هر روز بيشتر ريشه مي گستراند، دو سال گذشت. «اوخ» بسيار ضعيف و ناتوان شده بود و ديگر چاره اي جز انجام عمل جراحي و خارج كردن عاج از فك او وجود نداشت، «اوخ» آماده عمل جراحي شد.
تيم دامپزشكي متشكل از هومن ملوك پور سرپرست تيم، صديقي متخصص بيهوشي، سرداري جراح و وشكيني مسوول راديولوژي و سونوگرافي شكل گرفت و در يك صبح سرد زمستاني «اوخ» به زير تيغ جراحي رفت و اين عمل براي اولين بار در خاورميانه انجام پذيرفت.
004311.jpg

همه مي دانستند كه شانس زنده ماندن «اوخ» زياد نيست. اما چاره اي نبود.
بعد از عمل، علي رغم تمام دل نگراني ها حيوان به هوش آمد و به استخر بازگشت. اما بعد از مدت زماني كوتاه شايد كمتر از سه هفته «اوخ» مرد و علت مرگش از طرف دكتر هومن ملوك پور «ايست قلبي» گزارش شد.
و اما دلفيناريوم و شرايط زندگي اين دو گراز دريايي كه مسافران قطب بودند در دل يكي از گرم ترين نقاط ايران.
دكتر هومن مي گويد: «دلفيناريوم كيش ايده بسيار خوبي بود و به شكلي منطقي به منظور جلب توريسم و در كنار آن توسعه مركز تحقيقاتي شكل گرفت. هزينه بسيار زيادي هم در بر داشته اما در سايه عملكرد مديران ناآشنا و غيرمتخصص سير نزولي را طي مي كند و تاكنون كارنامه خوبي ارايه داده است.»
تاكنون در اين مجموعه آبي ارزشمند كه بايد محل امني براي حيات گونه هاي به اسارت درآمده باشد، ۴دلفين بيني بطري، ۴نهنگ سفيد، ۶شير دريايي، ۴گربه دريايي ۲ گراز دريايي جان باخته اند.
و اما دليلش؛ يكي از كاركنان متخصصان حيات وحش اين مجموعه مي گويد: «اينجا شرايط زيستي لازم براي هريك از گونه ها كه از گوشه  اي از دنيا به اينجا آورده شده  اند مهيا نيست. هركدام از اين حيوان ها مال يك اقليم خاص هستند نيازهاي خاص خود را دارند. يكي مال قطب است، ديگري آفريقاي جنوبي، اين موضوع خيلي گنگ و غير قابل هضمي نيست و مقدماتي ترين قدم براي نگهداري يك گونه، دانستن اين موارد است». اين دوگراز دريايي كه در زيستگاه هاي ساحلي صخره اي قطب در دمايي بين ۱۳-۷ درجه سانتي گراد زندگ مي كنند. در اين دلفيناريوم در يك استخر سراميكيL شكل به طول عرض ۱۲ ۷ متر كه تنها سقفش با چادر پوشانده شده در آبي كه حتي گاهي دمايش به ۳۰ درجه سانتيگراد هم مي رسد نگهداري مي شوند.
دكتر هومن درباره تامين نيازهاي غذايي آنها مي گويد:« از لحاظ تغذيه اي هيچگونه مشكلي نداشتيم آنها از ماهي هاي كوچ تغذيه مي كردند كه به طور دايم از دريا صيد مي شد گونه اي از ماهي آمور كه از خارج از كشور مي آوردند.
«اوخ» مرد وبعد از مرگ او«پيتاچوك» تنها شد چند روزي هم دست به اعتصاب غذا زده، خيلي غمگين و قهروي شده بود. دكتر درباره روابط آنها با يكديگ مي گويد:« آنها دوستان بسيار خوبي براي هم بودند با اينحال كه هر دو نر بودند هيچ درگيري جنگ بين آنها در نمي گرفت البته اين را هم بگويم كه حس قلمرو طلبي رقابت شان را هم به خاطر زندگ در اسارت از دست داده بودند. آنها خيلي خوب با هم كار مي كردند براي مردم نمايش مي دادند مثلا همديگر را مي بوسيدند، براي هم دست مي زدند،  مي رقصيدند جالب تر از همه اينكه دهانشان را پ از آب مي كردند به طرف تماشاچيان مي پاشيدند». دو سال بعد پيتاچوك هم به بيماريPULPATTIS همان بيماري كه باعث مرگ «اوخ» شده بود مبتلا شد. اما آنها بايد پيش بيني چنين روزي را مي كردند براي خارج كردن عاج قبل از ابتلا مانع مرگ دومين گراز دريايي مي شدند اما اين كار صورت نپذيرفت.
«پيتاچوك» هم اوضاعش روز به روز وخيم تر مي شد او هم ديگر راهي جز رفتن زير تيغ جراحي نداشت، اما اين بار مساله جدي تر بود بايد اقدامي اساسي صورت مي گرفت. به همين خاطر با باغ وحش لندن ارتباط برقرار شد تيمي سه نفره متشكل از دو دامپزشك يك جراح با هزينهX ميليون تومان راهي ايران شدند باز هم در بهمن ماه، دومين گراز دريايي زير عمل جراحي رفت كه تنها ۳۰ درصد شانس زنده ماندن داشت. عمل انجام شد اما بيشتر از نيم ساعت از پايان كار نگذشته بود كه «پيتاچوك» هم نفس هاي آخرش را كشيد به دوستش« اوخ» پيوست اين بار علت مرگ، اشتباه در دوز داروي بيهوشي عنوان شد تيم انگليسي، ناموفق به كشورش بازگشت. البته اين سوال وجود دارد چرا با اينحال كه در جراحي قبل، بيهوشي«اوخ» با موفقيت انجام شده بود، در مورد دوم از تجارب تيم قبلي هيچگونه استفاده اي نشد.

پزشك عمل اول
004305.jpg
دكتر هومن ملك پور يكي از بهترين متخصصان جراحي حيات وحش كه در سال ۲۰۰۱ در كنگره جهاني آمريكا مقاله اش درباره جراحي غده نخايي در يك توله شير جزو ۱۰ اثر برگزيده بود و انجام موفقيت آميز جراحي گوزن زرد ماده اي كه شاخ گوزن نر، پهلويش را شكافته بود، دو عملكرد درخشان در كارنامه اوست.
در ضمن اگر تلويزيون هم نگاه مي كنيد در برنامه «به خانه بر مي گرديم» به عنوان كارشناس حيوانات خانگي با او آشنا هستيد.
دكتر ملوك پور در حال حاضر در باغ وحش كيش مشغول به كار است. او و همكارانش اولين سايت اينترنتي حمايت از حيوانات خانگي را هم تاسيس كرده و شما مي توانيد با مراجعه به اين سايت(WWW.drhoman.com) اطلاعات مفيدي در اين زمينه كسب كنيد.

ماجراهاي طبيعت
حيوانات شگفت انگيز زندگي من
004329.jpg
ريموند ديتمارس 
قسمت دهم 
بي اطلاع از اثر رنگ روي معده يك زرافه، به گردن دراز نگاه مي كنم و تاييد مي كنم كه هر طور شده بايد از اين رژيم غذايي او جلوگيري كنيم. دنبال آهنگر مي فرستيم و بعد از مشورت، شبكه اي ر ا طراحي مي كنيم كه با ملايمت اما جدي، جلو آقاي زرافه را مي گيرد و نمي گذارد اقدام به خودكشي كند. با تلفن به من اطلاع مي دهند كه بايد فورا به دفترم بروم. در دفتر با يكي از افرادم كه او را چند ساعت قبل براي تحويل گرفتن يك راكون كه از سوي يكي از شهروندان به ما اهدا شده فرستاده ام، مواجه مي شوم. لااقل من از پيام نارسايي كه به دستمان رسيد چنين استنباط كردم.
ناگهان از درون كيسه اي روي زمين صداي غرش و خرناسه بلند مي شود. كيسه تكان مي خورد، مي لرزد، از جا بلند مي شود و دوباره به زمين مي افتد، چنانكه گويي به تسخير جن درآمده است. در واقع كيسه توسط جانوري وحشي تسخير شده كه به شدت به شرايط نامطلوب و زنداني شدنش معترض است.
مرد مي گويد:« خب، كاري كه گفته بوديد انجام دادم» و با رنجش به كيسه و بعد به من نظر مي كند.
احساس گناه مي كنم، اما عكس العملي سريع متقاعدم كرد كه موضوع هرچه هست و هر اتفاقي كه روي داده، تقصير من نيست. وظيفه ما اين است كه به خواست ها و تلفن هاي موثق مردم پاسخ گوييم. بالاتر از همه، ماليات دهندگان حاميان ما هستند.
با احتياط پرسيدم:« به آدرسي كه داده بودم رفتيد؟»
مرد ناگهان گويي منفجر شده باشد گفت: «دقيقا همان كار را كردم. فكر مي كنيد آنجا چي بود؟»
من من كنان سوالش را با سوالي ديگر پاسخ دادم:«يك خانه شخصي؟» و به ياد آوردم كه منشاء بدترين دردسرهاي ما اغلب ساده ترين جاها بوده است.
«خانه شخصي؟! نه خير، آنجا مغازه كفن و دفن بود!»
درهمين لحظه صداي خرخر توام با پرش از كيسه بلند شد. مطمئن از اينكه بسته بندي محكم است و زنداني تخس نمي تواند فرار كند، او را به طرف در هل داديم تا بتوانيم با هم حرف بزنيم.
و فكر مي كنيد اين گربه وحشي - منظورم اين راكون است كه طبع گربه وحشي را دارد - كجا بود؟» و پيش از آنكه بتوانم حدسي بزنم خودش پاسخ مي دهد: «توي يك تابوت! تابوت، باور مي كنيد؟ تابوت»! موضوع تكان دهنده وغير عادي است فكر مي كنم پشت ميز بنشينم، قلم به دست بگيرم و گزارش كار را با اين تيتر آغاز كنم:« راكوني در تابوت »، يا:«راكوني در كنار يك مرده پيدا شد.» اما وقتي جزييات را مي فهمم، قضيه روشن تر مي شود. ماجرا از اين قرار است كه وقتي مامور ما به محل كفن و دفن مي رسد، او را به سردابه اي هدايت مي كنند. او با دلهره وارد مي شود. در نور ضعيف محيط، تعداد زيادي جعبه مي بيند كه تابوت نيستند بلكه كانتينرهاي تابوت اند. ناگهان از درون يكي از جعبه ها، برق چشماني هراسان را مي بيند كه در آن فضاي نيمه تاريك او را سخت مي ترساند.

۲۳- سمور
004269.jpg

گونهMartes foina:
خانوادهMUSTELIDAE :
راسته: گوشتخوارانCARNIVORA
رده: پستاندارانMAMMALIA
جثه اي به اندازه گربه خانگي دارد. بدني كشيده و استوانه اي، پوزه دراز، گوش هاي نسبتا بزرگ وكاملا گرد، دم نسبتا بلند و پشمالو، پاهاي كوتاه، ناخن هاي بلند و نيمه جمع شونده.  لكه سفيد و پهني در ناحيه زير گلو دارد كه در پايين دو شاخه مي شود و به طرف دست ها ادامه مي يابد. طول سر و تنه ۴۰ تا ۵۰ سانتي متر و وزنش به ۵/۲ كيلوگرم مي رسد.
004326.jpg

بيشتر در جنگل هاي خزر تا مناطق خليج فارس زندگي مي كند. گاهي در اماكن مسكوني نظير باغ ها، آغل حيوانات، پارك ها و زير شيرواني ساكن مي شود.
در ايران در اكثر مناطق از آذربايجان تا مناطق ساحلي جنوب زندگي مي كند. اكثرا از جوندگاني نظير موش، سنجاب، سنجابك و پرندگان، جوجه و تخم آنها، مهره داران كوچك، حشرات و ميوه ها تغذيه مي كند. گاهي اوقات نيز به مرغ و خروس حمله مي كند.
با اينكه همه ساله تعداد زيادي از آنها شكار مي شوند، يا در اثر تصادف با اتومبيل از بين مي روند، معهذا كاهش چشمگيري در جمعيت آن ديده نمي شود. جز در برخي از مناطق جنوب كه از طعمه مسموم جهت كشتن و استفاده از پوست اين حيوان استفاده شده است.

گردشگري در ماسوله
004323.jpg
شهردار ماسوله خواستار حمايت مسوولان از طرح هاي جذب گردشگر در اين منطقه شد. محسن عارف گفت: ماسوله يك اثر زنده تاريخي است كه به خاطر نوع معماري خاص آن مورد توجه گردشگران و يونسكو است، اما تاكنون اقدام مهمي براي زنده ماندن آن، آنطور كه در خور باشد انجام نشده است و علي رغم اينكه دولت نسبت به اين شهر از نظر صنعت گردشگري اهميت قايل است، اما در عمل نگاه ها بازدارنده است. وي با ابراز نگراني از روند تخريب ماسوله گفت: از سال ۱۳۴۵ تا به امروز ۴۵ درصد ماسوله تخريب شده است و دليل آن نيز نقش مهم اين شهر به عنوان محل عبور و ورود و خروج كالاست و اخيرا نيز با احداث جاده ماسوله به خلخال، اين شهر در معرض تخريب بيشتر قرار گرفته است.

افزايش صيد كاهش حيات
004317.jpg
افزايش ماهيگيري، روز به روز حيات وحش دريايي را كاهش مي دهد.
با روند روبه رشد تقاضا در بازارهاي آسيا براي محصولات دريايي كه به طور سنتي در گالاپاگوس بهره برداري نمي شده، مثل خيار دريايي و باله كوسه ، صدها صياد تازه رو به اين جزاير آورده اند تا سهم خود را از اين ثروت هاي خداداد بگيرند. سهمي كه به نابودي حيات دريايي اين مناطق بي نظير ختم مي شود. آب هاي اطراف جزاير گالاپاگوس، مجموعه اي تماشايي از صدها گونه كوسه،  ماهي هاي برق دار، وال ها و نهنگ ها و بسياري از انواع ماهي كه در هيچ كجاي ديگر جهان ديده نمي شود، در خود جاي داده است. سازمان هاي جهاني محيط زيست براي اقدامي جدي در اين زمينه واردعمل شده اند و به زودي قوانين و مقررات جدي براي جلوگيري از صيد در اين آب ها وضع خواهد شد.

گنجينه حيات
004320.jpg
جزاير گالاپاگوس چون جواهراتي درخشان در اقيانوس آرام مي درخشند.
اين جزاير كه پس از آنكه چارلز داروين آنها را «ريشه انواع» ناميد از شهرتي جهاني برخوردار شدند و هزاران سال است توانسته اند بيش از ۹۵ درصد گونه هاي خود را نگاه دارند.
با اين وجود، متاسفانه امروز، تهديدهاي گوناگوني در سر راه اين گونه ها قرار دارد، ازجمله؛ بهره برداري بيش از حد از منابع دريايي، چراي بي رويه و بيرون از ظرفيت دام، شكار غيرقانوني حيات وحش، آلودگي و افزايش مهاجرت.

سفر و طبيعت
ايرانشهر
تهرانشهر
حوادث
در شهر
درمانگاه
زيبـاشـهر
يك شهروند
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  حوادث  |  در شهر  |  درمانگاه  |  زيبـاشـهر  |  سفر و طبيعت  |  يك شهروند  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |