تمهيدات اكران ۸۳ و اعاده حيثيت از سينما
خروج از شرايط گلخانه اي
|
|
پيمان شوقي
نگاهي به وضعيت عمومي فيلم هاي ايراني كه در بيست و دومين جشنواره بين الملي فيلم فجر به نمايش درآمدند، نشان مي دهد كه ظاهراً توليدكنندگان و فيلم سازان ايراني بعد از مدتها نگراني و ابراز نارضايتي از شرايط و اوضاع جاري، سرانجام دست از حرافي برداشته و راه هاي اصولي براي خروج از بحران عدم استقبال مخاطب را مي جويند. لذا اگر كليت فيلم ها و تركيبي كه در تعقيب پي گيرانه به آن برمي خوريم تا حدودي متشتت به نظر مي رسد، اين را نبايد به عنوان زنگ خطر و نشانه بحران دانست بلكه بر عكس مي شود به فال نيك گرفت و خوشحال شد از اين كه بالاخره بدنه سينماي ايران به اين مهم رسيده است كه نه فقط نبايد به توقع حمايت هاي بي دريغ و بي قيد و شرط دولت اتكا كند بلكه مخصوصاً لازم است به طرق مختلف براي خروج از شرايط گلخانه اي بيانديشد و خود را آماده رقابت با «ترميناتور ۳» و «بيل را بكش» و ساير همتايانشان كند.
نكته جالب توجه، سياستهاي نسبتاً كلاني است كه طي يك سال اخير توسط معاونت سينمايي وزارت ارشاد طرح شده و مقدمات اجرايشان نيز ظاهراً فراهم آمده اند. اين سياستها پس از مدتها و طي شدن دوران خلائي به طول يك دهه سرانجام افق هاي دور را مد نظر دارند و از دفع الوقت و برنامه ريزي هاي كوتاه مدت مي پرهيزند. وجه عمده اين سياستها، تعريف تازه اي از جايگاه سينما- بخش فراموش شده همه برنامه ريزي هاي قبلي- در جامعه و ترويج فرهنگ آن است. اعاده حيثيت از سينماها به عنوان مراكز تفريحي/ فرهنگي و تماشاگران خاص آن از ديگر شاخص هاي اين سياستهاست. همچنين با شكستن تابوي حضور فيلم هاي جديد آمريكايي(كه مقدمات آن چند سال است فراهم مي شود) دو وظيفه مهم حمايت از سينما داران و تغذيه تماشاگران رهگذر از دوش فيلم هاي ايراني برداشته شده و امكان مانور براي جلب گروه هاي تازه اي از تماشاگران براي آن فراهم مي شود(ضمن اين كه حضور يك رقيب نيرومند، خواه ناخواه موجبات ارتقاي كمي و كيفي طرف خودي را نيز فراهم مي آورد.) در اين ميان تنها اين نكته قابل ذكر و توجه است كه با توجه به ماهيت و شكل حضور دولت و تصميم گيري هاي آن در گستره سينماي ايران همراهي اين مجموعه با تلاش هاي مختلف سينماگران از طريق رفع نگراني هاي موجود از مميزي هاي سليقه اي و خصوصاً حمايت مادي و معنوي براي بالا بردن قدرت ريسك توليدكنندگان محصولات سينمايي شديداً لازم است. اتفاقاً بستر نمايش محصولات يك سال سينماي ايران در سال ۱۳۸۳ مجال مناسبي براي دريافت ميزان مشاركت دستگاه هاي دولتي است. چرا كه توليدات امسال سينماي ما در كمال شگفتي بيانگر تلاش فيلمسازان براي تركاندن پوسته شرايط موجود و خطر كردن هاي مداوم براي امتحان راه هاي جديد ارتباط با مخاطب اند. راه هايي كه فرم و مضمون را درنورديده و عمدتاً نشان دهنده جسارت توليد كنندگان فيلم ايراني در رويكرد به موارديست كه بعضاً خطوط قرمز سينماي ما را تشكيل مي دهند: شكستن استانداردهاي متعارف توليد، نمايش صريح آسيب هاي اجتماعي، نزديك شدن به حريم موضوعات و تصاوير- تا به حال- ممنوع و بالاخره در كمال تعجب حتي دعوت بي واسطه به آنارشيسم و طغيان در محدوده هاي معين و تعريف شده فقط نمونه هايي براي ترسيم ابعاد جسارت سينماگران ايراني در چشم انداز آثار شركت كننده در جشنواره بيست و دوم اند و به نظر مي رسد كه با توجه به طيف سني مخاطبان اصلي سينما در ايران- كه جوانان ۱۵ تا ۳۵ ساله باشند- نفس اين جسارت پشتوانه مناسبي براي غلبه بر بحران هاي فعلي و آشتي دادن تماشاگر با سينماي مملكت به شمار مي رود. البته فراموش نمي كنيم كه ۴۲ فيلم ايراني حاضر در جشنواره امسال فقط نيمي از تعداد متقاضيان حضور را تشكيل مي دهند ضمن آن كه بخش مهمي از جريان بدنه سينما، چند سالي است كه اساساً دغدغه شركت در اين رويداد را ندارند و اتفاقاً طي دو سال اخير فيلم هاي ركورد شكن سينمايي ما به اين دسته اخير تعلق داشته اند. بنابر اين صرف فيلم هاي جشنواره را مبناي قضاوت در مورد كيفيت سينماي امروز ايران قرار دادن مي تواند گمراه كننده باشد ولي اكثريت قريب به اتفاق اين فيلم ها مشخصاً دغدغه ارتباط با مخاطب دارند و مشخصاً از توليدات باري به هر جهت كه صرفاًبراي استفاده از رانت هاي موجود ساخته مي شوند فاصله گرفته اند.
در عين حال بايد پذيرفت كه هنوز استراتژي مشخصي پيش روي فيلم سازان ايراني نيست و آنان ناچار از به كار بستن قاعده آزمون و خطا براي جلب مخاطبيني هستند كه مواجهه بيست ساله شان با غريب ترين شكل تماشاي فيلم(در كانال هاي رسمي و مخفي) به غير قابل پيش بيني ترين تماشاگران دنيا بدل كرده است. تماشاگراني به ظاهر آسان گير و آسان پسند كه كافيست فيلمي تبديل به پديده شود تا در استقبال از آن آمارهاي فروش و ركوردهاي اقتصادي را جابه جا كنند. يكي از مهم ترين حسن هاي منعكس در كليت فيلم هاي ۸۳، توجه شان به طيف هاي گوناگون جامعه است كه اين خود به معناي تلاش براي كشاندن اقشار مختلف مردم به سالن هاي سينماست. صرف نظر از وجه انتقادي فيلم ها كه گفتيم باب طبع جوانان سينمارو است، غلظت وجه ملودرام در بيشتر اين آثار مي تواند به منزله كوششي براي جلب خانواده ها تلقي شود. همچنين براي گستره مخاطبيني كه مشتري بالقوه فيلم هاي ايراني هستند، تجديد خاطره با لحظه هاي خوش گذشته اين سينما (اداي دين هاي آشكار به فيلم سازان نسل قبل در چند فيلم توسط كارگردان هاي جديد و يا خودشان!) پيش بيني شده كه مي تواند به عنوان آشتي كنان ياوران قديمي(فيلم و تماشاچي) قلمداد شود. حتي به نظر مي رسد پس از سال ها، توجه به پتانسيل عظيمي مثل اقليت قومي افغان نيز مد نظر قرار گرفته و فيلم هايي مشخصاً براي جلب اين گروه (اعم از عامي و فرهيخته) ساخته شده كه ضمناً چشم به خارج از مرزها دوخته اند(تصور بفرماييد كه چنانچه با تبليغاتي درست هر افغاني مقيم ايران تشويق شود كه فقط يك بار ملودرام ضعيف عروس افغان را تماشا كند، آن وقت با احتساب حتي يك سوم از حاصل ضرب عدد جمعيت دو ميليوني اين اقليت قومي در بهاي بليط سينماها، چه پشتوانه مالي بزرگي نصيب سينماي ايران مي شود و اين توفيق مي تواند با نمايش فيلم در افغانستان، پاكستان و هرجاي ديگري كه فضاي فرهنگي و سياسي اش با ديدگاه هاي آن همسو باشد مكرر در مكرر شود.)
در هر حال چشم انداز عمومي سينماي ايران در جشنواره بيست و دوم فجر اميدوار كننده است. سينماي ايران پس از مدتها كجدار و مريز با اوضاع و احوال جاري و اعتياد به هواي مسموم شرايط گلخانه اي، ناگهان در تدارك پوسته تركاندن و پنجه در پنجه هاي بحران هاي خرمن فراگير انداختن است. سال ۸۳ سال تعيين كننده اي است چرا كه حتي جلوه هاي توفيق در راه تازه اي كه سينماي ايران در پيش گرفته مي تواند آينده اي متفاوت را رقم بزند. والا ابعاد بحران در اندازه هايي نمودار خواهد شد كه ديگر از نسخه هاي دولتي هم كاري ساخته نباشد.
|