همه چيز را با عشق شروع كرديم، مثل همه زوج ها و هفت سال هم اين راه را ادامه داديم. اما وضعيت مالي ما هرگز سامان نگرفت.همسرم دو جا كار مي كرد و من هم يك جا. ولي بازهم كفاف زندگي مان را نمي داد
طلا ق و باز هم طلا ق.
جغد شوم بالا ي سر خانواده ها پرواز مي كند، و بيشترين پروازش را بر روي دشواري هاي مالي خانواده ها انجام مي دهد.
زوج هاي جوان با اميد و آرزو زندگي مشترك را آغاز مي كنند، اما خيلي زود خود را برابر تندباد هزينه ها آسيب پذير مي يابند.
بررسي ها نشان مي دهند افزايش ميزان طلا ق رابطه مستقيمي با شرايط بد مالي خانواده هاي تازه تشكيل شده دارد.
هزينه ها چنان روند صعودي را طي مي كنند كه دعوت دائمي خانوارها به قناعت هم كارساز نيست. مشكل مردم، اداره زندگي روزمره در سطح حداقل شده است.
آمار تلخ
آمارهاي سال گذشته نشان دادند فقط طي همان ۹ ماه اول سال ۱۳۸۲ ميزان طلا ق در كشور ۵۱/۶ درصد افزايش يافت، هر چند كه آمار ازدواج هم افزايش ۴/۸ درصدي را نشان مي داد. طي اين دوره ۵۲ هزار و ۹۸۲ مورد طلا ق ثبت شد كه آمار هشدار دهنده اي بود. مقدار طلا ق در تهران در اين مدت ۱۴ هزار و ۵۶۹ مورد ثبت شد. اين آمار يعني:
طلا ق روزانه ۲۰۰ زوج در ايران
طلا ق روزانه ۵۵ زوج در تهران
بررسي ها نشان مي دهد مهم ترين عامل افزايش طلا ق، متزلزل شرايط اقتصادي خانواده ها است. بيشترين اختلا ف ها ناشي از عدم توانايي زوج ازدواج كرده در اداره زندگي خود بر مي خيزد و اكثر درگيري ها پس از بحران مالي كه زن و شوهر را در منگنه قرار مي دهد آغاز شده و پس از مدتي كانون خانواده را به آتش مي كشد.
تشويق به ازدواج
طي اين سال ها هميشه و همه جا جوانان خود را به ازدواج تشويق كرده ايم، كه طبعا كار پسنديده اي است. اما با طرح اين پرسش كه چنين تشويقي مبتني بر چه پايه اقتصادي بوده؟ كسي پاسخ روشني ندارد.
همه مي دانند هر زوج تازه ازدواج كرده اي به حداقل امكانات براي آغاز زندگي مشترك نياز دارند. مثل مسكن، كه اساسا يك مشكل بزرگ اجتماعي ما است و اكثر خانوارهاي ايراني را تحت منگنه قرار داده. اين مشكل يك مشكل ملي به شمار مي رود و معضلي نيست كه به سادگي، و همين طور به اين زودي ها حل شود.
مساله مسكن به قدري غولآسا است كه زندگي بسياري از زوج هايي كه هنوز با عشق و علا قه زندگي مشترك خود را دنبال مي كنند را نيز تهديد مي كند.
آن هايي كه دائما جوانان را به ازدواج تشويق مي كنند يك بار بايد از خود بپرسند عشق بدون سرپناه به كجا مي رسد؟
همين پرسش در دشواري اداره زندگي مشترك مطرح است. وقتي بررسي ها حداقل تورم را حدود ۳۰ درصد تخمين مي زنند. همه قيمت ها سير صعودي را طي مي كنند خانوارها چگونه بقاي خود را رقم بزنند؟
هزينه رفت و آمدها در سال جاري با افزايش قيمت بنزين به ليتري ۸۰ تومان چقدر خواهد شد؟
قيمت يك اجاق گاز ۳۰۰ هزار تومان چقدر افزايش مي يابد؟
يخچالي كه تا ديروز ۴۰۰ هزار تومان به فروش مي رفت، امروز چند پله بالا تر رفته ؟
ماشين لباسشويي كه فروشنده حاضر بود پيش از عيد آن را ۲۸۰ هزار تومان بفروشد. در حال حاضر با چه رقمي عرضه مي شود؟
اين سياهه تمام نشدني است. هزينه اداره زندگي، ولو يك زندگي ساده دور از تجمل و ادا، دشوار شده و به همين دليل افزايش آمار طلا ق هم تعجب برانگيز نخواهد بود.
وكيلي كه تخصصش در امر طلا ق است در اين زمينه مي گويد:« عميقا اعتقاد دارم بيش از ۶۰ درصد طلا ق هاي موجود در تهران ريشه هاي اقتصادي دارند و مسائل مالي زمينه ساز درگيري هايي مي شود كه سرانجام تيشه به ريشه عشق اوليه مي زند، يقينا بهبود وضع اقتصادي اين آمار را كاهش خواهد داد.»
كمك هاي خانواده
خانوارهايي كه امكانات مالي مناسبي دارند هميشه و همه جا به ياري فرزندان خود مي شتابند. آن ها در آغاز زندگي فرزندانشان زمينه كافي را براي آن ها مهيا مي سازند و طي سال هاي پيش رو هم با يافتن كار يا ارائه سرمايه مناسب آن ها را به جنگ شرايط اقتصادي مي فرستند. اما بسياري از همين فرزندان هم پس از ازدواج وابسته كمك هاي خانوادگي هستند و بدون حضور والدين خود راه به جايي نمي برند.
حسن ب ۲۴ ساله كه دو سال قبل ازدواج كرده و در بازار كنار پدرش فعاليت مي كند صراحتا مي گويد: «اعتراف مي كنم اگر پدرم نبود، نه توانايي ازدواج داشتم و نه امكان اداره ان را سال ها است كنار پدرم هستم و براساس برنامه هاي او فعاليت مي كنم. »
علي ج ۲۷ساله نقطه مقابل فرد فوق به شمار مي رود. او ليسانسه حسابداري است و در حال حاضر با فعاليت در دو شركت مختلف درآمد ماهيانه اي معادل ۲۵۰ هزار تومان به دست ميآورد. او مي گويد:« متاسفانه نمي توانم ازدواج كنم، چرا كه براي آغاز زندگي مشترك، ملزم به پرداخت هزينه هاي جشن عروسي تا بيش پرداخت يك آپارتمان كوچك حداقل ۴ تا ده ميليون تومان، و بايد سپس ماهي ۱۵۰ تا ۳۰۰ هزار تومان پرداخت كنم. پدرم تلا ش بسياري كرده تا مرا در امر ازدواج ياري كند، اما توانايي اش را ندارد. تا همين جا هم به من كمك فراواني كرده و انتظار بيشتري ندارم، اما خب خودم هم توانايي آغاز و اداره زندگي مشترك را ندارم.»
اين دو نفر، دو جوان نمونه اين دوران هستند. در حقيقت وقتي جوان ها به مقوله ازدواج مي رسند به دو گروه تقسيم مي شوند. گروه اول كه خانوارهايشان توانايي كمك مالي و حرفه اي به آن ها را دارند، و گروه دوم كه بايد يكه و تنها در اين آشفته بازار كار و بيكاري گليم خود را از آب بيرون بكشند و معمولا هم شكست مي خورند.
اما حرف تلخ تر را پدري دختر ۲۵ ساله اش به تازگي از همسرش طلا ق گرفته مي زند. آن ها را با هزار اميد بزرگ مي كنيم، و با اميد روانه زندگي مشترك مي سازيم.
اما با چشم خود مي بينيد شرايط بد اقتصادي چگونه اميدها را به ياس بدل مي كند و كسي مثل دخترم را دوباره به خانه پدري بر مي گرداند. به خانه اي كه ديگر توانايي چنداني در اداره مالي او ندارد.
كمك هاي ناچيز دولتي
دولت با تمهيداتي در زمينه هاي محدود سعي كرده امكاناتي را مثلا به عنوان « وام ازدواج» در اختيار جوانان بگذارد، اما رقم پرداخت شده براي آغاز زندگي مشترك در طوفان قيمت هاي اوج گرفته كافي نيست، و از آن مهم تر جوانان را به واديي پرتاب مي كند كه ادامه آن بسيار دشوار است. حقيقت اين است ارائه كمك هاي دولتي بدون مهيا ساختن بستر اقتصادي مناسبي كه زندگي زوج ها در آن دوام بياورند بي ثمر است. مشكل ازدواج با چند صدهزار يا حتي چند ميليون تومان هم حل نمي شود.
بهترين كاري كه دولت بايد زوج هاي ازدواج كرده انجام دهد براي مهار قيمت ها و آرام كردن شرايط اقتصادي است. آن چه كه با صدها مورد پيچيده ديگر گره خورده. در غيراين صورت ممكن است روند آمار طلا ق مثل سال گذشته- معادل ۵۱/۶ درصد در همان ۹ ماه اول سال- ادامه يابد. هشدارهاي دائمي كارشناسان مسئولا ن در باب افزايش آمار طلا ق نيازمند بازنگري شرايط مالي خانواده ها است.
در اين قالب كمك هاي ناچيز اوليه دولت مي تواند در باغ سبزي هم باشد كه به كوير خشكي منتهي مي شود.
ازدواج نكرده ها و طلا ق گرفته ها
بالا رفتن سن ازدواج نمايانگر شرايط نامناسب جوانان براي آغاز زندگي مشترك است. آمار نزديك به ۵ تا ده ميليون دختر و پسر ازدواج نكرده يا مطلقه نشان از جامعه اي دارد كه خانوارهايش در شرايط بحراني به سر مي برند. همه مي دانند بسياري از پسرها ازدواج نمي كنند چرا كه توانايي آغاز زندگي را ندارند، بسياري از دخترها فرصت رفتن به خانه بخت را از دست مي دهند چرا كه والدينشان نتوانسته اند جهيزيه مناسبي براي آن ها مهيا كنند.
آن چه دائما در بحث كارشناسان به عنوان «ارزش والا ي خانواده» محسوب مي شود تابع شرايط اقتصادي هم هست.
حسن د كه سه سال پيش از همسرش جدا شده، در مورد دليل طلا ق و پرهيز از ازدواج مجدد مي گويد:« تلا ش بسياري كردم كانون خانواده ام را حفظ كنم، ولي تنها پس از يك سال نتوانستم از عهده پرداخت اجاره خانه و ساير هزينه ها مثلا تهيه يك اتومبيل و ساير زمينه ها برآيم. مدتي را در خانه پدر همسرم زندگي كرديم، ولي تدريجا همه چيز تيره و تلخ شد. پس از مدتي تحمل نيش اطرافيان همسرم را نداشتم و سرانجام جدا شديم. خدا را شكر مي كردم فرزندي نداشتيم. حالا دو سالي است به خانه پدرم برگشته ام و خيال ازدواج مجدد هم ندارم. چرا كه وضعم در اين دو سال بدتر هم شده است. درآمدم چندان بالا نرفته ولي قيمت ها چند برابر شده اند. من تنها ۲۹ سال دارم ولي فكر نمي كنم با شرايط موجود بتوانم دوباره خانواده اي تشكيل دهم.
مهري ز خانمي۳۰ ساله است كه به رغم داشتن يك فرزند ۶ ساله سه سالي است از همسرش جدا شده. او در مورد دليل طلا ق از همسرش مي گويد:«همه چيز را با عشق و اميد شروع كرديم، مثل همه زوج ها، و هفت سال هم اين راه را ادامه داديم. اما وضعيت مالي ما هرگز سامان نگرفت. هر سال دربه در بوديم و از آپارتماني به آپارتمان ديگر كوچ كرديم. همسرم دو جا كار مي كرد و من هم يك جا. ولي باور كنيد سه حقوق ماهيانه هم كفاف زندگي مان را نداد. شوهرم سال به سال افسرده تر و عصبي تر شد و سرانجام هواي ترك ايران به سرش زد. با اين امر بلا فاصله مخالفت كردم، چون اعتقاد ندارم مي توانستيم در فرنگ هم موفق باشيم. سن من و او بالا رفته بود و به هر جا پاي گذاشتيم بايد چند سالي براي فراگيري زبان صرف مي كرديم. اما او عاصي شده بود و سرانجام هم رفت، و خوشبختانه پيش از رفتنش طلا ق خود را گرفتم. حالا گاه و بيگاه تلفن مي زند. حرف چنداني نمي زند اما از لحن و جمله هايش مي فهمم شرايط خوبي ندارد. من هم به خانه مادرم برگشته ام و فرزندم را با او بزرگ مي كنم. باور كنيد اگر او كار مناسبي داشت زندگي ام نابود نمي شد.»
او در انتها طي اشاره مستقيمي به شرايط اقتصادي در ارتباط با زندگي زوج هاي جوان مي گويد: زوج هاي جوان برابر وضعيت كنوني كه كسي نمي تواند جلوي تورم را بگيرد آسيب پذير هستند، هيچ سازماني هم به فكر آن ها نيست. همه ما را به ازدواج تشويق مي كنند، ولي بعدش چي؟ چگونه مي توان در شهر گران و پرهزينه اي مثل تهران كه ديگر رفت و آمد به محل كار براي من حدقل ماهي ۲۰ هزار تومان مي شود، زندگي كرد. ساير اقلامش را خودتان حساب كنيد.