پنجشنبه ۲۰ فروردين ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۳۴۵
جهانشهر
Front Page

اقتدا به صدر
تقريبا همان روزهايي كه حاكم آمريكايي عراق در تدارك تشكيل پليس اين كشور بود و ماموران، مشتاقان حضور در نيروي پليس پس از صدام را ثبت نام مي كردند، گروهي ديگر هم براي عضويت در يك نيروي شبه نظامي غيررسمي داوطلب مي شدند. اين گروه دوم هواداران روحاني جواني بودند كه پس از سقوط صدام توانسته بود گروهي از شيعيان عراق را به طرفداران خود اضافه كند و با سخنراني هاي تند خود عليه اشغالگران، حمايت آنها را به دست بياورد. مقتدي صدر، همزمان با اين تلاش ها فعاليت براي به وجود آوردن نيروي نظامي جيش المهدي را شروع كرد.
مطرح شدن سريع مقتدي صدر در عراق پس از صدام و سخنراني صريح و بي پرده او در انتقاد از نيروهاي آمريكايي و انگليسي بسياري را به اين فكر وا داشت كه انگيزه اين روحاني پرشور چيست و توسط چه كساني حمايت مي شود. با اين حال خيلي ها هم اعتقاد داشتند كه او و هوادارانش حاصل شرايط خفقان دوران حكومت صدام و فشار بر شيعيان است و حاكمان خارجي عراق پس از سقوط صدام بايد انتظار چنين چهره اي را مي داشتند.
پس از گذشت نزديك به ده ماه از به وجود آمدن تشكيلات وابسته به مقتدي صدر، اين روزها بيش از هميشه نام او بر سر زبان ها افتاده است و چند روزي است كه شيعيان هوادار او در چندين شهر عراق دست به تظاهرات زده اند. گرچه پيش از اين و به هنگام ترور عبدالمجيد خويي در نجف به سرعت نام صدر در رسانه ها مطرح شد و شايعه اختلاف او با آيت الله سيستاني هم بارها او را به چهره اي مطرح تبديل كرد، اما اين بار تظاهرات گسترده هواداران صدر عليه اشغالگران كه علنا از طرف دفتر او سازماندهي شده، از او يك رهبر مخالف برجسته ساخته است. صدر كه هم دخالت در قتل عبدالمجيد خويي را به شدت تكذيب كرد و هم اختلاف نظر با آيت الله سيستاني و هوادارانش را رد كرد، اين بار و در اين ناآرامي آشكارا وارد صحنه شد. تظاهراتي كه شهرهاي كوفه، نجف، بغداد، ناصريه و بصره را در بر گرفت از آنجا شروع شد كه پل برمر دستور توقيف هفته نامه «الحوزه الناطقه» را به اتهام نشر مطالب كذب و تحريك آميز براي مدت ۶۰ روز صادر كرد و بعد از آن هم به اعمال محدوديت هايي براي فعاليت هاي روحاني مخالفي كه ديگر شهركي به اسم خود دارد پرداخت. راهپيمايي در شهرك صدر در شرق بغداد كم كم گسترش پيدا كرد و باصدور بيانيه هاي مختلف از دفتر مقتدي صدر به شهرهاي ديگر كشيده شد تا به بزرگ ترين ناآرامي پس از حضور نظاميان آمريكايي و متحدانش در عراق بدل شود. پس از اينكه صدر اعلام كرد وقت آن رسيده كه دشمن مرعوب شود، تظاهرات به درگيري هاي مسلحانه بدل شد و هواداران او سلاح هاي سبك و نيمه سنگين به دست گرفتند، در بصره ساختمان فرمانداري را تصرف كردند، در شهرك صدر براي تصرف يك پاسگاه پليس به آن حمله ور شدند، در بغداد با نيروهاي آمريكايي درگير شدند، در كوفه خودروهاي نظاميان اسپانيايي را محاصره كردند و به آنها هجوم بردند، در نجف براي آزادي مسوول دفتر صدر در اين شهر دست به تظاهرات عليه نيروهاي اسپانيايي زدند و در نزديكي كربلا شهر كوچك مصيب را اشغال كردند. سخنگوي صدر اعلام كرده است كه هواداران اين روحاني تا لغو توقيف هفته نامه الحوزه الناطقه و آزادي اليعقوبي و برآورده شدن خواسته هاي خود دست از تظاهرات و اعتصاب بر نخواهند داشت، اما از طرف ديگر حكم بازداشت صدر به اتهام دست داشتن در قتل يك روحاني صادر شده است. هلي كوپترها به مقر صدر حمله كرده اند و آيت الله سيستاني هم تظاهرات كننده ها را به آرامش دعوت كرده است.
به نظر مي رسد تاثير فعاليت هاي صدر در ماه  هاي اخير كه از سوي نيروهاي اشغالگر چندان جدي گرفته نمي شد، به طور غيرقابل باوري عراق را دچار تلاطم كرده است و آمريكاييان بايد علاوه بر تلاش براي خنثي كردن عمليات بمب گذاري و حملات عليه نيروهاي خود، تدبيري براي آرام كردن خشم هواداران صدر بينديشند، تدبيري براي آرام كردن خشم شيعياني كه اين بار به صدر اقتدا كرده اند.

ZZ TOP
005064.jpg
عنوان گروه مشهور راك ZZ TOP را پيشتر در توصيف آقايان زن ذليل شنيده بوديم. اما بدون شك اين عنوان تناسب بيشتر با زين الدين دارد. فوتباليست برجسته و بي بديل فرانسوي كه البته در افواه هم شنيده مي شود كه بسيار زير سلطه همسرش است.
زيدان بازيكن الجزايري تبار، دوران كودكي و نوجواني سخت و دشواري را در بندر مارسي گذراند. در آنجا به فوتبال روي آورد، اگرچه در همان سال ها نيش هاي نژادپرستانه فراواني را تحمل كرد. پس از آن به بوردو رفت و موفق شد با اين تيم تا مرحله نهايي جام در جام باشگاه هاي اروپا بالا رود. اما موفقيت  افسانه اي زيدان هنگامي فرا رسيد كه به يوونتوس انتقال يافت. در هفته هاي اول تمرينات يوونتوس چنان شديد و طاقت فرسا بود كه زيدان چندين بار در حال تمرين دچار حالت تهوع شد. قهرماني او با تيم ملي فرانسه در جام جهاني ۱۹۹۸، قهرماني با تيم ملي فرانسه در مسابقات يورو ۲۰۰۰، قهرماني با رئال مادريد در جام باشگاه هاي اروپا ۲۰۰۲، افتخاراتي است كه در حال حاضر كمتر بازيكني در جهان به آن نايل شده است. به خصوص كه زيدان نقش انكارناپذير و تاثيرگذاري در اين موفقيت ها داشته است.
كافي است براي درك اهميت زيدان به نقل قول هم بازي هايش اشاره شود: ديويد بكام او را بزرگ ترين بازيكن جهان مي داند. لوييس فيگو، تفكر و آرامش زيدان در طول بازي را خارق العاده توصيف مي كند و آنري از او به عنوان همبازي اي ياد مي كند كه در بحراني ترين لحظات، تنها مي شود روي او حساب كرد. براي تصور مهارت و زيبايي بازي زيدان كافي است تا به ضربه  پاي چپ او به تيم بايرلوركوزن در فينال جام باشگاه هاي اروپا اشاره كنيم. ضربه اي هولناك كه در طول مسير چنان تغيير جهت داد كه گويي نيرويي بيروني آن را هدايت مي كرد.
زيدان شايد بزرگ ترين دستاورد فوتبال مدرن در يك دهه اخير باشد. فوتباليستي كه گويي حركاتش از پيش ويراستاري شده است. چون در طول بازي شما حتي يك حركت اضافه از او نخواهيد ديد. چهره او در طول بازي چهره يك آدم متفكر است. او نمونه تمام عيار فوتباليستي است كه با مغزش بازي مي كند.

ملكه متهم در ترانه
«اگر من فرماندهي يك ارتش را در اختيار داشتم،  به جنگ باتو مي آمدم، اگر نيروي امنيتي در اختيار من بود حتماً تورا بازداشت مي كردم و اگر من قاضي بودم و هيات منصفه اي در اختيار من بود،  تاريخ را به قضاوت تو وا مي داشتم.»
اشتباه نكنيد، اين جلمات عليه ملكه ماري آنتوانت خونخوار سروده نشده است، كسي اين اشعار را عليه آن ملكه ايراني كه خواستگارانش را مي كشت و پوست مي كند و توي پوست شان كاه مي ريخت نگفته و درضمن شاعر هم شعري تخيلي نسروده است.
اين شعر بخش پاياني ترانه ايست كه «اسكورجاي جي» شاعر ناتينگهامي تازه مسلمان شده درمورد ملكه انگليس سروده و خودش هم خوانده است، درمورد ملكه بريتانيايي كبير كه روزگاري آفتاب در سرزمين هاي امپراتوري اش غروب نمي كرد.
ماجرا از اين قرار است كه اين شاعر و خواننده انگليسي در ترانه خود مقام اول اما تشريفاتي بريتانيا را به باد انتقاد گرفته و اين انتقادات آنقدر تند و گزنده است كه صداي روزنامه هاي محافظه كار درآمده است، اين عجيب است چون انتقاد از ملكه چيز جديدي نبوده و سابقه داشته است اما هيچ وقت اين قدر حساسيت برانگيز نبوده است.
نكته گزنده و تند اين ترانه آنجاست كه ملكه را به قتل ملكه ديانا، همسر چارلز، وليعهد انگليس متهم مي كند و در جايي هم اين مقام باقي مانده از امپراتوري بريتانيا را به صدام حسين، ديكتاتور سرنگون شده عراق تشبيه كرده است. درحقيقت ملكه در اين ترانه اتهاماتي را به خود ديده است كه جزو جنجالي ترين موضوع هاي انگليس بوده است. قتل ديانا هنوز كه هنوز است جذاب، جنجالي و مبهم است. گرفتاري هاي مربوط به حمله به عراق براي سرنگوني صدام به همراه تبعات اش و ازجمله آنها مرگ دويد كلي هم هنوز دست از دولت توني بلر برنمي دارد. از قضا اين ترانه از بي.بي.سي پخش شد، شبكه اي كه آن جنجال خبري برسر اطلاعات حمله به عراق را برانگيخت. به همين دليل هم روزنامه محافظه كار «ساندي تلگراف» و نشريات محافظه كار ديگر با حمله به بي.بي.سي و اين ترانه سرا آنها را ملامت كردند.
در مضمون اين ترانه به افزايش جرم در انگليس، فساد سياسي و افزايش درصد بيكاري و فقر اشاره شده است. در بخشي از اين ترانه ۴ دقيقه اي كه نام «بريتانياي كبير » براي آن انتخاب شده آمده: «ملكه با الماس هاي مسروقه، خود را زينت داده است، ملكه در كاخ هايي مثل كاخ صدام زندگي مي كند، هردوي آنها ثروتمندند، ما بر اين باوريم كه اين دو شبيه هم و حتي يكي هستند.»
گرچه كاخ باكينگهام هنوز هيچ موضعي در برابر اين ترانه نگرفته است،  اما قطعاً اين انتقاد صريح و گزنده كه در قالب ترانه مطرح شده با پاسخ مسوولان سلطنتي روبه رو خواهد شد،   دست كم به اين خاطر كه ثابت كند ملكه با ديكتاتوري كه توسط دولت خودش سرنگون شده شباهتي ندارد.

طنازي روي نيمكت
005067.jpg
انتظار براي شنيدن حرف هاي فيروزكريمي در اعتراض به داوري يا شرايط مسابقه، از عادات بينندگان برنامه تلويزيوني نود است.
فيروز كريمي مربي موفق ابومسلم كه علاوه بر تسلط در حيطه فني، بسيار بليغ و فصيح نيز هست، هر هفته تكه تازه اي از آستين خود بيرون مي آورد. به ياد بياوريد آن تشبيه فراموش نشدني مربي پاس - كه بازيكن ابومسلم را كه مشغول وقت كشي بود، كشان كشان از زمين خارج كرد - به شمس الدين سيدعباسي، آقاي فيتيله پيچ و البته آن مصاحبه تكان دهنده درباره ورزشگاه ثامن و كشف ميخ در زمين تختي مشهد.
فيروز كريمي در آخرين مصاحبه بعد از بازي خود، كوتاهي قد كمك داور را عامل اصلي تساوي ابومسلم مقابل برق شيراز دانست. به عقيده او اگر كمك (كه آقا سهراب خطابش كرد!) بلند قامت تر بود، تشخيص مي داد كه ضربه مهاجم ابومسلم از خط دروازه گذر كرده است...
جذابيت فيروز كريمي تنها به حس طنز او نيست. او از معدود مربياني است كه دايره لغات وسيعي دارد و گفت وگوهايش به جملات كليشه اي حقمان بود، داوري خوب بود و... ختم نمي شود. كسي كه از بهترين هاي اين يكي دو دهه است، اما همواره ناديده گرفته مي شود.

دوريس دي
هشتاد سالگي يك بازيگر بزرگ
دوريس دي براي سينما دوستان ايراني نام آشنايي است.
نسخه رنگي «مردي كه زيادي مي دانست» و آن صحنه اي كه براي نجات جان خود و فرزندش مجبور مي شود ترانه اي كودكانه را بخواند از سكانس هاي به ياد ماندني فيلم هاي هيچكاك است.
او چند روز پيش هشتاد سالگي اش را جشن گرفت. بازيگري كه ازستاره هاي بدون گفت و گوي دهه ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ بود، كارش را با رقص بر روي صحنه تئاتر آغاز كرد اما خيلي زودبه سينما پيوست.
نخستين فيلمش را در سال ۱۹۴۸ براي كمپاني برادران وارنر بازي كرد فيلمي با عنوان «درياهاي بلند» در حد فاصل ۱۹۴۸ تا۱۹۶۴ او يكي از پولسازترين بازيگران هاليوود بود. در هر سال يكي از فيلم هاي او جزو ده فيلم پرفروش سال مي شدند. از فيلم هاي مهمش مي  توان به «دوستم بدار يا تركم كن» (۱۹۵۳) كه در آن با جيمز كاگني هم بازي بود و «مشكل اتاق خواب» (۱۹۵۹) راك هادسن اشاره كرد.
او در طول اين سال ها با بازيگران بزرگي همچون كلارك گيبل، جيمز استيوارت، جك لمون و كري گرانت همبازي بود. او چند ترانه بسيار معروف فيلم ها از جمله كواسراسرا و عشق مخفي را خوانده است كه هر دو ترانه نيز اسكار برده اند.

يكي از آن چهار نفر
فرهاد فرجاد
سر پل مك كارتني، هر چند به دنياي خاكي و بي رياي راك و به آرمان هاي گروه افسانه اي بيتلز وفادار نماند و با آغاز دهه ۸۰ ميلادي، رسما به وادي پرزرق و برق پاپ پيوست، اما هنوز محبوبيت خود را حفظ كرده و البته آن را مرهون روزهاي رويايي بيتلز است. گروهي كه آلبوم هايش، سال ها است عنوان پرفروش ترين هاي تاريخ راك را يدك مي كشند.
تاثير ترانه هاي بيتلز روي فرهنگ و جريانات اجتماعي مردم اروپا، البته طيف گسترده اي داشته، اما حكايت انعكاس بيتلز در روسيه - شوروي سابق - طي دهه ۶۰ و ۷۰ ميلادي، صورتي متفاوت دارد.
سپتامبر سال گذشته، چهارماه پس از نخستين ديدار مك كارتني از روسيه، شبكهA ِE مستندي ۹۰ دقيقه اي از بيتلز، حضور مك كارتني در روسيه و تاثير اين گروه بر انحلال و ضعف تدريجي كمونيسم در شوروي نمايش داد كه شامل گفت وگوهايي با ولاديمير پوتين، ميخائيل گورباچف و بسياري افراد ديگر مي شد كه زندگي شان متاثر از بيتلز، دستخوش دگرگوني شده است.
امروز به نظر مي رسد سر پل ۶۲ ساله، هنوز خود را از تب و تاب نينداخته است. آخرين تور وي كه با حضور ۵۰۰ هزار نفر در رم برگزار شد ۱۲۶ ميليون دلار پول ساخت و به بزرگ ترين اجراي او بدل شد.
جاناتان آلتر، گزارشگر نيوزويك، پل را به تازگي در يك استوديوي ضبط موسيقي در لندن، وقتي مشغول تكميل آلبوم جديدش بود گير انداخت و حسابي سوال پيچ كرد. آنچه در پي مي آيد، گزيده اي است از همين گفت وگو.
- پل، فكر مي كني چرا تور رم اين قدر بزرگ شد؟
خب، براي خيلي ها يك نوع نوستالژي بود. اين ترانه ها زمان انقضايي ندارند. درست مثل آثار كلاسيك فرد آستر كه به گوش بچه هاي امروزي هم دلنواز مي آيند.
- آيا اخبار، مربوط به تاثير ترانه هاي بيتلز بر روس ها در دهه ۶۰ به گوش شما هم مي رسيد؟
بله، ما از آن اطلاع داشتيم و مي دانستيم روس ها آرام آرام جين مي پوشند و بيتلز گوش مي دهند. خب، اين قدرت موسيقي است. الويس هم با همين قدرت مرا جذب كرد.
- چرا با اين وجود، سفر چهارماه پيش تو، نخستين حضورت در روسيه بود؟
هميشه شايعاتي بر سر زبان ها بود مبني بر اين كه مي خواهيم در ميدان سرخ(Red Square) كنسرت بگذاريم. درواقع، آن سال ها به دليل شرايط نامناسب سياسي و به ويژه آماده نبودن رژيم، چنين امري هرگز محقق نشد.
- بيتلز چگونه توانست چنين تاثيري بر كمونيسم بگذارد؟
ممكن است مردمي كه از سوي رژيم هاي خودكامه تحت فشار قرار مي گيرند در ظاهر اطاعت امر كنند اما در خانه هايشان، بين ديوارهاي بسته هيچ كس نمي تواند مانع شان شود تا آزادي را زمزمه نكنند. آنها به دنبال بهانه و محركي بودند، همين.
- در روسيه، خيلي ها تو را با چايكوفسكي مقايسه مي كنند.
اين خيلي ترسناك است. البته من از اعتباري كه كسب كرده ام به خود مي بالم، اما هرگز نمي توانم چنين مقايسه اي را تصور كنم. يادم نمي رود يك روز وقتي در اسكاتلند زندگي مي كرديم، دخترم استلا پاي تلويزيون نشسته بود و برنامه اي مربوط به من را تماشا مي كرد.
پس از مدتي ناگهان رو به من كرد و با ناباوري گفت بابا، تو خود پل مك كارتي هستي؟
- فكر مي كني اگر جان لنون زنده بود، مثل خيلي گروه هاي ديگر كه پس از فروپاشي مجدداً شكل گرفتند، بيتلز هم دوباره جان مي گرفت؟
مي توانست چنين شود. من و جان روزگار زيادي با هم گذرانديم.
چه كسي از سرنوشت خبر داشت؟
- نظرت راجع به موسيقي هيپ هاپ چيست؟
بعضي آثار اين سبك تا حدي قابل تحمل اند. راستش از امينم و فيلم جديدش «ايت مايل» بدم نيامده. اين روزها بيشتر فرزندان، والدين شان را به شنيدن اينگونه موسيقي فرا مي خوانند. و ما والدين هم هميشه دنياي بچه هايمان را متفاوت با دنياي خود مي بينيم. اين امر هميشه بوده و هست. همانطور كه پدربزرگ من هميشه موسيقي فرانك سيناترا را مسخره مي كرد.
- دلت مي خواست با چه كسي يك گروه تشكيل مي دادي؟
نمي دانم، شايد نلسون ماندلا بد نبود.

صداي يك روح
ژاله كاظمي
دوست داران سينما صداي او را خوب به خاطر مي آورند. اليزابت تيلور در فيم گربه روي شيرواني داغ، سوفيا لورن در گل هاي آفتاب گردان و سوزان هيوارد در مي خواهم زنده بمانم. جاي همه اين ستاره هاي به ياد ماندني سينماي كلاسيك، ژاله كاظمي حرف زده بود. درست مثل پل نيومن ومارلون براندو كه بدون صداي چنگيز جليلوند انگار چيزي كم داشتند، تايلور و لورن هم براي ايراني ها با صداي ژاله كاظمي زنده و باور كردني بودند. ۱۲فروردين، وقتي سرطان لوزالمعده او رادر بخشي از خاك آمريكا از پا درآورد يكي از صداهاي ماندگار و فراموش نشدني دوبله  ايران هم خاموش شد.
ژاله كاظمي از حدود يك سال پيش همكاري نزديكي را با موزه سينماي ايران آغاز كرد و تيزر معرفي اين موزه را با صداي دلنشين اش همراهي كرده او در طول هم كاري اش با موزه هرچه را كه از يادگاري هايش در طول نزديك به نيم قرن فعاليت سينمايي اش در اختيار داشت به موزه سينما سپرد كه به نام خودش هم ثبت شد.درCD صداهاي آشنا (از آخرين توليدات موزه سينما) كه مجموعه اي از صداي گويندگان با سابقه فيلم است و تاريخچه اي از صداهاي مطرح و ماندگار سينما را مرور مي كند، صداي او هم ثبت شده است كه براي آشنايي بيشتر با كارهاي اين هنرمند مي شود به آن مراجعه كرد.
صداي خانم كاظمي را به جز روي فيلم ها، جاهاي ديگر هم سراغ داريم. جدايي كه متن هاي پر از نام و كم فعل برنامه هاي سينما دو و سينما چهار را مي خواند و صدايي كه در كنار لوريس چكناواريان اشعار فردوسي و مولوي را دكلمه مي كرد صداي او بودند. جالب است كه يكي از آخرين نقش هاي دوبله شده توسط او پيش از مرگ اش نقش يك روح در فيلم« ديگران» بود.
روحش شاد.

فعلاً كرايه اضافي به تاكسي ها ندهيد
تهران، كلاف پيچيده اي است و به همان نسبت كه سلايق، فرهنگ و انديشه هاي گوناگون را در خود جاي داده، سيستم مديريتي عريض و طويل و پرشاخه اي هم دارد كه بعضي از بخش هاي آن راحت و آماده و بعضي ديگر پردردسر و نفس گيراند. به يقين، سازمان تاكسيراني تهران يكي از همين دردسرهاست. چون نشستن بر تارك آن، درست به اندازه نشستن پشت فرمان پيكان نارنجي و گذر از جهنم ترافيك بازار گلوبندك سخت است. يك طرف قضيه، رانندگان سخت كوش و تلاش براي حمايت از حقوق صنفي آنها، يك طرف حديث چند دهه اي آلودگي هواي تهران، ديگرسو مصيبت ترافيك و كمبود معابر عريض و از همه بالاتر نرخ كرايه هاي تاكسي كه بيشترين اصطكاك را با ميزان حسابرسي و توجه به دخل و خرج و جيب تهراني ها دارد. چه، ممكن است ما و شما با افزايش ۳۰ و ۴۰ درصدي مثلاً قيمت دارو مواجه شويم و دم نزنيم، اما به محض مطالبه ۵۰ تومان بيشتر راننده تاكسي، يقه اش را نشانه رويم.
همين دلايل براي اثبات اين ادعا كفايت مي كنند:
مديريت بر سازمان تاكسيراني تهران، نه بر حجم چربي اطراف شكم مي افزايد و نه از تتمه موهاي سياه شقيقه پاسداري مي كند.
سيدجمال هاشمي عرب اين روزها با دغدغه افزايش قيمت بنزين و درپي آن كرايه تاكسي ها دست و پنجه نرم مي كند و ظاهراً براي رهايي موقت از زير بار اين فشار، اعلام نرخ هاي جديد را منوط به تصويب شوراي اسلامي شهر، به ابتداي تيرماه سال جاري موكول ساخته است.
هاشمي عرب اين مطلب را درحالي اعلام كرد كه نرخ كرايه حمل مسافر از سوي بعضي رانندگان ازجمله تاكسي داران در مسيرها همچون سال هاي گذشته پيش از تصويب شوراي اسلامي شهر تهران و اعلام تاكسيراني - كه همواره با تاخيراتي در اين امر روبه رو است - افزايش يافته است.
نكته جالب قضيه اينجاست كه وي تاكيد كرده تا اعلام نرخ هاي جديد از سوي سازمان تاكسيراني، هرگونه افزايش كرايه ها از سوي تاكسي داران ممنوع بوده و با متخلفان برخورد قانوني مي شود.
مديرعامل سازمان تاكسيراني تهران، در زمينه ممنوعيت مسافركشي خودروهاي شخصي در سال جاري تصريح كرده كه اين ممنوعيت به حتم از امسال اعمال مي شود.
بد نيست بدانيد هم اكنون حدود ۴۰ هزار تاكسي در تهران تردد دارند. اما تهران ظرفيت پذيرش ۸۰ هزار تاكسي را هم دارد كه درصورت افزايش تعداد تاكسي ها، ديگر مسافران را سواره بر خودروهاي شخصي يا نشسته بر ترك لغزنده موتورسيكلت ها نخواهيم ديد.

|  ايرانشهر  |   تهرانشهر  |   جهانشهر  |   حوادث  |   در شهر  |   درمانگاه  |
|  عكاس خانه  |   يك شهروند  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |