شنبه ۲۲ فروردين ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۳۴۷
حوادث
Front Page

بعد از نشست ساختمان در لحظه تحويل سال
مدير مجتمع ظفر گلچين در دسترس نيست
مجتمع ظفر گلچين درست لحظه تحويل سال محول شد! بيش از ۸۰ نفر از ساكنان بلوك شماره ۲ اين مجتمع مجبور به ترك خانه هايشان شدند.
كارشناس قوه قضائيه پس از بازديد از بلوك ها به ساكنان اين مجتمع توصيه كرده است كه ساير ساكنان بلوك ها هم مجتمع را ترك كنند. ماموران آتش نشاني هم دهانه چاه را بر مي دارند تا علت غيرقابل سكونت بودن و همچنين نشست ساختمان ها مشخص  شود
005166.jpg
عكس: هادي مختاريان 
حميده عبداللهي 
اينجا بچه ها در نقاشي ها يشان خانه هايي را مي كشند كه روي ديوارهايش  خط هايي هست كه ترك خوردگي را نشان مي دهد.
ساكنان مجتمع ظفر گلچين آدم هايي از جنس خودمان هستند. اما آنها در حال حاضر تنها به جرم اينكه مي خواستند سرپناهي امن براي بچه هايشان بسازند، طعم تلخ بي خانماني را تجربه مي كنند. آنها هزار راه رفته اند و هزار بار. آنقدر نااميد شده اند كه فكر مي كنند كسي پيدا نمي شود تا به دادشان برسد. (آيا واقعا درست فكر مي كنند؟!)
اين مجتمع در خيابان گلستانه در اطراف موزه هفت چنار است. پنج بلوك دارد و ۱۰۰ واحد. به تازگي بلوك ۲ غيرقابل سكونت شده. در ايام عيد كه هر كدام از ما به فكر خودمان بوديم ساختماني با بيش از ۲۰ واحد مسكوني نشست كرد. ديوارهايش ترك خورد و همه اهالي آن مجبور به ترك خانه هايشان شدند. اما به كجا؟! چند خانواده در بلوك پنج كه چند واحدش خالي از سكنه بودند مستقر شدند. البته نه خيلي راحت. هر دو خانواده در يك واحد.حتي دو خانواده كه دختر و پسر جوان داشتند مجبور شدند كه در يك واحد زندگي كنند.
كارشناس قوه قضائيه پس از بازديد از بلوك ها به ساكنان اين مجتمع توصيه كرده است كه ساير ساكنان بلوك ها هم مجتمع را ترك كنند. ماموران آتش نشاني هم دهانه چاه را بر مي دارند تا علت غيرقابل سكونت بودن و همچنين نشست ساختمان ها مشخص  شود. در حدود ۲۵ سال پيش كه ساختمان هاي پشت اين مجتمع ساخته مي شد، انباري چاه هاي آن در زمين مجتمع گلچين كه هنوز ساخته نشده بود، ساخته مي شود.
«سال ۷۳ شركتي به اسم «ياور.م» و تعدادي از شركايش اقدام به تبليغات براي ساخت و فروش آپارتمان كردند. حتي براي جانبازها و خانواده شهدا هم تخفيف قايل شدند. عده اي از آنها به دلايل نامعلومي به زندان مي افتند. اين افراد در پروژه هاي مختلفي كار مي كردند و هر كدام از آنها نماينده پروژه اي بودند. چهار نماينده هم به نام هاي «عباس.ي»، «رضا.س»، «علي.ب» و «محمد.ق» كه خودشان كانديد شده بودند براي پروژه ما انتخاب شدند. «محمد.ق» در همان اوايل سهم خودش را واگذار كرد و رفت.» يكي از اهالي ساختمان مي گويد و هنوز حرفش تمام نشده ديگري مي گويد: «حدود يك سال و نيم دوندگي كرديم و به هر جا كه به فكرمان مي رسيد رفتيم تا تكليفمان روشن شود. چون پول هاي ما به حساب آنها ريخته شده بود و چند نفر از آنها در زندان به سر مي بردند. «علي.ب» و «رضا.س» دو هفته تلاش كردند تا وقت بگيرند به زندان بروند تا يك نامه را امضا كنند.
بالاخره بعد از تلاش هاي ما در هفته تعاون وزارت تعاون زير نظر دادستاني، در نتايج صحبت هاي انجام شده به ما مجوز داد تا يك تعاوني آزاد زير نظر اداره تعاون به اسم تعاوني ظفر گلچين تشكيل بدهيم. تولد اين مجتمع از همان موقع بود. از سال ۷۴ كارمان را شروع كرديم. از زمين اين مجتمع ۱۱۰۰ متر مشكل تراكم داريم و به شهرداري منطقه ۱۰ تعلق دارد.»
از همان موقع كه ساخت اين مجتمع آغاز شد پول پرداخت كرديم. «عباس.ي» افراد را كنار مي گذارد و خودش رئيس مي شود. او براي تك تك ساكنان پرونده سازي مي كند و طبق مجوزي كه داشت به اسم هر كدام از ما از بانك سپه وام گرفته است. براي چهار بلوك اول بابت هر واحد يك و نيم ميليون تومان وام گرفت كه هيچ كدام از ما اطلاعي نداشتيم و حالا ۶۵۰ هزار تومان ديركرد به آن خورده است و بايد طي ۱۰ سال ماهانه ۳۲هزار تومان به بانك سپه قسط بپردازيم. يعني چيزي در حدود ۴ميليون تومان. وقتي به مسوولان بانك گفتيم اين وام بدون اطلاع  از ما گرفته شده است گفتند اگر قسط وام را پرداخت نكنيم مجتمع را به حراج مي گذارند. با شكايت هاي پي در پي ما جلو حساب « عباس. ي» گرفته شد و نتوانست اقدامات بعدي خود را انجام بدهد. او تصميم داشت براي بلوك هاي يك تا چهار ۳ ميليون وام بگيرد و براي بلوك ۵ هم هر وحد پنج ميليون تومان وام بگيرد.
هركدام از ما براي حق آب و برق و تلفن و بقيه امكانات دوبار پول پرداخت كرده ايم باز هم «عباس. ي» حقمان را خورد و نتوانستيم كاري انجام بدهيم.
با اينكه در مركز تهران زندگي مي كرديم و پول آب را پرداخت كرده بوديم براي تهيه آب شربمان مجبور بوديم به پارك محله برويم. فكر مي كنيم انسان قرن بيست و يكم هستيم اما مثل انسان هاي بدوي زندگي مي كنيم چاره اي هم نيست، تمام سرمايه اي را كه داشتيم براي ساختن اين ساختمان ها و خانه دار شدنمان صرف كرده ايم. آنها اولين بار از مسوولان ساختمان در كلانتري هفت چنار شكايت مي كنند و بعد آگاهي و دست آخر هم دادستاني. پرونده شان براي رسيدگي به چندين جا فرستاده مي شود اما هيچ كس براي آنها كاري انجام نمي دهد. حتي يك بار هم پيش يكي از معاونان رئيس قوه قضائيه رفتيم، آن موقع آيت الله هاشمي شاهرودي رئيس قوه قضائيه در سفر بودند كه خودشان مي گويند هيچ اتفاقي برايشان نيفتاده است.
يكي از آنها مي گويد آن زمان كه درگير شكايت از «عباس. ي» مدير مجتمع بوديم، «فريدون .ع» يكي ازاعضاي هيات مديره مجتمع در پناه سربازهاي مسلح آمدند و اموال ساختماني مجتمع رابردند.
روزي كه بلوك شماره ۲ نشست مي كند صحنه هاي غم انگيزي بوجود مي آيد. آنها نمي دانستند اسباب و وسايل زندگيشان را كجا ببرند و با بچه هاي كوچكشان كه از ترس گريه مي كردند چه كنند.
روي ديوارها ترك هايي خورده كه ۱۰ روز پيش نبوده است و هر چه زمان مي گذرد اين ترك ها بيشتر مي شود.
حتي چند نفر از بچه ها پدر و مادرهايشان را تهديد كرده اند كه اگر ازاين مجتمع نرويم از منزل فرار خواهيم كرد.
ساكناني در اينجا زندگي مي كنند كه به شام شب خود محتاج هستند و به خاطر خرج زندگيشان درخانه هاي مردم كار مي كنند. درحال حاضر بلوك شماره يك نيز بايد تخليه شود، چون چاه فاضلاب آنجا نيز ريزش كرده و ديوارهاي اكثر واحدها ترك خورده است.
ساكنان به خاطر رفع مشكلشان با برنامه « در شهر» هم تماس گرفتند، اما به آنها گفته شد كه نامه هايشان را فكس كنند.
يكي از آنها گفت:احساس كردم برنامه «در شهر» كه شب ها ازشبكه پنج پخش مي شود به خنده ميليون ها نفر تبديل شده است.
ساكنان اين مجتمع مسووليت و حفظ امنيت و اموالشان را خود به عهده گرفته اند.

در رشت اتفاق افتاد
غلامحسين پدرش را كشت
مرد ميانسالي كه مرتكب به قتل پدر ۷۱ ساله اش شده بود، دستگير شد.
متهم ۴۲ ساله كه غلامحسين نام دارد پس از كشتن «علينقي » -پدرش - با ضربات چاقو در شهر رشت به مشهد گريخته بود كه وقتي براي گرفتن پول به شهر رشت بازگشته بود، دستگير شد.
ماموران نيروي انتظامي رشت در پي قتل مرد ۷۱ ساله اي در حوزه استحفاظي خود تحقيقات پليسي را آغاز كردند و در بررسي ها مشخص شد مقتول به دست پسرش به قتل رسيده است و تلاش براي دستگيري او آغاز شد.
ماموران چون احتمال مي دادند قاتل با مشكل مالي روبرو شود اقدام به بستن حساب هاي مالي او كردند. متهم به قتل پس از كشتن پدرش به مشهد گريخته بود ولي چون پول نقد همراهش تمام شد و با دفترچه اي كه به همراه داشت نتوانست از صندوق قرض الحسنه ثامن الائمه پول بگيرد و رئيس آنجا به او گفت از دفترچه اش به علت بسته شدن حساب نمي تواند استفاده كند. او به رشت بازگشت و مجددا با مراجعه به شعبه رشت كه حساب سپرده بلندمدت و قرض الحسنه در آنجا داشت تقاضاي دريافت پول كرد ولي رئيس آنجا هم كه متوجه مسدود شدن حساب اين مرد شد ماموران را در جريان گذاشت كه نامبرده طي يك عمليات ويژه پليسي دستگير شد.
در طول مدتي كه متهم متواري بود افسران دايره قتل، محل هايي را كه امكان داشت غلامحسين به آنجا رفت و آمد كند در كنترل خود درآوردند.
متهم به قتل وقتي به مشهد مي گريخت ۱۴۰ هزار تومان پول نقد با خودش داشت و زماني كه متوجه شد كارآگاهان آگاهي براي دستگيري اش آمدند به آنها گفت: «من خودم مي خواستم به آگاهي بيايم شما برويد من فردا به آگاهي خواهم آمد. اين قتل يك قتل غيرعمد است و من كتاب قانون را خوانده ام و مي دانم كه قتل پدرم عمدي نيست.»
غلامحسين پس از حضور در دايره قتل گفت: ساعت حدود ۶ صبح با چاقو پدرم را داخل اتاق خوابش به قتل رسانيدم و بعد از ۲۴ ساعت متوجه شدم پدرم را به اشتباه كشتم. تصور مي كردم پدرم دو سال قبل فوت كرده و مردي كه شبيه پدر من است و هيچ وقت در روز با من حرف نمي زند به خانه ما آمده و با من زندگي مي كند.
ماموران در تجسس هاي خود پي بردند، متهم كه ۱۲ سال در آلمان زندگي كرده بود و در سال ۷۶ هنگام بازگشت به ايران به علت ابتلا به بيماري پيشرفته اعصاب و روان مدتي در بيمارستان شفاي رشت بستري شده بود.
اين قاتل در بازجويي ها گفت: «در بيمارستان خيلي رنج كشيدم و هميشه آرزوي مرگ مي كردم. اگر شما تحمل داشته باشيد و گوش به حرف هايم دهيد، آنچه در اين ۳۰ سال بر من گذشته را برايتان تعريف مي كنم سپس در مورد مرگ پدرم خواهم گفت.»
همچنين در بررسي سوابق متهم مشخص شد، متهم چند سال قبل يكبار برادرش را هم با چاقو مجروح كرده بود و به خيال اينكه او مرده است فرياد مي زد كه من يك كافر را كشته ام و در بازجويي اخير هم اقرار كرد كه در گذشته يك بار به اتهام ضرب و جرح به زندان رفته است.
هم اكنون پرونده متهم در شعبه دهم دادگاه عمومي رشت به رياست قاضي محمدپور در حال رسيدگي است.

آن ۳ گلوله لعنتي
آمل. شب پنجمين روز فروردين بهاري. قرباني خبر ماخودش را براي پذيرايي از برادر شوهرش آماده كرده و به همراه همسرش منتظر ميهمانند. همه چيز طبق روال عادي پيش مي رود الا تيك تاك ساعت ها و ترسي ناشناخته كه در خانه موج مي زند.
«آذر» از همه چيز خبر دارد از اعتياد برادر شوهرش. همه چيز با خنده و شوخي  آغاز شد. استقبال، پذيرايي. صرف شام و...
براي خداحافظي، آذر چاي آخر را مي آورد و فهميده، نفهميده متوجه درخواست برادر شوهرش از همسر خودمي شود. برادر معتاد از آنها درخواست مبلغ هنگفتي پول مي كند، مبلغي كه خارج از توان آذر و همسرش است. برادر معتاد اول التماس مي كند و التماس تبديل به تهديد مي شود.
نه! من مي دونم تو اين پولو واسه چي مي خواي؟
شوهر آذر مي گويد و آذر هم. بهرحال برادر معتاد كار خود را مي كند.
... و صداي شليك ۳گلوله فضاي ساكت خانه را آشفته مي كند.
آذر را از بابل به تهران منتقل مي كنند. شوهر آذر در همان آمل مداوا مي شود. چه تير اول كه به دست او خورده بود نتوانسته بود جراحت چنداني بر او وارد كند و فقط دست همسر آذر مجروح شده بود اما دو گلوله ديگر هم آن شب شليك شده بود. هر دو گلوله به دستان آذر اصابت كرده بود و هر دو دست او متلاشي شدند.
دير رسيدن آذربه تهران و ندانم كاري اولين بيمارستان كه بيمارستان دولتي هم بوده است ميزبان باعث عفونت دست هاي آذر مي شود و پزشكان بيمارستان بعدي مجبور به قطع هر دوست آذر مي شوند. حالا البته آذر مرخص شده و به منزل و خانه برگشته است البته ماموران انتظامي موفق به دستگيري برادر شوهر معتاد آذر شده اند اما آذر ديگردست ندارد.

دستبرد مسلحانه به صندوق قرض الحسنه
اعضاي يك باند ۴ نفري كه در شهرستان سبزوار دست به سرقت هاي مسلحانه مي زدند، دستگير شدند.
ماموران اداره آگاهي سبزوار كه از مدتي قبل در جريان وقوع چند سرقت مسلحانه قرار گرفته بودند، تحقيقات خود را پيرامون اين پرونده آغاز كردند.
آنها درجريان كاوش هاي پليسي به چند سر نخ دست يافتند كه حكايت از اين داشت كه تمامي سرقت ها توسط يك باند ۴ نفري انجام شده است و اعضاي اين گروه از سارقان حرفه اي هستند كه با طراحي نقشه هاي دقيق و حساب شده دست به دزدي مي زنند.
در همان حين كه تحقيقات پيرامون اين پرونده ادامه داشت اعضاي گروه سارقان ناشناس به يك صندوق قرض الحسنه مراجعه كردند و با تهديد كارمندان موفق شدند مبلغ زيادي پول سرقت و به سرعت فرار كنند.
با وقوع اين سرقت كنكاش هاي كارآگاهان وارد مرحله تازه اي شد و آنها تحقيقات خود را با دقت بيشتري پي گرفتند و پس از مدتي توانستند اين ۴ متهم را به دام بيندازند.
متهمان دستگير شده پس از انتقال به اداره آگاهي تحت بازجويي هاي فني قرار گرفتند و به جرم خود اعتراف كردند. بنابراين گزارش پرونده سارقان هم اكنون در اختيار مراجع قضايي قرار دارد و ۴ دزد مسلح به زودي محاكمه مي شوند.

عواقب ضعف در نظارت
در خبرها آمده است: «هفت ماه پس از آتش سوزي مهيب زندان «حاير» رياض، رئيس زندان هاي منطقه رياض به دليل ضعف در نظارت و پيگيري بركنار شد. تعدادي از كارمندان اداري اين زندان نيز به اتهام كوتاهي در اجراي مقررات مربوط به حفظ جان زندانيان محاكمه خواهند شد.
اين كميته به دستور وزير كشور عربستان وبا حضور نمايندگان امارات رياض، اداره زندان ها، آتش نشاني، پليس و اداره آگاهي پس از وقوع اين آتش سوزي تشكيل شد.
كميته مذكور عامل اصلي اين آتش سوزي را يك زنداني به نام «سعدفهدالسبيعي» معرفي و اعلام كرد كه اين زنداني با آتش زدن پتوي خود به عنوان «شوخي» موجب اين آتش سوزي شد.
همچنين بر اساس توصيه هاي اين كميته كه به تاييد ملك فهد نيز رسيده است، به خانواده هاي كشته شدگان اين حادثه مبلغ ۱۰۰ هزار ريال سعودي به عنوان غرامت پرداخت مي شود.

۱۰ هزار دلار رشوه
امان از اين رشوه و رشوه گيري، انگار هر كجاي دنيا كه بروي آسمان همين رنگ است و هميشه كساني هستند كه رشوه بدهند و بگيرند. معاون اداره اموال سازمان انرژي اتمي فدرال روسيه در حال گرفتن رشوه در مسكو بازداشت شد. اين عمليات با همكاري ماموران اين اداره و سازمان امنيت فدرال به انجام رسيد. معاون اول اداره اموال سازمان انرژي اتمي فدرال پس از دستگيري يكي از كاركنان اين نهاد به جرم رشوه گيري مورد سوءظن ماموران اداره مبارزه با جرايم اقتصادي قرار گرفت. فرد دستگير شده از كارفرمايي كه ساختماني را از سازمان انرژي اتمي اجاره كرده است، ماهانه علاوه بر اجاره بهاي مبلغ ۱۰ هزار دلار، اخاذي مي كرد. ماموران اين اداره در جريان عمليات به روش كار اين مقام رشوه گير كه از كاركنان خود براي رسيدن به اهداف خويش استفاده مي كرد، پي بردند. با هماهنگي ماموران عملياتي با كارمند بازداشت شده، مقام مذكور درست در هنگام دريافت رشوه دستگير شد.

ديوانه و شاه عباس
حتما شنيده ايد كه مي گويند گاهي وقت ها يك ديوانه سنگي را در چاه مي اندازد كه ده ميليون عاقل نمي توانند آن را در بياورند. حالا اين خبر را هم بخوانيد.به گزارشCHN بنا بر نخستين بررسي هاي صورت گرفته توسط نيروي انتظامي، فرد مهاجم به كاروانسراي شاه عباسي ميبد، به دليل عدم برخورداري از تعادل روحي، ساختمان فرمانداري و نيز چند مسجد را هم قبلا مورد حمله قرار داده بود. وقوع حريق در كاروانسراي شاه عباسي ميبد كه در سحرگاه روز نهم فروردين صورت گرفت، يكي از موارد ايجاد حريق توسط فرد مهاجمي بوده كه هم اكنون دستگير شده و در بازداشت به سر مي برد. بنابر اطلاعات دقيق به دست آمده اين حملات نه توسط چندين نفر، بلكه صرفا توسط جواني ۲۳ ساله صورت گرفته كه طبق بازجويي ها و بررسي ها، به دليل عدم برخورداري از تعادل رواني حتي موتورسيكلت شخصي خود را نيز به آتش كشيده است.

تولد خرپوزكي
از همين اول بگوييم اگر مي خواهيد اين خبر را بخوانيد مراقب باشيد از تعجب شاخ درنياوريد.
براي نخستين بار در كشور در يك پديده نادر در شهرستان مهران از يك «الاغ» موجودي به نام «خرپوزكي» متولد شد.
اين موجود چند روز پيش از آميزش يك راس اسب و الاغ متولدشده و بيشتر شبيه به اسب است.
در ارتباط غيرهم جنس بين چهارپايان تنها آميزش الاغ نر و اسب ماده متداول بوده كه كره آنها «قاطر» است.
اندام حركتي اين موجود تازه متولدشده بلند و كشيده و پوزه اي بلندتر از پوزه الاغ دارد.
همچنين اين موجود ظريف تر از قاطر بوده و داراي توانايي و قدرتي ضعيف تر از قاطر و عقيم است.
اين پديده كه در نوشته هاي علمي به آن اشاره شده غيرعادي نيست ولي در جهان به ندرت اتفاق مي افتد.

پرونده هاي قاچاق
يك خبر از قزوين برايتان داريم و آن هم افزايش ۵/۱۱ درصدي پرونده هاي قاچاق كالا در گمرك اين استان است.
كالاهاي كشف شده شامل انواع مشروبات الكلي، پارچه، گوشي تلفن ثابت و همراه، قطعات كامپيوتر، چاي، آدامس، موتورسيكلت، دوربين هاي فيلمبرداري و عكاسي، لوازم برقي، ظروف كريستال، البسه و كفش است كه ارزش آن مجموعا معادل يك ميليون و ۹۴۷ هزار دلار بوده است.
ميزان افزايش ارزش كالاهاي كشف شده در اين گمرك در سال ۸۲ در مقايسه با سال قبل از آن ۸۷ درصد است.
كالاهاي كشف شده به دليل فقدان اظهارنامه هاي قانون ورود يا جعلي بودن اسناد توسط نيروي انتظامي، بسيج، اداره كل بازرسي و نظارت شهرستان هاي قزوين، تاكستان، بويين زهرا، آبيك، آوج كشف و به اداره گمرك استان تحويل شده است.

خوردن اسيد به جاي آب
بي احتياطي يك نوجوان ۱۷ ساله باعث از دست دادن بخشي از معده اش شد. اين نوجوان كه ناصر نام دارد در يكي از كارخانه هاي بستني سازي در شهر ري كار مي كند و در اين باره مي گويد: ساعت ۴ بعدازظهر بود كه ما مشغول كار بوديم مثل هميشه لوله فاضلاب گرفته بود و بچه هاي تاسيسات مشغول باز كردن آن بودند و به وسيله يك شيلنگ، مايعي را به داخل لوله فاضلاب انتقال دادند بعد از تقريبا يك ساعت توانستند لوله را باز كنند و بعد از اينكه مطمئن شدند كه لوله كاملا باز شده است از آنجا رفتند و شيلنگي را همان جا گذاشتند و مسوول قسمت به من گفت تا شيلنگ را تميز كنم و از آنجا بردارم.من هم رفتم و با دهان خواستم محتويات لوله را تخليه كنم كه يك دفعه احساس كردم دهانم آتش گرفته است و سريع شيلنگ را بر روي زمين انداختم و متوجه شدم كه محتويات داخل شيلنگ اسيد است و بعد سريع مرا به بيمارستان انتقال دادند ولي هنوز بعد از گذشت يك ماه و ۲ عمل جراحي بر روي معده و ريه هنوز بهبودي كامل را به دست نياورده ام.

خودرودزدها و پليس
دو سارق مسلح خودروهاي مسافركش در جريان يك تعقيب و گريز مسلحانه توسط ماموران دستگير شدند. ماجرا از اين قرار است كه چندي پيش مردي سراسيمه خود را به پاسگاه نيروي انتظامي جيرفت رساند و گفت من يك پيكان وانت دارم و امروز - روز حادثه - مسافراني را به مقصد يكي از روستاهاي اطراف سوار كردم اما آنها در ميانه راه با تهديد سلاح مرا از خودروام پياده كردند و پس از بستن دست و پايم گريختند و من به زحمت توانستم طناب ها را باز كنم و خودم را به اينجا برسانم. پس از طرح اين شكايت بلافاصله به تمام واحدهاي گشتي نيروي انتظامي اعلام شد راه هاي ورودي و خروجي شهر را كنترل و خودروي مسروقه را متوقف كنند.
بالاخره اين شيوه پليسي به نتيجه رسيد و گروهي از ماموران، وانت پيكان مورد نظر را در سطح شهر مشاهده كردند و از راننده آن خواستند خودرو را متوقف كند اما دزدان مسلح به محض ديدن ماشين پليس شروع به تيراندازي به سوي آنها كردند تا بتوانند از صحنه بگريزند با اين وجود سرانجام موفق به اين كار نشدند و به دام افتادند.

سرقت مسلحانه از منزل
كارآگاهان اداره آگاهي زاهدان تحقيقات گسترده اي را براي دستگيري ۳ سارق مسلح آغاز كردند. اين سارقان در آخرين دستبرد مسلحانه خود وارد يك منزل شدند و يك دستگاه خودروي «دوو» به همراه ۳ تخته فرش، يك دستگاه تلفن همراه و مقداري طلا و جواهرات سرقت كردند. تحقيقات براي دستگيري دزدان ناشناس زماني آغاز شد كه مرد مالباخته به نام «مرتضي» با مراجعه به اداره آگاهي، كارآگاهان را در جريان اين سرقت قرار داد. اين مرد گفت: در خانه ام واقع در خيابان شهيد طباطبايي نشسته بودم كه ۳ مرد ناشناس با تهديد سلاح وارد منزل شدند و به من گفتند اگر در برابرشان مقاومت كنم مرا مي كشند، آنها وسايل باارزش را جمع آوري كردند و داخل خودروام گذاشتند و يكي از آنها با دووي من و ۲ نفر ديگر با يك موتورسيكلت هوندا به سرعت فرار كردند. پس از طرح اين شكايت ماموران انتظامي با دستور قضايي تحقيقات خود را آغاز كردند و در اولين گام به بررسي صحنه سرقت پرداختند اما موفق به يافتن سرنخ مهمي نشدند. بنابراين گزارش كاوش هاي پليسي براي دستگيري سارقان مسلح همچنان ادامه دارد.

۱۳۰۰ كيلو موادمخدر
ماجراي موادمخدر هم مثل سريال «اوشين»  تمامي ندارد. هرچقدر خبر مي دهند كه فلان مقدار مواد كشف شده است باز بايد منتظر شنيدن خبرهاي تازه باشيم. طي دو هفته گذشته ۱۳۰۰ كيلوگرم انواع موادمخدر در استان يزد كشف شد. اين ميزان نسبت به مدت مشابه پارسال ۲/۱ تن افزايش دارد. در اين چارچوب چهار باند قاچاق مواد افيوني در مناطق كويري طبس، مهريز و خاتم متلاشي شدند. شمار افراد دستگيرشده ۲۰ نفر است كه پس از تشكيل پرونده تحويل مقامات قضايي شدند. طي اين مدت ۱۱۰ نفر نيز در ارتباط با حمل، توزيع، خريد و فروش موادمخدر و اعتياد دستگير شدند كه نسبت به مدت مشابه پارسال افزايش چشمگيري داشته است. ميزان كشفيات موادمخدر طي پارسال در استان يزد ۴۵۸۵ كيلوگرم و شمار دستگيرشدگان در همين ارتباط ۵۷۹۹ نفر بوده است. پاكسازي اماكن عمومي ازجمله ميادين شهر از افراد مزاحم، معتاد و ولگرد از برنامه هاي ويژه سال ۱۳۸۳ نيرو انتظامي در يزد است.

۵/۵ تن مواد غذايي فاسد
اين مواد غذايي فاسد هم براي خودش حكايتي است. هرچقدر كشف و معدوم مي كنند انگار تمامي ندارد.
پنج هزار و پانصد كيلوگرم مواد غذايي فاسد در چارچوب طرح جمع آوري مواد غذايي فاسد و غيرمجاز در سطح شهر قزوين كشف و معدوم شد.
در اجراي اين طرح بيش از دو هزار مغازه مورد بازديد و بررسي بهداشتي قرار گرفت.
مواد غذايي جمع آوري شده شامل انواع قارچ و بيسكويت هاي فله اي و فاقد بسته اي، ماست و مواد غذايي داراي رنگهاي غيرمجاز بود.
اين طرح با فعاليت ۶۰ نفر در قالب ۲۵ گروه به مدت سه روز در روزهاي پاياني سال گذشته به مرحله اجرا درآمد.

|  ايرانشهر  |   تهرانشهر  |   جهانشهر  |   حوادث  |   در شهر  |   درمانگاه  |
|  زيبـاشـهر  |   سفر و طبيعت  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |