گفت و گو با كرنئليو دوميتريف، رئيس موسسه بين المللي آموزش تئاتر
تئاتر ايران در فراسوي مرزها
|
|
محسن احمدي
كرنئليو دوميتريف، رئيس مؤسسه بين المللي آموزش تئاتر است، كه زير نظر يونسكو در بخارست روماني فعاليت مي كند. دوميتريف در ايام جشنواره تئاتر فجر همراه با يك گروه تئاتر پرتغالي - رومانيايي به ايران سفر كرد. «در انتظار گودو» نوشته «ساموئل بكت» نام نمايش اين گروه بود. اما اين همه دستاورد سفر او به ايران نبود. در مدتي كه او در ايران بود توانست پيشنهاد همكاري تئاتر ايران با موسسه بين المللي آموزش تئاتر را در قالب تفاهم نامه اي به امضاي دو طرف برساند،كه در صورت عملي شدن مفاد اين قرارداد اتفاق هاي خوبي در عرصه تئاتر كشور به وقوع خواهد پيوست.
كرنئليو دوميتريف ۵۲ ساله، تحصيلكرده دانشكده ادبيات بخارست و دكتراي فلسفه از دانشگاه پاريس است. او پيش از اين سمت وزير جوانان روماني و معاون دانشكده تئاتر بخارست را نيز داشت. با او درباره اين تفاهم نامه و جايگاه تئاتر ايران در خارج از كشور در لابي هتل فردوسي درست ۲ ساعت قبل از پروازش به بخارست به گفت وگو نشستم.
*در آغاز گفت وگو ترجيح مي دهم كمي بيشتر درباره موسسه بين المللي آموزش تئاتر بدانم. همينطور هدف دوميتريف از سفر به ايران، آنطور كه مترجمش مي گويد قبلا نيز به ايران سفر كرده است. آشنايي او با تئاتر ايران و چگونه دعوت شدنش نيز برايم پرسش است. پاسخ همه اين پرسش ها را يكجا از او مي خواهم.
- موسسه آموزش تئاتر بخارست يك سازمان بين المللي است. ۱۲ شوراي اجرايي از ۴۵ كشور دنيا در آن فعاليت دارند. مقر اصلي اين سازمان كه زير نظر يونسكو فعاليت مي كند بخارست است. هدف اين سازمان ايجاد ارتباط بين دانشگاه هاي سراسر جهان در خصوص رشته تئاتر با هم است. اين سازمان مي خواهد تمام كشورهاي دنيا در حوزه تئاتر به مراتب علمي بالاتري از راه آموزش صحيح آن به علاقه مندان اين رشته دست پيدا كنند. در واقع اين موسسه يك مدرسه بين المللي تئاتر است كه گروه هاي نمايشي بسياري در آن آموزش مي بينند. اين مدارس در هر كشوري كه شرايط آن را داشته باشد مي تواند داير شود و دانشجويان آن مي توانند به تحصيل و فعاليت هاي خود زير يونسكو تا هر كجا كه بخواهند ادامه دهند.
اين را هم اضافه كنم كه رئيس اين مؤسسه هر سه سال يك بار با نظر و رأي شورا انتخاب مي شود و اين دومين باري است كه من به اين سمت برگزيده مي شوم. اما آشنايي من با تئاتر كشورتان از زماني آغاز شد كه يك گروه نمايشي از كشور شما به بخارست آمد تا براي نخستين بار در جشنواره جهاني كه زير نظر يونسكو برگزار مي شد شركت كند. يكي از بزرگترين گروه هاي تئاتري دانشگاه هنر تهران در اين جشنواره توانست به عنوان بهترين انتخاب شود. البته به اتفاق هفت كشور ديگر. به لطف اين نتيجه ما تشويق شديم تماس هايمان را با ايران بيشتر كنيم. هدف مان نيز ايجاد روابط با ايران است. علاوه بر اين دليل و به دو دليل ديگر نيز به ايران آمديم. اول همراهي گروهي بود كه زيرنظر موسسه برنامه اي را براي جشنواره تئاتر فجر آماده اجرا داشت. يك اثر از ساموئل بكت به نام «در انتظار گودو» كاري از يك گروه نمايشي پرتغالي - رومانيايي كه در ايام جشنواره استقبال خوبي از آن شد. سه بار به اجرا درآمد و هر بار ۵۰۰ نفر از آن ديدن كردند. و اما دليل دوم كه مهمتر است، مذاكره با مركز هنرهاي نمايشي ايران براي امكان انجام دو چيز. نخست امضاي قرارداد همكاري با اين مركز، براي انجام فعاليت هاي تئاتري در سال هاي ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۶است . بر اين اساس موسسه ما متعهد مي شود كه برخي از مدارس و استادان و دانشجويان تئاتر ايراني را به طرح هاي بين المللي دعوت كند.
* اين اتفاق براي اولين بار صورت مي گيرد؟
- خير، اما امسال قرار است اين برنامه ها در قالب يك مكانيسم اجرايي انجام شود، يعني يك تعهد دو طرفه بين دو مركز نمايشي ايران و موسسه بين المللي تئاتر. قبلاً هر يك از گروه هاي نمايشي ايران به تنهايي اقدام مي كرد، اما از اين پس با هماهنگي و نظر مركز هنرهاي نمايشي اقدام خواهند كرد. به عبارتي در اين طرح نماينده ايران دعوت خواهد شد. اگر اين همكاري در اين دو سال به خوبي پيش برود آن وقت يونسكو نيت و قصد اصلي اش را در سال ۲۰۰۶ به اجرا درخواهد آورد.
* مقصود بخش دوم مذاكره تان با مركز هنرهاي نمايشي است؟ همان پيشنهادي كه شما بعنوان رئيس موسسه در جلسه پرسش و پاسخ مسئولان تئاتر كشور ما و برخي كشورهاي ديگر با خبرنگاران در سالن چهارسو ارائه داديد؟
- دقيقاً بله، اما قبلاً هم اين پيشنهاد مطرح شده بود اما در آن روز به امضاي دو طرف رسيد. الان من با شما درباره اين تفاهم نامه صحبت مي كنم. ما مراحل مختلفي را آغاز كرديم. سعي كرديم كار را به جلو ببريم و روابط مان را براساس تفاهم نامه آغاز كنيم. اين تجربه جديدي براي ايران محسوب مي شود. براي اينكه موسسه بين المللي تئاتر تفاهم نامه خود را با خيلي كشورهاي ديگر مثل چين، روسيه، پرتغال و كانادا و... داشته است. در اين تفاهم نامه بخش هاي مهمي قيد شده است. از جمله تأييد و پذيرش ارزش حضور گروه ايراني در نمايش هاي بين المللي و همچنين تأسيس دپارتمان منطقه اي تئاتر در سال ۲۰۰۶ براي ارتقاي سطح طرح هاي موسسه بين المللي تئاتر در اين منطقه از دنيا. وقتي از اين همكاري ها صحبت مي كنم منظور طرح هايي است كه مي تواند تمام كشورهاي اين منطقه را زيرنظر دپارتمان ايران پوشش دهد. يعني تهران به مركز ثقل آموزش تئاتر در منطقه خاورميانه تبديل خواهد شد. يك سازمان منطقه اي بين المللي در خصوص برنامه هاي تئاتر كه مخاطبان آن تمام مردم دنيا هستند. طرح هاي مهمي كه زير نظر اين موسسه برگزار مي شود مي تواند در ايران مديريت و سازماندهي شود از جهت ديگر مي توان گفت نوعي پذيرش ارزش تئاتر آموزش عالي ايران است. براي اينكه بتوانيم يك نوع همكاري را با طرفي سازماندهي كنيم كه فاقد نهادهاي آموزشي معتبر است. در واقع اين تفاهم نامه يك اعتبارنامه بين المللي است براي تئاتر شما، البته تأسيس اين مركز آموزشي در ايران، مشروط به قبول همكاري دو طرف در اين دو سال (۲۰۰۶-۲۰۰۴) است. يعني اگر توانستيم بخش اول تفاهم نامه را كه قبلاً درباره آن صحبت كردم به خوبي پيش ببريم آن وقت موسسه تئاتر متعهد مي شود كه بخش دوم را نيز به اجرا درآورد.
* چرا فكر مي كنيد كه نهادهاي آموزشي ما، از اعتبار كافي برخوردار نيستند؟ در حالي كه گروه هاي تئاتري ما از طرف گروه ها و مراكز درجه اولي تئاتر دنيا دعوت مي شود. نمونه اش انتخاب شدن همان گروه تئاتري دانشگاه هنر كه زمينه آشنايي تان با تئاتر ايران شد و خودتان اين را در اول صحبت هايتان گفتيد.
- كاملاً با شما موافقم. منظورم از «نهادهاي آموزشي معتبر» اين بود كه با تأسيس مدرسه تئاتري زير نظر يونسكو در ايران، ما يك نهاد بين المللي را در ايران داير كرده ايم كه مي تواند كشورهاي اطراف را هم پوشش بدهد وگرنه تئاتر ايران با خيلي از كشورهايي كه در اين رشته هنري به مقام هايي دست يافته اند رقابت و برابري مي كند.
* برگرديم به بخش اول تفاهم نامه، چه فعاليت هايي در اين دو سال آماده كرده ايد؟
- ما حدود ۱۲ پيشنهاد ارائه داديم. اين پيشنهادها الان در اختيار مركز هنرهاي نمايشي است. آنها بايد به ما جواب بدهند. بايد تا اواخر ماه مارس [نيمه دوم فروردين] درباره جزئيات پيشنهادها تصميم گيري كنند و آن را به شكل يك ضميمه الحاقي به تفاهم نامه در آورند. عناوين طرح ها، تعهدات مالي طرف ايراني و يونسكو، نام شركت كننده ها و... همه بايد در اين ضميمه ذكر شود. طرح هايي كه تأييد شوند به عنوان ضميمه تفاهم نامه براي سال ۲۰۰۴ محسوب خواهند شد و همين فرايند در سال ۲۰۰۵ و بعد از آن ادامه خواهد يافت. پايان هر سال نيز شوراي اجرايي موسسه بين المللي به ارزيابي اين طرح ها مي پردازد اگر نتيجه مثبت بود بخش دوم تفاهم نامه يعني تأسيس دپارتمان منطقه اي آموزش تئاتر به اجرا در خواهد آمد و گرنه روابط مان را در همان سطح حفظ خواهيم كرد. تنها چيزي كه الان مي توانم بگويم اين كه يونسكو آمادگي كامل براي همكاري با ايران را دارد.
* مسأله بودجه اين طرح ها را چگونه حل كرده ايد؟
- ببينيد من نمي خواهم درباره بيوگرافي كودك دومي صحبت كنم كه هنوز بچه اولي هم ندارم. ايجاد اين نهاد آموزشي در سال ۲۰۰۶ موضوع دوم براي هر دو طرف است. بنابر اين ما هنوز تصميمي در اين باره نگرفته ايم. اما به طرف ايراني قول داده ايم كه اگر تجربه اين دو سال همكاري خوب بود موافقت خود را براي تأمين بخشي از هزينه هاي مالي آن اعلام كنيم.
* مركز هنرهاي نمايشي چطور مي تواند از حمايت سازماني كه شما رياست آن را به عهده داريد برخوردار شود؟ به زباني ديگر راههاي عملي تحقق بخشيدن به بخش اول تفاهم نامه يعني دعوت از گروه هاي نمايشي ايران در طرح هاي يونسكو و تأسيس دپارتمان منطقه اي آموزش تئاتر در ايران كه آن را به عملكرد بخش اول در اين دو سال مشروط كرده ايد، چيست؟
- پرسش بجايي است. براي اين كه علايق ملي يك كشور توسط افراد زيادي در دنيا شناسايي شود بايد جريان هاي فرهنگي آن كشور در قالب برخي از اشكال، فعاليت بيشتري داشته باشد و تنها در تالارهاي نمايش محصور نشود. به عنوان مثال مجموعه كاملي كه بي بي سي درباره آثار شكسپير توليد كرده، نمونه خوبي است. از طريق همين توليد فرهنگي شكسپير در حال فتح دنياست.شايد در ايران شخصيتي مثل شكسپير نباشد اما شما صاحب يك تمدن ۲ هزار ساله هستيد. شما صاحب كشور داريوش و پارسيان هستيد. شما تعزيه داريد و خيلي چيزهاي فرهنگي كه مي تواند به دنيا گفته شود. نبايد تجربه هايتان را در چارچوب ديوار نمايش خانه محصور كنيد...
* فكر نمي كنيد اجراي نمايش هاي مختلف در طول سال و برپايي جشنواره هاي مختلف تئاتري مؤيد همين مسأله باشد.
- چرا، اما كافي نيست. در طول اين جشنواره ها بايد اين برنامه ها به وسيله سه دوربين ضبط شوند. سپس مونتاژ و زيرنويس شوند و بعد به شكل سي دي و دي وي دي اين ثروت فرهنگي در يك آرشيو خاص ملي نگهداري و حتي به عنوان يك كالاي فرهنگي به خارج از كشور صادر شود. بنابر اين جشنواره بايد به جريان بيفتد. نبايد بعد از تمام شدن جشنواره ها برنامه هاي تئاتري هم تمام شود. اگر شما سرمايه گذاري مهمي در اين زمينه انجام مي دهيد، چرا از مديران جشنواره هاي مهم دنيا دعوت نمي كنيد. اگر تعدادي از آنها در ايران باشند امكان تماس مستقيم با مديران بين المللي به طور مداوم فراهم مي شود. توجه داشته باشيد كه دريافت دعوت نامه هاي يونسكو براي مهم ترين آثار نمايشي ايران صورت مي گيرد. اگر شما يك جواهري داريد تمايلي نداريد آن را در گردن بيندازيد و به همه نشان دهيد. يك جواهر در اتاق بسته ديگر ارزشي ندارد. بايد آن را در فضاي عمومي به همه نشان دهيد. همان طور كه فيلم هايتان بسيار موفق عمل كرده اند و در جاهاي ديگر به نمايش در آمدند و حتي جوايز مختلفي را كسب كرده اند.
* چرا تصورتان اين است كه تئاتر ما شناخته شده نيست...
- برعكس، تئاتر شما شناخته شده است. علت حضور من هم در اينجا همين است. اما شعار اصلي و نقطه كليدي پيشنهاد من به تئاتر شما اين است كه از راه هاي مختلف تئاترتان را توسعه بدهيد. جشنواره ها فرصت مناسبي براي توسعه تئاتر شما است.
شعار من شناساندن تئاتر شما نيست بلكه توسعه دادن آن است. به نظر من تجربه تان را در سطح دانشگاهي گسترش دهيد. شما استادان نمايش و تئاتر خوبي داريد. دانشجويان برجسته اي هم داريد. كار تئاتر ايران بايد حمايت، توسعه و تكميل كارگردانان، استادان و دانشجويان و نمايش هاي ايراني باشد.
قبلاً هم گفتم در اين تفاهم نامه در زمينه آموزش و تحصيلات تكميلي براي دوره دكترا و توليد آثار نمايشي توسط كارگردانان جوان و ترجمه آثار به زبان فارسي توسط يك مجله بين المللي كه زير نظر يونسكو منتشر مي شود، پيش بيني شده است. تا از اين طريق بعضي از طرح هاي بين المللي را به سطح بياوريم. البته با همكاري و حمايت مالي هر دو طرف. موسسه بين المللي تئاتر متعهد مي شود از طريق همين تفاهم نامه همكاري، برخي از تسهيلات مالي را در اختيار مركز هنرهاي نمايشي قرار دهد. اما نمي تواند همه اين تعهدات مالي را به گردن بگيرد. من نمي دانم چرا مسئولان تئاتر كشورتان از باشگاههاي تئاتر معروف دنيا مثل تئاتر لندن، تئاتر ميلانو يا تئاتر ماري سن پترزبورگ كه مديران آنها از بزرگترين كارگردان هاي تئاتر دنيا هستند دعوت نمي كند و امكان برقراري ارتباط با بازيگران خارجي و ايراني را با هم فراهم نمي كند؟
* اميدوارم اين اتفاق هرچه زودتر صورت گيرد.
- من هم. چون اين تماس هاي فرهنگي و انساني بسيار مهم است.
* آيا امكان تحصيل دانشجويان خارجي در ايران در اين تفاهم نامه پيش بيني شده است. آيا دانشكده هاي ما به آن درجه از سطح بين المللي رسيده اند؟
- در حال حاضر نمي دانم كه اين امكان هست يا خير. اگر در دانشكده هاي شما استاداني باشند كه بتوانند تئاتر را به زبان هاي فرانسه، انگليسي و روسي آموزش بدهند اين اتفاق ميسر است. چون در غير اين صورت اگر يك خارجي علاقه مند به تحصيل در رشته تئاتر در ايران باشد و فارسي را بلد نباشد بايد دو سال وقت صرف يادگيري زبان فارسي بكند كه در دنياي امروز اين زمان وقت كمي نيست. شايد راه درست اين باشد كه بعضي از استادان ايراني را شناسايي كنند و آنها را به كشورهاي ديگر بفرستند تا دروس شان را خارج از ايران در كارگاههاي خارجي برگزار كنند تا بدين ترتيب شيوه كار ايراني تئاتر را به مشتاقان خارجي بياموزند. در خصوص كارهاي بين المللي ،زبان مسأله مهمي است. براي اين كه در حوزه هنر شما نمي توانيد حدودي چيزي را توضيح دهيد چون در اين صورت همه چيز غيرحقيقي و فانتزي خواهد بود.
|