نگاه امروز
جبهه دوم خرداد شكست خود را تحليل كند
زماني كه جناح راست در انتخابات مجلس ششم شكست خورد، يكي از تئوريسين هاي اصلاح طلب خطاب به آنها گفت: نزد من بياييد تا به شما نشان دهم كه چگونه مي توانيد دوباره به قدرت برسيد.
در آن زمان، كسي پيش بيني نمي كرد كه چند سال بعد چه اتفاقي خواهد افتاد. تلقي اصلاح طلبان از پيروزي در انتخابات رياست جمهوري سال ۷۶ و سپس مجلس چنان بود كه در كشور، يك انقلاب صورت گرفته و نامش هم انقلاب دوم خردادي است. رفتارهاي يكسويه آنان در حذف تمامي چهره هاي جناح راست، برخاسته از همين نگرش بود. آنان فكر كردند كه بايد به مانند انقلاب ۵۷ حركتي انقلابي كرده و همه مخالفان را از صحنه عمل سياسي درو كنند. اما جناح راست پس از آن شكست چه كرد؟ به نظر مي رسد جناح مزبور با روشي كه در پيش گرفت و حركتي كه انجام داد - گرچه همه مراحل آن طبيعي نبود - نشان داد نيازي ندارد تا نزد اصلاح طلبان شاگردي كرده و راه بازگشت به قدرت را از آنها فرا گيرد.
برخي از چهره هاي مطرح جناح راست به آرامي خود را از صحنه كنار كشيدند، در محافل و مجالس ظاهر نشدند و تلاش كردند تا چهره هاي جوانتري را وارد صحنه كرده و خود بر رفتارهاي آنان نظارت داشته باشند. اين تحول مهمي بود كه در جناح راست صورت گرفت و هنوز در باره ابعاد آن تحليل دقيقي صورت نگرفته است. البته موضوع فقط جوان گرايي نبود، بلكه جناح راست تن به تعديل هايي در روش هاي خود داده بود. به علاوه، گروه هاي جوان اين جناح تلاش كردند تا نيازهاي واقعي جامعه را در اين مقطع بشناسند و بر اساس آن تصميم گيري كنند. اين نياز پس از يك دوره مشاجرات سياسي و لفظي و روشنفكري در صحن مجلس و عرصه مطبوعات و جلسات سخنراني پر سروصدا، چيزي جز پاسخگويي عملي به خواسته هاي برحق مردم در عرصه كار و تلاش اجتماعي نبود. بدين ترتيب، ادبيات آبادگران پديد آمد و همان گونه كه شاهد بوديم ابتدا در انتخابات شوراها و سپس در انتخابات مجلس هفتم تا حدودي كار خود را انجام داد. در روزهاي پس از شكست جبهه موسوم به اصلاح طلب، سران اين جبهه تحليل روشن و كاملي از علل شكست اين جبهه ارائه ندادند و تنها تلاش كردند تا همه تقصيرات را بر عهده مخالفان خود گذاشته و آنچه را اتفاق افتاد، يك توطئه براي حذفشان از صحنه بدانند.
گرچه نه يك جناح خاص شناخته شده و سياسي حرفه اي بلكه چهره هاي ميانه رو با ويژگيهاي اجرايي وجه غالب گروه پيروز انتخابات مجلس به شمار مي آيند.
اما شكست اصلاح طلبان امري واضح بود، تا حدي كه بسياري از تحليلگران خارجي هم به اين شكست اعتراف كردند.بسيار روشن است كه اين شكست، آن هم در بيشتر شهرها و مناطق، و طي دو انتخابات با فاصله يك سال، تنها و تنها به مسائلي كه پيش از انتخابات مجلس روي داد، باز نمي گردد، بلكه به ضعف رفتاري جبهه دوم خرداد باز مي گردد كه از روزهاي پس از پيروزي خود، سرمست از باده يك پيروزي بادآورده- كه تنها به واسطه عملكرد نامناسب قبلي ها بدست آمده بود- به مخالفانش رحمي نكرد و تصور كرد انقلابي روي داده و بايد لوازم آن را ايجاد كرد و همه را كنار گذاشت و...
بدتر از همه اين بود كه جبهه مشاركت به خصوص تصورش بر اين بود كه مي بايست يكه تاز ميدان دوم خرداد شده، ديگر گروه هاي شريك را حذف كند و هرگونه هوس كرد، موضع بگيرد و با ديگران رفتار كند.حتي مشاركت به اين اندازه آگاهي نداشت كه نگاه روشنفكري محض و متمايل به سكولاريسم هيچگاه در تاريخ مذهبي و سياسي ايران نتوانسته است موج توده اي ايجاد كند و فقط و فقط در محيط هاي خاص دانشگاهي، آن هم به طور محدود طرفداراني داشته است.
از ديگر خطاهاي افراط گرايان جبهه دوم خرداد،تظاهر سياسي و رفتاري به جدا بودن خود از سيد محمد خاتمي بود.وجهه آقاي خاتمي، سيادت، خنده هاي مليح و عمامه مشكي و رفتارهاي اخلاقي مثبت و ادبيات متواضعانه ايشان در جذب پشتيباني هاي مردمي بسيار موثر، بلكه اساسي بود. اما مشاركت با بي توجهي به اين امر توده هاي مردم را از دست داد.
شايد يكي از مهم ترين دلايل شكست جبهه موسوم به اصلاح طلب، بي توجهي به معتقدات ديني مردم بود، به گونه اي كه بسياري از رهبران مذهبي محلي و سنتي كه سابقا در هيچ انتخاباتي موضع نمي گرفتند، اين بار از ترس روي كار آمدن مجدد گرايش افراطي جبهه دوم خرداد به ميدان آمدند. نمونه آن مشهد و مواضع آقاي فلسفي و برخي از روحانيون سرشناس ديگر است.
دليل ديگر عدم اقبال عمومي از جناح حاكم بر مجلس ششم موضعگيري هاي برخي از اعضاي اين جناح در ارتباط با مسائل سياسي خارجي بود. هماهنگي اين مواضع با برخي مواضع مقامات رسمي و تحليلگران تصميم ساز در آمريكا و اروپا اين شبهه را در ميان مردم به ويژه قشري كه اخبار جهان را پيگيري مي كند افكند كه قديمي ترين شعار انقلاب يعني استقلال، آزادي،جمهوري اسلامي در حال مخدوش شدن است زيرا جزء جمهوري اسلامي آن با تحليل هاي سكولارگونه و جزء استقلال آن با مواضع حاوي مغازله با آمريكا و اروپا در خطر افتاده است.
شكست خوردگان در انتخابات مجلس بايد مظلوم نمايي هاي بيهوده را كنار بگذارند و واقع بين باشند. بايد به اين جماعت گفت اگر به هر دليل، قانون، عملكرد شوراي نگهبان يا هر چيزي كه شما مدعي آن هستيد، مانع از بازگشت مجدد شما به مجلس شد، مي توانستيد از نيروهاي جوانتري كه اين دشواري ها را نداشتند، فهرستي به مردم ارائه دهيد.اما نكته عبرت آموز انتخاب اخير اين بود كه مردم ياد گرفته اند چگونه بايد با احزاب و دسته هاي مختلف در كشور بازي كنند. آنان بايد به افراد و احزاب راي بدهند ودر مقابل از آنان كار بخواهند. هركس در عمل موفقيت داشت، در انتخابات بعدي هم دوباره به او راي دهند.
|