يكشنبه ۶ ارديبهشت ۱۳۸۳ - شماره ۳۳۵۹
انديشه
Front Page

گذار از تاريخ هاي فشرده
005529.jpg
سيد جواد طاهايي
در اين يادداشت كوتاه مي خواهيم در قالب ۶ بند تحليلي بيان كنيم كه چگونه روحانيت تشيع ظرفيت آن را دارد كه نه اصلي ترين نيروي اجتماعي، بلكه تنها نيروي اجتماعي براي توسعه تاريخي ايران باشد. بهتر است از مفاهيم و گزاره هاي مابه الاجماع آغاز كنيم.
۱
مدرنيته، ايده اي قانع كننده و جامع، با ظرفيت تحليلي فراوان است، اما با اين حال همچون هر ايده كلي ديگر، فاقد ظرفيت هاي جزء پردازانه براي نمايش و تبيين گوناگوني ها در ايران است. فراموش نكنيم كه ايران جهاني از گوناگوني هاست؛ اما نه، ما جهان ايراني نداريم، ما جهانهاي ايراني داريم. «ايران» تركيب اعجاب آوري از جهانهايي بغايت متفاوت است. اين جهان جهانها براي درك شدن، محتاج مفاهيم فلسفي جامعي نيست كه گوناگوني ها را به منظومه هاي نظري ساده (هرچند جذاب) فرو مي كاهد. برعكس، محتاج حركتي تحليلي از نظم به سوي گوناگوني است. به جاي مدرنيته، ما به تعريفي عملياتي تر از درون تجربه مدرنيته نيازمنديم تا به سان ابزاري تحليلي ظرفيت بيشتري براي درك گوناگوني ها در اختيار ما بگذارد.
۲
پروژه ملت- دولت بخش حساس يا احتمالاً حساس ترين بخش مدرنيته است كه با اين حال توضيح دهنده تر و داراي ارزش تحليلي- توصيفي بيشتري است. اما همين ايده نيز محتاج تخصيص خوردن است: در ايران، نياز به ملتسازي نبود. ملت يا يك هستي جمعي هويتمند، از قبل وجود داشت و مي توان از نشانه هايي سخن گفت كه طبق آن، اشعار به هويت در ميان قديمي ترين ساكنان سرزمين هاي ايراني وجود داشته است. بنابراين در ايران مشكل، ساختن ملت نبوده است، ساختن «دولت»  بوده است. در سطح پديدارشناسانه، تاريخ معاصر ايران، تاريخ كوششهاي ناكام براي ساختن سازمان دولت يا تقويت ايده دولت بوده است. اگر بپذيريم كه فرد ايراني از گذشته هاي خيلي دور وجود داشته است، خود به خود پذيرفته ايم كه ملت ايران يا جمعيت ايراني نيز از گذشته هاي خيلي دور وجود داشته است. اصطلاح فرد ايراني، خود به خود به اجتماعي از ايرانيان اشاره دارد. اما به عكس، دولت ايراني ايده آل، همواره فحوايي بدون مصداق يا صرفا موجوديتي ذهني - فرهنگي (بدون تجسّم) در تاريخ ايران بوده است.
۳
با نگاهي به موارد تاريخي دولتسازي مدرن در جهان همچون پروژه تكوين دولت از سوي يك اشرافيت علاقه مند به صنعت و تجارت (انگلستان)، يا دولتسازي با يك بورژوازي انقلابي و ضداشرافيت (فرانسه)، يا با يك ارتش ناسيوناليستي مدرن (تركيه)، يا با يك اشرافيت مقتدر اما نوگرا (ژاپن)، درمي يابيم كه هر طبقه يا نيروي اجتماعي دولتساز، بايد به ويژگيهاي چندي استظهار داشته باشد. نيروي دولتساز بايد كما بيش نيروي منسجم، داراي سنت، سازماندهي روابط فردي و گروهي، سلسله مراتب نهادين و قواعد و روشهاي تأييد شده اي باشد تا بتواند عامل پروژه دولتسازي واقع شود.
۴
روحانيت تشيع در ايران بهترين مثال براي آن نيروي اجتماعي است كه واجد اين ويژگيها باشد. روشن است كه مسأله اقتدار، فرمان و سلسله مراتب در نظام تاريخي حوزه هاي علميه ايران حل و فصل شده است؛ انسجام فكري و حتي رفتاري در آن، با وجود (فقدان يك نظام مشخص سازماني، واقعيتي بي گفتگو است؛ تاريخ هزارساله آن بهره مندي اش از سنت را مدلل مي كند و روش هاي زندگي و نظام ارزشي سرزنده موجود در آن به سهولت قابل درك است. اين نيروي اجتماعي براي جريان يافتن و تاريخ سازي فقط به عنصر آگاهي foritself براي خود يا سر زندگي سياسي نياز داشت كه آن را نيز امام خميني به آن اعطا كرد. امام خميني به نيروي اجتماعي روحانيت تشيع نشان داد كه اين زمان نه فقط ايران، بلكه تاريخ آن را در اختيار دارد و مي تواند از اين امكان سود جويد.
۵
به نحوي قابل تامل در حالي كه ما ايرانيان در دوره مدرن خود هيچ تجربه موفقي از ساختن دولت نداشته ايم (هم در پرورش ايده دولت و هم در ساختن سازمان دولت)، دولت در ايران توسط امام خميني و روحانيت شيعه ساخته شد و قدرتمند انه و سريع نيز مراحل تكوين خود را طي كرد: يك سياست خارجي كما بيش مستقل و دستگاه بوروكراتيكي كه بي معطلي با توده ها مرتبط شد. فرديت نيز در زير چتر اين دولت، سرزندگي يافت. نسل جديد روشنفكران ديني، گسترش ايده عدالت در روابط بين المللي، جنبش اصلاحات، جنبش حقوق زنان، همه محصول همين دولت و اگر شجاعت بيانش را داشته باشيم، و همه محصول نظريه خمينيستي ولايت فقيه است. همچنان مي توان ادامه داد: اين دولت علاوه بر آن كه به سرعت سازمان حكومتي يافت و آنگاه به كار حفظ «ايران»  در جنگ پرداخت، بعداز اينها، جسورانه به كار عملي سازي ايده هاي مهم دوران مدرن مانند ايده عدالت اجتماعي (توزيعي) و اجراي اصل تمركز و هدايت دولتي (سوسياليزم انقلاب اسلامي) پرداخت و به دنبال آن نيز با شجاعت و سرعتي به همان اندازه، به ايده خصوصي سازي، آزادي اقتصادي و انديشه بازار پرداخت و هنوز آن را هم تمام نكرده، باز هم جسورانه تاريخ فشرده ديگري را از خرداد ۷۶ آغاز كرد: تجربه مدرنيته سياسي يعني مشاركت، دموكراسي و كنترل قدرت. اينك نيز به نظر مي رسد اين دولت درصدد به اجرا گذاردن پروژه كارآيي خود (افكتيويتي) است....
۶
به نظر مي رسد كه دولت ساخته شده به وسيله نيروي تاريخي روحانيت تشيع، در حال طي كردن و تجربه نمودن مراحل تاريخي تكوين دوران مدرن اروپا، اما در حالت فشردگي زمان و نيز با ميزانهايي از انحراف است. اما مسأله اي نيز وجود دارد. از آنجا كه دولت جمهوري اسلامي با هر ميزان نوجويي و جسارت و موفقيت ها، امكان ندارد سرانجام به دولتي اروپايي بدل شود، مي توان پرسيد كه آيا بحث دولت جمهوري اسلامي، بحث ساختن يك دولت جديد (مدرن) است يا بحث احياي سنت يك دولت؟ بسط اين مطلب فرصت بيشتري مي طلبد.

گزارش انديشه ‎/ آيين و هنر

جلسه سخنراني با عنوان «باستان شناسي هنر و آيين» عصر روز پنجشنبه (۲۷/۱/۸۳) در مؤسسه تحقيقات و توسعه علوم انساني برگزار شد. در اين برنامه حكمت الله ملاصالحي- استاد گروه باستان شناسي دانشگاه تهران- به سخنراني پرداخت و عنوان كرد: هنر از اسطوره بهره مي گيرد، همين طور عرفان و وحي؛ ولي هر سه از اسطوره فرا مي گذرند. دين يكي از دشوارترين، تودرتوترين و سؤال خيزترين تجربه انسان از عالم است. هنر در عين تلون و تنوع و خلق صورت ها نيز تجربه پرپيچ و جدالي است.وي با تأكيد بر اين كه هم آيين و هم هنر در مقابل تعاريف ما مقاومت كرده اند، ادامه داد: از گذشته هرچه تلاش كرده ايم اين دو مقوله را با ابزارهاي بيروني بكاويم، بيشتر بر ما پوشيده شده اند، زيرا ابزارهايي كه به كار برده ايم با ذات دين و هنر سازگار نبوده اند. وي با ابراز تأسف از اين مسأله كه در روزگار ما بين آيين و هنر و فرهنگ جدايي افتاده و تجربه قدسي حضور جدي ندارد، در ادامه عنوان كرد: هنر و آيين امروز هر كدام جدا ره مي سپارند؛ ولي در گذشته آنچه با هنر ذوقي آفريده مي شد، داراي تجربه قدسي نيز بود. انسان آن دوره آييني مي زيست و آييني خلق مي كرد و آييني چشم از حيات فرو مي بست. در واقع اوج شكوفايي هنرنمايي انسان در آيين شكوفا مي شد. ونوس پيكره زيبايي الهي يا تخت جمشيد با آن كه يك كاخ است، ولي روح اهورايي در پيكر هستي شناسانه اندام وار ايراني ديده مي شود. اين استاد دانشگاه در جست وجوي وحدت بودن را از نقاط اشتراك هنر و آيين دانست و گفت: هم هنر و هم آيين مي خواهند از كثرت رويدادها فرا گذرند و به وحدتي برسند. دين مي خواهد حقيقتي را بيابد كه روح ما به آن حقيقت معطوف شود. دين مي خواهد بين ما و مبدأ عالم يك ديالوگ زنده برقرار كند. هنر نيز اساساً وحدت گرا است و در جست وجوي خلق صورت هاي ماندگار و پايدار است. كار هنر اين است كه در توفاني از رويدادهاي ناپايدار صورت هاي پايدار هستي را كشف كند. اينجاست كه دين و هنر هم تبار مي شود، دين در صورت هاي پايدار مي كوشد كه وحدت خلق كند و هنر در معنا و دستيابي به حقيقت. وي از ديگر ويژگي هاي هنر و آيين را عشق و درد هر دو به جاودانگي دانست و اظهار داشت: دين تلاش مي كند كه ما را به عالم پايدار تشرف دهد. مسأله غايت انديشي و آخرت از تجربه هاي قدسي است كه در هنر نيز هنرمندان كوشيده اند اين درد جاودانگي را برملا كنند. دين به عالم پايداري بشارت مي دهد و گاهي هنر همان حقيقت را در صورت نمايان مي سازد.
ملاصالحي با يادآوري اين نكته كه هنر و دين هر دو با نه آغاز مي شوند، ادامه داد: هنر به اين عالم ناپايدار و واقعيت هاي خام نه مي گويد و صورت هاي ماندگار مي آفريند و انسان تنها موجودي است كه در اين عالم نه مي گويد. به همين دليل كلام قرآني لااله الاالله بياني دوسويي دارد كه در يك سو خدا و در يك سو انسان است.

ديدگاه
رابطه انديشه و ادبيات
005532.jpg

بين ادبيات و تفكر، ارتباط مستقيم و تنگاتنگي وجود دارد. شهريار زرشناس- نويسنده- در گفت وگويي با خبرگزاري دانشجويان ايران، عنوان كرد: چه در شعر كه كلام مخيل است و چه در داستان، صورتي از انديشه نهفته است و با انديشه ارتباط وجود دارد. اما رابطه انديشه و اثر هنري در شعر و داستان متفاوت است. زيرا در ادبيات داستاني، بايد يك هسته مركزي انديشيدن وجود داشته باشد كه اين هسته مركزي حوزه هاي تازه اي را خلق مي كند.
وي با اشاره به داستان برادران كارامازوف داستايوفسكي، هسته مركزي اين داستان را كشمكش بين ايمان و شك دانست و گفت: اين كشمكش جريان هايي از انديشه را مي زايد كه همين دغدغه در قالب يك انديشه مركزي در رمان جنايت و مكافات ديده مي شود كه بسط آن با برادران كارامازوف متفاوت است. در واقع جريان خود انگيخته استعدادهاي داستان نويس موجب مي شود كه انديشه آن قابليت هايي از خود را كه حتي به چشم نويسنده نمي آمده است، محقق كند.
زرشناس شكل گيري هسته مركزي انديشه را صرف به وجود آمدن داستان ندانست و يادآور شد: علاوه بر تشكيل هسته مركزي انديشه، ساحت رمان نيز بايد محقق شود. اما در ذهن شاعر عواطف و انديشه حالت در هم تنيده تري مي يابد. گويي شاعر برخي از عواطف خود يا گرايش هاي حسي و عاطفي اش را با مايه هايي از انديشه گره مي زند و گونه اي رابطه عاطفي با جهان برقرار مي كند كه در بطن اين رابطه هسته مركزي يك انديشه وجود دارد. پس به طور كلي نمي توان انديشه را از ادبيات جدا كرد. اصلاً هنر را نمي توان بدون انديشه مطرح كرد.وي با بيان اين مطلب كه هيچ اثر بزرگي بدون پشتوانه انديشه و دريافت بينشي تئوريك محقق نمي شود، درباره متعهد بودن ادبيات اظهار داشت: ادبيات با جهت گيري پيوند دارد. وقتي ادبيات جهت داري داشته باشيم، صددرصد ادبيات متعهد داريم كه اين بار جهت مندي ادبيات مقداري از بستر ادبيات و زندگي برمي خيزد و مقداري از ارتباط ادبيات و انديشه. نويسنده و شاعري كه گمان مي كند انديشه اي ندارد به هرحال يك گرايش و باور ناخودآگاه دارد كه آن را بيان مي كند. زماني كه انديشه كامل نباشد، نمي تواند رشد يابد. زرشناس در پايان خاطرنشان ساخت: اثري كه انديشه اي قوي دارد، مي تواند دست نويسنده و شاعر را بيشتر باز كند تا از ظرفيت هاي تكنيكي داستان براي بيان بيشتر صورت انديشه اي استفاده كند.

تازه هاي انديشه
قرآن مرحوم نيريزي

به زودي يك نسخه خطي كلام الله قرآن مجيد مربوط به دوران قاجار و منسوب به خط مرحوم نيريزي منتشر مي شود.
به گزارش خبرگزاري فارس، سيد احمد محيط طباطبايي، معاون معرفي و آموزش سازمان ميراث فرهنگي گفت: اين قرآن به خط ابن شمس الدين محمد احمد نيريزي از مشهورترين خوشنويسان قرآن ۱۲ هجري قمري نگاشته شده و به نام كاتبش نيريزي مشهور است.
سيد احمد محيط  طباطبايي با تأكيد بر اين كه پيش از اين يك قرآن ديگر با خط نيريزي چاپ شده بود، افزود: اين قرآن در قطع رحلي و با خط نسخ، نسخ جلي و شكسته نستعليق خوش در سال ۱۱۲۴ هجري قمري به رشته تحرير درآمده است. كاغذ اين قرآن از كاغذ خانبالغ و جلد آن مقواي تيماج قهوه اي مجدول و داراي چهار لچكي گوشه باز بندي است.
وي تصريح كرد: نيريزي از بزرگترين قرآن و ادعيه نويسان اوايل دوره قاجار بوده كه تمامي آنها را با خط بسيار زيبايي نگاشته است.
فلسفه لايب نيتس
005535.jpg

فلسفه لايب نيتس نام كتابي است كه به تازگي از سوي نشر ققنوس منتشرشده است. اين كتاب كه به قلم منوچهر صانعي دره بيدي نوشته شده، جايگاه لايب نيتس در فلسفه غرب و سهم اين متفكر را در شكل دهي شالوده هاي نظري تمدن جديد نشان مي دهد.
كتاب لايب نيتس كه شرح حال، زندگي و نظرات اين فيلسوف آلماني سده ۱۸ ميلادي است، بر اين نظريه پاي مي فشرد كه تمدن جديد بر سه پايه فيزيك جديد رياضيات جديد و منطق جديد استوار است. فيزيك جديد در واقع فيزيك لايب نيتس است چرا كه در نهايت ذات ماده را انرژي مي داند و اين در واقع اولين سخن لايب نيتس در فيزيك است.
لايب نيتس اولين فيلسوفي بود كه نيرو را ذات ماده دانست. كتاب فلسفه لايب نتيس در ۴۹۴ صفحه در دسترس علاقه مندان فلسفه قرار گرفته است.
جلد هشتم دانشنامه جهان اسلام
بنياد دايره المعارف اسلامي، جلد هشتم دانشنامه جهان اسلام را تا موعد نمايشگاه كتاب امسال منتشر مي كند. تاكنون ۷ جلد از اين دانشنامه منتشر شده است و جلد هشتم آن به حروف «ت،ث و ج» اختصاص دارد.
گستره علمي اين دانشنامه ۱۰ موضوع علمي، تاريخ، تاريخ علم، جغرافيا، فرهنگ و تمدن، زبان و ادبيات، فقه و اصول، كلام، قرآن و حديث، فلسفه و عرفان را در بر مي گيرد و به طور تقريبي در جلد هشتم آن حدود ۳۰۰ مقاله از انديشمندان جهان اسلام در ارتباط با موضوعات فوق به چاپ مي رسد.

|  ادبيات  |   اقتصاد  |   انديشه  |   زندگي  |   سياست  |   ورزش  |
|  هنر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |