امنيت اجتماعي صنايع براي كارگران در گفت وگو با دبيركل خانه كارگر
نساجي بدترين فولاد و خودرو بهترين
|
|
در هفته كارگر، قشر كارگري جامعه دچار تنش هاي روحي مي شود، چرا كه در اين هفته كارگران با ايجاد تشكل هاي كارگري پس از برقراري ارتباط با هم از مشكلات يكديگر مطلع مي شوند. آنها بعد از اينكه متوجه مي شوند درد همه آنها تقريباً حول چند محور مشخص دور مي زند، بر آن مي شوند كه با برقراري ارتباط با خانه كارگر به نوعي مشكلاتشان را برطرف كنند. زماني كه براي مصاحبه با عليرضا محجوب دبير كل خانه كارگر به آنجا رفتم، ۱۵ نفر از كارگران يك كارخانه توليد گچ را در خانه كارگر ديدم كه براي گرفتن جواب نسبت به پذيرش طرح بازنشستگي پيش از موعد از جانب دولت، مراجعه كرده بودند.
با عليرضا محجوب دبير كل خانه كارگر گفت وگويي كرده ايم كه متن آن در ذيل آمده است:
زير ذره بين
قانون نوسازي صنايع بيشتر تسهيلاتي را بوجود مي آورد كه به نفع كارفرمايان و صاحبان صنايع است. يك بند از اين قانون كاملاً به زيان كارگر است چون اجازه بازخريد مي دهد. البته ترتيباتي دارد كه كار را براي اينكه كارفرمايي يك شبه كارگرش را بازخريد بكند، سخت مي كند. اما در نهايت به نفع كارفرما تنظيم شده است
* كارگر از ديرباز در صنعت ايران خودش را مقابل كارفرما حس كرده است. بدين معني كه با كوچكترين اختلاف ايجاد شده بين اين دو، كارگر سعي در مقابله مي كند بدون اينكه حتي اين تصور برايش ايجاد شود كه شايد مشكل در كار خودش به عنوان كارگر وجود داشته. اين فرهنگ از كجا ايجاد شد؟
- اصولاً بحث بر سر وحدت است. كارگر هم خيلي تمايل دارد كه در محيط كار هيچگونه اختلافي با كارفرما نداشته باشد و چه بسا دوست دارد مطالب، مباحث و مشكلاتي كه بين او و كارفرمايش بوجود مي آيد را ساده و روان و بدون بروز اختلاف حل كند. اما قاعدتاً زماني كه كارگر و كارفرما براي توليد يك محصول يا كالاي صنعتي زير يك سقف به نام كارگاه يا كارخانه مشغول فعاليت مي شوند مباحث و مسائلي بين آنها مطرح مي شود كه طبيعي است. در نظر بگيريد دو دوست يا دو برادر مشكلاتي بين آنها ايجاد مي شود كه بين بقيه ايجاد نمي شود. كارگر و كارفرما هم به واسطه ارتباط عاطفي و شغلي و اجتماعي كه با هم دارند و به واسطه آنچه كارگر همواره به عنوان مزدبگير براي ارتقاء سطح زندگيش به محيط كار آمده و كارفرما هم رسالت خودش را در اداره بهتر محيط خودش و سود بيشتر و توليد بهتر و ايجاد محيط بهتر كاري مي داند، لذا بالطبع با هم چالش مي كنند و اين چالش در باب مسائل و موضوعات مشتركشان است مثل حقوق ، ساعت كار و ... كه اين مسئله هم طبيعي است. روابط كار حوزه هاي متعددي دارد.
بين كارگر و كارفرما در حدود ۹۵ مورد نقطه برخورد در حوزه كار وجود دارد، كه اين اختلاف ها و نقاط برخورد، اختلاف ذاتي نيست بلكه يك اختلاف عرضي است كه به واسطه نزديكي و ارتباط و پيوند شغلي و اقتصادي كه پيدا شده، اين مسئله حادث مي شود.
* كلمه كارگر اصلاً به چه معناست؟ آيا اين درست است فردي كه در كارخانه يا كارگاه فقط به واسطه اي كه تحصيلات يا بهتر بگويم سواد فني و آكادميك ندارد كارگر گفته شود؟
- البته هر كسي كه در محيط كار با هر عنوان و مدركي كار مي كند و مزد بگيرد، اسمش كارگر است. اما در جامعه ما بعضي اوقات كارگر ساده را هم با عنوان كارگر مي شناسند. اما اين دو مفهوم و برداشت كاملاً متفاوت است.
* اين صحبت شما به اين معني است كه همه افراد اعم از مهندس، تكنسين و كليه افرادي كه در كارخانه دستمزد مي گيرند كارگر محسوب مي شوند.
- بله.
* پس چرا فقط به قشري كه در كارخانه هاي صنعتي از وضعيت معيشتي نامناسبي برخوردار هستند كارگر گفته مي شود؟
- اين اصطلاح جامعه ما است. در فلسفه به اينجور موارد تطور گفته مي شود. تطور زماني، اين وضعيت را پيش آورده كه به كارگر ساختماني، كارگر گفته شود. بعد هر زمان كه نياز به كارگر ساختماني باشد، يك كارگر معمولي به جاي كارگر ساختماني وارد ميدان مي شود. يعني در يك واحد زماني كارگر ساختماني و كارگر ساده يك معني را به ذهن مي رساند.
به هر حال نص قانون كار مي گويد، كارگر كسي است كه به هر عنوان در مقابل دريافت مزد به درخواست كارفرما كار مي كند.
كارفرما هم براساس قانون كار مشخص است كه كارگر به درخواست او در مقابل حق السعي كار مي كند. شخصيت كارگري به واسطه كارفرمايي است و شخصيت كارفرمايي نيز بواسطه كارگر معنا پيدا مي كند.
* آقاي محجوب آيا قانون نوسازي صنايع به اجرا درآمده يا خير؟ آيا اين قانون به نفع كارگر است؟
- قانون نوسازي صنايع بيشتر تسهيلاتي را بوجود مي آورد كه به نفع كارفرمايان و صاحبان صنايع است. يك بند از اين قانون كاملاً به زيان كارگر است چون اجازه بازخريد مي دهد. البته ترتيباتي دارد كه كار را براي اينكه كارفرمايي يك شبه كارگرش را بازخريد بكند، سخت مي كند. اما در نهايت به نفع كارفرما تنظيم شده است.
بند ديگري از اين قانون تحت عنوان بازنشستگي با ۲۵ سال سابقه است كه اين هم كارگر و كارفرما هر دو به نفع خودشان مي دانند.
اين قانون در ۲۶ مرداد سال ۱۳۸۲ تصويب شده و برابر اصل ۹۴ قانون اساسي تا ۱۰ روز بعد بايستي اجرايي مي شده است. اما با وجود آيين نامه، بازنشستگي با ۲۵ سال سابقه هنوز به اجرا در نيامده است، سازمان تأمين اجتماعي خلاف هر قانون و مقرراتي از اجراي آن تا اين لحظه خودداري كرده است.
من باز هم اينجا اخطار مي دهم اگر انتخابات تمام شد به دور از نتيجه اش قطعاً و قطعاً يكي از شاكيان سازمان تأمين اجتماعي خواهم بود پيرامون همين موضوع.
* پس آيا به نظر شما در اجراي قانون نوسازي صنايع خطر بيكار شدن كارگر وجود دارد؟
- حتماً دارد. البته بدون اين قانون هم، وضعيت فعلي بحران زده صنايع اين خطر را دارد و قانون نوسازي صنايع فقط احتمال اين خطر را بيشتر مي كند!
* آقاي محجوب، وام خود اشتغالزايي قرار بود در ابتدا به جويندگان كار تعلق بگيرد اما به كارفرمايان داده شد براي اينكه از طريق اين وام شغل ايجاد كنند. چندي پيش اعلام شد تعدادي از كارفرمايان از اين وام اشتغالزايي در جهاتي غير از ايجاد شغل همچون زمين و ملك سرمايه گذاري كرده اند. در اين مورد پيگيري كرده ايد؟
- پيشنهاد در اين رابطه برقراري نظام بيمه بيكاري بود. دولت و وزارت كار و تعدادي از نمايندگان مجلس نظرشان اين بود كه بايد اشتغال ايجاد كنيم. ما تصور مي كرديم با سالي۴۰۰ الي۴۵۰ ميليارد تومان مي توانيم يك نظام بيمه بيكاري قابل قبول براي جامعه ايجاد كنيم. اما دولت تصميم گرفت مبلغ ۹۰۰ ميليارد تومان را به كارفرمايان وام بدهد و از آنها تعهد بگيرد كه ۵ سال يك نيروي كار را نگه دارند. اما اين عمل نيازمند تحقيق و بررسي است. يك تحقيق و تفحص هم در مجلس در همين رابطه به جريان افتاده است.
* نظرتان در مورد قراردادهاي موقت چيست؟
- در حال حاضر دزدي از حقوق كارگران قراردادي شاخصه اصلي شركت هاي پيماني شده است و حقوق بيش از يك ميليون نفر از اين كارگران در معرض تعرض است، اما كسي به حمايت از آنها بر نمي خيزد.
* در كدام شاخه صنعتي كارگران مشكل حاد و پيچيده اي دارند؟
- صنعت نساجي
* طي چندين سال اخير در همين صنعت كه شما كارگرانش را جزو رتبه اول كارگران پر مشكل در بين ديگر صنايع معرفي كرديد، بحران هاي متعددي وجود داشت. از اين وضعيت چه قدر آگاه هستيد؟ آيا مي توان براي حل آن طرحي انديشيد؟
- اصولاً در واقع وضعيت بسيار مبهم است. در اين صنعت نهادهاي اقتصادي، قيمت ها، شكل رشد قيمت ها و همه چيز عكس بقيه صنايع بود. به قيمت ثابت هم اكنون كالاي نساجي در مقايسه با ۱۰ سال قبل، به ۴۹ درصد قيمتش فروخته مي شود. يعني به قيمت واقعي، نه قيمت اسمي. قيمت رسمي قيمتي است كه امروز براساس كشش بازار پارچه در بازار معامله مي شود. اين قيمت در سال ۶۱ يك قميت ديگري داشته است.
* منظورتان چيست؟
- يعني كالاي نساجي هم اكنون ۵۱ درصد پايين تر از قيمت حقيقي خودش فروخته مي شود. اين هم به دليل بي توجهي به اين مسئله كه كالاي نساجي يك كالاي حمايتي است، به وجود آمده است.
* چه نوع حمايتي بايد از صنعت نساجي انجام مي گرفت؟
- بايستي رقابت و رقابت پذيري بين توليد داخل و خارجي در بازار در نهايت احتياط و با توجه به صرفه و صلاح كالاي داخلي ايجاد مي شد. عواملي مانند قاچاق، واردات بي رويه و كالاي همراه مسافر و از همه اينها مهمتر كاهش قدرت خريد مردم از جمله عوامل تشديد كننده بحران در صنعت نساجي بوده است. در حال حاضر دستمزد بگيران جامعه ما ۴۱ درصد سال ۱۳۵۸ حقوق دريافت مي كنند يعني اين گروه افراد ۵۹ درصد از قدرت خريدشان را از دست داده اند. اين يعني اين كه كالاي نساجي هنوز با اين كه زير قيمت واقعي اش به فروش مي رسد اما براي قشر متوسط، گران است.
ببينيد ما يك تقاضايي در بازار داريم با عنوان تقاضاي عمومي كه هميشه به دنبال كالاي با كيفيت و ارزان است. يك تقاضايي نيز به نام تقاضاي مؤثر داريم كه با توليد داخلي از نظر اقتصادي و مالي مي تواند رابطه برقرار كند. اما اگر اين تقاضاي مؤثر را منحرف كنند قضيه كاملاً تغيير خواهد كرد. طي چند سال اخير به دليل واردات بي رويه پوشاك و پارچه خارجي و تركي كه بازار ايران را اشباع كرده، رقابت پذيري را بي معنا كرده است. وقتي پارچه تركي كه در كشورهاي خارجي متري ۹ دلار و در ايران ۳ دلار فروخته مي شود چگونه مي توان با آن به رقابت نشست؟
متأسفانه در صنعت نساجي اينها اثبات شده است. شركت هاي بزرگ عربستاني در زمينه نخ در بازار ايران دامپينگ راه انداخته اند. اما وزارت بازرگاني به جاي اين كه براي مقابله با آن، قانون ضد دامپينگ را به اجرا در بياورد يك درصد هم به تعرفه واردات نخ اضافه نكرد.
تعرفه واردات نخ آكرليك در آن زمان طبق ادعاي مديران وقت كارخانه پلي اكريل معادل ۵۰ درصد تعرفه واردات كشورهاي همسايه بود. يعني طبيعي است كه كشور ايران در مقابل كشورهاي همسايه شرايط بهتري را براي واردات نخ اكرليك داشت.
اما در پنبه كه يك محصول استراتژيك براي صنعت نساجي است وضع از اين هم مبهم تر است. نخ پنبه اي خارجي ورودش به بازار ايران آزاد است اما واردات الياف پنبه ممنوع است. اين باعث شد الياف پنبه كيلويي ۹۵۰ تومان معامله شود اما نخ پنبه اوكرايني حدود كيلويي ۷۰۰ تومان فروخته مي شود. اين سبب مي شود بخش ريسندگي در صنايع نساجي چه در بخش الياف مصنوعي و چه در بخش الياف طبيعي ورشكسته شود.
مسئوليت چنين عواقبي هم به عهده دولت ها است. اما دولت ها در ايران تصور كردند هيچ مسئوليتي ندارند. اگر گفتند خصوصي سازي يعني بايد در خانه شان بخوابند. مسئولين فكر كردند جز خوابيدن در خانه هيچ مسئوليت ديگري ندارند در حالي كه تنظيم بازار به عهده ما است. وظيفه اصلي دولت براي تنظيم بازار، حمايت از توليد داخلي، به جريان انداختن پول و افزايش دستمزد به شكلي است كه بازار تنظيم شود اما اين كار متأسفانه در چند سال اخير انجام نگرفته است. عدم تعادل در تنظيم بازار ظرف چندين سال گذشته باعث شده قدرت خريد مردم به شدت كاهش پيدا كند و در نتيجه آن تقاضاي مؤثر تضعيف شود.
تقاضاي مؤثر براي پارچه در گذشته ۹ متر بوده است اما هم اكنون اين شاخص به ۳ متر تنزل پيدا كرده است.
گزارش سازمان مديريت و برنامه ريزي در سال ۷۶ در مورد فقر در استان تهران در مورد كالاي اصلي، كشش و تقاضاي كالاي نساجي را لوكس ارزيابي كرده است چون شاخص آن بالاي عدد يك بوده است. در صنعت نساجي هر چقدر قيمت فروش پايين آمده، قدرت خريد به آن نرسيده است، اين يعني ورشكستگي.
* منظورتان از كالاي لوكس چيست؟ گزارش مذكور چرا كالاي نساجي را لوكس ارزيابي كرده است؟
وقتي مي گوييم كالايي لوكس است يعني تقاضا نمي تواند به ميزاني كه از اين كالا احتياج دارد، تأمين كند. شما خيلي شيريني را دوست داريد اما چون گران است فقط چند گرم مي خريد. كت و شلوار گران است لذا از سبد تقاضا حذف شد. اين باعث شد كت و شلوار دوزها از عرصه فعاليت حذف بشوند.
* وزير صنايع و معادن صحبت هاي شما در مورد مشكلات كارگري در صنايع را قبول دارد؟
- جلسات متعددي با هم داشتيم. بعضي اوقات، هم عقيده نيز بوديم.
* آقاي جهانگيري در اصفهان و در هنگام بهره برداري از يك كارخانه ريسندگي گفتند بحران در صنعت نساجي تمام شده است. اين گفته وزير در استاني بيان شد كه تعدادي از كارگران كارخانه هاي نساجي در اين استان از فروردين ماه سال ۸۲ تاكنون حقوق و دستمزدشان را دريافت نكرده اند نظرتان در اين مورد چيست؟
- البته منظورشان از اين كه گفته اند بحران در صنعت نساجي تمام شده اين بوده است كه ديگر كارگر نساجي وجود ندارد. در صنايع نساجي اصفهان بيشتر، ماشين آلات باقي مانده است تا كارگر. همه كارگران را تصفيه حساب كرده اند. لذا منظور وزير از تمام شدن بحران در صنعت نساجي خالي شدن اين صنعت از كارگر بوده است.
* با تجارت آزاد موافقيد؟
- در كشور ما برخلاف ديگر تئوري ها، تئوري ورزشي خيلي خوب تفهيم شده است. بدين معني كه مثلاً يك كشتي گير ۸۰ كيلويي هرگز با كشتي گير وزن ۱۰۰ كيلويي، كشتي نمي گيرد. يعني هرگز به اين دو نفر اجازه كشتي نخواهند داد. اما در بحث واردات چنين منطقي حاكم نيست. ما در يك رشته اقتصادي كه توان رقابت را داريم حاضر هستيم واردات حتي با تعرفه پايين صورت بگيرد. اما دولت نمي تواند تحمل بكند. فرض كنيد صادرات و واردات برنج آزاد شود، آيا دولت مي تواند تعادل بازار را حفظ كند؟ چرا اجازه نمي دهند برنج خارج بشود، براي اين كه نمي توانند بازار را كنترل كنند. پس دولتي كه نمي تواند صادرات برنج را كنترل كند چگونه در مورد ۶ هزار قلم كالاي صنعتي اظهار نظر مي كند؟ همه ما مي دانيم برنج ما رقابت پذير است با برنج خارجي. اما آزاد نمي كنند.
* عواقب صادرات برنج ايراني چيست كه دولت به قول شما از آن ترس و وحشت دارد؟
- همه برنج ايراني را خارجي ها با قيمت گزاف خواهند خريد و براي مصرف كنندگان ايراني تنها برنج خارجي بي كيفيت خواهد ماند. آن وقت عواقب اجتماعي آن، اين است كه همه مردم مي گويند برنج ما را مي دهند خارجي ها بخورند. اما در مورد واردات انواع كالاي خارجي به كشورمان قضيه عكس است، بازار ايران بازار مكاره همه كشورهاي دنيا است.
به هرحال ما تصور مي كنيم واردات مثل پنجره هر كشوري است اما از اين پنجره ممكن است هر چيزي وارد شود لذا بايد مواظبت كرد. واردات بايد با درآمدها متعادل باشد. اگر روزي درآمد نفتي ما كاهش پيدا كند، با مشكل جدي مواجه خواهيم شد و واردات زمين مي خورد. ما يك كشور صادره كننده نفت هستيم و مهم ترين صادرات ما نفت است اما در سازمان تجارت جهاني اولين شرط اين است كه نفت جزو كالاي مبادلاتي نيست. پس ما كه صادر كننده نفت هستيم چگونه مي توانيم به اين سازمان ملحق شويم؟
* نظرتان در مورد الحاق به سازمان تجارت جهاني چيست؟
- خانه كارگر صراحتاً مخالف عضويت ايران در WTO است.
* در چند سال اخير كدام شاخه صنعتي به لحاظ اشتغال زايي براي كارگران خوب بوده است؟
- صنعت خودرو و صنعت فولاد.
* نرخ دستمزد در ايران در مقايسه با ساير كشورها در چه رتبه اي قرار دارد؟
- متفاوت است. در منطقه و كشورهاي همسايه نرخ دستمزد به استثناء مشاغل تخصصي، تفاوت زيادي ندارد. در بعضي از كشورهاي همسايه حتي نرخ دستمزد از كشور ما هم كمتر است. اما در شرق آسيا صرفه جويي مهم ترين مشخصه زندگي مردم آنجاست. اگر نيروي كار ايراني كه به اين كشورها براي كار مي رود بخواهد همچون ايران زندگي بكند بايد سر برج علاوه بر حقوقي كه از آنجا مي گيرد پولي هم از ايران برايش بفرستند.
ارسلان متين
|