چهارشنبه ۱۶ ارديبهشت ۱۳۸۳ - شماره ۳۳۶۹
امنيت اجتماعي صنايع براي كارگران در گفت وگو با دبيركل خانه كارگر
نساجي بدترين فولاد و خودرو بهترين
006204.jpg
در هفته كارگر، قشر كارگري جامعه دچار تنش هاي روحي مي شود، چرا كه در اين هفته كارگران با ايجاد تشكل هاي كارگري پس از برقراري ارتباط با هم از مشكلات يكديگر مطلع مي شوند. آنها بعد از اينكه متوجه مي شوند درد همه آنها تقريباً حول چند محور مشخص دور مي زند، بر آن مي شوند كه با برقراري ارتباط با خانه كارگر به نوعي مشكلاتشان را برطرف كنند. زماني كه براي مصاحبه با عليرضا محجوب دبير كل خانه كارگر به آنجا رفتم،  ۱۵ نفر از كارگران يك كارخانه توليد گچ را در خانه كارگر ديدم كه براي گرفتن جواب نسبت به پذيرش طرح بازنشستگي پيش از موعد از جانب دولت، مراجعه كرده بودند.
با عليرضا محجوب دبير كل خانه كارگر گفت وگويي كرده ايم كه متن آن در ذيل آمده است:
زير ذره بين
قانون نوسازي صنايع بيشتر تسهيلاتي را بوجود مي آورد كه به نفع كارفرمايان و صاحبان صنايع است. يك بند از اين قانون كاملاً به زيان كارگر است چون اجازه بازخريد مي دهد. البته ترتيباتي دارد كه كار را براي اينكه كارفرمايي يك شبه كارگرش را بازخريد بكند،  سخت مي كند. اما در نهايت به نفع كارفرما تنظيم شده است
* كارگر از ديرباز در صنعت ايران خودش را مقابل كارفرما حس كرده است. بدين معني كه با كوچكترين اختلاف ايجاد شده بين اين دو، كارگر سعي در مقابله مي كند بدون اينكه حتي اين تصور برايش ايجاد شود كه شايد مشكل در كار خودش به عنوان كارگر وجود داشته. اين فرهنگ از كجا ايجاد شد؟
- اصولاً بحث بر سر وحدت است. كارگر هم خيلي تمايل دارد كه در محيط كار هيچگونه اختلافي با كارفرما نداشته باشد و چه بسا دوست دارد مطالب، مباحث و مشكلاتي كه بين او و كارفرمايش بوجود مي آيد را ساده و روان و بدون بروز اختلاف حل كند. اما قاعدتاً زماني كه كارگر و كارفرما براي توليد يك محصول يا كالاي صنعتي زير يك سقف به نام كارگاه يا كارخانه مشغول فعاليت مي شوند مباحث و مسائلي بين آنها مطرح مي شود كه طبيعي است. در نظر بگيريد دو دوست يا دو برادر مشكلاتي بين آنها ايجاد مي شود كه بين بقيه ايجاد نمي شود. كارگر و كارفرما هم به واسطه ارتباط عاطفي و شغلي و اجتماعي كه با هم دارند و به واسطه آنچه كارگر همواره به عنوان مزدبگير براي ارتقاء سطح زندگيش به محيط كار آمده و كارفرما هم رسالت خودش را در اداره بهتر محيط خودش و سود بيشتر و توليد بهتر و ايجاد محيط بهتر كاري مي داند، لذا بالطبع با هم چالش مي كنند و اين چالش در باب مسائل و موضوعات مشتركشان است مثل حقوق ، ساعت كار و ... كه اين مسئله هم طبيعي است. روابط كار حوزه هاي متعددي دارد.
بين كارگر و كارفرما در حدود ۹۵ مورد نقطه برخورد در حوزه كار وجود دارد، كه اين اختلاف ها و نقاط برخورد، اختلاف ذاتي نيست بلكه يك اختلاف عرضي است كه به واسطه نزديكي و ارتباط و پيوند شغلي و اقتصادي كه پيدا شده، اين مسئله حادث مي شود.
* كلمه كارگر اصلاً به چه معناست؟ آيا اين درست است فردي كه در كارخانه يا كارگاه فقط به واسطه اي كه تحصيلات يا بهتر بگويم سواد فني و آكادميك ندارد كارگر گفته شود؟
- البته هر كسي كه در محيط كار با هر عنوان و مدركي كار مي كند و مزد بگيرد،  اسمش كارگر است. اما در جامعه ما بعضي اوقات كارگر ساده را هم با عنوان كارگر مي شناسند. اما اين دو مفهوم و برداشت كاملاً متفاوت است.
* اين صحبت شما به اين معني است كه همه افراد اعم از مهندس، تكنسين و كليه افرادي كه در كارخانه دستمزد مي گيرند كارگر محسوب مي شوند.
- بله.
* پس چرا فقط به قشري كه در كارخانه هاي صنعتي از وضعيت معيشتي نامناسبي برخوردار هستند كارگر گفته مي شود؟
- اين اصطلاح جامعه ما است. در فلسفه به اينجور موارد تطور گفته مي شود. تطور زماني، اين وضعيت را پيش آورده كه به كارگر ساختماني، كارگر گفته شود. بعد هر زمان كه نياز به كارگر ساختماني باشد، يك كارگر معمولي به جاي كارگر ساختماني وارد ميدان مي شود. يعني در يك واحد زماني كارگر ساختماني و كارگر ساده يك معني را به ذهن مي رساند.
به هر حال نص قانون كار مي گويد، كارگر كسي است كه به هر عنوان در مقابل دريافت مزد به درخواست كارفرما كار مي كند.
كارفرما هم براساس قانون كار مشخص است كه كارگر به درخواست او در مقابل حق السعي كار مي كند. شخصيت كارگري به واسطه كارفرمايي است و شخصيت كارفرمايي نيز بواسطه كارگر معنا پيدا مي كند.
* آقاي محجوب آيا قانون نوسازي صنايع به اجرا درآمده يا خير؟ آيا اين قانون به نفع كارگر است؟
- قانون نوسازي صنايع بيشتر تسهيلاتي را بوجود مي آورد كه به نفع كارفرمايان و صاحبان صنايع است. يك بند از اين قانون كاملاً به زيان كارگر است چون اجازه بازخريد مي دهد. البته ترتيباتي دارد كه كار را براي اينكه كارفرمايي يك شبه كارگرش را بازخريد بكند،  سخت مي كند. اما در نهايت به نفع كارفرما تنظيم شده است.
بند ديگري از اين قانون تحت عنوان بازنشستگي با ۲۵ سال سابقه است كه اين هم كارگر و كارفرما هر دو به نفع خودشان مي دانند.
اين قانون در ۲۶ مرداد سال ۱۳۸۲ تصويب شده و برابر اصل ۹۴ قانون اساسي تا ۱۰ روز بعد بايستي اجرايي مي شده است. اما با وجود آيين نامه، بازنشستگي با ۲۵ سال سابقه هنوز به اجرا در نيامده است، سازمان تأمين اجتماعي خلاف هر قانون و مقرراتي از اجراي آن تا اين لحظه خودداري كرده است.
من باز هم اينجا اخطار مي دهم اگر انتخابات تمام شد به دور از نتيجه اش قطعاً و قطعاً يكي از شاكيان سازمان تأمين اجتماعي خواهم بود پيرامون همين موضوع.
* پس آيا به نظر شما در اجراي قانون نوسازي صنايع خطر بيكار شدن كارگر وجود دارد؟
- حتماً دارد. البته بدون اين قانون هم، وضعيت فعلي بحران زده صنايع اين خطر را دارد و قانون نوسازي صنايع فقط احتمال اين خطر را بيشتر مي كند!
* آقاي محجوب، وام خود اشتغالزايي قرار بود در ابتدا به جويندگان كار تعلق بگيرد اما به كارفرمايان داده شد براي اينكه از طريق اين وام شغل ايجاد كنند. چندي پيش اعلام شد تعدادي از كارفرمايان از اين وام اشتغالزايي در جهاتي غير از ايجاد شغل همچون زمين و ملك سرمايه گذاري كرده اند. در اين مورد پيگيري كرده ايد؟
- پيشنهاد در اين رابطه برقراري نظام بيمه بيكاري بود. دولت و وزارت كار و تعدادي از نمايندگان مجلس نظرشان اين بود كه بايد اشتغال ايجاد كنيم. ما تصور مي كرديم با سالي۴۰۰ الي۴۵۰ ميليارد تومان مي توانيم يك نظام بيمه بيكاري قابل قبول براي جامعه ايجاد كنيم. اما دولت تصميم گرفت مبلغ ۹۰۰ ميليارد تومان را به كارفرمايان وام بدهد و از آنها تعهد بگيرد كه ۵ سال يك نيروي كار را نگه دارند. اما اين عمل نيازمند تحقيق و بررسي است. يك تحقيق و تفحص هم در مجلس در همين رابطه به جريان افتاده است.
* نظرتان در مورد قراردادهاي موقت چيست؟
- در حال حاضر دزدي از حقوق كارگران قراردادي شاخصه اصلي شركت هاي پيماني شده است و حقوق بيش از يك ميليون نفر از اين كارگران در معرض تعرض است، اما كسي به حمايت از آنها بر نمي خيزد.
* در كدام شاخه صنعتي كارگران مشكل حاد و پيچيده اي دارند؟
- صنعت نساجي
* طي چندين سال اخير در همين صنعت كه شما كارگرانش را جزو رتبه اول كارگران پر مشكل در بين ديگر صنايع معرفي كرديد،  بحران هاي متعددي وجود داشت. از اين وضعيت چه قدر آگاه هستيد؟ آيا مي توان براي حل آن طرحي انديشيد؟
- اصولاً در واقع وضعيت بسيار مبهم است. در اين صنعت نهادهاي اقتصادي، قيمت ها، شكل رشد قيمت ها و همه چيز عكس بقيه صنايع بود. به قيمت ثابت هم اكنون كالاي نساجي در مقايسه با ۱۰ سال قبل، به ۴۹ درصد قيمتش فروخته مي شود. يعني به قيمت واقعي، نه قيمت اسمي. قيمت رسمي قيمتي است كه امروز براساس كشش بازار پارچه در بازار معامله مي شود. اين قيمت در سال ۶۱ يك قميت ديگري داشته است.
* منظورتان چيست؟
- يعني كالاي نساجي هم اكنون ۵۱ درصد پايين تر از قيمت حقيقي خودش فروخته مي شود. اين هم به دليل بي توجهي به اين مسئله كه كالاي نساجي يك كالاي حمايتي است، به وجود آمده است.
* چه نوع حمايتي بايد از صنعت نساجي انجام مي گرفت؟
- بايستي رقابت و رقابت پذيري بين توليد داخل و خارجي در بازار در نهايت احتياط و با توجه به صرفه و صلاح كالاي داخلي ايجاد مي شد. عواملي مانند قاچاق، واردات بي رويه و كالاي همراه مسافر و از همه اينها مهمتر كاهش قدرت خريد مردم از جمله عوامل تشديد كننده بحران در صنعت نساجي بوده است. در حال حاضر دستمزد بگيران جامعه ما ۴۱ درصد سال ۱۳۵۸ حقوق دريافت مي كنند يعني اين گروه افراد ۵۹ درصد از قدرت خريدشان را از دست داده اند. اين يعني اين كه كالاي نساجي هنوز با اين كه زير قيمت واقعي اش به فروش مي رسد اما براي قشر متوسط، گران است.
ببينيد ما يك تقاضايي در بازار داريم با عنوان تقاضاي عمومي كه هميشه به دنبال كالاي با كيفيت و ارزان است. يك تقاضايي نيز به نام تقاضاي مؤثر داريم كه با توليد داخلي از نظر اقتصادي و مالي مي تواند رابطه برقرار كند. اما اگر اين تقاضاي مؤثر را منحرف كنند قضيه كاملاً تغيير خواهد كرد. طي چند سال اخير به دليل واردات بي رويه پوشاك و پارچه خارجي و تركي كه بازار ايران را اشباع كرده، رقابت پذيري را بي معنا كرده است. وقتي پارچه تركي كه در كشورهاي خارجي متري ۹ دلار و در ايران ۳ دلار فروخته مي شود چگونه مي توان با آن به رقابت نشست؟
متأسفانه در صنعت نساجي اينها اثبات شده است. شركت هاي بزرگ عربستاني در زمينه نخ در بازار ايران دامپينگ راه انداخته اند. اما وزارت بازرگاني به جاي اين كه براي مقابله با آن، قانون ضد دامپينگ را به اجرا در بياورد يك درصد هم به تعرفه واردات نخ اضافه نكرد.
تعرفه واردات نخ آكرليك در آن زمان طبق ادعاي مديران وقت كارخانه پلي اكريل معادل ۵۰ درصد تعرفه واردات كشورهاي همسايه بود. يعني طبيعي است كه كشور ايران در مقابل كشورهاي همسايه شرايط بهتري را براي واردات نخ اكرليك داشت.
اما در پنبه كه يك محصول استراتژيك براي صنعت نساجي است وضع از اين هم مبهم تر است. نخ پنبه اي خارجي ورودش به بازار ايران آزاد است اما واردات الياف پنبه ممنوع است. اين باعث شد الياف پنبه كيلويي ۹۵۰ تومان معامله شود اما نخ پنبه اوكرايني حدود كيلويي ۷۰۰ تومان فروخته مي شود. اين سبب مي شود بخش ريسندگي در صنايع نساجي چه در بخش الياف مصنوعي و چه در بخش الياف طبيعي ورشكسته شود.
مسئوليت چنين عواقبي هم به عهده دولت ها است. اما دولت ها در ايران تصور كردند هيچ مسئوليتي ندارند. اگر گفتند خصوصي سازي يعني بايد در خانه شان بخوابند. مسئولين فكر كردند جز خوابيدن در خانه هيچ مسئوليت ديگري ندارند در حالي كه تنظيم بازار به عهده ما است. وظيفه اصلي دولت براي تنظيم بازار، حمايت از توليد داخلي، به جريان انداختن پول و افزايش دستمزد به شكلي است كه بازار تنظيم شود اما اين كار متأسفانه در چند سال اخير انجام نگرفته است. عدم تعادل در تنظيم بازار ظرف چندين سال گذشته باعث شده قدرت خريد مردم به شدت كاهش پيدا كند و در نتيجه آن تقاضاي مؤثر تضعيف شود.
تقاضاي مؤثر براي پارچه در گذشته ۹ متر بوده است اما هم اكنون اين شاخص به ۳ متر تنزل پيدا كرده است.
گزارش سازمان مديريت و برنامه ريزي در سال ۷۶ در مورد فقر در استان تهران در مورد كالاي اصلي، كشش و تقاضاي كالاي نساجي را لوكس ارزيابي كرده است چون شاخص آن بالاي عدد يك بوده است. در صنعت نساجي هر چقدر قيمت فروش پايين آمده، قدرت خريد به آن نرسيده است، اين يعني ورشكستگي.
* منظورتان از كالاي لوكس چيست؟ گزارش مذكور چرا كالاي نساجي را لوكس ارزيابي كرده است؟
وقتي مي گوييم كالايي لوكس است يعني تقاضا نمي تواند به ميزاني كه از اين كالا احتياج دارد، تأمين كند. شما خيلي شيريني را دوست داريد اما چون گران است فقط چند گرم مي خريد. كت و شلوار گران است لذا از سبد تقاضا حذف شد. اين باعث شد كت و شلوار دوزها از عرصه فعاليت حذف بشوند.
* وزير صنايع و معادن صحبت هاي شما در مورد مشكلات كارگري در صنايع را قبول دارد؟
- جلسات متعددي با هم داشتيم. بعضي اوقات، هم عقيده نيز بوديم.
* آقاي جهانگيري در اصفهان و در هنگام بهره برداري از يك كارخانه ريسندگي گفتند بحران در صنعت نساجي تمام شده است. اين گفته وزير در استاني بيان شد كه تعدادي از كارگران كارخانه هاي نساجي در اين استان از فروردين ماه سال ۸۲ تاكنون حقوق و دستمزدشان را دريافت نكرده اند نظرتان در اين مورد چيست؟
- البته منظورشان از اين كه گفته  اند بحران در صنعت نساجي تمام شده اين بوده است كه ديگر كارگر نساجي وجود ندارد. در صنايع نساجي اصفهان بيشتر، ماشين آلات باقي مانده است تا كارگر. همه كارگران را تصفيه حساب كرده اند. لذا منظور وزير از تمام شدن بحران در صنعت نساجي خالي شدن اين صنعت از كارگر بوده است.
* با تجارت آزاد موافقيد؟
- در كشور ما برخلاف ديگر تئوري ها، تئوري ورزشي خيلي خوب تفهيم شده است. بدين معني كه مثلاً يك كشتي گير ۸۰ كيلويي هرگز با كشتي گير وزن ۱۰۰ كيلويي، كشتي نمي گيرد. يعني هرگز به اين دو نفر اجازه كشتي نخواهند داد. اما در بحث واردات چنين منطقي حاكم نيست. ما در يك رشته اقتصادي كه توان رقابت را داريم حاضر هستيم واردات حتي با تعرفه پايين صورت بگيرد. اما دولت نمي تواند تحمل بكند. فرض كنيد صادرات و واردات برنج آزاد شود، آيا دولت مي تواند تعادل بازار را حفظ كند؟ چرا اجازه نمي دهند برنج خارج بشود، براي اين كه نمي توانند بازار را كنترل كنند. پس دولتي كه نمي تواند صادرات برنج را كنترل كند چگونه در مورد ۶ هزار قلم كالاي صنعتي اظهار نظر مي كند؟ همه ما مي دانيم برنج  ما رقابت پذير است با برنج خارجي. اما آزاد نمي كنند.
* عواقب صادرات برنج ايراني چيست كه دولت به قول شما از آن ترس و وحشت دارد؟
- همه برنج ايراني را خارجي ها با قيمت گزاف خواهند خريد و براي مصرف كنندگان ايراني تنها برنج خارجي بي كيفيت خواهد ماند. آن وقت عواقب اجتماعي آن، اين است كه همه مردم مي گويند برنج ما را مي دهند خارجي ها بخورند. اما در مورد واردات انواع كالاي خارجي به كشورمان قضيه عكس است، بازار ايران بازار مكاره همه كشورهاي دنيا است.
به هرحال ما تصور مي كنيم واردات مثل پنجره هر كشوري است اما از اين پنجره ممكن است هر چيزي وارد شود لذا بايد مواظبت كرد. واردات بايد با درآمدها متعادل باشد. اگر روزي درآمد نفتي ما كاهش پيدا كند، با مشكل جدي مواجه خواهيم شد و واردات زمين مي خورد. ما يك كشور صادره كننده نفت هستيم و مهم ترين صادرات ما نفت است اما در سازمان تجارت جهاني اولين شرط اين است كه نفت جزو كالاي مبادلاتي نيست. پس ما كه صادر كننده نفت هستيم چگونه مي توانيم به اين سازمان ملحق شويم؟
* نظرتان در مورد الحاق به سازمان تجارت جهاني چيست؟
- خانه كارگر صراحتاً مخالف عضويت ايران در WTO است.
* در چند سال اخير كدام شاخه صنعتي به لحاظ اشتغال زايي براي كارگران خوب بوده است؟
- صنعت خودرو و صنعت فولاد.
* نرخ دستمزد در ايران در مقايسه با ساير كشورها در چه رتبه اي قرار دارد؟
- متفاوت است. در منطقه و كشورهاي همسايه نرخ دستمزد به استثناء مشاغل تخصصي، تفاوت زيادي ندارد. در بعضي از كشورهاي همسايه حتي نرخ دستمزد از كشور ما هم كمتر است. اما در شرق آسيا صرفه جويي مهم ترين مشخصه زندگي مردم آنجاست. اگر نيروي كار ايراني كه به اين كشورها براي كار مي رود بخواهد همچون ايران زندگي بكند بايد سر برج علاوه بر حقوقي كه از آنجا مي گيرد پولي هم از ايران برايش بفرستند.
ارسلان متين

سايه روشن اقتصاد
برنامه ريزي در ايران
اقتصاد ايران با وجود تلاش هاي صورت گرفته هنوز هم وابستگي شديدي به صادرات نفت دارد. به همين دليل پيش بيني مي شود كه قيمت نفت در سرنوشت اقتصاد اين كشور در سال مالي ۲۰۰۵-۲۰۰۴ به ميزان قابل توجهي تأثير گذار باشد. تاكنون شرايط چندان بد نبوده است. به نظر مي رسد كه قيمت نفت بيش از اين افزايش يابد مگر اينكه ناآرامي ها در عراق تشديد شود. البته نشانه هايي از ترميم اقتصاد آمريكا به چشم مي خورد كه اين موضوع باعث افزايش تقاضا براي نفت و افزايش قيمت ها خواهد شد.
با آنكه ايران تلاش هاي گسترده اي براي كاهش وابستگي خود به صادرات نفتي انجام داد، اما هنوز هم به طور متوسط يك سوم درآمد دولت از نفت تأمين مي شود. در اقتصادي كه ۸۰ درصد فعاليت هاي آن تحت كنترل دولت و يا نهادهاي وابسته به آن است، تغيير قيمت نفت روي تمام بخش ها اثر مي گذارد. اما راه حل چيست؟ از چند سال قبل بحث خصوصي سازي در اقتصاد ايران مطرح شده اما توفيق چنداني به دست نيامده با اين حال اميد مي رود كه در چند سال آينده پيشرفت قابل توجهي در اين زمينه حاصل شود.
البته اصلاحات ديگر از جمله يكسان سازي نرخ ارز توأم با موفقيت بوده و سرمايه گذاري خارجي نيز در حال افزايش است با آنكه در مقايسه با پتانسيل هاي موجود بسيار اندك مي باشد.
دستيابي به آمار و اطلاعات دقيق در مورد وضعيت اقتصاد ايران دشوار است و به گفته اقتصاددانان ايراني، آمار و ارقام منتشر شده از سوي بانك مركزي اندكي خوشبينانه است.
در حال حاضر آخرين اطلاعات انتشار يافته بانك مركزي مربوط به سه ماهه اول سال ۱۳۸۲ است. بودجه سال ۱۳۸۲ بسيار گسترده بود ابتدا به دليل بالا بودن قيمت نفت و سپس براي مبارزه با بيكاري. به همين دليل هزينه ها در بودجه از ۱۴۸ هزار ميليون ريال در سال ۱۳۸۱ به ۲۸۶ هزار ميليون ريال افزايش يافت. در سه ماهه اول سال ۱۳۸۲، هزينه هاي جاري ۶۶ هزار ميليون ريال بود كه اين رقم نشان از افزايش هزينه دارد با آنكه پيش بيني مي شود كه كمتر از پيش بيني بودجه در پايان سال باشد. البته هزينه ها در پايان هر سال در ايران افزايش مي يابد چون در آن زمان مشخص مي گردد مازاد درآمد نفتي چه اندازه بوده است.
قرار است افزايش هزينه ها را افزايش ۵۰ درصدي ماليات ها و ۲۵ درصد فروش نفت تأمين  كند. آمار سه ماهه اول سال ۱۳۸۲ حاكي از آن است كه افزايش فروش نفت تحقق يافت اما درآمدي مالياتي بسيار خوش بينانه بود و محقق نشد.
در سال قبل، سيستم بودجه ريزي در ايران تغيير يافت تا اينكه درآمد زايي با هزينه ها همخواني داشته باشد. هم اكنون حساب جاري ايران شرايط بهتري دارد. افزايش فروش نفت باعث ايجاد مازاد تجارت قابل توجهي شده با اينكه افزايش واردات بنزين، دولت را دچار مشكل كرده است. در سال ۱۳۸۱، مازاد حساب جاري ايران ۳۷۳۱ ميليون ريال بود البته صندوق بين المللي پول در گزارش خود پيش بيني كرد ايران با كسري اندكي در حساب جاري خود مواجه شود.
پيش بيني مي شود نرخ رشد اقتصادي ايران ۵/۶ درصد باشد كه رشد اقتصادي غيرنفتي ۲/۶ درصد خواهد بود. در سال ۱۳۸۱، اقتصاد ايران ۵/۶ درصد رشد داشت سهم اقتصاد غيرنفتي ۵/۷ درصد بود. همچنين توليد ناخالص داخلي ۸۹۳۴۹۵ ميليون ريال بود كه اين رقم بالا باقي خواهد ماند.
منبع:MEED

اقتصاد انرژي
عربستان و چين
گفته مي شود، دولت عربستان به جورج بوش قول داده در آستانه انتخابات رياست جمهوري آمريكا، قيمت نفت را كاهش بدهد تا زمينه پيروزي بوش در انتخابات مهيا شود. در صورتي   كه اين ادعا صحت داشته باشد، يك رسوايي بزرگ در سياست آمريكا و همچنين روابط اين كشور با رياض به وجود خواهد آمد.
عربستان همواره حاضر است با ابزار انرژي به اهداف خود دست  يابد. امضاي قراردادهاي انرژي اخير ميان چين و عربستان نشان داد، مقامات عربستاني قصد دارند با تمام بازيگران اصلي در صحنه جهاني ارتباط برقرار كنند.
سال گذشته، عربستان قراردادهاي نفتي با روسيه امضا كرد و امسال نيز اقدامي مشابه با چين انجام داد تا اينكه هم استقلال خود را از واشنگتن نشان بدهد و هم مشتريان مطمئني در بازار جهاني براي خود بيابد. اين قرارداد نشان داد، نفت عاملي است كه رابطه كشورها را صميمي و گرم مي كند، حتي كشورهايي كه نقطه نظرات مشتركي با يكديگر ندارند.
منافع چين كاملاً مشخص است. اين كشور به دليل رشد سريع اقتصادي نياز مبرم به نفت و گاز دارد. نياز چين و ساير كشورهاي شرق آسيا به نفت به حدي زياد است كه در آينده بخش اعظم تقاضاي انرژي در جهان در اين منطقه متمركز خواهد شد. آژانس بين المللي انرژي پيش بيني مي كند، تقاضاي چين براي نفت رشدي معادل ۵۸۰ هزار بشكه در روز داشته باشد. چين تا چندي پيش صادركننده انرژي در جهان به شمار مي آمد اما بيش از يك دهه است كه مجبور به واردات انرژي شده چون منابع داخلي اين كشور نمي تواند نيازهاي داخلي را تأمين كند.
از ديرباز، سياست چين حضور در بازارهاي نقاط مختلف جهان بوده و هرگز تمايلي به تمركز در منطقه اي خاص را نداشته است. به همين دليل چين در بازارهاي اكوادور، سودان، گابن، يمن، آسياي ميانه و روسيه حضور داشته و با وجود ناامن بودن منطقه خاورميانه، چيني ها قصد ورود به بازار عربستان را دارند.
البته بسياري از عرضه كنندگان نفت و گاز به چين غيرقابل اعتماد بوده اند و به تعهدات خود عمل نكرده اند. چندي پيش چين قصد خريد يك شركت نفتي در روسيه را داشت كه روس ها درخواست چيني ها را رد كردند با آنكه قصد خصوصي سازي اين شركت نفتي را داشتند.
همچنين چين قصد سرمايه گذاري در بخش انرژي قزاقستان را داشت كه اين پروژه نيز با مشكلات عظيمي مواجه شده است. به همين دليل چين مجبور شده روي منطقه خاورميانه تمركز كند. اين كشور قصد وارد كردن گاز طبيعي از ايران را دارد و امضاي قرارداد نفت و گاز با عربستان نيز در راستاي همين هدف مي باشد.
البته در حال حاضر هم، صادرات نفت عربستان به چين بسيار قابل توجه است اما از اين پس علاوه بر نفت، گاز طبيعي نيز به چين صادر خواهد شد.
امضاي قراردادهاي انرژي با ايران و عربستان، وابستگي چين به روسيه را براي تأمين انرژي مورد نيازش كاهش خواهد داد و همچنين باعث تفاهم بيشتر سياسي ميان اين كشورها خواهد شد، كشورهايي كه قصد فاصله گرفتن از واشنگتن را دارند.
از سوي ديگر، عربستان نيز از امضاي قرارداد با چين، انگيزه هاي سياسي و اقتصادي را دنبال مي كند.
عربستان قصد دارد تا سهم خود را در بازار در حال گسترش چين افزايش بدهد. با آنكه عربستان ۱۷ درصد نفت وارداتي چين را تأمين مي كند اما حجم صادرات نفت عربستان به برخي از كشورهاي آسيا از جمله كره جنوبي بسيار بيشتر از اين رقم است.
امضاي اين قرارداد جديد باعث نفوذ بيشتر عربستان در بازار چين خواهد شد. با توجه به اينكه قرار است از بخش عمده نفت صادراتي عربستان به چين در بازارهاي توليد پلاستيك اين كشور استفاده شود، به احتمال بسيار زياد، عربستان تا چندين سال در بازار پلاستيك چين حضور ثابت خواهد داشت.
يكي از دلايل امضاي قرارداد همكاري ميان عربستان و كشورهاي شرق آسيا، فشارهايي است كه آمريكا براي افزايش توليد به اوپك وارد كرده است.
در همين حال، عربستان با گشودن ميدان هاي گازي خود به روي شركت هاي خصوصي چين، قصد دارد وارد حوزه جديدي در صادرات شود. سياست جديد عربستان صادر كردن گاز و مواد معدني علاوه بر نفت مي باشد اما براي دستيابي به منابع معدني و صادر كردن آن نياز به مقادير عظيمي گاز جهت پشتيباني از صنايع مرتبط است كه حضور چين در عربستان و اكتشاف ميادين گاز، دستيابي به اين هدف را ميسر مي كند.
از سوي ديگر عربستان قصد دارد تا پايان سال جاري ميلادي به سازمان تجارت جهاني بپيوندد. به همين دليل مجبور است براي جلب نظر مقامات اين سازمان، مشتريان ثابتي براي محصولات خود بيابد و زمينه را براي سرمايه گذاري خارجي و خصوصي سازي مهيا سازد. امضاي قرارداد با چين بسياري از نظرات سازمان تجارت جهاني را تأمين خواهد كرد. با اين حال، انگيزه سياسي و استراتژيك پشت اين قراردادهاي تجاري نهفته است چون هر دو طرف با امضاي چنين قراردادهايي، هم فاصله خود را از آمريكا بيشتر مي كنند و هم از شر فشارهاي آمريكا رهايي مي يابند. حتي يكي از تحليلگران سياسي آمريكا از برقراري ارتباط ميان چين و عربستان ابراز نگراني كرده چون وي معتقد است بهبود روابط دو كشور باعث خواهد شد تا چين تكنولوژي ساخت سلاح هاي كشتار جمعي و موشك را به عربستان انتقال بدهد.
نبايد فراموش كرد كه هر دو كشور حامي تحركات هسته اي پاكستان بودند و در دهه ۱۹۸۰، چين به عربستان موشك فروخت تا از ذخاير نفتي خود در جريان جنگ ايران و عراق محافظت كند. به همين دليل برقراري مجدد ارتباط نظامي ميان دو كشور چندان دور از ذهن نيست.
در صورتي كه عربستان به عنوان يك ابرقدرت انرژي جانشين عراق شود و به سلاح هاي كشتار جمعي نيز دست يابد، آن گاه اين كشور ديگر مجبور نيست طبق خواسته واشنگتن عمل كند.
آسيا تايمز
ترجمه: امير بهادري نژاد

اقتصاد
ادبيات
انديشه
سياست
علم
فرهنگ
ورزش
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  انديشه  |  سياست  |  علم  |  فرهنگ   |  ورزش  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |