روانشناسي نخاله هاي ته كلاس
بچه هاي بامزه كلاس
دكتر اباذري، روانشناس: يكي از ويژگي هاي زنده بودن و پويايي آدم ها همين شوخ طبعي است كه در جاي خودش نوعي خلاقيت محسوب مي شود و بايد از آن استقبال كرد نه اينكه آنرا سركوب كرد
ناصر نعيمي، استاد دانشگاه تهران : اگر استاد بتواند ارتباط خوبي با دانشجويان كلاس برقرار كند مي تواند از اين شيطنت ها در جهت بانشاط تر شدن فضاي كلاس و حتي فهم بهتر مطالب درسي استفاده كند
در محيطي چون دانشگاه كه يك عده جوان با هوش، با شور و نشاط جواني در كنار هم قرار گرفته اند بروز چنين شيطنت هايي كاملاً طبيعي است
|
|
الهه عصاريان
هفته اول بعد از تعطيلات عيد نوروز بود كه به خاطر امتحان ميان ترم يكي از درس ها مجبور شده بودم به دانشگاه بروم. استاد براي اينكه ما را وادار كند در تعطيلات درس بخوانيم يا شايد براي اينكه حال ما را بگيرد دقيقاً بعد از تعطيلات عيد امتحان گذاشته بود. در مسير خانه تا دانشگاه دائم به اين فكر بودم كه كاش كلاس برگزار نشود چون اصلاً درس نخوانده بودم. به دانشگاه كه رسيدم و به سمت كلاس رفتم، ديدم همه بچه ها بيرون كلاس جمع شده اند، خوشبختانه آنها هم وضعيت من را داشتند و درس نخوانده بودند. بنابراين با هم متحد شديم كه سركلاس نرويم. به اين ترتيب كلاس برگزار نمي شد و در نتيجه نه امتحاني گرفته مي شد و نه استاد مي توانست براي همه غيبت بزند. برگزاري كلاس ها در اين هفته هم كه تق و لق بود و دانشگاه هم نسبتاً خلوت. خلاصه همه با هم به حياط دانشگاه رفتيم و در همان حال كه با خيال راحت نشسته بوديم و ماجراهاي عيد را تعريف مي كرديم ناگهان ديديم استاد با نيشخندي بر لب در حال قدم زدن در حياط دانشگاه است. همه از خجالت آب شديم و علاوه بر غيبت يك صفر كله گنده هم بابت امتحان ميان ترم گرفتيم. به هر حال اين هم نتيجه شيطنت هاي دانشجويي است كه گاهي هم با شيطنت استادها جواب داده مي شود.
ناب ترين شيطنت ها
شيطنت ها و خوشمزگي هاي سركلاس شايد امروزه به جزء لاينفك كلاس هاي درس دانشگاه تبديل شده است. به طوري كه به قول دانشجويان، كلاس خالي از اين شيطنت ها لطفي ندارد. استادان هم كم و بيش به اين شيطنت ها عادت كرده و با آن كنار مي آيند. چرا كه همين ماجراهاي با مزه است كه دوران تحصيل را به دوراني شيرين و پرخاطره براي هركسي تبديل مي كند خاطراتي كه شايد سالها بعد يادآوري آن باز هم خنده بر لبها بنشاند.
زهره مقامي كارشناس پژوهشگري كه سه سال است فارغ التحصيل شده مي گويد: گاهي اوقات دلم مي خواهد براي يك روز هم كه شده به دوران دانشگاه برگردم. چرا كه دوران دانشجويي با همه سختي هايي كه براي هركسي دارد اما شيريني ها و شيطنت هايي هم دارد كه هيچ جاي ديگري نمي توان آن را پيدا كرد. در واقع بايد بگويم شيطنت هاي دوره دانشگاه ناب ترين شيطنت ها است.
بابك. س دانشجوي سال دوم گرافيك هم مي گويد: اگر اين بچه هاي بامزه نباشند چه كسي مي تواند، دو ساعت كلاس هاي درس تئوري را كه خشك و بي روح هستند تحمل كند.
او در ادامه به يكي از اين شيطنت ها اشاره كرده و مي گويد: مدتي بود كه با دوستانم هر وقت همديگر را مي ديديم با صداي بلند مي گفتيم، به چطوري. كم كم اين جمله به همان «به» كاهش يافت. يكبار در كارگاه چاپ كه نسبتاً هم بزرگ است، كلاس داشتيم، هر يك از دوستانم كه وارد كارگاه مي شدند من با صداي بلند مي گفتم به. يكي ديگر از دوستانم هم از آن سر كارگاه پاسخ مي داد. خلاصه اين به به كه بيشتر هم به صداي بع بع شبيه بود در كارگاه پر مي شد و همه حتي استاد را به خنده وامي داشت و ماجراي بامزه اي شده بود براي كلاس هاي كارگاه چاپ.
وي در مورد برخورد استاد با اين شيطنت مي گويد: يكي دو بار با خنده و شوخي و چند بار هم با عصبانيت به ما تذكر داد اما وقتي هر راهي رفت ديد ما دست از شيطنت برنمي داريم، آخر ترم تلافي كرد و نصف كلاس را از آن درس انداخت.
حسين. د دانشجوي طراحي صنعتي دانشگاه آزاد هم با اشاره به اينكه آدم به عشق همين شيطنت ها است كه به دانشگاه مي رود تعريف مي كند: استادي داشتيم كه چشم هايش چپ بود. مثلاً وقتي با من حرف مي زد به كس ديگري نگاه مي كرد. يكبار كه من زياد سركلاس شيطنت كرده بودم عصباني شد و گفت برو از كلاس بيرون، اما چون به من نگاه نمي كرد من هم به روي خودم نياوردم و سر جايم نشستم در عوض دوستم كه كنار من نشسته بود چون نگاه استاد به او بود از كلاس بيرون رفت. دوباره استاد داد زد برو بيرون. اين بار يكي ديگر از دوستانم بيرون رفت. به اين ترتيب دو سه نفري بيرون رفتند تا بالاخره استاد آمد و دست من را گرفت و گفت مگر به تو نمي گويم برو بيرون. من هم گفتم اما استاد شما كه به من نگاه نمي كرديد، بچه هاي كلاس هم كه تازه متوجه شيطنت من شده بودند شروع به خنديدن كردند اما استاد من را از كلاس بيرون كرد و از آن به بعد هم حسابي با من سرلج افتاد.
به هر حال اين شيطنت ها با همه شيريني و جذابيت هايي كه دارد مضرات و حتي گاهي مي توان گفت فوايدي را هم به دنبال دارد. زنگ تلفن همراه استاد هر ده دقيقه يكبار به صدا در مي آمد اما كسي از آن طرف خط جوابي نمي داد، استاد هم كه هميشه سركلاس مي گفت من منتظر تلفن مهمي هستم و موبايل را خاموش نمي كرد همين سوژه اي شده بود براي كلاس آن روز تا بچه ها موضوع مزاحم تلفني استاد را دست بگيرند و حسابي شيطنت كنند. متلك هايي بود كه بعد از هر تلفن با خنده و شوخي گفته مي شد، استاد شما و مزاحم تلفني، استاد اگر بدخواه داريد بيائيم و... استاد هم صبورانه تحمل مي كرد. اما از جلسه بعد سنت شكني كرده و تلفن اش را در كلاس خاموش كرد. خب، اين هم از فوايد شيطنت دانشجوها كه چون از تلفن هاي بي موقعي كه در كلاس به استاد مي شد به ستوه آمده بودند يك نفر را مأمور كردند از بيرون آنقدر با تلفن همراه استاد تماس بگيرد تا بالاخره او را وادار كنند در كلاس درس كارهاي مهم را كنار گذاشته و تلفن اش را خاموش كند.
برخورد استادان
شيطنت ها و خوشمزگي هاي سركلاس با اينكه گاهي به كمك تغيير فضاي خشك كلاس و نشاندن خنده بر لب استاد و دانشجو مي آيد، اما گاهي هم استادان را به ستوه مي آورد طوري كه نمي دانند چگونه بايد با اين رفتار دانشجويان برخورد كنند.
سينا. ص دانشجوي شوخ طبعي كه به خاطر همين شيطنت ها، ترم گذشته از درس فيزيك افتاده است، مي گويد: بهترين برگه امتحان مال من بود. حتي همه بچه هاي كلاس اشكالاتشان را از من مي پرسيدند اما منفي هايي كه سركلاس بابت شلوغي و شيطنت گرفته بودم و فكر نمي كردم زياد جدي باشد، گويا تأثير مستقيم در امتحان داشته است.
مژگان. ع دانشجوي جامعه شناسي دانشگاه تهران نيز كه اين شيطنت ها را بيشتر از جانب پسرها مي داند، نه دخترها مي گويد: شوخي هاي سركلاس درس في نفسه بد نيست، اما معمولاً چون استاد نمي تواند كلاس را كنترل كند يا بچه ها اين جنبه را ندارند كه بعد از اينكه شوخي و خنده تمام شد دوباره به جو كلاس و درس برگردند لذا بيشتر استادها سعي مي كنند با اين شيطنت ها با جديت برخورد كرده و اجازه شوخي به دانشجويان ندهند در حالي كه اشكال اساسي در جاي ديگر است.
مهران. ج ديگر دانشجوي اين دانشگاه نيز مي گويد: معمولاً استاداني كه به شوخي ها و شيطنت هاي دانشجويان بهاي بيشتري داده و برخورد خوبي با آن دارند بين دانشجويان محبوبيت بيشتري دارند.
وي مي افزايد: ما استادي در دانشگاه داريم كه خودش به خودش مي گويد استاد «اپن» اما ما به او مي گوئيم اسوه آزادانديشي در دانشگاه چرا كه سخت گيري هاي بي مورد ديگر استادها را ندارد. در كلاس هاي او نه كسي به خاطر غيبت حذف و نه به دليل دير آمدن به كلاس توبيخ مي شود. با شوخي ها و شيطنت هاي دانشجويان هم مقابله نمي كند. اما در عين حال كلاس او هميشه شلوغ است و يكي از دوست داشتني ترين استادها در بين دانشجويان است.
او در ادامه مي گويد: استاداني كه سخت گيري هاي بيش از حد دارند معمولاً بيشتر در تيررس اين شيطنت ها هستند چون دانشجويان مي خواهند از يك راهي اين سخت گيري هاي بي مورد را تلافي كنند و به قول معروف حال استاد را بگيرند. براي مثال ما استادي داشتيم كه به حضور به موقع سركلاس اهميت زيادي مي داد و حتي اگر كسي دو دقيقه بعد از خودش وارد كلاس مي شد اجازه نمي داد سركلاس بنشيند. بعد از چهار جلسه غيبت هم سريع دانشجو را حذف مي كرد. به قول بچه ها عشق حذف كردن داشت براي همين بچه هاي كلاس تصميم گرفتند شيطنتي كنند تا تلافي كرده باشند. يكبار ده دقيقه از كلاس گذشته بود كه دانشجويي سرش را انداخت پايين و وارد كلاس شد. استاد هم خيلي جدي به او گفت اجازه نداري سركلاس بنشيني، برو بيرون. آن دانشجو هم حالت لاتها را به خودش گرفت و گفت: دمت گرم، عجب حالي به ما دادي كه كلاس از خنده منفجر شد. استاد هم با عصبانيت دفتر حضور و غياب را باز كرد و داد زد: اسمت چيه تا حذفت كنم. او هم با خونسردي گفت من با شما درس ندارم. اينجا بود كه استاد از عصبانيت آتش گرفت. اما دل بچه هايي كه به خاطر دو سه دقيقه تأخير پشت در كلاس مي ماندند حسابي خنك شد.
بايد به اين شيطنت ها جهت داد
اما اين شيطنت ها و شوخ طبعي ها گاهي جاي خود را به اذيت و آزار و حتي مسخره كردن مي دهد و برخي دانشجويان بدون توجه به شرايط كلاس، مقام استاد و اينكه در يك محيط فرهنگي و آموزشي قرار گرفته اند به انجام كارها و حرف هايي مي پردازند كه شايد در شأن دانشجو و دانشگاه نباشد.
سهيلا عامري استاد دانشگاه معتقد است:
« دانشجويان به ويژه پسرها وقتي با استاد خانم مواجه مي شوند فكر مي كنند چون او يك زن است مي توانند سركلاس اش هر كاري انجام دهند. يا اينكه بيشتر در فكر اذيت كردن و شيطنت در كلاس اساتيد زن هستند. همين مسئله باعث شده استادان زن سعي كنند بيشتر از اساتيد مرد، در كلاس جديت و جذبه داشته باشند.»
وي مي افزايد: خود من بارها با اين نوع مسائل مواجه شده ام و براي اينكه كنترل كلاس از دستم خارج نشود مجبور شدم علي رغم ميلم بسيار جدي و خشن برخورد كنم. بطور مثال در اوايل سال هاي تدريسم كه تجربه زيادي هم نداشتم. در يكي از جلسات كلاس دانشجويي سؤالي كرد من هم توضيح كاملي دادم. چند دقيقه بعد يكي ديگر از دانشجويان همان سؤال را تكرار كرد من هم دوباره توضيح دادم، به همين ترتيب شايد در فاصله يك ساعت هفت هشت نفر از دانشجويان پسر اين سؤال را تكرار كردند. من هم كاملاً عاصي شده بودم، مي دانستم قصدشان اذيت كردن من است اما نمي توانستم جواب سؤالشان را ندهم چون بهانه ديگري دستشان مي دادم.
وي معتقد است: گاهي اين شيطنت ها تا جايي پيش مي رود كه تمركز استاد را از او مي گيرد و اجازه نمي دهد او كارش را به درستي انجام دهد به ويژه براي استادان تازه كاري كه تجربه زيادي هم نداشته باشند.
ناصر نعيمي، استاد دانشگاه تهران نيز با اشاره به اينكه اگر در شوخي و شيطنت افراط نشود حتي مي تواند مؤثر هم باشد مي افزايد: اگر استاد بتواند ارتباط خوبي با دانشجويان كلاس برقرار كند مي تواند از اين شيطنت ها در جهت بانشاط تر شدن فضاي كلاس و حتي فهم بهتر مطالب درسي استفاده كند.
وي كه خاطرات شيريني از شوخ طبعي ها و شيطنت هاي دانشجويانش دارد، معتقد است: نحوه برخورد استاد با اين شيطنت ها و ديدگاهي كه او نسبت به دانشجويان و حال و هواي آنها دارد در به افراط كشيده نشدن اين مسائل و حتي استفاده مثبت از آن بسيار مؤثر است.
اين استاد دانشگاه مي گويد: خود من هميشه سعي كرده ام با درك موقعيت دانشجويانم و برقراري ارتباط خوب و صميمي با آنها شرايطي را ايجاد كنم كه آنها در كلاس درس ضمن حفظ حرمت كلاس و احترام به استاد با شوخي ها و نكته سنجي هاي به موقع به شادابتر برگزار شدن كلاس درس كمك كنند. اين نكته بسيار ظريف و مهمي است كه اساتيد ما معمولاً به آن توجه نمي كنند.
وي در ادامه مي گويد: اين شيطنت ها اقتضاي سن دانشجويان ما است ما نبايد اين را از آنها بگيريم بلكه بايد به آن جهت داده و استفاده درستي از آن بكنيم. دكتر اباذري، روانشناس نيز شيطنت ها و شوخي هاي دانشجويان در كلاس درس را اينگونه تحليل مي كند: خاصيت جوان شوخ طبعي، نشاط و هيجان است و جوانان بايد اين شوخ طبعي را بروز دهند. يكي از ويژگي هاي زنده بودن و پويايي آدم ها همين شوخ طبعي است كه در جاي خودش يك نوع خلاقيت محسوب مي شود و بايد از آن استقبال كرد. نه اينكه آنرا سركوب كرد. بدين ترتيب دانشجويان ياد مي گيرند به نكات ظريف دقت كنند و اگر خنده دار است به آن بخندند.
وي مي افزايد: در محيطي چون دانشگاه كه يك عده جوان با هوش، با شور و نشاط جواني در كنار هم قرار گرفته اند بروز چنين شيطنت هايي كاملاً طبيعي است. اين مسئله حتي مي تواند در علاقه مندي دانشجويان به كلاس و درس تأثير مثبت داشته باشد اما به اين شرط كه به افراط و سوءاستفاده منجر نشود. كلاسي كه با شور و نشاط و ارتباط خوب استاد و دانشجو برگزار شود مسلماً مفيدتر از كلاسي است كه با سخت گيري ها و جديت هاي بي مورد، خشك و بي روح است.
|