شنبه ۱۹ ارديبهشت ۱۳۸۳ - - شماره ۳۳۷۲
گفت وگو با دكتر علي اكبر موسوي موحدي،چهره ماندگار دانشگاهي و رئيس مركز تحقيقات بيوشيمي- بيوفيزيك دانشگاه تهران
دانشجويان و فارغ التحصيلاني با تفكر جهاني!
با دانشجويي كه وارد دانشگاه مي شود بايد طوري كار كرد و او را از هر نظر تربيت كرد كه انگار قرار است با جهان و براي جهان كار كند.
000447.jpg
بهزاد رشيدي
استاد علي  اكبر موسوي موحدي متولد ۱۳۳۱ است. ايشان پس از فارغ التحصيل شدن در رشته شيمي دانشگاه شهيد بهشتي در سال ۱۳۵۴ تحصيلات خود را در مقطع كارشناسي ارشد شيمي با گرايش علوم زيستي در دانشگاه شرقي ميشيگان آمريكا ادامه داد و توانست در سال ۱۳۶۵ موفق به دريافت دكترا در رشته «بيوشيمي فيزيك» از دانشگاه منچستر انگلستان شود و در سال ۱۳۷۶ هم به درجه استاد تمامي دانشگاه تهران برسد.
حضور در بسياري از انجمن هاي علمي و تحقيقاتي بين المللي، عضويت در هيأت تحريريه نشريه هاي تخصصي و علمي همچون «نشريه شيمي و مهندسي شيمي ايران»، فصلنامه «رهيافت» و سالها تلاش و تحقيق در رشته هاي بيوشيمي و بيوفيزيك بدون شك از ايشان چهره اي ماندگار ساخته كه مورد توجه بسياري از دانشجويان، دانش پژوهان و پژوهشگران برجسته داخلي و خارجي قرار گرفته است.
دكتر موسوي موحدي در حال حاضر مدير مركز تحقيقات بيوشيمي بيوفيزيك دانشگاه تهران است؛ با ايشان گفت وگويي انجام داده ايم كه در ادامه مي خوانيد:

* لطفاً به طور خلاصه تصوير و تعريف مشخصي از رشته بيوفيزيك و به خصوص رشته تخصصي خودتان- يعني بيوشيمي فيزيك- برايمان ارائه كنيد.
- رشته بيوفيزيك يكي از رشته هاي علوم زيستي است كه با نگاهي فيزيكي و شيميايي به پديده هاي مولكولي و سلولي مي پردازد و در حقيقت از منظر فيزيك، شيمي، رياضي و حتي مهندسي، پديده هاي سلولي و مولكولي را بررسي مي كند.
همان طور كه مي دانيد علم بيوتكنولوژي «رشته قرن» محسوب مي شود... رشته هاي علوم پايه زيستي مانند بيوفيزيك در حقيقت زيربناي نظري علم بيوتكنولوژي محسوب مي شود. به زبان ديگر زيربناي فكري بيوتكنولوژي، رشته هايي همچون بيوفيزيك، بيوشيمي، نوروساينس و ميكروبيولوژي هستند.
زمينه بيوشيمي فيزيك به عنوان يكي از شاخه هاي بيوفيزيك، از سال ۱۹۵۰ در دانشكده پزشكي دانشگاه  هاروارد ايجاد شد. جالب است بدانيد در طول حدود پنجاه سالي كه از عمر اين رشته مي گذرد، دهها نفر در اين رشته جايزه نوبل را از آن خود كرده اند.
رشته بيوفيزيك بدون ترديد يك رشته عميق و بنيادي از رشته هاي علوم زيستي است و در كشور ما هم براي اولين بار توسط مركز تحقيقات بيوشيمي- بيوفيزيك دانشگاه تهران و در سال ۱۳۵۴ ايجاد شده است. اين مركز در حال حاضر ساليانه ده ها مكاشفه بين المللي را در زمينه بيوفيزيك و بيوشيمي مطرح مي كند و تاكنون دهها دانشجوي كارشناسي ارشد و همچنين حدود هفت، هشت نفر هم دكتراي بيوفيزيك تربيت كرده است كه همين فارغ التحصيلان با همكاري افرادي ديگر از خارج كشور در چند دانشگاه ديگر هم اين رشته و اين تخصص را ايجاد كرده اند.
* فاصله ما در اين رشته نسبت به پيشرفت هايي كه در دنيا داشته چقدر است؟ آيا ما در حال حاضر در دنيا حرفي براي گفتن داريم در اين رشته؟
- با توجه به اين كه ما همواره از نظر امكانات و نيروي انساني دچار كمبود بوده ايم، در حال حاضر به نسبت سرعت پيشرفت جهاني در اين رشته، قدري فاصله داريم... البته با اين در حالي است كه مثلاً در مورد نيروي انساني، ما دانشمندان و بيوفيزيكدان هاي ايراني زيادي در سطح دنيا داريم و حتماً بايستي ترتيبي داده شود كه كشور بتواند از وجود اين دانشمندان برجسته، كه اتفاقاً بسيار هم ايران دوست هستند، بهره ببريم؛ تا رشد علمي كشور در اين زمينه صدچندان شود. اين البته وجود يك مديريت سالم و قدرت مند را مي طلبد كه بتواند شرايط حضور مستقيم و غيرمستقيم اين سرمايه هاي علمي را فراهم كند.
از طرف ديگر اگر بخواهيم اين رشته را در مقايسه با ساير رشته هاي موجود در كشور بسنجيم، خواهيم ديد كه رشته بيوفيزيك در ايران اتفاقاً خيلي رشد داشته است. در حال حاضر به جز مركز توانمند بيوشيمي بيوفيزيك دانشگاه تهران، در چند دانشگاه ديگر همچون دانشگاه تربيت مدرس هم روي اين رشته سرمايه گذاري خوبي شده است. براي مثال در مركز تحقيقات بيوشيمي بيوفيزيك دانشگاه تهران، دوره هاي كارشناسي ارشد و دكتري و حتي دوره هاي «postdoc» برگزار مي شود و در برخي شاخه هاي اين رشته مانند بيوترموديناميك ساليانه بيش از ۲۰ مكاشفه دست اول جهاني انجام مي شود و... اينها در حيطه خودشان در جهان سرآمد هستند و باعث ارتباطات و رفت و آمدهاي خوبي هم در سطح دانشمندان برجسته و پژوهشگران خارجي و داخلي شده است.
* استاد! خيلي ها معتقدند كه كشور ما علي رغم حرف هاي زيادي هم كه زده مي شود، هنوز نتوانسته زمينه لازم را جهت حضور و فعاليت نخبه هاي دانشگاهي فراهم بياورد... در اين زمينه بارها شنيده ايم كه گفته مي شود دانشگاه هاي برتر ما در حقيقت استعدادها و نخبه هاي دانشجويي را دارند براي خارج از كشور تربيت مي كنند. در اين زمينه چه مي فرماييد؟
- ببينيد! اين كه ما شرايط را نتوانسته ايم براي دانشمندان خود فراهم بياوريم، اين صحبت درستي است... به نظر من فراهم آوردن بسترهاي لازم جهت استفاده از نخبه ها و دانشمندان  آنقدرها هم كه گفته مي شود سخت نيست. حل اين مسأله چند عامل مي خواهد:
اول اين كه قدر دانشمندان، دانشجويان و استادان برجسته خودمان را بدانيم و به انحاي مختلف از آنها تقدير به عمل بياوريم. مانند همين كاري كه همايش چهره هاي ماندگار دارد انجام مي دهد. شما اگر برويد با اين افراد صحبت كنيد، شايد اولين چيزي كه مي خواهند اين است كه «احترام عملي» به آنها گذاشته شود. براي مثال اگر كسي از اين افراد در جايي از كشور به فعاليت مشغول شد، نياييم كسي را به عنوان سرپرست و مدير برايش بگذاريم كه از هر نظر از خودش «كوچكتر» باشد!
دومين عامل تأمين مسائل مادي و تسهيلات رفاهي آنان است. تعارف كه نداريم! نمي شود رقمي در حدود ۶۰۰ دلار (پانصد هزار تومان) به عنوان دستمزد بدهيم به يك دانشمندي كه در حال انجام كارهاي بنيادي در كشور است...
سومين عامل فراهم آوردن يك سري قواعد اجتماعي است به اين معني كه نيازهاي اجتماعي اين افراد به سرعت و بدون گير كردن در قوانين و بوروكراسي هاي موجود برآورده گردد... «نيازهاي كوچكي همچون تهيه بليت هواپيما، مسافرتهاي خارجي اين اساتيد، ايستادن در صف هاي طويلي كه در جاههاي مختلف ايجاد شده، سر و صداي برج سازي كه دو منطقه تهران را به كارگاه آهنگري تبديل كرد و...». به نظر من اگر اين عوامل ايجاد شوند، خيلي از مغزها و نخبه هاي دانشگاهي بيشتر علاقه مند هستند به اين كه پايگاه اصلي خودشان را همين جا در كشورشان قرار دهند. در حالي كه به راحتي با دنيا ارتباط دارند و در رفت و آمد هستند.
* اين طور از صحبت هاي شما مي شود برداشت كرد كه بدون تعارف، كشور بايستي ساز و كاري را فراهم كند كه يك سري از افراد جامعه بر اساس قواعدي خارج از قواعد و قوانين موجود در كشور امورات زندگي شخصي و زندگي علمي خود را بتوانند بگذرانند و خيلي مانند سايرين درگير مسائل و مشكلات اداري و مالي كشور نشوند. درست است؟
- دقيقاً همين طور است. الان در دنيا خيلي از دانشمندان در هر گوشه از دنيا در حالي كه در اتاقشان نشسته اند، مي توانند با يك كليك كامپيوتر بسياري از كارهاي اجتماعي، علمي و اقتصادي خودشان را انجام دهند؛ اين طور است كه به راحتي اطلاعات و امكانات مورد نياز كارشان را مي توانند در اختيار داشته باشند و از طرفي تمام كارهايشان تسهيل شده است.
ما در كشورمان چنين شرايطي را نداريم و اين ازهم پاشيدگي (فرار مغزها) هم برايمان ناگزير است. لذا ما يك عزم ملي نياز داريم كه بتوانيم از نخبگان و از پژوهشگران و از كارآفريناني كه فكر را به دارايي تبديل مي كنند، حداكثر استفاده را ببريم. اين كار هم يك نهاد پشتيبان مي خواهد كه بتواند مسائل و مشكلات پيش روي اين افراد را مرتفع كند. به نظر من اين كار براي كشور ثروتمند ما خيلي هم دور از انتظار نيست... اگر ما يك ذره در اين زمينه هزينه كنيم، به اندازه يك اقيانوس پيشرفت مي كنيم و حتي ثروت به دست خواهيم آورد.
* قدري در مورد وضعيت آموزشي رشته بيوشيمي و بيوفيزيك در كشور برايمان بگوييد. از قرار در بعضي رشته ها مستقيماً از ديپلم،  دانشجوي دكتري پذيرفته مي شود؟
- در رشته بيوتكنولوژي يك سري از نخبه هاي دانشجويي و استعدادهاي درخشان گلچين مي شوند و مستقيماً پس از ديپلم وارد دوره اي مي شوند كه در نهايت به دكتري ختم مي شوند.
* نحوه انتخاب اينها چگونه است؟
- معمولاً المپيادي ها و صد نفر اول كنكور هر سال، در اين رشته متقاضي هستند كه از ميان اينها با آزمون هايي كه به  عمل مي آيد يك تعداد محدودي انتخاب مي شوند. در حال حاضر فكر مي كنم دوره چهارم هم وارد اين رشته شده اند و احتمالاً دوره كارشناسي اولين دوره تمام شده، اينها بلافاصله وارد دوره تحقيقات (كارشناسي ارشد و بالاتر) مي شوند.
* اين دانشجويان پس از اينكه وارد اين دوره ها مي شوند در چه وضعيتي هستند، براي مثال ميزان ريزش و انصراف در بين آنها چقدر است؟
- تا حالا كه ريزش خيلي زياد نبوده ... البته مشكلاتي براي اين دانشجويان پيش آمده كه در طول اين چهار سالي كه اين دوره ها شروع شده اند هر سال مشكلات كمتر مي شوند.
*به نظر مي رسد در اين رشته ها امكانات موجود و بخصوص وجود استادان برجسته بسيار تعيين كننده باشند، با توجه به جوان بودن اين رشته، آيا با كمبود استاد، به معناي واقعي كلمه مواجه نيستيم؟
- بگذاريد نكته اي برايتان بگويم، به نظر من دانشجويي كه وارد دانشگاه مي شود بايد طوري با او كار كرد و او را از هر نظر تربيت متعالي كرد كه انگار قرار است با جهان و براي جهان كار كند. اين وظيفه استاد است، متأسفانه استاداني كه بخواهند و بتوانند شاگرداني تربيت كنند كه بال و پري جهاني داشته باشند و در دنيا قد علم كنند خيلي محدود هستند. ببينيد، وقتي استاد داراي يك تفكر جهاني بود، بدون شك دانشجويش را هم همين طور آموزش مي دهد. در سطح كشور، ده ها استاد بزرگوار را مي شناسم كه واقعاً در چنين سطحي هستند و شاگردان آنها بدون ترديد مي توانند در دنيا حرفي براي گفتن داشته باشند.
* با بعضي از اين گروه از استادان وقتي صحبت مي شود، به نظر مي رسد قدري از نسل دانشجوي ما گله مند هستند و معتقدند كه نسل جديد دانشجويان آنقدر كه بايد جديت و تلاش ندارند. در اين زمينه چه مي فرماييد؟
- متأسفانه مدرك گرايي و درس خواندن براي نمره امروز خيلي زياد شده و به نسبت گذشته كه دانشجويان واقعاً به دنبال مكاشفه و تحقيق بودند اين موضوعي كه مي فرماييد صحيح است، اما فراموش نكنيم كه استادان ما هم مانند استادان نسل گذشته نيستند، ببينيد، يك استاد در وهله اول بايستي داراي يك جايگاه اخلاقي ويژه باشد و خود را از نظر علمي در سطحي نگه دارد كه در هر حالتي براي دانشجويان جذابيت داشته باشد.
* در رشته بيوفيزيك و بيوشيمي به اندازه كافي استاداني با چنين ويژگي هايي كه مي فرماييد داريم؟
- اين رشته ها نسبت به ساير رشته ها، رشته هايي جوان و كوچك هستند و اعضاي هيأت علمي اين رشته ها خيلي كم هستند. براي مثال در مهمترين شاخه هاي علمي مرتبط با رشته بيوفيزيك ما، مثل «كريستالوگرافي بيوماكرومولكول ها» كه شايد يكي از مهمترين و از ابتدايي ترين نيازهاي تحقيقاتي رشته، بيوفيزيك  است، ما در حال حاضر نه كسي را داريم كه بتواند كار كند و نه آن دستگاه ها و امكانات مورد نياز اين كار را در كشور موجود است و در خيلي از شاخه هاي علمي و تحقيقاتي از علم بيوفيزيك و يا بيوشيمي همين مشكل موجود است.
* لطفاً يك تعريف مشخص از استاد ايده آل و دانشجوي ايده آل برايمان ارائه بفرمائيد.
- به نظر من استاد بايستي يك چشمه پژوهشي داشته باشد و در هر حالتي در حال توليد دانش باشد. كسي كه خودش توليد كننده دانش باشد، بهتر از هر كسي مي تواند آن را مصرف هم بكند و همين فرد است كه مي تواند دانش مصرفي كه از دانشمندان جهان مي گيرد را با دانش توليدي خودش عجين كرده و به بهترين شكل ممكن و در قالب كلاس هاي خوب و جذاب براي نسل خود و بعد از خودش ارائه كرد. چنين استادي است كه كلاس هر سالش با سال قبل متفاوت است. استاد كسي است كه بتواند آينده را براي جامعه امروز خودش پيش بيني كند، پس او ديگر نمي تواند يك فرد روزمره باشد. از جنبه اخلاقي هم استاد بايد وجودي مانند چشمه داشته باشد، يعني مدام طراوت داشته باشدكه همه بتوانند از او استفاده كنند و آنقدر جاذبه در خود داشته باشد كه دانشجويان هميشه همچون پروانه دور شمع، اطرافش حلقه زده باشند. استاد بايستي بتواند به عنوان يك محور ارتباطاتي در دانشگاه عمل كند و مانند يك «ديپلمات علمي» بسياري از نيازهاي علمي و حتي مسافرت هاي علمي و ... را براي شاگردانش مرتفع نمايد.
* و دانشجوي ايده آل؟
- دانشجو هم طوري باشد كه بخواهد معرفت را از چنين استاداني فرا بگيرد و سعي كند در همان رشته اي كه علاقه مند است وارد شود و با استفاده از استادان توانمند خود را بالا بكشد. شايد مهمترين مسئله دانشجو حضور دائم او باشد در دانشگاه و در خدمت استادان خوب، نه اينكه كسب دانش را بخواهد در اولويت چهارم،  پنجم خود بگذارد و مدام در پي كسب و كار خارج از دانشگاه باشد.

براي «كار »گرفتن هر چيزي خوب است؛ حتي آزمون استخدام ادواري
000450.jpg
مهتاب صفرزاده خسروشاهي
خوب يا بد؛ غمگين يا شاد؛ سالهاي تحصيلي يكي پس از ديگري مي گذرند و دانش آموز ما كه از كودكي آموخته نهايتي براي اين سالها خواهد بود؛ اين سال ها را به اميد آن «نهايت» مي گذراند؛ دانشگاه را مي گويم...
پس از حضور در رقابتي كشوري؛ دانش آموز ما قدم به دانشگاه؛ مأمن اميد و آرزوها مي گذارد و انتظاراتي دارد... او مي خواهد علم بياموزد؛ بداند؛ بخواند؛ بشناسد... اما در پايان؛ انتظار بهره اي در خور دارد... او كه تاكنون به اصطلاح «نان خور» پدر بوده؛ دوست دارد دستي در جيب كند و حالا كه به اصطلاح كسي شده؛ هديه اي براي خانواده ببرد... اما؛ او «كاري» ندارد تا «ناني» هديه آورد...
آنچه كه امروز به عنوان يكي از چالش هاي جامعه ما مطرح است؛ بيكاري و يا نداشتن كار مناسب براي قشر جوان تحصيل كرده است. جوان جامعه ما؛ سالهاي تحصيل را با شتاب مي گذراند تا پس از اين؛ به ميزان تلاشي كه كرده؛ نتيجه اي شايسته بگيرد اما...
دو سال پيش: «آزمون استخدامي ادواري»؛ بارقه اميدي در دل فارغ التحصيلان سردرگم ما بود. شاهد بودم كه پس از اعلام تاريخ ثبت نام و نحوه شركت در آزمون؛ چه صف هاي طويلي؛ طويل تر از آنچه براي ثبت نام كنكور سراسري يا كارشناسي ارشد انتظار داريم؛ در شعبه هاي مختلف پستي برپا شد... اما پس از برگزاري آزمون نه تنها ديگر كسي شاد نبود؛ بلكه متعجب از سؤال ها و نحوه برگزاري آزمون...
اصولاً با برگزاري آزمون مخالف نيستم؛ چرا كه شايد يكي از بهترين و منطقي ترين راه ها براي جذب سيل عظيم فارغ التحصيلان بيكار همين راه باشد؛ اما شايد اگر وقت بيشتري در زمينه طراحي سؤال ها و يا نحوه انتخاب صورت مي گرفت؛ نتايج بهتري حاصل مي شد...
نظر به اينكه افرادي كه در آزمون استخدامي شركت مي كنند؛ فارغ التحصيلاني هستند كه حداقل مدرك تحصيلي آنها «كارشناسي» است؛ بنابراين پرواضح است كه اين افراد نياز به ميزان هاي دقيقي براي سنجش بنيه علمي خود دارند و برگزاري آزمون از دروس دبيرستاني اگر چه در نظر اول سهل به نظر مي رسد، اما به طور قطع ملاك خوبي براي سنجش نيست. از اين رو بهتر نبود داوطلبان زمان خود را به مرور دروس پايه رشته تحصيلي دانشگاهي اختصاص مي دادند تا دروس عمومي دبيرستاني؟ (توجه داشته باشيد كه سؤالهاي امتحان استخدامي در حدود دبيرستان برگزار شد؛ نه در حد اطلاعات يك فارغ التحصيل دانشگاهي) نكاتي در آزمون به عنوان سؤال مطرح شد كه يادآور نكات كنكوري دروس عمومي دبيرستاني بود. از اين رو اگر آزمون از دروس پايه و اختصاصي هر رشته تحصيلي به عمل مي آمد؛ به درستي هدف برگزاركنندگان؛ كه همانا سنجش بنيه علمي فارغ التحصيلان و به كار گماردن بهترين آنها بود؛ به بهترين وجه ميسر مي شد. از طرفي سنجش «هوش و استعداد تحصيلي» كه سال ها است از كنكور سراسري حذف شده؛ چه كاربرد خاصي در اين آزمون داشت؟ چرا كه براساس نظر روانشناسان، ضريب هوشي فردي كه موفق به ورود به دانشگاه شده؛ از «صد» بالاتر بوده و «به هنجار بالا» خوانده مي شود. پس نيازي به سنجش هوش او نيست؛ اگر چه شايد مسئولين امر قصد انتخاب «بهترين» را بين بهترها داشتند؛ اما به جا بود؛ از سؤالهاي استاندارد استفاده مي شد. تعدادي از اين تست ها، براي حل و فصل نياز به زماني خارج از استاندارد داشته و كاملاً گيج كننده بودند. بنابراين راه بهتر؛ نتيجه بهتري را به همراه دارد.
مسلماً برگزاري آزمون براي گروه هاي تحصيلي مختلف دشوار است، اما اگر با كمي دقت؛ دسته بندي دقيق تري انجام مي شد؛ بهتر بود، چرا كه هستند رشته هاي تحصيلي كه اگر چه از نظر درس هاي اختصاصي كاملاً شبيه نيستند؛ اما از جهت بسياري دروس مشابه هستند. بنابراين مي توان با اين گونه تفكيك ها، زمينه سنجش بنيه علمي فارغ التحصيلان را دقيق تر فراهم كرد.
در اين آزمون، روش مناسبي براي سنجش دقت عملكرد افراد در نظر گرفته نشده بود. «خطاي ديد»؛ اگر چه مهم است اما نه در اين حد كه در بخشي از آزمون تعداد زيادي اعداد و ارقام كنار هم نوشته شود و از فردي كه به قدر كافي به جهت هيجان ناشي از آزمون خطاي ديد دارد، بخواهند تا عدد به اصطلاح اشتباه را بيابد! فكر مي كنم راه بهتري براي سنجش اين خطا وجود داشت... حداقل كمي علمي تر و منطقي تر.
كاش مي شد تا با همكاري مسئولين، صاحبان صنايع، وزارتخانه ها و... براي گروههاي مختلف تحصيلي، آزمون مجزا برگزار مي شد. اين امر امكان استخدام فارغ التحصيلان را نيز تسريع كرده و امكان برگزاري اختصاصي تر آزمون را نيز براي رشته هاي مختلف تحصيلي امكان پذير مي كند. از آزمون كه بگذريم، نكاتي چند در حاشيه آن قابل تأمل است:
نظر به مدت اعتبار آزمون، كه فقط «دو» سال اعتبار دارد، كارنامه هاي مردودين و قبولي ها، حداقل يك ماه ديرتر از موعد مقرر به دست داوطلبان رسيد. آيا اين مسأله مشكلي ايجاد نمي كند؟ چرا كه قرار بود استخدام با ارائه كارنامه قبولي انجام شود. آيا مسئولين امر؛ يك ماه پس از پايان موعد اعتبار كارنامه ها، حاضر به استخدام قبول شده هاي كارنامه به دست هستند؟
از طرفي نظر به تأكيد مسئولين امر جهت اولويت استخدام پذيرفته شدگان آزمون- اگر چه بسياري بدون شركت در هيچ آزموني به راحتي كار مناسب با حقوق مكفي يافتند- تكليف مردودين چه خواهد شد؟ تا برگزاري آزمون بعدي چه بايد بكنند؟ و اين نكته زماني جاي تأمل دارد كه مردود شده ها؛ اميدي به جز اين آزمون نداشته باشند...
و مي شناسم و مي شناسيم افرادي كه با وجود شركت در آزمون استخدامي؛ هنوز در جستجوي كار بوده و خانواده آنها را به جهت «مالي» و البته «رواني»؛ «تأمين» و «تقويت» مي كنند.
بنابراين؛ با وجود مثبت بودن نتايج برگزاري چنين آزمونهايي؛ اما بهتر آن كه قبل از هر اقدامي؛ برنامه ريزي؛ شرايط سني؛ سطح تحصيلات و... مخاطبين ناديده گرفته نشده و توقعات آنها به نحو احسن برآورده شود... به اميد آن روز...

كاغذ پاره
كاغذ چهارتا
بيك آبي بدون در را گرفته بود بين انگشت هاي سبابه و شست، تاب مي داد.
برگه خط دار سفيد، روي دسته صندلي بود. ورقه سؤالات را گذاشت رويش و به سكوي جلوي كلاس نگاه كرد. استاد داشت جزوه كوانتوم را ورق مي زد.
چشم چرخاند دور كلاس. مراقب نشسته بود روي صندلي رديف جلو، برگه سؤال هاي اضافي را هم دسته كرده بود توي دستش، لوله مي كرد.
نيم ساعتي از شروع امتحان گذشته بود. بچه ها داشتند تند و تند مي نوشتند.
دست كرد توي جيب پيراهنش و كاغذ چهارتا شده اي را بيرون آورد. دوباره سرش را بالا آورد و مراقب را نگاه كرد.
تاها را باز كرد.
مراقب بلند شد و ايستاد.
ورقه سؤالات را گذاشت روي كاغذ.
مراقب دور تا دور كلاس را نگاه كرد و شروع كرد به راه رفتن، انگار داشت نگاهش مي كرد. اما او از رديف كناري، درست آن طرف كلاس، قدم زنان رفت ته كلاس و همانجا ايستاد. برگشت و زير چشمي نگاه كرد.
مراقب همانطور با برگه سؤال ها بازي مي كرد.
نفس عميقي كشيد. مطمئن شد ديده نمي شود.
برگه را از زير سؤال ها بيرون كشيد و شروع كرد به نوشتن. ريز نوشته بود. براي خواندن مجبور بود سرش را روي برگه خم كند.
جواب سؤال را پيدا كرد و نوشت. سؤال چهار را هم. آنهايي را هم كه نوشته بود دوباره خواند. خيالش راحت شد. برگه را تا زد و تكيه داد به پشتي صندلي.
داشت نفس عميقي مي كشيد كه يك جفت پا ايستاد كنارش. كاغذ چهارتا افتاد روي زمين.

تجمع دوباره دانشجويان در كوي دانشگاه، اما براي يك جشن دانشجويي
مزدك ابراهيمان
كوي دانشگاه تهران طي هفته گذشته شاهد گردهمايي دانشجويان سراسر كشور بود. اما اين بار براي تبادل فرهنگ و آداب و سنن سرزمين ايران. صدها دانشجو از سراسر كشور هفته گذشته در فضايي گرم و صميمي گردهم آمدند تا افتتاح سومين جشنواره دانشجويي فرهنگ استانها را جشن بگيرند.
جشنواره دانشجويي فرهنگ استانها كه نماد آداب و رسوم و فرهنگ كهن ايران است با هدف شناساندن و زنده نگهداشتن فرهنگ ملي اين مرز و بوم و تنها با زحمات شبانه روزي دانشجويان سراسر كشور برگزار شد. در آيين افتتاح اين جشنواره كه با حضور تني چند از مسئولان كشور برگزار شد صدها دانشجو شركت كردند. اين آيين با سخنراني دكتر اميد، آغاز شد. وي در سخنانش با اشاره به مقام علم، هنر، تاريخ و موسيقي ايران در جهان برپايي اين جشنواره را تلاشي براي شناساندن فرهنگ و تمدن كهن ايراني دانست. در اين مراسم دكتر خانيكي معاون فرهنگي وزير علوم، با ابراز رضايت از برگزاري چنين جشنواره اي آن را مرهون تلاش و زحمات بي شائبه دانشجويان و مديران دانست و اجراي آن را در راستاي توسعه فرهنگ و تمدن و صنعت گردشگري، مفيد خواند.
سيدمحمد بهشتي رئيس سازمان ميراث فرهنگي كشور نيز با بيان اينكه دانشگاه تهران كامل ترين و غني ترين دانشگاه كشور است، اجراي اين جشنواره را حركتي عظيم در توسعه فرهنگ عنوان كرد.
مهندس مشايي رئيس سازمان فرهنگي هنري شهرداري تهران نيز كه از حاميان اصلي اين جريان است، با ابراز خرسندي از كمك به اجراي اين برنامه تداوم آن را خواستار شد.
در مراسم افتتاحيه جشنواره كه با اجراي بي نقص دو تن از دانشجويان همراه بود، هنرمنداني از نقاط مختلف كشور با اجراي موسيقي سنتي حاضران در سالن را به وجد آوردند.
در اين نمايشگاه هر استان در غرفه اي جداگانه نمادهايي از فرهنگ خود را به نمايش گذاشته بود. نكته قابل توجه، بي توجهي برخي استانها به نحوه تزيين غرفه ها بود. تعداد كمي از استانها به اصطلاح سليقه به خرج داده بودند و با تزيين سنتي غرفه خود موجب جلب توجه افراد شده بودند، در بقيه موارد سادگي غرفه ها اين سؤال را در ذهن بازديدكنندگان تداعي مي كرد ،كه آيا اين نمايشگاه نمي توانست بسيار بهتر از اين برگزار شود؟ اي كاش دانشجويان استانها پس از صرف اين همه زمان سعي مي كردند برگزاري آن به بهترين نحو باشد هر چند كه حتماً عامل هزينه همچون هميشه محدوديتي بزرگ در راستاي اجراي بي نقص اين جشنواره بوده است. برخلاف اين بخش كه تنها صنايع دستي، غذا هاي محلي و هنرهاي مختلف استانها توجه بينندگان را جلب مي كرد قسمت چادر عشاير حال و هواي ديگري داشت. زندگي عشاير اقصي نقاط كشور به صورت كاملاً طبيعي و در فضايي به مراتب بهتر از بخش هاي ديگر، باعث تجمع دانشجويان و بازديدكنندگان در اين قسمت شده بود. در كنار هر چادر نيز بازديدكنندگان با غذاهاي محلي استان مربوطه پذيرايي مي شدند.
به گفته بسياري از دانشجويان اجراي چنين جشنواره هايي مي تواند در راستاي اهداف ذكر شده مفيد باشد. اما همگي ابراز اميدواري كردند كه تجربيات اين دوره و دوره هاي گذشته منجر به برگزاري هرچه بهتر جشنواره در سالهاي آتي شود.
آنها همگي اتفاق نظر داشتند كه با گردشي چند ساعته در نمايشگاه امكان اين بود كه تا حد زيادي با آداب و رسوم، صنايع دستي، هنرهاي تزييني و غذاهاي محلي استانهاي مختلف آشنا شد و به اين نكته نيز اعتراف كردند كه تا به حال اطلاعات بسيار كمي از فرهنگ مناطق مختلف كشور داشته اند و با ابراز رضايت از برگزاري چنين جشنواره اي آن را در ارتقاي سطح اطلاعات فرهنگي و بومي خود بسيار مفيد دانستند.

ستون شما
دانشگاه پيام نور و مشكل اعلام نشدن نمرات امتحانات
دانشگاه پيام نور شهرري هنوز جواب امتحانات ترم هاي قبلي را نداده است، از ۲۴ ارديبهشت هم انتخاب واحد براي ترم جديد شروع مي شود. ما كه نمرات ترم قبلي را نداريم چگونه مي توانيم در اين ترم انتخاب واحد كنيم. ظاهراً اين مسأله به صورت يك اپيدمي در دانشگاه پيام نور در آمده است. اميد است كه به وضعيت اين دانشگاه رسيدگي شود.
دانشجوي رشته مديريت پيام نور شهرري
افزايش شهريه بدون افزايش امكانات
دانشگاه پيام نور گرگان هيچ امكاناتي ندارد ولي هر سال شهريه را افزايش مي دهد. وقتي هيچ بهبودي در وضع دانشگاه ديده نمي شود علت افزايش شهريه چيست؟ دانشگاه كامپيوتر و اينترنت ندارد. در كلاس هاي رفع اشكال جا براي نشستن نيست و حتي تخته كلاس هم به حدي كوچك است كه امكان استفاده از آن نيست و مطالب از انتهاي كلاس به سختي ديده مي شود. اين در حالي است كه در كلاس رفع اشكال دروسي مثل حسابداري يا كامپيوتر حداقل ۸۰ نفر حاضر مي شوند. چطور مي توان در مدت كوتاهي به سؤالات تمامي آنها پاسخ گفت.
كتابهاي پيام نور هم مملو از اشكال است و شبكه آموزشي هيچ منبع ديگري در اختيار ما قرار نمي دهد. لطفاً رسيدگي كنيد.
دانشجوي حسابداري دانشگاه پيام نور گرگان
يك پيشنهاد براي حل مشكل دانشجويان كامپيوتر پيام نور
با عرض سلام خدمت تمامي عزيزان روزنامه همشهري. اينجانب دانشجوي رشته كامپيوتر در دانشگاه پيام نور هستم.
رشته اي كه من در آن تحصيل مي كنم به نظرم يكي از رشته هاي مشكل دانشگاه است و تازه وقتي كمبود امكانات دانشگاه پيام نور در كنار آن قرار مي گيرد مشكل دو برابر مي شود. مي خواستم از طريق روزنامه خوب شما اعلام كنم اخيراً يك سايت به زبان فارسي راه اندازي شده كه دواي دردي است براي همه ما دانشجويان كامپيوتر دانشگاه پيام نور و همه عزيزاني كه علاقه مند به علوم مرتبط به كامپيوتر هستند. نشاني سايت: http://www.bizzynation.com از شما هم خواهش مي كنم مطلب من را در روزنامه دوست داشتني «همشهري» چاپ كنيد.
دانشجوي مهندسي كامپيوتر پيام نور كرج
به دانشگاه شهريار خبرنگار بفرستيد
از مطالبي كه در خصوص مشكلات دانشجويان دانشگاه پيام نور در صفحه دانشجو به چاپ رسانده ايد تشكر مي كنم. اما اگر يك خبرنگار براي تهيه گزارش و مصاحبه با دانشجويان به واحدهاي اصلي اين دانشگاه بفرستيد خيلي بهتر است. خصوصاً واحد شهريار كه دانشجويان آن با مشكلات زيادي مواجه هستند. ساختمان دانشگاه بسيار كوچك و نامناسب است. محوطه اش هم به مراتب بدتر است. كادر اجرايي آن از ۱۰ نفر تجاوز نمي كند و به جاي وجود مدير گروه و مسئولين دانشگاه، ۳ نفر در يك اتاق نشسته اند و براي دانشجويان تصميم مي گيرند.
اكثر اساتيد دانشگاه به تازگي مدرك فوق ليسانس خود را گرفته اند و قادر به اداره كلاس و انتقال معلومات به دانشجويان نيستند. به همين دليل اكثر كلاس ها تشكيل نمي شود و ما بايد در ازاء كلاس هايي كه اصلاً تشكيل نمي شوند شهريه گزافي بپردازيم.
اين واحد دانشگاهي هيچگونه امكانات متناسب با دانشگاه ندارد. به نظر من اصلاً نمي شود اسمش را دانشگاه گذاشت.
از نظر امكانات آموزشي و بهداشتي هم وضعيت واقعاً افتضاح است. اگر هم بخواهيم نسبت به شرايط موجود اعتراض كنيم، اصلاً مقام مسئولي وجود ندارد تا پاسخ دانشجويان را بدهد.
دانشجوي پيام نور
ابتكاري براي نرفتن از كشور
ضمن تقدير از اقدام مسئولان مبني بر پذيرش استادان شاغل در دانشگاه آزاد جهت ادامه تحصيل در مقطع دكترا با شرايط اعلام شده، لطفاً جهت جلوگيري از عزيمت جوانان به كشورهايي چون هندوستان، ارمنستان و يا كشورهاي ديگر، پذيرش افراد واجد شرايط را با تعيين نوبت به داوطلبان اعلام فرمايند كه باعث دلگرمي آنها و قطعاً مانع خروج تحصيلكردگان از كشور خواهد شد.
مظلومي ‎/ پدر يكي از اعضاي هيأت علمي دانشگاه آزاد
آيا پذيرش دانشجوي دختر در دانشگاه مالك اشتر صحت دارد
دانشگاه مالك اشتر شاهين شهر اصفهان فقط دانشجوي پسر پذيرش دارد كه اين مسأله (تك جنسي بودن) در روحيه دانشجويان تأثير نامناسبي داشته است. برخي از مسئولان اين دانشگاه اعلام كردند كه در سال تحصيلي جديد دانشگاه مالك اشتر دانشجوي دختر خواهد پذيرفت، در حالي كه طبق گفته وزير محترم دفاع، انجام اين كار تقريباً غيرممكن است.
دانشجوي دانشگاه مالك اشتر
درباره خوابگاه هاي فرانسه بنويسيد
از ضميمه خوب شما كه واقعاً جايش در مطبوعات احساس مي شد متشكرم و اميدوارم روز به روز بهتر شود. مي خواستم در صورت امكان درباره وضعيت خوابگاه ها و خانه هاي دانشجويي در كشور فرانسه هم مطالبي چاپ كنيد.
ليلاز- دانشجوي يكي از دانشگاه هاي تهران

دانشجو-۴
دانشجو-۲
دانشجو-۳
دانشجو-۵
|  دانشجو-۲  |  دانشجو-۳  |  دانشجو-۴  |  دانشجو-۵  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |