گفت وگو با دكتر حسين بهنيا
علم فقط مال آمريكايي ها نيست
روش ابداعي دكتر بهنيا به عنوان جديدترين درمان ضايعات عروقي فك در كتاب رفرنس جراحي فونسكا مورد استناد قرار گرفته است
|
|
عليرضا آشوري
در ايران كار تحقيقاتي مثل هر كار ديگري فردي است. هركس به طور فردي و با انرژي محدود خود كار مي كند. طبيعتا اگر اين انرژي ها روي هم جمع شود حاصل كار به مراتب بهتر و چشمگيرتر خواهد بود
قدر محققان داخلي را بدانيد؛لطفا!
موفقيت ها و پيشرفت هاي علمي دانشمندان ايراني در مجامع جهاني اتفاق تازه و جديدي نيست؛ اما بايد پذيرفت كه اين توفيق ها اغلب در همان سطح فردي متوقف مي شود و به ندرت به سطحي فراتر دست مي يابد.
قتي محققان داخلي به افتخاري دست مي يابند انعكاس خبري اين موفقيت عمدتا بسيار ضعيف و ناقص است. مردم از دستاوردهاي علمي دانشمندان بي خبر هستند. رسانه ها توجه چنداني به اين مسايل از خود نشان نمي دهند و فقط دنبال آن چيزي مي گردند كه به زعم خود جنجال برانگيز باشد. بديهي ترين عارضه اين عدم اطلاع رساني ايجاد حس خودكم بيني در جامعه به طور عام و سرخوردگي و خمودگي در ميان محققان به طور خاص مي شود. شايد به همين دليل باشد كه مردم اعتماد به مراتب بيشتري به دانشمندان و علوم خارجي دارند تا اينكه چنين حسي نسبت به محققان وقتي راهي خارج از ايران مي شوند يكمرتبه به نام هاي علمي بزرگي تبديل مي شوند و آن وقت با سلام و صلوات در كنگره هاي داخلي از آنها دعوت مي شود تا به ايران بيايند و سخنراني كنند دكتر محمود ترابي نژاد پرفسور در رشته اندو دونتيكس در آمريكاست و يكي از كتاب هاي مادر و رفرنس اين رشته دندانپزشكي تاليف اوست. دكتر حسام نوذري متخصص پريودونتولوژي پرفسور و مديرگروه بخش پريودونتيكس و ايمپلنت دانشگاه كاليفرنياي جنوبي است، دكتر كامبيز افشار استاد و مديرگروه پريودونتيكس دانشگاه نيويورك است، به اين فهرست نام دكتر تورج عاملي، دكتر ناصر پاكرو، دكتر نيكزاد جاويد، دكتر ناصر برقي، دكتر علي خاقاني، دكتر شهرام وزيري و صدها پزشك و دندانپزشك ديگر را نيز بيفزاييد. اين در حالي است كه تمام اين محققان بزرگ با امكانات و بودجه كشورهاي ديگر، موفقيت هاي علمي چشمگيري دست مي يابند و بعد ما در ايران فقط دلمان خوش است كه اينها ايراني اند و موفقيت آنها را افتخار ايران محسوب مي كنيم. آخر چرا بايد اين محققان آنجا باشند تا به آنها افتخار كنيم؟ از همه مهمتر چرا قدر دانشمندان داخلي را نمي دانيم؟
در رشته دندانپزشكي و در كنگره هاي متعدد داخلي اساتيد بزرگ اين رشته نتايج خيره كننده تحقيقات خود را اعلام مي كنند. اساتيد شناخته شده اي چون دكتر بيژن اخوان آذري كه روش جديدي براي اصلاح مشكلات استخوان در فك بالا براي نخستين بار در ايران و دومين بار در تمام دنيا اجرا مي كند، دكتر محمدحسين كلانتر معتمدي كه تاكنون بيش از ۴۰ مقاله بين المللي از او به چاپ رسيده و ده ها روش جديد در جراحي دهان و فك و صورت ابداع كرده است، تحقيقات فوق العاده دكتر عبدالرحمن شوكت بخش در ارتودنسي، مدام در كنگره هاي خارجي و داخلي با ستايش و تحسين روبه رو مي شود، تحقيقات و روش هاي نوين دكتر شهرام نامجوي نيك مي رود تا ابعادي بين المللي پيدا كند، تحقيقات دكتر ميرعمادي با استقبال فوق العاده اي روبه رو مي شود، از دكتر رضا گلنراقي به عنوان صاحبنظر در كنگره هاي معتبر جهاني دعوت به عمل مي آيد و اگر بخواهم ادامه دهم، اين فهرست حجمي چندين برابر پيدا مي كند. اما تمام اين موفقيت ها و افتخارات فردي است و فردي هم باقي مي ماند. تقريبا صددرصد محققان ايراني به خصوص در رشته دندانپزشكي با امكانات و هزينه شخصي خود دست به تحقيق و مطالعه مي زنند و تقريبا هرگز هم در رسانه هاي جمعي حرفي از اينها به ميان نمي آيد.
دكتر حسين بهنيا يكي از همين محققان است. اخيرا مطلع شديم كه يكي از روش هاي جراحي ابداعي ايشان براي درمان مالفورماسيون هاي عروقي فك در كتاب فونسكا، كتاب رفرنس جراحي دهان و فك و صورت به عنوان روش نوين و جديد به چاپ رسيده و مورد استناد قرار گرفته است. به بهانه اين موفقيت درخشان گفت وگويي با دكتر بهنيا انجام داديم كه در زير مي خوانيد.
دكتر حسين بهنيا در سال ۵۹ از دانشكده دندانپزشكي دانشگاه شهيد بهشتي (ملي سابق) در رشته دندانپزشكي عمومي فارغ التحصيل شد. او بعد از اتمام خدمت سربازي كه نيمي از آن را در منطقه جنگي سرپل ذهاب سپري كرده بود، راهي آلمان شد تا در دانشگاه بن زير نظر پرفسور ابرهاردكروگر در رشته جراحي دهان و فك و صورت به تحصيل بپردازد. دكتر بهنيا بعد از خاتمه تحصيل در آلمان به ايران بازگشت و در سال ۱۳۶۸ به عنوان استاديار به عضويت هيات علمي دانشكده دندانپزشكي دانشگاه شهيد بهشتي درآمد و در سال ۱۳۸۱ موفق به دريافت درجه استادي شد. دكتر بهنيا همچنين به عنوان عضو شوراي عالي در مركز تحقيقات دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي مشغول به فعاليت است.
آقاي دكتر، تاكنون چند مقاله علمي از شما به چاپ رسيده است؟
من در طرح هاي تحقيقاتي زيادي كار كرده ام و ۱۴ مقاله خارجي و حدود ۱۵ مقاله داخلي من پذيرفته و چاپ شده است. البته مجلات خارجي به خصوص آن اوايل خيلي سخت مقالات ما را قبول مي كردند. زياد اتفاق مي افتاد كه مقالات ما را برمي گرداندند و حتي بعضي وقت ها مي گفتند از كجا معلوم كه شما واقعا اين كار را انجام داده باشيد كه خب براي ما واقعا سخت و توهين آميز بود. آن زمان آنها نمي توانستند بپذيرند كه در يك كشور جهان سومي چنين تحقيقاتي صورت گرفته باشد. آن وقت چند سال بعد مي ديديم كه همان كار ما را يك محقق غربي انجام داده و آنها هم چاپ كرده اند. ولي در عين حال برخي از مقالات هم به خوبي قبول شده و مورد تحسين قرار مي گرفت و يكي از آنها همانطور كه مي دانيد وارد كتاب رفرنس هم شده است.
آقاي دكتر كلا روند كارهاي تحقيقاتي در ايران را چطور ارزيابي مي كنيد؟
به نسبت گذشته به مراتب بهتر شده است. جوكلي جامعه خوشبختانه به سمتي مي رود كه تحقيقات كم كم نمود پيدا مي كنند. در ايران كار تحقيقاتي مثل هر كار ديگري فردي است. هركس به طور فردي و با انرژي محدود خود كار مي كند. طبيعتا اگر اين انرژي ها روي هم جمع شود حاصل كار به مراتب بهتر و چشمگيرتر خواهد بود. به هر حال خوشبختانه اين گرايش اساتيد و دانشجويان به تحقيق وجود دارد. به اين قضيه كاري نداريم كه اين تحقيقات آيا بر مبناي نيازهاي واقعي كشور است يا نه و يا اينكه برنامه مدون و منظمي براي آن وجود دارد يا خير، ولي همين نفس انجام گرفتن تحقيقات باارزش است. خود ما در دانشگاه شهيدبهشتي، مركز تحقيقات خوب و فعالي داريم. حاصل همين تحقيقات و پذيرفته شدن آنها در مجلات و كتب مرجع نشان مي دهد كه علم فقط در اختيار ملل جهان اول نيست. ما هم مي توانيم در ابداعات و پيشرفت هاي علمي نقش داشته باشيم. اما اين را هم بايد در نظر گرفت كه بايد علاقه و انگيزه را براي محققان فراهم كرد. محقق بايد تشويق شود و امكانات كافي داشته باشد و همه مي دانيم كه در ايران هميشه علامت سوال بزرگي جلوي بودجه و امكانات براي كارهاي تحقيقاتي وجود دارد.
آقاي دكتر، اين روش ابداعي شما چه بود و چطور شكل گرفت؟
حدود ۱۰ سال قبل بيماري به بيمارستان طالقاني مراجعه كرد كه يك مشكل خونريزي دهنده حاد در فكش وجود داشت كه ناشي از يك ضايعه عروقي يا به عبارت صحيح تر يك مالفورماسيون عروقي است. به دليل اختلال ساختاري در ارتباط شريان و وريدها خون فراواني در استخوان جريان مي يابد و در نهايت فشار اين خون به حدي زياد مي شود كه از كنار دندان ها و از لثه بيرون مي زند. اين خونريزي در مراحل اوليه مي تواند در اثر مثلا غذاخوردن ايجاد شود ولي گاهي اين رشد نابجاي عروقي آنقدر فك را منبسط مي كند كه باعث ناقرينگي در صورت بيمار مي شود. اين را هم ذكر كنم كه اين مشكل معمولا در سنين كودكي كشف مي شود. به هر حال گاهي بيمار صبح از خواب بلند مي شود و مي بيند كه بالش و رختخوابش پر از خون شده يا در اثر ضربه يا ورزش، خونريزي شديد از فك ايجاد مي شود كه بند آوردن آن بعضا بسيار كار دشواري است. اين بيمار كه ذكرش رفت، كودكي از كپرنشين هاي اطراف اهواز بود و وضع مالي بسياري بدي داشت كه چندين بار به علت خونريزي هاي زياد در بيمارستان هاي اهواز بستري و خون جبراني دريافت كرده بود. روال قديمي درمان چنين بيماري اين بود كه بعد از كنترل حاد خونريزي و در حالي كه به بيمار مايعات و خون جبراني تزريق مي شد از دو سمت ضايعه، استخوان فك بريده و خارج مي شد و بعد استخوان را دور مي انداختيم و ضايعه را براي پاتولوژيست مي فرستاديم. در نتيجه يك نقص بزرگ در فك كودك ايجاد مي شد كه بعضا بايد تا سنين بالاتر صبر كرده و بعد نقص را بازسازي مي كرديم در حالي كه اين نقص، رشد فك و صورت را به شدت تحت تاثير قرار مي داد و جداي از ناقرينگي صورت و بي دنداني و مشكلات تكلم و تغذيه، مسايل روحي و رواني جدي اي براي بيمار ايجاد مي كرد. به طور پاراكلنيكي هم مي شد عروق اطراف را بست كه نتايج اين هم چندان قابل پيش بيني نبود. به هر حال ما بايد كودك را جراحي مي كرديم ولي اين كودك نمي توانست هزينه پليت هاي مصنوعي كه بايد داخل نقص استخواني قرار مي داديم را بپردازد. در نتيجه تصميم گرفتيم بعد از خارج كردن قطعه استخوان، ضايعه عروقي را برداشته و دوباره همان قطعه استخواني را مثل پوسته سرجايش قرار دهيم و با پيچ و پلاك آن را محكم كنيم. استدلال هم اين بود كه چون بيمار كودك است داخل آن حفره استخواني سريع با خون پر شده و به زودي به استخوان تبديل مي شود و ديگر نيازي به پيوند استخوان از لگن بيمار هم نبود. به هر حال اين كار را انجام داديم و پس از سپري شدن چند هفته از عمل و بهبود وضعيت بيمار به بيمار گفتيم برود و ماه بعد براي پيگيري بيايد. بيمار هم رفت و ديگر نيامد.
نيامد؟!
بله، نيامد. ما بايد براي بررسي كارمان او را ويزيت مي كرديم. به هر حال اين را هم مي دانستيم كه اگر بيمار مشكلي داشت حتما مراجعه مي كرد. در پرونده او آدرس و تلفن هم ديده نمي شد. خلاصه با كلي مكافات و از طريق يكي از بيماران در اهواز بيمار را پيدا كرديم. براي او و برادرش بليت هواپيما فرستاديم و خواستيم به تهران بيايد. او هم ۲ سال بعد از جراحي به تهران آمد. ما بيمار را به دقت كنترل كرديم. صورت بيمار ناقرينگي نداشت و دهان به خوبي باز و بسته مي شد. وقتي با سي تي اسكن و راديوگرافي هم كنترل كرديم ديديم كه استخوان بسيار عالي و خوب در آنجا تشكيل شده است. دوباره آن ناحيه را باز كرديم تا پيچ و پلاك ها را برداريم ولي ديديم استخوان آنقدر خوب تشكيل شده كه روي پيچ و پلاك ها را كاملا پوشانده است. حالا اين بيمار نقص استخواني نداشت و فقط در آن ناحيه بي دندان بود. بعدا براي اين بيمار و بيماران مشابه مي توانستيم در اين استخوان خوب و جديد ايمپلنت بگذاريم، بدون اينكه نقصي در فك كودك ايجاد شود. البته در اين بيمار چون مي دانستيم نمي تواند هزينه ايمپلنت را بپردازد، جوانه هاي دندان عقل او را خارج كرده و در آن ناحيه بي دندان كاشتيم (ترانسپلنت كرديم) تا مشكل بي دنداني او هم حل شود.
ما اين كار را مقاله كرديم كه در ژورنال جراحي دهان و فك و صورت آمريكا به چاپ رسيد و بعد از مدتي در ويرايش آخر كتاب فونسكا به عنوان يك طرح درمان مدرن و در واقع جديدترين روش درماني اين دسته بيماران مورد استفاده قرار گرفت و به چاپ رسيد. جا دارد اينجا از آقاي دكتر محمدحسين كلانتر معتمدي و ديگر عزيزان كه در اين مهم با بنده همكاري نزديك داشتند صميمانه تشكر كنم.
آقاي دكتر، در جايي از صحبت ها به فردي بودن تحقيقات در ايران اشاره كرديد. به نظر شما چرا اينطور است؟
چون اصولا فرهنگ ما فردي است. همه چيز ما انفرادي است. شما ببينيد ما هميشه در ورزش هاي انفرادي موفق تر از ورزش هاي گروهي بوده ايم. اين فرهنگ بايد تغيير كند و فرهنگ گروه گرايي حاكم شود. اگر مردم باور كنند كه با كار گروهي منافعشان بهتر و بيشتر تامين مي شود خيلي از مشكلات حل خواهد شد. محققان نبايد از ترس اينكه كارشان دزديده شود تنها كار كنند حتي دانشگاه ها مي توانند با هم در پروژه هاي تحقيقاتي وسيع كار كنند. فرضا به يك مركز دانشگاهي، بيماراني مراجعه مي كنند كه در دانشگاه ديگر اين نوع بيماران كمتر هستند. خوب اينها مي توانند با هم همكاري و از امكانات هم استفاده كنند.
آقاي دكتر يك سوي ديگر اين مساله هم بحث بودجه و امكانات است. من به جرات مي گويم بسياري از محققان ايراني به طور اخص در رشته دندانپزشكي با هزينه شخصي خود كار مي كنند. بديهي است كه اين عدم تخصيص بودجه و بها ندادن ما را خيلي عقب انداخته.
شكي نيست. اين بحث ديگر كهنه شده كه در كشورهاي پيشرفته رقم بودجه تحقيقاتي چقدر بالا است و در ايران چقدر كم. آنجا نگران نيستند كه اين پولي كه خرج مي شود در نهايت چه بازدهي دارد؛ آنجا اين پول خرج مي شود كه «شايد» چيزي از آن به دست بيايد و معمولا هم به دست مي آيد. در ايران هميشه حداقل بودجه مربوط به تحقيقات است و كشوري كه تحقيقات نداشته باشد عقب مانده است.
زماني بود كه اصلا محققان ما جرات ارايه كارهاي خود به ژورنال هاي خارجي را نداشتند چون مي ترسيدند كه مبادا كارشان غيراستاندارد و غيراصولي باشد. ما در اين حد خودمان را سطح پايين فرض مي كرديم. اگر ما بنشينيم و فكر كنيم كه نمي توانيم كار خوبي ارايه كنيم مطمئنا پسرفت مي كنيم. بايد تحقيق كنيم و آن را در سطح جهاني ارايه دهيم.
آقاي دكتر يك مساله هم اين است كه در خود ايران تحقيقات دانشمندان ايراني آنطور كه بايد و شايد به اطلاع عموم نمي رسد. اگر مردم از پيشرفت هاي محققان ايراني به طور صحيح مطلع شوند به احتمال زياد اين احساس خودكم بيني كه بين ما ايراني ها شايع است تعديل خواهد شد.
شكي نيست؛ ببينيد بارها همه گفته اند كه ايراني ها چيزي كم از خارجي ها ندارند. به نظر من مشكل ما ايراني ها فرهنگ تك روي و انفرادي بودن است كه خيلي بيشتر از بودجه و امكانات برايمان مساله ساز است. سيستم فرهنگي ما در زمينه تحقيقات منظم نيست. همين ايراني وقتي وارد يك سيستم منظم مي شود آن وقت در مسير صحيح قرار مي گيرد و مي بينيم كه در خارج از كشور محققان ما تا چه حد موفق بوده اند. ما بايد براي تمرين فرهنگ گروهي زمان صرف كنيم.
و حرف آخر...
در مورد كار تيمي كه صحبت شد بگذاريد يك مثال خانوادگي بزنم. برخي از مقالات من با همسرم (دكتر آزيتا تهرانچي متخصص ارتودونسي استاديار بخش ارتودونسي دانشگاه شهيد بهشتي) مشترك است. ما از چندين سال پيش يك كار تحقيقاتي جديد را باز آغاز كرديم كه بتوانيم مشكلات رشدي - تكاملي بيماران با فك هاي رشد نكرده را برطرف كنيم. بعد از جراحي بيماران زير نظر همسرم تحت درمان ارتودونسي قرار مي گرفتند. من نمي دانم اگر ارتودونتيست من اينقدر به من نزديك نبود آيا باز هم مي شد اين تحقيقات را با اين كيفيت انجام داد يا خير؟ به هر حال كار تيمي مي تواند خانوادگي هم باشد.
از اينكه وقتتان را در اختيار ما گذاشتيد متشكرم.
|
|
خورد و خوراك
تلخ شفابخش
طبق آخرين تحقيقات در فوريه ۲۰۰۴، مصرف مداوم قهوه از ابتلا به ديابت نوع دوم جلوگيري مي كند. در اين تحقيق مقايسه اي بين مردان و زناني كه به وفور قهوه مصرف مي كردند، با آنهايي كه كمتر و يا اصلا قهوه مصرف نمي كردند انجام گرفت. نتيجه تحقيق ثابت كرد احتمال ابتلا به ديابت نوع دوم در مرداني كه بين شش تا هشت اونس قهوه در روز مصرف مي كردند نسبت به آنهايي كه كمتر يا اصلا قهوه مصرف نمي كردند، كمتر يا به عبارتي در حد صفر است. اين مساله در بين زنان جالب تر بود، به طوري كه زناني كه روزانه يا در هفته به وفور قهوه مصرف مي كردند، احتمال ابتلا به ديابت نوع دوم در آنها سي درصد كمتر از آنهايي بود كه قهوه مصرف نكرده يا كم مصرف مي كردند.
محققان اين اثر مثبت قهوه را به «كافئين» موجود در آن نسبت مي دهند، اما به گفته آنها باز هم نياز به تحقيق بيشتري است.
دكتر «فرانك هو» از مركز تحقيقات پزشكي هاروارد مي گويد: «اينكه مصرف قهوه به وفور اين اثر مثبت را دارد تقريبا حتمي است. اما هنوز نياز به تحقيق داريم تا نوشيدن قهوه به وفور را توصيه كنيم... و اميدواريم هرچه سريع تر به نتيجه قطعي برسيم تا توصيه كنيم!»
ديابت نوع دوم، به جهت كمبود انسولين در بدن (به جهت اختلال در عملكرد سازنده هاي انسولين) يا به علت اختلال در عملكرد گيرنده هاي انسولين ايجاد مي شود. اين افراد دچار قندخون بالا بوده و اين مساله باعث كوري، بيماري هاي قلبي، نارسايي كليه، اختلال اعصاب و گاه قطع عضو مي شود.
پيش از اين محققان عقيده داشتند كافئين موجود در قهوه باعث كاهش حساسيت بدن در مقابل نياز به انسولين و افزايش قندخون مي شود، اما تحقيقات جديد نشان مي دهد، قهوه به دليل داشتن پتاسيم، منيزيم و آنتي اكسيدان ها اين اثر منفي را از بين برده و باعث تقويت پاسخ بدن به انسولين مي شود و همين امر ما را از ابتلا به ديابت نوع دوم مصون مي دارد.
اما توجه به اين نكته ضروري است، عده اي عقيده دارند نوشيدن قهوه و چاي باعث بيماري هاي مختلف مخصوصا بيماري هاي قلبي مي شود. اما تحقيقات جديد بر روي ۱۲۶ هزار نفر به مدت ۴ سال نشان مي دهد، افرادي كه به بيماري و مخصوصا بيماري هاي قلبي دچار مي شوند، نه در اثر نوشيدن چاي و قهوه فراوان كه به علت عادت به سه رفتار نامطلوب يعني كشيدن سيگار، عدم تحرك و اضافه وزن است. در واقع نوشيدن چاي و قهوه هيچ خطر خاصي ندارد. محققان با تحقيق بر روي هفده هزار فرد بالغ در سال ۲۰۰۰، نتيجه گرفتند نوشيدن هفت فنجان قهوه در روز، خطر ابتلا به ديابت نوع دوم را نسبت به افرادي كه دوبار يا كمتر در روز قهوه مي نوشند، به نصف كاهش مي دهد.
دكتر كلارك از مركز تحقيقات ديابت آمريكا مي گويد: «علاوه بر نوشيدن قهوه، كاهش وزن، رژيم غذايي صحيح، ورزش و ترك سيگار، عوامل مهم و موثر در جلوگيري از ابتلا به انواع بيماري ها، مخصوصا ديابت نوع دوم است.»
بنابراين اگرچه نوشيدن قهوه، راهي است براي تندرستي اما نكات ديگر را نيز فراموش نكنيم... سلامت باشيد....
مهتاب صفرزاده خسروشاهي
كارشناس علوم صنايع غذايي
منبعBBC News.com :
|
|
كمبود اورژانس جاده اي و صدمات جدي
نخستين كنگره بين المللي نورواتولوژي، نورواديولوژي (شنوايي شناسي) با حضور بيش از ۱۰۰۰ پزشك متخصص روز جمعه در تهران گشايش يافت. دبير نخستين كنگره بين المللي نورواتولوژي و نورواديولوژي و جراحي قاعده جمجمه گفت: بيش از ۷۰ درصد افرادي كه بر اثر تصادفات جاده اي آسيب مي بينند، به دليل ضربات مغزي و شدت جراحات فوت مي كنند. دكتر علي اصغر شيرازي متخصص گوش و گلو و بيني كه روز جمعه در حاشيه نخستين كنگره بين المللي نورواتولوژي، نورواديولوژي و جراحي قاعده جمجمه سخن مي گفت، با اعلام اين خبر افزود: ضربات ناشي از تصادفات، منجر به آسيب جمجمه و سيستم شنوايي شده كه اين امر سبب نقص و يا افت شنوايي، فلج اعصاب صورت و... مي شود.
وي اظهار كرد: از آنجايي كه بسياري از مراكز درماني سراسر كشور كه در مسيرهاي مسافرتي و جاده اي قرار دارند، از وجود متخصص «طب اروژانس» يا متخصصان مغز و اعصاب و همچنين متخصصان گوش و گلو و بيني، به صورت مقيم برخوردار نيستند، بسياري از حوادث جاده اي مي تواند، منجر به بروز معلوليت هاي شنوايي، گفتاري يا حركتي شود. دكتر شيرازي گفت: در صورتي كه مديريت طب اورژانس، به نحوي مقتضي و در جهت دسترسي به موقع بيماران و مصدومان و نيز سرعت انتقال آسيب ديدگان جاده اي ساماندهي شود، از بروز ضايعاتي كه سال ها مي تواند منجر به نقص شنوايي يا بينايي و... شود مي توان جلوگيري كرد.
وي اضافه كرد: امروزه با تشخيص به موقع بيماري هاي بدخيم قاعده جمجمه (كف جمجمه) و همچنين ناهنجاري هاي مادرزادي دستگاه شنوايي، مي توان درصد زيادي از مشكلات افردي را كه ممكن است در تمام عمر معلول شوند، كاهش داد.
|
|
ناهنجاري هاي ازدواج فاميلي
ازدواج هاي فاميلي مهمترين عامل بيماري هاي ژنتيكي كودكان است و تحقيقات نشان مي دهد كه نرخ اين ازدواج ها در كشورهاي در حال توسعه مثل ايران برخلاف كشورهاي پيشرفته بسيار بالا است. اخيرا در تحقيقي كه در شهرستان يزد توسط آقايان عليرضا اقبال و محمدعلي خوش نظر صورت گرفته، بيشترين رقم شيوع ضايعات بافت نرم دهان با ۱/۲۰ درصد در ازدواج هاي فاميلي بوده كه اين ضايعات در پسران ۱۵/۱ برابر دختران گزارش شده است. اين تحقيق در شهرستان يزد و بر روي دو گروه ۵۰۳ نفري از دانش آموزان دوره راهنمايي و دبيرستان، متولد ازدواج فاميلي و غيرفاميلي صورت گرفت.
دكتر حكيمه احديان استاد راهنماي اين تحقيق بوده است.
|
|
مشكلات پيوند قلب
دكتر حميد ميرخاني رئيس بخش جراحي قلب بيمارستان امام خميني اعتقاد دارد: متاسفانه وضعيت پيوند قلب در كشور با توجه به تغييرات وزارت بهداشت دستخوش ناهماهنگي شده و به دانشگاه ها هم تسري پيدا كرده است. دكتر ميرخاني ضمن بيان اين مطلب در بيست و هشتمين كنگره جامعه جراحان ايران گفت: «در حال حاضر ما با مشكلاتي از قبيل دهنده و گيرنده عضو هم روبه رو هستيم و تمام تلاشمان اين است كه هماهنگي هاي لازم را به وجود آوريم تا در سال آينده دچار مشكل نباشيم.» دكتر ميرخاني تاكيد كرده كه در سال گذشته در بيمارستان امام خميني حدود يازده پيوند قلب موفق انجام شده است و مهمترين مشكل عدم هماهنگي در كل تشكيلات وزارت بهداشت است.
|
|
پروتئين خطرناك
محققان آمريكايي اعلام كرده اند رژيم غذايي پر پروتئين براي قلب مضر است. انجمن قلب آمريكا در اين زمينه مي گويد: «هيچ دليلي وجود ندارد كه اين رژيم هاي پر پروتئين مفيد باشند. در عين حال بنابر هشدار كميته غذايي هيچ مدركي دال بر كاهش وزن مردم در درازمدت به دنبال مصرف اين رژيم هاي غذايي وجود ندارد. مصرف بيش از حد اين مواد غذايي، با بالا بردن كلسترول و چربي اشباع، سطحLDL را بالا مي برد و به دنبال آن خطر بيماري هاي شريان هاي خوني قلبي - ديابت و سكته مغزي و چند نوع سرطان افزايش مي يابد. در برابر آن رژيم غذايي روزانه شامل ميوه، سبزي و توليدات لبني كم چربي و حبوبات فشارخون را كاهش مي دهد.
|
|
رژيم بي فايده
پژوهشگران آمريكايي اعتقاد دارند رژيم هايي كه ادعا مي شود وزن را سريع كاهش مي دهد در مورد اغلب مردم جواب موثر و قابل قبولي به همراه ندارد. مطالعات اين دانشمندان نشان مي دهد كه حفظ وزن در حالت دلخواه زماني ميسر است كه مردم با فعاليت هاي فيزيكي، كالري اضافي دريافتي بدن خود را بسوزانند، اما براي رسيدن به اين هدف، استفاده از رژيم هاي غذايي كه مملو از پروتئين هاي حيواني است، غيرممكن به نظر مي رسيد. كاهش وزني كه در اثر استفاده از رژيم هاي غذايي پر از پروتئين ايجاد مي شود، نتيجه كمبود مايعات بدن است. از سوي ديگر استفاده بيش از حد از پروتئين و مصرف كمتر كربوهيدرات مي تواند باعث بروز خستگي بدني در شخص شود.
|
|
اطلاعات بيماران قلبي
بيماري قلبي، فرساينده و ترسناك و تحليل برنده است و ماهيت تهديد كننده اين بيماري ها، به لحاظ روحي و رواني بيمار را در شرايط بدي قرار مي دهد. در چنين شرايطي پزشك معالج مي تواند مهمترين نقش را در بازسازي شرايط روحي اين بيماران ايفا كند. بنابر گفته متخصصان كانادايي بيشتر بيماران قلبي خواهان ارايه اطلاعات بيشتري از پزشك معالج در مورد بيماري خود هستند. معمولا بنابر ملاحظاتي پزشك تمام اطلاعات را در اختيار بيمار قرار نمي دهد، ولي نتايج تحقيقات دانشمندان كانادايي نشان داده است كه بيماراني كه اطلاعات بيشتري درباره بيماري خود دارند بهتر به درمان جواب مي دهند و ارايه اطلاعات بيشتر به اين بيماران سبب رضايت و افزايش كارآمدي جسماني آنها خواهد شد.
|
|
آسپرين و بيماري قلبي
ميليون ها نفر در سراسر دنيا بنابر تجويز و يا حتي عدم تجويز پزشك خود، براي كاهش خطر حمله قلبي و سكته مغزي آسپرين مصرف مي كنند زيرا اين دارو به رغم عوارض خاص خود مانع لخته شدن خون شده كه مي تواند در افراد مستعد باعث كاهش خطر سكته هاي قلبي و مغزي شود. تازه ترين مطالعات پزشكان فرانسوي نشان مي دهد كه قطع ناگهاني آسپرين براي بيماران قلبي خطرناك است. اين دانشمندان اعلام كردند كه قطع ناگهاني آسپرين در يك هفته در ۵۱ بيمار با بروز حملات قلبي يا عوارض شديدي همچون درد غيرقابل كنترل قفسه سينه همراه بوده است. به بيماران توصيه مي شود كه سرخود آسپرين مصرف نكنند و اگر بنابر تجويز پزشك از اين دارو استفاده مي شود بدون مشورت پزشك آن را قطع نكنند.
|