|
|
|
|
|
|
|
توقيف خودروهاي صفركيلومتر در پاركينگ منازل
تحويل پلاك؛ ۴۸ ساعته يا ۴۸ روزه؟
|
|
امير موسي كاظمي
يكبار ديگر ليست مبالغي را كه با هزار زحمت جور كرده، جمع مي زند. حاصل، هماني است كه لازم دارد. مدارك هم كه كامل است. پس ياعلي.
از در نمايندگي كه خارج مي شود، يك بار ديگر روزها را مي شمرد. تحويل ماشين ۲۰ روزه است و با احتساب يك ماهي كه تا عيد مانده، مي داند كه امسال تعطيلات نوروز را با ماشين شخصي مي گذراند.
۲۰ روز مي گذرد، البته نه با سرعت هميشگي. براي او كه در انتظار است يك عمر طول مي كشد. از آنجا كه حدس مي زند كار يكي دو روز اين طرف آن طرف شود، به جاي مراجعه حضوري ترجيح مي دهد با تماس تلفني از زمان دقيق تحويل مطلع شود، اما جوابي كه مي شنود فكر يكي دو روز را از سرش دور مي كند: «ماشين ها آماده است ولي بايد پلاك جديد شود، چون خروج اتومبيل هاي صفركيلومتر از كارخانه با پلاك عبورموقت، ممنوع شده.»
تازه يادش مي آيد كه چند روز پيش در روزنامه ها خوانده كه قرار است خودروهاي نو را با پلاك جديد كه اسم پلاك شخصي بر آن گذاشته اند تحويل دهند. ابتدا كمي نگران مي شود، اما خبري جديد تشويش را از ذهنش دور مي كند: «در طرح جديد تعويض پلاك خودرو، هيچ گونه محدوديتي ازنظر تعداد واگذاري پلاك وجود ندارد و راهنمايي و رانندگي قادر است تا ۸۵ ميليون پلاك در كشور صادر و به افراد تحويل دهد.» گفته هاي سردار عبداللهي، جانشين فرماندهي ناجا اين اطمينان را به او مي دهد كه از اين ۸۵ ميليون پلاك، بالاخره يكي تا شب عيد نصيبش مي شود.
آخرين روزهاي سال ۸۲ فرا مي رسد و آخرين تماس ها با كارخانه نتيجه اي دربر ندارد. كم كم از دريافت خودرو تا قبل از تعطيلات عيد نااميد مي شود. اما نه، هنوز براي نااميدي زود است. اين را آخرين اطلاعيه سال ۸۲ نيروي انتظامي مي گويد. آنجا كه اعلام مي كند: «كليه خودروهاي توليدي كشور در كارخانجات با پلاك جديد و مدل ۸۳ شماره گذاري شده اند و كليه خريداران با دردست داشتن شماره ملي، كد پستي و آدرس محل سكونت خود مي توانند به كارخانه ها مراجعه و خودرو سفارش داده خود را كه شماره گذاري شده است، دريافت كنند.»
با شنيدن اين خبر حتي لحظه اي درنگ نمي كند و يك ساعته خود را به جاده كرج مي رساند.
اما جواب كارخانه همان جواب قبلي است: «متاسفيم. اتومبيل شما آماده تحويل است ولي همان طور كه مي دانيد بدون پلاك امكان خروج از كارخانه وجود ندارد.»
و او هرچه مي گويد: «نه، اين امكان ندارد. مگر مي شود؟» جوابي نمي شنود.
تعطيلات آغاز مي شود و او قيد ماشين را لااقل تا ۱۵ روز ديگر مي زند. بالاخره روز موعود فرا مي رسد و بيستم فروردين ماه بعداز يك ماه تاخير و بعد از پنج شش ساعت معطلي در واحد فروش كارخانه، خودروي صفر كيلومتر خود را تحويل مي گيرد. خودرويي كه نه پلاك شخصي، بلكه همان پلاك هاي موقت قهوه اي رنگ را بر پيشاني دارد و او مانده حيران كه چگونه سال پيش پلاك موقت ممنوع بود و حالا آزاد و اگر قرار بود ماشين ها را با پلاك موقت بدهند، چرا اين كار را در همان روزهاي واپسين سال گذشته نكردند؟
اما طرف مقابل هنوز سر حرف خود است: «عبور و مرور خودروهاي پلاك موقت در سطح معابر و راه ها ممنوع است و كليه دارندگان خودروهاي پلاك موقت بايد با مراجعه به كارخانجات نسبت به اخذ پلاك جديد سريعا اقدام كنند.»
گويا ماجرا تازه شروع شده. خودروي صفر كيلومتر در پاركينگ منزل توقيف شده و تماس ها اين بار براي دريافت پلاك از سر گرفته مي شود. كارخانه زمان لازم براي صدور پلاك را حداقل ۱۵ روز اعلام مي كند و معاون راهنمايي و رانندگي نيروي انتظامي همچنان از عدم نگراني شهروندان سخن مي گويد: «در حال حاضر نيم ميليون زوج پلاك در انبارهاي كارخانجات موجود است. لذا شهروندان نگران دريافت پلاك خودروهاي خود نباشند.»
و او هنوز نگران است. ۳۰روز مي گذرد و خبري نمي شود جز اينكه سردار انصاري بار ديگر بر پيچيدگي اين كلاف سر در گم مي افزايد: «در صورت ارايه اطلاعات لازم از سوي خريداران، پلاك هاي جديد حداكثر ظرف مدت ۴۸ ساعت! به كارخانه يا نمايندگي فروش تحويل مي شود.»
دوباره نگاهي به تقويم مي اندازد و روزها را از سر نو مي شمرد. ۴۰ روز است كه ماشين در پاركينگ خاك مي خورد. يك بار ديگر به سراغ روزنامه اي مي رود كه خبر تحويل ۴۸ ساعته پلاك به خريداران را از قول سردار انصاري داده بود. به اين اميد كه اشتباه خوانده باشد، شايد ۴۸ روز درست باشد. شايد هم اشتباه جاي ديگري است!
|
|
|
برگزاري مسابقه دوي همگاني ورزش بانوان
آنهايي كه به خط پايان نمي انديشند
خانم هاي چاق با كفش هاي پاشنه بلند و نوك تيز براي كسب مقام اول در دوندگي رقابت كردند
|
|
سعيده امين
۵سال است كه هر روز صبح براي پياده روي به پارك لاله مي آيم. اول فقط ۴ خانم بوديم كه يك خانم از سالن حجاب به ما حركات نرمشي ياد داد. حالا فقط در اكيپ خودمان ۵۰ نفر هستيم كه هر روز صبح براي ورزش و ديدن يكديگر لحظه شماري مي كنيم
از اولش هم همه چيز به شوخي برگزار شد. وقتي گروهي اززنان ريز و درشت از تمام رده هاي سني مثلا در نقطه شروع مسابقه دو همگاني در پارك لاله به خط شده بودند تا اهميت ورزش بانوان كشور را به تمام كساني كه اين ورزش را باور نمي كردند يادآوري كنند، وقتي كه خانم كهن داور مسابقه در ميان تكه پراني هاي بامزه اش به جاي دميدن بر سوت مسابقه درون يك بلندگوي خش خشي فرياد مي زند. معلوم بود كه همه چيز به شوخي برگزار مي شود.
مسابقه بدون قانون
سابقه دو همگاني بانوان با پيش خبرهايي پرطمطراق از سوي اداره ورزش بانوان كشور با ۴۵ دقيقه تاخير در ساعت ۹ صبح در پارك لاله با حضور اوليه ۱۰۰ خانم دونده برگزار شد. در طول مسير به اصطلاح ۱۴۰۰ متري بر تعداد دوندگان اضافه شده و در نهايت تعداد شركت كنندگان به چيزي حدود ۲۵۰ الي ۳۰۰ نفر رسيد. چند مامور نيروي انتظامي در مسير با بي سيم اوضاع را تحت كنترل گرفته بودند. پارك در امنيت كامل بود و هيچ مشكلي به وجود نيامد.
ويژگي هايي كه اين مسابقه را از مسابقات نظير خود سوا مي كرد عدم اعمال مقررات يك مسابقه دو واقعي بود. نه آغاز و نه پايان مسابقه، نه رده سني شركت كنندگان و نه اهداي جوايز، هيچكدام بر معيارهاي مرسوم مسابقات دو همگاني منطبق نبود، هر چند شادابي ويژه اي بر روح اين مسابقه حكم فرما بود .
پاشنه بلند نوك باريك
حدود ۱۰۰ زن از سنين مختلف با نصب يك شماره پارچه اي به سينه، روياي رسيدن به خط پايان و دريافت جايزه نفيس را در سر مي پروراندند. پيرزن ها اميدوارتر به نظر مي رسيدند. خط شروع به قدري پرازدحام بود كه اگر شركت كننده اي يك لحظه غفلت مي كرد و يا سوداي برداشتن يك سكه از روي زمين را از سر مي گذراند، قطعا زير دست و قرار مي گرفت. جوان ترها جلوي خط بودند و مسن ترها عقب تر. اغلب شركت كنندگان تناسب اندام چندان نداشتند و بيشتر چاق به نظر مي رسيدند. به جز چند نفر كه كفش ورزشي به پا داشتند، سايرين يا كفش پاشنه بلند و يا كفش هاي اسپرت معمولي پوشيده بودند. هنگام شروع مسابقه صداي تق تق كفش ها يك لحظه در فضاي پارك طنين انداخت. البته چيزي ديگر غير از صداي پاشنه كفش ها بلند شد و آن صداي شليك خنده مردان و زنان تماشاگر بود.
آنها خط پايان را نمي ديدند
جوان ترها با تمام وجود مي دويدند. صداي خانم كهن از بلندگو به گوش رسيد كه فرياد مي زد: «خانما ندويد، آرام بدويد و الا نفس كم مياريد. خانم مواظب باش، آقا برو كنار. از كنار جدول برو كنار.» داوران مسابقه با يك جليقه سفيد از ساير شركت كنندگان قابل تميز بودند. به سمت يكي از داوراني كه با شلوار جين و كفش پاشنه بلند نوك باريك كاملا خونسرد طول مسير را طي مي كرد رفتم از او سوالاتي در رابطه با مسابقه پرسيدم كه مرا به سمت خانم كهن كه چندان هم شبيه ورزشكاران و يا حداقل ورزش دوستان نبود هدايت كرد. خانم كهن بلندگو به دست پا به پاي شركت كنندگان مي دويد.
چند بانوي مسن كه تقريبا از ساير دوندگان جدا شده بودند و كاملا قدم زنان به سمت خط پايان حركت مي كردند، براي هم در ظروف يكبار مصرف چاي و يا آب مي ريختند، شوخي مي كردند و يكديگر را تشويق به دويدن مي كردند. «مسابقه خوبي است به خصوص براي جوان ترها كه پاي دويدن دارند.» او يكي از دوندگان بود كه نزديك به ۶۰ سال سن داشت علي رغم چين و چروك صورتش كه سن واقعي اش را لو مي داد اندام تنومند و راست قامتي داشت. بدون نفس زدن با آهنگي سريع راه مي رفت. او به مسابقه فكر نمي كرد براي او سلامتي از همه چيز مهم تر بود.
« ۵سال است كه هر روز صبح براي پياده روي به پارك لاله مي آيم. اول فقط ۴ خانم بوديم كه يك خانم از سالن حجاب به ما حركات نرمشي ياد داد. حالا فقط در اكيپ خودمان ۵۰ نفر هستيم كه هر روز صبح براي ورزش و ديدن يكديگر لحظه شماري مي كنيم.»
او و دوستانش خيلي از دوندگان عقب افتاده اند. بانوي پير ديگري او را به كمي استراحت كنار جدول دعوت مي كند.
«ما هر چهارشنبه اينجا جمع مي شويم و به اتفاق به سمت كوه هاي دركه راه مي افتيم، از كوه بالا مي رويم و در راه بازگشت صبحانه اي را كه در منزل درست كرديم را با هم ميل مي كنيم.» جمعه ها از شهرداري نيز يك بانو با آنها حركات نرمشي كار مي كند. همه راضي هستند آنها حتي از جوانترها هم خوشحال ترند. آنها به خط پايان نمي انديشند.
توزيع شماره از نوع جديد
خانم كاشي يك خانم چاق كوتاه قد است كه اصلا شبيه ورزشكاران نيست. يك نايلون سفيد به دست دارد كه در آن تا عدد۵۰۰ شماره هاي پارچه اي ريخته شده است. طي مسير همانطور كه تند تند حركت مي كند شماره هاي پارچه اي را ميان افراد تقسيم مي كند بدون توجه به اينكه كداميك از آنها از خط شروع مسابقه را آغاز كرده اند. بدون هيچ ترتيبي شماره ها را ميان حتي كساني كه خارج از مسير قرار دارند پخش مي كند.
يكي از داوران به وي اعتراض كرده و مي گويد: «اي واي خانم كاشي نبايد اين شماره ها را اينجا پخش كني. مي پرسي چرا؟ چرا ندارد خب آنهايي كه مسابقه را از اول شروع كرده اند حق شان ضايع مي شود.»
خانم كاشي كه سادگي معصومانه اي صورتش را پوشانده مي گويد: «مي خوام چيكار، نگهدارم اين همه شماره را. خب مي دهم شايد اسم يكي از اين بنده خداها در قرعه كشي درآمد.» او يكي از شماره ها را به همان داور داد تا شايد شانس آورده و در قرعه كشي پايان مسابقه برنده باشد. درست وسط مسير مسابقه، خانم سليمي معاون رئيس اداره ورزش بانوان كشور در حال مصاحبه با دوربين هاي صداوسيما بود. دوندگان به ايشان نزديك شده و از كنار آنها گذشتند. آن آخرين نظم كم محسوسي كه بر مسابقه حكم فرما بود نيز به هم ريخت.
خط پايان نزديك و نزديك تر شد و در نهايت معلوم نشد كه در واقع چه كسي اولين نفر بود كه از خط گذشت. خانم كهن مقابل شركت كنندگان ايستاد و با انجام يكسري حركات ورزشي مسابقه را بامزه تر كرد. يكي از دوندگان در حالي كه به شدت به اين وضعيت مي خنديد، گفت: «اينجا مسابقه است يا باشگاه نرمش و كشش بدن.»
ناگهان دوربين هاي واحد مركزي خبر با مجري برنامه كه باز هم شبيه ورزشكاران نبود به وسط معركه پريده و از شركت كنندگان خواستند تا براي گرفتن نمايي تازه مجددا به صورت نمايشي يك مسير كوتاه را بدوند. اين بار براي خاطر دوربين هاي صداوسيما هم كه شده شركت كنندگان با نظم بسيار بهتري به خط ايستادند و با فرياد خانم كهن به سمت خط پايان خيالي دويدند منتها اينبار خلاف جهت قبل.
در آخر حتي معلوم نشد كه خط پايان كجاست؟
جوايز در ترافيك
نيم ساعت از پايان مسابقه گذشته بود كه هنوز برندگان مشخص نشدند. خانم سليمي به شدت سرگرم مصاحبه با واحدمركزي خبر و باشگاه خبرنگاران جوان بود. خانم كهن سريعا خودش را به مصاحبه رساند و گفت: «خانم سليمي پس چرا قرعه كشي نمي كنيم.» خانم سليمي گفت: «اتومبيل حامل جوايز در ترافيك جنوب شهر گير كرده است و بايد صبر كنيم تا آنها بيايند.»
شركت كنندگان خسته و عصباني منتظر انتخاب برنده مسابقه دو از طريق قرعه كشي بودند كه البته گاهي هم باعث خنده آنها مي شد.
بالاخره قرعه كشي شروع شد. بالاي يك نيمكت چوبي كنار پارك يك سبد آبي رنگ پر از كاغذهاي شماره گذاري شده به چشم مي خورد.
خانم سليمي چندي بعد از شروع قرعه كشي از مصاحبه فارغ شد و بعد با برداشتن يك كاغذ از درون سبد آن را به يك داور مي داد. اولين شماره با صدايي رسا از گلوي داور خوانده شد« ۳۹۴ »سه بار تكرار شد اما از كسي صدايي بلند نشد. دومين شماره«۱۸۸» باز هم ندا از صداي كسي درنيامد، سومين شماره هم از سبد بيرون آمد«۲۷۶ » باز هم صدايي به گوش نرسيد جز خنده هاي ريز برخي از تماشاگران.
و سرانجام طلسم شكسته شد «۱۷۱» بله يك بانويي كه باز هم اصلا شبيه ورزشكاران نبود از جمعيت بيرون آمد و به دعوت داور بر روي نيمكت نشست. آنقدر شماره خوانده شد كه ۲۰ نفر از آنها انتخاب شدند و به عنوان برنده، جوايزي كه قوطي آن شبيه قوطي پيتزا بود به آنان اهدا شد.
ناديا مصلي نژاد يكي از شركت كنندگان مسابقه از بي نظمي حاكم بر مسابقه گلايه كرده مي گويد: «قاعدتا بايد سه نفر اول برنده اعلام مي شدند نه اينكه از ميان شماره قرعه كشي شود.»
به گفته وي برخي از شماره ها اصلا بين شركت كنندگان توزيع نشد و در داخل نايلون خانم كاشي قرار داشت.
وي كه دختري ۲۱ ساله مي نمود در مورد حق كشي نسبت به مسن ترها مي گويد: «آنها توان مسابقه با جوان ها را ندارند بايد براي آنها طور ديگري برگزار شود.»
ورزشكاران اعزامي از جنوب غرب تهران با اتوبوس به پارك لاله آمده و از مقابل اتوبوس تا خط پايان مسابقه دادند درست يك ساعت بعد از اتمام دوي همگاني.
خانم سليمي رئيس اداره ورزش بانوان استان تهران در مورد موانع برگزاري اين مسابقه مي گويد: «ما خيلي به اين در و آن در زديم تا اين مسابقه برگزار شود. با نيروي انتظامي و سازمان تربيت بدني مدام هماهنگي مي كرديم. مدير پارك دايم اظهار ناراحتي مي كرد مي گفت چرا خانم ها تجمع مي كنند، چرا تردد مي كنند كه مجبور شديم كلي صحبت كنيم تا ايشان راضي شود.»
به گفته وي نيروي انتظامي با اعزام نيروي امنيتي از بانوان حمايت كرد و برخي از افرادي كه خود در پارك حضور داشتند به ما كمك كردند تا راه براي برگزاري مسابقه هموارتر باشد.
وي از برنامه هاي كوهنوردي، دوي همگاني، سواركاري و دوچرخه سواري در روزهاي آينده خبر داد.
|
|
|
تردد موتورسوار بي كلاه ممنوع
بستن كمربند ايمني، حركت در بين خطوط، حرف نزدن با تلفن موبايل و... كافي نيست. باز هم عامل بسياري از تصادف ها، در عبور و مرور بي ضابطه موتورسواران است. همين روز شنبه تصادف يك موتورسوار، ترافيكي سنگين را در بزرگراه آيت ا... حكيم به وجود آورد. بالاخره بايد قوانين شامل حامل موتورسواران هم شود. بر همين اساس از يكي دو هفته قبل برخورد ويژه با موتورسواران متخلف آغاز شد. نخستين تخلفاتي كه باعث جريمه و گاه توقيف موتورها شد، عبور از خط ويژه اتوبوس، رد كردن چراغ قرمز و ... بود. در مرحله دوم مركز اطلاع رساني ناجا اعلام كرد در راستاي اجراي طرح انضباط بخشي به تردد موتورسواران به استناد قانون و آئين نامه استفاده از كلاه ايمني در بزرگراه ها الزامي مي شود.
|
|
|
دردسرهاي يك شماره
حكايت شماره ملي شهروندان ايراني و مسايل مرتبط با آن هم ماجرايي شده براي آنها. از سويي بيشتر نهادها از جمله نيروي انتظامي و راهنمايي و رانندگي و دستگاه هاي اجرايي، انجام برخي از امور روزمره شهروندان را منوط به داشتن شماره ملي و حتي ارايه كارت ملي كرده اند. (لابد ماجراي صدور گذرنامه يادتان هست.) اين در حالي است كه طرح صدور كارت ملي از چند سال قبل آغاز شده. سازمان ثبت احوال اخيرا شماره تلفن گويايي را براي اعلام شماره ملي شهروندان منتشر كرده، با اين حال برخي از شهروندان مدعي اند، با وجود تماس هاي مكرر در چند ماه اخير از اعلام شماره ملي خبري نيست. همچنين يكي از شهروندان مي گويد: «با وجود مراجعه به اداره پست و ارسال مدارك مورد نياز صدور كارت ملي به سازمان ثبت و پرداخت هزينه سنگين پست سفارشي، پس از يك سال هنوز از صدور كارت ملي خبري نيست. در حالي كه قرار بود اين كارت يك هفته اي صادر شود.»
|
|
|
لاستيك هاي كم باد
لاستيك هاي كم باد هم مصرف سوخت اتومبيل شما را افزايش مي دهند پس هزينه پرباد كردن لاستيك هاي اتومبيل تان را هزينه اضافه تلقي نكنيد.
با كاهش فشار باد لاستيك خودرو مصرف سوخت تا ۶ درصد افزايش مي يابد زيرا هنگامي كه باد لاستيك كم باشد سطح تماس لاستيك با زمين بيشتر شده و اصطكاك آن نيز افزايش مي يابد،در نتيجه براي حركت بايد سوخت بيشتري مصرف كند.
اگر لاستيك هاي يك خودرو تا حداكثر ميزان مجاز توصيه شده توسط كارخانه سازنده باد شده باشد مصرف خودرو در اين حالت بهتر است و در غير اين صورت با كم شدن هر دو درجه از فشار باد لاستيك ها مصرف سوخت خودرو به ميزان يك درصد افزايش مي يابد.
|
|
|
رابطه تربيت والدين با كمرويي فرزندان
همه چيز از خانواده شروع مي شود
عجب بچه ساكتي. اصلاً پدر و مادرش را اذيت نمي كند.
آرام بودن و بي تحركي شايد در سنين پايين كودكي براي بچه ها يك امتياز به حساب بيايد. اما سنين نوجواني شرايط ديگري دارد. پدر و مادرها دلشان مي خواهد فرزندانشان در اين سنين ارتباط موثر و مفيدي با اجتماع داشته باشند. دلشان مي خواهد فرزندشان خودش مسايل دوروبرش را حل كند. جامعه و مدرسه هم چنين انتظاري از نوجوان دارد. شايد به همين دليل بچه هاي كمرو را پخمه و بي عرضه صدا مي زنند. هرچند پافراگذاشتن از مرزهاي قراردادي عرض اندام، براي بچه ها به پررويي تعبير مي شود. شايد اين بيت شعر علي كوچولو را شنيده باشيد كه وقتي از صفات خوب او تعريف مي كند، او را نه خيلي پرحرف و نه خيلي كمرو مي نامد. به هرحال كدهاي رفتاري كودكان در درون خانواده ها تعريف مي شود. فرزند اگر كمرو يا پررو محصول تربيت خانوادگي خود و البته ديگر شرايط محيطي است. نتايج يك پايان نامه نشان مي دهد، ميزان كمرويي در فرزندان اول خانواده ها بيشتر است و اين گويا به دليل نوع تعاملي است كه والدين با فرزند اول خود دارند. والدين معمولاً بر روابط اجتماعي فرزند اول خود حساسند و اين حساسيت در برخي از اوقات به محدودكردن فرزند منتج مي شود.
نتايج اين پايان نامه دانشگاهي حكايت از اين دارد كه بيشتر پدر ومادرهاي خجول يك فرزند خجول دارند و اغلب اين فرزند، فرزند اول آنان است. علاوه بر اين احتمال كمرويي در دختران بيشتر از پسران است كه دلايل اين احتمال ريشه در نوع ذهنيت خانواده ها درمورد فرزندانشان دارد. نتايج اين پايان نامه همچنين نشان داد، دانش آموزان دختري كه به دليل رشته تحصيلي خود، با اعداد و ارقام سركار بيشتري دارند، خجول ترند.
حجم مواد درسي اين دانش آموزان زياد و وقت گير است و همين كه رشته رياضي ايجاب مي كند، دانش آموزان به صورت انفرادي كار كنند. به اين ترتيب كيفيت مواد درسي رياضي به شكلي است كه ارتباطات را كم مي كند و در مقابل دانش آموزان رشته هاي ديگر ازجمله رشته علوم انساني چون به صورت گروهي كار مي كنند، كمتر كمرو هستند.
علاوه بر اين، نتايج اين پايان نامه نشان مي دهد، والدين دموكراتيك با فرزندانشان ارتباط دوستانه اي دارند. آنها را به داشتن اهداف عاليه در زندگي تشويق مي كنند و در اين راه آنها را تشويق مي كنند، مسووليت هايي را در خانواده ها به آنان واگذار مي كنند و نظرات آنها را در تصميم گيري هاي خانواده جويا مي شوند و با اين طرز تربيت امكان رشد اجتماعي را در آنها به حداكثر مي رسانند.
از سوي ديگر انتظارات و توقعات بيش از اندازه والدين از فرزندان نيز مي تواند باعث كمرويي فرزندان شود.
در اين تحقيق رابطه معناداري بين كمرويي فرزندان با توقعات نامعقول والدين وجود داشته، به اين ترتيب كه نوجوان خانواده هايي كه والدين كمال جو و آرمان گرا داشتند كمروتر بودند. در عوض محبت والدين و پرورش احساس استقلال فرزندان، از احتمال كمرويي آنان در سنين بزرگسالي مي كاهد. نگفتيم همه چيز از خانواده شروع مي شود، حتي كمرويي و پررويي.
|
|
|