دوشنبه ۲۸ ارديبهشت ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۳۸۱
سرانجام مارمولك كمال
جلسه ۳ ساعت طول كشيد، صحبت هايي كه در آن منوچهر محمدي تهيه كننده و كمال تبريزي كارگردان فيلم در دفاع از پديده سال سينماي ايران را برعهده داشتند.
007302.jpg
سخن تندوتيز و پرشكوائيه منوچهر محمدي هرچند با نگاه آرام و ساكت كمال تبريزي تضاد داشت اما هر دو حكايت از نارضايتي براي به پايان آمدن نمايش فيلمي را داشت كه توانسته بود چهار جايزه از جشنواره فيلم فجر را به خود اختصاص دهد. به هر حال مارمولك همچنان پرسر وصداست.
007299.jpg
007326.jpg

پروين هميشه پروين است
007317.jpg
علي پروين براي نخستين بار در طول دوران حرفه اي اش، دوراني نزديك به ۴۰ سال ، جشن صعود و قهرماني را با تيمي غير از پرسپوليس جشن گرفت. مربي اي كه فصل گذشته در يك اقدام قاطع و عجيب از باشگاه پرسپوليس حذف شد. حذف پروين از پرسپوليس همانگونه كه پيش بيني مي شد براي پرسپوليس خوش يمن نبود. تيمي با انبوهي از تماشاگران متوقع و كم حوصله و خرواري از حاشيه ها كه حاصل مديريت غلط و به واقع عقب افتاده ورزش در اينجاست، طبيعي است كه به يك روح مطلق نياز دارد،  اين البته از اقبال بد و سقف پايين فوتبال ماست كه پروين «روح مطلق» پرسپوليس مي شود، اما واقعيت اين است كه جانشينان پروين، آنها كه ادعاي اصلاح ساختار باشگاه را داشتند يا ميانمايه تر از آن بودند كه توان حمل اين عنوان را داشته باشند، يا گاه چنان حتي از اين سقف كوتاه فوتبال ما كوتاه تر بودند كه غيبت پروين باعث مي شد خيلي زود نوستالژي او را در دل تماشاگرانش به وجود آورد.
وضعيت بحراني و تحقيرآميز پرسپوليس در فصل جاري كه حاصل تقارن يك مربي متوسط الحال هميشه قانع، مجموعه اي از ستارگان از كار افتاده و صدالبته يك مديريت فاقد بصيرت لازم براي ساختن باشگاهي در غياب «روح مطلق» هميشگي است نشان مي دهد كه در اين وضعيت موجود حذف پروين چندان به نفع پرسپوليس نبوده است. چه نكته تاسف بارتر منش مديريت باشگاه است كه خود سوداي تبديل شدن به يك «روح مطلق» را دارد و در اين راه گاه حتي به فراسوي «ادبيات پرويني» گام مي نهد. در چنين فضايي كه از پيش نيز قابل پيش بيني بود، نوستالژي پروين داشتن چندان نامعقول به نظر نمي رسد.
صعود آذربايجان به رقابت هاي دسته يك باعث شد تا پروين پس از مدت ها به روي جلد نشريات ورزشي تبديل شود. پروين البته مي كوشيد تا خود را از اين صعودشادمان نشان دهد اما در چهره اوبي اعتنايي و بي احساسي نسبت به اين موفقيت موج مي زد. بي اعتنايي اي كه شايد نشان دهنده مقطع جديدي در زندگي او باشد. ورزشكاري كه در توصيفش گفته مي شود حتي باختن در يك بازي واليبال تفريحي نيز او را افسرده مي كند، حالا به نقطه اي رسيده كه دچار نوعي بي اعتنايي و فقدان شور شده است.
او شايد براي نشان دادن دهان كجي اش به اصطلاحات و جرياناتي مثل فوتبال مدرن و علمي، دو نفر از شاگردان قديمي اش را كه مي توان حدس زد از پايين ترين ضريب هوش و درك فوتبال برخوردارند، براي هدايت تيمش برگزيد. وقتي چهره كرماني مقام و قليچ را در هيات كادر فني آذربايجان ديديم، متوجه شديم كه پروين هميشه پروين است. اگرچه تجربه به ما نشان داده است آنها كه نيت جانشيني پروين را با لفاظي هايي همچون فوتبال علمي و اصلاحات تزئين مي كنند نيز سوداي تبديل شدن به يك پروين را در سر دارند. نيتي كه خيلي زود خود را رو مي كند.

تارانتينو: مرد غافلگيري
007323.jpg
كوئنتين تارانتينو فيلمساز نامدار آمريكايي به خاطر رفتار و جملات نامتعارفش، هميشه موردتوجه بوده است.
او از ضريب هوشي بسيار بالايي برخوردار است و اين هوش و نبوغ را هميشه در رفتارش نشان داده است. در سال ۱۹۹۵ هنگامي كه براي فيلم «داستان عامه پسند» كانديداي اسكار شده بود، پس از دريافت جايزه بهترين فيلمنامه در كمال شجاعت و در ميان تعجب ديگران گفت مطمئن است كه اسكار ديگري نخواهد برد. اتفاقي كه آن شب افتاد و جايزه كارگرداني به زيكس رسيد.
تارانتينو كم كار و پر وسواس امسال رئيس هيات داوران فستيوال كن است. او در روز افتتاحيه و در يك نطق جذاب گفت:  «نخستين آرزويم حضور در جشنواره كن بود كه با فيلم «سگ هاي انباري» در سال ۱۹۹۲ اتفاق افتاد. دومين آرزويم بردن نخل طلاي كن بود كه با فيلم «داستان عامه پسند» در سال ۱۹۹۴ رخ داد. سومين آرزويم رياست هيات داوران جشنواره كن بود كه در سال جاري رخ داد، چهارمين آرزويم اين است كه به بهشت بروم كه با اين اوصاف مطمئنم به بهشت خواهم رفت.»
مي بينيد او حتي در نطق هاي معمولي اش نيز شنوندگانش را غافلگير مي كند. تارانتينو يك عاشق سينماي حرفه اي است. آخرين فيلمش بيل را بكش قسمت ۲ با استقبال فراوان منتقدان و سينمادوستان مواجه شد. هم اينك بيل را بكش قسمت ۲ در سينماهاي آمريكا اكران شده است و از فروش نسبتاً خوبي نيز برخوردار شده است.
تارانتينو در سال ۱۹۹۴ و درحالي كه همگان منتظر بودند فيلم «قرمز» كيشلوفسكي جايزه نخل طلا را ببرد اين جايزه را برد. درواقع شهرت و اعتبار بين المللي اش را مديون تصميم شجاعانه و جسورانه كلينت ايستوود است كه در آن سال رئيس هيات داوران جشنواره كن بود. بايد ديد امسال چه كسي از نردبان شجاعت و غافلگيري تارانتينو در جشنواره كن بالا خواهد رفت.

رئيس جمهوري و ديگران، همه از صابري گفتند
شاغلام آن جا ايستاده و اشك مي ريزد
007320.jpg
سراي اهل قلم در ايام برگزاري نمايشگاه كتاب حالا ديگر جزئي لاينفك از اين حركت فرهنگي محسوب مي شود. اين سرا كه در سال هاي نخست آغاز به كار نمايشگاه به همت جمعي هنر دوست راه اندازي شد در بدو امر فقط و فقط محفلي براي استراحت نويسندگان و هنرمندان مطرح بود. اما خيلي سريع آن استراحت هاي صرف، جاي خود را به بحث و بررسي هاي علمي داد.
هنرمندان بسياري از اقصي نقاط كشور در ايام نمايشگاه گردهم مي آمدند تا با چهره و آثار همديگر آشنا شوند. سراي اهل قلم كه مي توان از آن به عنون علمي ترين بخش نمايشگاه نام برد با تمام افت و خيزهايش توانسته ذهنيت هاي گوناگوني را به طرف خود معطوف كند. جمع شدن طيف وسيعي از نويسندگان و هنرمندان با هر نظريه و نگاه نشان مي دهد كه اين سرا از زاويه هاي گوناگون به رسميت شناخته شده است. گرچه در سخنراني ها و ميزگردهاي متداول گاهي از افراد شناخته شده خبري نيست اما همين اندك را هم مي توان به فال نيك گرفت. حدود هفت سالي مي شود كه اين سالن نسبتا زيبا ميزبان اهل فرهنگ و هنر از گمنام تا صاحب نام است. سراي اهل قلم در نمايشگاه هفدهم هم درخشيد.
برپايي حدود سي و پنج نشست از سلسله نشست هاي ادبي و فرهنگي و استقبال جمع كثيري از آن، اين مساله را به اثبات مي رساند كه دست اندركاران و گردانندگان بايد در سال هاي آتي به فكر برنامه هاي متنوع تري باشند.
مي توان گفت كه جلساتي از قبيل فانتزي در شعركودكان، ادبيات مهاجرت، ميزگرد دانش آموزان مولف، يك كتاب، يك ناشر، يك مترجم، تجليل از خانم دكتر بدرالزمان قريب، سينما و ادبيات، تجليل از استاد احمد سميعي و دستور خط فارسي از حركت هاي جديد در اين سرا بودند.
البته سراي اهل قلم تاكنون در زمينه ادبيات داستاني هر ساله به ورطه تكرار افتاده و كار تازه اي در اين زمينه انجام نداده است. گويي يكي ديگر از بخش هاي قابل توجه سراي اهل قلم درنمايشگاه هفدهم برنامه ديدار با چهره ها بود. نويسندگان و شاعران زيادي در اين برنامه ها توانستند با علاقه مندان آثار خود رودر رو شوند. گرچه اغلب اين نشست ها همواره با كسالت همراه بود اما بالاخره اين حسن را داشت كه خصوصا چهره هاي منزوي ادبيات كودكان از گوشه انزواي خود بيرون بيايند. حدود هفتاد و دو شاعر و نويسنده با گرايش به نويسندگان در رديف هاي سني گوناگون توانستند با حضار به گفت وگو بپردازند. البته اين كه چرا باز هم از چهره هاي بيشتر شناخته شده خبري نبود خودش سوال ديگري است كه اميدواريم دست اندركاران به آن پاسخ بدهند.
ميزگردي كه امسال براي اولين بار برگزار شد، ميزگرد سينما و ادبيات بود. اين نشست كه ظاهرا يكي از شلوغ ترين سلسله نشست هاي امسال بود با حضور دكتراكبرعالمي، مسعود اوحدي و منوچهر بشيري صورت گرفت. بحث مقوله ادبيات در سينما سال هاي سال است كه سر زبان هاست اما آنگونه كه بايد و شايد مورد توجه جدي قرار نگرفته است. بهره برداري اين دو حرفه از يكديگر باعث شده كه روز به روز به اين مساله دامن زده شود.
اقتباس هاي گوناگون سينما از ادبيات تاكنون باعث پديدآمدن آثار سترگي شده است. دراين نشست سعي شد كه استفاده هاي سينما از عنصر ادبيات هر چه بيشتر براي اهل فن برون افكني شود. و اما واپسين نشست امسال سراي اهل قلم كه مي توان از آن به عنوان گل سر سبد همه نشست ها نام برد، گراميداشت گل آقا بود. در اين نشست كه با حضور اغلب چهره هاي شاخص ادبيات برگزار شد، ناگفته هايي از آن وجود ناآرام و دوست داشتني گفته شد. جو آرام و ساكت سراي اهل قلم با آن حجم جمعيت نشان دهنده عمق ارادت حاضران به مرحوم گل آقا بود. دراين نشست نجف دريابندري، دكتر غلامعلي حداد عادل، جمشيد ارجمند، اصغردادبه، كيومرث سپهر، دكتر رضا داوري اردكاني و ... سخن گفتند.
داوري اردكاني، طنزنويس و برهوت خرد
دكتر رضا داوري اردكاني با اشاره به مشخصه هاي شخصي مرحوم كيومرث صابري فومني در بخشي از سخنانش گفت: «طنزنويس، برهوت خرد را نشان مي دهد. به راستي طنز چيست؛ من نمي توانم زياد درباره ادبيات حرف بزنم، اما اجمالا مي توانم بگويم كه هزل و شوخي چيست؟ البته توجه داشته باشيد كه هر كدام از شاخه هاي طنز چارچوب خاص خودشان را دارند. من دلم مي خواهد بگويم كه گل آقا در كجا قرار داشت.» داوري در قسمتي ديگر از سخنانش با اشاره به عمق تسلط گل آقا به عنصر ادبيات خاطرنشان كرد: «مي گويند گل آقا طنزنويس نجيبي بود. بايد بگويم كه اين نجابت، نجابت قلم او بود. من اكنون در سن پيري به سر مي برم. حدود پنجاه سال است كه همواره شنيده ام كه بزرگي از اين دنيا رفته، نوجوان بودم كه بهار مرد و من متاسف شدم. الان هم هر روز خبري مي رسد. من پنجاه سال است كه براي كسي گريه نكرده ام، اما براي گل آقا گريه كردم. نمي دانم كه اين پيوند ريشه در چه عاملي دارد.
نجف دريابندري: مثل گل آقا پيدا نمي شود
نجف دريابندري يكي ديگر از سخنرانان جلسه با اشاره به دوستي ديرينه خود با مرحوم صابري ابتدا به عامل تعطيل هفته نامه گل آقا اشاره كرد و گفت: «شايد يكي از موجبات تعطيلي گل آقا ناخوشي صابري بود. ايشان در يك زمان معيني بساطش را جمع كرد. در زماني كه كار مي كرد من دو مطلب به او دادم كه در سالنامه گل آقا چاپ شد. يادم مي آيد او به من مي گفت كه تو مطالب طولاني مي نويسي و به درد هفته نامه نمي خورد. البته بعدا ديدم كه حرف او درست است. در مملكت ما زياد اينگونه افراد پيدا نمي شوند و واقعا از دست دادن گل آقا مساله تاسف باري بود. من احساس احترام خودم را در اينجا به ايشان اهدا مي كنم...»
غلامعلي حدادعادل:
گل آقا، هم گل بود و هم آقا

يكي ديگر از افرادي كه درباره مرحوم صابري سخن گفت، غلامعلي حداد عادل رئيس فرهنگستان زبان و ادب فارسي بود. حداد عادل قبل از هر چيز به مرتبه والاي انساني گل آقا اشاره كرد و در بخشي از سخنانش افزود: «گل آقا هم گل بود و هم آقا. هر كس كه صابري را مي شناخت اين گفته را تصديق مي كند. وقتي روز جمعه از من خواستند كه در اين مجلس شركت كنم با همه مشغله پذيرفتم و امروز در اين محفل جاي او را خالي مي بينم. دوست دارم يك بيت شعر را به محضر روح ايشان تقديم كنم.
در هيچ پرده ثبت نباشد نواي تو
عالم پر است از تو و خالي است جاي تو
بايد گفت كه گل آقا سرآمد طنزنويسان دوران ماست. بعد از انقلاب اين سوال پيش آمد كه سرنوشت طنز به كجا خواهد انجاميد و كسي كه توانست به اين سوال جواب بدهد مرحوم گل آقا بود. او در زمان جنگ، مردم را مي خنداند. ملت ما در آن دوران به خنده احتياج داشت. گل آقا يك وظيفه مهم را در آن دوران به عهده گرفت. تلخي ها، تاسف ها و اندوه هاي فراوان بود و گل آقا به تنهايي به جنگ لشكر غم آمد، اما متاسفانه آنگونه كه بايد و شايد دست و بالش باز نبود. من از همان پنجاه سال پيش مجلات توفيق، چلنگر و... را مي خواندم. يكي از خصوصيات طنز قبل از انقلاب، استفاده از عنصر جنسيت بود، اما گل آقا معتقد به حفظ اصول و اخلاق بود و يكي از راه هاي عرصه گسترده طنز را بر روي خودش بست». حداد عادل در قسمتي ديگر ازحرف هايش گفت: «او نمي خواست با روحانيت شوخي كند. گل آقا به قداست روحانيت اعتقاد داشت. براي گل آقا حريمي وجود داشت كه آگاهانه وارد آن حريم ها نمي شد و اين هم خودش يك محدوديت ديگر بود. با اين حال او قهرمانانه در اين ميدان پيروز شد. گل آقا قبل از اينكه طنزنويس باشد استاد ادبيات بود. تسلط او به ادبيات كهن و آشنايي با ادبيات نو يك قدرت قابل توجه به او داده بود...»
سيدمحمد خاتمي رئيس جمهوري: دوست داشتم در جمع شما باشم 
يكي از بخش هاي قابل توجه كه شايد حضار انتظارش را نداشتند، پيام كتبي رئيس جمهوري بود كه توسط دكتر صحفي قرائت شد. در بخشي از پيام آقاي خاتمي اين چنين نوشته بود: «به نام خدا، كيومرث صابري مرد بافضيلتي كه تمام خوبي و لطافت و هنر را يكجا در خود جمع كرده بود از ميان ما رفت. دوست داشتم كه در جمع دوستان باشم، اما گرفتاري و اشتغال، اين سعادت را از من سلب كرد. شادي روان آن بزرگوار فقيد را از خداوند منان طلب مي كنم.»
بهاءالدين خرمشاهي: كشف استعدادهاي جوان 
بعد از قرائت پيام رئيس جمهوري نوبت به قرائت پيام بهاءالدين خرمشاهي توسط فرزند دكتر محمود حسابي رسيد.خرمشاهي كه به دليل بيماري نتوانسته بود در جمع حضور يابد در قسمتي از پيامش نوشته بود: «طنز، اكنون تراژدي شده است. شادروان گل آقا مشعل طنز را از دهخدا گرفت و آن را به يك نهاد فرهنگي امروز تبديل كرد. او بسياري از استعدادهاي جوان را كشف كرد. خط سبز او شهره آفاق است. با او مكاتبه بسيار داشتم. دو كلمه حرف حساب او به يك نهاد بزرگ فرهنگي تبديل شده و اينك او به جاودانگي فرهنگي رسيده است.
عمران صلاحي:همه در محضر گل آقا
عمران صلاحي يكي از شاگردان قديمي مرحوم گل آقا هم به دليل مسافرت نتوانست در جلسه حضور يابد. او هم پيامش را به سهيل محمودي داده بود تا خوانده شود. گرچه دكتر سپهر كمي سر به سر محمودي گذاشت و به قول معروف كمي او را پشت ميكروفون كاشت، اما محمودي بالاخره موفق شد كه اجازه خواندن پيام را دريافت كند. عمران صلاحي در قسمتي از پيامش نوشته بود: «در مراسم پارسال كه گراميداشت نجف دريابندري بود من هم كه كمي عقلم گرد شده بود شركت كردم. خلاصه اين شد كه در مراسم دريابندري از صابري فومني حرف زدم! امسال هم كه قرار است از ايشان بگويم مي خواهم از حسين منزوي حرف بزنم. من حدود چهل سال است كه با اين دو عزيز زندگي كرده ام. حالا شاغلام مثل هميشه گوشه اي ايستاده و اشك مي ريزد. اما گل آقا آنجا ايستاده و مي گويد: لبخند بزن. بيشترين طنزنويسان و كاريكاتوريست  ها در محضر گل آقا شكل خود را فهميدند. گل آقا طنزنويس بزرگي بود و طنز فهم خوبي هم بود. ازچپ چپ تا راست راست از صابري حرف مي زنند. او هميشه خواهد ماند.»

مولن روژ
استالونه شاكي است
007296.jpg

سيلوستر استالونه، مرد عضلاني هاليوود كه خيلي دوست دارد فيلم هاي هنري بازي كند اما نمي تواند، عليه كمپاني مترو گلدن مه ير اقامه دعوا كرده و مدعي شده اين كمپاني داستان «راكي» را دستمايه اي براي يك موزيكال برادوي قرار داده است. شكايت استالونه توسط وكيلش به ديوان عالي لس آنجلس تسليم شد. بسياري از كارشناسان معتقدند حضور استالونه كنار بزرگاني چون رابرت دنيرو و هاروي كيتل در فيلم «>cop land مي توانست قدري در افزايش قابليت هاي هنري و بازيگري وي موثر باشد، اما نه فيلمنامه ضعيف داستان چنين اجازه اي داد ونه اصولا استالونه را مي توان به زور وارد دنياي هنر جدي كرد.
سان دانس آماده مي شود
007308.jpg

رابرت ردفورد با جشنواره سان دانس خود رفته رفته مقدمات مراسم سال ۲۰۰۵ را آماده مي كند. سال قبل فيلم هاي مستقل اين جشنواره بيشتر مورد نظر واقع شدند. چه، اثري مثل نهنگ سوار«>whale Rider جايزه بهترين فيلم مستند جشنواره را از آن خود كرد. به هر روي، سان دانس امسال از بيستم تا سي ام ژانويه در پارك سيتي ايالت يوتا با ۱۶ فيلم در بخش آثار دراماتيك و ۱۲ فيلم در بخش آثار مستند برگزار خواهد شد تا بهترين ها رامحك بزند.
كشيش موسيقي دوست
007305.jpg

كوين بريانت، كشيش مدرسه سنت لاورنس در شرپ شاير انگلستان، تصميم گرفته بخشي از بودجه مدرسه را صرف خريد اسباب و آلات موسيقي و استخدام معلم موسيقي كند. وي دراولين اقدام، ۳۴ ويولن خريد و به دانش آموزان مشتاق اجازه داد، سازها را با خود به خانه ببرند. تصميم اين كشيش موسيقي دوست، در پي اقدام اخير دولت انگلستان مبني بر افزايش بودجه آموزش و پرورش صورت گرفته است. بريانت هدف از توسعه آموزش موسيقي در مدرسه اش را آموختن موسيقي و جزيي از گروه بودن در وهله نخست و درك تعامل هاي فرهنگي برخاسته از موسيقي در وهله بعدي ذكر كرد.
تصاوير جاني كش در موزه
007311.jpg

بعضي از عكس ها و تصاوير منتشر نشده جاني كش در ويدئوي مشهور « Hurt>از سوي خانواده وي به «موزه جاني كش پارك وي» در «هندرسون ويل» اهدا شد تا در معرض ديد عموم قرار گيرد. پدر سالار موسيقي كانتري، هشت ماه پيش، مدتي پس از مرگ همسر محبوبش جون كارتر، پس از مدتها دست و پنجه نرم كردن با ديابت درگذشت. اين دو، با هنر غني و مردمي خود سال ها زيباترين تصنيف هاي موسيقي كانتري را به دنياي هنر عرضه و نام خود را در اين عرصه جاودانه كردند. جاني كش همواره اعتراض خود را نسبت به جامعه مصرف گرا و اخلاق گريز آمريكا عنوان مي كرد و براي فقدان انسانيت در جامعه، جامه سياه مي پوشيد. به همين خاطر به مرد سياهپوش لقب گرفت.
اپراي ارزان، ممنوع
007314.jpg

يكي از كمپاني هاي اپراي لندن كه با هدف جذب بيشتر تماشاچيان، اقدام به عرضه بليت ارزان كرده بود از ادامه سياست هاي خود منع شد.
اپرايsavoy به لطف همين سياست توانسته بود عنوان پرتماشاچي ترين اپراي لندن طي ۷۵ سال گذشته را كسب كند. گران ترين بليت اين اپرا، بيش از ۵۰ پوند نبود، در حاليكه بليت اپراي رويال ۱۷۰ پوند قيمت دارد و ديگر اپراي پايتخت نيز بليتي ارزان تر از ۷۰ پوند عرضه نمي كند.

خبرسازان
ايرانشهر
تهرانشهر
حوادث
در شهر
درمانگاه
يك شهروند
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  حوادث  |  خبرسازان   |  در شهر  |  درمانگاه  |  يك شهروند  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |