عليرضا رحيمي نژاد
تسليم شدم. چاره اي نداشتم. يكي از آنها گفت اگر تكان بخورم مرا مي كشد. من هم جواب دادم هرچه مي خواهيد برداريد و برويد. گفتم بگذار پولم را ببرند
فقط۲۵۰ هزار تومان. آنها دير رسيده و اگر چند ساعت زودتر دست به كار شده بودندحالا«سعيد» همان مغازه دار ميانسالي كه گوشه فروشگاه كوچك لوازم آرايشي، روي صندلي پايه كوتاه سبز رنگ نشسته، احتمالا جاي ديگري بود؛ هرچند اكنون هم چندان آسوده نيست، مي گويد: «هنوز مي ترسم.» از اين كه دزدان قمه به دست يك بار ديگر از راه برسند و دارايي اش را ببرند.
از اين كه آنها آزار هستند و در گوشه اي از شهر درخانه اي كه معلوم نيست، كجاست دور هم جمع شده اند و حتما الان كه ما با هم حرف مي زنيم، اتفاق هاي آن شب را مرور مي كنند و قهقهه سرداده اند.
خيلي ترسيده بودم. هيچ مقاومتي نكردم هر كاري كه گفتند انجام دادم ممكن بود جانم را از دست بدهم.
اين جملا ت سعيد است كه توسط مرد ديگري كه در مغازه  حضور دارد تاييد مي شود: «رحم ندارند. مي كشند.اصلانبايد مقاومت كرد.»
داستان خيابان منوچهري هر روز پيچيده تر مي شود و دزدان هنوز دست بردار اين خيابان و مغازه هايش نشده اند. آنها پنجشنبه گذشته براي پنجمين بار متوالي به تقاطع لاله زار و منوچهري رفتند و اين بار به يك مغازه فروشي لوازم آرايشي دستبرد زدند. صاحب مغازه مي گويد: ساعت ۱۵:۱۰ دقيقه شب بود و خيابان خلوت. گوشه مغازه نشسته بودم كه ۲موتو سيكلت با۴سرنشين در پياده رو، روبه روي مغازه توقف كردند.
۲نفر به سرعت پياده شدند و به طرف مغازه آمدند. همه چيز خيلي سريع اتفاق افتاد تا به خودم بيايم و متوجه شوم آنها كه هستند و چه كار دارند يك دفعه ديدم بالاي سرم ايستاده اند. هركدامشان يك قمقمه  دستش بود.
ناگهان وحشت و اضطراب در تمام وجود مرد مغازه  دار رخنه كرد. قمه در دستان دو مرد ناشناس برق مي زد و براي يك فاجعه، يك جنايت و يك قتل دندان تيز كرده بود اما دزدان كاملا خونسرد بودند. «فردا روزنامه ها تيتر مي زنند: قتل در كمال خونسردي. نبايد اين طور  شود» اين فكر مثل خوره به جانش افتاد. -تسليم شدم. چاره اي نداشتم. يكي از آنها گفت اگر تكان بخورم مرا مي كشد. من هم جواب دادم هرچه مي خواهيد برداريد و برويد. شما جاي من بوديدچكار مي كرديد. حتي از روي صندلي هم بلند نشدم. گفتم بگذار پولم را ببرند اما...
تصوير گاوصندوقي كه زير قفسه ها و خروارها لوازم آرايشي پنهان شده در چشم هاي دو سارق جوان حك شده بود. آنها طعمه خوبي پيداكرده بودند؛ يك شكار بزرگ و امشب مي توانستند بعد از اين كه به خانه بازگشتند يك جشن مفصل ترتيب بدهند. درست مثل همان شبي كه به كيف فروشي دستبرد زدند، درست مثل همه شب هايي كه به دزدي مي روند. «سعيد» انگار كه حتي از بازگويي آن حادثه هم وحشت داشته باشد با احتياط مي گويد: «گاوصندوق و دخل را زدند.
۲۵۰هزار تومان بيشتر نداشتم اما اگر صبح آمده بودند ۵ ميليون مي بردند. آن روز صبح پول هاي گاوصندوق را به حسابم ريخته بودم واز اين بابت خيالم راحت بود. دزدها وقتي ديدند پول كلاني گيرشان نيامده حتي جيب هايم را هم خالي كردند اما باز هم مقاومت نكردم.»
صداي دو موتورسيكلت هوندا كه دو همدست سارقان آماده روي آن نشسته اند، در مغازه مي پيچد و زير پوست مغازه دار مي خزد. آنها كارشان تمام شده و بايد بروند. خيلي زود. خيلي سريع؛ پيش از آن كه دير شود وكسي از راه برسد و نقشه هايشان را نقش بر آب كند.
سارقان دو هفته پيش يك بار رو دست خورده بودند. همان روزي كه براي سرقت به يك فروشگاه لوازم آرايشي در نزديكي مغازه سعيد رفته بودند و يك دفعه يك عابر از راه رسيد و همه چيز را خراب كرد. پس بايد هر چه سريع تر از آنجا دور مي شدند.
-تمام ماجرا نهايتا ۷ دقيقه طول كشيد، اما مثل يك عمر گذشت. هر لحظه خدا خدا مي كردم زودتر بروند و سارقان رفتند.
مرد مغازه دار توضيح مي دهد: «اين سارقان همان دزداني بودند كه به كيف فروشي دستبرد زده بودند. ۲۰ تا ۲۵ سال سن داشتند و پوست شان سياه بود. يكي از آنها لاغر و كوتاه و نفر ديگر بلند قد. كاملا معلوم بود كه سارق حرفه اي و سابقه دار هستند.
روي صورت شان پر بود از آثار چاقوخوردگي. اصلا از نحوه حرف زدن و خونسردي شان مي شد فهميد كه خلاف كردن براي آنها خيلي راحت و مثل آب خوردن است.»
تنها تفاوت اين سرقت با دزدي هاي روزهاي اخير خيابان منوچهري، تعداد سارقان است.
باند دزدان در ۲ سرقت اول دو نفر، در دو سرقت دوم ۳ نفر و در آخرين دستبرد ۴ نفر بودند و همين موضوع ۲ فرضيه متفاوت را در رابطه با اين دزدي ها مطرح كرده است. آيا سارقان پس از موفقيت هاي پي در پي در اعمال خلاف شان بر تعداد شريكان خود افزوده اند تا راحت تر، مطمئن تر و سريع تر باشند يا اينكه موضوع چيز ديگري است؟
يكي ازدزدان در دومين سرقت زنجيره اي خيابان منوچهري پس از ربودن كيف پيرمردي كه چند دقيقه قبل از دزدي، از حساب بانكي اش پول برداشت كرده بود، با ضربه شيشه نوشابه يك شاهد عيني، مجروح شد و در حال حاضر اين فرضيه مطرح است كه وي پس از جراحت به مرخصي رفته و اكنون بار ديگر به جمع همدستان تبهكار خود پيوسته است.
در اين صورت كاملا مشخص مي شود كه باند ۴ نفري دزدان ابتدا در قالب ۲ اكيپ و به صورت جداگانه فعاليت مي كردند و اكنون كه تصميم گرفته اند به كارهاي بزرگتر و دستبردهاي كلان روي بياورند، با يكديگر متحد شده اند.
جداي از اينكه چرا تعداد سارقان در دزدي هاي مختلف فرق كرده است، هم اكنون كارآگاهان مي توانند با توجه به اطلاعاتي كه ازچهره و ظاهر متهمان دارند با بررسي پرونده سارقان سابقه دار به سرنخ هاي مهمي براي دستگيري آنان دست يابند چرا كه دزدان به احتمال بسيار قوي داراي سابقه كيفري و محكوميت هستند.
آنچه كه به اين احتمال مهر تاييد مي زند اين است كه دزدان در تمامي سرقت هاي خود فقط پول نقد مي دزدند و از سرقت تراول چك خودداري مي كنند، زيرا مي دانند با رديابي شماره چك ها امكان دستگيري و به دام افتادن شان بيشتر مي شود.
به هر حال تحقيقات درباره سرقت هاي زنجيره اي خيابان منوچهري در حالي ادامه دارد كه دزدي از مغازه لوازم آرايشي در فهرست پرونده هاي مطرح در كلانتري بهارستان ثبت نشده است.
صاحب مغازه مي گويد: «پس از سرقت ۲ روز متوالي براي طرح شكايت به كلانتري رفتم، اما هر بار به من گفتند ماموران دايره تجسس در كلانتري حضور ندارند و به همين دليل كسي به شكايتم رسيدگي نكرد، من هم از اين كار صرفنظر كردم، اما همكارانم اصرار مي كنند موضوع را پيگيري كنم تا شايد رسيدگي كنند. به هر حال الان هيچ كدام از مغازه داران اينجا امنيت ندارند، ولي كسي به فكر نيست.»

پسرنوجواني كه در يك جنايت فجيع مادرخود را حلق آويز كرده و به قتل رسانده بود، دستگير شد.
اين نوجوان ۱۷ ساله كه مسعود نام دارد پس از ارتكاب قتل توسط كارآگاهان نيروي انتظامي گرمسار دستگير شد و به جرم خود اعتراف كرد. چند روز قبل ماموران، جسد حلق آويز شده يك زن را در يك شركت واقع در شهرك صنعتي فجر گرمسار كشف و تحقيقات خود را پيرامون اين جنايت آغاز كردند.
كارآگاهان در نخستين گام از كاوش هاي پليسي خود به دستور قاضي پرونده جسد مقتوله را كه با سيم حلق آويز شده بود به پزشكي قانوني منتقل كردند تا علت اصلي مرگ به طور دقيق مشخص شود.
از سويي ماموران با بازجويي از كاركنان شركت متوجه شدند مقتوله كه ۴۳ سال سن داشت سرايدار شركت است و در آنجا زندگي مي كرد.
در اين ميان كارآگاهان متوجه شدند مقتوله از مدت ها قبل با پسر نوجوانش اختلاف داشته و آنها مرتب با يكديگر درگير مي شدند و مشاجره مي كردند.
به اين ترتيب كاوش ها براي دستگيري پسر ۱۷ ساله مقتوله كه مسعود نام دارد آغاز شد و ماموران تصميم گرفتند با بازجويي از وي به جزييات و سرنخ هاي تازه اي درباره اين جنايت دست يابند. آنها پس از چندروز موفق شدند مسعود را دستگير كنند و اين نوجوان را پس از انتقال به كلانتري تحت بازجويي قرار دهند. مسعود در اين بازجويي ها در اعتراف تكان  دهنده خود به قتل مادرش اعتراف كرد. وي گفت: من به خاطر مسائلي از مدت ها قبل با مادرم اختلاف داشتم و ما هر كاري كه مي كرديم نمي توانستيم با يكديگر به تفاهم برسيم روز حادثه نيز ما بارديگر با هم درگير شديم و به مشاجره پرداختيم تا اينكه سرانجام در حالي كه به شدت عصباني بودم تصميم گرفتم مادرم را بكشم. مسعود درادامه افزود: ابتدا يك رشته برق را به سقف آويزان و با آن يك حلقه درست و سپس مادرم را حلق آويز كردم و پس از چند دقيقه كه ازمرگ وي مطمئن شدم به سرعت متواري شدم تا كسي متوجه اين جنايت نشود.
بنابراين گزارش پس از اعترافات هولناك نوجوان ۱۷ ساله پرونده وي براي رسيدگي در اختيار مراجع قضايي قرار گرفت و او هم اكنون در بازداشت به سر مي برد تا به زودي محاكمه وي آغاز و حكم نهايي صادر شود.

پليس ژاپن سه ايراني را به اتهام قاچاق مواد مخدر در استان سايتاما در حاشيه توكيو دستگير كرد. اين سه نفر متهم هستند كه در اين كشور به طور سازماندهي شده اقدام به فروش مواد مخدر مي كردند. متهمان در اطراف ايستگاه راه آهن منطقه «نيزا» اقدام به فروش مواد مخدر مي كردند و حدود ۴۵ ميليون ين مواد مخدر فروخته اند.
تا پايان سال مالي منتهي به مارس گذشته ۵۱۱ نفر ايراني در زندان و بازداشتگاه هاي اين كشور به سر مي برند كه معادل ۹ درصد از كل خارجيان دستگير شده در اين كشور است. بيشتر زندانيان ايراني در ارتباط با قاچاق مواد مخدر و يا سرقت و جرايم ديگر زنداني شده اند.
اتباع چيني، كره اي و ايراني به ترتيب در رده هاي نخست تاسوم خارجياني هستند كه در سال مالي گذشته در زندان هاي ژاپن زنداني بوده اند.

خوزستان رفته ايد؟ رودخانه كارون چطور؟ اين رودخانه با تمام زيبايي هايي كه دارد چهره مرموز و وحشتناكي هم دارد آنقدر كه طي يك سال گذشته ۲۸۵ نفر را به كام مرگ فرستاده و آنها بدلا يل مختلف غرق شدند.
از ميان غرق شدگان ۲۳۹ نفر مرد و ۴۶ نفر زن بوده  كه اكثر آنها از اهالي شهرهاي آبادان، ماهشهر، دزفول و اهواز بوده اند. عامل اصلي غرق شدن آدم ها در اين رودخانه، نه رودخانه كه نبود گروه مجرب جهت يافتن اجساد يا نجات جان افراد در حال غرق شدن است. همچنين عدم نصب علايم خطر در اطراف رودخانه ها را از ديگر عوامل افزايش غرق شدگان بايد دانست. قربانيان رودخانه كارون بين ۱۵ تا۳۵ سال سن داشته اند.

خدا نكند در چين كسي خلاف كند. چون مثل نقل و نبات حكم اعدام صادر مي كنند، جاسوسي كه ديگر جاي خود را دارد. دو افسر چيني به جرم جاسوسي براي تايوان به مرگ محكوم شده اند. ژنرال «ليو گوانگ زي» از مقام هاي سابق آكادمي نيروي هوايي چين و يك آكادميسين ديگر كه به نام وي اشاره نشده است، پس از دو ماه بازجويي به مرگ محكوم شدند. تاكنون دست كم ۲۰ نفر از افسران ارتش چين به جرم جاسوسي براي تايوان احكام مشابهي دريافت كرده اند. اين پرونده يكي از جدي ترين موارد جاسوسي نظاميان چيني براي تايوان بوده است. افسران نظامي دستگير شده اطلاعات نظامي فوق سري درباره نيروي هوايي چين و جنگنده هاي سوخو۲۷ و ۳۰ اين كشور را در اختيار ارتش تايوان قرار داده اند.

در پژوهشي كه طي ۱۲ ماه گذشته در دبيرستان هاي ايالت واشنگتن صورت گرفته، معلوم شده كه از هر ۴دانش آموز آمريكايي يك نفر به طور جدي در خصوص خودكشي فكر كرده است. بد نيست بدانيد كه اخيرا خودكشي به قدري در آمريكا افزايش يافته كه سازماني را براي جلوگيري از خودكشي جوانان در اين كشور تاسيس كرده اند و اين سازمان اعلام كرده است كه طي چند سال گذشته بيش از ۸ هزار و ۹۹۰ جوان به علت اقدام به خودكشي در بيمارستان ها بستري شدند. از سال ۱۹۹۰ تا۲۰۰۰ ميلادي فقط در ايالت واشنگتن يك هزار و ۲۵۷ جوان آمريكايي- هر هفته دو جوان- خودكشي منجر به فوت داشتند. همچنين براساس برآوردها در سال ۱۹۹۶ براي خدمات دارويي و درماني ناشي از خودكشي افراد زير ۲۰ سال، مبلغ ۲۲ ميليون دلار در آمريكا هزينه شده است.

جمعه ۲۵ ارديبهشت .۱۳۸۳ ساعت ۵ صبح. ترمز خودروي خاور حامل آب كه مشغول آبدهي به شمشادهاي بلوار دانشجوست بريده مي شود و به علت شيب شديد اين بلوار با سرعت تمام به سمت ميدان دانشگاه به حركت درآمده و پس از عبور ازميدان و برخورد با ديواره يكي از خانه هاي اطراف اين ميدان متوقف مي شود.
اين حادثه تلفات جاني در بر نداشته، اما از نكات قابل توجه آن تكرار حادثه ايست كه چند سال قبل در همين ميدان رخ داد. در آن حادثه يك لودر خاكبرداري به يكي از همين خانه ها برخورد كرده و وارد آشپزخانه آن شده بود.
خودروي خاوري كه در عكس ملاحظه مي كنيد متعلق به شهرداري منطقه يك است و تا زمان چاپ اين خبر همچنان بلاتكليف در ميدان دانشگاه شهيد بهشتي مانده است.

پزشك بوشهري كه پس از قتل همسر باردار و فرزند تولدنيافته اش اقدام به خودزني كرد، در حالت اغماء به سر مي برد و احتمال بازگشت وي به زندگي ضعيف اعلام شده است. در اين ماجرا، دكترح.، همسرش صاحبه و جنين اورا با ضربات كارد از پاي درآورد و خواهر همسرش را نيز مجروح كرد. يك تيم پزشكي و قضايي مامور رسيدگي به پرونده اين ماجرا و به ويژه علت وقوع آن شده و اعلام علت قطعي وقوع ماجرا منوط به پايان بررسي هاي اين تيم است. احتمال بروز حالت جنون آني در قاتل وجود دارد. حال عمومي ، خواهر همسر پزشك بوشهري نيز كه براثر جراحات واردشده در بيمارستان بستري است، خوب اعلام شده است.

آتش سوزي مهيب 
مركز فروش محصولات «صاايران» در زابل طعمه حريق شد. به گفته يك مسوول در مركز آتش نشاني زابل، پرسنل اطفاي حريق اين مركز در كمتر از ۱۰ دقيقه در محل مربوطه حاضر شدند. باوجود حضور سريع پرسنل آتش نشاني در محل وقوع آتش سوزي، در مدت زمان كمي تمامي محصولات فروشگاه نابود شد.
براثر آتش سوزي در مركز فروش محصولات صاايران ميليون ها ريال خسارت وارد شده است.
تحقيقات دقيق تر درباره علت وقوع آتش سوزي و ميزان دقيق خسارت وارده توسط كارشناسان در دست بررسي است.

فكر نكنيد زارع كشت خشخاش فقط در افغانستان وجوددارد. گاهي اينجا، نيز اشتباهي به جاي گندم خشخاش مي كارند. سه مزرعه كشت خشخاش با ۶ هزار اصله بوته خشخاش در روستاي كاظم آباد شهرستان سيرجان كشف شد.
طبق گفته فرمانده نيروي مقاومت ناحيه سپاه پاسداران سيرجان،  اواخر هفته جاري ماموران اطلاعات ناحيه سپاه اين شهرستان موفق شدند با دريافت اطلاعات مردمي اين سه مزرعه را شناسايي و با نظارت مراجع قضايي از ادامه فعاليت آنها جلوگيري كنند.
در اين ارتباط دو نفر دستگير شدند و يك نفر ديگر از همدستان آنان نيز متواري شد.

وليعهد اسپانيا براي برقراري امنيت مراسم عروسي اش درخواستي تاريخي كرده است. او از دولت مادريد خواسته تا از «ناتو» درخواست كند تا يكي از هواپيماهاي رادار «آواكس»اش را به اسپانيا قرض بدهد تا بتواند امنيت عروسي اش را كه قرار است ۲۲ مي در پايتخت برگزار شود تامين كند.
گرچه روزنامه ال موندو چنين خبري را فاش كرده، اما وزارت دفاع اسپانيا حاضر نشده در مورد آن حرفي بزند. در عين حال قرار است تدابير امنيتي شديدي كه براي ازدواج پرنس «فليپه۳۵ » ساله كه قرار است با «لتيسيا اورتيز۳۱ » ساله كه سابقا گوينده اخبار تلويزيون دولتي اسپانيا بوده - ازدواج كند - اتخاذ شده و اين به خاطر انفجارهاي ۱۱مارس گذشته است. در اين انفجار، ۱۹۱نفر كشته شدند.

فكر كنيد كه شما مامور نيروي انتظامي هستيد و مشغول گشت زني در شهرستان اسلامشهر. ساعت هم از نيمه هاي شب نگذشته، بلكه آفتاب وسط وسط آسمان است كه يكدفعه سر و كله يك دستگاه خودرو تريلي ولوو كه از كرمانشاه به مقصد تهران در حركت است توجه شما را جلب مي كند و شما به آن مشكوك مي شويد و پس از تعقيب اين كاميون متوجه مي شويد كه وارد باغي شده است و كارگراني از قبل آماده، با رسيدن آن شروع به خالي كردن كيسه هاي كود شيميايي مي كنند. آيا شكتان برطرف مي شود؟ اين شك براي ماموران نيروي انتظامي اسلامشهر برطرف شد. آنها بلافاصله وارد عمل شدند و پس از بازرسي هاي به عمل آمده از محموله، تعداد ۱۶۶۰ طاقه پارچه، معادل ۴۴ هزار و ۸۴ متر پارچه قاچاق را كشف كرده اند و عوامل قاچاق را دستگير و به همراه پرونده متشكله تحويل مراجع قضايي داده اند.