|
|
نزديك شدن زمان امتحانات همواره براي دانش آموزان و دانشجويان با بروز حالات و واكنش هاي هيجاني، رفتاري، عصبي و.... همراه است. اين قشر از جامعه از يك طرف تحت تأثير عوامل استرس زاي عمومي كه كل جامعه را متأثر مي كند، قرار دارند و از طرف ديگر با حضور فعال در متن جامعه علمي، فشارهاي مقطعي ناشي از الزامات دانش اندوزي، مطالعه، تحقيق، امتحانات و... را تجربه مي كنند و هرچه به تاريخ امتحانات نزديكتر شوند، استرس بيشتر آنها را محاصره كرده و تحت فشار قرار مي دهد. در واقع اين گروه و يا طبقه از جامعه با استرس مضاعف روبه رو هستند كه حتي تابع منطق رياضي يعني ۴=۲+۲ نيست، بلكه از اصل هم افزايي (Synergy) يعني ۵=۲+۲ تبعيت مي كنند. همانند برخورد دو موج به يكديگر كه ارتفاع موج حاصل از دو موج، بيشتر از ارتفاع آنها قبل از برخورد است. بديهي است كه تحمل استرس تا اين حد براي دانش آموزان و دانشجويان كه در سنين جواني هستند و هنوز مقاومت هاي طبيعي خود را نه تجربه كرده و نه توسعه داده اند، اغلب بسيار سنگين و غيرقابل تحمل است و در صورت عدم شناخت و فراگيري شيوه كنار آمدن و دفع آنها، عوارضي از جمله بي خوابي، خستگي، بي حوصلگي، افسردگي، دلزدگي و در نهايت فرسايش رواني كه به قول «مارك سينگر» نوعي پريشاني و درماندگي است به دنبال خواهد داشت.
دكتر فرزاد فخيمي
استرس چيست ؟
استرس (فشار عصبي) از نظر لغوي از كلمه لاتين استرينجر به مفهوم به هم رفتن، قبض شدن و... گرفته شده است و در زبان فارسي معادل هاي تكانه عصبي، فشار رواني، تنيدگي، نگراني و... براي آن عنوان گرديده است. «استرس» را فشار عصبي (Nervous Strain) هم ترجمه كرده اند كه اين اصطلاح هم معادل دقيقي براي «استرس» نيست. زيرا استرس از «فشار» ناشي مي شود و خود فشار نيست، اگر چه به رغم دو نفر از محققان به نام هاي «مورهد» و «گريفين» با اندك اغماضي مي توان «استرس» را همان «فشار عصبي» معني كرد و آن را عكس العملي دانست كه انسان در مقابل محرك هاي ناسازگار از خود بروز مي دهد. در اين مقاله نيز اين معادل به كار گرفته شده است.
استرس پديده تازه اي نيست و در طول تاريخ بشر وجود داشته و به صورت هاي مختلفي بر انسان عارض شده است از جمله: نگراني از بلاياي طبيعي، جنگ ها، قتل عام ها، ستمكاري هاي حكام جابر و... با انقلاب صنعتي و به دليل تحولات عميق اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي، سياسي ناشي از آن در كليه جوامع و ضرورت تطابق مداوم با شرايط جديد و در عين حال در تحول و تغيير، استرس، دامنه، شدت و وسعت بيشتري گرفت به طوري كه مي توان آن را فرزند ناخلف انقلاب صنعتي و يك قاتل بي سروصدا (Silent Killer) ناميد.
استرس در دنياي امروز تقريباً همه گير شده و از پير و جوان، زن و مرد، تحصيل كرده و بي سواد همه و همه به گونه و با نوعي از آن دست به گريبانند و فقط افراد معدودي كه شناخت كافي از آن داشته و ابزار مقابله با آن را در اختيار دارند از آثار مخرب آن بركنار هستند.
تحقيقات علمي مؤيد اين واقعيت است كه استرس بر سلامت جسم و روان فرد تأثير مي گذارد و انرژي هاي بالقوه و بالفعل او را هدر داده و باطل مي سازد. امروزه مردم اغلب كلمه استرس را به صورت موضوعي متداول و يا به شكل بيماري «اپيدمي» به كار مي برند و اين كلمه مدتها است كه در ادبيات محاوره اي جا باز كرده و به همان گونه كه از كار، غذا، مسكن، مسافرت، تحصيل و... صحبت مي كنيم، از استرس هم صحبت مي كنيم.
با تمام جنبه هاي منفي كه در فرهنگ عامه براي استرس وجود دارد، معهذا اين پديده داراي جنبه هاي مثبت نيز است. جنبه هاي منفي استرس را «استرس مخرب» (Distress) مي گويند كه از شنيدن خبر ناگوار بر شخص دست مي دهد و جنبه هاي مثبت استرس، «استرس سازنده» (Eustress) است، كه هنگام دريافت خبرهاي شاد و خوشحال كننده عارض فرد مي شود.
تعاريف علمي استرس
محققان براي استرس تعاريف مختلفي ارائه داده اند. اين تعاريف اگر چه داراي تفاوت هايي ظاهري و شكلي هستند، ولي از نظر محتوائي تقريباً عقيده واحدي را منعكس مي كنند. «دنيس جيف» استرس را حالتي مي داند كه از دخالت متغيرات «رواني- فيزيولوژيكي» بر دو عامل محيط و سلامتي جسماني فرد بروز مي كند. محقق ديگري به نام «كري كوپر» آن را عكس العمل بيوشيميائي و رفتاري فرد مي داند كه در مواجهه با خطر به انسان دست مي دهد. به رغم «سوزان كارترايت» استرس مجموعه اي از واكنش هاي عمومي فرد به عوامل ناسازگار و غيرمنتظره محيط است كه او را وادار مي كند با اتخاذ روش «جنگ يا گريز» (Fight or Flight) با خطر مقابله كرده و يا راه فرار را انتخاب كند. «كاكس» مي گويد استرس پاسخ فرد به فرآيندهاي دروني و بيروني است كه بر ظرفيت ادغام نيروهاي جسمي و رواني، فشار وارد مي سازد.
به عقيده وي ، استرس بخشي از مجموعه سيستم پوياي برخورد و تعامل فرد و محيط و به عبارت ديگر تطابق بين «خود ديگر» و يا «خود درون» كه با «خود برون» در توافق نيست، مي باشد. از طرفي كارل البرشت، استرس را بخش طبيعي عملكرد انسان دانسته و عقيده دارد كه بايد اختلاف بين استرس منطقي و استرس مخرب را آموخت و حساسيت خود را تجربه كرد تا توانائي مقاومت در ما ايجاد شود.
عوامل استرس زا
به طور كلي پاره اي از استرس ها مي توانند كل جامعه را آزار دهند كه شامل كليه اقشار و طبقات جامعه مي شود. علي رغم وجود استرس هاي عمومي و كلي، اقشار مختلفي كه در متن جامعه فعاليت دارند از ديگر انواع استرس نيز رنج مي برند كه هر يك شيوه برخورد خاص خود را ايجاب مي كند. در اين بحث بدواً منشأ فشارزاهاي عمومي و نتايج فشارهاي عصبي و همچنين نقش تعديل كننده ها كه مكانيزم هاي طبيعي و غريزي انسان در برخورد با عوامل استرس زاست، مطرح و سپس فشارزاهاي طبقه دانشجو عنوان شده و نهايتاً راه حل هائي ارائه خواهد شد.
فشارزاهاي عمومي (استرس زاها) به قرار زير است:
۱- فشارزاهاي محيطي شامل: تغييرات اقتصادي، تغييرات سياسي و اجتماعي، تغييرات تكنولوژيكي و تقسيم كار در خانواده.
۲- فشارزاهاي سازماني شامل: ساختار سازمان، فرهنگ و فضاي سازماني، سياست ها و خط مشي هاي سازمان.
۳- فشارزاهاي اجتماعي شامل: رابطه با سرپرست، ماهيت كار گروهي، رابطه با دوستان.
۴- فشارزاهاي فردي شامل: شرايط جسمي، طرح شغل، حجم زيادكار، تضاد نقش، ابهام نقش.
اين فشارزاها موجب بروز فشار عصبي و يا استرس شده و نتايج بسيار منفي به شرح زير را موجب مي شوند:
نتايج فشار عصبي عبارتند از:
۱- اثرات فيزيولوژيكي شامل: حساسيت به بيماري هاي معمولي، مرض قلبي، زخم معده، سرطان...
۲- اثرات رواني شامل: محروميت و تهاجم، اضطراب، افسردگي، فرسودگي، پريشاني.
۳- اثرات شناختي شامل: تقليل نيروي تمركز، حافظه ضعيف، اغتشاش فكري.
۴- اثرات رفتاري شامل: انجام كار نامناسب، غيبت، خروج از خدمت، مصرف الكل.
از طرفي سيستم مقاومت طبيعي انسان و تجربيات به دست آمده به عنوان عوامل تعديل كننده استرس همواره در جهت حفظ تعادل انسان به صورت خودكار عمل مي كنند كه پاره اي از آنها در جدول شماره ۱ نشان داده شده است.
فشارزاهاي خاص طبقه دانشجو- دانش آموز
فشارهاي عصبي طبقه دانشجو و دانش آموز كه به صورت مقطعي عمل مي كنند، اغلب ناشي از الزامات تحصيلي و آماده شدن براي امتحانات است. اگر چه در پاره اي موارد همان گونه كه اشاره شد با استرس عمومي جامعه داراي وجوه مشترك است، ولي به دليل محدود به بخش خاصي از جامعه و همچنين مقطعي بودن، ماهيت ويژه و منحصر به خود را دارند، كه به دليل ارتباط ارگانيك با اين گروه اجتماعي با مسائل عمومي جامعه از آزارهاي استرس عمومي كاملاً در امان نيستند. نمونه اي از اين فشارهاي عصبي (استرس ها) عبارتند از: دل مشغولي تحصيلي، نگراني از آينده، تشكيل خانواده، وقايع زندگي، مشاجرات خانوادگي، مجادله با دوستان، مشكلات مالي و... (جدول شماره ۲ رويدادهايي را كه فشارزاها در دانشجويان به وجود مي آورند در سه سطح بالا، متوسط و پائين نشان مي دهد.)
جدول شماره ۳، وضعيت ارتباط دانشجو و دانش آموز را با مسائل فردي و اجتماعي و به تبع آن فشارهاي عصبي ناشي از اين دو عامل را نشان مي دهد.
راههاي مقابله با فشار عصبي (استرس)
طبقه دانشجو و دانش آموز اگر چه دچار فشارهاي عصبي مقطعي در دوران امتحانات مي شوند، ولي مقابله آن هنگامي سهل و آسان مي شود كه آنها اولاً در ارتباط با فشارهاي عصبي سطح جامعه به تعادل رسيده باشند و ثانياً با تهيه برنامه هاي كوتاه مدت، امواج فشار عصبي در برهه زماني امتحانات را از سر رد كنند. به دو روش كوتاه مدت و يا تاكتيكي براي برخورد با فشار عصبي مقطعي كه در زمان امتحانات براي دانشجو ضروري است و روش بلندمدت و يا استراتژيكي براي رسيدن به آرامش، حفظ تعادل، عدم شتابزدگي، تمركز و اتخاذ حالات رفتاري مناسب و در نهايت مقابله با فشارهاي عصبي اشاره مي شود.
اقدامات كوتاه مدت در مقابله با فشار عصبي (استرس)
اين اقدامات شامل برخورد مقطعي با مسائل و فشارهاي ناشي از امتحانات به شرح زير است:
- برنامه ريزي تحصيلي: اين مورد از مهم ترين عوامل تخفيف فشار عصبي است. چنانچه برنامه ريزي بلند مدت (مثلا ۴ سال براي دريافت درجه كارشناسي) با دقت و به نحو سنجيده انجام شود، بدون ترديد برنامه هاي ميان مدت و كوتاه مدت در مسير مطلوب حركت خواهند كرد. برعكس اگر برنامه ريزي بلندمدت به طور صحيح انجام نشود كليه برنامه هاي ميان مدت و كوتاه مدت دچار اغتشاش شده و نتيجه مسلم آن بروز استرس شديد در دانشجو است.
- مديريت زمان: در اين رابطه بايد گفت كه انسان به طور كلي داراي محدوديت زماني است يعني ۲۴ ساعت كه هر شخصي آن را به نحوي مي گذراند. بدون ترديد اگر برنامه ريزي زماني درستي وجود داشته باشد و هرچيزي در جاي خود انجام شود اختلاط و تداخل مسائل در اداره يا امور زندگي و تحصيلي به وجود نخواهد آمد و از بروز هرج و مرج در كارها جلوگيري خواهد شد. با اجراي مديريت زمان علاوه بر اين كه «برنامه هاي پرشتاب» از بين خواهند رفت، هرگونه كار و برنامه اي در آرامش كامل اجرا خواهد شد.
- تغذيه صحيح و ورزش: آنچه كه در فصل امتحانات براي طبقه در حال تحصيل بسيار مورد تأكيد قرار دارد تغذيه صحيح و ورزش كردن است. افرادي كه ورزش مي كنند در بالا بردن «تحمل فشار عصبي» موفق هستند و اين كار بايد طبق برنامه و به طور مرتب انجام شود تا با دفع سموم بدن به تعادل و آرامش رسيد.
- تمدد اعصاب و مراقبه: آموزش تمدد اعصاب (آرميدگي و يا آرام بخشي عضلاني) و مراقبه و تمركز، تكنيك هاي بسيار مفيدي براي جايگزين كردن هيجانات عصبي و تنشي و احساسات با وضعيت آرام و ملايم هستند كه بايد توسط متخصصان و با شيوه هاي اصولي و صحيح به كار گرفته شود تا اثرات خود را ظاهر سازند.
- تغيير تدريجي عكس العمل هاي رفتاري - شناختي به فشار عصبي: اين روش بر اين نكته تأكيد دارد كه وقتي نمي توانيم دنياي اطراف خود را عوض كنيم، لااقل مي توانيم عكس العمل هاي خود را تغيير داده و آنها را اصلاح كنيم و توانايي خود را در برخورد با فشار عصبي افزايش دهيم. در فصل امتحانات، ايجاد جو ساكت و آرام و از شركت در مهماني ها و ديدن و شنيدن برنامه هاي تلويزيوني و راديويي -كه از عوامل اغتشاش آرامش دانشجو و دانش آموز هستند- بايد تا حد امكان پرهيز كرد و حالات رفتاري توسط والدين اتخاذ گردد كه فرزندان در حال تحصيل آنها در فصل امتحانات از آسودگي فكري بيشتري برخوردار شوند.
اقدامات بلندمدت در مقابله با فشار عصبي(استرس)
رعايت اقدامات كوتاه مدت اگر چه براي دانشجويان و دانش آموزان بويژه هنگام فصل امتحانات ضروري و لازم است ولي كافي نيست زيرا تأثير آن موقتي و جنبه مسكن دارد.
فردي كه دچار حمله استرس شده براي نجات خود به هر توصيه اي عمل مي كند. او داروهاي مختلف مصرف مي كند، به ورزش و تفريح مي پردازد، كتابهاي مختلف در اين زمينه مطالعه مي كند، به كلاس هاي «يوگا» و «مديتيشن و مراقبه» و امثالهم مي رود. مفتون آگهي هاي پرزرق و برق اين گونه كلاس ها كه اكثرآً از شرايط عصبي فرد استفاده تجاري و در واقع سوء استفاده انساني مي كنند، مي شود و پس از مدتها تلاش متوجه مي شود كه در نقطه شروع قرار دارد و ريشه استرس خشك نشده است و از مخصمه بيرون نيامده است.
براي برخورد ريشه اي با معضل استرس راههاي زير توصيه شده است:
- تقويت مباني ديني: دوركيم مي گويد: انسان موجودي «دين ورز» است و انسان «دين ورز» قدمتي بيشتر از انسان «هوش ورز» دارد. تحقيقات ثابت كرده كه ايمان راسخ و داشتن اعتقادات ديني در حفاظت فرد در مقابل تنش ها و وسوسه هاي شيطاني و ... بيشترين تأثير را دارد. امروزه پزشكان براي معالجه بيماران روان نژند و روان پريش، تلاش در استحكام استوانه هاي ديني فرد را در مرحله اول اهميت قرار مي دهند و به كار بردن دارو را به عنوان روشي مكمل مي دانند كه به بيمار كمكي سطحي و موقتي مي كند.
اجرا كردن دستورات الهي و سنت هاي نبوي در دفع فشار عصبي اهميتي بسزا دارد به طوري كه فرد در برابر شديدترين ضربات عصبي چون درخت تناوري استوار مي ايستد. خدامحوري كه به جاي خودمحوري، تقويت ايمان و تلقين اين موضوع كه «... انسان خسران پذير است مگر اين كه ايمان، عمل صالح و كشف سنت هاي الهي و در نهايت صبر چون سپري او را از گزند بليات و نوسانات روحي حفظ نمايد...»(سوره والعصر) .
- معتدل بودن: به عقيده «فردريك پرلز» انسان معتدل انسان اين مكان و اين زمان است. به عقيده او انسان با احساس ايمني در لحظه هستي زندگي مي كند و در مي يابد كه تنها واقعيت همين لحظه است و نيازي به نگريستن به پس و پيش ندارد. انسان معتدل زنداني رويدادها و اوهام نيست، بلكه نقاط ضعف و قدرتش را مي شناسد و مي پذيرد.
- خروج از محدوديت: نفي هميشگي استرس امكان ندارد مگر اين كه فرد از محدوديت هاي خود بيرون آيد. اين محدوديت ها مي توانند شامل بينش هاي محدود، خودخواهي ها، رقابت هاي مادي بي مورد، ستيز مداوم با خود و اطرافيان باشد. با خروج از محدوديت، فرد در مدار ديگري قرار مي گيرد كه عرفان و مسائل عرفاني را مورد توجه قرار مي دهد. آميختن با عرفان اسلامي و آنچه در دين اسلام آمده از جمله دستورات زندگي و شيوه هاي رفتاري و .. . مؤثرترين عوامل دفع كننده استرس هستند و انسان را «روئين روان» مي سازند.