پنجشنبه ۷ خرداد ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۳۹۱
محمدرضا صفدري
چاپ دوم يك كتاب مشكل
008490.jpg
امير مهنا- به نظر مي رسد كه حال و هواي خيلي از كتاب ها براي دنياي ادبيات زود باشد. اصلا باورمان نمي شود كه مثلا رماني مثل «من ببر نيستم، پيچيده به بالاي خود تاكم » جناب آقاي محمدرضاصفدري به چاپ دوم برسد. درست است كه اين رمان توانست چندين جايزه معتبر ادبي را از آن خود كند اما اينكه تبديل به رماني براي بيشتر كتابخوان ها شود امري محال به نظر مي رسيد.
مان صفدري رماني است كه گمان مي رفت فقط و فقط زبدگان عالم ادبيات با آن ارتباط برقرار كنند اما خوشبختانه خوانندگان ديگري هم به صف خوانندگان زبده اضافه شدند. اين اتفاق خبر از آن مي دهد كه آموزش خواندن ادبيات جدي  دارد آرام آرام جايگاه ويژه خود را پيدا مي كند. درك و برداشت ها از اين پيش رو نشان مي دهد كه رويكرد نويسندگان به زبان امروزي ادبيات دنيا امتحان خودش را پس داده و مسووليت نويسندگان آينده در برخورد با خوانندگان فهيم ده چندان شده است. محمدرضا صفدري از همان آغاز كار نويسندگي اش سعي كرد كه مسير تازه اي را براي دنياي نويسندگي اش دست و پا كند.دو كتاب مجموعه داستان او تا حد خوبي توانستند كه توجه خوانندگان را به طرف خود جلب كننده صفدري از آن جمله نويسندگاني است كه جنجال هاي زيادي بعد از نشر هر كتابش به وجود مي آيد نقد و نظرهاي مثبت و منفي درباره همين كار آخرش تا به جايي رسيد كه بسياري از منتقدان ادبيات خوانندگان را از خواندن اثر او منع كردند.
اين موضع گيري چند نفر از منتقدان عكس العمل قشر كتابخوان را به دنبال داشت. جوانان كتابخوان در جواب منتقدان گفتنند و نوشتند كه به نظر مي رسد منتقدان از آثار عقب مانده باشند. پس بايد به دنبال منتقداني با حال و هواي امروز ادبيات گشت. به هر حال كار آخر صفدري با تمام افت وخيزها اكنون به بسياري از خانه ها راه يافته و نام صفدري به عنون نويسنده اي پيشرو بر سر زبان هاست. به زعم بسياري از اهل فن در عالم ادبيات بايد منتظر داوري زمان بود و اظهارنظرهاي مقطعي و زودگذر و بعضا از سر اداي دين هيچ كمكي به روند اين حرفه پويا و به روز نمي كند». رمان «من ببر نيستم پيچيده به بالاي خود تاكم» در چاپ اول توسط يك ناشر مطرح چاپ شد اما چاپ دوم كار توسط ناشري با رويكرد نه چندان ادبي وارد بازار كتاب شده است. موفقيت كتاب هايي چون رمان صفدري بدون شك خوشحالي اهل قلم را به دنبال خواهد داشت چون صفدري در اين كار سعي كرده است پيشنهاد جديدي را در عالم نويسندگي عنوان كند. خيلي از آدم هاي حرفه اي ادبيات معتقدند كه چاپ اين كار براي آينده پنجاه ساله ادبيات ايران مفيد خواهد بود. بسياري ديگري هم اين كار را در زمره كارهاي « نه خود خواندي و نه ديگران » قرار مي دهند به گمان ما هر دو نظر محترم و متعالي است اما بايد منتظر گذر زمان هم ماند.

نبض خرمگس ها
008496.jpg
اديب وحداني - هري هوديني را بعضي هامان مي شناسيم، بعضي ها نه! فقط براي توصيف اينكه هودين چه كسي بود به صورت خيلي ساده بايد گفت كه ديويد كاپرفيلد برنامه «ديدني ها»ي دهه قبل كه بسيار هم در ايران معروف شده در آمريكا به عنوان كاريكاتور هوديني شناخته شد. اگر به صورت خيلي راحت فهم نخواهيم حرف بزنيم، بايد هوديني را به عنوان كسي معرفي كنيم كه به خاطر شعبده بازي هاي عجيبش آن قدر آدم مهمي در افسانه پردازي هاي اواخر قرن نوزدهم و اوايل قرن بيستم شده بود كه وقتي «اي.ال.داكترو» كتاب رگتايم را در همان حال و هوا مي نوشت، يكي از شخصيت هاي اصلي كتاب را هوديني انتخاب كرد.
در ارتباط با اهميت اين كتاب هم مي توان گفت كه عمده خوشنامي نجف دريابندري، مترجم مشهور كشورمان در بين بر و بچه هاي ادبيات به خاطر ترجمه عالي اش از همين كتاب رگتايم است. در شش هفت ماه گذشته يك عده جوان نسبتا خل وضع كه خبر دستگيري يكي شان را در همين صفحه، چند وقت پيش چاپ كرديم به آن خانه رفتند تا آلبوم جديدشان را ضبط كنند و طبيعتا ناگهان مي ديدند كه چيزها يخ مي زنند، دستگاه ها يا خود به خود از كار مي افتند، يا به كار مي افتند، شبح هايي اين ور و آن ور مي روند و خب! همه اينها طبيعي است و در آلبوم جديد سليپ نات هم آمده است: تاول وجود دارد، سه عدم، پرستش دوگانه، افيون مردم، قرمز، نبض خرمگس، خوشامد، دوز، قبل از آنكه از يادم برود، نناميده، ويروس زندگي، خطر دورشويد اسم آهنگ هاي اين كار جديد است .
اما خبرها در آنجا بيشتر از اين حرف ها بود و اصل رفتن به آنجا به خاطر خبر مهم تشكيل دوباره گروه بلك سبث بود. اوزي اوزبورن چندين سال گذشته را مرتب به تناوب به سرگرمي جديدش گذراند. او هي مي گفت كه به خاطر سرطان همسرش (شارون) يا به خاطر پير شدن خودش يا به هر دليل ديگري مي خواهد موسيقي را رها كند و براي خداحافظي، آخرين تور شخصي اش را برگزار مي كند. الان او بدون شوخي و دروغ به گروه قديمي اش پيوسته تا براي اولين بار بعد از ۳ سال دوباره با هم روي صحنه بروند و موسيقي اي را بنوازند كه در زمان هايي يكي از تاثيرگذارترين انواع موسيقي دنيا بوده است.
جيمز هتفيلد سه دليل درباره اهميت آثار ضبط شده بلك سبث گفته است: «اولا چون واقعا من را مي ترساند. دوم، چون از اين مسخره بازي هاي صلح و عشق و راك اندرول كه اوايل دهه ۷۰ همه جا بود توي بلك سبث خبري نبود. سوم اينكه مادرهاي دوست هام اجازه نمي دادند بچه ها كارهاي گروه را نگه دارند و كسي آن را از من قرض نمي كرد يا نمي دزيد.» حالا بلك سبث دوباره دور هم جمع شده اند و يكي دو نفر بيكار شدند. اولي زك وايلد است كه خيلي جاي دلسوزي ندارد. او به همراه گروهش در اوزفست جديد برنامه اجرا مي كند و آلبوم جديدش را به مردم معرفي مي كند كه ظاهرا خيلي آرام است و هفته اولي كه به بازار آمد، ۲۵ هزار نسخه فروخت.
ديروز آلبوم جديد سليپ نات هم به بازار آمد و همه خوشحال مي شوند كه در فستيوال راك بزرگ سال، در ۲۶ شهر اجرا و كارشان را معرفي مي كنند. در واقع همه به جز جيسون نيوستد كه از وقتي از متاليكا بيرون زده كلي بدبختي كشيده، دو سه سالي در گروه هاي قديمي و جديد زيادي نواخت تا آخر متاليكا باب تروهيل را از اوزي اوزبورن گرفتند و اوزي هم جيسون را انتخاب كرد.
اما امسال اوزي با بلك سبث است و جيسون بيكار. گرچه اين بيكاري خيلي هم بد نيست، چون گروه جوداس پريست دور هم جمع شده اند تا بعد از سال ها كارهاي جديدي را عرضه كنند و جيسون حتما خيلي دوست دارد كه صداي هر دو گروه غول انگليسي سه دهه گذشته را زنده بشنود و لابد بليت هم براي او مجاني مي افتد. «بره خدا»، «قاتل»، «نفرت زاده» و چند تا گروه ديگر هم امسال در اوزفست مي نوازند و ما اسم ها را ترجمه كرديم چون معمولا در حروفچيني يا وقت صفحه بندي، لغت هاي انگليسي به هم مي ريزند و چاپ درست، يك چيزي توي مايه هاي عذاب آور است. درست مثل خبررساني يكباره براي مهم ترين فستيوال فصل تابستان.

فوتبال و مد
008493.jpg
طراحان مد هم فوتبال خود را بازي مي كنند.
ميان دو غول مد در ميلان ايتاليا، يعني جيورجيوآرماني و دولچه گابانا سر قرار داد باچهره هاي مشهور ورزشي، رقابت سختي سرگرفته است.
اين دوغول مد شهر ميلان قصد دارند با عقد قرارداد با چهره هاي مطرح ورزشي آنها را به عنوان سمبل هاي مارك خود معرفي كنند.
آرماني مي گويد چاره اي نداريم. چهره هاي ورزشي در بورس هستند و به درد تجارت ما مي خورند. تصاوير سياه -سفيد شيكي از ورزشكاران ايتاليايي ملبس به محصولات آرماني در فروشگاه هاي اصلي آرماني وجود دارد. المپيك در راه است و ورزشكاران ايتاليايي در صدر اخبار و رسانه ها هستند. اين دوغول مد به خوبي از اين مساله استفاده مي كنند.

ابوالفضل جليلي
فيلمساز عاشق روزنامه نگاري
008604.jpg
بعضي آدم هاي دوست داشتني گاه به گاه يكهويي پيدايشان نمي شود و همه ازهمديگر مي پرسند كه چه بلايي بر سر او آمده. وقتي هم پس ازمدت ها پيدايشان مي شود همه خوشحال مي شوند چون معتقدند او مثل هميشه با دستي پر خواهد آمد.
يكي از اين آدم هاي مهربان و دوست داشتني جناب ابوالفضل جليلي است. ابوالفضل با اين كه يك فيلمساز در حد و اندازه جهاني است اما هميشه به روزنامه نگاران غبطه مي خورد.
او عشق روزنامه نگاري است. معتقد است كه يك روزنامه نگار مي تواند در عرض چند ساعت حاصل كار خودش را ببيند. در صورتي كه يك فيلمساز از زمان جرقه داستان در ذهنش بايد مدت يك سالي را به اين طرف و آن طرف بدود. البته آقاي جليلي نگفته اند كه ماندگاري فيلم با روزمرگي روزنامه نگاري چه تفاوت هايي دارند.
جليلي با اولين ساخته بلندش يعني «گال» توانست خود را به عنوان نويسنده اي مطرح معرفي كند. دغدغه هاي شريف و انساني او همواره مجبورش كرده اند كه نظري مشفقانه به قشر نوجوان بدسرنوشت داشته باشد. خود فيلم گاه با تمام تلخي هايش نويددهنده يك نگاه تازه بود. نگاهي كه به عنصر جوان و كودك به چشم خريدار و محملي براي پول در آوردن نگاه نمي كرد.
جالب است بدانيد كه جليلي جزو معدود آدم هايي بوده كه از كشور ژاپن بدش مي آمده. به چه دليل خدا مي داند. اما همين كه پايش به اين كشور باز شده و جلال و جبروت ژاپن را ديده نه تنها ديگر بدش نيامده بلكه وسوسه شده فيلمي درباره اين كشور بسازد. همان فيلمي كه چند شب پيش از شبكه دو پخش شد.
به هر حال بعد از سال ها ناپيدايي، حضوري اين چنيني را بايد به فال نيك گرفت. جليلي فوق العاده آدم صريح، راحت و خودماني است. آنقدر ريلكس است كه آدم باورش نمي شود اين همه قشقرق در دنياي سينما راه انداخته باشد. اين فيلمساز كه تاكنون چندين جايزه جهاني را براي سينماي ايران به ارمغان آورده خيلي وقت است كه كار بلندي را جلوي دوربين نبرده است.
گفتني است كه ابوالفضل جليلي در ميان مردم كشور فرانسه بسيار محبوب تر و شناخته شده تر از مردم ايران است. شايد همين امر باعث شده كه بسياري از تهيه كنندگان بزرگ دنيا براي تهيه فيلم هايش سر و دست بشكنند. در زمان غيبت جليلي همواره اين ترس وجود داشت كه نكند او هم به خيل بي سرانجام ژورناليست ها پيوسته و بي خيال دنياي سينماي شده است. اما اين ترس با پخش فيلمي از او و خبرسازشدنش كاملا از بين رفت. جليلي تاكنون توانسته فهم به كارگيري عنصري چون نابازيگران را در سينماي ايران جا بيندازد.
مساله اي كه حالا روز به روز دامنه گسترده تري پيدا كرده و بعيد نيست كه در چند سال آينده شاهد هنرنمايي هيچ بازيگر مشهوري نباشيم. خبرسازي ديگر جليلي از اين بابت است كه آخرين فيلمش «ابجد» با مشكلاتي روبه رو شده و او بايد براي رفع و رجوع به كشور فرانسه سفر كند.
ابجد آخرين كار جليلي است كه در خارج از كشور ساخته شده و توسط تهيه كننده هايي از ايران، فرانسه و ايتاليا حمايت شده است. ظاهرا تهيه كننده فرانسوي مانع فروش اين كار شده است. گفته مي شود كه فيلم مضموني يهودي دارد.

«چاي تلخ» شيرين مي شود؟
008628.jpg
ناصر تقوايي، فيلمسازي وسواسي و كمال گراست. گاه اين وسواس به چنان درجه اي مي رسد كه ساخت فيلم را براي او ناممكن مي كند. او پس از غيبتي ۱۲ ساله با فيلم «كاغذ بي خط» بازگشتي موفقيت آميز داشت. پس از آن به نظر مي رسيد طلسم تقوايي شكسته شده باشد، اما گويي اين طلسم شكستني نيست. پس ازناكامي در ساخت «زنگي و رومي»، به نظر مي رسيد تمامي مقدمات و پيش فرض هاي ساخت «چاي تلخ» او فراهم شده باشد. اما گويي اينبار نيز تقوايي در مدار «نشدن» حركت مي كند.سعيد حاجي ميري، تهيه كننده فيلم، طولاني شدن غيرطبيعي زمان توليد را علت توقف فيلم اعلام كرد. آنها كه در كار توليد هستند مي دانند كه عدول از برنامه توليد چه هزينه هاي وحشتناكي به همراه دارد و ظاهرا يكي از تخصص هاي تقوايي بي توجهي به برنامه توليد است. همين امر باعث افزايش غيرطبيعي هزينه ها شد و كار را به جايي رساند كه فصل مناسب براي توليد فيلم نيز از كف رفت و در نتيجه «چاي تلخ» متوقف شد.با توجه به علاقه اي كه شخص اول سينماي كشور، آقاي حيدريان به مضمون فيلمنامه دارد، به نظر مي رسد هنوز شانسي براي ادامه توليد «چاي تلخ» وجود داشته باشد. اگرچه به خاطرگرماي فوق العاده جنوب، ادامه توليد فيلم تا پاييز ناممكن است، از سوي ديگر چند تهيه كننده ديگر مثل شركت تماشا كه سال پيش توليد فيلم عظيم «دوئل» را به پايان رساندند نيز تمايل به مشاركت در توليد فيلم دارند. بايد ديد آيا طلسم  چاي تلخ شكسته خواهد شد و كام تقوايي را شيرين خواهد كرد.شايد نكته تلخ و مطايبه آميز در خصوص تقوايي انبوه طرح هاي درخشان فيلم نشده باشد. طرح هايي كه به خاطر وسواس، كمال گرايي و اخلاق و روحيات خاص تقوايي كه تناسب چنداني با صنعت سينما ندارند، همه در بايگاني مانده اند.تقوايي يك استاد مسلم فيلمنامه نويسي است. هر فيلمنامه و فيلم او براي علاقه مندان سينما مملو از جزئيات و نكات آموزنده است. در چنين فضايي اخبار ناگوار از توليد فيلم هاي تقوايي بيش از همه كام علاقه مندانش را تلخ مي كند، به خصوص كه اينبار پاي چاي تلخ در ميان باشد.

تهران و كاريكاتوريست ها
گاهي وقت ها اين شهر تهران آنقدر خنده دار مي شود كه نيازي به هيچ طنز و مطايبه اي نيست. اين ابرشهر بي شكل و شمايل با مردم هميشه هراسانش. تاكنون محفلي خوب براي پديدآمدن آثار هنري، سينمايي، تلويزيوني و ادبياتي بود. يكي از طنزپردازان در جايي گفته بود كه خنداندن ايراني ها كاري مشكل و خنداندن تهراني ها كاري محال است. از اين رو خنداندن ساكنان اين شهر خشن واقعا ثوابي دنيايي و آخرتي به دنبال دارد. اين مردم حق دارند كه به شهر و مشكلات خود بخندند. شايد همين امر باعث حركت جالب چندين نفر از كاريكاتوريست ها شده. جريان از اين قرار است كه در اواخر تيرماه همين امسال نمايشگاهي از زاويه ديد مشكلات شهر تهران در قالب كاريكاتور برپا مي شود. خانه كاريكاتور از علاقه مندان خواسته تا آثار خودرا به دبيرخانه اين نهاد ارسال كنند. نكته جالب توجه اينكه گردانندگان نمايشگاه فوق قصد دارند كه از ميان كاريكاتورهاي به نمايش گذاشته شده به چند تاي آنها جوايز ارزنده اي اهدا كنند.
بدون شك نمايشگاه ياد شده يكي از پرطرفدارترين نمايشگاه هاي تهران خواهد بود. اگر اين نمايشگاه بتواند حداقل خرده لبخندي را برلبان تهران نشين ها بياورد بزرگترين رسالت خود را انجام داده است.

مولن روژ
روزي روزگاري با پيتر سلرز
008601.jpg

بريت اكلند، همسر اول پيتر سلرز، كمدين فقيد انگليسي سرانجام پس از سال ها ابراز انزجار از شوهر سابقش، براي نخستين بار دست از ترشرويي برداشت و به روح سلرز خدابيامرز لبخند زد. جشنواره كن در روز پاياني خود شاهد همراهي اكلند و شارليز ترون - هنرپيشه اسكارگرفته به خاطر فيلم هيولا - بود كه دست در دست هم لبخندزنان، فيلم «زندگي و مرگ پيتر سلرز» را معرفي مي كردند. در اين فيلم، جفري راش به نقش پيترسلرز و شارليز ترون در نقش اكلندجوان حضور خواهند داشت تا بار ديگر ياد اين هنرپيشه توانمند را در اذهان زنده سازند .
كن امسال به يادماندني بود
008607.jpg

يكي از برنامه هاي قابل تقدير و ارزشمندي كه هر سال در حاشيه جشنواره كن برگزار مي شود، برپايي مراسمي به منظور جمع آوري كمك مالي براي صندوق تحقيق و پژوهش ايدز در ايالات متحده است. امسال شارون استون، ميزباني مراسم را بر عهده داشت و توانست از ميهمانان صاحب نامي چون راد استوارت و ليزا مينلي در مجموع يك ميليون دلار جمع آوري كند. تارانتينو، ناتالي پورتمن (بازيگر جنگ ستارگان) و سرنا ويليامز (قهرمان تنيس) از ديگر ميهمانان مراسم امسال بودند.
شريل كرو،هنرمند و خواننده موسيقي راك نيز اجراي برنامه هاي هنري مراسم را بر عهده داشت.
معجوني از ترومپت 
008610.jpg

نوازنده فرانسوي ترومپت، اريك تروفاز، پس از مدتي استراحت و كناره گيري از فعاليت حرفه اي، قصد بازگشتي قدرتمند و پر سر و صدا دارد. سليقه موسيقايي تروفاز، خاستگاهي كافه اي و بسيار نزديك به آثار غول توانمند موسيقي جاز، مايلز ديويس دارد. از اين رو بسياري وي را به ديويس تشبيه مي كنند. اما حقيقت اين است كه تروفاز شيوه اي بس متفاوت از ديويس دارد. وي با بهره گيري كامل از احاطه و تسلطش بر موسيقي اروپايي، عربي و آفريقايي، همواره سعي كرده است تا يك معجون بين المللي و همه پسند را در آثارش خلق كند. در اين ميان، آميزه موسيقي بين المللي با خميرمايه هاي راك، موسيقي تلفيقي متفاوتي را رقم زده است كه هرگز در آثار ديويس و امثال وي به چشم نمي خورد.
آموزش موسيقي از طريق تلويزيون
008613.jpg

به زودي يك شبكه تلويزيوني ويژه آموزش موسيقي به جمع شبكه هاي تلويزيوني اروپا خواهد پيوست. شبكه موزيسين ها كه از آخر همين هفته روي آنتن مي رود، براي رده هاي مختلف موسيقي از خوانندگي گرفته تا نوازندگي و حتي اداره دستگاهDJ برنامه دارد.
اين شبكه با نام مخفف «>M channel همچنين از حضور هنرمندان صاحب نام موسيقي بهره  خواهد برد. در بخش راك و پاپ، سازهاي گيتار، بيس، درام، پركاشن و كيبورد و اصول خوانندگي معرفي و تدريس مي شوند. برنامه به تدريج در فصل پاييز متمايل به موسيقي كلاسيك مي شود.
پروژه جديد دايان كيتن
008616.jpg

حضور دايان كيتن درفيلم «مادر داوينچي» قطعي شد. وي دراين فيلم نقش زني را ايفا خواهد كرد كه پس از خودكشي پسرش، عزم سفر مي كند تا دنياي نا شناخته پسر از دست رفته را بشناسد. او در رستوراني كه پسرش مشغول به كار بود، شغلي دست و پا مي كند، وقتش را با دوستان او مي گذراند و در اين ميان خودش را مي شناسد.

خبرسازان
ايرانشهر
تهرانشهر
حوادث
در شهر
سفر و طبيعت
عكاس خانه
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  حوادث  |  خبرسازان   |  در شهر  |  سفر و طبيعت  |  عكاس خانه  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |