شنبه ۹ خرداد ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۳۹۳
طلسم شكست
008682.jpg
پژمان راهبر -معلوم بود كه آن عكس جالب از صحنه تيرانداختن او با كمان، صفحه اولي است. اما وقتي سيدمحمد خاتمي، رئيس جمهوري خوش عكس، خود را در معرض يك اتفاق تازه قرار مي دهد، بايد خوش شانس باشي، مثل چند عكاس معدود كه هنگام تيراندازي رئيس جمهور، با بقيه به قسمت ديگري از سالن نرفتند تا اين لحظه را از دست بدهند.
ديدار سيدمحمد خاتمي از اردوي ورزشكاران المپيكي، نه از اين جهت كه المپيكي ها از ۳ ساعت پيش يك كله مشغول تمرين بودند و منتظر تا رئيس جمهوري برسد كه از بابت حضور روحيه بخش كسي كه كمتر در مجامع ورزشي حضور به هم مي رساند، جالب توجه بود. در شرايطي كه برخلاف گفته ورزشكاران كانادايي حاضر در اردو كه با چشمان از حدقه درآمده اين ديدار را يك امر استثنايي قلمداد مي كردند، حضور سياستمداران در مسابقات ورزشي امري كاملا عادي است. خاتمي در تمام اين ۷ سال كمتر با پاي خود به جمع ورزشي ها آمده بود. يادتان هست روز دشوار ايران - ايرلند در ورزشگاه آزادي را كه رئيس دولت با وجود تمام انتظارات نيامد؟ آن روز گمان ورزشي نويس ها بر اين بود كه حضور او در آزادي مي توانست شرايط را به نفع تيم فوتبال ايران برگرداند. اما او برخلاف نلسون ماندلا، ژاك شيراك يا سيلويو برلوسكوني همواره علقه خود به فوتبال را مخفي كرده است، گرچه مي گويند طرفدار سفت و سخت يكي از دو رنگ غالب فوتبال است.
سه شنبه گذشته اما اين طلسم شكست. وقتي او به همراه محافظان سختگيرش سالن به سالن راه مي رفت تا حرف هاي ورزشكاراني را بشنود كه مرتب خواستار رسيدگي به درخواست هاي كوچك و بزرگ خود بودند، شايد طعم لذت نشست و برخاست با ورزشي ها را نيز چشيد. در جمع كشتي گيرها، مثلا، علي دبير آمد و گفت كه كار دانشگاهش حل نشده و خاتمي به يكي از معاونان مهرعليزاده دستور پيگيري داد و به مهرعليزاده گفت: براي حل مشكل عليرضا حيدري پيگير باشد. او حتي علي اكبرنژاد قهرمان سابق تيم ملي كشتي را شناخت و با او خوش و بشي كرد. در سالن ديگر كه دو و ميداني كارها جمع بودند، او درباره ركورد پرش ارتفاع كه پندارشوقيان آن را شكسته، پرسيد. گفتند چقدر است. پرسيد ركورد آسيا چقدر است، گفتند و بعد ركورد جهان را. نتيجه معلوم بود. لبخندي و گفتن اين جمله كه: «ولي بايد بهشان برسيم.» او سپس از ركورد تيمور غياثي پرسيد. قهرمان بازنشسته پرش ارتفاع و برنده طلاي آسيا. به او گفتند: «جناب خاتمي. ايشان در پرش ارتفاع فعاليت مي كردند»! و او باز خنديد. خب، البته توقعي هم نداشتند كه او با اين همه مشغله همه را مو به مو بشناسد... آيا براي رئيس جمهوري يادآوري نام يك قهرمان قديمي كافي نيست؟

سعيد پورصميمي
خلاق و هميشه درخشان
008652.jpg
سعيد پورصميمي بازيگري است كه در اغلب نقش هايش درخشان ظاهر شده است. گمان مي رود كه هنر بازيگري با پورصميمي به دنيا آمده. پورصميمي كه اين روزها با فيلم «معادله» به هنرنمايي پرداخته به خاطر بازي در نقش هايي چون ملول و ناخدا خورشيد حضور موفق خود را اعلام كرد. اين بازيگر با ايفاي نقش چند لايه ملول از پس تمامي زواياي پنهان و آشكار آن برآمد و موفق به دريافت جايزه بازيگر نقش دوم يكي از جشنواره هاي فجر شد. پورصميمي به خاطر استيل و نحوه برخوردش با نقش و به قول معروف زندگي كردن با كاراكتر به بازيگري راحت و حرفه اي مشهور شده است.
ايفاي نقش مشهور آلاكولي در فيلم «پرده آخر» اوج هنرنمايي پورصميمي بود. مي توان گفت كه اين بازيگر در هيچ كدام از نقش هايش ضعيف يا متوسط ظاهر نشده. پرونده درخشان اين بازيگر نشان مي دهد كه او راه و رسم جديدي را در عالم بازيگري ابداع كرده است. بسياري از منتقدان، پورصميمي را بازيگري تكرارناشدني مي دانند و او را در حد بازيگري چون پرويز فني زاده قلمداد مي كنند. سعيد پورصميمي كه واقعا هم صميمي است، خيلي وقت است كه از سوي كارگردانان صاحب نام به كار دعوت نمي شود و شايد به همين دليل باشد كه به همكاري با گروه هاي متوسط رو آورده. دنياي سينما و به خصوص هنر بازيگري كمي در برخورد با اصحاب خود خشن است، ساخت و ساز فيلم هاي متوسط و گيشه پسند اين روزها عالم سينما را در سيطره خود در آورده و هجوم چهره هاي جديد و نابازيگر، آينده اي مبهم را براي اين صنعت رقم خواهد زد. به هر حال سعيد پورصميمي اين روزها با وجود حضور در فيلم هايي ضعيف، اوج كار خود را حفظ كرده و هرگز اجازه نداده كه جو كلي كار از هنرش بكاهد. اميدواريم كه اين بازيگر پرتلاش و خلاق را بار ديگر در حدود نقش هايش در فيلم هاي ناخداخورشيد، عشق طاهر، پرده آخر، عروس آتش و ... ببينيم.

اسكورسيزي در سيما
008670.jpg
نمايش فيلم «كوندون» مارتين اسكورسيزي از سينما ۱، حادثه اي فرخنده است. اين نخستين فيلم اسكورسيزي است كه از تلويزيون ايران پخش مي شود. فيلمي كه چرخشي آشكار در سبك فيلمسازي اوست.
اسكورسيزي از خانواده اي با تبار ايتاليايي است. در نيويورك بزرگ شده است. شخصيت هنري او سنتزي از كاتوليك گرايي ايتاليايي و خيابان هاي پايين شهر نيويورك است. اسكورسيزي، فيلمسازي را مثل همه جوانان عاشق دهه ۱۹۶۰ با فيلم كوتاه شروع كرد. بعد با راجر كورمن آشنا شد و از طريق او وارد سينماي حرفه اي شد. علي رغم ساخت چند فيلم بلند، اين «راننده تاكسي» بود كه اسكورسيزي را به يك فيلسماز در سطح جهاني تبديل كرد. فيلم نخستين تلنگر جدي سينماي آمريكا به جنگ ويتنام بود. نخل طلاي جشنواره كن جايزه اي به اسكورسيزي براي قدرداني از بصيرت بالاي هنري اش بود.
موفقيت هاي بعدي، يكي يكي از راه رسيدند. «گاوخشمگين» كه به عنوان برترين فيلم دهه ۱۹۸۰ سينماي آمريكا انتخاب شد، «سلطان كمدي»، «آخرين وسوسه هاي مسيح» و «رفقاي خوب» او را به مهم ترين و جريان سازترين سينماگر معاصر آمريكايي تبديل كرد. به طوري كه به قول «وودي آلن» از هر دو فيلمي كه در آمريكا ساخته مي شود، يكي تحت تاثير مارتين اسكورسيزي است.
مضامين موجود در مذهب كاتوليك يكي از دغدغه هاي هنري اسكورسيزي بوده است. به طوري كه به تعبيري شخصيت هاي فيلم هاي او مثل «تراويس» در راننده تاكسي و «جيك لاموتا» در گاو خشمگين، ما به ازاي امروزي شخصيت مسيح(ع) هستند مايه هاي مذهبي در آثار اسكورسيزي يكي از مضامين اصلي و اوليه را تشكيل مي دهند.
به همين دليل او در سال ۱۹۹۷ و پس از ساختن فيلم خشن و در عين حال اخلاق گرايانه «كازينو» سراغ فرهنگ شرق مي رود. كوندون كه درباره تبت و تعاليم «دالايي لاما» است، البته همان سال با واكنش دولت چين روبه رو شد به گونه اي كه حتي دولت چين تهديد كرد كه در برابر نمايش اين فيلم دست به واكنش هايي خواهد زد.
فيلم اسكورسيزي البته به نمايش درآمد و نكته جالب اينكه اهميتش فراتر از حاشيه هاي موضوعي آن شد. هر فيلم اسكورسيزي، كنكاشي در زبان سينما است. در وهله اول، او دينش را به هنر سينما پرداخت مي كند. كوندون نيز از اين قاعده مستثني نيست. فيلمي كه به لحاظ بصري و پرداخت دنياي پر از مراقبه و تامل، شخصيت اصلي اش سنگ تمام مي گذارد.
موسيقي سحرانگيز «فيليپ گلاس» نيز از ديگر عناصر قابل توجه اين فيلم هستند. فيليپ گلاس از بزرگ ترين موسيقي دانان ميني ماليسم معاصر است كه سال ها قبل قرار بود موسيقي راننده تاكسي را براي اسكورسيزي بسازد. اما اسكورسيزي ترجيح داد تا «برنارد هرمن» كبير، آخرين نغمه زندگي اش را براي فيلم او تصنيف كند. پس از نزديك به ۲۰ سال، اين فرصت فراهم شد تا گلاس يكي از بهترين آثارش را براي اسكورسيزي خلق كند.

وهن عتبات عاليه
وهن عتبات عاليه چند هفته اي است كه از سوي نيروهاي اشغالگر در عراق به اوج خود رسيده است
008694.jpg
008676.jpg
غيرت و احساس ديني شيعيان نه تنها درعراق كه در همه جاي دنيا برانگيخته شده است. حتي صدام ، با هوش تر از آن بود كه حتي فكر وهن اماكن مقدس را در سر بپروراند، چون از عواقب آن به خوبي آگاه بود. آنچه در نجف و كربلا پيش آمده است، صرفا يك رويداد و اتفاق سياسي نيست. اين نكته اي است كه در شماره اخير مجله نشنال جئوگرافيك كه بخش عمده اي از مطالب خود را به عراق اختصاص داده است نيز قيد شده است.
دو عكس فوق از آخرين شماره نشنال جئوگرافيك انتخاب شده اند.

بازگشت گرانچ؛ اين بار از نوع تجاري!
درست در ميانه سال هاي دهه ۱۹۹۰ ميلادي سبك جديدي از موسيقي به مردم دنيا معرفي شد كه در كسري از ثانيه (سال گذشته) مرزه هاي اقتصادي را درنورديد ودرست خلاف آنچه كه از اول تعريف شده بود در جهت خواست شركت هاي مهم تجاري به فعاليت پرداخت واژه «آلترنتيو» كه در فارسي«ديگر» ترجمه مي شود بيشتر از آنكه به نوع خاصي از موسيقي ، شكل خاصي از شعر يا تلقي خاصي از هنر اشاره داشته باشد، به ساز وكارهاي جوان هاي اهل موسيقي اشاره دارد كه به جاي رفتن زير يوغ شركت هاي مهم تهيه و توليد موسيقي، با شركت جمع وجور و نقلي مستقل كار مي كنند و خوب و بد اين جور كار كردن را هم به گردن مي گيرند.گروه هاي آلترونتيو به محض پيدا كردن مخاطب گسترده مستقل به سرعت توانستند و بهتر است بگوييم مجبور يا راغب شدند كه به خواست هاي تهيه كننده ها (همان شركت هاي بزرگ) تن بدهند، چرا كه اگراين كار را نمي كردند شركت ها خود به خود گروه هاي مشابهي را توليد مي كردند كه بازار اين گروه هاي مستقل را از بين مي بردند و طبيعتا توانايي ادامه كار اينان را سلب مي كردند. در مطلبي كه پيش رو داريد اين اتفاق به صورت موردي بررسي شده است.
Puddle of Mudd يكي از آن گروه هاي پست گرانجي است كه جريان اصلي موسيقي راك آمريكا را ۱۰ سال پس از انقلاب نيروانا با انتشار آلبومNevermind ، در خلال سال هاي ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۳ ميلادي به شدت دچار تغيير و تحول كرد. نيروانا و بسياري ديگر از گروه هاي گرانج هم تراز خيلي زود از صحنه ها محو شدند، چرا كه اصولا آنان پديده هاي زيرزميني بودند كه تاب تحمل حضور در جريان و مسير اصلي را نداشتند. طرفداران اين دست گروه ها به طور مستقيم افرادي احساساتي نبودند در حالي كه از احساسات غريب نهفته در ترانه ها كه به شكلي غيرمعمول ارايه شدند لذت مي بردند. ترانه هايي كه كمي حال و هواي موسيقي راك نيز با آنها تلفيق شده بود. مسلما اين تركيب يك فرمول موفقيت آميز بود كه به نوعي هنر اساسي گروه هاي موج اوليه سبك گرانج به شمار مي رفت.
گروه هاي بسياري پس از موج اوليه گرانج شكل گرفتند اما هيچ يك نتوانستند مانندPuddle of Mudd بدرخشند. شايد از خوش اقبالي اين گروه بود كه اندي والاس، تنظيم كننده ترانه هاي آلبومNevermind نيروانا، بر روي هر دو آلبوم بي رياباش! و «زندگي در گردش» كار كرد. به نظر مي رسد والاس سعي داشته تا ويژگي هاي صوتي نيروانا را در ترانه هايPuddle of Mudd به كار گيرد. حال آنكه در بسياري مواقع اصوات مشخصا به فرم موسيقايي هوي متال نزديك تر شده اند تا يك اثر هنري پانك پرسروصدا (كه اين موضوع بيشتر در مورد آلبوم دوم صادق است.) بدين معني كه ترانه ها حتي به آثار گروه Alice in Chain نيز شباهت پيدا كرده اند. با اين وجود، علي رغم اينكهPuddle... در فرم ساخت آهنگ ها به هوي متال بسيار نزديك شده است اما در مورد اشعار ترانه ها، همه چيز به گرانج ختم مي شود.
نكته جالب توجهي كهPuddle of Mudd را از ساير گروه ها متمايز مي سازد، حس و حال موجود در ترانه هاست كه به نظر مي رسد بيشتر براي پسرهاي سرخورده ساخته شده اند تا هر كس ديگر. بدين معني كه در اكثر ترانه هاي آلبوم اول از مضامين به شدت عاطفي سخن به ميان آمده است. به عنوان مثال در ترانه «از من متنفره»! كه مشخصا نوع تغييريافته و امروزي ترانه ليتيوم نيرواناست، با اشعاري مبتذل و پيش پا افتاده روبه روايم كه از نمونه كلاسيك آن (!) به شدت دور شده اند. (جالب است بدانيد كه «فرد درست» نيز به عنوان بك ووكاليست يا همخوان، گروه را در اين ترانه ياري كرده است!) اين شيوه احساساتي گري در متن اشعار ترانه (دور از خودم) به اوج مي رسد. جايي كه وس اسكنتلين (به خصوص در كرس همين ترانه) مي خواند: «هميشه از اين مي ترسم كه واسه م مهم باشي!»
تفاوت عمده آلبوم بي رياباش و زندگي در گردش در اين نكته نهفته است كه اگرچه در آلبوم اول نگاه ابتدايي تري نسبت به مسايل دور و اطراف ديده مي شود اما آلبوم دوم حتي اين خصيصه به ظاهر احمقانه را نيز از دست داده است. چرا كه به وضوح از كمبود حال و هواي پانك اريژينال موجود در اين نوع آثار و اصولا فقدان نگرش خاص و همين طور ضعف بارز موسيقايي، به شدت رنج مي برد. در واقعPuddle of Mudd هنوز همان پياده هايي هستند كه در جاده به انتظار كسي نشسته اند تا آنها را به مقصد بعدي برساند. اما آيا اين شخص پيدا خواهد شد؟!
نوشته: استيفن توماس 
ترجمه: علي نشاندار

كار يا فرهنگ كار
مدير كل دفتر آموزشي و بهسازي نيروي انساني سازمان مديريت و برنامه ريزي خبر داد كه از بين ۹۹ هزار نفري كه در آزمون استخدام ادواري سال قبل پذيرفته شده اند، ۲۰ هزار نفر در دستگاه هاي دولتي ، شركت ها و بخش خصوصي استخدام شدند، اما براي خيلي از اين قبول شدگان مشاغلي كه در شهرستان ها و برخي از ادارات و سازمان ها پيشنهاد شد، جذابيتي نداشته است.
احمد طباطبايي گفت كه خيلي از شركت كنندگان براي آزمايش خودشان و يا گرفتن مدرك موفقيت در آزمون شركت كرده اند و برخي از متخصصان فني كه دررشته هايي مثل كامپيوتر و برق تخصص دارند هم به دليل اينكه دربازار آزاد شغل مناسبي مي يابند به سراغ استخدام از طريق اين آزمون نمي روند. به همين دليل هم اين آزمون پاسخگوي نياز دستگاه ها و شركت ها براي تامين متخصصان فني مورد نياز نيست. در اين آزمون بيشتر فارغ التحصيلان فوق ديپلم به بالا كه از دستگاه هاي معتبر فارغ التحصيل شده اند، پذيرفته شدند. بنابراين تحصيل كردگاني كه فكر مي كنند حتي براي آنها هم در ايران شغلي پيدا نمي شود و بايد با بيكاري دست و پنجه نرم كنند،  بهتر است بدانند كه نيمي ازكساني كه براي استخدام در آزمون استخدام ادواري سازمان مديريت و برنامه ريزي قبول شده اند، به سراغ مشاغل پيشنهادي نرفته اند. ظاهرا مشكل اصلي جامعه ما «فرهنگ كار» است تا خود «كار.»

مولن روژ
سانتانا، هنرمند سال لاتين 
008685.jpg

كارلوس سانتانا گيتاريست موسيقي راك آمريكاي لاتين از سوي آكادمي لاتين ركوردينگ به عنوان هنرمند برتر لاتين در سال ۲۰۰۴ شناخته شد. از اين هنرمند مردمي همچنين به خاطر يك عمر فعاليت فرهنگي، هنري، اجتماعي و به ويژه حمايت مالي بي دريغ از صندوق هاي حامي بيماران ايدزي تقدير شد. سانتانا و همسرش در سال ۹۸ صندوق مالي ميلاگرو را در حمايت از جوانان علاقه مند به زمينه هاي هنري، آموزشي و اجتماعي تاسيس كردند. از وي همچنين به عنوان يكي از شانس هاي اصلي دريافت جايزه گرمي لاتين در پنجمين سال از برگزاري اين مراسم ياد مي شود. جوايز گرمي لاتين طي مراسمي در اول سپتامبر آتي در لس آنجلس به برندگان اعطا خواهد شد.
رفاقت جورج كلوني و مت ديمون 
008697.jpg

جورج كلوني و مت ديمون، دو مرد بازيگوش هاليوود، پس از فراغت از فيلمبرداري «دوازده نفره اوشن»، بيشتر اوقات خود را با هم مي گذرانند. اين دو حتي بنا است تا در فيلم بعدي نيز با هم باشند. «سيريانا» عنوان تريلري سياسي از دنيايCIA است كه بر اساس خاطرات رابرت بائر، سرباز پياده نظام آمريكا در جنگCIA عليه تروريسم شكل گرفته است. ديمون در اين فيلم نقش يك تاجر آمريكايي نفت را ايفا مي كند كه در خاورميانه در پي انعقاد قرارداد مي چرخد و كلوني در نقش يك مامور زبدهCIA ، به كمين تروريست ها مي نشيند. اگر فيلم را زيادي شبيه به« ترافيك » ديديد تعجب نكنيد، چون كارگردان و نويسنده سيريانا، همان «استفن كاگهان»، فيلمنامه نويس ترافيك است.
جاني دپ و نقش كولي 
008679.jpg

گويا جست وجوي هاليوود در پي يافتن يك زوج هنرپيشه براي فيلم «نفرين كولي» نتيجه اي بهتر از جاني دپ و همسرش وونسا پاراديس، نداشت. دپ بنا است در اين فيلم نقش يك كولي را بازي كند كه به مردي معلول درباره نفرين يك زن افسونگر ساحره هشدار مي دهد. نقش ساحره بر عهده پاراديس خواهد بود. فيلم در آگوست آتي با بودجه اي معادل ۱۰ ميليون دلار كليد مي خورد و جديدترين پروژه جاني دپ پس از دزدان دريايي كارائيب ۲ خواهد بود. اين نخستين باري است كه دپ كنار همسر فرانسوي اش در يك فيلم ظاهر مي شود.
برترين ستاره راك دنيا
008691.jpg

بر اساس نظرسنجي معتبرNME ، «كارل بارات»، هسته مركزي گروه«Libertines« برترين ستاره راك دنيا در سال ۲۰۰۴ شناخته شد. پس از او «آلكس كاپرانوس» از گروه «Ferdinand zFran>در جايگاه دوم قرار دارد و «فابريزيو مورتي» از گروه«The Stroke« در سومين پله نشسته است. «مگ وايت» از گروه «The white Stripes>كه پيش از اين به عنوان بهترين ستاره راك زن شناخته شده بود، جايگاه چهارم را كسب كرده است.
بازگشت افسانه موسيقي جازHorace silver
008688.jpg

«هوراس سيلور» به عرصه موسيقي جاز بر مي گردد. وي طي سال هاي اخير به دليل بيماري و كهولت سن حضور كم رونقي در فعاليت هاي حرفه اي داشت. اما ظاهرا پيوستن او به گروهBlue Nots in NewYork در آوريل گذشته، حسابي حالش را جا آورده است. حضور پر سر و صداي او در اين باشگاه قديمي هم نشان از بازگشتي قدرتمند داشت و هم باعث شد بليت تمام كنسرت ها طي دو ماه گذشته پيشاپيش فروخته شود.

خبرسازان
تهرانشهر
حوادث
در شهر
درمانگاه
يك شهروند
|  تهرانشهر  |  حوادث  |  خبرسازان   |  در شهر  |  درمانگاه  |  يك شهروند  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |