يكشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۳۹۴
درباره جمشيد مراديان، مجسمه ساز بزرگ
پاتوق، ايتاليا
008766.jpg
طرح مجسمه «جمشيد مراديان» مجسمه ساز ايراني، از ميان حدود ۵۰ هزار طرح به سمپوزيوم «فرهنگ كوهستان و ورزش هاي المپيك» كشور ميكل آنژ راه يافت.
اين سمپوزيوم ۱۱ تا ۲۳ شهريور ماه در روستاي كوهستاني «ولنا» ي كشور ايتاليا برگزار خواهد شد. مراديان كه براي چهارمين سال متوالي به سمپوزيوم هاي جهاني راه يافته است از شركت در اين سمپوزيوم بسيار خوشحال است: «ايتاليا كشور ميكل آنژ و مهد مجسمه سازي دنيا است. از اينكه در ميان ۵۰ هزار طرح، اثر من انتخاب شده است بسيار خوشحال هستم.» طرح هاي مراديان سال گذشته نيز براي شركت در سمپوزيوم هلند و ليتواني انتخاب شده بود و پيش از آن نيز مراديان براي ساخت مجسمه به چين رفته بود.
مجسمه هاي مراديان با نگاهي به اسطوره ها ساخته شده اند. اما اين سمپوزيوم درباره «فرهنگ كوهستان و ورزش هاي المپيك» خواهد بود. مراديان كه فروردين ماه در جشنواره مجسمه سازي توچال شركت كرده بود: «هميشه در كوه و برف هستم. با كوهستان مشكلي ندارم. كوهستان در جان من است.» او درباره شباهت اين اثر به كارهاي گذشته اش مي گويد: «چون مجبور بودم با اين موضوع خاص كار كنم، اثر كاملاًَ اسطوره اي نيست اما كساني كه كار من را دنبال كرده اند حتماً متوجه خواهند شد كه اين اثر، كار من است.» او درباره جنس اثر مي گويد: «سمپوزيوم از شركت كنندگان خواسته است تا كارها را با جنس چوب ارايه دهند من هم طرح آبستره خود را روي چوب ارايه كرده ام.»
مراديان كه حدود يك ماه و نيم قبل توسط «ژان پل» مجسمه ساز سوئيسي از برگزاري اين جشنواره با خبر شده است، اين كار را در روستايي بين فلورانس و پيزا كه در تپه هاي ۶۰۰ متري در سطح دريا واقع شده است اجرا خواهد كرد: «فرصت ارسال طرح ها تا آخر ماه مي است، من اوايل مي كاري را طراحي كردم و عكس ماكت را فرستادم تا آنكه چند روز پيش به من خبر دادند كه كارم انتخاب شده است.» اين سمپوزيوم در ميان روستاييان ولنايي به همراه موسيقي و جشن در فضاي باز برگزار خواهد شد. برگزار كنندگان در هنگام دعوت از مراديان توضيح داده اند كه اين شهر در تپه ها بنا شده و پوشيده از گل است.
از طرف ديگر آنها از حضور مراديان استقبال كرده و در دعوت نامه خود نوشته اند: «در ميان هنرمندان برزيلي، ليتواني، آلماني، پرتغالي، اسپانيايي، انگليسي و ايتاليايي حضور مجسمه ساز ايراني زيبا خواهد بود.» مراديان براي اجراي اين اثر از تجربه هاي سفر خود به كوهستان استفاده كرده است: «طرح به صورت آبستره از وسايل ورزش هاي زمستاني تهيه شده است. ۳ نرده كه فضا را روستايي كرده و پيستي در تپه كه جاي اسكي باز روي آن خالي است.» جمشيد مراديان براي سمپوزيوم «موج» هلند تولد يك موج را با نگاهي به اثر صدف بوتيچلي ارايه كرده است و براي سمپوزيوم «حبس باد» در ليتواني نيز طرحي را به صورت ورودي موزه ي باستان با حاشيه ي نقش هاي تخت جمشيد طراحي كرده بود كه هر كسي در دريچه ي آن مي ايستاد نسيمي را احساس كرد.
برگزار كنندگان سمپوزيوم ايتاليا بخشي از هزينه سفر مراديان را خواهند پرداخت. انتظار مي رود مسوولان هنرهاي تجسمي كشور اين هنرمند را براي ارايه اثر به ايتاليا ياري كنند. همچنين از ۱۶ تا ۳۱ خردادماه موزه هنرهاي معاصر اصفهان ميزبان آثار مراديان خواهد بود.
او مي گويد: «تصميم دارم آثاري را به اين نمايشگاه ببرم كه در سمپوزيوم هاي كشورهاي مختلف مورد توجه بوده اند.» او در مراسم افتتاحيه اين نمايشگاه يك سخنراني و جلسه پرسش و پاسخ خواهد داشت: «من سخنران و نقاد اثر هنري نيستم. ترجيح مي دهم جلسه به صورت پرسش و پاسخ باشد.»
منبع: سايت خانه هنرمندان

موبايل كه زنگ مي زند مي ترسم
008769.jpg
عليرضا كيواني نژاد-««غلامرضا فتح آبادي شبيه جان تراولتا بود. او را دوست داشتم بنابراين وقتي از پرسپوليس رفت استقلال، من هم- كه پرسپوليسي بودم - استقلالي شدم.»
او پيمان قاسم خاني است كه بعد از مارمولك، تهيه كننده ها پاشنه  در خانه اش را از جا درمي آورند. موقعيت فعلي او در بين فيلمنامه نويس ها مثل موقعيت تيري آنري است در باشگاه آرسنال. همه فكر مي كنند اگر توپي به او برسد تبديل به گل مي شود،پيمان البته نه با مارمولك كه با پاورچين تبديل به يك «شماره ده» شد. درست مثل آنري كه تا پايش به آرسنال نرسيده بود، فقط يك مهاجم خوب بود، نه فوق ستاره بزرگ فوتبال جهان.«اصولا ايده، مهمترين نكته يك فيلمنامه است. در پاورچين گاهي شنيدن يك جمله مي توانست سوژه يك برنامه را به من بدهد. از او درباره برنامه هاي فعلي و موفقيت هايي كه تكرار نمي شوند مي پرسيم:« به نظرم شتاب بيش از حد، دشمن اصلي برنامه هاي روتين تلويزيوني است.»
فكر مي كني الان مخاطب، نوع نوشتن قاسم خاني را مي شناسد يانه؟
فكر مي كنم هنوز خيلي چيزها را بايد در اين راه ياد بگيريم اين ادعاي بزرگي است كه بگويم قلمم براي ديگران شناخته شده. در ايران كه هيچ، به جرات مي توانم بگويم اين حرف در دنيا هم خيلي مصداق ندارد. يعني شناخت قلم به كار رفته در فيلمنامه. چون در سينما در نهايت كار به نام كارگردان است و سبك اوست كه شناخته مي شود.
چرا فكر مي كني چنين ذهنيتي وجود دارد؟
چون اين كارگردان است كه فيلمنامه را از فيلتر ذهن خودش عبور مي دهد و فيلم را مي سازد. تصور ذهني فيلمنامه نويس و كارگردان لزوما يكسان نيست.
وقتي كارگردان قسمتي از فيلمنامه ات را حذف مي كند، چه احساسي داري؟
اوايل ناراحت مي شدم، اما حالا ضرورت ها را مي دانم ومي فهم بايد اين ضرورت ها را درك كرد.
به نظرت چرا برنامه هاي تلويزيوني - به جز عده اي انگشت شمار - در ارايه طنز مشكل دارند؟
به نظرم شتاب بيش از حد و توجه به كميت به جاي كيفيت، دشمن اصلي برنامه هاي ماست.
در محافل خودماني بيشتر راجع به چه سوژه هايي حرف مي زني؟
علاقه شخصي خودم بيشتر فوتبال است، ولي باوركن در همان حرف ها هم بعضي وقت ها دنبال شكار ديالوگ هستم، يعني درون خودم، فيلمنامه مي نويسم. خيلي تلاش مي كنم كه زندگي شخصي وكاريم از هم جدا باشد.
آقاي فوتبالدوست ، كدام تيم؟
من اگر بازيكني را دوست داشته باشم طرفدار تيمش مي شوم. آث ميلان را به خاطر فان باستن، منچستر را به خاطر نيستل روي، آرسنال را به خاطر پيرس و منچستر سيتي را به خاطر آنلكا دوست دارم.
راستي، چرا تلفن همراه نداري؟
در دسترس بودن را دوست ندارم. موبايل كه زنگ مي زند، احساس ناامني مي كنم.
دوست داشتي روزنامه نگار بودي؟
تا به حال درباره اش فكر نكردم. بيشتر دوست دارم جايي خلوت داشته باشم وبنويسم، برعكس شما كه از دل هياهو، خبر و سوژه در مي آوريد.

خبرسازان
ايرانشهر
تهرانشهر
حوادث
در شهر
زيبـاشـهر
سفر و طبيعت
يك شهروند
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  حوادث  |  خبرسازان   |  در شهر  |  زيبـاشـهر  |  سفر و طبيعت  |  يك شهروند  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |