اسد الله افلاكي 
هنوز از آخرين ساعاتي كه براي وقوع زلزله در تهران پيش  بيني شده بود زماني نگذشته بود كه ساختماني لرزيد. ساختماني با سازه بتني.  اين ساختمان كه در ۸ طبقه در منطقه سعادت آباد بنا شده، ۱۶ واحد ۹۰ متري و ۱۶ واحد ۱۶۰ متري را در خود جاي داده است. ساكنان مجتمع مذكور ساعت يك بامداد پنج شنبه گذشته بر اثر لرزشي شديد كه با صدايي وحشتناك توا‡م بود سراسيمه آپارتمان هاي خود را ترك كردند با اين تصور كه شايعه وقوع زلزله به واقعيت پيوسته است. تفاوتي هم نمي كند. براي اين شهروندان زلزله روي داده است. زلزله اي كه بر اثر آن ديگر كاشانه شان قابل استفاده نيست و بايد يا در چادرهاي اسكان موقت كه به همت ستاد بحران منطقه و هلال احمر برپا شده ساكن شوند يا شرمنده بستگان و آشناياني باشند كه در حال حاضر نزد آنان ساكن شده اند.
منطقه سعادت آباد و فرحزاد در پي وقوع اين دوحادثه ناخوشايند اينك به منطقه اي تبديل شده است كه حداقل بسياري از شهروندان از خريد يا حتي اجاره آپارتمان در اين منطقه سر باز مي زنند. زيرا اين منطقه را ديگر منطقه اي امن تصور نمي كنند هر چند كه صاحبنظران و كارشناسان نظري متفاوت با اين تصور شهروندان دارند.
اما نكته جالب آن كه در پي بروز زلزله اندوه زاي بم ، تقريبا همه كارشناسان به آسيب پذيري بافت هاي فرسوده شهري اشاره كردند  ، ولي بروز دو حادثه  فرحزاد و سعادت آباد آن هم به فاصله زماني كوتاه ، نشان داد سازه هاي نو نيز به رغم ظاهر فريبنده خود چنانچه مغاير با اصول فني و مهندسي بنا شده باشند به مراتب از بافت هاي فرسوده آسيب پذيرترند.
هر چه هست مجتمعي كه قيمت تقريبي آن ۵ ميليارد تومان برآورد مي شود اينك به ساختماني بلا استفاده تبديل شده و ساكنان آن كه روز قبل از بروز حادثه صاحب سرپناهي بودند وضعيتي شبيه زلزله زدگان دارند با اين تفاوت كه جان و اموالشان را از دست نداده اند اما اضطراب زيرآوار ماندن را در نيمه شب پنج شنبه از سرگذرانده اند اضطرابي كه التيام آن زماني طولاني مي طلبد.
يكي از ساكنان مجتمع مي گويد: «نيمه شب بود كه ساختمان به شدت لرزيد و همزمان صداي مهيبي فضا را پر كرد. ديگر نفهميدم به چه شكلي از پله ها به سمت در خروجي ساختمان رفتم. ما اول گمان مي كرديم زلزله آمده ولي مشخص شد كه بخش جنوبي ساختمان نشست كرده و قسمت هايي از ديوارها ترك برداشته و فرو ريخته است.»
ساكن ديگري مي گويد: «يكي از ستون هاي طبقه دوم هنگام وقوع زلزله چند روز قبل ريزش كرد و بخش هايي از ديوارهاي اطراف آن ترك برداشت، در پي اين اتفاق، هيات مديره مجتمع قصد داشت از سازندگان ساختمان شكايت كند اما يكي از آنها كه در همين كوچه ساكن است تعهد داد كه مشكل را برطرف كند تا اين كه ديشب اين حادثه پيش آمد.»
ساكن ديگري صحبت هاي همسايه خود را چنين ادامه مي دهد: «قرار بود اين ساختمان در دو طبقه بنا شود. سازنده اولي هم براي دو طبقه جواز گرفته بود و بر همان اساس، فونداسيوني براي ساخت دو طبقه اجرا كرده بود حتي اسكلت هاي دوطبقه را برپا كرده بود. اما بعد سازنده ديگري اين ساختمان را كه نيمه كاره بود خريد و با خريد تراكم، جواز دو طبقه را به هشت طبقه تبديل كرد و بدون آن كه فونداسيون را تقويت كند روي همان پي ريزي قبلي، هشت طبقه ساخت. حتي زماني كه ساختماني احداث شد بانك مسكن از دادن وام به خريداران واحدهاي مجتمع امتناع كرد با اين توجيه كه جواز اوليه ساختمان دو طبقه بوده و بعد بدون اقدامات اجرايي لازم به هشت طبقه تغيير يافته است. اينجا مسايلي رخ داده كه بايد مسوولان به ويژه مسوولان قوه قضاييه آن را بررسي كنند.»
۸ خانوار آواره يك ساختمان ديگر فرو ريخت. اين ساختمان در منطقه چهار تهران، در ناحيه پاسداران به دليل عدم رعايت اصول فني استاندارد در هنگام ساخت و ساز فرو ريخت. ديوار كناري اين ساختمان ۴طبقه كلا فرو ريخته است و تمام سكنه آن مجبور به تخليه محل سكونت خود شدند. در اين ساختمان ۴طبقه اي بيش از ۸ خانوار سكونت داشته اند و همگي آنها در حال حاضر بدون سرپناه مجبور هستند در خانه اقوام خود سكني گزينند. يكي از اهالي اين ساختمان مي گويد: «عمر اين ساختمان كمتر از يك سال است و با اين حال ديوار آن در كمال تعجب ما فرو ريخت.» صاحب اين ساختمان در حال حاضر توسط ماموران كلانتري قلهك دستگير شده و پرونده او جهت رسيدگي به مراجع قضايي ارسال شده است.
اثاثيه ساكنان مجتمع در حال تخليه و بارگيري است و مسوولان ذيربط دربين شهروندان حضور دارند. نيروهاي امداد، انتظامي و ديگر مسوولاني كه بي سيم هايشان آنان را از شهروندان عادي متمايز مي سازد، ماشين هاي آتش نشاني، اورژانس تهران، تانكر آب آشاميدني و ماموران راهنمايي و رانندگي هم در منطقه حضور دارند.
سرهنگ علي اكبر سليماني رئيس كلانتري شهرك غرب، حادثه را چنين شرح مي دهد: «ساعت يك بامداد، ساكنان مجتمع با پليس ۱۱۰ تماس گرفتند و در كمتر از ۱۰ دقيقه ما در محل حاضر شديم - اين نكته اي است كه ساكنان مجتمع آن را تاييد كرده اند - و از آن موقع تا الان كه ساعت نزديك به ۱۲ ظهر است نيروهاي ناجا امنيت مالي و جاني شهروندان را بر عهده دارند. ضمن آنكه همان نيمه شب، پس از آن كه ناجا به شهروندان اطمينان داد كه از اموالشان محافظت مي شود با آسودگي منطقه حادثه را ترك كردند. ساعت قريب به ۳ بامداد هم دادستان تهران، رئيس مجتمع قضايي صادقيه و جانشين فرماندهي محترم نيروي انتظامي در منطقه حضور يافتند و بنا به دستور دادستان دو نفر از سازندگان مجتمع دستگير و در كلانتري منطقه بازداشت شدند. ديگر سازندگان اين مجتمع نيز احضار شده اند و تا روشن شدن وضعيت پرونده در بازداشت خواهند بود.»
وثوقي معاون اجتماعي و فرهنگي شهرداري منطقه ۲ كه مسووليت ستاد بحران را هم بر عهده دارد مي گويد: «بلافاصله پس از دريافت خبر و حدود ساعت ۱۵/۱ بامداد در محل حادثه حاضر شديم و هماهنگي لازم به عمل آمد. از جمله حدود ۱۲ چادر براي اسكان موقت شهروندان در منطقه اي امن به دور از محل برپا شد تا در صورت تمايل، شهروندان در آنجا اسكان داده شوند.»
از علت حادثه جويا مي شويم، مي گويد: «در طبقه سوم ساختمان يكي از ستون ها دچار شكستگي مي شود و درنتيجه بخشي از ديوارهاي جنوب شرقي ساختمان نشست مي كند علت هم رعايت نكردن اصول و ضوابط فني و مقررات آيين نامه ۲۸۰۰ ساختمان است.»
مهندس چراغي كارشناس واحد معماري و شهرسازي شهرداري منطقه در اين باره اظهار مي كند: «اين حادثه ناشي از ضعف سازه ساختمان است كه بر اثر عدم نظارت صحيح بر اجراي ساخت و ساز حادث شده است. ستون هايي كه ريزش كرده، نشان مي دهد بتون هاي به كار رفته در ساخت اين سازه حداقل كيفيت را داشته اند.»
چراغي مي افزايد:«در سال ۱۳۷۸  ساكنان اين مجتمع، شكايتي عليه سازندگان ساختمان تنظيم و به مقامات قضايي تسليم مي كنند، مبني بر اينكه ساختمان تكان هايي داشته است. اين امر ترس و ترديدي در ساكنان بوجود مي آورد كه ناشي از عدم ايستايي ساختمان در مقابل باد و لرزه هاي ريز بوده است. در پي اين شكايت  ، مقامات قضايي حكمي مبني بر توقف عمليات اجرايي ساخت وساز صادر مي كنند. اين در حالي است كه شهروندان در مجتمع ساكن شده  و عمليات اجرايي هم به پايان رسيده است. با اين همه، پرونده همچنان مفتوح مي ماند.»
چراغي درباره پيشينه ساختمان مي گويد: «اين ساختمان در سال ۷۴ عدم خلافي گرفته و تغيير نقشه اي داده كه به تاييد مهندسان مشاور... رسيده و شركت... مجري صدور پروانه ، براي سازنده، پرونده صادر كرده و در سال ۷۷ عدم خلافي و در سال ۷۸ هم پايان كار ساختان را صادر كرده است.»
مهندس محمدي، كارشناس ديگري از واحد معماري و شهرسازي منطقه ۲ در پاسخ به اين پرسش كه نقش شهرداري در قبال بروز چنين حوادثي چيست؟ اظهار مي دارد: «با توجه به اينكه شهرداري متولي صدور پروانه بوده و تمام مدارك و شواهد را در پرونده دارد، اطلاعات لازم را براي روشن شدن ماجرا در اختيار مراجع ذيربط قرار مي دهد.»
وي ضمن انتقاد از ضعف نظارت بر اجرا مي گويد: «بايد اهرم هاي نظارت بر اجرا تقويت شود و در كنار آن مجري هم بايد از قدرت اجرايي برخوردار باشد تا در صورت مشاهده تخلف بتواند كار اجرا را متوقف سازد.»
مهندس بيات ماكو رئيس سازمان نظام مهندسي ساختمان استان تهران درباره اين حادثه و مشابهت آن با حادثه فرحزاد تصريح مي كند: «گروه مهندسي عمران اين سازمان تحقيقاتي را در خصوص حادثه فرحزاد انجام داده كه نشان مي دهد در حادثه فرحزاد ، ساختمان مورد نظر بر روي خاك دستي بنا شده بود و با آن كه در چنين شرايطي براي پي ريزي ساختمان به اصطلاح مهندسي شمع مي زنند تا به سنگ بستر يا خاك سفت برسند چنين كاري انجام نشده بود. مجوزي هم كه براي ساختمان صادر شده بود براي ساخت دو طبقه بوده است كه بعدا تخلف مي شود. مهندس ناظر هم تخلفات را گزارش مي دهد، اما به نتيجه اي نمي رسد. به همين دليل هم براي ساختمان، پايان كار صادر نمي شود و الان هم برگه پايان كار ندارد. اما درباره حادثه جديد  ، مشكل فوندا سيون است، براي آنكه وقتي ساختماني كه پي ريزي آن براي تحمل بار دو طبقه ساخته شده، شش طبقه به آن اضافه مي شود در حقيقت سه برابر به بار آن اضافه شده كه به آساني در زمين فرو مي رود و نشست مي كند. مساله در مسيل بودن و واقع شدن روي خاك دستي و  وجود آب هاي سطحي در زير ساختمان هم از ديگر احتمالاتي است كه باعث بروز چنين حوادثي مي شود. كيفيت نامطلوب اجرا و مصالح نامرغوب هم در اين ماجرا موثر بوده است.»
وي با اشاره به گرايش ناگهاني به ساخت و ساز در منطقه سعادت آباد طي چند سال اخير افزود: «بسياري از افراد غيرمتخصص، بدون تعهد در اين منطقه اقدام به ساخت و ساز كرده اند كه پيامدهاي ناگوار آن گريبان گير شهروندان و شهرداري شده است. از همين رو به شهروندان توصيه مي شود براي رفع اين نگراني ها پيش از خريد واحد مسكوني مورد نظر خود با مهندسان عمران مجرب مشورت كنند تا با چنين مشكلاتي مواجه نشوند.»
مشكلات و دغدغه هاي شهروندان زماني به پايان مي رسد كه فرهنگ خريد آگاهانه ساختمان در جامعه نهادينه شود به طوري كه خريداران مسكن با خريد ساختمان هايي كه ايمني آنها محرز شده ، سازندگان غيرمتخصص را از ميدان ساخت و ساز خارج كنند تا سازندگان بدون آنكه نيازي به اهرم نظارت باشد ناگزير به ساخت سازه هاي محكم و ايمن شوند و توصيه هاي مهندسان ناظر را جدي تلقي كنند.

بهرام هوشياريوسفي 
چيزي حدود ۴۰ سال پيش و بار ديگرحدود ۱۵ سال پيش، كارشناساني كه دست اندركار تدوين طرح جامع براي كلانشهر تهران بودند بدين نتيجه رسيدند كه عرصه هاي گسترده  شهر تهران در شمال و جنوب با محدوديت هايي رو در رو است كه نهايتا موجبات توسعه آن را در جهات غربي و شرقي در روندي طبيعي ارجح مي سازد.
واقعيت اين است، طرح هاي جامع تهران چنان كه شايد و بايد (اگر نگوييم اصلا) اجرا نشد ودر اين سال ها با كمال تاسف شاهد آن بوديم كه شهر به طرزي هشداردهنده علي الخصوص در جهت شمال تهران گسترش مي يابد. ساختمان هايي بلند مرتبه، علي الخصوص در دوره اي خاص از مديريت شهرداري تهران (بخوانيد تب متراكم فروشي) قارچ گونه به رشد ادامه دادند. صرف نظر از مسايل شهرسازي و مديريت شهري، اعم از دسترسي ها، چيدمان هاي شهري، مشكل پاركينگ و ... ، موقعيتي كه هم اكنون در شمال شهر تهران اعم از شمال غرب، مركز و شرق اتفاق افتاده است، مصداق كامل يك بحران شهري در مقياس خرد و كلان است.البته نبايد فراموش كرد كه در دهه ۷۰ روند مسابقه گونه تراكم فروشي و كسب درآمد در بين مناطق شهرداري تهران آنچنان رونق داشت كه بسياري از وظايف شهرداري از جمله سختگيري در كنترل كيفيت ساخت و سازها را تحت الشعاع قرار داده بود و شهرداري ها بيشتر خود را متولي كسب درآمد مي دانستند تا آتيه ايمن زندگي مردم.
تقريبا هفته اي نيست كه خبري از نشست و رانش و سقوط و تخريب بناها (بالاخص مسكوني) در منطقه مشاراليه به گوش نرسد و اين همه را نمي توان تنها به مشكل عدم رعايت اصول و ضوابط به اصطلاح فني و مقررات آيين نامه ۲۸۰۰ و غيره منسوب دانست؛ بودن يا نبودن يك برنامه ريزي صحيح اجرايي در حوزه شهري و ساخت و ساز اعم از طراحي، محاسبات فني و از همه مهم تر دستگاه نظارتي و اجرايي، مساله اين است!
اتفاقات اخير منطقه شمال غرب تهران، به اعتبار نداشتن خسارت جاني، جاي خوشبختي دارد، اما تصور يك اتفاق جدي در اين مجموعه متزلزل و ناپايدار از قارچ هاي فولادي و بتوني، موي را بر اندام هر ناظر آگاه و اهل فني راست مي كند.
به نظر مي رسد ما هنوز براي درس گرفتن و اعمال يك نظام صحيح در معناي عام كلمه در عرصه ساخت و ساز شهري و ... عجله اي نداريم، به عادت مالوف اهالي اين خطه تا زماني كه سرمان به سنگي خانمان برانداز نخورد به بررسي هاي بعد از وقوع واقعه ادامه خواهيم داد و ...

سه خواهري كه ۲۱ سال از حق قانوني خود محروم مانده بودند روز چهارشنبه هفته گذشته پس از ديدار با رئيس قوه قضائيه از او براي اجراي حكم پرونده شان كمك خواستند.
خواهر بزرگتر سه هفته قبل هنگامي كه درخواست ملاقات با رئيس قوه قضائيه را داده بود به او گفته بودند ملاقات با آيت الله شاهرودي دو ماه ديگر ميسر خواهد شد.
سه خواهر بايد هر چه سريع تر عمل مي شدند. «پزشكان گفته اند زمان براي شما خيلي مهم است. سن رشد شما در حال به پايان رسيدن است و اگر تا آن موقع عمل نشويد ديگر هيچ تضميني بر بهبود وضعيت ظاهري شما نيست.» اين را خواهر بزرگتر مي گويد و ادامه مي دهد «صورت مان پس از ريختن اسيد بسيار تغيير كرده و همه فكر مي كنند ما بيماري جذام داريم و از ما فرار مي كنند.»
گزارش آنها چاپ شد و  هادي حسيني رئيس مركز نظارت و پيگيري قوه قضائيه دستور داد كه اين خواهران خارج از نوبت روز چهارشنبه هفته گذشته با آيت الله شاهرودي حضورا ديداركنند و مشكلات خود را با او درميان گذارند. آنها از رئيس قوه قضائيه خواستند كه غرامت شان پرداخت شود. «حكم دادگاه صادر شده و قرار است غرامت از خزانه دولت به ما پرداخت شود. اما پرونده در معاونت تلفيق و برنامه ريزي دادگستري همچنان معطل مانده و آنها اعلام كردند كه در حال حاضر بودجه اي براي پرداخت خسارت شما نداريم و بايد تا سال آينده صبر كنيد» و اين در حالي است كه آنها براي عمل نياز سريع به پول دارند و صبر كردن تا سال آينده مشكلات زيادي را براي آنها به وجود خواهد آورد.
رئيس قوه قضائيه پس از شنيدن شكايت اين سه خواهر دستور رسيدگي سريع به پرونده آنها را صادر كرد و پرونده آنها با اين دستور وارد مرحله جديدي شده است.
با اين دستور پرونده آنها به مركز نظارت و پيگيري قوه قضائيه رفته و اين سه خواهر در انتظار زمان اجراي حكم هستند تا با گرفتن غرامت خود بتوانند به عمل جراحي بر روي پوست صورتشان اميدوار باشند. يكي از اين سه خواهر مي گويد: «در اين ۲۱ سال پدرمان تا حدي كه در توانش بود براي بهبودي وضعيت ظاهري ما خرج كرد و به خاطر سنگيني مخارج درمان ما ورشكست شده و ديگر قادر به تامين مخارج عمل جراحي ما نيست.»
اين سه خواهر هفتم تيرماه سال ۱۳۶۲ هنگامي كه با اتوبوس بنز ۳۰۲ از تهران راهي شهرستان تبريز شده بودند، ساعت يك بامداد اتوبوس آنها با يك كاميون تصادف كرد.
كاميون حامل بسته هاي پودر سفيدرنگي بود كه پس از تصادف، بسته ها از هم باز شده و پودرها به داخل اتوبوس پاشيده شد.
نيروي امدادي و پليس كه از طريق خودروهاي عبوري متوجه ماجرا شده اند، خود را به محل حادثه مي رسانند. به دستور مسوول گروه امداد، تمام مسافران را از اتوبوس خارج مي كنند، اما ۱۰ نفر از مسافران به علت سوختگي شديد با ماده اي شيميايي كه هنوز نوع آن مشخص نيست فوت كردند كه در بين آنها يك كودك ۲ ساله و يك پيرمرد ۶۷ ساله هم ديده مي شد.
مجروحان بلافاصله با آمبولانس به بيمارستان هاي تبريز منتقل مي شدند. راننده كاميون كه اهل تركيه بود از صحنه گريخت . از طرف ديگر تحقيقات نشان مي داد پودر سفيدرنگي كه باعث سوختگي مسافران شده داراي كربنات سديم بوده .

كرگدني در روسيه صاحب نوزاد شد. اين خبر زماني جالب به نظر مي رسد كه بدانيد اين كرگدن ۴۷ سال سن دارد و اين براي بيست و چهارمين بار است كه صاحب فرزند مي شود.
يكي از مسوولان باغ وحش كالينكراد در خصوص اين اتفاق نادر مي گويد: «فكر مي كنم اين يك ركورد محسوب مي شود. داشتن ۲۴ فرزند سالم بسيار جالب و البته زياد است.»
كرگدن هامعمولا از سن ۵ سالگي هر دو سال يك بار مي توانند صاحب فرزند شوند. پيرترين كرگدني كه در ۵ ركورد ثبت شده است مربوط به باغ وحشي در شهر مونيخ بوده كه ۶۱ سال عمر كرده است.

جوان ۲۰ ساله اي كه اقدام به سرقت خودروها مي كرد، توسط ماموران تجسس كلانتري ۱۲۶ فرجام دستگير شد.
با گزارش يك مخبر مبني بر اطلاع از مكان يك سارق سابقه دار، ماموران تجسس اين كلانتري تحقيقات خود را براي دستگيري متهم آغاز كردند.
بعد از تحقيقات ماموران مشخص شد متهم «فرهاد، ۲۰ ساله» نام دارد و سابقه دار نيز هست.
يكي از ماموران با لباس مبدل طي نقشه اي خود را به اين سارق سابقه دار مال خر معرفي كرد و با او براي خريد مال مسروقه قرار گذاشت.
وي پس از ملاقات با «فرهاد» به همراه او براي ديدن خودرو مسروقه رفت، متهم براي انجام معامله قصد داشت اتومبيل را به در منزل مال خر ببرد.
ماموران هنگامي كه متهم پشت چراغ قرمز ميدان استخر تهرانپارس توقف كرده بود، قصد دستگيري او را داشتند كه «فرهاد» از اتومبيل پياده و به سمت بلوار پروين متواري شد.
بعد از ۲۰ دقيقه تعقيب و گريز و شليك دو تير هوايي و گاز اشك آور ماموران موفق به دستگيري متهم در خيابان ۲۰۶ شرقي اين بلوار شدند.
«فرهاد» در اعترافات خود گفت: حدود دو ماه پيش خودرو مسروقه را كه در بلوار ابوذر پارك بود ربودم. اتومبيل هم قفل فرمان و هم قفل پدال داشت. آنها را باز كردم و با وصل كردن سيم هاي استارت خودرو را روشن كردم و از محل فرار كردم.
وي در ادامه اعترافاتش گفت: اتومبيلي داشتم كه آتش گرفته بود. اتاق خودرويي مسروقه را به جاي اتاق اتومبيل خودم گذاشتم و موتور و بقيه تجهيزات آن را داخل رودخانه جاجرود انداختم.
ماموران تجسس كلانتري ۱۲۶ توانستند صاحب اتومبيل را پس از اعترافات متهم شناسايي كنند.
متهم به همراه پرونده تشكيل شده و شاكي براي رسيدگي به شعبه دو آگاهي تهران ارجاع شدند.

با انفجار كپسول هوا در كارخانه روغن نباتي جهان يكي از كارگران اين كارخانه هر دو پاي خود را از دست داد.
اين حادثه زماني اتفاق افتاد كه «محمدحسين نقيا» مسوول بخش پر كردن كپسول هاي هواي اين كارخانه در حين انجام كار قادر به كنترل يكي از كپسول هاي گاز نشد تا اين كپسول منفجر شود.
يكي از دوستان او در اين باره مي گويد: بر اثر اين حادثه محمدحسين دوپا و دو انگشت خود را از دست داد و ما به سرعت او را به بيمارستان كسري كرج منتقل كرديم.
آنها هر دو پاي محمدحسين را داخل گوني پر از يخ مي گذارند و با خود محمدحسين به بيمارستان مي برند تا مگر بشود كاري كرد ولي... حادثه بدي بود.

پرونده نوجوان ۱۲ ساله اي كه به جرم سرقت دستگير شده بود در شعبه سوم دادسراي اطفال در حال رسيدگي است.
اين نوجوان كه« رسول» نام دارد از منازل و خودروهاي پارك شده سرقت مي كرد. وي پس از شناسايي اتومبيل هايي كه درشان باز بود اشياي با ارزش داخل آن را به سرقت مي برد. همچنين از منازلي كه پنجره مشرف به خيابان داشتند، طلا و پول نقد مي ربود.
اين متهم وقتي قصد داشت از منزلي در خيابان سعادت آباد سرقت كند، توسط صاحبخانه دستگير شد. وي نيمه هاي شب پس از عبور از پنجره و ورود به خانه مقداري طلا سرقت كرد.صاحبخانه هنگامي كه او قصد داشت خانه را ترك كند از خواب بيدار شد و متهم را دستگير و تحويل پليس ۱۱۰ داد.

نزاع چهار نفر در يكي از دبيرستان هاي خيابان مولوي بر سر «بزرگ بودن» باعث كشيده شدن ماجرا به دادگاه شد. اين چهار نفر كه از ابتداي بازگشايي مدارس بر سر اين موضوع با هم اختلاف داشتند، چند روز پيش پس از پايان امتحان در مقابل مدرسه با هم درگير شدند. يكي از آنها به نام «محمد »۱۶ساله با در دست داشتن چاقو «مهران» ۱۵ ساله را زخمي كرد. او پس از زخمي كردن محمد با موتور سيكلت يكي از دوستانش كه از قبل منتظرش بود، از محل متواري شد. شاكي پس از حضور در شعبه اول دادسراي اطفال به رسول اميري بازپرس پرونده گفت: «از همان ابتداي شروع مدرسه به خاطر اينكه جثه من بزرگ تر از محمد بود و اينكه او مي خواست خود را بزرگ مدرسه معرفي كند، با من اختلاف داشت» .

دو نفر از كيف قاپان حرفه اي تهران توسط ماموران كلانتري گاندي دستگير شدند. اين دو كيف قاپ در حال تعقيب يكي از شكارهاي خود بودند كه با مشكوك شدن ماموران گشت نيروي انتظامي كه آنها از قبل تحت نظر گرفته بودند در هنگام انجام سرقت، توسط  آنها دستگير شدند. اين دو نفر در ابتداي دستگيري به بيش از ۱۰ فقره كيف قاپي اعتراف كردند كه مبلغ آن بيش از يك ميليون تومان است. پرونده اين دو نفر جهت رسيدگي بيشتر به آگاهي ارجاع شده است. چندي پيش يكي از فرماندهان عالي رتبه نيروي انتظامي كرج در خصوص كيف قاپ ها حكم تير را صادر كرده و گفته بود: «ماموران نيروي انتظامي مي توانند در حين تعقيب كيف قاپ ها به طرف آنها تيراندازي كنند.»

در سرقت مسلحانه از يكي از هتل هاي تهران، يكي از كارمندان هتل مجروح و مقادير قابل توجهي وجه نقد، ارز و گذرنامه سرقت شد.بامداد روز دوشنبه هفته گذشته دو نفر از سارقان مسلح كه يكشنبه شب در پوشش مسافر وارد يكي از هتل ها در منطقه مركزي تهران شده بودند، با حمله به كشيك شيفت شب هتل، وي را مجروح كردند.سارقان كه مسلح به اسلحه كمري و سلاح سرد بودند، مقادير زيادي وجه نقد، ارز خارجي و گذرنامه هاي خارجي موجود در دفتر هتل را سرقت كردند. هنوز ميزان و مقادير به سرقت رفته توسط ماموران مربوطه اعلام نشده. خريد و فروش سلاح هاي كمري و گرم به صورت غيرقانوني در بازار سياه از عوامل عمده افزايش سرقت هاي مسلحانه در ايران است.

خبري بخوانيد ازمرگ جوجه ها بر اثر سكته قلبي. بله درست خوانديد سكته قلبي. حادثه اينگونه رخ مي دهد كه اتومبيل پليس در يكي از شهرهاي چين به هنگام مشاهده جوجه ها آژير خود را به صدا در مي آورد و باعث مرگ ۴۳۵ جوجه مي شود. ۳۵ عدد از اين جوجه ها بلافاصله سكته كرده و مي ميرند و ۴۰۰ تاي ديگر نيز چند ساعت بعد به علت شوك جان مي دهند.
صاحب جوجه ها به خاطر اين حادثه به دادگاه شكايت كرده و منتظر نتيجه آن است. مقامات پليسي محلي مي گويند حاضرند خسارت مربوط به ۳۵ جوجه را بدهند اما نمي توان ثابت كرد كه باقي جوجه ها نيز بر اثر اين حادثه تلف شده اند و ما هم مسووليتي راجع به اين قضيه قبول نمي كنيم.

اينكه چگونه خوردن پيتزا باعث تصادف و واژگون شدن خودرو مي شود سوالي است كه جوابش را چند سطر پايين تر در خواهيد يافت.
يك جوان آلماني به همراه دوستش در حين رانندگي بودند و مشغول ميل كردن پيتزا كه ناگهان يك تكه از پيتزا به گلوي شخص راننده مي پرد. جوان به شدت احساس تنگي نفس و خفگي مي كند و كنترل اتومبيل را از دست مي دهدو پس از برخورد با كناره جدول واژگون مي شود. اين امر باعث مي شود تا پيتزا از گلوي راننده خارج شود البته به قيمت پرداخت۷ هزار پوندي تعمير اتومبيل بنزش. دوست راننده بعد از اين حادثه به خاطر جراحاتي به بيمارستان منتقل شد.

يك سارق مسلح در ايالت پنسيلوانياي آمريكا به يك باجه كوچك بانك حمله مي كند و از مسوول اين باجه مي خواهد تا موجودي صندوق را به او تحويل بدهد. زن مسوول باجه در صندوق را باز مي كند و سارق نيز با استفاده از طناب زن را به روي صندليش مي بندد. زن كه سارق را مشغول جمع آوري پول مي بيند از فرصت استفاده مي كند با پاهايش گوشي تلفن را بر مي دارد و با انگشت پايش شماره ۹۱۱ كه مربوط به پليس آمريكاست را مي گيرد. ماموران پليس مي گويند چند ثانيه اي طول كشيد تا صداي زن به گوش برسد و اين زماني بوده كه خانم مسوول باجه به زحمت و توسط پا گوشي را نزديك دهانش آورده. به هر حال ماموران از راه مي رسند و سارق را دستگير مي كنند. زن نيز كه دچار شوك شده بود پس از مداواي سرپايي راهي منزل شد.

يك زن اهل كشور روماني يك كتاب را بعد از ۷۰ سال به كتابخانه اي كه اين كتاب را از آنجا به امانت گرفته بود بازگرداند.
به گفته كورينا پولينگر اين كتاب در دهه ۳۰ توسط پدرش از كتابخانه محلي شهر به امانت گرفته شده بوده. اين كتاب درخصوص تاريخچه موسيقي و شعر در روماني است و اين خانم كتاب را به طور تصادفي در يك صندوقچه قديمي كه متعلق به پدرش بوده پيدا كرده است.
مسوولان كتابخانه با تعجب بسياري مي گويند: «اصلا باور نمي كنيم كه اين كتاب نفيس بعد از ۷۰ سال به ما برگردانده شد.»

پليس راهنمايي و رانندگي در شهر  هامبورگ آلمان با يكي از نادرترين اتفاقات در شهر مواجه شد. آنها اتومبيلي را متوقف كردند كه با سرعت بسيار پايين در طول مسير در حركت بود. هنگام مراجعه پليس به راننده اتومبيل متوجه شدند كه رانند اين اتومبيل پيرمردي است ۱۰۲ ساله. ماموران از وي تقاضاي گواهينامه رانندگي كردند اما اين مرد در پاسخ گفت كه گواهينامه وي چند ماه قبل از وي گرفته شده است ولي او نمي تواند به علت كهولت سن پياده به محل مورد نظرش برود و قصد داشته كه با اتومبيل به اولين ايستگاه اتوبوس برود. او همچنين مي گويد كه قصد ندارد بعد از ۸۱ سال رانندگي اين كار را كنار بگذارد. پليس اين مرد را به خاطر نداشتن گواهينامه جريمه كرد و اعلام كرد او بايد به زودي دست از رانندگي بردارد.