سه شنبه ۲۶ خرداد ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۴۰۸
خبرسازان
Front Page

گزارش ما از خانه بن لادن
009807.jpg
گاردين - دو هنرمند بريتانيايي كه دو سال پيش از سوي «موزه سلطنت جنگ» در لندن براي سفر به افغانستان جهت خلق يك اثر هنري انتخاب شدند، مطلبي درباره سفر خود براي ديدن محل سكونت اسامه بن لادن در افغانستان منتشر كردند.
بن لنگلندز و نيك بل كه از سال ۱۹۷۸ به صورت يك تيم هنري فعاليت مي كنند، در سفر دو هفته اي خود به افغانستان در سال ۲۰۰۲ و پس از ديدن محل سكونت بن لادن از نزديك طرح بازسازي خانه اسامه بن لادن را ريختند كه در موزه ها و نمايشگاه ها ي مختلف بريتانيا به نمايش در آمده است.اين اثر متفاوت، بازتابي است از محل زندگي اسامه بن لادن رهبر شبكه القاعده در افغانستان كه با استفاده از انيميشن، عكس، فيلم، به كارگيري پروژكتور و بازسازي اتاقها و وسايل شخصي بن لادن به وجود آمده است.
بن لادن در فاصله مهاجرت خود از سودان به افغانستان در سال ۱۹۹۶ تا ۱۹۹۷ در خارج از روستا ي درونته واقع در جاده كابل- جلال آباد به سر برده است.لنگلندز و بل روز ۲۱ اكتبر ۲۰۰۲ به قصد ديدن خانه بن لادن از كابل راه جلال آباد را پيش مي گيرند. آنها مجبور بودند براي رسيدن به درونته از شهر خطرناك سروب كه در آن زمان هنوز در دست شبه نظاميان حزب اسلام بود، بگذرند.
سفر يك روزه به خانه بن لادن 
لنگلندز و بل در گاردين نوشته اند پيش تر در نوامبر ۲۰۰۱ پس از سقوط طالبان در افغانستان، خودرو چهار خبرنگار خارجي هنگام گذر از سروب متوقف شده و پس از چندي همه به ضرب گلوله كشته مي شوند: «زماني كه ما به سروب رسيديم شهر در دست يك فرمانده محلي بود كه از متحدان گلبدين حكمتيار، رهبر حزب اسلام افغانستان بود. پس از گذر از سروب در خارج از روستاي درونته به يك ايستگاه بازرسي برخورديم.
پس از اينكه از خودرو پياده شديم، از عده اي از شبه نظاميان كه ايستگاه بازرسي را در اختيار داشتند خواستيم كه اجازه دهند كه از خانه پيشين بن لادن ديدن كنيم. يك از شبه نظاميان گفت كه مي توانيم به درون خانه برويم ولي اول بايد هزينه امنيت را بپردازيم و يكي از آنها بايد همراه ما بيايد و گرنه كساني كه در خانه مستقر هستند به ما تيراندازي خواهند كرد.»
بن لنگلندز و نيك بل در ادامه مطلب خود آورده اند: عده اي با اسلحه در اطراف يا درون خانه در تردد بودند كه فرماندهي آنها را يك جوان بيست و چند ساله به عهده داشت.
كمي بالاتر از خانه يك مسجد كوچك و يك پناهگاه عجيب وجود داشت كه به گفته يكي از آن شبه نظاميان، پس از استقرار بن لادن در اين خانه، براي استفاده شخصي او ساخته شده بود.
اتاق بن لادن تقريبا خالي بود. به جز يك تختخواب، چند سطل براي نگهداري آب و تعدادي سلاح از كار افتاده چيز ديگري در اتاق به چشم نمي خورد.
ما مجبور بوديم پيش از تاريك شدن هوا، درونته را به قصد كابل ترك كنيم و تا تاريك شدن هوا فقط دو ساعت و نيم فرصت داشتيم كه عكس هاو فيلم هايي را كه مي خواهيم بگيريم و اندازه اتاق و وسايل را براي بازساز يشان يادداشت كنيم. اما محافظان اصلا با كارهاي ما موافق نبودند و كارشكني مي كردند. فضاي خانه كمي پر تنش و متشنج شده بود. راننده مان پيشنهاد كرد كه بهتر است هرچه زودتر خانه را ترك كنيم و راه برگشت را در پيش گيريم.»
لنگلندز و بل با استفاده از فيلم و عكس هايي كه در افغانستان گرفتند و همچنين با به كارگيري برنامه ها ي گرافيك كامپيوتر، يك فضاي مجازي سه بعدي از محل زندگي بن لادن درست كرده اند كه كوچكترين جزئيات از جمله پس زمينه اي طبيعي كه در پشت پنجره هاي اتاق وجود دارد، در آن ديده مي شود.
ابعاد مختلف اين تصوير سه بعدي مانند يك بازي كامپيوتري از هر جهت قابل ديدن است و تماشاگر مي تواند با استفاده ازJoystick از هر سو كه مي خواهد خانه و اطراف آن را بچرخاند. خانه اسامه بن لادن نامزد دريافت جايزه ۷۰ هزار دلاري هنري ترنر ۲۰۰۴ شده است.

الهي آدم سير نباشد
009798.jpg
سيدعلي بلندنظر
اين روزها …اكبر عبدي”بازيگر توانمند سينما،تئاتر و تلويزيون در تورنتو كانادا به سر مي برد و خود را براي نمايش …سوپر بقالي ايروني”به كارگرداني …حسين افصحي”آماده مي كند.
حسين افصحي كارگردان اين نمايش در نشريه شهروند چاپ كانادا در گفت وگويي صميمانه با اكبر عبدي درباره زندگي شخصي،كارها و نمايشي كه قرار است دركانادا اجرا شود،با وي به گفت وگو نشسته است.
اكبر عبدي متولد چهارم شهريور۱۳۳۹ و متاهل است و يك دختر ۱۶ ساله به نام الميرا دارد.مي گويد: دوست داشتم با همين خانواده در تهران ۱۰۰سال پيش به دنيا مي آمدم،آخر آن موقع آدم ها مهربانتر بودند، دوست داشتن ها پررنگتر بود و دوربين فيلمبرداري و عكاسي و ويدئو هم نبود و هر كسي مي توانست براي خودش زندگي كند. عاشق فيلم هاي عشقي ايتاليايي ام، حدود ۵۰ فيلم سينمايي بازي كردم و ۵۰۰ تا ۶۰۰ ساعت كار تلويزيوني داشته ام و عاشق بازي مارلون براندو و رابرت دونيرو هستم.
اين هنرمند كمدي و مشهور ايران در سال هاي اخير درباره اولين كار هنري اش گفت: وقتي از يك مهماني برگشتم اداي همه مهمان ها را در آوردم. اولين مشوق من مادر و دايي ام بودند ولي بعد از اولين كار حرفه اي تئاتري كه با تو (حسين افصحي) در تئاتر شهر انجام دادم تصميم گرفتم اگر قرار است به اين كار ادامه دهم آدم پررنگي بشوم و اگر نه به همان كار تراشكاري برگردم.
عبدي در جواب اين سوال كه چرا تراشكاري را ادامه نداده گفت: وقتي اوايل انقلاب به صورت حرفه اي تئاتر كار مي كردم تراشكاري را ادامه مي دادم. اما پايم كه به تلويزيون و سريال كشيده شد مجبور شدم از تهران خارج شوم و موقتا تراشكاري را رها كردم و يك دفعه متوجه شدم ۱۰ سال است تراشكاري نكردم.
مي گويد به همراه پدرم در سينماي محله مان در نازي آباد به نام …شرق” اولين فيلم سينمايي را ديدم كه اسمش …ماسيس” بود.وقتي ماسيس قصر را خراب كرد و با دو دست ستون ها را ريخت پايين از ترس رفتم زير صندلي، چون فكر مي كردم الان سينما روي سرم خراب مي شود.
آن موقع دلم مي خواست جاي …اميرو” در فيلم …ساز دهني” استاد امير نادري بازي كنم. بعدها كه به سينما آمدم فيلم را دوباره ديدم و متوجه شدم كاراكتر …اميرو” خيلي هنرمندانه بازي كرده و اگر من بودم نمي توانستم به اين خوبي بازي كنم .
وي درباره كارگردان هايي كه با آنها كار كرده است، گفت: داوود ميرباقري (امام علي،معصوميت از دست رفته و آدم برفي)، زنده ياد علي حاتمي(مادر و دلشدگان) ،محسن مخملباف (ناصر الدين شاه آكتور سينما و هنرپيشه) ابوالحسن داوودي (سفر جادويي و نان،عشق و موتور هزار)، رحمان رضايي (غريبه و كچل خوش شانس). با بعضي هم فقط يك بار كار كردم مثل ناصر تقوايي،داريوش مهرجويي، مجتبي راعي و....
هنرپيشه هاي كمدي ايراني و خارجي مورد علاقه اكبرعبدي ارحام صدر،سعدي افشار و به خصوص مرحوم فني زاده و باستر كيتون ،چارلي چاپلين، لورل و هاردي ، وودي آلن و رابين ويليامز هستند.
آروزي بزرگ زندگي اش اين است كه روي كره زمين جنگ نباشد،بين كشورها مرز نباشد،در دنيا گرسنه نباشد و آدم خيلي سير هم نباشد و فرزند خود و بچه هاي برادر مرحومش مثل همه جوانان دنيا شاد و پيروز و عاشق باشند.

كوزت و ژان وال ژان در تلويزيون
009840.jpg
حتما كوزت را مي شناسيد. همان دختركي كه خانواده تنارديه اذيتش مي كنند ونصف شب مي فرستندش براي آوردن آب يا براي بچه هاي خودشان عروسك مي خرند و براي او نه. خانم كوزت اين ابر شخصيت داستاني ساخته ذهن جناب ويكتورهوگو حالا ديگر با تمام بچه هاي دنيا دوست است. ديگر كسي در دنيا وجود ندارد كه كوزت رانشناسد و چند قطره اشك برايش نريخته باشد. درست است حرف از رمان بينوانايان است و خبرسازي مجددش. همانگونه كه مي دانيم تاكنون چندين و چند بار از اين رمان برداشت هاي تلويزيوني و سينمايي شده است و دو سه تايش را ما تاكنون ديده ايم. حتي تلخيص شده رمان دو جلدي و قطور با ترجمه استاد حسينعلي مستعان را هم بارها و بارها با نام مترجمان ديگردر بازار ديده ايم. به هر حال ما مي توانيم مژده دوباره ديدن ماجراي زيبا و عبرت   انگيز شخصيت هاي بينوانايان را به شما بدهيم. ويكتورهوگو با تمام دارودسته اش قرار است كه به زودي به خانه هاي همه ما سر بزند. يك برداشت ديگر از اين رمان كه تاكنون در تلويزيون ما پخش نشده، به زودي پخش خواهد شد. خوش به حال برو بچه هايي كه براي اولين بار مي خواهند اين كار را ببينند. اگر اين طور است بزرگترها كمي خويشتن داري كنند تا بچه ها از همه تطبيق هاي داستان لذت ببرنند. جالبي سريالي مثل بينوايان همان حول و ولاي تنيده در آن است. به هر حال بينوانايان كه بخش عظيمي را به صورت واقعيت و تخيل حول محور انقلاب فرانسه به تصوير كشيده با پناه آوردن به مساله اي رمانتيك همه ذهنيات نويسنده را به بيننده و خواننده  تزريق مي كند. البته ابتكار عمل خوب اما نه چندان دست اول اهل تلويزيون را بايد آفرين گفت، چون به هر حال فصل،فصل فراغت است و زمان رفاقت با بسياري از شخصيت هاي ماندگار. خبرسازي ديگر بينوانايان از اين بابت است كه هنرپيشه اي قدر چون ژرارد دوپارديو در نقش ژان وان ژان ظاهر شده است. اين هنرپيشه فرانسوي براي ايراني هاي اهل سينما نامي شناخته نشده نيست و قطعا دوستداران هنر بازيگري يك بار ديگر با هنرنمايي هنرمندي چون او آشنا خواهند شد. پخش سريال بينوايان از اواسط تابستان آغاز خواهد شد، حتما ببينيد.

لطفا سرتان را اينجا بگذاريد
خود به خود بعضي از چيزها نشانه هايي اند از كارهايي كه حرفه اي رخ مي نمايند، مثلا وقتي طرح روي جلد يك كتاب را ابراهيم حقيقي كار كرده باشد و آن كتاب قصه به چاپ دوم رسيده باشد و فاصله دو چاپ فقط يك سال باشد، طبيعتا مي توان اميد بست كه پنج تا قصه اي كه در يك مجموعه كتاب از قصه هاي كوتاه زنان چاپ شده اند جاي تامل و توجه دارند. به اسم قصه ها توجه كنيد كه اولي «مسلخ» است و بعدي «عبور» و قصه سوم (كه اسم كتاب هم هست) «خواب هاي سربي» نام گرفته و «ماه زده» و «ازد» اسم دو تا قصه آخر است. محل نوشته شدن يك قصه جزيره قشم است و باقي قصه ها هم تاريخ هاي همين سال هاي گذشته را دارند و درست مثل ۴ كتاب ديگر مجموعه داستان هاي كوتاه نشر گيو، داغ داغ به خواننده داده مي شوند. پيرترين قصه مجموعه مسلخ است و جمله هاي آخرش اين طور است: «... كاش هرگز آن در باز نشده بود.
در اتاق كوچكي دو نفر با كلاه و روپوش سفيد در دو طرف يك ميز سنداني شكل به خونسردي نشسته بودند و تيغ فلزي در دست يكي از آنها برق مي زد. هر دو با ديدن من به علامت سلام سري تكان دادند. يكي گفت: «گويا در پيدا كردن اينجا دچار مشكل شديد؛ خيلي وقت است كه منتظر شماييم.» سپس آن يكي كه تيغ در دست داشت، اضافه كرد: «در هر حال خوش آمديد» و در حالي كه با دست به ميز اشاره مي كرد، گفت: «لطفا سرتان را اينجا بگذاريد.»

گلا ب قمصر و گزارشگر خارجي
009864.jpg
قمصر - ايران - رويترز: قمصر در بيشتر سال، شهري خاموش و خوب آلود است و زنده به درختان گردو و بزهاي بازيگوش دامنه هاي كوهستان كركس.
اما براي چند هفته در اوايل تابستان، قمصر از خواب بر مي خيزد، به ميزباني شيميدان هاي سنتي و محلي و حتي صنعتي مي نيشند تا موسم گلاب گيري را به جا آورند، تا كوهستان را عطرگلاب فراگيرد.
گلاب گيري قمصر، در ايران منبعي است براي غرور ملي. سالي يك بار، هزار ليتر گلاب قمصر به مكه فرستاده مي شود تا كعبه، كانون اسلام، را با آن شست وشو كنند. گلاب گيران از سراسر ايران، اول تابستان عازم قمصر مي شوند تا از گل هاي محمدي، گلاب بگيرند و به عنوان نوشدارويي خوش عطر و بو، بفروشند. گلاب قمصر كه نفيس ترين در گونه خود به شمار مي رود و راه به گوشه و كنار جهان هم برده است، هم كاربرد درماني دارد و هم به عنوان اسانس در بسياري از غذاها وخوراكي ها سنتي ايراني به كار برده مي شود. سفر به قمصر را دوست ايراني ام پيشنهاد داد. تهران كه بوديم مي گفت: شرط مي بندم برايت شگفت انگيز خواهدبود. در راه بازگشت، خودش يك دوجين شيشه گلاب خريده بود.
در قمصر همچنين ديدم كه بسياري، گلبرگ هاي خشك شده محمدي را براي معطر شدن هوا در خانه هايشان نگاه مي دارند. خيلي ها هم خرد شده آن را در چاشني هاي غذايي مثل ماست مي ريزند. زهره، زن جواني كه از تهران به قمصر آمده بود در حالي كه گلبرگي را بين انگشت شست و سبابه اش گرفته بود و خرد مي كرد. گفت: گل هاي قمصر، در نوع خود بهترين  هستند. قمصري ها خود عادت دارند تا از گلاب نه به عنوان افزودني كه مستقيما استفاده كنند. آنها معتقدند نوشيدن يك قاشق گلاب قلب را آرامش مي بخشدو آغشته كردن دست به آن اگزما را رفع مي كند. مسعود دادجو، مدير عامل يكي از كارگاه هاي كوچك گلابگيري كه همه كاركنان آن هم خانواده اند، گفت ۲۰ درصد از گلاب توليدي كارگاه او در مراسم هاي مذهبي مصرف مي شود و شست و شوي مقبره ها در اهم اين مصارف جاي دارد.
از ديگر فوايد درماني گلاب، رفع بي  خوابي، كاهش اختلالات عصبي و كاهش تب است. گلاب همچنين در تقويت گلبول هاي قرمز خون موثر است. محمدرضا دادجو  فرزند مسعود، درباره مشكلات پيشاروي صنعت گلابگيري و به ويژه تجارت آن بيشتر گفت. وي معتقد بود فن آوري نوين قادر است از هر تن گلبرگ، ۲۰۰ گرم اسانس بگيرد، در حالي كه گلابگيران سنتي و قديمي، تنها قادر به استحصال نيمي از اين مقدار هستند. از ديگر سو، بعضي سودجويان، با افزودن اسانس گل شمعداني و رايحه مصنوعي، بازار را خراب كرده اند. آنها از رهاورد گلاب هاي ناخالص، هر بطري شيشه اي را حدود ۹ دلار (شش هزار تومان) مي فروشند، در حالي كه هر بطري گلاب خالص ۲۰ دلار است.
محمدرضا افزود: «البته گلاب ناخالص ويژگي هاي نامطلوب خود را سريع بروز مي دهد، اگر در بطري آن را براي مدتي باز نگه داريد، مي بينيد كه پس از مدت كوتاهي، اسانس خوشبو به اصطلاح مي پرد و فرآورده، ديگر بويي ندارد، اما بطري گلاب خالص حتي پس از شسته شدن هم بوي خوش گلاب مي دهد.»
درمقام صادرات و تسخير بازارهاي جهاني، بزرگترين رقيب ايران بلغارستان است كه توليد كننده اصلي روغن رز به شمار مي رود.
دادجوها قيمت هر كيلو روغن رز ( گل محمدي) در ايران را يك هزار و۲۰۰ دلار عنوان كردند، در حالي كه اين محصول براي عطر سازان اروپايي، كيلو۶تا ۷ هزار دلار آب مي خورد.
كريستين اوليور

مولن روژ
بيل موري باز هم گم مي شود
بيل موري، پس از تجربه «گمشده در غربت» اين بار خيال دارد در عشق گم شود. «شهر گمشده»، جديدترين پروژه اندي گارسيا است كه تم عشقي داردو داستان آن در فضاي سقوط رژيم باتيستا و شكل گيري حكومت كاسترو در كوباي دهه ۵۰ رخ مي دهد. فيلم از اواخر ژوئن در جمهوري دومينيكن كليد مي خورد و اندي گارسيا علاوه بر كارگرداني در آن بازي هم خواهد كرد. وي كه خود زاده هاوانا است و در پنج سالگي همراه والدينش به آمريكا مهاجرت كرده، همواره ساختن يك فيلم عشقي در هاوانا را آرزوي خود عنوان كرده است. بيل موري كه پيش از اين يك بار نامزد دريافت جايزه اسكار شده است، در «شهر گمشده» نقش يك نويسنده را ايفا خواهد كرد.
009837.jpg

مصائب مسيح، هفتمين فيلم پرفروش 
فيلم مصائب مسيح با ۹/۳۶۹ ميليون دلار فروش در سرتاسر دنيا، توانست عنوان هفتمين فيلم پرفروش تاريخ سينما را از آن خود سازد. البته برآورد مي شود اين رقم به زودي تا مرز ۴۰۰ ميليون دلار هم برسد. مل گيبسون و كمپاني شخصي اش آيكون به تازگي يك شكايت ۴۰ ميليون دلاري عليه توزيع كننده فيلم اقامه كرده اند و مدعي شده اند كه توزيع كننده، مطابق تعهدات عمل نكرده و ديون خود را نپرداخته است. اما آخرين اظهارنظر يكي از مسوولان كمپاني آيكون درباره مل گيبسون را بخوانيد: گيبو (نام خودماني براي گيبسون) آدم كله خرابي است. برق حرص در چشمان سودجويان را تاب نمي آورد. شكايت ۴۰ ميليون دلاري مي كند و هيچ بعيد نيست كه فردا، تمام سود فيلم را وقف مراكز خيريه كند.
009843.jpg

تام جونز ضرر كرد
يك دوجين خواننده پاپ انگليسي كه رابي ويليامز و تام جونز از آن جمله اند در پي اختلاس كمپاني راديويي پخش كننده ترانه هايشان، ۷۰۰ هزار پوند ضرر كردند. اين شركت كه دفتر مركزي آن در لندن است، طرف قرارداد راديوهاي مختلف انگليس است. هنرمندان، سود حاصل از پخش راديويي آثار خود را مستقيما از اين شركت دريافت مي كنند. رئيس شركت ياد شده، هم اكنون اخراج شده و دادگاه عالي انگلستان نيز راي به انسداد حساب هايش داده است. با احتساب اين اختلاس ۷۰۰ هزار پوندي، تام جونز و رابي ويليامز و گروه هاي تازه كاري مثل «تراويس» و «بلور»، آخر هفته خوبي نخواهند داشت!
009849.jpg

ويگو مورتنسن تاريخ خشونت را ورق مي زند
ويگو مورتنسن اصولا هنرپيشه پركاري نيست، اگر شانس به او رو نمي آورد و «ارباب حلقه ها» را بازي نمي كرد، كارش در سينما به پايان رسيده بود، اما حالا اوضاع فرق مي كند.
فيلم هاي معتبر و كارگردانان بزرگ، يكي بعد از ديگري مي آيند.جديدترين پروژه اين هنرپيشه دورگه نيم دانماركي، نيم آمريكايي، اقتباس ديويد كراننبرگ از رمان پرفروش جان واگنر و وينس لوك - تاريخ خشونت - است. چنانچه مذاكرات به نتيجه برسند، سروكار مورتنسن بار ديگر به كمپاني نيولاين سينما - سازنده ارباب حلقه ها - مي افتد. وي قرار است در تاريخ خشونت، نقش پدري را بازي كند كه با هدف دفاع از خود، ناخواسته مردي را به قتل مي رساند، اما اسير هجوم گسترده مطبوعات مي شود و پرونده اش مسير جنجالي پيدا مي كند.
009846.jpg

كايرا نايتلي، اينجا، آنجا، همه جا
كايرا نايتلي مدت زيادي نيست وارد عرصه بازيگري شده، اما در همين مدت كوتاه بسيار درخشيد و بلافاصله از نقش هاي كوچك در فيلم هاي درجه دو و سه، به نقش هاي اصلي در فيلم هاي مطرح و درجه يك رو آورد. ستاره فيلم دزدان دريايي كارائيب، بناست در اقتباسي از اثر كلاسيك جين آستن، غرور و تعصب، بازي كند. وي در اين فيلم نقش دختري را بازي مي كند كه بزرگترين خواهر از ميان پنج خواهر خانواده است. مادرشان سعي دارد به ازدواج آنها با مردان مطلقه يا زن مرده ترغيبشان سازد تا از شرشان راحت شود.
غرور و تعصب به كارگرداني جو رايت و توسط كمپاني وركينگ تايتلز فيلمز ساخته خواهد شد.

|  آي تي شهر  |   ايرانشهر  |   تهرانشهر  |   حوادث  |   خبرسازان   |   در شهر  |
|  زيبـاشـهر  |   سفر و طبيعت  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |