يك زن ۳۹ ساله در كرج كشته شد
انگيزه قاتل؛پنج النگو و دو انگشتر
متهم مي گويد: روز بعد از جنايت به يك طلافروشي در حصارك رفتم و طلاها را ۳۰۰هزار تومان فروختم
من از او ۱۰ ميليون تومان خواستم و گفتم امروز عصر به باغ درخشان در حصارك كرج بيا، از اين قضيه هم چيزي به پليس نگو، حتي به خانواده ات هم حرفي نزن وگرنه بچه ات را مي كشم
|
|
ميترا خلعتبري
راز قتل زن ميانسالي در كلبه اي متروك در حوالي كرج در تجسس هاي كارآگاهان پليس آگاهي فاش شد. عامل اين جنايت به خاطر سرقت طلاهاي اين زن و به بهانه ربودن بچه اش، قرباني خود را به كلبه اي متروك در حصارك كرج كشانده و پس از سرقت طلاها، او را به قتل رسانده بود.
ماموران از طريق تماس صاحب باغي متوجه كشف جنازه زني در كلبه خرابه اي در باغ درخشان حصارك شدند. بلافاصله گروهي از ماموران پليس جنايي كرج در محل كشف جسد حاضر شدند و در بررسي هاي اوليه متوجه شدند اين زن كه حدود ۴۰سال سن داشت با شليك گلوله اي به سرش به قتل رسيده است. علي بصيرنيا بازپرس شعبه ۹ دادسراي كرج پس از گزارش ماموران در جريان ماجرا قرار گرفت و با حضور گروهي از كارآگاهان ويژه قتل پليس آگاهي كرج ماموريت پيدا كردند تا هويت مقتوله و عامل يا عاملان احتمالي اين جنايت را شناسايي كنند. نظريه اوليه پزشكان پزشكي قانوني حكايت از آن داشت گلوله از فاصله نزديك و از يك كلت كمري به سر مقتوله شليك شده كه اين موضوع باعث مرگ اين زن شده بود. ماموران با توجه به شواهد موجود و بررسي صحنه جنايت در فرضيات خود احتمال دادند عامل جنايت بدون هيچ درگيري اي قرباني خود را به اين قتلگاه كشانده و با غافلگير كردن او اين زن را با شليك گلوله اي از پاي درآورده است. كارآگاهان ويژه قتل پليس آگاهي كرج در حال تحقيق درخصوص اين جنايت بودند كه مردي با مراجعه به دايره جنايي اداره آگاهي كرج اظهار داشت: زنم به نام «پروين قائدرحمت» روز گذشته براي انجام كاري از خانه بيرون رفت ولي پس از آن هيچ خبري از همسرم نشد. ابتدا فكر كرديم او به خانه يكي ازهمسايه ها رفته ولي وقتي غيبت او طولاني شد دنبال او به خانه همه آشنايان، بيمارستان ها و كلانتري ها سر زدم ولي هيچ اثري از همسرم نبود. ماموران پس از بازجويي از اين مرد متوجه شدند مشخصاتي كه مرد درباره همسر گمشده اش داده با مشخصات جسد پيدا شده مطابقت دارد به همين خاطر كارآگاهان اين مرد را به پزشكي قانوني برده و او پس از مشاهده جسد زن اعلام كرد اين جنازه همسر گمشده من است. اين مرد در ادامه بازجويي به كارآگاهان گفت: مدتي پيش شناسنامه ام را گم كرده بودم، همسرم پروين قرار بود آن روز به اداره پست برود و با نشان دادن شناسنامه بچه ها و كارت پايان خدمت من كوپن هايمان را بگيرد، حوالي بعدازظهر بود كه همسرم با منزل تماس گرفت و به دخترمان گفت به خاطر شلوغي اداره پست كمي دير به منزل مي آيد، تا غروب منتظر مانديم و وقتي ديدم خبري از او نشد شروع به گشتن در خانه هاي آشنايان و كلانتري ها كرديم.
كارآگاهان پليس جنايي اداره آگاهي كرج براي شناسايي عامل يا عاملان اين جنايت تحقيقات خود را آغاز كردند، اما قاتل بدون برجاي گذاشتن ردپايي از خود از محل فرار كرده بود. ماموران سپس تصميم به بررسي مكالمات تلفني خانه پروين گرفتند و با كمك اداره مخابرات، پرينت تماس هاي ۳روزگذشته با خانه را به دست آوردند. آنها با بررسي پرينت مكالمات تلفني اين زن، متوجه شدند كه وي يك روز قبل از ناپديد شدن، با مردي به نام رضا گفت و گوي تلفني داشته است. شوهر مقتوله درباره اين مرد به ماموران گفت: رضا يكي از همسايه هاي قديمي ما بود كه چند ماه پيش، از كرج به محل ديگري رفته است. كارآگاهان پس از جست وجوي گسترده سرانجام منزل رضا را در حصارك شناسايي كردند. رضا در ابتدا منكر هرگونه اطلاعي از قتل پروين شد، اما سرانجام هنگامي كه تمام شواهد را عليه خود ديد، لب به اعتراف گشود و به قتل پروين اعتراف كرد. متهم در بازجويي ها در خصوص نحوه قتل گفت: «۹ماه پيش يك اتومبيل خريدم و با آن مشغول مسافركشي شدم، اما پس از چند ماه نتوانستم قسط ماشين را پرداخت كنم و دچار مشكل شدم. يك روز كه براي ديدن يكي از دوستانم به محله قديمي ام رفته بودم، پروين خانم را ديدم كه مشغول خريد سبزي از يك مغازه بود، همين كه خواست پول سبزي ها را بپردازد، متوجه پنج النگو و دو انگشتر در دستانش شدم، از همان موقع به وسوسه افتادم كه اين طلا و جواهرات را به دست بياورم، بارها با خودم فكر كردم چه طور مي توانم آنها را صاحب شوم؟چند روز قبل، پيش از اين ديدار به منزلشان زنگ زدم و پروين خانم را تهديد كردم كه پسر كوچكت را كه صبح به مدرسه مي رفت دزديده ام و حالا پيش من است، اگر مي خواهي بچه ات را زنده و سالم تحويل بگيري بايد چند ميليون تومان پول به من پرداخت كني وگرنه با جنازه اش روبه رو مي شوي. پروين در جواب من گفت: هرچه مي خواهي به تو مي دهم، اما به بچه ام صدمه اي نزن، حالا چه كار بايد انجام دهم. من از او ۱۰ ميليون تومان خواستم و گفتم امروز عصر به باغ درخشان در حصارك كرج بيا، از اين قضيه هم چيزي به پليس نگو، حتي به خانواده ات هم حرفي نزن وگرنه بچه ات را خواهم كشت. عصر همان روز پروين به باغ آمد. وقتي مرا ديد به گريه و زاري افتاد و التماس كنان از من خواست بچه اش را به او برگردانم، به دروغ گفتم بچه ات داخل كلبه است وقتي او وارد كلبه شد و فهميد حرف هايم دروغ است، تصميم گرفت فرار كند، اما من يك كلت كمري را كه يك سال پيش از كشور امارات خريداري كرده بودم از زير لباسم بيرون آوردم و تهديدش كردم كه آرام بگيرد، اما زن همچنان به گريه و زاري هاي خود ادامه مي داد و آرام و قرار نداشت. به اين فكر افتادم كه او مرا شناخته و ممكن است به پليس معرفي كند. از ترس سرش را نشانه رفتم و گلوله اي شليك كردم كه كف كلبه افتاد. كيف دستي اش را برداشتم و پنج النگو و دو انگشتر را از دست هايش درآوردم و از آن باغ فرار كردم، در محلي خلوت كيف دستي را باز كردم پول هايي را كه در آن بود برداشتم و سه جلد شناسنامه و دو دفترچه تلفن هم در آن بود كه آنها را پاره كردم و بعد به جوي آب انداختم. روز بعد از جنايت به يك طلافروشي در حصارك رفتم و طلاها را ۳۰۰هزار تومان فروختم.» ماموران پس از اعتراف متهم به قتل، او را با دستور بازپرس شعبه ۹ دادسراي كرج بازداشت كردند، همچنين متهم براي بازسازي صحنه جنايت به قتلگاه زن برده شد و در آنجا اقدام به بازسازي صحنه جنايت كرد، متهم پس از تحقيقات با قرار بازداشت روانه زندان شد تا با تكميل شدن پرونده و محاكمه به مجازات عمل خود برسد.
|