عميد نمازي خواه - جواد نصرتي
آئورورا را كسي به درستي نمي شناسد. تمام چيزهايي كه در مورد آن گفته مي شود و حتي اسمي كه براي آن انتخاب شده است، همگي بر پايه حدسيات و مشاهدات غير علمي افراد مختلفي است كه اطلاعات ناقصي از اين پرنده ناشناس يا به قول متجددان «x» دارند كه به صورت قطعي نمي توان اين گفته ها را تاييد يا رد كرد. اما «آئورورا» چيست؟ اولين بار در سال ۱۹۸۶ در لايحه درخواست بودجه وزارت دفاع آمريكا يك درخواست يك خطي ديده مي شد كه زير اين برگه نوشته شده بود «آئورورا» و براي آن معادل ۲۷۲/۲ ميليارد دلار درخواست شده بود كه نشان از اهميت و عظمت اين طرح مي داد. بعدها در سال ۱۹۹۴ بن ريچارد يكي از صاحبنظران صنعت هوايي آمريكا اعلام داشت كه اين نام، اسم رمزي بود براي طرحATB.
ATB مخفف Advanced Technology Bomber به معناي بمب افكن با فناوري پيشرفته است كه شركت نورثروپ (Northrop) و به پيشنهاد لاكهيد (Lockheed) در اواخر سال ۱۹۸۱ ميلادي آن را برنده شدند و B-2 مخفف به اسپريت به معناي «شبح» نتيجه اين طرح بود. از آن جا كه هنوز همB-2 جانشين خاصي پيدا نكرده است نمي توان آئورورا را يك ATB و در نتيجه جانشين B-2 دانست.
اما يكي ديگر از احتمالاتي كه توسط متخصصان صنايع هوايي آمريكا در مورد اين پرنده ناشناس مي دهند اين است كه اين هواپيما در واقع جايگزيني براي هواپيمايSR-71 باشد و به همين دليل آن راSR-91 هم ناميده اند. از ديگر نام هاي مستعاري كه براي اين پرنده ناشناس استفاده شده است مي توان بهXR-7 اشاره كرد كه گمان برده مي شد فاز دوم طرحي باشد كه فاز يكم آنSR-75 بود.
سنيورسيتيزن نام ديگري است كه «پرنده اكس» را با آن هم مي شناسند.سنيور كلمه اي است كه در بيشتر هواپيماهاي طبقه بندي شده ارتش آمريكا استفاده شده است. براي نمونه نام طبقه بندي شدهU-2 ملقب به
( Dragan Lady)اژدها خانوم Senior Book بود و يا نام طبقه بندي شدهF-117، Seniar Trend بود. متخصصان بر اين باورند كه آئورورا بعدها به سنيورسيتيزن تغيير نام داد. از آن جا كه «پرنده اكس» را جايگزيني براي SR-71 مي دانند و مي توان احتمال داد اين نام بهترين گزينه براي پرنده اكس است. چون هر دوي اين نام ها يك حركت آرام بدون بالا و پايين را به ذهن متبادر مي كنند و جايگزينSR-71 نمي تواند حركتي جز اين نوع داشته باشد.
پرنده ناشناس را با نام «پدر بزرگ» (Grand Father) هم مي شناسند كه ريشه اين يكي نامشخص است. اما نامي كه از ديگر نام ها متداول تر است همان آئورورا است. ولي آئورورا چيست؟ آئورورا در تاريخ اساطيري يونان باستان جايگاه ويژه اي دارد. او الهه «سپيده سحري» است كه ستارگان را خلق كرده و آنها را در شب چيد.
اما نام پرنده اكس هرچه كه باشد، شناخته شده ترين طرح طبقه بندي شده ارتش آمريكاست. حالا با اين توصيفاتي كه در مورد نام پرنده اكس دانستيد، بد نيست كمي هم از پيشينه مجهول آئورورا بدانيد. همان طور كه در بالا هم گفته شد اولين بار آئورورا در لايحه درخواست بودجه وزارت دفاع آمريكا ديده شد. رديفي كه آن در آن قرار داشت بعد از طرح هايSR-71 وU-2 بود. در سال ۱۹۸۶ ميلادي دولت آمريكا بسياري از زمين هاي فوق سري اطراف درياچه گروم«Lake Groom» درصحراي نوادا (Nevada) را با استحكامات غير قابل نفوذ محصور كرد. از آن سال به بعد بسياري از تاسيسات مدرن و غير قابل نفوذ درون اين حصار ساخته شده و هنوز هم اين پايگاه در حال تكميل شدن است. حتي براي غير قابل نفوذ كردن آن زمين هاي اطراف پايگاه هم توسط دولت، مناطق ممنوعه اعلام شده است. اين در حالي است كه دولت آمريكا وجود چنين پايگاهي در صحراي نوادا Nevada را به شدت تكذيب مي كند. احتمال داده مي شود اين پايگاه به اندازه غير معمول باند پروازي آن (كه نمي توان اين گفته را هم تاييد كرد چون حدس زده مي شود با توجه به اندازه هاي پايگاه باند پروازي آن تقريباً چهار برابر باندهاي پرواز معمول باشد) محلي باشد براي پرواز و فرود آئورورا.
|
|
در سال ۱۹۸۸ روزنامه نيويورك تايمز گزارش داد كه نيروي هوايي ارتش ايالات متحده روي يك هواپيماي مقدماتي كه مي تواند به سرعت شش ماخ دست يابد كار مي كند. اما گزارشي كه آئورورا را به واقعيت بيشتر نزديك كرد در آگوست ۱۹۸۹ توسط كريس گيبسون
Chris Gibson كه يك مهندس نفت بود منتشر شد. او در آن زمان روي يك طرح نفتي در درياي شمالي North Sea كار مي كرد كه ناگهان چند هواپيما را مشاهده كرد از روي سر او در فاصله اي نه چندان بالا گذشتند. او كه در تشخيص هواپيماها يك حرفه اي به شمار مي رود توانست يك تانكر سوختKC-135 و دو F-111 را تشخيص بدهد، اما هواپيماي چهارم را فقط توانست يك مثلث كامل توصيف كند. او اين مثلث را كمي بزرگ تر ازF-111 و داراي زواياي ۷۵ درجه و به رنگ كاملاً سياه توصيف كرد كه هيچ كدام از جزييات آن قابل ديدن نبودند و ظاهراً از تانكر KC-130 سوخت دريافت مي كرده است. كمي بعد يكي از مجلات صنايع هوايي آمريكا گفته هاي اشخاصي را چاپ كرده بود كه نيمه شب ها صداي بسيار بلند تيك آف (Take Off) هواپيمايي را در پايگاه هوايي ادوارد (Edward AFB) شنيده بودند. در فاصله ژوئن سال ۱۹۹۱ تا ژوئن سال بعد، در كاليفرنياي جنوبي غرش هايي شنيده مي شد كه مربوط به هيچ هواپيماي شناخته شده اي نبود. اين غرش ها به قدري بلند بودند كه حتي زلزله نگارهاي مركز ژئوفيزيك آمريكا هم آنها را ثبت كردند. اين غرش ها را حتي از غرش هنگام فرود شاتل ها هم وحشتناك تر توصيف مي كردند. اين غرش ها به سمت شمال شرق روي لس آنجلس و صحراي(Mojave) امتداد مي يافت به مناطقي كه پايگاه هوايي نليس و پايگاه گروم ليك در آنها وجود داشت. اما يكي از مواردي كه سري بودن و ناشناخته بودن اين پرنده را به شدت تاييد مي كند مربوط مي شود به فوريه ۱۹۹۲. در اين تاريخ يكي از مسئولان كنترل ترافيك هوايي نيروي هوايي سلطنتي انگلستان
(RAF) در اسكاتند، علامتي راداري را در پايگاه هوايي مك ريهانش(Machrihans)مشاهده كرده بود كه در فاصله بسيار كوتاهي به سرعت سه ماخ دست يافته بود و هنگامي كه با پايگاه مذكور تماس گرفته بود و علت اين علامت را پرسيده بود، به وي گفته بودند كه موضوع را فراموش كند. اينها، تنها مواردي نبودند كه مربوط به پرنده اكس مي شدند بلكه دهها مورد ديگر وجود دارد كه در آمريكا و انگلستان گزارش و همگي به گونه اي با پرسش بي پاسخي مواجه شده اند، پرسشي كه مربوط به پرنده اي سريع و غران مي شده است. تنها هنگامي مي توان به راز اين پرسش پي برد كه نيروي هوايي آمريكا خود پرده از آن بردارد.
در مورد شخصيت اين هواپيما، علاوه بر سرعت بالا و سقف پرواز بسيار بالاي آن كه توسط شاهدان گزارش شده است، مورد ديگري وجود دارد كه در صورت وجود پرنده اكس مي توان آن را مختص منحصر به آن داشت. اين مورد مربوط مي شود به كانتريل Contrail (خروجي موتورهاي هواپيما كه در آسمان به صورت خط سفيدي ديده مي شود) آئورورا. با همه كانتريل هواپيماي تجاري را ديده ايم. اين خط سفيد واحد در واقع از مثلاًً چهار خط متفاوت در بوئينگ ۷۷۷ تشكيل مي شود كه پس از خروج از چهار موتور به هم پيوسته و خط واحدي را مي نمايانند. اين خط سفيد در اين هواپيما و ديگر هواپيماها خطي كاملاً سفيد، نرم و گهگاه خميده و بدون هيچ گونه شكستگي است. اين خط در صورتي كه جريان هوا در اتمسفر ساكن باشد و دماي هوا بسيار پايين باشد حتي چندين دقيقه هم پايدار مي ماند. اما در اوايل دهه ۹۰ ميلادي كانتريل ديگري هم در آسمان ديده شد. اين كانتريل ها هم سفيد بودند و تقريباً خط مستقيمي را تشكيل مي دادند ولي تفاوت عمده آنها با كانتريل هاي نرم شناخته شده اين بود كه اين كانتريل ها دندانه اي بودند و از قرار معلوم از هواپيمايي با سرعت و ارتفاع بسيار زياد خارج مي شدند. در آن زمان هيچ كس نمي توانست تشخيص دهد كه اين كانتريل از چه نوع موتوري خارج شده است. اما چيزي كه معلوم بود اين بود كه از يك نوع موتور بسيار پيشرفته جديد خارج شده است. ناشناخته، جديد، سرعت و ارتفاع بسيار بالا. اين كلمات را در آن زمان مردم بسيار شنيده بودند و هميشه در انتها صحبت از يك چيز بود آئورورا. اين بار هم كسي كه مي توانست اين پديده را توجيه كند الهه زيباي يونانيان آئورورا بود.
|
|
اما تنها چيزي كه به يقين در مورد آئورورا مي توان گفت اين است كه آئورورا يك پرنده هايپرسونيك (فوق صوت) است. اما اولين هواپيماهاي هايپرسونيك كي ساخته شده است؟ تا سال ۱۹۶۵ ميلادي سريع ترين هواپيماها دو هزار مايل بر ساعت سرعت داشتند در صورتي كه در سال ۱۹۴۵ تنها چند هواپيما مي توانستند به سرعت ۵۰۰ مايل بر ساعت دست يابند. پس گام منطقي ديگر، ساختن هواپيماهايي بود كه ديوار صوتي را بشكنند. با شكسته شدن ديوار صوتي توسط جت هاي جنگنده كه توسط شوروي سابق و ايالات متحده آمريكا ساخته مي شدند، اولين گام ها براي ساختن پرنده هاي هايپرسونيك برداشته شد. لازمه رسيدن به سرعت بسيار بالا داشتن موتور بسيار پيشرفته و مهم تر از آن بدنه اي است كه طاقت سرعت يك مايل بر ثانيه معادل ۳۶۰۰ مايل بر ساعت يا همان ۴/۵ ماخ داشته باشد. از اين جا مي توان به ساختار بسيار پيچيده آئورورا پي برد. از اولين هواپيماهاي هايپرسونيك مي توان به X-15 و
FDL-15 اشاره كرد كه توسط ناسا و لاكهيد مارتين ساخته شده اند.
در مورد آئورورا اطلاعات مختصري هم وجود دارد كه بيشتر بر پايه حدسيات است و از سوي منابع خاصي تاييد نشده اند. اما واقعي به نظر مي رسند. بيشينه سرعت اين پرنده در حدود پنج تا هشت ماخ گزارش شده است. طول آن در حدود ۱۱۰ فوت
(۵/۳۳ متر) و طول دو سر بال آن كه كاملاً به صورت مثلث است حدود ۶۰ فوت
(۲/۱۸ متر) است. اين هواپيما احتمال سقف پروازي در حدود ۱۵۰ هزار فوت (۴/۲۸ مايل) يا بيشتر دارد. در مورد موتور اين هواپيما نمي توان به نظر واحدي رسيد. با توجه به گفته هاي شاهدان مختلف در آمريكا و انگليس چندين نوع موتور مختلف مي تواند در اين پرنده به كار گرفته شده باشد.
مثلاً بر پايه چيزي كه شاهدان در كاليفرنيا گفته اند، مي توان احتمال داد كه از يك موتور رم جت سيكلي متان سوز كه تغييرات بسيار زيادي در آن داده شده در آئورورا استفاده شده است. در مورد نيروي پيش رانش اين هواپيما چهار نظريه وجود دارد كه مختصراً آنها را به شما معرفي مي كنم.
اولين نظريه PWDE است. اين كلمه مخفف Pulse Detonation Wave Engine است. اين موتور شيوه كار بسيار پيشرفته و پيچيده اي دارد. در اين روش هيدروژن و يا متان مايع بر روي بدنه تزريق مي شوند و پس از گرم شدن توسط PWDE مورد استفاده قرار مي گيرند.
دوم نظريه Ramjet است. اين مورد همان موتور رم جت سيكلي متان سوز است كه در بالا گفته شد. رم جت ها در حالت عادي مي توانند سرعت ۶-۴ ماخ را به دست آورند. اما اين سيستم در آئورورا دچار تغييراتي شده است كه مي تواند سرعت ۸-۵ ماخ را به دست آورد.
نظريه سوم سيستم Rulsejet معمولي است. در اين حالت هوا از جلو توسط موتور مكيده شده و پس از فشرده شدن و خروج با فشار از درون موتور باعث پيش رانش هواپيما مي شود.
نظريه چهارم هم Turbo Rochetjet است. در اين مورد اطلاعات خاصي در دست نيست و صرفاً يك نظريه است.
اما هنوز هم با همه اين توصيفات نمي توان گفت كه حتي آئورورا وجود خارجي دارد يا نه، شايد همه آن چيزهايي كه شاهدان در جاهاي مختلف ديده اند مربوط به چندين هواپيما مي شده است كه هيچ ربطي به هم نداشته باشند و مسئولان نظامي آمريكا با پاسخ ندادن به ابهامات پيش آمده، مي خواهند وجهه اي اساطيري به طرح هاي خود بدهند.
به هر حال اگر روزي با صداي بسيار وحشتناكي متوجه آسماني شديد كه در ارتفاعات بسيار بالاي آن كانتريل متفاوتي وجود دارد، الهه سپيده سحري آئورورا را ياد كنيد.