صمد مقدم
۱ - مهدي فخيم زاده، بازيگر و كارگردان سينماي ايران كارش را به عنوان بازيگر و با بازي در نقش كوتاهي در فيلم «تپلي» آغاز كرده است.
او با پيشينه اي از تحصيلات آكادميك تئاتري پس از بازي در چند فيلم تجاري و كم ارزش اولين فيلم بلندش را در سال ۱۳۵۴ با عنوان «مجازات» جلوي دوربين برد.
او طي سال هاي ۵۴ تا ۶۰ ضمن ساختن آثاري چون «پشمالو»، «در شهر خبري نيست»، «فري دست قشنگ»، «به دادم برس رفيق» و «ميراث من جنون» در تعدادي از آثار سينمايي آن دوران مانند «پلنگ در شب»، «كمين»، «پيشكسوت»، «غربتي ها» و «زخم خنجر رفيق» بازي كرد.
فخيم زاده در سال ۶۰ مهم ترين اثر سينمايي اش را با عنوان ميراث من جنون جلوي دوربين برد.
ميراث من جنون داستان بيماري رواني با نام مهدي (مهدي فخيم زاده) را روايت مي كرد كه به خاطر علاقه به دختري به نام گلي دست به اقدامات جنون آميزي مي زند كه دست آخر به كشته شدنش مي انجامد.
ميراث من جنون به خاطر عدم رعايت مسايلي مانند حجاب اسلامي بازيگران به شكل محدودي اكران و سپس روانه بايگاني شد.
فخيم زاده در سال ۶۴ و براساس فيلم ژنرال دلاوره فيلمي با عنوان «تشريفات» را با بازي خودش جلوي دوربين برد كه با موفقيت تجاري خوبي مواجه شد. او در سال ۶۷ دو فيلم «بهار در پاييز» و «مسافران مهتاب» را كارگرداني كرد كه در آن سال ها مورد توجه واقع نشدند. البته مسافران مهتاب در سال هاي بعدتر و پس از پخش از تلويزيون تبديل به فيلم محبوبي شد و نمكي تا مدت ها يكي از شخصيت هاي محبوب سينماي ايران نزد تماشاگران تلقي مي شد.
فخيم زاده در سال ۶۸ فيلم مهجور «تپش» را ساخت؛اما اوج موفقيت مهدي فخيم زاده به سال ۶۹ و كارگرداني فيلم «خواستگاري» باز مي گردد. او پس از مدت ها نقش اول فيلمش را به بازيگري ديگر (هادي اسلامي) سپرد و با دستمايه قراردادن ماجراي خواستگاري و ازدواج دو فرد مسن فيلمي تماشاگرپسند و پرفروش را روانه سينماها كرد.
پس از موفقيت تجاري خواستگاري، فخيم زاده در سال ۷۱ دو فيلم «ساده لوح» و «شتابزده» را با بازي هادي اسلامي و با مايه هاي طنز جلوي دوربين برد كه هيچ كدام نتوانستند موفقيت خواستگاري را تكرار كنند.
او در سال ۷۳ دو فيلم ديگر را نيز روانه سينماها كرد. اكشني با نام «تاواريش» و يك كمدي خوش ساخت با نام «همسر».
تاواريش با عدم اقبال عمومي مواجه شد. اما همسر توانست با فروش هفتاد ميليوني اش دومين فيلم پرفروش سال شود و پس از خواستگاري موفقيتي ديگر را براي فخيم زاده رقم بزند. او براي سومين بار (پس از ساده لوح و خواستگاري) نقشي در فيلمش ايفا نمي كرد.
همسر يك كمدي روان، خوش ساخت و تماشاگرپسند بود كه هم مورد توجه منتقدان واقع شد و هم تماشاگران.
پس از موفقيت همسر با اين كه به نظر مي رسيد او در سينما پركارتر از گذشته به كارش ادامه دهد ولي به سمت تلويزيون رفت و دو مجموعه عظيم تاريخي را روي آنتن فرستاد. «تنهاترين سردار» چندان مورد توجه واقع نشد اما «ولايت عشق» نظرهاي مثبت بسياري را جلب خود كرد.
«خواب و بيدار» آخرين حضور فخيم زاده در تلويزيون بود كه مورد توجه واقع شد و تبديل به بهترين مجموعه پليسي تلويزيون طي سال هاي اخير گرديد.
فخيم زاده در سال ۸۲ و پس از ۱۰سال دوري از سينما، شانزدهمين فيلم بلند خود را با نام «هم نفس» جلوي دوربين برد.
۲ - فخيم زاده براي سومين بار پس از مسافران مهتاب و ميراث من جنون،فردي با سابقه بيماري رواني را دستمايه ساخت فيلم قرار داده است.
بهروز شخصيت اصلي فيلم فردي است كه بيماري رواني دارد و به همراه برادرش در خانه او زندگي مي كند.
مهدي در ميراث من جنون فردي ساده لوح بود كه به خاطر عشق به يك دختر تبديل به يك آدم رواني و ديوانه شد كه دست به اقدامات جنون آميز مي زند.
نمكي در مسافران مهتاب باز هم فردي ساده لوح بود كه به خاطر سادگي اش و نيز قرار گرفتن در شرايط ناخواسته دست به اقدامات ناخواسته اي مي زند كه اطرافيان او را ديوانه فرض مي كردند ولي او تا پايان سادگي و معصوميت خود را حفظ مي كرد.
اما بهروز با عدم پرداخت شخصيت مواجه است. او در ابتدا فردي است كه از خانه برادرش و به خاطر اين كه زن برادرش را دشمن خود مي پندارد، گريزان است. او از خانه برادرش فرار مي كند و به خانه زني به نام شيرين مي رود. در اين مدت برادرش به دلايلي نامعلوم (كه تا پايان فيلم هم مشخص نمي شود) از خروج بهروز از خانه جلوگيري مي كند و سعي در بازگرداندن او به خانه دارد.
بهروز پس از آشنايي با شيرين و شكل گرفتن علاقه به او، تصميم به ازدواج مي گيرد. پس از مدتي مشخص مي شود كه شيرين هم داراي بيماري رواني است و از اين جاست كه مشكل اصلي فيلم آغاز مي شود. بهروز به يكباره تبديل به آدمي سالم و حتي در مواردي عاقل تر از آدم هاي عادي مي شود و اين تغيير شخصيت بيننده را با مشكل مواجه مي كند. با لو رفتن قصه در ميانه هاي داستان، فيلم به ورطه شعار مي غلتد و تبديل به اثري خسته كننده مي شود.
در پايان هم ماجرا در چيزي ميان رويا و واقعيت به پايان مي رسد.
هم نفس بيشترين ضربه را از فيلمنامه اش و عدم پرداخت به شخصيت ها خورده است. فخيم زاده پس از ۱۰ سال دوري از سينما و كار در تلويزيون به سختي مي تواند قصه اي را در يك تايم محدود بيان كند.
ريتم هم نفس برخلاف ديگر آثار فخيم زاده كند و ملال آور است. اما با اين همه هم نفس بازي هاي خوبي دارد. فخيم زاده مانند هميشه خوب است و رويا نونهالي از پس نقشي متفاوت به خوبي برمي آيد. شايد اگر بازي خوب بازيگران فيلم نبود، هم نفس جذابيت هاي فعلي خود را نيز از دست مي داد.
۳ - هم نفس براي مهدي فخيم زاده موفقيت چنداني به دست نياورد. در جشنواره فجر برخلاف آنچه قبل از شروع جشنواره پيش بيني مي شد، فيلم چندان مورد توجه واقع نشد. هم نفس از ديدگاه داوران تنها در يك رشته (بازيگر زن) نامزد دريافت جايزه شد و از نظر مردم نيز موفقيت چنداني كسب نكرد.
فيلم در اكران عمومي نيز با اقبال مواجه نشده است و فروش پاييني دارد. جدا از ضعف هاي آخرين ساخته فخيم زاده، نكته اي كه باعث عدم اقبال از هم نفس شده، تغيير ذائقه مخاطب امروزي سينماي ايران است.
شايد اگر فيلمي مانند هم نفس در سال هاي گذشته اكران مي شد، به موفقيتي بيش از اين دست مي يافت.